تمامى حيوانات اهلى و وحشى كه درنده نباشند حلال گوشت مى‌‌باشند، و كليه‌‌ى درندگان چه اهلى و چه وحشى حرام گوشتند، و درنده حيوانى است كه داراى دندان و چنگالى باشد كه وسيله‌‌ى درندگى است، و روى اين اصل گوشت خرگوش حلال است زيرا درنده نيست و دو روايت متعارض در حرمت و حليتش نقشى براى حرمتش ندارد، كه روايت حليت با قاعده‌‌ى حليت حيوانات غير درنده برمبناى عمومات و اطلاقات قرآن در حلال بودن انعام موافق است، و يا دست‌‌كم هر دو با معارضه ساقط شده و در نتيجه حرام بودنش ثابت نيست، بلكه در هر صورت به‌‌حساب حلال بودن «انعام» حلال است علاوه بر اين‌‌كه خرگوش علف‌‌خوار نيز هست كه نه درنده است و نه گوشت‌‌خوار.
و روى همين مبنا گوشت پرستو و هُدهُد و مانند اين‌‌ها از پرندگان غير درنده نيز حلال است، ولى مانند باز و عقاب حرام است، و درباره‌‌ى كلاغ روايات، متعارض است، و درندگى بعضى از حيوانات حلال گوشت مثل درندگى بعضى از خروس‌‌ها و مرغ‌‌ها آن‌‌ها را از «انعام» بودن برون نمى‌‌كند. وانگهى در برابر «انعام» درندگان انسانند كه زخم‌‌زننده‌‌ى انسان و يا درنده‌‌ى حيواناتى كوچكتر مانند جوجه‌‌ها از انعام بيرون نيستند. و در هر صورت صدق «انعام» ـ گرچه با احتمال قويش ـ كافى است كه براى انسان نعمتى است گرچه احيانا زخمى هم بر انسان وارد كند، و يا او را بيازارد مانند خروس كه گاهى به‌‌صاحبش هم حمله مى‌‌كند و يا گاو كه احيانا با شاخ و لگدش انسانى را از پاى درمى‌‌آورد و نيز گوسفندان قوى مثل قوچ و امثال آن‌‌ها.