پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله‌العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی

جستجو

کلمات کلیدی

خلاصه بحث

جلسه چهارصد و هفتاد و پنجم درس خارج فقه

روزه

بسم الله الرحمن الرحيم وصل الله محمد و الطاهرین

کتاب صوم

ما وقتی که در بحث فقهی به کتاب صوم رسیدیم حضور برادران عرض کردیم که این بحث را قبل از رمضان انشاالله خواهیم داشت و من دیروز یادم رفته بود و آقایون یادم آوردن. این بحث را ما به طور مفصل در تفسیر القرآن داریم و در اینجا هم به طور مختصر ما ارکان بحث صوم را انشاالله روش دقت میکنیم. البته آیات صوم در سوره مبارکه بقره از ۱۸۳ به بعد است به طور متفاوت و ما کمتر حکمی از احکام داریم که به طور یکجا تمامش ذکر بشه. تمام ابعاد صوم از نظر زمانی و از نظر احکامی و از نظر کلیات و حتی قسمت مهمی از جزئیات  در آیات مبارکه بقره ذکر شده است. تبصره علامه رضوان الله علیه صوم را معنا میکند که صوم هو الإمساك عن المفطرات مع نیة. انسان نیت داشته باشد مفطراتی که صوم را باطل میکند امساک کند بر معنای نیت. اگر نیت کند و امساک نکند یا امساک کند و نیت نکند این صوم نیست ، طبعأ چنین نیست . منتها نیت یا نیت حکمیست یا نیت اصلیست و مراد از نیت نیت قربه است و عمل صوم دارای دو بعد است یک بعد پیکره صوم است و یک بعد قصد قربته از برای پیکره صوم و چون صوم از عبادات است بدون قصد قربت باطل است. مانند نماز مانند حج مانند سایر عباداتی که قصد قبول و صحت آنها بلکه جواز آنها منوط است به نیت. اگر انسان نماز بخواند بدون نیت نماز، این بدعت است و حرام است ولو ریا نباشه. معلوم است نیت الله نیست نیت دیگران هم نیست همینطور میخواند و هیچ نیت قربه، نه برای الله نه از برای غیر الله ندارد، این خودش بدعت است اگر به عنوان عبادته. اگر به عنوان عبادت نباشد یک عمل حجویه. پس در صوم که نیت لازم است به همین معنا و بحثیت را ما دیروز داشتیم قبلا هم جاهای دیگه ای داشتیم و تکرار لازم نیست. …؟ در قرآن شریف …؟ که طرفینیست و آقایون توجه دارید. که این قضیه نگهبانی ، هردوجانب است. گاهی اوقات شخص قوی شخص دیگری را نگهبان است و بالعکس نیست. گاه نگهبانی از طرفین است. من به شما خدمت میکنم که شما هم به من. من از شما نگهبانی میکنم که شما هم از من. در باب صوم چنینه و کل عبادات اینطوره. در باب صلاة این اقم الصلاة لذكري. صلاة برای چی است؟ برای اینکه انسان متذکر حق باشد و تذکر حق چکار میکند؟ تذکر حق انسان را از نا حق و از باطل باز میداره. هرقدر بعد اول قوی تر باشد بعد دوم هم قوی تره. این صوم که به معنی نگهبانیست، یعنی نگهبانی نفس از مشتهیات اولیه که بر اثر روایت رسول الله صلی الله و علیه و آله وسلم ، مَنْ وُقِيَ شَرَّ قَبْقَبِهِ وَ لَقْلَقِهِ وَ ذَبْذَبِهِ فَقَدْ وُقِيَ اَلشَّرَّ كُلَّه . هر کس زبانش را، آلتش را و شکمش را نگه دارد از کل شرور خود را نگه داشته. چون شرور و تخلفات و نسیان هایی که انسان میکند یک قسمتش اصول محرمات است یک قسمتش فروع محرماته. سه عضو از اعضای انسان هست که اینها اعضای اصلی عامل هم حلالت و هم عامل حرام. اما در عامل بودن حرام چنان که در عامل بودن حلال این ها اعضای اصلی و حیاتی هستند مثلا چشم در اینجا به میان نیومده . گوش  نیومده. لمس نیومده. حرکت نیومده. اینا نیومده. چون چشم