«ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى»
قلب پیغمبر فؤاد است،
چون در رؤیت معرفتی و در عبودیت
و در شناخت احکام الله در بالاترین قله ممکن قرار گرفته است.
و در لیله معراج نه تنها پای بر فرق کل کائنات مادی نهاد،
بلکه پای روحش نیز بر فرق کل کائنات معنوی قرار گرفت.
«ما كَذَبَ الْفُؤادُ»،
نه «فؤاده»، چرا «فؤاده» نفرمود؟ «الفؤاد»،
کأنه یک قلب مشتعل به نور در کل عالم هستی بیشتر نیست.
قلب ابراهیمها و نوحها و موسیها و عیسیها
و ملائکة الله؛ جبرئیلها و میکائیلها و که و که،
قلوب کل نیرین و کل مقربین و کل معصومین علی درجاتهم یک سو
و قلب رسولالله (ص) یک سو.
«ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى»
این بالاترین رؤیت معرفتی است.
اینها را میگوییم، اما نمیفهمیم. اما گفتنش خوب است تا یک مقداری به دنبال برویم.
دنبال رسولالله رفتن فرق دارد.
گاه دنبال متصل است و گاه دنبال منفصل است و گاه دنبال نیست.
دنبال متصل، علیها و فاطمهها و حسنها و حسینها و ولی امر دنبال متصل هستند.
چون «وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ»