بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و صل الله علی محمد و علی آله الطاهرین
اعوذ بالله من الشطان رجیم وَأَمْرُهُمْ شُورَىٰ بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ برداشت های دینی اصلن و فرعن گوناگون است ، مخصوصن در مواردی که غیر مسلمست ،موارد ضروریه متفقون علیهای بین کل مسلمین برداشت در نقطه اولا واحدست و در نقاط تکاملی برداشت های متضاد نیست ، مسلمان های نماز خوان همگان نماز میخوانن اما نماز ها درجاتی دارد عباداتشون معاملاتشون عقایدشون افکارشون علومشون معارفشون اینها دارای درجات و تکاملاتیست
ما بحثمون در رشته متکامل نیست چون رشته های متکامل که یکی پس از دیگریست و بعدی بر مبنای قبلیست، این تضادی نداره بحث در برداشت های ضادست چه برداشت های متضاد در نقطه اولا باشد که فلان کس فلان جور و کسی دیگر جور دیگر ،یا برداشتهای متکامل متضاد باشد چون برداشت متکامل یعنی از نص به اشاره و از اشاره به لطیفه رسیدن منتها لطیفه بر مبنای اشاره است و اشاره هم بر مبنای نص نصه عبارت یا ظاهر عبارتست ولاکن این مبدعت تکاملیست و درجات
ولاکن کسانی هستند هم در نص اختلاف دارند هم در ظاهر اختلاف دارند کسانیم هستند در نصو ظاهر اختلافی چندان ندارند اما در مراحل تکاملی اختلاف دارند به این معنا که فلان کس اشاره ای میگرد از نصو ظاهر دیگری اشاره دیگر پس این دو اشاره هردو صحیح نیست یکی قطعن غلطتست
حالا این برداشت های گوناگون از دین عرض کردیم در ابعاد مختلفون فیهاست مطالبی که مورد اختلاف است مسلم نیست حتا از برای شرع مداران مسلم و قعطی و صددرصد نیست اینجاست که و امرهم شورا بینهم پس امر کل امور نیست امور عادی که همگان میفهمن نیست امور عادی که شخص تفکر کند میفهمند نیست بلکه اموریست که درش گیرند
یا عقیدتی یا احکامی یا موضوعات احکامی یا موضوعات غیر احکامی و در قله این امور امر سیاسته اداره کننده مسلمان ها که سیاست رسمیست و امر سیاست و رهبریه عبادتیست امر احکامی و امر سیاسی در امور احکامی که دو بعد دارد بعد فردی و بعد اجتماعی و در امور سیاسی که تنها بعد اجتماعی و گرداندن اجتماع دارد و رهبری اجتماع دارد به سوی حق و صراط مستقیم این امرهمست
حالا عرض کردیم که شورا فعلاست یعنی بالاترین شور را بالاترین دقت را درجه اول مومنین انجام میدن و بر حسب روایاتی از رسول الله صلوات الله علیه سوال شد که کین اینها فرمود الابلو امتی ، سوال شد که اگر شما تشریف نداشتید چیکار کنیم فرمود اجمعو العابدو من امتی و جعلو امرکم شورا بینکم
العابدون امتی عبادت عملیست اخلاقیست علمیست عقیدتیست فردیست و اجتماعی العابد خوب نماز خوندن فقط نیست خوب نماز میخونه ولی خوب نمیفهمه بنابراین عبادت در کل ابعاده،کمااینکه هدن للمتقین اتقا فقط در بعد عبادتی نیست در بعد سیاسی اجتماعی عبادتی اقتصادی فرهنگی و همه جهاته بنابراین العابدون امتی چنانکه روایات بعدن خواهیم خوند مفصل العابدون امتی یعنی کسانیکه از امت من ملتزم به عبادت و پیروی از خدا هستند علمشون عبادتست عقیدشون اخلاقشون عملشون صلبشون ایجابشون همش عبادت است
کسانی هستند که اصن کار مباه انجام نمیدن کار مباح رو کاری میکنن مستحب بشه یا واجب بشه انجام بدن کار مرجوح انجام نمیدن صبر میکنن این مرجوح خیلی مرجوح بشه به طور کلی ترک کنند اگر مرجوح باشد کلن ترک کند حالا در هر صورت حالا شورا ،اولن درجه اوله از مومنین به اسلام در ابعاد گوناگونش و ثانین درجه اول شور این دو درجه با هم وَأَمْرُهُمْ شُورَىٰ بَيْنَهُمْ حالا سوال این بینهم هم بینهم کیست ؟
نکته ایست که دقیقه آیا بینهم بین افراد این مومنینه درجه اولست یا نخیر بین هر یک و خودشون ،امر من شورایست بینهم امرهم امر این مومنین شوراست بین این مومنین اینجا دو بینست یک بین خودیست یک بین اجتماعیست بین خودی گام نخستین این شوراست و بین اجتماعی گام دومینست
گام نخستینست که مطلب را فکر کند دقت کند تدبر کند بر مبنای عدله قطعیه برداشته مستقیم در صراط مستقیم همانطوری که عدله معصوم است راه معصوم را بپیماید برای دریافت معصومانه ولی چون معصوم مطلق نیستند محتاج به شورا و شورا بینهم هستند حالا پس گام اول در هم خود هر یک هر یک مومنینن
شیخ توسی ها شیخ انصاری ها بروجردی ها خمینی ها دیگران دیگران ،بعد اول شورا شورای با خودست ، صبرو تقسیم با سین صبرو تقسیم دلالی مدلولی فکری علمی منطقی ادبی لغوی و در کل جهات چون انسان ممکنست که اول نظر کند به دلیلی و در بدو نظر مطلبی به دستش بیاد.
ولاکن بعد از دقت کردن و بررسی کردن مطلب جور دیگه باشه پس ظاهر مستقر نیست ظاهر باید که مستقر باشه اگر ظاهر استقرار پیدا کرد یعنی بعد از صبرو تقسیم بررسی دقت تدبر بعد مطلب ترکیز پیدا کرد این میشد ظاهر مستقر ظاهر مستقر حکمش حکمه نصه ولاکن نص غیر مستقر بدرد نمیخوره نص اما مستقر باشه
نص فکر کنیم تا نصوصیت صددرصد ، ظاهر فکر کنیم تا ظهور درصد ظهور درصد بالاست و نص عرض می شود که صددرصد مثلن من باب نمونه در باب محلل ، نمونه فقهی قرآنی عرض می شود که الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ سوره عرض می شود که بقره بعد فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّىٰ تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ خب تنکح یعنی چه
در ظاهر نظر نکاح ازدواجه دیگه دخول شرط نیست ،ولاکن انسان دقت کند اینست که نخیر دخول شرطه ، حالا اگر روایاتی میداشتیم که دخول را شرط نمیدانست با ظاهر مستقر این آیه مخالف بود ولاکن با ظاهر بدوی اگر روایت داشتیم قابل قبول بود.
ولاکن روایت شیعه روایت سنی گرچه تضاد دارن ولاکن این تضاد رو باید که عرض کنیم بر ظاهر مستقر این آیه ببینید عرض می شود که فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّىٰ تَنْكِحَ زَوْجً رجلن که نیست تنکح زوجنه ، نکاحو زوج ازدواج لفظیست نخیر این تصحیله حاصله ،زن با شوهرش ازدواج میکند ازدواج عقدی ازدواج یا عقدیست یا جریان همبستری
بعد اول ازدواج اگر انجام نشده است تنکح زوجن نیست تنکح رجلنه، پس تنکح زوجن این نکاح نکاح عقدی نیست نکاحه عمل جنسیست ببینید این ظاهر مستقره ، بنابراین اگر شور بررسی و دقت در لفظ آیه در موضوع در محمور آیه نشود این شور درونی نگردد این فایده ندارد بنابراین شور درونی بررسی کردنه درونیو برونیو دقت در الفاظو لغات جملات آیه یا روایه این شور درونیست
و از جمله شورهای درونی برطرف کردنه نظریه ها و فرضیه های غیر مطلق یا غیر صحیح تقلیدی و یا اجتهادیست پیش فرضهایی که پیش فرض معنای آیه یا روایه نیستند یا مضادنت یا نه نفی میکنند نه اثبات میکنند این پیش فرضها هردو تحمیلیست هردو تفسیر به رعیست منتها گاه تفسیر به رای مضاده گاه تفسیر به رای تحمیل کردن راییست که نه آیه نفی میکند و نه آیه اثبات میکند
بنابراین کل پیش فرضهای غیر مطلق را کنار زدن این شوره شوره سلبی، شوره سلبی شور ایجابی شور درونی شرو برونی شور دلیلی شور استدلالی شور صبرو تقسیم بنابراین تمام جاده های کی انسان رو میرساند به مدلول آیه یا روایت این جاده هارو باید ساف و شوسه کند تا بهمقصد برسد این مطلب اول
حالا چون همیشه معصومان تشریف ندارند اگر معصوم تشریف داشت ما مراجعه معصوم میکردیم دیگه شور معنا نداشت چنانکه قبلن عرض کردیم برای استفاده برای معصوم اصلن معنی ندراد شور برای من دونه معصومین است کسانیکه دارای مقام عصمت مطلقه شرعی نیستند علم شریعت بگونه مطلق ندارند اینها جایزو اشتباهند ولاکن این جواز اشتباه مقدار زیادی قابل حلست با شور
