جلسه چهارصد و هفتاد و ششم درس خارج فقه

روزه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صل علی محمد و علی آله طاهرین

کلا راجع به احکام شرعیه ای که از برای کل مکلفین وارد می شود آیا مبنا  نظرات مختلف علمیه فلسفیه منطقیه نجومیه طبیه فیزیک شیمی و  اینهاست یا نخیر مبنا تفاهم عرف است و فهم عرف است موضوعاتی را که شرع مقدس موضوعات احکام وجوبی یا حرمتی قرار می دهد این موضوعات به وجه عرفی موضوعاتند که وجه عمومی در میان کل اهل عرف است به طور ساده  یا نخیر این موضوعات  بر مبنای نظرات مختلف و بسیاری هم متضاد و متناقض علوم است خب معلومه معلوم است که موضوعات را که شرع  مقدس مقرر می انداز برای احکام این خونه ست،این منیه است این گل است این خاک است این چوب  است این آهن است اینها باید به حساب دقت های فیزیکی یا دقت های فلسفی  یا دقت های بهداشتی و طبی یا منطقی یا چه باشد اگر این گونه باشد اشکالات فراوان دارد اولا  نظرات متخصصین در موضوعات گوناگون است  ثانیا این نظرات همیشه و همیشگی نیست ثالثا مورد دسترسی،کل مکلفین که بر مبنای جهاد و مفاهیم عرف موضوعات مکلف هستند نیست و رابعا دلیل بر این مطلب نیست بلکه خامسا  دلیل بر ضد این مطلب است ما ادله وافی و وافره داریم بر این مطلب داریم که موضوعات را که شرع از برای احکامش مقر می فرمایدموضوعاتی ست که عرف میفهمه و لذا شما در باب نجاست خون دم مسموم نجس، بسم الله اما  اگر لباس من خونی بود وشستم به طور عادی بعد رنگ خون  در ابن لباس بود اگر از دکتر داروساز سوال کنی میگه اینجا ذرات خون هست از شخص دیگر هم سوال کتی با همین چشم عادی هم ببینه میگه رنگ خون هست  بالاخره هست و حال اینکه از هیچکدوم قبول نیست  چون در اینجا جرم خون وجود ندارد چون جرم خون وجود ندارد و باشستن عادی  ازبین نرفته است دیگه لزومی نداره که اینقدر بشویند الکل بزنند چه بزنند چه بزنند چه  بزنند که رنگ میده  و احیانا هم نره پس موضوعات عرفی ست حالا شارع مقدس از نظر محور قرآنی

فمن شهد منکم الشهر فالیصمه

من کیه کن آیا نجوممیین هستند که تا حالا گیرند کسی که حاضر باشد در ماه رمضان

 فعلا بحث ما در مورد حضور اول رمضان است یعنی در روز اول رمضان است پس باید انسان که

شهد من کل شهر فالیصمه

بداند که روز اول رمضان است این دانستن دانستن چگونه ای  است آیا دانستن عرفی ست که با  رویت القمر  است  چنانکه در روایات دارد و مرحله بعدش شهادت  از چه و یا نه این دانستن بر مبنای علم و دقت نجومی است که هنوز هم حل نشده نهاده قرن است که از این احکام میگذرد هنوز هم علمای نجوم با هم در این مطلب اختلاف  دارند که آیا در نیمکره ای که  ماه در یکجا پیدا شد  حتما در جاهای دیگه متولد شده است ولو انسان نبیند یا نتوانند ببینند و یا متولد شده است بین کسانی که خودشون وارد عستند در علم نجوم فقها و غیر فقها باز این مطلب ثابت نیست تازه این مطلب ثابت است که اگر در یک جا ثابت شد که ماه شب اول ماه است دیگه نمیشه گفتش  که در کل کره زمین چون این نیمکره این طرفی نیمکره طرف مقابل تاریک و شب در نیمکره طرف مقابل که تاریک است وشب اگر هم ذر  یک جا ماه را دیدند در همه جای اون نیمکره که گفتیم که شب اول است در این نیمکره که روز است چیه؟در این نیمکره که روز است  به در این نیمکره که روزا این ممکن نخواهد آمد سر جمع مطلب ابن که این مطلب که فرموده آقای خویی رضوان الله علیه  است و بعضی از فقهای متاخر که انگشت شمارندزیاد هم باشند مطلبی نیست این خرف قبل از رجوع به آیات و روایات اساس ندارد تا چه رسد بعد از رجوع به آیات و روایات اصولا اصل کلی در کل احکام این است که موضوع عرف همه کل انسان مورد دسترس همه کس و همه کس  نام باشه آفا متعدد است یا نه اگر  متعدداست می شوداز یک جا معلوم شد جای دیگر باشد  اگر متعد د نیست چه  این اگرها که حتی در این خود علما  و خریطیین اختلاف هست نمی شود اینو مبنای موضوع حکمی متخدالمحال بین کل  اینو قر بدهند الان که علم نجوم و علوم دیگر بالا رفته هنوز این مطلب مورد اختلاف و نظره اینو رد میکنه  اونو رد می گند آخر سر به کجا آخر سرکه از اثبات این مطلب طریق علم نجوم ماندند میرن سراغ روایات و  روایات دلالت ندارد ما از آیه شروع می کنیم بعد به  روایات به رجوع هم.کاری نداریم احتیاجی نیست چون نمیشود خداوند حکم موضوعی را محول کند بر نظرات نجومیین در باب  اول ماه  اصل اول چیست ؟اصل اول که فروع به دنبال دارد اینه که

