جلسه پنجاه و دوم درس خارج فقه

فریادگران قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین

اللهم صل علی محمد و آل محمد

(السلام علی صاحب العصر و ولی الامر صلوات الله و سلامه علیه) تصادف نیست، واقعیت است و حقیقت است که در روزهای آخرین بحث فقه مقارن وحدتی بین بحث و ولی امر ایجاد گردد، چون بحث محوری ما از آغاز قرآن بود، اکنون هم قرآن است و در آینده هم قرآن است، تا نفسی می آید قرآن است، حیات با قرآن و ممات با قرآن، مناسبت هاییست که از فریادگران مقدماتی و مستقبلین تشریف فرمایی ولی امر (ص) صحبت کنیم. قرآن در چهار بعد در میان مسلمون ها قرار گرفته. یک بعد کسانی که نه فریادگرند و نه علم به واقعیت و متن بودن قرآن دارند و نه عمل. دسته مقابل کسانی هستند که فریادگران راجع به قرآن این کتاب مظلوم و محبوس هستند هم فریادگرند از نظر گفتار و هم از نظر عقیده و هم از نظر اعتقاد و هم از نظر عمل. دسته سومی هستتند که فریادگرند از نظر لفظ و عقیده اما در علم نقشی و بخش درستی ندارند تا چه رسد در عمل. گروه چهارمی هستند که در عمل فریادگران قرآن اند اما در لفظ، در نوشتار، در گفتار، در علم، در عقیده، جای قرآن خالی است. چون در این مراتب جای قرآن خالی است بنابراین عملشون هم به قرآن عمل معمول و عمل درستی نخواهد بود.

ما از برای تشریف فرمایی ولی امر (ص) استقبال هایی لازم داریم استقبال صوری نیست، پرچمی نیست، سر و صدایی نیست، استقبال مشابهت است. کسانی که مشابهت دارند با ولی امر، پیرو اون حضرت اند و راهروان اون راهی هستند که اون حضرت راهرو آن است، این ها می تونند استقبال کنند از ولی امر (ص). حوزه هایی، افرادی، علمایی، عوام الناسی، مردمی می توانند خود را پیشواز کننده و مستقبل ولی امر (ص) بدانند که هر چه بیشتر به اون حضرت نزدیک باشند.

یاتی بکتاب جدید بالسنه جدیده به امر جدید، معناش این است که ولی اون حضرت و ثقل اکبر اون حضرت که قرآن است در غیاب اون بزرگوار غایب بوده. دو غیبت است، یک غیبت ثقل اکبر و یک غیبت ثقل اصغر، اما کسانی که فریادگران قرآن اند در ابعاد لفظی و کتبی و علمی و عقیدتی و عملی در کل ابعاد قرآن ولو بسیار بسیار کم اند، بسیار نامعلوم اند، بسیار مظلوم اند، چنانکه امیرالمومنین (ص) بر حسب نقل سید شریف رضی در نهج می فرماید (فالکتاب و اهله یومئذ فریدان منفیان و صاحبان مصتحبان لا یحویهما مومن).

دیروز راجع به بخشی از فریادگران قرآن سخن گفتیم و امروز با توفیق الهی در تتمه اش برای اینکه ما آمادگی پیدا کنیم از برای استقبال ولی امر، او را بشناسیم و او ما را بشناسد، شناسایی ما نسبت به او پیش است و شناسایی او نسبت به ما همیشه است. کسانی باشیم که همراه اون حضرت، همفکر اون حضرت، هم عقیده اش، هم دانشش، هم بینشش، هم روشش، هم عملش، فردی و اجتماعی باشیم. از علمای بزرگواری که در طول ۵۷ سال زندگی علمی، من با اونها ملاقات کرده ام که بر حسب مراتب گوناگون فریادگران قرآن اند، نقطه نخستین مرحوم آیت الله العظمی علی الاطلاق آقای شیخ محمد علی شاه آبادی (رض) بود که هفت سال ملازمت دروس و بحوث عرفانی و قرآنی ایشون را داشتیم. فریادگری بود راجع به قرآن لفظا تا اندازه ای، علما اندازه بیشتر، عقیدتا بیشتر و عملا به همون سان.