با شور با شرع مداران قرآنی شرع مداران سنت شرع مداران هرچه که درجه اول شرع مدارانه قرآنی هستند این افکارشون را روی هم میذارند و انقلتو قلت دقیق مستقیم نگریستن مستقیم دقت کردن تا اینکه اگر مطلب مقداری کاهش دارد از صددرصد این به صددرصد برسه
یا غریب به واقع باشد بنابراین چون مقام عصمت نیست بعد مقام تالیتلب مقام عصمت در امور مختلفون فیهای سیاسی و فقهی باید که شور کنند با همدیگه خب حالا معصوم که هست این شور معنی ندارد ولاکن بعد از معصوم از بعد از معصوم در زمان غیب کبرای ولی امر صلوات الله و سلام علیه أَمْرُهُمْ شُورَىٰ بَيْنَهُمْ بله در زمان بودنه معصوم شورا هرگز نبود و شاورهم فی المر همانطور که عرض کردیم برای افاده است نه برای استفاده کمااینکه روایتشم مطلقا دلالتن واحدن دلالت دارد که پیغمبر بزرگوار یا هر یک از معصومین شور میکردن شور اشاره بود شور افاده بود برای استفاده نبود برای طرفینم نبود حالا
برای پیغمبر شور درونی نیست که این شورهای درونی برونی فقط برای برای غیر معصومانست
اون ماله تکامله منتها چون پیغمبر بزرگوار که وحی برش نازل شد این وحی در کل ابعاد علمیه نصو ظاهرو اشاره و لطیفه و تعویل وارد شده بنابراین پیغمبر فکر کردن براش ولیکن برای بقیه معصومین چون دون عصمت پیغمبر هستند و فکر کردن در ابعاد گوناگون هم یکی تکاملش البته حالا این أَمْرُهُمْ شُورَىٰ بَيْنَهُمْ در بعد دوم هم در بعد اول هم در بعد دوم برای غیر معصومین است حالا
در بعد دوم برای غیر معصومین شرایط دارد ،اول دسته عرض می شود که فقیهان و شرع مدارانه درجه اولند با مقداری تفاوت همسان یکسان یا نظیر یکدیگر شور کنند حالا مبدع این شور عرض می شود که مراحلی دارد ، مرحله اولای مبدع این شور شور درونیست عرض کردم .
شور برونی با یکدیگر شرع مدارانه قرآنی با یکدیگر حالا این شرع مداران قرآنی با یکدیگر شور کنند سه بعدیست دوم شرع مداران سنت قطعی سه بعدیست شرع مداران سنت غیر قطعی چند بعدیست این ابعادو به طور تفسیل عرض میکنیم تا از هم جدا بشه ببینیم ما کدوم بعد هستیم
حالا شور درجه اوله با شراعطه شرع مداران قرآنی سه بعد دارد، یک بعد اینست که فقط با خود شور کنند با دیگران نه ، بعد دوم اینست که شور حی کنند یعنی با شرع مداران قرآنی دیگر شور کند بعد سوم اینست که بعد میت با شرع مداران قرآنی که مرحوم شده اند حالا ما اولیو کنار میزنیم چون بحث شوره اولیه که شور درونیست کنار میزاریم حالا شور برونیه شرع مداران قرآنی سه گونست
گونه اکملش اینست که اینها هم شور با شرع مداران قرآنی حی و هم میت هردو ، دوم فقط با شرع مداران قرآنی حی چون حی اقوا از میته ، با اشخاصی با شرع مداری قرآنی که زنده است با او صحبت کردن این زنده ترست این مطلب برازنده ترست و بیشتره تا مرده بنابراین سه بعده یا هردو یا فقط حی یا فقط میت اما هیچ غلطست
اگر هیچ باشد شور کامل را انجام ندادن چون شور نخستین شور رسمی نیست ، شور رسمی بینهم شور افرادست با یکدیگر اما شور درونی این شور رسمی نیست این مقدمه شوره مقدمه شور برونی شور درونیست بنابراین سه شور ما در شرع مداران قرآنی تصور داریم این یک ،
