جلسه هفتصد و هشتاد و نهم درس خارج فقه

قصاص

798

سوما: فَإِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَكُمْ

یعنی این شخص مقتول که مومن است از گروهی است که اون گروه عَدُوٍّ لَكُمْاند. عَدُوٍّ لَكُمْ کیه؟ یعنی گروه مسلمانند که با شما گروه مسلمان دشمنند؟ نخیر چون لَكُمْ کیه؟ لَكُمْ کل مومنینه. قَوْمٍ عَدُوٍّ لَكُمْ که عدو کل مومنینند کین؟ کفارند دیگه.

پس فَإِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَكُمْ یعنی این شخص مقتول از گروهی است که کلا کفارند یعنی ورثه یعنی اهل مومن ندارد، کلا کفارند چرا؟ برای اینکه كُمْ کل مومنینند. ای کل مومنین که از شما مقتولی حاصل شده است و قاتلی از شما کسی را کشته است. ای کل مومنین در بعد دوم فَإِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَكُمْ اگر اون مقتول در فرض دوم از گروهی است که اون گروه کلا عَدُوٍّ لَكُمْاند وَهُوَ مُؤْمِنٌ و این تنها مومن است برای اینکه بود در ابتدای رسالت و در هجرت جریان اینطور بود. یه نفر بود این نفر مومن بود ولکن پدر و مادر و خواهر و عمه و خاله و همه کافر بودند.

(سوال) بله؟ مقتول … مقتول مقتول. فَإِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَكُمْ وَهُوَ مُؤْمِنٌ این مقتول مومن است،  فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ فقط یعنی دیه نداره. اینم در فقه نیست متاسفانه که اگر مومنی را کسی کشت خَطَأً و این مومن هرگز ورثه مومن ندارد هیچ از اهلش مومن وجود ندارد در این صورت خب دیه رو به کی بدن؟ اهل نداره (نظر) … نخیر قرآن میگه نخیر. قرآن میگد فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ، فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ چون بعد بعد عمومی نیست، بعد عمومیش تحریر … تحریر، یعنی به جای اون کسی که کشته شد یک کسی را از کشتن به از کشتن عرض می­شود که عبدیت آزاد کنند. چون ممات انسان چند بعد دارد: یه ممات این است کلا مرده، یه مورد این است که مرده نیست ولکن تحت … است و تحت اسارت است و این حرفا. حالا یا اسارت واقعا عبد است عبد زرخریه یا زندانیه برای پول مثلا که بحث خواهیم کرد.

بنابراین اگر مقتول مومن است و اهل مومنی ندارد و اهلش تماما نااهلند و کافرند فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ تموم شد. تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ چرا باید باشه؟ برای اینکه مربوط به عموم مسلمان­هاست، به جای اونکه از بین رفت این بره و دِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ نباید باشه چرا؟ برای اینکه اهل ندارد، وراث ندارد.

وانگهی این قومی که عدو­اند، قوم عدو دو بعد دارد: یک قوم عدوی هستند که میثاق داریم باهاشون، یکی قومی که میثاق نداریم مثل …. ببینید کسانی که مسلمان نیستند دو بعد دارند: یک دسته مسلمان­های محاربند عدوند، به مسلمان محارب عدو شما خون­بها بدید؟ پدرش باشد، مادرش باشد، خواهرش باشد، برادرش باشد، زنش باشد. به مسلمانی که محارب است اگر شما پول بدید اون پول صرف می­شود در عدای با شما. بنابراین ورثه­ای ندارد یعنی ورثه­ای که شایسته باشند به اون­ها این دیه رو بدید ندارند.