بعد مرحله دوم علامه بزرگوار علی الاطلاق آیت الله العظمی آقای حاج سید محمد حسین طباطبایی (رض) بود که هفت سال هم در خدمت ایشون بودیم و بعد مرحوم آیت الله العظمی آقای خمینی (رض) بود که ۵۷ سال با ایشان بودیم. مراتب این سه بزرگوار در ابعاد علمی و عقیدتی و عملی راجع به فریادگری قرآن گوناگون است. کسانی را پیدا نکردیم که فریادگر قرآن باشند در کل ابعاد، مگر اون وجود بزرگوار که غائب است، بقیه نسبی هستند. بخشی از فریادگری های قرآن دارند لفظا، عقیدتا، علما، عملا، کتبا، در کل مراحل از زندگی هاشون. اما شخصی که به طور مطلق صددرصد فریادگر قرآن هست و خواهد بود ولی امر (ص) است. باید کسانی استقبال کنند از این بزرگوار که مجمع الثقلین است، قرآن مجسم است، قرآن در اوست و او در قرآن، چنانکه ابن عباس مورد سوال واقع شد واقع به خلق رسول الله (ما کان خلق رسول الله (ص) قال کان خلقه القرآن). با حضور و و ظهور ولی امر (ص) ثقل اصغر غائب ظاهر می شود و ثقل اکبر غائب که قرآن است نیز ظاهر می گردد چون (یاتی بکتاب جدید).

من مدعی نیستم که آنچنانم ولکن ذره ای از خاک پای ولی امرم در فریادگری های گوناگون قرآن و ذره ای از خاک پای رسول الله (ص) هستم و ذره ای از خاک پای ائمه هدی در فریادگری قرآن هستم. این ذره ناچیز شاید قابلیت داشته باشد در میان سایر ذره ها که ما نمی شناسیم برای استقبال از ولی امر. بیاناتی از دو نفر از این سه بزرگوار. در وصیت مرحوم آقای خمینی (رض) صفحه دوم راجع به قرآن چنین آمده است. مع الاسف به دست دشمنان توطئه گر و دوستان جاهل، قرآن این کتاب سرنوشت ساز نقشی جز در گورستان ها و مجالس مردگان نداشته است. دشمنان دانای خارجی و دوستان نادان داخلی با هم کمک کردند، این قرآن که ﴿لِيُنْذِرَ مَنْ كَانَ حَيًّا وَيَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكَافِرِينَ﴾ [یس: آیه ۷۰] در انحصار گورستان ها و در انحصار استخاره ها و در انحصار خواندن ها برای ثواب ها باشد.

جمله دوم مرحوم آقای خمینی (رض) نقل از صحیفه نور جلد بیستم صفحه ۲۰ از سطر ۲۶، اینجانب از روی جد نه تعارف معمولی می گویم از عمر به باد رفته خود در راه اشتباه و جهالت تاسف دارم و شما ای فرزندان برومند اسلام حوزه ها و دانشگاه ها را از توجه به شئونات قرآن و ابعاد بسیار مختلف آن بیدار کنید. تدریس قرآن در هر رشته ای از آن را محق نظر و مقصد اعلای خود قرار دهید. مبادا خدایی ناخواسته در آخر عمر که ضعف پیری بر شما هجوم کرد، از کرده ها پشیمان و تاسف بر ایام جوانی بخورید همچون نویسنده. اعتراف فرد اول سیاستمداران اسلامی و مراجع اسلام است نسبت به تقصیر راجع به قرآن.

از کتاب قرآن کتاب هدایت در دیدگاه امام خمینی چند بخشی را ما انتخاب کردیم. این چند بخش را در بحث امروز برای شنوندگان حاضر و غیر حاضر قرائت می کنیم و دو علت دارد که این مطالب را راجع به فریادگری قرآن از این بزرگوار نقل می کنم. یکی اصل است و یکی فرع است. اصل که قرآن قرآن است و هر کس فریاد گر نسبت به قرآن در هر بعدی از ابعادش باشد باید ترویج گردد. بعد دوم چون مقام و عظمت روحانی و عقلانی و فکری این بزرگوار جا افتاده است در عالم اسلام، پذیرش سخنان ایشون از پذیرش سخنان دیگران بیشتر است.

صفحه ۱۶ بخش یک، این کتاب بزرگ الهی که از عالم غیب و قرب ربوبی نازل شده و برای استفاده ما مهجوران و خلاص ما زندانیان سجن طبیعت و مغلولان زنجیرهای پیچ در پیچ هوای نفس و آمال به صورت لفظ و کلام درآمده از بزرگترین مظاهر رحمت مطلقه الهیه است که ما کور و کرها از آن به هیچ وجه استفاده نکرده و نمی کنیم. کوریم، کریم، چشم های بصیرت و گوش های بصیرتمون خاموش است، ناشنواست و نابیناست که کلام حق را نمی شنویم.

صفحه ۱۹ بخش ۲، رسول خدا (ص) انسان کاملی است که در راس مخروط این عالم واقع است. ذات مقدس حق تعالی که غیب است و در عین حال ظاهر است، مستجمع همه کمال به طور غیر متناهیست. آن حضرت، حضرت اقدسش در رسول اکرم متجلی ست، البته جلوه ذات الوهیت و صفات الوهیت و افعال الوهیت در بعد اصل نیست، در بعد امکان است، این تفسیر از بنده. در رسول اکرم متجلی است به تمام اسماء و صفات در قرآن متجلی است، آن مقدار از بخش ربوبیت که امکان دارد پیاده گردد و منعکس گردد در مکلفان مخصوصا مکلفان از زمان رسول الله الی یوم الدین در قرآن متجلی ست به تمام اسماء و صفات.

چهارم، هزاران شکر که ما از امت خاتم النبیین محمد مصطفی (ص) (اللهم صل علی محمد و آل محمد) خدا ما را قرار داد. افضل و اشرف موجودات و از پیروان قرآن مجید، اعظم و اشرف کتب مقدسه و صورت کتبیه حضرت غیب، مستجمع جمیع کمالات به صورت وحدت جمعیه و ضمانت حفظ و صیانت آن را از دستبرد شیاطین انس و جن محفوظ فرموده است.

عرض می شود که صفحه ۲۳ بخش پنجم، قرآن شریف با آنکه جامع همه معارف و حقایق اسماء و صفات است و هیچ کتابی آسمانی و غیر آن، مثل آن، معرفی ذات و صفات حق تعالی را ننموده و همینطور جامع اخلاق و دعوت به مبدأ و معاد و زهد و ترک دنیا و رفض طبیعت و سبکبار شدن از عالم ماده و رهسپار شدن به سر منزل حقیقت است، به طوری که مثل آن متصور نیست، مع ذلک چون سایر کتب مصنفه مشتمل نشده است بر ابوابی و فصولی الی آخر.

صفحه ۲۷ بخش ۲، هیچ جا بهتر از قرآن نیست، یعنی هیچ محولی و هیچ ملتجأیی، هیچ مکتبی بالاتر از قرآن نیست. این قرآن است که هدایت می کند ما را به مقاصد عالیه ای که در باطن ذاتمان توجه به او هست و خودمان آن را نمی دانیم. من یادم رفت در ضمن که بخشی از فرموده استاد بزرگوار علامه طباطبایی را در تفسیر المیزان یاد کنم. بین الهلالین، اون بزرگوار می فرماید علوم حوزوی به گونه ای تنظیم شده اند که به هیچ وجه به قرآن احتیاج ندارند، به طوریکه شخص متعلم می تواند تمام این علوم را از صرف و نحو و بیان و لغت و حدیث و رجال و درایه و فقه و اصول فرا گرفته به آخر برسد و آنگاه متخصص در آن ها بشود و واحد شده در آنها اجتهاد کند ولی اساسا قرآن نخواند و جلدش را هم دست نزند. در حقیقت برای قرآن چیزی جز تلاوت کردنش برای کسب ثواب و یا بازو بندی فرزندان که از حوادث روزگار حفظشون کند چیز نمونده. اگر اهل عبرتی عبرت گیر.

صفحه ۳۸، قرآن کتابی ست که آدمی که باید از اینجا تا آخر دنیا و تا آخرین مراتب حرکت بکند یک همچین کتابی ست که هم معنویات انسان را درست می کند و هم حکومت را درست می کند، همه چیز توی قرآن هست. ۳۹، اینها بیاناتی است که در ظرف ده دوازده سال رهبری ایشون در کتاب های مختلف ذکر شده. آنکه قانون اسلام را آورده است خداست، خداست که محیط بر همه اعصار است، قرآن است که کتاب همه اعصار است، دستورات رسول الله است که برای همه اعصار است.