دو ایا این شرع مدارانه قرآنی در هر یک از این سه شور متکامل هستند شور در سنت قطعیم دارن یا ندارند اگر ندارد فقط قرآن 1728 اگر سنت قطعیه فقطتست اینم منحرفه ولاکن شور اگر بر مبنای کتاب الله اصلن و بر مبنای سنت رسول الله باشد این شور اکمله درسته اما صرفن قرآن نمیشه درسته قرآن امهات مطالب را کلن امهات هدایت های کل مکلفان را کلن و حتا فروع بسیار زیادی گفته ولاکن بعضی از مطالب هست که در سنت قطعیه است در قرآن نه نفیه نه اثباته
مثه هیفده رکت نماز مثلن حالا اگر در سنت اختلاف نظر در برداشت بود و در قرآن نه نفی بود نه اثبات اگر چنین مطلبی بود فقط به سنت مراجعه کردن به قرآن مراجعه کردن اینم عیبه بنابراین شوره کامله متکامل اینست که کتاب الله رو در اصل بعنوان محوری و سنت رسول الله را بعنوان حاشیه
شور دوگانه شور هم یک گانه است هم دوگانه است یگانهاست کتاب الله است دوگانه است که بر مبنای همین کتاب الله و اطیعو رسول و اولی الامر منکم این سه بعد اول که بعد صحیحه درستش در صورت امکان بعد چیه بعد شوره حی و شوره میت است با اون شرایط که عرض کردیم حالا اینجا پس سه بعده یا فقط کتاب الله است یا فقط سنت است یا هردو ما میگیم هردو
شور دوگانه با هردو ،بعد شور سوم شور روایتی اجماعی شهرتی یا حتا ضرورتی منهای توجه کردن درست به کتاب الله و سنت رسول الله ، حالا چه شور کنند چه فرد چه شور کند چه فرد هردو غلطه ، در این مراحله که عرض کردیم اگر عرض می شود که فقیه قرآنی و شرع مدارانه قرآنی در مصاعلی که قطعی نیست شور نکند اشتباه است در مساعل غیر قطعی باید شور چند بعدی بکند
همچنین فقیه سنتی اگر در مساعل سنتی که اختلاف است شور نکند غلط است باید شور کند پس این شور در کل مراحله دوگانه و سه گانه عرض می شود که شرطه حالا مثال از برای این میگه نه عالمل قرآن است نه فکر شخصیست نه شور و نه بر مبنای سنت رسول الله صلوات الله علیه است 2014
مثلن نویسندگانی که آیاتول احکام رو نوشتن با کمال تحیر در مساعلی برخلاف نص کتاب و سنت فتوا دادند مثه باب وصیت آیه وصیت كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ ۖ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ آیه نص است در وصیت کتب وجوبست حقن علل متقین وجوب است ولاکن یکی از نویسندگن رساله احکام به نام کاظیم که سه جای روایات احکامه در 2055 مراجعه میکردم به اینها دیدم که ایشون نوشته است که بله کتاب دلیل بر وجوب است سنتم دلیل بر وجوب است وصیتم واجبه کتابن و سنتن ولاکن چون شهرت عظیمه بر عدم وجوب است قبول نداریم
چون سنت عرض می شود که شهرت عظیمه بر عدم است هم کتاب رو میزاریم کنار هم سنت رو بندم اینجا رسیدم کتابو رو هم گذاشتم به بچه ها گفتم که کتاب جاش سطل خاکروبه است ،این کتاب 2124 نوشته شده برخلاف نص کتاب و سنت فتوا میده یا کسانی هستند آیه میخونن خیال میکنن روایته روایت میخونن خیال میکنن آیه است .