انسان دیدن حلال دارد دیدن حرام دارد گوش انسان همچنین. لمس انسان همچنین. رفتن انسان نرفتن انسان ولیکن اینها واجبات و محرماتش فرعیست اما واجبات و محرمات اصلی مال زبان مَنْ وُقِيَ لَقْلَقِهِ. زبانی که لق لق است اگر در روایت داریم که اگر لسان العاقل. این لسان عاقل است و لسان جاهل. لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ عقلهِ و و عقل الجاهل وراء لسان. شخص عاقل، عقل پشت زبان نگهبان است که زبان عاقلانه سخن بگوید. اما شخص جاهل برعکس است به عقل کاری نداره. زبان همینطور سخن می‌گوید و بر مبنای عقل نیست. صوم که به معنی نگهبانیست، خداوند در حالت صوم انسان را از مشتهیات حرام منیوع می‌کند حتی از رئوس مشتهیات حلال هم منع کرده. چون مشتهیات حلال هیچ وقت حرام نیستش که. فقط در مواقع خاصه ای مشتهیات که به وجه …؟ این حلال است در بعضی مواقع حرام میشه . صوم یکیشه. حالت احرام یکیشه. در حالت احرام که محرمات احرام به حدود ۲۴ رسیده است اینها اکثر مطلقش از محرمات معمولی نیست. زیر سایه رفتن عمل جنسی کردن و و و اینها اکثریت مطلق این ها از محرمات عادی و معمولی نیست. اما در اینکه در این برهه از زمان مدرسه احرام انسان تجربه ببیند و تدرب ببیند که حتی از مشتهیات حلال هم محرومه تا بعد که برگشت و از احرام و از حج خارج شد نسبت به مشتهیات حرام تقواش بالاتر بشه . برای اینکه تقوا و پرهیز انسان از مشتهیات حرام انسان قوی تر بشود حتی انسان از رئوس مشتهیات حلال هم انسان در یک برهه ای منع میکنند. چنانکه کسانی که میخواهند نیرومند باشند ، نیرومند باشند در جهاد کردن ، در جنگ کردن در زد و خورد کردن ، در چه، ورزش میکنند . ورزش مقدمه است، اصالت ندارد . این ورزش برای قوی شدن بدن است و قوی شدن بدن در این هدف و در این بعد این است که انسان وقتی که مبارزه و منازعه جنگ و چه با کسی دارد بتواند بر او قالب بشود. همچنین این روزه گرفتن اگر اصالت هایی دارد اما مقدمه است از برای لعلكم تتقون . يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ. مگه خود روزه تقوا نیست؟ چرا. خود روزه تقوای موضعی و بعضی در زمان خاص است که ما را از رئوس محللات منع میکند تا نیرو بگیریم از روزه، که از محرمات بعد از روزه ما قوی تر پرهیز کنیم. لعلكم ، معلکم نیست. چون مگر همه کسانی که روزه می‌گیرند حتی در زمان روزه تا ۳ سال بعد از روزه از محرمات پرهیز میکنند؟ نه. خب حالا در اینجا چون روزه عامل تقواست و این عامل تقوا بودن دو بعدیه‌ که كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ . صوم در بعد اول که از مکلف است و از مشتهیات اصلی ، خود را نگهبان است این صوم از انسان مکلف شروع میشود …؟ مثلا . یا مثلا فرض کنید که ….؟ یا ….؟ اگه گفتی چرا …؟ یعنی این ملایمت و این برکت از زید شروع شد به امر و از امر هم عکس العمل به زید. در باب صوم هم اینطوره. قرآن می‌فرماید که كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ من قبلکم. به همین حسابه که شخصی که مکلف است خود را نگهداری میکند در حالت روزه از امهات مشتهیات. حرامش که به جای خود بلکه از امهیات مشتهیات حلال، از خوردن در حال گرسنه بودن از عمل جنسی و از چه و از چه نگهبان میشه. اونها هم انسان را نگهبان خواهند شد هم در حال روزه و هم بعد از روزه . ولذا قرآن شریف با اشاره لطیفه ای در آیه صوم این مطلب از صیام را میفرماید که كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ من قبلکم. صیام از شما شروع میشه ، طرف مقابل چیه ؟ لعلکم تتقون . این نتیجه و عکس العمل این نگهبانی و نگهداری خودتون از امهات شهوات که حرام معلوم و حتی حلال این است که این در شما اثر میزاره و در شما این قدرت رو ایجاد میکند که در امواج شهوات از شهوات پرهیز کنید و دور شوید. اسلام نه این است که فقط انسان را از واجبات بالفعل وا میدارد، از محرمات بالفعل باز میدارد بلکه مقدمات هم. آنچه انسان را به واجبات نزدیک میکند نیز بر انسان واجب میکند و آنچه را که انسان را به محرمات نزدیک میکند خداوند انسان را از آنها دور میدارد و به وجه کلی حالت احرام حالت صیام ، دو حالت بسیار بسیار عظیم و عمومی و کلیست که روح تقوا و آزرده نکردن ، اذیت نکردن و مال مردم را نخوردن ، چه نکردن و چه نکردن را در انسان تقویت می‌کنه. این کافی نیست که در حضور حال حرام انسان را از حرام منع کنم در حضور حال واجب انسان را به حال واجب امر کنم. نخیر. بلکه در انسان باید حالت توجه به واجب و حالت دوری از حرام را ایجاد کنم و روزه این کار را میکند لعلکم تتقون. پس حالت احرام این کار را با انسان میکند.خب . تفاسیر مطلب را که صوم در شرایع قبلی بوده است را ما اشاره کردیم. حالا امروز من سوالات احکامی در این مطلب دارم که مطرح میکنم و آقایون فکر کنید و جوابش را تا فردا بیاورید. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ تا برسد به شهر رمضان. در روزه همونطوری که مرحوم علامه رضوان الله علیه عنوان فرمودند در تبسره هو الإمساك عن المفطرات مع نیة. که بعد ما مطالبی را ذکر کردیم…؟ صوموا لرؤيته وأفطروا لرؤيته این‌جا وی تسریحا این مطلب را نفرمودند فقط اشاره کردند که هو الإمساك عن المفطرات مع نیة اما این إمساك عن المفطرات و نیت امساک عن المفطرات که بیّن از شهر رمضانه با ک ساکن میشه رمضان. سکوت اینکه امشب شب اول شهر رمضان است با چیست؟ اینجا البته بحث معرکه آرا است. در اینکه با رویت هلال ثابت میشود این شکی نیست . اگر کسی خود هلال شب اول رمضان را مشاهده کرد و دید باید روزه بگیرد شکی نیست. در مراحل بعدی بحثه . این رویتی که انسان میکند خود این رویت احتمالاتی دارد.مرحله بعدی شهادت نیز احتمالات دارد که ما مطرح میکنیم احتمالات را بعدم مقداری صحبت میکنیم . مسأله ایست که بسیاری از متأخرین گفتند آقای خویی رضوان الله علیه هم اخیرا فرمودند.همه فرمودند که اگر در یک جای کره زمین اول ماه ثابت شد برای تمام اقطار زمین اول ماه حساب میشود. این یک حرفیست که گفتند‌. دیگران در مقابل این گفته اند که آخه افق ها مختلفند. چون افقها مختلف است بعضی ها یک شب بعضی ها دو شب به هرحال افق ها مختلف است چطور میشود که اگر در افق مکه ثابت شد که حدود یک شب فاصله دارد با افق ما ، ما هم محکوم با آن افق بشیم . این هم دسته ی دوم. اونوقت ، این دو دسته مخصوصا متاخرینشون مخصوصا حالاییا تا زمان آقای خویی، این ها دو تشبث دارند در طرف متعاکس، یکی تشبث به روایات. روایاتی را این دسته میگویند مانند آقای خویی رضوان الله علیه که عمومیت دارد این روایات و اطلاق دارد این روایات که اگر از اقسا بلاد عالم هم کسی گفت من رویت کردم و شهادت داد ولی بقیه  بلاد عالم هم این حکم ثابته. دسته مقابل