خب وَإِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ، اما اگر از قومی است که عدو هست اما بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ، کافرند، مشرکه، یهودیه، نصرانیه ولکن اهل ذمنه­اند. میثاقی دارید که با هم محاربه نکنید، جنگ نکنید، تبلیغات ضد نکنید، عرض می­شود که خلافاتی که احیانا حاصل می­شود بین مسلمانا انجام ندید یعنی مانند مسلمان­ها سلم باشید در بلد اسلامی یا در غیر بلد اسلامی. در این صورت چیه؟ وَإِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ … فَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ

أَهْلِهِ چرا؟ سوال: خب آیا کافرند از مسلمان ارث می­برد؟ نخیر …. پس چرا در اینجا این قومی که قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ کفار هستند مسلمان نیستند و إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ هستند، بله فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مسلّم است اما دِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ چرا؟ میگیم حرف این است که اولا نصه، فرض کنید که در باب میراث نص عام داریم که کافر از مومن ارث نمی­برد. این استثناء کرده؟

دوم: کی گفته است که دِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ از باب میراثه؟ از باب هدیه است از باب هبه است چرا؟ به حرمت میثاق. چون میثاق است بین مسلمان­ها و غیرمسلمان­ها این میثاق نیمه­کاره اینا رو مسلمان کرده. تحت شعاع اسلام و تحت سلطه اسلامی آورده بنابراین حتی از باب المؤلَّفة قلوبهم هم باشد باید به این کمک کرد مجاناً تا چه رسد یک مومنی از میان اون­ها کشته شده دل پدر و مادر و خواهر اینا خونه. فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ که این مربوط به اونا نیست، دِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ اینا أَهْلِهِ اهلیت المائی دارند. بله إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ در باب کفار به وجه العام درسته ولکن اینا اهلیت المائی دارند در دو بعد. یک بعد اهلیت میراثی دارند به نص و اگر هم میراث نباشد اهلیت تالیف قلوب دارند. و اگر هیچکدوم نداریم نصه دیگه، اگر هیچکدام از این وجوه رو نداریم نص است فَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ. ولی متاسفانه در فقه چنین مطلبی اصلا نیست. پس این آیه نقشی در فقه ندارد.

وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ ، خب آیا از تحریر رقبه مومنه می­توانند گذشت کنند؟ از … نمی­تونند گذشت کنند چون حق عامه چون حق عامه. به جای یک نفر که خَطَأً از بین رفته است یک نفر آزاد شود.

فَمَنْ لَمْ يَجِدْ ، اگر کسی نیافت، چیو؟ نیافتن هم به تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ می­خورد هم به دیه می­خورد. اونجایی که دیه تحریر رقبه خالی است اگه نیافت، اونجایی که مثل جای اول به جای سوم هم تحریر رقبه است هم دیه است اگر هر دو رو نیافت فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ ، اگر یکی رو نیافت دیگری رو یافت فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ. چرا ؟ برای اینکه فَمَنْ لَمْ يَجِدْ ، لَمْ يَجِدْ خاص نیست لَمْ يَجِدْ در هر سه بعده. لَمْ يَجِدْ هر دو را، لَمْ يَجِدْ یکی را. یا هر دو را دارد می­گیرد یا یکی رو دارد به جای یکیش فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ یا هیچکدوم رو ندارد هیچکدام را ندارد به جای هیچکدام فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ (سوال) … ضمیر نیست. فَمَنْ لَمْ يَجِدْ قاتل، قاتلی که نمی­یابد. قاتل بعد اول، بعد دوم رو نمیگیم، بعد سوم. قاتل در بعد اول جمع بود، قاتل در بعد بعد سوم جمع بود، قاتل در بعد دوم چی بود؟ فقتلوا رقبه درسته؟ قاتل فَمَنْ لَمْ يَجِدْ یعنی فَمَنْ لَمْ يَجِدْ اون قاتل مومنی که نیافت، چه نیافت؟ ندارد فَمَنْ لَمْ يَجِدْ رَقَبَةٍ ، نخیر. فَمَنْ لَمْ يَجِدْ نه فَمَنْ لَمْ يَجِدْ عامه.

 فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِنَ اللَّهِ . خب تَوْبَةً الی اللَّه نیست تَوْبَةً مِنَ اللَّهه چون توبه در سه بعده.

ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا ، کسی که می­خواد گناه کرده و توبه کند بحث اول و بعد اول این است که خدا برگشت کند به او تا او موفق به توبه شود. خدا که برگشت کرد به عفو از غضب برگشت به رحمت از ترک عناد برگشت به عنایت توفیق بهش داد، باز تَوْبَةً مِنَ اللَّهِ که برگشت خداست به این عفو از غضب و عصبانیت برگشتن این عبد توفیق توبه پیدا می­کند.

بعد دوم توبه کند …. . بعد سوم خداوند توبه رو قبول کنه. پس سه بعد دارد توبه: توبه من الله الی العبد/العفو، توبه عبد الی الله ، توبه الله علی العبد. توبه من العبد مرحله قبول توبه است.

در اینجا تَوْبَةً مِنَ اللَّهِ برای اینکه خداوند گذشت کند، گذشت اول، گذشت کند به این معنا که زمینه­ای برات فراهم کند که توبه کند به سوی خدا که از اون قتل خَطَأً خداوند بگذرد این … بکند.

سوال: مگر گناه بوده قتل خَطَأً که تَوْبَةً مِنَ اللَّهِ؟ میگیم در بعد اکثرش گناه بوده. قتل خطا که در اکثر افرادش گناه است پس تَوْبَةً مِنَ اللَّهِ لازم است تا عبد توبه کند تا خداوند توبه علیکم.

و اما در اون بعد بسیار کمرنگش که قصور محض … قتل خطا، در قصور محض هم طبعا مطلبی حاصل است. در قصور محض که یک نفر کشته شده و شخص قاتل قاصر است محضاً، گناه نکرده ولی مطلبی حاصل شده، بعدی عن الله برای این آدم ایجاد شده. این بعد عن الله که به طور اتوماتیکی در آدم ایجاد شده جبرانش چیه؟ جبرانش یا جمع بین دو مطلب است و یا یه مطلب است. تَوْبَةً مِنَ اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا.

(سوال) نداره نداره نداره نداره چون نداره. نه نداره، نه بیت المال نیست ببینید بیت المال بیت المال که (سوال) بیت المال مقصر نیست آخه. بیت المال که مقصر نیست. بیت المال مقصر نیست. (سوال) نص داریم اینجا. مواردی که بیت المال باید بده نص داریم ولی در اینجا نص در خلاف داریم که توبه عرض می­شود که تَوْبَةً مِنَ اللَّهِ (سوال) حق چی؟ نخیر حق اولیای دم از بین چی؟ (نظر) نداره دیه برسه. اگر ما نص داشتیم که، اگر نص داشتیم که ندارد باید به جای نداشتن، به جای مال نداشتن بیت المال بده؟ خب نصی ما نداریم که.

خب وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا ، حالا مراجعه به این آیات کنیم در چند بعد:

آیا الدیه علی العاقله، عاقله …؟ … کلا اینه که اگر شخصی قتل خطا کرد چه قتل خطای محض و قصورا، چه قتل خطا شبیه به عمد قصورا و تقصیرا خودش چیزی نباید بده. نه روزه بگیره، نه تحریر رقبه کند، نه عرض می­شود که دیه بده، هیچی. این بر عهده کیه؟ بر عهده پدر و پدری­هاست، پدر و پدری­هاست. برادر، عمو، کسانی که از ناحیه پدر هستند، برادر، عمو، عموزاده برعهده اوناست که بعد اولش پدره.

خب ما اولا سوال می­کنیم که آیا این قتل که قتل خطاست عرض می­شود که عاقله­اش کیه؟ اصن عاقله یعنی چه؟ عقل یعنی نگهبان. عاقله یعنی نگهبان بسیار قوی. آیا شخص مرد چهل پنجاه ساله عاقل فهمیده این کنترل لازم دارد؟ کنترل در چه لازم دارد؟ کسی که قاصر است یا بچه است یا دیوانه است کنترل لازم داره اونم کنترل از خطا نه، کنترل از عمد. مگه از خطا میشه کنترل کرد؟ اگر کسی جایی خطا می­کند شما می­دانید؟ کنترل از خطا نیستش که، کنترل از عمده. مگر شما در قتل عمد عاقله رو میگید؟ شما در قتل خطا رو میگید. در قتل خطا اصن عاقله وجود ندارد نه نسبت به عاقل مکلف و به طریق اولی نسبت به طفل و یا مجنون. طفل یا دیوانه که قتل خطا انجام می­دهند کسی هست کنترل کند انجام ندن؟ آیا واجب است کسی قتل خطای طفل یا مجنون رو کنترل کند ولو نزدیک­ترین افراد؟ پدرش، مادرش، برادرش، عمو، این­ها قتل خطا رو کنترل می­کنند؟ خطا قابل کنترل نیست. عمد قابل کنترل است. مراقبند که عمدا نزند، عمدا نکشد، عمدا نخورد، عمدا نرود، عمدا … ولکن قتل خطا و یا هر عمل خطایی قابل کنترل نیست حتی از اون کسانی که کنترل بر اون­ها واجب است.