آیه رو به روایت میگن صحیحو سندست خلاف شهرت قبول نمیکنیم روایت بر مبنای آیه همینطور حالا در هر صورت این عرض می شود که بعضی ابعاد حالا بعد بعد بعد که 2146 کسانی هستند که نه بر مبنای کتاب الله نه کلن نه یعنی صددرصد بر مبنای کتاب الله نیست درصد است نه صددرصد بر مبنای کتاب الله است نه سنت رسول الله است نه شور حی است نه شور میت است بلکه بر مبنای شهرتها و ضرورت ها مثلن اطباقها اجماعات اجماعات منقول یا اجماعات غیر منقول عرض می شود که رای میدن
اینا شور هم بکنند غلط است تا چه شور نکنند بنابراین بعد از تقیب عصمت معصومین علیه سلام راه منحصر به فرد و صراط مستقیمه در شور در امور مختلفون فیه مروبطست به دسته اول دسته اول شرع مدارانه قرآنی که متنن و اصلن به قرآن تمسک کنند و فرعن به سنت اگر چنین کنند اختلافات به قدری کم میشد که رو به تمام میره یعنی به طور کلی خیلی کمرنگ میشه
اختلافاتی که در مسایل فقهی است بینه وجوبو حرمتو رجحانو این حرفا این اختلافات زیادی که از زمین تا اسمان اختلاف است بین فقهای سنی با هم شیعه با هم سنی و شیعه با هم اخباری با هم اصولی با هم قرآنی با هم تمام این اختلافات کمرنگ کمرنگ میشه و یک پرچم مرجعیت یک پرچم مرجع کیه مرجع شخص نیست مرجعه شوراست بحث میکنیم شورا چطور باید تشکیل بشه اگر افراد شورا مردن باید جاشون جایگزین کی بشه این بحث بعدیست ولاکن این شورای صحیحه انجام بشود این مرجع
حالا سوال اگر شرع مداران و فقها نظر قرآنی صددرصد ندارند تا چه رصد به شورای قرآنی اگر هرچه بگردیم پیدا نکنیم و اگر پیدا نکردیم چه کنیم اگر کسی از فقها روی قرآن کار نکند و قرآنی نباشد باید چه کنیم خب باید دوکار کنیم یا حوزه هارا وادار کنند مسلمان ها که معتقد به قرآن هستند اصلن آگاه بشن مسلمونا که حوزه ها رو قرآن کار نمیکنه و این ها عرض می شود که وادار کنند حوزه رو که مجتهدین و فقهای قرآنی تحویل جامعه بدن
اگر اینکار نشد چیکار کنند تکلیف ثابته کتاب ثابت نیست بلکه باید که به اونهایی که عقرب هستند نزدیکترن به فقه قرآنی نزدیکترن به فقه قرآن و سنت قطعیه به اونها مراجعه کنند حالا اگر یکی پیدا شد ، دوتا پیدا شد با هم شور نکردن اگر یک نفر فقیه قرآنی پیدا شد این یک نفر با شرط اینکه شور میت بکند شور حی که نیست چون حی وجود نداره
اگر فقیه قرآنی حی وجود ندارد شور میت ،شویت میت یعنی با نویسندگان فقیه قرآنی صحیح که مردن برخورد داشته باشد اونم خیلی کمه فقیه قرآنی بسیار بسیار در فقیه شیعه کمه آیاتول احکام نوشتن ایاتول احکام نوعن تحمیلیست بنابراین اگر نشد اگر شور بین فقیه قرآنی نشد چون فقهایی نبودن و اگر این فقیه قرآنی کسیرو زنده نیافت و اگر از مردگان کسیرو نیافت منحصره به فردست این فقیه قرآنی این همون همه
هم منحصر به فرده ،ادعای مطلبی نمیخوام بکنم داریم بحث میکنیم بحث علمی میکنیم بنابراین أَمْرُهُمْ شُورَىٰ بَيْنَهُمْ این امر امر اختلافی در انحصار شوره بین فقهای قرآنی و سنتیست حین و میتن ، که فکر زیادی درونی و تبادل افکار زیاد برونی با صاحب نظران قرآنی در آیات و احکامی به قدری زیاد بکند تا اینکه صددرصد قطع حاصل کند
همانطور که قرآن صددرصد قاطعست و همانطور که سنت قطعیه صددرصد قطعیست صددرصد قطع پیدا کند تا بتاند عرض می شود که فتوا بدهد ، این مطلب امروز که بعدن ما گوش میکنیم فرمایشات برادران تا آخر وقت
از احسن باید تقلید کرد ولی به مقدار مقدور به مقداری که مقدورست و در خور توان انسان مسلمان است از احسن تبعیت کردن یا احسن نزدیکتر احسن نزدیک احسن دورتر بلخره احسن احسن مناته قرآنه چون منات قرآنه حالا اولن احسنه قرآن در مساعله مختلفون فیه انظار فقهای قرانی احسن کدامه ؟ احسن نظر چیه نظر شوراست