فمن شهد منکم الشهر فالیصمه

شما حاضر باشید در وطن خودتون در ماه رمضان باید روزه بگیرید ما در حضور روز اول بحث داریم اگر  امروز روز اول رمضان است به شما اطلاق این جمله می شود که

شهد شهر

یعنی در وطن بودید در روز اول رمضان پس روز اول رمضان بر شما مهلت داده  شده احراز روز اول رمضان ابعادی دارد خب این دیدن ماه آیا موضوعیت دارد نه دیدن ماه یک وسیله حرفی و عادی است برای همه کسانی که

 می تونند ببینند موردی هم نداره این دیدن هلال در شب اول ماه این وسیله است که

شهد الشهر

بشوید شما  مگه اینطور نیست پس  نمی شود دیدن را موضوع اصلی گرفت نخیر  تا چه رسد به دیدن شما این دیدن اینکه فلان کل چنین کرد این راه است طریق است  که شما بدانید فلانی چنین کاری کرد اگر هم ندیدید او بنویسید اگر شهادت دهند اگر مسلم  شود اگر از دیدن بالاتر باشد مطلب بالاتر میشه گاهی اوقات دیدن موضوعیت داره مثل باب زنا دیدن چهار نفر موضوع داره علم فایده نداره گاهی اوقات دیدن طرقیت دارد موصوعیت ندارد برای اینکه من

من شهد منکم الشهر

بشه حاضر ،،،،در اول روز ما رمضان حاضر باشم پس روزه بگیریم این  حضور من چی میخواهد بدانم دانستن یک بعد است دیدن بایک بعد است بعد بعدی شهادت است بعد بعدی چه هست اولین بعد را روایت گرفته که

صم للرویه و افطر للرویه

قبول این اولین بعده شما با دیدن خودت  اگر دیدنت درست باشد اشتباه نکنید  صحیح باشد برای خودتون شهود شهر ثابت میشه فلیصمه دنبال او می آید پس اگر روایاتی می گوید که

صم للرویه افطر للرویه

موضوعیت نمیخواد بیاری  برخلاف آنچه بعضی آقایون می فرماید این موضوعیت بعضی اینور زدند بعضی اونو زدن بعضی افراط کردند بعضی تفریط کردند بعد میگه نخیر دیدن موضوعیت داره حالا اگر چیزی ملحق به دیدن شد و مانند دیدن شد قبول اما اگر چیزی. و خواستید ملحق به دیدن کنید مانند دیدن نبود نا قبول میگه نخیر این

شهد منکم الشهراصل است و دیدن یک بعد عادی معمولی

شهد الشهر

است که در روایات  دارد که  صم للرویه و افطار للرویه

این بسم الله خب

حالا ما در بعد اول می خوایم بحث کنیم دیروز دو قسمت کردیم بحث رو یک قسمت دیدن ها چند جوره قسمت بعد آنچه قائم مقام دیدن است که گواهی چند نفر است قسمت اول آنچه قائم مقام دیدن است که کلاهی چند نفر است قسمت اول چیزهایی که حل می کند در اون آفاق متحده آفاق که مانند هم هستند حل می کند وحدت اول ماه رو مخصوصا ماه هایی که ما لازم داریم اولش رو بفهمیم که ذی الحجه است یا ماه رمضان است این تلسکوپ حالا کسانی میبینی ایراد کنند  بگن ما نفع ما حرفیه النص  که نص می گوید