بنابراین این الدیه علی العاقله غلطه علی غلطه علی غلطه علی غلط. از دیه (سوال) بله؟ نخیر نخیر… نه ببینید نه این خطا، مثلا فرض کنید که قتلی می­کنه جلوی پدر و مادرش که قتل نمی­کنه که اگر خطا بکنه. اگر رفت جایی، همیشه پدر مادر با اون نیستن که، اگر رفت جایی و قتل خطایی کرد آیا این قتل خطا روی قصد بوده؟ نه روی قصد نبوده … فرض کنید که احیانا قتل خطا قابل کنترل باشد ولی کنترل کننده کیست؟ کنترل­شونده کیست؟ کنترل­شونده قاصر است نه شخص بالغ. شخصی که بالغ است و کامل است و عاقل است و مکلف است اینو باید کنترلش کرد؟ این کنترل کنترل کنترل عقلی است، کنترل تکلیفی، کنترل اختیاری دارد. میگیم ما در هیچ جای اسلام نداریم که اشخاص را دیگران برشون ولایت دارند. دائما مراقبشه و ممکن است کج نره راست نره، کنترل.

اگر کنترل کلی عمومی دارد (سوال) بله بله ممکن است ولی آدمی که مکلف است سرپرست داره. (سوال) این­ها بالغ رو میگن آخه. غیر بالغا نه، اینا میگن چه بالغ باشد چه غیر بالغ. در واقع میگن که اگر کسی قتلی کرد خَطَأً و بالغ هم بود و غیر بالغم باشه، چه بالغ باشد چه غیر بالغ لازم نیست خودش جبران کند بلکه اگر خودش دارد باید خودش دیه بده، اگر خودش ندارد باید کسانش، اگر ندارد اهل بلدش. روایت مفصلی است که من در تفسیر ذکر کردم. روایت مفصل درست و حسابی است که تمام غلط است. اصن اراجیف فوق اراجیف، ظلمات والظلمات. اگر ندارد چنین، اگر ندارد از اهل شهر جمع کند، از آقا اهل شهر، این وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى پس کجا رفت؟ یا تَوْبَةً مِنَ اللَّه ، تَوْبَةً مِنَ اللَّه برای کیه؟ تَوْبَةً مِنَ اللَّه بر کسی است که عاقله نیست و عهده­دار نیست، گناه نکرده، تعدی نکرده؟ یا تَوْبَةً مِنَ اللَّه مربوط به کسی است که قتل خطَأً کرده؟ کسی که قتل خطا کرده است روزه رو پدرش بگیره؟ دیه رو پدرش بده؟ فدیه رو پدرش بده؟ عرض می­شود که (سوال) بله از قضا همینطورم هست. اگر پسره هر قدر پولدار باشد، پدر هر قدر فقیر باشد، پدر مادر … پسر صنار نباید بده. باید کسانش بدن، اگر دارن بدن، ندارن بعد بعد بعد تا برن شهر بگردن، در روایت دارد مفصل داره. برن، از امیرالمومنین علیه السلام این تهمت رو نقل کردند، برن تو شهر بگردند هر کس صنار اضافه دارد بگیرن که خون این مسلمان هدر نره ولی این پسر هیچی.

