در اصول عقیدتی که پایههای دین است تقلید هرگز راه ندارد، و باید با برهان روشن و قانع کنندهای ثابت گردد و دیگر هیچ، که این جا تنها گرایش یقینی خودی مطرح است، و بالاخره باید دلیلی روشن و روشنگر شما را قانع کند، و هر مکلفی باید به اندازهی قناعت شخصی خود پایههای عقیدتیاش را به اصول دین محکم و مستحکم سازد. این جا اگر مکلف در دستیابی به این گرایش درست و پابرجا خودکفا شده است که چه بهتر، وگرنه بایستی از آگاهان و شرعمداران عقیدتی شایسته کمک بگیرد، نه به گونه ی تقلیدی، بلکه با براهینی که برای او قانعکننده باشد، و این خود اجتهاد و استنباطی است تفصیلی- ولی باواسطه- که هم چون اجتهاد بی واسطه برای گرایش شایستهی عقیدتی کافی است. و این بایدها و نبایدها چه در لزوم اجتهاد عقیدتی، و چه در بررسی سهگانه در مسائل فرعی، اینها هم هرگز تقلیدی نیستند، زیرا همهی آنها بر مبانی صحیح و بر پایههای فطری و عقلی و فهم انسانی استوارند، و این جا بر شرعمداران لازم است که این گونه بایدها و نبایدها را برای دیگران با دلیل و برهان به خوبی روشن سازند، که نارسائیهای قصوری و یا تقصیری آنها را برطرف سازند.