صم للرویه و افطرللرویه

رویت یه

رویت دیدن با چشم غیر مسلح جون سابقا چشم مسلح وجود نداشته چون در سابقا در وقت ورود این حکم چشم مسلح وجودنداشت حتی ذره بین نبوده حتی عینک نبوده تا چه رسد به تلسکوپ اکستروسکوپ بنابراین چون چشم مسلح نبوده و این صم للرویه همون دید های معمولی رو که چشم غیر مسلح است میگیره و افطرللرویه دیدن های معمولی  که چشم غیر مسلح است میگیره افطرللرویه للرویه دیدن های معمولی که با چشم غیر مسلح نبوده بنابراین اگر با تلسکوپ ماه را ببینند ولی با چشم ظاهری هیچکس در قم نبیند فرض کنید اصلا در این افق هیچکس نبیند اینقدر ضعیفه اینقدر ضعیفه اینقدر ضعیفه است فرض داریم می کنیم که فرض بالا اینقدر این ماه ضعیف است  و کمرنگ است که با چشم های غیر مسلح مردمان تیز بین اهل این افق نمیتوانند ببینند اما تلسکوپ که بین تر است وهزاران برابر نشان می دهندجسم دور را با تلسکوپ می شود دید آیا این مناط نیست بلکه رویت در اینجا نه برای شما نه برای دیگران با چشم غیر مسلح امکان ندارد پس چطور صم اگر تلسکوپ ثابت کرد  دو جواب داریم

فمن شهر

بهترین جواب است

کسی که بداند که اول ماه است آیا وقتی که با تلسکوپ ماه را دیدند دانستید که اول ماه است یا نه خب بله دیگه برای اینکه مگر دیدن موضوعیت داشت نخیر دیدن طریقت داشت خب یک طریقت صعیف است که دیدن با چشم غیر مسلح است یک طریقت قوی است که دیدن با چشم مسلح است حالا چه دیدن با چشم غیر مسلح باشد چه دیدن با چشم مسلح باشد دیدن با چشم ضعیف باشد دیدن با تلسکوپ باشد هر دو دیدن است اولا دیدن نیس مگه  اگر کسی با تلسکوپ هلال را در شب اول ببیند دید یا ندید خب دید

الرویه

چرا این نگیره مگه کمر الرویه بیل خورده مگه الرویه مال رویت های عادی زمان ورود این روایت است مگر الرویه شریعت ما شریعتی است که در کل زمان ها و در کل زمینه هاست اگر دیدید اگر کسی از نزدیک  دید کسی داردزنا می کند چهار نفر شاهد رفت حالا اگر در یک بیابان دور افتاده ای که مردم هم دارن میان  میرن و چنین و چنان اما چهار نفر شاهد عادل از دور با دوربین دیدند که این مرد با اون زن داره زنا میکنه این تلق زناست یا نه البته اینو که داره میگم مردم دارن میان میرن نه جای  خلوت نه  اینکه انسان بره از پشت کوه یا از راه دور یه خلوتگاه را با دوربین ببیند جایی که جلوتگاه است و خلوت گاه نیست ولی مردم که میان میرن توجه ندارند هایشون نیست اما این چهار نفر با دوربین می بینند این رویت هست یانه خب بله رویت هست علم نیست رویته مبنا اولا ثانیا و بعد ما نمیخوایم دلیل زیاد کنیم این کاخی را که ساختند روی خیال به طور کلی با تعریفاتی که میکنیم این به طور کلی  ویران میشه اولا این الرویه است چون در الرویه نخوابیده است که دیدن با چشم غیر مسلح بله اون زمان نبود اگر اون زمان چشم مسلح نبوده ولی این زمان چشم مسلح وجود داره کما اینکه در باب افول العقود عقد دینی اونوقت نبوده حالا هست و و و  که موضوعات کشش پیدا. میکنه موضوعات بالا پایین میره اما احکام سر جای خودش ثابت این حرف اول که رویت صدق میکند لزومی نذاره  در اون زمان صدق کند که دوم فرض کنید رویه صدق نداره فرض کنید فرض کنید این صم للرویه رویت اون زمانیست فقط کما اینکه

مسیرت الیوم بعقل والسیر و قال علی ان السیر

اگر کسی بیاد این

مسیر الیوم بعقل والسیر و قال علی ان السیر

این پارکی ها که بغضی اینطوری خیال میکنند که حالا نمیگیرد میگه فرض کن اینطور ما مطلب دوم رو داریم

