جلد ۵۲ بحار جدید، صفحه ۳۳۸، حدیث ۸۲؛
«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ إِذَا قَامَ الْقَائِمُ (ع) جَاءَ بِأَمْرٍ جَدِيدٍ»،
یک مرتبه آقای خوئی به من فرمودند:
شما اگر این زیتون و رمان که در آیه انعام دارد…
به ایشان گفتم: «وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمَّانَ… وَ آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصادِهِ»
یوم حصاد چیست؟
فرمودند: یوم حصاد، یومی است که باید زکات داد،
گفتم: شما که میگویید زکات نهتا است، اینکه یازدهتا شد،
چون رمان و عنب است.
فرمودند: فقه جدید است،
گفتم: خیر، این فقه قدیم است،
فقه شما جدید است،
چهارده قرن از این میگذرد.
جدید کدام است؟
این جدید همان قدیمی است که ما آن را کهنه کردیم و کنار گذاشتیم،
«جَاءَ بِأَمْرٍ جَدِيدٍ كَمَا دَعَا رَسُولُ اللَّهِ فِي بَدْوِ الْإِسْلَامِ إِلَى أَمْرٍ جَدِيدٍ».
حضرت چه چیزی را جدید آورد؟
خدای آنها را کنار گذاشت،
پیغمبران آنها را کنار گذاشت،
اعمال، اخلاق، علوم، افکار، عقاید آنها، همه را کنار زد.
از ریشه «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»،
از دَم تا دُم را کنار زد.
چون در بعضی از موارد باید صحیحگیری کرد،
غلطگیری غلط است،
باید صحیحگیری کرد، باید بگردیم صحیح پیدا کنیم،
ما اصلاً صحیح نداریم.
حوزههایی، مساجدی، حسینیههایی، حجةالاسلامهایی، شرعندارانی که، شرعمدارانی
که منهای کتابالله رهبر اسلام هستند و قائد اسلام هستند،
باید صحیحگیری کرد،
صحیح کجا است؟
یک کتابی که شما در تفسیر قرآن نوشتید و یک آیه ندارد باز هم تفسیر قرآن است؟
اسم آن تفسیر قرآن است.
کچل، زلفعلی،
باز این سر دارد، آن سر هم ندارد!