هر مسلمان عاقل و مكلفى بهحكم ايمانش مىداند كه در برابر احكام الهيه مسئوليتى مستقيم دارد، زيرا خطابهاى قرآن و سنت همگان را ـ بدون واسطهى ديگران ـ دربرمىگيرد، و ناگزير هر مكلفى بايد اين احكام را بر پايهى «كتاب و سنت» بداند تا بتواند بهآنها عمل كند، و در هر صورت آياتى مانند: «لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكْ بِهِ عِلْمٌ»(سورهى إسرإ، آيهى ۳۶) مسئوليت دانستن علمىِ صحيح و شايستهى احكام اسلامى را برعهدهى همهى مسلمانان مكلف نهاده، و آنها را در پيروى از آنچه بهآن علم و اطمينان ندارند بازداشته، و راه دنبالروى و تقليد كوركورانه و ناآگاهانه را بهطور كلى بهروى همگان بسته است، كه شخص مسلمان هر اندازه هم از مسائل اسلامى ناآگاه باشد پيرويش از آنچه مطرح است بايستى از روى آگاهى باشد و بس. آرى قرآن راههاى علمى را بروى كل مكلفان گشوده ولى گروهى بهعنوان انسداد باب علم، راه علم را بروى خود و ديگران بستهاند، و بهجاى آن راه ظن و گمان را گشودهاند! گويى خداى تعالى ـ نعوذبااللّه ـ از بيان قاطعانهى علمى براى ما مكلفان عاجز، يا خائن و يا نادان بوده است!!!
و از طرفى هم «إنَّ شَرَّ الدَّوابِّ عِنْدَاللّه الصُّممُّ البُكْمُ الَّذينَ لا يَعْقِلُونَ»(سورهى انفال، آيهى ۲۲) «بدترين جنبدگان نزد خداى تعالى كر و لالهايى هستند كه نمىانديشند و عقل و هوش خود را بهكار نمىگيرند».
اين دانستن يا بهچهرهى خودكفا و مستقيم است كه احكام شرعيه را از كتاب و سنت استنباط كند، و بهاصطلاح مجتهد است.
و يا خودش توانايى آن چنانى را ندارد، كه يا بهعلت عدم استعداد ذاتى و يا بهعلّتِ ضرورت شغلى براى معيشت زندگى، توان استنباط شايسته و بايسته را ندارد، و اينجا بايستى از شايستگان كمك بگيرد، كه در صورت امكان ميان نظراتشان احتياط كند، مگر در صورتى كه احتياط خود برخلاف احتياط باشد و يا موجب عسر يا حرج گردد، كه اين «احتياط» زندگى را بر او سخت و تنگ يا ناشدنى سازد، و برحسب كريمهى «يُريدُ اللّه بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُريدُ بِكُمُ الْعُسْرَ»(سورهى بقره، آيهى ۱۸۵): «خداى سبحان از شما آسانى خواسته و نه سختى» چنان احتياطى نه تنها واجب نيست، بلكه در صورت عسر و زيان يا تضاد حرام نيز مىباشد.
در غير اين صورت بايستى «تقليد» و بهعبارتى ديگر از بهترين نظرات فقيهان قرآنى پيروى كند، و اينگونه تقليد كه خود اجتهادى است اجمالى نه تنها با عقل و شرع سازگار است، بلكه اساسا كارى است عقلى و شرعى كه «فاسألوا اهل الذكران كنُتُمْ لاتَعْلَمُونَ» (سورهى نحل، آيهى ۴۳): هرگاه نمىتوانى بدانى، از آنكه مىداند بهشايستگى بپرس، كه در اينجا ترك تقليد بىعقلى است زيرا موجب ترك انجام تكليف الهى است، و مسلما برعهده تمامى مكلفان است كه از هر راه درستى تكاليف خود را بهخوبى بدانند و سپس بهآنها عمل نمايند.