مطلب دوم این است که در کار آیا خود الرویه این جا موضوعیت داشت یا اینکه بدانیم این که

شهر منکم الشهر فلیصمه

آیا بدانیم که آغاز ماه رمضان است مناط است یا از چرایی بدانیم اگر از چرایی بدانیم مناط بود  شما این حرفو می زدید و ماهم رد می کردیم ولی این حرفو می زدید

  که از راه دیدن با چشم غیر  مسلح اما از چرایی بدانیم مناط نیست بدانیم مناطه و این بدانیم که مناطه در سابق با چشم عادی بود الان با چشم مسلح می توانیم بدانیم و لو در کل این افق هیچکس نتواند این ماه را چون خیلی کمرنگ و ضعیف است ببیند اما با تلسکوپ می توانند  ببینند و کسانی که دیدند اگر قابل اطمینان باشه برای کل  فی العقل این عرض شود که دلیل است  و

من شهر منکم الشهر

در اینجا  ثابته  و یکی از چیزهایی که وحدت ایجاد می کند در اون قسمتی از کره زمین که آفاق وحدت داره این مرحله اولی  و بحث اول چه اشکال داره مگه دیدند یا ندیدن جواب دادم اونوجواب دادم گفتم اینطوری نباشه باید علی روس الاشهاد باشه عرض کردم قید زدم میگن بله گفتم در خیابان است این دوتا مثل الاغ افتاده ند روی هم مردم.توجه ندارن برای حسی که از جای دور از بالا پشت بام چهار نفر می بینند حتما باید اونجا باشد برای اینکه دیدن با چشم اونجا باشی اینکه ندارد برای اینکه شهود نمیشه  یعنی حضور حضوری که عینی باشد حضور سمعی باشد حضور بصری باشد حضور لمسی باشد حضور سمعی و بصری و لمسبزمنکن است از دور باشد ممکن است از نزدیک باشد سابقا از نزدیک بود از دورنبود  حالا از دور هم امکان دارد منتها با این قید این دلیل نمیشه چون شهود نیست چون فیلم قابل ساختنه،اگر عکس یه زنایی رو بیارن ما نمیتونیم بهش حکم بدیم  ما جوابتون  رو دادیم عرض کردم در جایی که اگر اون کسانی که عبورمی کنند ببینند می توانند شاهد باشند اما اونها توجه نکردن دقت نکردن من عرض کردم در جاییکه علی رووس الاشهاد   هست داره اینکارو میکنه اونحارو داریم ما عرض میکنیم خب خالاذاین بحث اول بحث دوم ما این مطلب رو فهمیدیم که رویت وسیله است وسیله برای علمه از کجا از خود آیه

فمن شهر منکم الشهر فالیصمه

از آیه فهمیدیم که رویت وسیله است حالا اگر وسیله ای غیر رویت در کار بود یا فرض کنید بنده چشمم ضعیفه یا اینکه گرد و غباره یا فرض کنید که  ابره یا چجوره یا چشم ضعیفه من نتونستم ببینم اما  دیگران دیدند اگر دیگران دیدند و از برای من یقین حاصل شد که الان شب اول ماه هم من شهد الشهر هستم یا نه ببینید اصالت قرآن چطور لطف داره اگر ما اصالت حدیث باشیم میگیم من که رویت کردم صم للرویه من که رویت نکردم آخه صم للرویه به کی میگن به کسی که باید روزه بگیرد للرویه رویت خودت صم للرویه یعنی روزه بگیر برای دیدن دیدن کی دیدن زید نه  اگر کسی بخواد به هرکسی صلاح کنه اینطور میگه میگه صم الرویه  اگر گفتش که در صورت سلامت روزه بگیر سلامت همسایه یا سلامت خودتون  در صورت سفر چنین کنی سفر همسایه یا سفر خودتون

صم للرویه یعنی اگر شمایی که باید روزه بگیرید دیدید کسی بیاد بگه  با استناد به خبر اصل خبری بگید که من که ندیدم دیگری دیده  خب یقین هم کردم که دیگری دیده اول ماه ولی من که ندیدم اینجا ممکنه جر و بحث بشه و به جایی چندان درست نرسه آخرش الرویه الاولی بشه اما وقتی که محور ما قرآن بود که

فمن شهد منکم الشهر

که رویت نداره که کسی که ما حاضر باشد در رمضان روز اول رمضان  را در چه صورت میگد که شما حاضرید در وطنتون در روز اول رمضان در صورتی که ثابت باشد که روز اول رمضانه با ثبوت این یک راه نداره فقط رام ثبوت این است که اگر شما می توانید ببینید راه دوم ثبوت این است هرچند نفر ببینند احیانا راه دوم قوی تره اگر شما با چشم غیر مسلح ببینید حتی یقین هم بکنید ممکن است در واقع اشتباه کرده باشید اما اگر پنجاه نفر دیگر دیدند با چشم قوی  هم دیدند چه آیا  درصد خطای شما یه نفر بیشتره مع ذلک نیاد صم للرویه درصد خطای دیگران کمتره خب اگه واقع مناط است واقع طلوع القمر مناط است و نه رویت در اینجا باید به حرف دیگری بیشتر گوش بدید حتی ببینید اگر فرض کنید من دیدم خب در اینجا ممکنه اشتباه بشه من دیدم و مطمئن شدم  در همین جایی که من دیدم  و مطمئن شدم  یه ده پونزده نفر قوی تر ازمن چشمشون قوی تر ازمن نیرومندتر از من خبره تر از من همون نقطه ای رو که من میگم  دیدم اونا میگن ما ندیدیم چکارکنم

صم للرویه  

میگیره اینجا نمیگیره چرا برای اینکه من که می دانم رویتم ضعیف تر است و از همون  نقطه ای که من ادعای دیدن می کنم پنجاه نفر که  دارن ادعا میکنن که ندیدیم هر چه بود ندیدیم بر می آید که ابرکی ست من خودم میفهمم که اشتباه کردم و حتی اگر من قدی کنم  بگم اینه نخیر من دیدم نخیر روزه  برشما واجب نیست  چون در صورتی واجب است که معلوم باشد ماه رمضان باید این معلوم بودن  دوتا مقابل همه اگر فرض کنید برای اعلمیت مرجعی پنجاه نفر عادل شهادت دادند و در مقابل برای اعلمیت دیگری دو نفر کدوم مقدم ترند مسلما مقدم بگه در اینجا برای ثبوت اگر پنجاه نفر در هوای صاف در همون نقطه ای که شما ادعا دارین  دیدم پنجاه نفر گفتند ما ندیدیم همون نقطه رو چشمشون از شما قوی تر و تدبیرش بیشتر تجربه اش زیادتر کارشون در اینجا

صم للرویه

معنا نمیگیره چون رویه در اینجا این رویت مقدمه است وسیله ایست از برای

من شهد منکم الشهر

در اینجا ثابت نیست  و اگر من به خیال اینکه بر من دیدم پس بگیرم نخیر میگن که شما صم للرویه را بذاریدکنار

من شهد منکم الشهر

را بگیرید بنا براین بعد دومی که اثبات می کند از برای انسان که اول رمضان است شهادت است حالا این شهادت چند جوره است یه مرتبه شهادت در بلد خود من است مکه میگیم خب یه بلد دیگه دو افق ندارد که بلدها عادی   یک شهر دارای دو افراز نظر خورشید خورشیدی عرض نمیکنیم از نظر ماه عرض می کنیم چون افق ماه این کندتر از افق خورشید افق خورشیده آنا فانا شما اگر حساب کنید در هر آتی  هم طلوع فجره هم زواله هم نصفه شب هم لحظه اول شب دوم سوم تا آخر لحظه اول صبحه دوم سوم تا آخر در تمام اوقات در کره زمین تمام اوقات با هم موجود چرا این مقتضای کروی زمین مقتضای گردشه مقتضای افق های مختلفه که ۳۶۰وچند افق داردخورشید ۳۶۰و چند مطلع و ۳۶۰و چند مغرب داره و لذا این مسائل پیش میاد حالا که از ما هم کردن با یکی از فقهای برگزار بودیم خوب است این مطلب آقایون با هم صحبت می کردیم یعنی سوال شد اگر کسی مثلا در افق تهران افق اینجا این  طلوع فجر شد و نماز صبح رو خوند بعد سوار هواپیما شد به سرعتی رفت به جایی که هنوز صبح نشده اومد پایین بعد صبح شد نماز صبح مجدد بخواند یا نخواند ایشون جیزی فرمودند منم چیزی عرض کردم بعد ایشون فرمودند که خب یک نماز که بیشتر واجب نیست یکی باید بخونه بنده عرض کردم طبق اطلاق آیه ایشون باید یه نماز صبح دیگر هم بخوانند چرا برای  اینکه قرآن می فرماید که

اقم الصلاه قبل طلوع شمس

ببخشید عرض می شود که

حافظوا علی الصلوات و صلاه الوسطی و قوم لا قانطین اقم الصلاه بلوک الشمس الی  غسق اللیل و القرآن الفجر

مگه  گفت یه مرتبه بخون نخیر هرغسق لیلی  که اگر تا نصفه شب طول کشید من نماز عشا را خواندم بعد  رفتم جای دیگر جای دیگر تازه غروب مغرب شدبعد باز نماز عشا را باید بخونم من به تکیه آیه که اوقات را معین میکنه گفتم که اوقات نداره که شما در یکوقت یک نماز نه در این وقت یک نماز بخوان  اما اگر این وقت گذشت رفتی جای دیگر همین وقت آمد باید که نماز ولی اینجارو داریم بحث می کنیم این آدمی که نماز صبح رو این جا خونده یعنی از اول اذان فجر تا ما میگیم  در اینجا آیا ما در پنج وقت فقط پنج نماز باید بخوانیم کی گفته بله اگر فقط پنج وقت بود پنج نماز اما اگر این پنج وقت یکیش دوبله شد یکیش دو برابر شد مثل همین مثالی که عرض کردم که من اینجا نماز صبح من خوندم بعد از اینجا رفتم جایی دیگر که هنوز صبح نشده بعد صبح شد چرا نماز صبح من  نخونم این آیه چرا منو نگیره  که نص قرآن عرض می شود که

نص القرآن بلوک الشمس الی غسق اللیل و القرآن الفجر

آیا اینجا قرآن فجر شده است یا نشده میتونه بگه  نشده  برای من نشده نخیر قرآن فجر شده است برای کسانی اینجا هستند پس نماز صبح دارد باید بخوانم این حرفو من زدم ایشون فرمودند که  خب فقها که اینطور نمی گویند البته خواستند که یه خورده بحث طلبگی داشته باشند از بزرگان بزرگان نیست ها از کسانی که خب اینها در مرحله بعدی هستند فقها که اینطور نفرمودند گفتم چرا بعضی از فقها اینطور فرمودند گفت کی گفتم من گفت بالاخره آخه این حرفو نمی شود در مقابل دیگران قبول کرد و گفتم فکر کنید بعد از اینکه رفتم منزل ایشون یه ساعت بعدش چون آدم عادلی است و آدم عاقلی ست گفت من در مسائل الشیعه که بله این مساله سوال شده و امام صادق علیه السلام فرمودند که بله گفتم امام صادق بر حسب روایات گفتند بله توام میگی بله اما قرآن رو قبول نداری که گفت

استغفروا الله ربی و اتوب الیه

برگردیم ببینید شمس اینطوره شمس آفاق خیلی زیاد دارد و لکن قمر آفاقش اینقدر زیاد نیست حالا در مساله دوم و بحث دوم که داشتیم صحبت  می کردیم اگردر این افقی که من افقی هستم شهودی شهادت دادند که ما دیدیم با چشم غیر مسلح یا با چشم مسلح که قوی تر هم است این

شهد منکم الشهر

شهر است یا نه بله سوم اگر در بلاد دیگر که همافق است با ماقطعا و از برای عرف اون بلاد دیگر با این فرق نمی کند مثل قم با تهران شاه عبد العظیم با تهران چه از نظر عرفی داریم بحث می کنیم که محوراینه در اون بلاد دیگر دیدن به ما خبر دادن  که ما دیدیم از برای ما حضور الشهر و شهود شهر هست  یا نه خب بله چه فرق می کند چه دیگری ببیند چه من ببینم با چشم مسلح چشم غیر مسلحبالاخره اول ماه به چیه به اینکه ماه طلوع کرده باشد اگر به طلوع ماه شهادت دادند در افقی که من هستم شهد الشهر  هم برای از برای بیننده است و هم از برای من که ندیدم و نتوانستم ببینم یا نخواستم ببینم این مرحله سوم مرحله چهارم.این است که در یک افق خیلی دور افتاده که همه می دانند یه شب دو شب فرق داره مکه اینطور ه دیگه  اینو همه می دانند  دیگه حتی اون کسانی  که فتوا دارن می دیدند مثل آقای خویی می دانند که بابا در مکه زودتر از ایران می بینند در مکه که یک یا دو شب حداقل یک شب در مکه زودتر از ایران میبینند و ایران بعدا نی بینند اگر کسی در مکه دید  شهد الشهر برای اونه برای من نیست که چون شهد الشهر حضور در اول رمضانه اول رمضان با جیه با اینکه تحقق پیدا کند ظهور هلال تحقق اونجاست اختلاف افق این مقدار روهم می فهمند  ولو کسانی که از نظر نجومی اختلاف دارند و یک تاویلاتی  و یک جهاتی را بیان می کنند اما اونیکه مسلم است و بین است از نظر کل از نظر کل بین است مخصوصا  بعد از اینکه معلوم شده است  نیمکره است زمین و انحنا دارند می دانند که نجوم هم این حرفو میزنه  که اگر قمر در فلان افق تولد یافت محال است که  در افق غیر این افق تولد پیدا می کند وقتی که استحاله تولد دارد پس استحاله رویت است و لذا تاکنون اصلا نشده شما یه مرتبه بیارید تاکنون اصلا نشده آخه یه مرتبه آخه نمیشه گفت که سنی ها برخلاف شیعه ها در مکه و مدینه در کجا برخلاف ما ماه میبینند این حرف غلطه که اصلا قابل گفتن نیست یک شیعه نشده است که استحال کرده باشد در حجاز و در اونجا مطابق ایران دیده باشند اگر اتفاق بیفتد خطا یا از اون طرفه یا از این طرفه در افق مکه در افق حجاز ماه را ببینند وایران  همه دیده باشند همیشه  اختلاف بلکه دو روز اختلافه حالا یه روز هم که هیچ و دیگر اینکه ما که به طور  بین می دانیم به طور بین میبینیم که کسانی که مجهزند از برای دیدن با چشم غیر مسلح و با چشم مسلح در مکه میبینند کسانی دیگری که اینها مجهزند برای دیدن در هوای صاف  بدون مانع در ایران نمی بینند پس اونجا تولد یافته در اینجا نه نمیشه گفتش که نخیر من دیدم خب ندیدم نخیر هم  اونجا تولد یافته هم در اینجا در مکه تولد یافته است و دیدن گروهی در اینجا تولد یافته است و ندیدن چطور مگه کورند  همون چشمی که اونها دارن اینادارند ابر اونجا نبوده اینجا نیست وسیله ای که  اونجا بوده عرض می شود که اینجا م هست تمام شرایط دیدن موجوده چطور میشه تو خیابان داریم راه میریم بنده و شما بنده کسی را دیدم با اینکه دارم نگاه میکنم و شما همون کسی نگاه کردید ندیدید هر دو چشم داریم کور نیستیم مانعی هم در کار نیست چطور میشود که قمر متولد بشود در آسمان حجاز در مکه مکرمه چهل نفر ببینند و  شب شهادت بدهند فلان شب شب اول بود اما در ایران دسته زیادی خیلی   اونجا چهل نفر اینجا خیلی زیادند از شهرستان های مختلف دقت کنند ببینند هوا صاف است و مانعی نیست و اینها نبینند پس  اینجا تولد نیافته و  در اونجا تولد یافته  ما به آقای خویی برادران دیگر عرض می کنیم آخر اونحت تولد یافته اینجا تیافتهذچطور اونجا تولد یافته

شهد الشهر

یم ما هم.که تولد نیافته شهد الشهریم ما شهد قبل از شهریم ما شهد روز آخر شعبانیم  اونا شهد روز اول رمضان اند خب شهد اونا با شهد ما فرق دارد این قسمت اول بحث آقایون به روایاتی استدلال  می کنند ما قبل از اینکه روایات رو بخونیم ما عرض میکنیم ببینید در مطلبی که اختلاف آرا فلکیین و نجومیین است

یک

 مطلب دومی که میخواستیم عرض کنیم چی میخواستم بگم جیزی گفتم  بله روایت ببینید در مطلبی که عام البلواست و مورد احتیاج کل مسلمین است در اوایل ماه اگر این مطلب  همون که مردم می فهمند بخواد بگه خب کم هم بگه مطلبی نیست اما برخلاف اونه مردم می فهمند بخواد چیزی بگه باید اونقدربگه که همه ببینید که باید نثب بشه دیگه اینطور نیست مثل باب تنجیسزکتجنس در تندیس متجنسه که  منهای افکار تقلیدی و اجتهادی شرعی است متنجس و نجس  اما این  خورد به اونجا چرا متحنس شد این مطلبی ست که عرف منهای تقلید و اجتهاد نمیتواند قبول کند و این مساله ای است که عام البلواست در این مساله عام البلوا بخواد شارع بگد که بله متجنسه متجنسه است لاونفدر باید نصوص باشد و صریح  باشد که همه بتوانند بفهمند قبول یقین حاصل بشه اما یک دونه روایت در وسایل الشیعه پیدا کردن آقای کی و به این روایت هم چسبیدند و دلالت هم ندارد و اگر این روایت صحیح هم.بود قابل قبول نبود چون مساله عام البلواست از زمان پیغمبر تا زمان امام صادق گفته نشد زمان امام صادق ایشون یه مرتبه فرمود یه مرتبه هم دلیل نیست حالا در باب قمر  اگر در یک جا ثابت شد در کل کره زمین اون روز اول ماهاست این اولا اختلاف نجومی قوی است و اکثریت مترقه میگن آفاق مختلف است  و نمیشود  همه.حالا دیده شود این یک دوما مردم چه  میفهمم مردمی  که

من شهد منکم الشهر

 یا صم للرویه و افطار للرویه دارند مردم آیا این  رو می توانند بفهمند می توانند قبول کنند که همه جت یکسان مگر خورشید همه جا یکسان طلوع و غروب دارد که ماه همه حال و لو خطا کنند فرض کنید خطا کنند فرض کنید همه مردم خطا کردند فرض کنید در واقع این مطلب علما ثابت که نخیر خورشید افق های مختلف  ولی ما یک افق داریم فرض کنید اینو همه مردم خطا کردند لکن این مردمی که عقیده شون اینه و این مطلب براشون وجدانیست  و ثابت است که افق های مختلف لز برای قمر است جنانچه برای شمس اگرخلاف این رو  شرع بخواد تعبدا ایجاد کنه و ایجاب کنه باید نصوص قویه ما داشته باشیم یک دونه نداریم  مطلقاتی که آقای خویی استدلال کردند مطلقات رو چکار کردن من متحیرم از بعضی فقها ی بزرگان که باهاشون صحبت کردیم راجع به محرمات رضائیه ایشون.گفت شما میگید این دوتاس فقط گفتم بله پس با نص یحرم من الرضا چیکار میکنید گفتم آقای فقیه برگزار این نصه آقا

یحرم من الرضا  مطلقه شما مطلق رو میگن نص انا نص رو میگن که نص نیست گفتم آخه اینطوری ما بالاخره تا حالا برداشت کردیم گفتم مغز رو خالی کنین از فقه حوزه با فقه قرآن آشنا بشید مطلب عرض میشه اون بزرگوارم خیلی بزرگواره

خیلیم قرآنی داره میشه خیلیم خوب داره میشه ولی خب متحیره برای اینکه از اول که درس خونده و درس داده تا حالا محرمات رضاییه چهارده تاس پونزده تاس حتی پسر رضایبه حتی کی رضاییه برادر رضایی و از لین حرفا برادر رضایی پسر رضایی این حرفایی که احیانا گفته می شود

حالا راجع به این قمر که یک جا  اگر رویت  شد همه جای عالم ثابت است با اینکه برخلاف نجوم است و برخلاف فهم مردم است اگر فرق داشته باشد خب این باید نصوص داشته باشد ما نصوص ندازیم تازه اگر نصوص هم داشتیم قبول نمیتونستیم بکنیم  چون برخلاف

فمن شهد منکم الشهر فالیصمه

است بود اونا حاضرند در ماه اول ما در  ماه اول  نیستم برای اینکه محال است در اینجا رویت بشه قمر اگرذمحال است رویت شه که در اینجا پس محال است تولد در این افق ما و تولد قمر در مکه است وقتی که محال است تولد قمردر افق ما پس من من شهد منکم الشهر نخواهیم بود اگر نصوص هم بود قبول نیست ولی نصوص نیست این مطلقاتی است این مطلقا است که آقای خویی و دیگران بهش توسط کردند اید مطلق است رو باید که بعدا بخونیم که ببینیم چیه و سرجمع مطلب این است  ما نمیتوانیم فرمایش آقای خویی اصلا نه علما نه عرفا نه کتابتا و نه سنتا نمیتوانیم قبول کنیم.

اللهم اشرح صدورنا بالنور فهم و الایمان و معارف القرآن العظیم و فوقنا لما تحب و ترضی و جنبنا عن لا تحبه و لا ترضی و سلام علیکم.