در سه بخش دوم خمس هم برحسب آيهى شريفه «يتيمان و تهيدستان و در راه ماندگان» موارد سهگانهى اين تقسيم مىباشند، و ظاهرا در يتيمان تهى دستى شرط نيست، گرچه بهيتيم پودار هم نمىتوان از اين سهم داد بلكه مقصود يتيم ميانهحال است كه با گرفتن بخشى از اين سهم هم حالت روحيش بهتر مىگردد و هم زندگيش بهبودى بهترى مىيابد، و يتيم پولدار با پدرتر از پدر دار بىپول است، و سپس «ابنالسبيل» كه در راه ماندگان، و اينجا مقصود از راه، راه خداست چه در سفر باشد يا در وطن كه راهى خداپسند اختيار كرده و بههمين جهت هم از راه تأمين كلى معاشش اكنون وامانده است، كه اگر بهراه تحصيل معاش مىرفت چه بسا گذشته از خودكفايى، بهديگران هم مىتوانست كمك كند، و روى اين اصل دانشجويان علوم اسلامى كه بهحق براى دريافت اسلام جديت و مجاهدت مىكنند اينها از بهترين نمونههاى «ابنالسبيل»اند و نيز هر شخص شايستهاى كه قدم در راه خدا گذاشته و بدينجهت از قدمهايى كه در راه معاش بايد بردارد فرومانده، تمامى اينها زير پوشش «ابنالسبيل» از موارد بخش دوم خمس مىباشند.
بنابراين اگر شخصى يتيم يا مسكين و يا ابن السبيل است تنها سهم خودش را دريافت مىكند، و اگر دوگانه يا سهگانه است سهمش داراى دو يا سه بعد خواهد بود، كه مثلاً يتيم تهى دستى كه ابن السبيل هم هست اولويَّت بيشترى نسبت بهديگران كه اينگونه نيستند دارد.
و اينكه بهغلط شهرت عوامى يافته كه سيّد بىنياز هم همچون نيازمند مورد خمس است هيچگونه اصلى ندارد، كه سيد نيازمند هم اگر بخواهد سيد بودن را شغل خود قرار دهد، كه با امكان تهيهى معاشش تنها بهبهانهى سيد بودن تن بهكار ندهد، چنان سيدى هرگز استحقاق بخشى از خمس را هم ندارد، و اصولاً هيچ تهى دستى مورد بيتالمال نيست مگر اينكه در عين فعاليت شايسته و ممكن نتواند مخارج معمولى خود را بهدست آورد.
آرى! اسلام دين تنبلى و تنبلپرورى نيست و خمس هم ميانگينى از نيازهاى فردى و اجتماعى، روحى و مادى مردم مسلمان است.