۶۸، (اریدک توضیحا انه لو کان الامر کما توهم الصاحب فصل الخطاب) اینجا که دیروز اشاره کردم. ما جمله ای را راجع به حاجی نوری صاحب فصل الخطاب عرض کردیم و پیامدهای عجیبی داشت حتی بعضی از برادران ما رو در بیغوله هایی کتک زدند. (وازیدک توضیحا انه لو کان الامر کما توهم الصاحب فصل الخطاب الذی کان کتبه لا یفید علما و لا عملا) کتاب های حاجی نوری که نه فایده علمی دارد و نه فایده عملی دارد (و انما هو ایراد روایاه ضعاف اعرض عنه الاصحاب و تنزله عنها اولی الالباب من قدماء اصحابنا کل محمدیین الثلاث المتقدمین رحمهم الله تعالی) این بخش مختصری است.

۱۱۵ بخش ۲، وظیفه سالک الی الله آن است که خود را به قرآن شریف عرضه دارد چنانکه راجع به عبدالعظیم حسنی (ع) (و عرضت دینک علی امام زمانک) امام زمان ثقل اصغر است و ثقل اکبر است. عرض دین بر ثقل اصغر فعلا ممکن نیست چون در زمان غیبتیم ولکن عرض دین و افکار اسلامی بر ثقل اکبر که قرآن است ممکن است ولکن ما این عرض را ناممکن کردیم. وظیفه سالک الی الله آن است که خود را به قرآن شریف عرضه دارد و چنانچه میزان در تشخیص صحت و عدم صحت و اعتبار و لا اعتبار حدیث آن است که آن را به کتاب خدا عرضه دارند که در کتاب تبصره الفقهاء ۵۴۰ فتوا بر خلاف کتاب الله یاد کردیم و با استدلال به هزار آیه از قرآن این ۵۴۰ فتوا که بر مبنای نص یا ظاهر قرآن است یا خلاف شیعه یا خلاف سنی یا خلاف هر دو. اگر فقهای شیعی و سنی خود را در فتاوا و نظراتشون در بعد پایه ای و در بعد اصلی بر کتاب الله عرض می کردند، اینقدر اختلافات پر طول و عرض در میان آنها نبود. به کتاب خدا عرضه دارند و آنچه مخالف آن باشد باطل و زخرف شمارند، میزان در استقامت و اعوجاج و شقاوت و سعادت آن است که در میزان کتاب الله درست و مستقیم درآید و چنانکه خلق رسول الله (ص) خلق قرآن است و با قرآن توافق صددرصد دارد چون ولی کامل است و خلقی که مخالف کتاب الله است، زخرف و باطل است و همچنین جمیع معارف و احوال قلوب و اعمال باطن و ظاهر خود را باید با کتاب خدا تطبیق کرد و عرضه داشت تا به حقیقت قرآن متحقق گردد و قرآن صورت باطنی او شود.

۱۲۶، این کتاب قرآن و این سفره گسترده در شرق و غرب و از زمان وحی تا قیامت کتابی ست که تمامی بشر، عامی، عالم، فیلسوف، عارف، فقیه، همه از او استفاده می کنند یعنی کتابی است که در عین حال که نازل شده است از مرحله غیب به مرحله شهود و گسترده شده است پیش ما جمعیتی که در عالم طبیعت هستیم، در عین حالی که متنزل شده است از آن مقام و رسیده است به جایی که استفاده ما بتوانیم از او بکنیم، استفاده ما بتوانیم از او بکنیم چون عبارت دیگه، عبارت لفظی ست، در عین حال مسائلی در او هست که همه مردم عامی و عارف و عالم و غیر عالم از او استفاده می کنند و مسائلی در او هست که مختص به علمای بزرگ است، به فلاسفه بزرگ است، عرفای بزرگ است، انبیاء است، اولیاء است، بعض مسائل را غیر اولیای بزرگ خدا نمی توانند دریافت کنند.

