قرآن شریف را باید با کمال دقّت، و بررسی، معانیاش را دریافت؛ آن هم جمیعاً: گروهی؛ اصولِ گروهی فقه، گروهیِ منطق، گروهیِ عرفان، گروهیِ فلسفه، گروهیِ ادب؛ و همه گروهها قرآن را کنار گذاشتهاند. همه گروهها برخلافِ إعتَصِمُوا عمل کردهاند.
کما اینکه در دانشگاهها درسهای مشترک هست و درسهای اختصاصی، در درسهای مشترک، همگان شریکاند اما درسهای اختصاصی، اختصاص به عدهای دارد. حالا از جمله درسهایی که هم مشترک است و هم اختصاصی، قرآن اینطور است. از امثله (کتاب مقدماتی عربی) که خوانده میشود تا آخر، قرآن باید مورد تمسک قرار گیرد. اما اینطور نیست. این کُتب به ترتیب است،
ولیکن قرآن کتابی است که مثل آب در همه حالات زندگی لازم است، میوه لازم نیست، فرش أعیانی است؛ ولیکن آب، نفَس در تمام احوال زندگی لازم است. قرآن هم «انزل من السماء ماءاً فسالت أودیة …» (رعد،۱۷) این آبِ حیاتبخشِ فطرتها و عقلها و روحها و فکرها و تدبرها و ترتیلها و تذکرها و همهی جهاتِ روح و روحانی انسان است.