نظر فرد بهتره یا نظر شورا ،نظر شورا منتها نظر شورا عرض می شود که مطلب اینست که اگر شورا اگر اختلاف کردن و چه کردن مطلب بعدیست حالا چیجور باید به دست آورد این بحثیست که مستقلن باید بحث کنیم حالا اشاره میکنیم
ما از نظر علم و از نظر تقوا علم قرآنی و تقوای قرآنی در بعد احسن فرعی یا شورایی حالا فردی،عوام مسلمان باید ترجمه قرآنو بدانند یا نباید بدانند باید ،برا اینکه قرآن تکلیف برای کل مسلمان هاست یا در لغت عربی غرب زبانها یا در لغات دیگر کسانیکه 2826 بنابراین ترجمه قرآن را ولو ترجمه سطحی ترجمه سطحی قرآن رو دانستن همانا و اختلاف کردن بسیاری فقها همان
مثلن یه کسی بقاله حماله ولی در قرآن میگد که در سوره آیه سوم سوره نور و حرم ذلک علی المومنین ، لزَّانِي لَا يَنْكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لَا يَنْكِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ ۚ وَحُرِّمَ ذَٰلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حرم رو در هر کل تراجمات حرامست ، بعد 2858 مثلن اقای فلانی که ازش تقلید میکنند همه میگد که نخیر حلالست حالا این اقا قطعن یا به قرآن مراجعه نکرده است یا مراجعه کرده تحمیل کرده است در هر دو صورت ساقط از مرجعیته
عدالته علمی و عدالته عملی و عدالت عقیده ای ندارد چون برخلاف نصه مگه اینکه این عوامه کل انعام این عوامه بیسواد بگد که بعله حرم ممکنست برای احل باشد اینو شخصی میگه حرم در هر کتابی در هر جایی حرم یعنی حرامست حرام حرامست حلال حلاله مرجوح مرجوحه واجب واجبه مستحب مستحبه بنابراین به بیناتی از قرآن که کلیت دارد بدون استثنا باید برخورد کند که ایا این مسعله که آقایون فقیه یا فقیها میگن که حلالست یا مرجوحست با قرآن تناقی دارد یا نه وقتی با قرآن تناقی دارد از این اقا تقلید نکردن یا بش تذکر دادن
اصن ترک تقلید بهترست از اینگونه تقلید اگر شما وکیل دادگستری برای کارتون نگیرید بهترست و راحت تر از اینکه وکیل دادگستری بگیرید برخلاف قانون وکالت کنه گیرش بیشتره
بعله اینم مطلب دیگری مثلن در مسعله تقلید مثال میزنم در مسعله تقلید اعلم این مسعله اجتهادی یا تقلیدیست حالا 3045 بر شرع مداران واجبست با استدلاله قرآنی اثبات کنند تقلید اعلم واجبه واجب نیست و بشر عباد الذین الی اخر دلیل وجوبه بنابراین اینجا مقصر شرع مدارانه زیاده
مقصر اول شرع مدارانند و بقیه قاصرن واقعن یعنی مقصر در میان غیر مشرکین زیاد نیست بیشتر تقصیرها از شرع مدارانست که تقسیر کردن در مراجعه به قرآن تقصیر کردن در استدلال قرآنی که آیا تقلید اعلم واجبست یا نه بنابراین اینجا اگر عرض می شود که شخص غیر مجتهد گیر دارد و دسترسی ندارد قاصره قاصره عضاب نمیشه مگر اونی که بین قاصرو مقصره میداند آقایون فقها برخلاف قرآن فتوا میدن ولی سراغش نمیره
اگر کلن نمیداند قاصره مطلقه مطلبی نیست اگه کلن نمیداند باید بداند کمااینکه اول عرض کردم که اصولن قرآن برا چی نازل شده برا هدایت ، هدایته گروهه خاصه یا نه قرآن برا هدایته کله، حالا حد اقله احتداعه به قرآن اینست که ترجمه قرآن رو حداقل در احکام در احکام فرعیه مختلفون فیه حداقل کاوش و کوشش غیر مجتهدین اینست که احکامی که مختلفون فیه است حداقل غیر مختلفون فیه داریم احکام غیر مختلفون فیه باشند بریم که برخلاف قرآنه ولیکن حداقل احکام مختلفون فیه بینست که مراجعه به نصوص ظاهر قرآن در بعد ترجمه کند
اگر این ترجمه عرض می شود که این لفظی که در قرآن نصست یا ظاهره کنس است برخلاف این فتوا دادن این در درجه اجتهاد و از درجه مرجعیت میوفته بنابراین باید کاوش کنند و کوشش کند که اختلافی یا نداشته باشد یا کمتر داشته باشد
از آیه فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ در میاریم که همگان نمیتوانند علم اجتهاد داشته باشند چون همگان نمیتوانند یا میتوانند و با زندگیشون سازش ندارد بنابراین دو بعدیست یا باید اجتهاد کنند یا در تقلید اجتهادی کنند یا اجتهاد یا تقلید اجتهادی ترک اجتهاد تقلید برای اینکه مسلمست که ما مسلمان ها وظیفه داریم تکلیف دارم
بله طلبول علم دارای دو بعده یک بعد طلبول علم مطلقست ،بعله یک بعد طلبول علم مطلقست که مجتهد مطلق باشد همه نمتونن گروهی میتونن یک بعد تا مقدرای که میتواند حداقل تکلیف…
همین دیگه قصوره ،مقصر، مقصر بیشتر مقصران شرع مدارانند و غیر شرع مداران بیشتر قاصرن ولی قاصران را باید بریم تبیین کرد که اقا حداقل تعلمه علم علوم غیر ضروریست علومی که اختلافیفت در علوم اختلافی حداقل شما فقه قرآن را در ترجمه فارسی یا زبان دیگر مطالعه کنید بنابراین اگر بشون بگید و این کارو نکنند مقصرن ولاکن اگر ناگفته و ناددانسته است قاصرن مسلمانند اما قاصرن
این بحث بعدیست که با شورا با شرایط که انجام شد هم مکانیزم مبنا هم فروع مبنا باید در شورا بگذره شورا شورای اجتهادیست در این اجتهاد یا توافق دارن کلن یا اکثریتست
بله ، نه ،شورای کی شورای قرآنی عرض میکنیم شورای فقیهای قرآنی ،شورای فقیهای قرآنی عرض میکنیم شورای فقیهانه قرآنی ببینید …
بله ببینید فقیهانی هستند که بر مبنای قرآن با شرایطش فتوا میدن حالا …
آخه قدم اول تفکر شخصیست شکی نیست قبلن عرض کردم قدم اول تفکر شخصیه معصومانه ثابته صراط مستقیم است برای یافتنه مطالب حالا در بعضی مطالب که مقدرای کمرنگ یا مثلن بیشتر احتمال خطا است در مطالب احتمال خطا با همگنان فقیهان قرآن بحث کردن بنابراین مبنای اول فردیست اول خودش باید که فقیه قرآنی باشد و استدلالات درسته پابرجای قرآنی داشته باشد بعد در بعضی مساعل که احیانن اختلاف در کارهست احیانن یقین در کار نیست در اون بعضی مساعل با فقیهانه همگنان و همسان قرآنی شورا کردن زیاد نیست اگر فقیه قرانی، اگر فقیه قرانی درست دقت کند صحیح دقت کند این با کل فقیهانه غیر قرآنی بحث کند همه رو مغلوب میکند
ولاکن اگر فقیهانه قرانی دوتا سه پنجتا دهتا کمتر بیشتر باشند فقیهانی که با شرایط دقت قرآنی نظر میدن اینا به هم نزدیکن در بعد فردی به هم نزدیکن در بعد اجتماعی نزدیکتر میشن در بعد فردی 0هم فکرن چون محور معصومانه دارند محور معصومانه قرآنی در نصو ظاهر ولیکن یه مقدار کمرنگی که احیانن عرض می شود که نارسایی هست این نارسایی به طور خیلی خیلی بالا برطرف میشه
بنابراین همانطور که عرض کردم اختلاف در کار نیست این باشه خیلی کمه و اون اختلاف کم اگر در کار باشد اگر اگر باشه لو میزاریم اگر اختلاف کم بر فرض محال باشد اینهم عرض می شود که با اکثریت آرا حل میشه ولیکن اگر چنین مطلبیتحقق پیدا کند …
حالا اکثریت اصحابه قرآنی ببینید اکثریت مطلق اکثرهم فاسقون اکثرهم لا یعلمون ولیکن اکثریت کسانی با شرایطن ،اکثریت شرع مداران این عدد نیست چون عدد بیشتر احسن بیشتر ایجاد میکند این اکثریت مطلق عرض نمیکنم در اکثریت غیر مطلق اکثریته پزشکان قلب چنین میگویند اینم یه نظر از نظر عدد، یعنی چون این اکثر بیشتر میفهمن یا اقل با اینکه همه فهمندگانند
اکثر فهمدنگان از اقل بیشتر میدانند این اکثر که پنجتاست و اون اقل که سه تاست سه تا فهم بیشتره یا پنجتا فهم فهم بله اکثریت مطلق مثله انتخابات مجلش شورای اسلامی که درست نیست اصلن ، چون اکثریت بیشتر بی سوادان ، بعله ریاست جمهوری رهبری و و این اکثریتو بعد بحث خواهیم کرد اون اکثریتی هستند که
بعله ، خب کی انتخاب میکنه، اجازه بدین …
مثلن این اکثریت عددی نه اکثریت عوددیست ،مثلن فرض کنید کهاگر بین پنج نفر یکیشون خیلی خیلی قویست چار نفر بسیار ضعیفن 4005 حالا اگر اکثریت پیدا شد اگر در اکثریت اون قویه قوی نبود اکثریت بدرد نمیخوره برا اینکه اکثریت عددی بدرد نمیخوره اکثریته عوددیست
اکثریت بهلحاظه عرض می شود که شرایطه حتا ممکنست احیانن یک نفر بر کله فقها ترجیح داشته باشد یک فقیه بر کل فقها ممکنست ترجیح داشته باشد مثلن میگه که مرحوم آقای بروجردی فرمودن که شیخ طوسی اونقدر مشهور بود اونقدر عظیم بود که هزار نفر شاگرد داشت این هزار نفر همشون مجتهد بودن ولی به مقلده معروف بودن مجتهد بودن ولی جرعت فتوا برخلاف شیخ طوسی نمیدادند
جرعت نداشتن که برخلاف شیخ طوسی فتوا بدن
و اما من کان من الفقها من الفقها جمعه یا فرده ؟من ، من چیه ؟ بعض دو بعضه یه بعضه فردیست یه بعضه جمعیست مااز قرآن دریافت میکنیم بعض جمعی شورا بینهم از أَمْرُهُمْ شُورَىٰ بَيْنَهُمْ و آیه احسن داریم که اگر جمع احسنست جمع مناته ، وانگهی به مرتبه است خلاف اونه این روایت در جواز 4120 میگد که در مقابله کسانی از مراجعه یهود کسانی از مراجعه عرض می شود که سنی ها که 4130
نفی میکند عده ای را اثبات میکند عده ای را نفی عده ای دارای مراحلیست اثبات دارای مراحلی ، این اثبات دارای مراحلست بر حسب نص آیاتی از قرآن باید که احسن باشد احسن اگه شورا امکان دارد احسن شوراست اگه امکان ندارد احسنه فردی
للعوام ان یقلدو ، هو کی هو بعضه ،بعض یا فرده یا جمعه حتا اگر این نصم بود حتا اگر این هو مرجعش نصه عرض می شود که فردی بود قبول نمیکردیم میگفتیم که شورا مقدمست بر فرد چون رعی شورای شایسته از رای فرد شایسته برترست و احسونل قرآنست و تبعیت احسنول قول عرض می شود که واجبست
کسی که احسنو بذارد غیر احسنو عرض می شود که تقلید کند این هم هدایت نیافته هم مغز ندارد ،
نه دیگه خودش ببینید اگر پنج نفر عرض می شود که مجتهد قرآنی هستن آیا یک نفر قوی تره یا پنج نفر قوی تره ، پنج نفر
حالا اگر اختلاف کردن پنج نفر اکثر قویتره یا اقل قوی تره ؟اکثر چند نفره دیگه
شیش نفر ،اگر شیش نفر بود آیا اون رعیس شورا که اعلم فقهای شوراست در هر دسته است اون مقدمه مثلن سه نفرست که یکیشون آقای بروجردیست سه نفر دیگر بروجردی نام درش نیست این که بروجردی درش است مقدمه
منات عدد نیست ببینید منات عودده، ببینید این سه نفر اگر این شیش نفر یکسان باشند کلن یکسان سه نفر این میگن سه نفر این میگن شما مختارید ، و اگر یکسان نباشند اگر در این سه نفری که رای داده اون سه نفر دیگر رای دادن این رای اول عرض می شود که یک نفرشون یا دو نفرشون یا یه نفرشون قوی تر از دیگرانه بنابراین اینجا روی عدد حساب نمیکنیم عدد برابره ولی عودد فرق میکنه
حتا ،اعلمیت منتها اعلمیت در اقواعه ، اعلمیت قول اقوا اعلمه یا قول اکثر، خب حالا اگر آقای بروجرید آقای گلپاگانی آقای خمینی آقای مرعشی فلان اینا ،
مثال دارم میزنم ،چون مثال در قرآن نداریم اصلن میگن این آقایون که چند مرجع بودن آقای حکیم این چنتا آیا اگر جمع شوند بر همین فقه سنتی با هم شور کنند رای بدن این رای اقواست یا نه 4425
خب حالا اگر این فرض کنید نه نفر یا ده نفر این چند نفر اگر اختلاف کردن رای اونی که اکثرست یا اونی که اقلست ، سوال اگر برابره اگر برابر بودن اونی که آقای حکیم بروجردی درش است اقواست یا اونی که اقای گلپایگانی ،اگر اونی که اقوا است درش از نظر عودد اقواست ما باید دنبال احسنو قولن بگردیم
اگر نظرات بدون شورای که شورا نمیخواد.
درین 4523 بحث خواهیم کرد که این دلیل بر جوازه دلیل بر حتمیت نیست فللعوام
عرض کردم من کان من الفقها این من فرد نیست فقط من الفقها فرد نیست من هم جمعه هم فرده بنابراین این من که هم فرده هم جمعه فللعوام یقلدوهو ،هو کیه هو منه من یا فرده یا جمعه اگر فرد اقواست فرد اگر جمع اقواست فرد
اینو قبلن بحث کردیم که این امر چه امریست؟