۱۳۱، حجب استفاده از قرآن. ما راجع به حجب چند روز پیش صحبت کردیم ولی بیان ایشون رو نقل نکردیم. بر متعلم و مستفید از کتاب خدا لازم است که یکی دیگر از آداب مهمه را به کار بندد تا استفاده حاصل شود و آن رفع موانع استفاده است که ما از آنها تعبیر کنیم به حجب بین مستفید و قرآن. دشمنان روی دشمنی، بیان من است، دشمنان رو دشمنی و دوستانی روی نادانی حجاب هایی، پرده هایی، موانعی از برای نزدیک شدن فهم قرآن ایجاد کردند. عبارت ایشون، و این حجاب ها بسیار است که ما به بعض آنها اشاره می نماییم. حجاب های بزرگ، حجاب های بزرگ خود بینی ست که شخص متعلم خود را به واسطه این حجاب مستغنی می بیند. فیلسوف از فلسفه قرآن، عارف بیان من است از عرفان قرآن، فقیه از فقه قرآن، اصولی از اصول قرآن ووو، چون پیش فرضهایی برای خود ساخته اند، پیش فرضها رو تحمیل می کنند بر قرآن، بیان ایشون، و این از شاهکارهای مهم شیطان است. حجاب ها و پرده هایی که درست شده از شاهکارهای مهم شیطان است که همیشه کمالات موهومه را بر انسان جلوه دهد و انسان را به آنچه که دارد راضی و قانع کند و ماورای آنچه پیش اوست هر چیز را از چشم او ساقط کند. مثلا اهل تجویز را به همان علم جزیی قانع کند و آن را در نظر آنها جلوه های فراوان دهد و دیگر علوم را از نظر آنها بی افکند. حمله قرآن را پیش آنها به خود اون ها تبدیل کند و آن ها را از سهم کتاب نورانی الهی و استفاده از آن محروم نماید. اصحاب ادبیت را به همان صورت، صورت بی مغز راضی کند که فقط در ادبیات قرآن و تمام شئون قرآن را در همان که پیش آنهاست نمایش دهد و اهل تفاسیر به طور معمول را، مفسرین و اهل تفاسیر به طور معمول را سرگرم کند به وجوه قرآئات و آراء مختلفه که از ارباب لغت، در وقت نزول، شان نزول، مدنی و مکی بودن، تعداد آیات و حروف و امثال این امور.

من عرض می کنم به همین جهت این سوالات زیادی رو از سیمای جمهوری اسلامی ایران برای ما فرستادند راجع به قرآن و جمعیتی جمع شدند، گفتند کدام رو جواب میدین؟ گفتم در الفاظ من جواب نمیدم، در معانی سوالاتی مربوط به معانی الحقایق است جواب می دم و دو ساعت طول کشید گفتن در ۲۰ جلسه خواهیم گذاشت.

۱۶۶، اسلام عزیز قرن هاست با نفوذ اجانب مواجه، با انحراف و کج فهمی هاست. اسلام را که مکتب الهی مبارزه است با تبلیغات سوء عمال اجانب به شکلی دیگر جلوه داده اند. قرآن کریم را که دستور الهی در قتال با مشرکین و مترفین و تنها کتاب آسمانی محرک بر ضد استعمار و ظلم است به گونه ای دیگر وانمود کرده اند. احکام نورانی و نجات بخش اسلام عزیز یکی پس از دیگری پایمال اغراض استعمار به وسیله عمال خبیث آنان می شود.

۱۸۰، باید صبر کرد، سفارش به صبر کرد، برای احقاق حق صبر لازم است. اگر ما اسلام را می خواهیم و اگر قرآن کریم را می خواهیم که در این مملکت و انشاء الله در ممالک دیگر پیاده شود و میخواهیم که یک حکومت اسلامی داشته باشیم، باید همه توصیه به حق بکنیم.

۱۸۴، مقصد این است که کشور ما یک کشور اسلامی باشد. کشور ما در تحت رهبری قرآن، تحت رهبری پیغمبر اکرم و سائر اولیاء عظام اداره بشود. رفتن مستکبرین مقدمه است، رفاه مستضعفین یکی از مقاصد اسلام است.

۱۸۶، ۱۸۶ اینجا وقفه ای می کنیم. از باب گلایه نیست، از باب بیان حقیقت است. این جمهوری اسلامی که بر حسب مجاهداتی مبنا شد و سازماندهی شد، بر دو مبنا بود. بر حسب تصریحات رهبر آغازین انقلاب مرحوم آقای خمینی، یک انقلاب سیاسی اسلامی که روبناست و دو انقلاب قرآنی که زیر بناست.

بنابراین انقلاب ما از برای حفظ قرآن، حفظ رسالت اسلامی و حفظ امامت معصوم اسلامی بود. روی این اصل، کسانی که به نام اسلام و به نام انقلاب اسلامی مانع از نشر معارف قرآن می گردند، ابوجهل های به نام محمدها هستند، ابولهب ها و ابوسفیان ها به نام علی ها هستند، ضد انقلاب ها به نام انقلابی ها هستند. رادیو قرآن بر حسب دعوت خودش از ما غیابا و حضورا خواستند که یک دوره تفسیر قرآن به زبان فارسی ضبط شود و پخش گردد. ۵۰ جلسه ضبط کردند، چند شب پیش رادیو قرآن اعلام کرد که چنین تفسیری پخش خواهد شد و شب بعدش بخش اول از شش بخش سوره کوثر پخش شد و شب بعد که مدیر رادیو قرآن تلفن کرد که از امشب پخش خواهد شد در سراسر کشور، داخل کشور و خارج کشور این نوید داده شد ولکن پخش نشد. مدیر رادیو قرآن و دیگران تلفن کردند که شخصی تلفن کرد به بخش پخش و مانع شد، گفتم اون شخص کیست؟ گفت حضورا خواهم بیان کرد، اما این شخص کیست و دارای چه موقعیتی ست که از پخش قرآن جلوگیری می کند؟ یابن الحسن العسکری شما تشریف دارید، کتاب الله هست، با بودن شما که قثل اصغرید و با بودن کتاب الله، در هیچ کفرستانی در میان مشرکین، در میان ملحدین، در میان بلشویک ها، چنین نظری تا کنون نیامده است که جلوگیری شود از پخش تفسیر قرآن که تاکنون سابقه ندارد. تلفن های زیادی به ما شد، تا نزدیک صبح نتونستیم بخوابیم که ما انتظار چنین تفسیری داشتیم ولکن منع شد. زبان از لغاتی که راجع به این مانعین باید گفته شود الکن است.

من سوال کردم، این چه شخصیتی بود که حرف او مانع از پخش تفسیر قرآن شد؟ آیا شخص مذکور بود یا شخص غیر مذکور؟ مدیر رادیو قرآن و دیگری گفت نمی توانیم تلفنی بگیم. بنابراین حکومت مبارک جمهوری اسلامی ایران ما با این دخالت های جهنمی نامبارک می شود، نحس می گردد. ما از این نامبارکی ها و نحوست ها و حماقت ها و نظرهای شیطانی بایستی جلوگیری کنیم. من دنبال اونها نرفتم، اونها گشتند و بر حسب تخصیصشون یافتند که تفسیر قرآنی که لغت روز باشد و لغت همگان باشد، این لغت است، (شقشقه هدرت ثم لن تقر) آیا حاکم در کشور ما یزیدها می توانند باشند؟ نیستند، معاویه ها و ابولهب ها می توانند باشند؟ نیستند، اون بزرگان و سردمداران نوعا آدم های خوبی هستند ولکن امان از دست کسانی که پایین تراند، چه مسئول اند و چه مسئول نیستند. من دیگر سخنی ندارم بحث امروز را بر حسب وعده دیروز ما عرض کردیم و چند دقیقه هم که فرصت داریم تتمه بیانات بنیانگذار جمهوری قرآنی را عرض می کنیم.

صفحه ۱۸۹، ملت ایران پس از صدها سال گرفتاری به دست شاهان ستم پیشه و ستم کاران حرفه ای که اسلام عزیز را وسیله غارتگری و چپاول برای خود و قدرت های بزرگ و اخیرا آمریکای جنایتکار قرار داده بودند و قرآن کریم و اسلام بزرگ را در معرض خطر دیدند، قرآن خطرناکه دیگه، برای حوزه ها هم خطرناکه، به پا خواستند و با انقلاب کبیر خود، دولت اسلام را جایگزین رژیم غیر اسلامی و غیر قانونی شاهنشاهی نمودند. ان شاء الله چنین باشد.