به روایت دیگری استناد کردند. اولا. ثانیا این روایات مطلقه را در اطلاقش اعتراض کردند که این اطلاق شامل کل الارضه بعد رفتن در علم نجوم. این دو دسته اون دسته دیگه این که کل ارض افق واحد از نظر قمر وا از نظر قمر میگن از نظر شمس افق واحد نیست اما از نظر قمر افق واحد است . خواستن با ادله نجومی مطلب را ثابت کنند. دسته ی دوم که وارد تر هستند حتی نوع مردم هم با آنها هست حس هم با آنها هست میگویند نخیر. همون‌طور که شمس آفاق دارد قمر هم آفاق دارد. بنابراین اگر در یک افقی ثابت شد در آفاق دیگر این ثابت نیست چون اختلاف افقه. خب این زمینه ی بحثه. ما نمی‌خواهیم مفصل هم بحث کنیم . مثل آن برادرانی که هزار صفحه کتاب نوشتند بهشون عرض کردم شما استعدادتون خوبه فکر زیاد کار زیاد کردین اما بحثی را شما کردین که انقدر اهمیت نداره که شما هزار صفحه کتاب بنویسید از این نقل کنید از آن نقل کنید. ما شاید در فاصله یک روز در فاصله چند دقیقه این مطلب را بحث میکنیم و رئوس مطالب را عرض میکنیم. حالا احتمالاتی که ما عرض میکنیم . اولا از قرآن شریف چه استفاده ای میکنیم راجب به آغاز صوم رمضان؟ بعد از روایات چه استفاده ای میکنیم ؟ بر مبنای قرآن و روایات احتمالات رو عرض میکنیم. از نظر قرآن فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ. اگر کسی فارسی شهر را معنا کند فکر میکند ماهه . ماه آسمان.نخیر . شهر ما دو معنا دارد یک ماه ماه آسمانه یک ماه ماه ۳۰ روز زمینه .اشخاص خیال کردند که فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ. اگر کسی ماه آسمان را دید پس روزه بگیرد خیال میگیرد که این شهر همان ماه است نه این نیستش . شهد دیدن نیست ، شهد حضوره ، کسی که حاضر باشد یعنی مسافر نباشد در شهر رمضان که شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ. در ماه رمضان که ماه روزهای زمینی است نه ماه هلال اسمانی. اصلا هلال آسمانی را شهر نمیگن.هلال آسمانی در شب اول هلال استيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ و خود ماه رو میگن قمر‌. در قرآن شریف اهله داریم قمر هم داریم . برای ماه آسمانی اصلا شهر معنی نمیگیم. این در لغت فارسیه. در لغت فارسی وقتی میگن ماه ، ماه دو معنا دارد یک معنا ماه آسمانیست و یک معنا ماه زمینیست که روزاست . این را آقایون خطب کردند و من تعجب میکنم که استدلال نکردند به آیه کهفَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ . هر کس مشاهده از شما آن شهر را کدوم شهر را شهر فارسی که نیست شهر عربیه. این شهر عربی یعنی ماه زمینی در تعبیر ما اما ماه آسمانی دو حالات دارد حالات دارد ولی حالت اول که مورد استفاده اول ماهه این یه هلاله يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ میگیم غلطه در تعبیر عربی غلطه و اگرم از قمر بخواد اسم ببره قرآن شریف قمر میگه. الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ و الشمس و الشهر غلطه. لفظ شهر نه به طور عام و نه به‌طور خاص این معناش ماه آسمان و قمر نیست . این رفت کنار . ما جور دیگه استدلال میکنیم. ببینید فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ. کدوم شهر؟ ماه رمضان . شهودت چیه ؟ حضور. کسی که حاضر باشد در ماه رمضان باید روزه بگیره . حضور در ماه رمضان آغازش با چیست آقایان ؟ احسنت . اگر من بخوام بفهمم من حاضرم در وطنم در رمضان این دو بعده یکی حضور و یکی حضور در رمضان ، حضور در رمضان ابعادی دارد ، آخرش ، وسطش بعد از اولش. اولش چی؟  همش شهوده . این حضور در رمضان در اول در دوم در سوم در بیستم در سیوم یک بعدش حضور در تمام منهای شرط که اگر حاضر نباشه و مسافر باشه و معسر باشد اون همیشه ایرادی ندارد. اما فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ معنی خیلی بینش کسی که حاضر باشد در الشهر در ماه رمضان حضور در ماه رمضان که  واجب کند روزه را در بعد اول که میخواد واجب کند روزه را اگر اول رمضان را انسان حاضر باشد حضور در اول رمضان پس یعنی بسته هستیم که بدانیم اول رمضانه. اینکه بدانیم اول رمضانه این دانستن مراحلی دارد حالا بریم سراغ این مراحل. عرض شود که صوموا لرؤيته وأفطروا لرؤيته. این از جمله. چون هلال رمضان مبدا حکم است . هلال ذی الحجه مبدا حکمه. هلال های دیگه هم مبدا احکامه به حساب احکامی که روی عرض شود ماه‌ها هست. حالا این ترکیب هم مختصره هم بین البته. این که  فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ حضور در رمضان آغاز دارد بعد دارد آخر دارد ما از آغاز داریم صحبت می‌کنیم. حضور در رمضان ، حضور آغازینش و حضور اولینش  این است که بدانید اول رمضان است. از کجا بدانم اول رمضان است؟ خب . این ماه رمضان را با چی اثبات میکنیم؟ شهر رمضان را روز اول رمضان را با هلال در آسمان. هلال در آسمان در اولین شب که خود نمایی میکند بلکه شب اول ماهه. در آخرین شب شب آخر ماهه. بعد اگه خودنمایی نکرد یوم الشک است . اگه شک است مطلبه. اگه شک نکرد هم مطلب دیگریست. پس باید ما یقین کنیم به اینکه در ماه رمضان هستیم. تا صدق کند شهود شهر. من که میگم اگر شما در خانه ی خود بودید چنین . آیا خانه خود هم باید احراز شود یا نه؟ شما که در رمضان حاضر بودید و مسافر نبودید و باید روزه بگیرید این باید روزه گرفتن بر محوره ی این است که شما بدانید رمضان است. ما در آغاز رمضان داریم بحث می‌کنیم. پس روز آغازین رمضان اگر ثابت نشد پس شهود الشهر ثابت نیست پس…؟ نیست … اونجاییست که شهد در بعد اول ثابت نمیشه . ابعاد بعد را کاری نداریما. ابعاد بعد مسأله دیگره . محض اینکه اشاره عرض کنم ما از یه آیه استفاده میکنیم که اگر کسی در ماه رمضان حاضره حق مسافرت ندارد . اون مسافرتی که ابطال صوم می‌کنه اون مسافرتی که عسر میاره ، اون مسافرتی که حتما نباید روزه گرفت یا اون مسافرتی که حرج میاره و روزه گرفتن واجب نیست اون مسافرت ها حرام است.حکم دوم است این حکم دوم را ما در اول و آخر رمضان میگیم. فعلا بحث ما در راجب شهود اول ماه رمضان فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ  اگر کسی حاضر باشد در روز رمضان باید روزه بگیرد این باید روزه بگیرد مربوط است و معلق است بر اینکه من باید حاضر باشم در رمضان و حضور در رمضان در صورتی که بدانم رمضان است.  بدانم رمضان است از کجاست؟ این مراحلی داره. حالا این که من بدانم که برام محرز باشد که حاضرم در وطن خودم در رمضان ، در روز اول منوط به چیه ضن کافیه شک کافیه نه این و اون بگن کافیه نه . بعد اول که بدانم بعدی است که من با چشم خودم ببینم . این دو احتمال داره یک با چشم غیر مسلح ببینم کما که من دارم میبینم دو یا با چشم مسلح ببینم ، با تلسکوپ ببینم. در دومی بحثه. آیا این فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ  در قرآن این استدلال صوموا لرؤيته وأفطروا لرؤيته در روایت … این رویت را و همان رویت عادی غیر مسلح میدانند ؟ نخیر . صرف رویت این رویت که رویت غیر مسلح باشد رویت با عینک باشد رویت با تلسکوپ باشد اگر تمام این ها صدق رویت میکند خب بنابر‌این صوموا لرؤيته وأفطروا لرؤيته کسانی اینجا خیال می‌کنند که نخیر وقتی که فرمود که صوموا لرؤيته وأفطروا لرؤيته اونوقت ها که تلسکوپ و اکسپرکوپ و این چیزها نبود منظم است بر عرف خارج. و عرف خارج رویت با چشم غیر مسلح را میفهمد پس اثبات اینکه رویت با رویت با چشم مسلح هم این حکم را ثابت میکند همایون دلیل میخواد این حدسی که میزند ما به عنوان احتمالین ذکر کردیم. مرحله ثانی . اگر بنده چشمم ضعیفه یا اینکه اونجایی که من هستم هوا ابره بالاخره عذری دارم از رویت . آیا این بدل ندارد؟ اگر کسانی در همین افق من چون دونه دونه داریم میریم جلو اگر کسانی در همین افقی که من در آن افق دارم زندگی میکنم و معذورم از دیدن هلال اول رمضان کسان دیگر دو نفر سه نفر چند نفر که قطعا حرف اونها صحیح است اگر اونها بگویند ما دیدیم و من هم حرف اونها را باور کردم و یقین کردم آیا این کافیست یا نه ؟ بله . این شهود شهر کرده اینجا. حالا رویتو بحث میکنیم. اگر کسی حاضر باشد در روز اول رمضان باید روزه بگیرد حضور در روز اول ماه رمضان این است که بدانم روز لوله مگر دانستن اینه که من فقط ببینم؟ نخیر. بدانم.بدانم امه .بدانم بعد اول است برای کسی که بتواند ببیند. اگر من نتوانم ببینم دیگران ببینند مثل باب تقلید اجتهاد. ما که احکامی را خداوند برای ما مقرر کرده اگر بتوانیم خود از کتاب و سنت بدست آوریم باید بدست بیاریم اگر نتوانیم کسی به نیابت ما همانطوری که من با معرفت اجتهادی خودم مطمئن میشم که حکم خدا اینه اگر با معرفت اجتهادی شما هم مطمین شدم اون اطمینان نیابت از این اطمینان است. همچنین این فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ  یا شهودش به رویت من است یا شهودش به رویت دیگرانه . غرض چیه ؟ بدانم من در رمضان هستم آیا من که در افق واحد کسان دیگر در افق من هستند مطمئناً در همین شهر در همین شهر قم. من که در این شهر قم نرفتم پشت بام ببینم معذور بودم معذور نبودم ندیدم اما همه اهل قم مقدار زیاد اهل قم دیدند . یقین کردند من در رمضانم یا نه ؟ میشه گفت من چون ندیدم در رمضان نیستم و دیگران که دیدند در رمضان هستند. نه. چون دیدن اونها ثابت کرد که همه اهل قم الان در روز اول رمضان هستند. پس این نیابت میکند . این مرحله ی دوم. البته اون دو بعد اول را عرض نمیکنما مرحله دوم از شهود. مرحله سوم . اگر چنانچه ما در این افق نه من دیدم نه دیگران یعنی در این شهر در این شهر نه من دیدم نه دیگران اما در شهر های هم افق با قم دیگران دیدند . اینجا بعد سوم میشه. اگر در شهر های هم افق با قم دیگران دیدند آیا من شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ هستم یا نه؟ من در رمضان هستم یا نه؟ مگر اصل دیدنه. دیدن برای دانستن است یا دیدنه. اگر دیدن برای دیدنه اکثر مردم شهر اول ماه رو نمی‌بینند. این دیدن برای دانستنه. و قرآن نگفته که ببینید شهد یعنی ببینید این تعبیر چقدر لطیفه. قرآن حتی صوم رویتی که در روایات داره را نداره. این صوم لرویت بر محور دلالات عامه است. حضور و در وطن بودن شما در ماه رمضان مناطه. آیا در بعد اول هستید در رمضان بعله. خود دیدیم. در بعد دوم کسانی که در شهر شما هستند دیدن ثابت شد هستید یا نه بله. شهد .در بعد سوم کسی که در تهران که هم افق با قم است دید و ثابت شد که او دیده است شما در شهر رمضان هستید یا نه ؟ بله . پس در این سه بعد مطلبی نیست. البته برگشت خواهیم کرد به اینکه این شهد یا با چشم غیر مسلح است یا مسلح است؟ در بعد اول در بعد دوم در بعد سوم. یا با چشم غیر مسلح هستیم بحث خواهیم کرد. چهارم .حرف چهارممون این بود که آیا اگر چنانچه در مکه مکرمه با قطع یا با احتمال یا احتمال بدیم که افق مکه با افق اینجا فرق داره . یه احتمال هست اینکه که چنانچه آقای خویی و خویی ها یعنی کسانی که تبعیت دارند یعنی تقوا . میگن که نخیر اصلا افق ما یکیه . افق ما حتی از نظر نجومی یکیه که در این نیم کره نه در دو نیم کره که اون اشکال دارد و بعدا خدمتتون عرض میکنم. در این نیمکره که روز است و در اون نیم کره که شب است در اون نیم کره که شب است تمام آفاق نیم کره خورشیدی فرق دارد اما تمام آفاق نیمکره ماه یکیست. اونی که میگه یکیست. این یه احتمال دیگه. احتمال دوم نخیر. تمام آفاق نیمکره شب ماه مختلف است این دوم . سه نمی‌دونیم مختلف است یا متفق است. سه جور بیشتر نیستش که. حالا ما باید شهد بهمون ثابت بشه یا نه. محرز بشود ما در رمضانیم . احراز اینکه در رمضان هستیم بعد اول بعد دوم بعد سوم معلوم چهارم گیره بعد اول دیدم پس در رمضانم بعد. دوم هم شهری های ما دیدن پس در رمضانم بعد سوم هم افقیهای من که محرز است که اگر اینجا ماه طلوع کرد اونجا هم قطعا طلوع کرده منتها ما ابر بود ندیدیم اونها ابر نبود دیدند مثلا این بعد سومه. این شهد اینجا ثابته . آیا احراز شهد لازم است یا نه خب بعله. احرازی که من در رمضانم با احراز این است که ماه قابل رویت است. دیدند و قابل رویته. اما اگر یک افق دیگری باشد ، برفرض اختلاف آفاق همونطوری که آفاق وشمس اختلاف دارند. اگر افق دیگری باشد یعنی جای دیگری که دور است از جایی که ما هستیم اون جای دیگر را اگر ندانیم که هم افق است با قم یا نیست قطعی اگر اونجا ثابت شد نمی‌دانیم که اینجا هم رمضان است یا نه مگر غیر از اینه. ما از احتمال داریم میگیم. ببینید ما سه بعد داریم یک دسته میگن تمام آفاق ماه یکیه در نیم‌کره شب . یه دسته خیلی کمن. یه دسته میگن نخیر تمام آفاق نیم کره زمین در شب مختلفه اینا که بحثی نداریم. یه دسته شک دارند. ما اول با کسانی که شک دارن داریم بحث میکنیم. اون کسانی که یقین دارند مقدمند . کسانی که یقین دارند که آفاق نیم کره شب با هم فرق دارند یعنی اگر در مکه دیده شد قطعا در قم ایران دیده نخواهد شد . اونجا شهد هست برای آنها اینجا شهد نیست . اونجا شهد هست چون اونجا  دیدند و امکان دیدن بود ولی در اینجا امکان دیدن اصلا نیست حتی با تلسکوپ. حتی با تلسکوپ و اکسپرسکوپ و با چشم های غیر مسلح اصلا قابل دیدن نیست.نه اینکه مانع در دیدن باشد. در اینجا من شهد نیستم که اونها شهد هستند آنها روزه خود را میگیرند و من که شهد نیستم چرا روزه بگیرم چون که من شهد  نیستم. پس اون دسته ای که شک دارند در اختلاف آفاق این تکلیفشون مشخصه اما کسانی که نمی‌دانند وارد نیستند وارد نیستند که آفاق و افق چیه آفاق شمس بله معلومه ولی آیا قمر آفاق دارد ندارد اگر آفاق دارد اختلاف دارد یا ندارد اینهارا نمی‌داند چون نمیدونه در حال شک اگر اینجا قمر را خود دید یا دیگران دیدند تا اونجایی که دیگران دیدند یا می‌توانند ببینند و به این آدم ثابت شد شهد منکم الشهر.  اما اگر یک جایی ثابت شد دیدند این نمیدوند که اینجا هم دیدنیست یا نه کاری هم به جهت نجومی ندارد . چون نمی‌داند قمر اتفاق آفاق دارد یا اختلاف آفاق . اینطوریه دیگه شک داره . شک دارد که آیا ماه هم مانند خورشید آفاق مختلف و گوناگون دارد یا ماه یک افق دارد. نمیدونه. تحقیق علمی نکرده است. نمی‌داند روایی علمی نمی‌داند. چون نمی‌داند پس نمی‌داند که شهد شهر است اینجا در ایران دیدند و من ندیدم دیگران دیدند و ثابت شد اما در جای دیگر که قبل از اینجاست ندیدن و برعکس. در مکه که همیشه یک شب دو شب زودتر می‌بینند و شما گمون نکنید آنجا کشکی می‌بینند. نخیر ، اگر در اینجا دو شاهد چند شاهده در مکه چهل شاهد عادل تا شهادت ندهند قبول نمی‌کنند من از شیخ عبدالله بن …؟ سوال کردم ما رفیق بودیم و رییس شاهدین …؟بود. رفیق بودیم خیلی. گفتم شما چجوری ثابت میشه براتون اول ذی الحجه؟ گفت چهل شاهد عادل اونایی که پارسال شاهد بودند نه. اگر پارسالی ها شاهد بودند امسال هم باید تحقیق میکنم که هنوز عادلند یا نه اگر عادل بودند و راستگو بودند چهل نفر شهادت می‌دهند ولذا می‌گفت ما شب ششم فتوا میدیم. حرف درستیه چون سنیه دروغ میگه نیستش. چرا شب اول ثابت نشده ، دوم سوم چهارم پنجم. شب ششم ما فتوا میدیم چون شب ششم بر ما محرز شد که چهل نفر عادل اینها چهل نفری دیدند اونوقت ما حکم میکنیم به اینکه اول ماه فلان شب بوده است. حالا اگر در مکه که قطعا به آن فکر میکنند. چون مسئولیت آدمیست. مسولیت آدمیست جایی نمیتونن نق بزنند اشکال کنند در افق شما در افق شما. بابا در افق من که در ایران هستم این شب اول ذی الحجه نبود اما در افق مکه که شب اوله، شما در افق مکه هستید و شاهد را در مکه میخواهید انجام دهید. شما محکومید بشه آن شهادت و حضوری که در آنجا  هستید. این بحث هایی که ارتباط دارد با این بحث ما ولکن که خب یه حواشیست که باید در جای خود عرض کنیم. در حج عرض کردیم اینجا هم عرض میکنیم. حالا در اونجایی که من نمیدانم در مکه دیدند اصلا افق هم سرم نمیشه اما در مکه که دیدن در اینجا هم دیدنیست یا نه؟ نمیدانم. پس شهد در اینجا نشد چون شهد باید محرز بشه …؟ من یقین ندارم که دیدن قطعی در مکه مکرمه ملازم است با اینکه در اینجا امکان دیدن باشد. نه از نظر علمی تحقیق کردم و نه اگر تحقیق کردم متوجهم من در حال شکم . پس در این سه بعد دو بعد میگوید که اگر اینجا ثابت شد. و جای دیگری که امکان رویت اینجا با امکان رویت اونجا صد در صد است بود بسم الله شهر است. اما اگر اینجا امکان است یا امکان نیست یا امکان هست یا نیست شهد در اون دو ضلع مثلث شهد حاصل نیست. فقط شهد اونجاییه که برای من ثابت بشه یا کسانی از شهر خودش یا کسانی از افق خودم یقین کنم که این ماه رو دیدم . البته اینجا ما اینجا عرض خواهیم کرد به آقای خویی و دیگرانی که این فتوا را دادند که هم از نظر عرفی هم از نظر علمی هم از نظر روایتی نمی‌توانیم اگر جای دوری ثابت شد که هلال اینجا که نمی‌دانیم که با اونجا همسان است یا نه اینجا هم حکم کنیم این بحثی است که بعدا عرض خواهیم کرد.