(سوال) تعاون کشکیه تعاون کشکیه. آخه دیه آخه دیه دیه بر عهده قاتل است عزیزم. ببینید از چند جای آیه استفاده می­کنیم ببینید مَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلَّا خَطَأً وَمَنْ قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَأً فَتَحْرِيرُ. گناه اگر در بلخ آهنگری به شوشتر زدند کله مسگری. آخه اینا خوب است که عمل جریمه فاسق سرشون بشه.

وَمَنْ قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَأً فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ علی العاقله؟ عاقله چیه؟ آقا مَنْ قَتَلَ مُؤْمِنًا یعنی مومنی که مومنی رو قتل کنه. صحبت بچه نیست اصلا. ببینید مَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ يَقْتُلَ مُؤْمِنًا مومن کیه؟ صغیره؟ (نظر) بالغه. پس محور قاتل بالغه. اصن قاتل غیر بالغ نداریم.

 بنابراین در عاقله قاتل غیر بالغ وارد نیست اصلا. مَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلَّا خَطَأً وَمَنْ قَتَلَ یعنی شخص بالغ مومنی که قاتل است خطَأً فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ این خودش هیچکاره است.

خب عاقله کسی که کنترل می­کند اولا کنترل ندارد. آیا وجوب دارد پدر، پسر، برادر، عمو، اینا کنترل کنند شخصی رو که قتل خطا نکند؟ که اگر کنترل نکنند اونا باید جبران کنند؟ این راجع به بچه است. راجع به طفل هست با شرایطی، راجع به دیوانه هست با شرایطی. اون مقداری که امکان دارد دیوانه را و طفل را کنترل کنند اگر در اون مقدار اهمال کردند اون افراد جبران کنند. و اما اگر اهمال نکردند، جدیت صد در صد کردند ولکن این بچه یا این دیوانه قتل خطَأً کرد، این بر عهده این­هاست؟ نخیر. ظاهر است که محور آیه فرق دارد با حرف این آقایون.

خب وَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ یعنی تحریر رقبه رو عرض می­شود که عاقله باید بکند و دیه مسلمه رو عاقله. إِلَّا أَنْ يَصَّدَّقُوا فَإِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَكُمْ تا آخر تا تَوْبَةً مِنَ اللَّهِ.

تَوْبَةً مِنَ اللَّهِ (سوال) بله؟ چرا …. مخصوصا در بعد اونجایی که میثاق، ببینید در بعد دِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ که مربوط به اهله، در بعد تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مربوط به … . تحریر رقبه کلا مربوط به … . (سوال) احکام، محور اولش … قاتل که عاقله نیستش که. (نظر) نخیر بعد اول وظیفه کیست؟ بعد اول وظیفه دیه دادن (نظر) قاتله خب بنابراین چرا آقایون میگن که این قاتل هیچی بر عهدش نیست بر عهده عرض می­شود که دیگرانه.

(سوال) بله؟ چرا اگه نداشته باشه؟ چرا اگر قاتل مکلف است نداشته باشه به پدرش چرا؟ پدر چیکاره است؟ (نظر) برای چی جمعه؟ (نظر) نه ببین آقا دیه مسلمه مربوط به کیه؟ مربوط به قاتله و مقتول ببینید یا قاتل است یا مقتول یا اهل. اهل گیرنده­اند در اینجا، اهل فقط گیرنده­اند. اهل گیرنده­اند إِلَّا أَنْ يَصَّدَّقُوا، دهنده نیستند. اهل در کل این آیه گیرنده­اند. قاتل دهنده است، مقتول هم در … میشه.

بنابراین این الدیه علی العاقله کمااینکه در تفسیر در تذکره الفقها است دیه غیر عاقله. ولو اجماع دارند اجماع بر خلاف عمومات و نصوصی از کتاب الله دارند. بله دیه بر عهده شخص قاتل است. اگر قاتل نتوانست دیه بدهد و تحریر رقبه کند فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِنَ اللَّه.

و تَوْبَةً مِنَ اللَّهِ، آیا تَوْبَةً مِنَ اللَّه که برگشت خداست به سوی این شخص، این شخص کیه؟ شخص عاقله است؟ پدر چه گناهی کرده است که تَوْبَةً مِنَ اللَّه باشه؟ اگر پسر قتل کرده است یا پدر قتل کرده است و کسی که قتل کرده است عاقل است و مکلف است و روی عقل و شعور قتل کرده است گناهکار اونه؟ یا گناهکار دیگریه؟ اگر گناه است گناهکار قاتل خطَأً است، اگر گناه نیست جبران باید بشود جبران رو او باید بکند. اما دیگری که هیچ خبر ندارد و عاقله نیست و عرض می­شود که اصن آیه مربوط به عاقله نیست بلکه مربوط به کسی است که مومن است و مکلف است این ربطی به این موضوع اصن ندارد.

خب بعد وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا

این مطلب محوری ما.

عرض می­شود که در دیه الاعضا ما اضافه بر اونکه قبلا عرض کردیم اشکالاتی داریم. دیه الاعضا 23 مورده که در هر موردی قابل عرض می­شود که در هر موردی دیه کامله. موی سر چه زن چه مرد، ریش، دو چشم، چهار پلک، گوش، دندان­ها کلا، زبان، شکستن گردن، دو چانه، دست­ها تا مچ فقط بیشترش …، دو چانه یعنی تمام چانه، دست­ها تا مچ، ناخن­ها، کمر، پستان­های زن، نوک پستان­ها، عورت مرد یا عورت زن، حشفه، تخم­ها، ران­ها، هر ران یکسان این خیلی عجیبه هر ران یکسان، عدم … بول یا قاعد جوری بهش ضربه بزند که … البول و … القاعد بشد دیه کامل است، گردن گردن شکستن، … زن. در این 23 مورد (نظر) بله؟ گردن تکراره؟ بله 22 مورد شد در این 22 مورد دو سه مورد مشترک بین زن دو سه مورد مختص به زنه. بنابراین 19 الی 20 مورد عرض می­شود که این دیه است دیه کامله.

ما چند تا اشکال داریم. اولا: مثلا فرض کنید که اعضا با هم فرق ندارند؟ اگر دو پای کسی رو از بیخ قطع کنند فرق ندارد با اینکه دماغشو ببرند؟ اگر یک خانه­ای یه اتاق دارد یه میلیون یه اتاق دارد پونصد هزار تومن یه اتاق دارد صد هزار تومن یه انبار دارد ده هزار تومن، بگن شما چه انبار رو چه اتاق رو یه میلیون باید بدید این درسته؟ هیچ عاقلی اینطور حرف می­زنه؟ اینکه قیمتش ده برابره با اون که قیمتش یک دهمه و اون که قیمتش یک صدمه مساوی کنه. این یک جهت.

دوم: سری که قابل درآمدن البته سری که موش قابل درآمدن است می­گویند اگه درآمد باید ارش بده. سر و ریشی که موش قابل درآمدن است باید ارش بده. ولکن چطور موهای ابرو که قابل درآمدن احیانا نیست یا مژه­ها که قابل درآمدن نیست، موهای ابرو رو بزنن عرض می­شود که دیه کامله است خود چشم رو از حدقه درآرن اینطوره. چطور دماغ رو عرض می­شود که ببرند این هزار دینار است و عورت را به کلی ببرند که از مردی بیفته هزار دیناره؟­ چطور سر حشفه رو ببرند هزار دینار است عرض می­شود که و به طور کلی حیات رو قطع کنند هزار دینار است؟ چطور اینا فرق قائل نیستند بین کم و زیاد؟ اولا اصل که دیه الدم است کلش هزار مثقاله، اونوقت فرع­ها رو هم با هم یکسان حساب کردند هم فرع­ها رو مجموعا بیشتر از اصل حساب کردند.