۱۹۵، دو، اگر پناه به قرآن و اسلام بیاورید، اجنبی به خود اجازه نمی دهد که از شما سند بردگی بگیرد، اجازه نمی دهد که مفاخر ملی و اسلامی شما پایمال شود. ۱۹۶، ۱۹۷ من توصیه می کنم به همه اقشار انسانی و به همه اقشار مسلمین و به همه اقشار عرب که اگر بخواهند اینها غلبه کنند بر مشکلاتشان، باید تربیت اسلامی بشوند، باید روی نقشه اسلام حرکت کنند. قرآن هادی آنها باشد، امام آنها باشد، اگر اینطور بشود غلبه خواهند کرد بر همه امور و اگر اینطور نباشد و بخواهند روی موازین عادی و روی موازین عرفی سیاسیشون مشی کنند، اینها به زمین خواهند خورد.

۱۹۸، در یک همچون زمانی که سیاست های ابر قدرت ها بلعیدن همه، سیاست ابر قدرتها بلعیدن همه جاست، مسلمین باید بیدار شوند، ملت ها، دولت ها را من از اکثرشان مایوس هستم، لکن ملت ها باید بیدار شوند و همه تحت لوای اسلام و تحت سیطره قرآن باشند.

۱۹۹، ۲۰۱ به زائران محترم تذکر می دهم که در این مواقف معظمه و در طول سفر مکه مکرمه و مدینه منوره از انس با قرآن کریم این صحیفه الهی و کتاب هدایت غفلت نورزند که مسلمانان هرچه دارند و خواهند داشت در طول تاریخ گذشته و آینده از برکات سرشار این کتاب مقدس است.

۲۰۲، ما قرآن را نخواندیم، نمی دانیم، منطق قرآن را نمی دانیم، باید قرآن بخوانیم، قبل از همه چیزها بخوانید قرآن چه می گوید، تکلیف ما و وظیفه ما را قرآن تعیین می کند. ۲۰۴ باید اسلام را ما ارائه بدهیم به آن طوری که هست. قرآن را ارائه بدهیم به آن طوری که هست. اگر قرآن و اسلام آنطور که هست عرضه بشود به دنیا، همه مشتری او هستند. انحرافات برای این است که اسلام را نشناخته اند، اگر اسلام بشناسند و احکام اسلام را درک کنند همه مشتری او هستند.

۲۰۵، باید بر حسب فرهنگ اسلامی، الهی اسلامی در مقابل این توطئه های دامنه دار استقامت کرد و از این فرصت الهی که به دست آمده است نویسندگان متعهد و گویندگان و هنرمندان استفاده کرده به مدد روحانیون آشنای به فقه اسلام و قرآن کریم، احکام الهی را که برای همه قرون است با اجتهاد صحیح از قرآن کریم، سنت نبی اکرم و اخبار سرشار از معارف الهی و فقه سنتی که فقه سنتی را ما قبول نداریم البته، چون فقه سنتی درست نقیض است با قرآن کریم این حاشیه است.

(صحبت حضار)

مطابقت بله

۲۱۴، مطابقت شکی نداره، ۲۱۴، ۲۱۴، دو، دست های جنابتکار اجانب که میخواستند شرق را و خصوصا بلاد اسلامی را برای منافع خودشان قبضه کنند، با مطالعاتی که کرده بودند در این بلاد و تمام بلاد را، بیابان هایش را، قصبه هایش را، شهرستان هایش را، وجب به وجب مطالعه کردند و روحیه گروه هایی را که در این بلاد زندگی می کردند مطالعه کرده اند و آیین هایی که اینها داشتند و کیفیت نفوس اینها را در اینها مطالعه شده است، به آنجا رسیده اند که نگذارند مسلمین متمسک به قرآن باشند. قرآن را آنها سد راه می دانستند. اگر مسلمین همه متمسک به قرآن می شدند برای اونها مجالی باقی نمی ماند. قرآن را و اسلام را از مردم جدا کردند، ملت ها از اسلام جدا شدند.

۲۱۵، دو، یکی از کارهای بزرگی که شده است و گمانم این است که آنها