بنابراین واویلاست این فقه ما. و اگر ما جان­ها فدا کنیم برای زنده کردن فقه اسلام این فقه اسلام، فلسفه اسلام، عرفان اسلام، خرافت­هایی که نسبت به اسلام دادند اگر ما صدها هزار میلیون فرد جان فدا کنیم که احکام خدا زنده شود و از منجلاب سفاهت­های گروهی از فقها بیرون بیاد مسائل زیادی نکردیم. ما هر قدر در فقه قول می­کنیم غلطه علی غلطه علی غلطه علی غلط. مگر نه این است که ما با چشم عقل و فطرت و حس و علم باید به اسلام نگاه کنیم؟ آیا چشممون رو کور کنیم؟ عقلمون رو از بین ببریم؟ فکرمون رو از بین ببریم؟ علممون رو از بین ببریم؟ با نادانی و چشم کور و بی­عقلی و بی­حسی به فقه نگاه کنیم؟ بنابراین تمام کورها و نادان­ها و دیوانه­ها باید که مومن باشند.

(سوال) چرا چرا میشه تعیین کند میشه دیروز عرض کردیم. (نظر) میشه میشه بله. این هزار دینار رو تقسیم می­کنه به اعضا کمااینکه شما در (نظر) بله بله چرا، شما در این خانه­ای که هزار دینار می­ارزه می­توند … کند که این اتاق چنده؟ اون باغچه چنده؟ اون انبار چنده؟ می­توند یا نه؟ (نظر) می­توند. کسانی که اعضای، اعضا انسان همه می­دونند، اعضا انسان کدام اهمه؟ کمر مهم­تره؟ پا مهم­تره؟ دست مهم­تره؟ چشم مهم­تره؟ ابرو مهم­تره؟ مژگان مهم­تره؟ عرض می­­شود که موی مژگان، اینو می­تونن تبیین کنند. وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ از مواردش همینجاست. در موضوع عرض می­شود که تقسیم هزار دینار به اعضای بدن أَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ عادلانه نظر بدن درسته؟ دونه دونه رو خداوند تقسیم کند اولا …. شود.

خب اشکال (سوال) بله؟ 20 مورده ببینید (نظر) صبر کنید نه این باید بشمریم. 20 مورد تقسیم میشه. آیا دست که ببرن مقداری از دست؟ تا مچ؟ بالاتر؟ بالاتر؟ عورت حشفه رو؟ یه سانت؟ دو سانت؟ همینطور 100 مورد بیشتر، 100 مورد. 100 مورد محول است موضوعه این حکم نیست. 100 مورد موضوع است محول است به شما. کمااینکه مثال زدم در خانه، خانه­ای که شما می­خرید می­خواید خانه رو بفروشید، می­خواید صندوقخونه رو بفروشید، دو متر بفروشید، پنج متر برای مغازه بفروشید، آیا تقیید دست شما هست یا نه؟ … با یه مقدار بالا پایین، یک مقدار بالا پایین این مال تقیید دست شماست.

(نظر) بله ما … ببینید قیمت مجموع کامل مناطه. (نظر) ببینید قیمت مجموع خانه، توجه کنید (نظر) الان عرض می­کنم ما قیمت مجموع خانه­مون ده متره درسته؟ …. درسته؟ (نظر) می­فهمم می­فهمم قیمت، ما به مساحت کاری نداریم به اهمیت کار داریم. نسبت به اعضا مساحت اعضا کاری نیستش که، به اهمیت و موقعیت اعضا. (نظر) ما مثالی که خانه­ای که بنده خریدم ده میلیون تومن اعضای خانه، متر زمین، ساختمان، این چیزا رو قیمتشو من نمی­دونم، حالا اگر کسی خواست از من یک اتاق از پنج اتاق بخرد تبیین میشه کرد یا باید قرآن که تبیین اینقدره. تبیین میشه کرد دیگه. معمار و شخصی که وارد است تبیین میکنه. شخصی که وارد است و … خانه است تبیین می­کند اهم از اون اعضای بدنه. اعضای بدن را نوعا مردم می­دانند کدوم عضو مهمتره. اون عضوی که در حیات انسان و بقا حیات انسان بیشتر اثر دارد مثل عقل، عقل انسان مهمتره یا دست و پای انسان یا چشم انسان یا عورت انسان؟ عقل. اگر عقل انسان نباشد که انسان انسان نیست. بنابراین بهره زیادی این عقل رو … در اینجا عقل. عقل بله. عقل اگر بزنن در مغز کسی و عقلش از بین برد (نظر) این میگه نظر الصالحه ولی خب نه. بله سهم عقل بیشتر از سهم ریشه، بیشتر از سهم سره. سهم دو تا پا بیشتر از نوک پستان زنه. آخه بتونه که پستان زن رو ببرند هزار مثقال طلا بدن با عرض می­شود که دو تا پا رو قطع کنند هزار مثقال، این یعنی چی آخه.

(سوال) خب نیومده، خب نیومده، نذاشتن. کسانی که جاعل حدیث­اند جاعل متن­اند، جاعل سندند اونقدر غوغا کردند که ما داریم ملاحظه می­کنیم دیگه، حق را جوری باطل می­کنند و باطل را جوری حق می­کنند که اصن اشخاص نوعی توجه نمی­کنند.

خب ببینید اعتمادا بر نص قرآن، خداوند اعتمادا بر نص قرآن. و اونایی که ارجاع صد در صد به قرآن باشد خب جلو این آیات رو نگرفته ولو میلیون­­­­ها روایت باشد بر خلاف یه نص قرآن آیا کوتاهی شده؟ قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ آیا حجت بالغه نص قرآن کافی نیست؟ که خداوند جلو کفار و یهود و نصارا و این­ها رو بگیرد که جعل نکنند؟ نخیر هر کس می­خواد جعل کند هر غلطی می­خواد بکند. چون محور کتاب الله است بر محور کتاب الله ما حساب می­کنیم.

بنابراین ما باید تمام نیروها، تمام اوقات، تمام افعال، تمام قدرت­ها در خواب حتی، در خواب اگر قدرت دارید من قدرتشو پیدا کردم تا اندازه­ای ، در خواب، در بیداری، در راه رفتن، در ناهار خوردن، در نشستن، در فعالیت کردن همش فکر آیات قرآن باشیم چرا؟ برای اینکه قرآن شریف در کل تاریخ اسلامی مظلوم بوده. مظلوم بوده در نزد آیت­الله­ها، نزد مفسرین، آیات احکام نویس­ها، فقها، عرض می­شود که نزد عرفا، نزد فلاسفه، نزد تاریخدان­ها، نزد سیاسیون­، در نزد تمام متخصصین و کسانی که علوم عمومی دارند عرض می­­شود که در اسلام، می­گفتند که شورا تشکیل بدیم که امروز از حوزه کسانی رو برای تبلیغ بفرستند. برای تبلیغ کی بفرسته؟ آیا می­خواید سخنرانی چی بکنید که طلاب یاد بگیرن تبلیغ کنن؟ …. می­خواید یاد بدید؟ … یاد بدید؟ یا می­خواید کتاب و سنت یاد بدید؟ شما کتاب و سنت در حوزه­تون وجود ندارد اصن. مخصوصا کتاب الله در حوزه شما وجود ندارد. حتی مسخره می­کنند استهزا می­کنند می­خندند به کتاب الله، فحش میدن. بنابراین حوزه ما حوزه اسلامی نیست حوزه ضد اسلامی است. اگر حوزه­های یهود و نصارا با اسلام سروکار ندارند حوزه­های اسلامی ضد اسلامی است چون قرآن را به طور کلی عرض می­شود که نفی کردند.

این آخرین عرض ما بود برای امسال و تا سال دیگر اگر زنده باشیم انشاءالله تفسیر قرآن را در بعد سوم که بعد اول تفسیر … بود چند سال طول کشید از نجف تا مکه تا بیروت تا قم تا مشهد تا اصفهان تا جای دیگر و عرض می­شود که تفسیر موضوعی بود که سه چهار سال طول کشید و عرض می­شود که خب فقه هم که تمام شد به حمد الله دوره کامل فقه به فضل الهی در اصول و مصادیقش صحبت کردیم تا اندازه­ای. حالا سال دیگر اگر زنده موندیم تفسیر آیات مشکله. و در تفسیر آیات مشکله تکرار مکررات نیست چنانکه در فقه مشاهده فرمود عرض می­شود و در تفسیر موضوعی مشاهده فرمودید مراجعه مجدد با دقت زیادتر مسائل بیشتری رو در …. اگر زنده موندیم در خدمت برادران هستیم.

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته