بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله الرّب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین
بارها عرض کردم و بازهم تکرار می کنیم که ما هر قدر در بُعد اصیل اسلامیات، احکام و غیر احکام که قرآن است، بیشتر بررسی و قور و دقت بکنیم، بررسی و دقت شایسته و بایسته، این هم راه را نزدیک تر می کند، بلکه نزدیک می کند.
اگر ما در قرآن نظر نکنیم مبتلای به تناقض روایات و اجماعات و حتی اتباعات و حتی ضرورت با واقعیت هستیم. اگر هم به قرآن در بُعد حاشیه ای و ضمنی نظر کنیم باز هم انحرافاتی حاصل می شود که با کوله بارهایی از فتاوا و اجتهادات و تقلیدها، مثل این است که با عینک سبز بحر رو بخوایم سفید ببینیم، نمی بینیم.
رو این اصل اگر ما دقت صحیح و مراجعه مکرر، نه یک مرتبه، نه دو مرتبه، مراجعه مکرر کنیم به آیات بکنیم، هم نصوص آیات، هم ظواهر آیات، هم اشارات و هم لطائف و هم احیاناً حقایقی از آیات به عنوان مبدأ حکم و نتیجه حکم به دستمون میاد.
حالا، در آیه محیض که حکم قرب جنسی و تقارب جنسی را، قرب نسائی و تقارب نسائی را بیان کرده است، باز هم دقت می کنیم. (وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى) [بقره: آیه ۲۲۲].
مطلبی را که ما اون روز عرض کردیم باز تکرار می کنیم این است که این پاسخ اول (هُوَ أَذًى) است. نتیجه (هُوَ أَذًى)، (فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ) [بقره: آیه ۲۲۲] چرا؟ چون (أَذًى) است.
آیا (فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ) چون محیض است، صرف اذیت حیض، مانع از قرب نساء است؟ نخیر، چون قبلاً ذکر شد. (هُوَ أَذًى). پس (فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ) [بقره: آیه ۲۲۲] متفرع است بر (أَذًى). نه اینکه (فَاعْتَزِلُوا) متفرع بر محیض باشد.
اگر (فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ) متفرع بر محیض بود، اینطور بود که فاعتزلوا النساء فیه، یسألونک عن المحیض فاعتزلوا النساء فیه. که این تفریع بود، اعتزال در خصوص محیض.
اما عبارت جور دیگره. (وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى) [بقره: آیه ۲۲۲] این (هُوَ أَذًى) علت حکمی ست که بعداً ذکر میشه. نه (هُوَ أَذًى) حیضیة، نه (هُوَ أَذًى). به قول مطلق اذیتی ست یا در یک بُعد یا در دو بُعد یا در سه بُعد، ابعاد معلومه، ابعاد غیر معلومه.
ابعاد معلومه اش برای زن که حالت اذیت و نقاهت است، از برای مرد که رکاکت عرض می شود که عمل جنسی ست و از برای جنین هم، چنان که طب ثابت کرده است موجب ضرره.
(صحبت حضار)
حالا عرض می کنم، عرض می کنم.
(فِي الْمَحِيضِ)، محیض عرض می شود که مفعِله دیگه. مَفعِل هم زمانه، هم مکانه، هم اسم مصدر است، هم مصدر است.
ولکن (فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ) [بقره: آیه ۲۲۲] یعنی در هر چهار بُعد؟ بله، در زمان بله، در مکان بله، اما در اسم مصدر در حیض، در خود خون حیض، یا در مصدر نخیر.
در ریزش، از ریزش پرهیز کنید؟ ریزش مربوط به مرد نیستش که مربوط به زنه. بنابراین از مصدر و اسم مصدر استثنا میشه، بعد می شود زمان و مکان. در زمان حیض که مصدر است و اسم مصدر است و در مکان حیض (اعْتَزِلُوا).
خب حالا، آیا در مکان حیض اختصاص به قُبُل دارد؟ نخیر. به دلیلی که بعداً عرض می کنیم.
وانگهی آنچه بیّن است اعتزال در حالت حیض، اعتزال عمل جنسی معمولی ست که باز در آیه بعدی عرض می کنم.
حالا مقصود این بود که (قُلْ هُوَ أَذًى) [بقره: آیه ۲۲۲] علت تامه اعتزال نساء فی المحیض، (أَذًى) هست. باز تکرار می کنیم اگر علت صرف حیض بود این عرض می شود که باید اینجور بود یسألونک عن المحیض قل فاعتزلوا النساء فی المحیض. دیگه (هُوَ أَذًى) [بقره: آیه ۲۲۲] ذکر نمی شد.
پس (هُوَ أَذًى) برای این است که اصولاً حالت اذیتی که از برای زن در بُعد اول است و در حاشیه اش از برای مرد در بُعد اول است در عمل جنسی در حال حیض و از برای جنین در بُعد دوم است از نظر حاشیه ای. حالا، یا سه بُعد یا دو بُعد یا یک بُعد.
یا (أَذًى) را بفهمیم یا نفهمیم یا علم بهداشت تشخیص بدهد این حالت نقاهت حیض را یا تشخیص ندهد. به طور کلی در کل مراحل، اگر اذیتی از برای زن در کار بود، در حال اذیت که دون مرض است و عرض می شود که کمتر از مرض است تا چه رسد در حال مرض، در این حالت (فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ) [بقره: آیه ۲۲۲].
اعتزال نساء، اعتزال چیست؟ (وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ) [بقره: آیه ۲۲۲]. اول (فَاعْتَزِلُوا) دوری کنید، کسی خیال می کند که دوری کنید اصلاً مثل یهودیایی که جاشونو جدا کنید، از خانه بیرون کنید، ظرف غذا رو جدا کنید، نخیر (وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ) [بقره: آیه ۲۲۲].
و لاتعزلوا اعم ماست از (تَقْرَبُوهُنَّ). (لَا تَقْرَبُوهُنَّ) یعنی قرب به زن ها در این حال نداشته باشید. قرب عمل جنسی، قرب مقدمات جنسی قرب اعمال خانگی، هر کاری که زن در خانه معمولاً انجام می شده است با او، چه کار جنسی، چه مقدمه کار جنسی، چه بین السرة و الرکبة، چه قبل، اصولاً امور شهوانی که مقدمات شهوانی که مقدمه عمل جنسی ست ممنوع است.
و همچنین کارهایی که زن در خانه انجام می ده، چون در حال نقاهت کار انجام دادن مضر است و منافات با (أَذًى) دارد و فوق این جریان مرض است. اگر زن مریض بود، تب داشت، لرز داشت، هر کسالتی داشت که فوق (أَذًى) هست، اینجا (لَا تَقْرَبُوهُنَّ) أقوی ست.
خب ولی بحث در اینجا، بحث در حال عدم قرب و عدم مقاربت است در حال حیض. خب (حَتَّى يَطْهُرْنَ) [بقره: آیه ۲۲۲]. ما یک (يَطْهُرْنَ) داریم یک (تَطَهَّرْنَ). (يَطْهُرْنَ) فعل زن نیست. (تَطَهَّرْنَ) فعل زنه و اینجا سه خباثت در کار است.
یک، خباثت حدث اکبر بودن حیض. دو، خباثت و نجاست خون حیض. سه، خباثت قبل از غسل. در حالیکه این زن ازش خون میاد، دو خباثت دارد، یک خباثت حدث اکبر دارد، یک خباثت دم حیض دارد.
اگر خباثت حدث اکبر از بین رفت (يَطْهُرْنَ) اول است، خباثت دوم می ماند. خباثت دوم (يَطْهُرْنَ) نیست، این یطَهَّرن است. برای اینکه، اونیکه بدون اراده زن حاصل می شود. حالت ریزش خون حیض است که این دست خودش نیست، بلکه مربوط به طبیعت وضع مزاجی و وضع رحمی اوست.
اما خون حیض که باقی مونده و عرض می شود که سیلانش از بین رفته و حالت حیض نیست، ولکن نجاست هنوز در محل حیض، در بیرون محل حیض وجود دارد، این مربوط به (يَطْهُرْنَ) نیست، بلکه (فَإِذَا تَطَهَّرْنَ) [بقره: آیه ۲۲۲].
تطهُر دو بُعد داره، یک بُعد جزئی دارد و یک بُعد کلی. بُعد جزئی تطهر از نجاست محل حیض. بُعد کلی تطهر از حدث اکبر در کل حیض.
خب اینجا (وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ) [بقره: آیه ۲۲۲] نهی از کل قرب هاست، عمل جنسی از جلو، از عقب، بین السرة و الرکبة یا قبل از اون، به طور کلی قرب شهوانی با زن در بُعدی اصلاً و فرعاً، نتیجتاً و مقدمتاً و قرب عمل خانگی با زن این ها اصلاً به طور کلی منفی ست.
(فَإِذَا تَطَهَّرْنَ) [بقره: آیه ۲۲۲] (حَتَّى يَطْهُرْنَ) [بقره: آیه ۲۲۲] قاعده حرمت تا (يَطْهُرْنَ) است. یعنی وقتی که خون حیض بند آمد ولی هنوز نجاست باقی ست و هنوز غسل نکرده، در اینجا حرمت از بین می رود. اما آیا حرمت که از بین رفت رجحان دارد؟ یا وجوب دارد احیاناً؟ یا مباح است؟ یا مرجوح است؟
اینجا (فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ) [بقره: آیه ۲۲۲] این حالتی ست که مرجوح هم اصلاً نیست، پس حالت مرجوحیت این بینابینه، در صورتیکه طاهر شده از حیض، ولی خون حیض هنوز باقی ست و عرض می شود که غسل هم نکرده. اگر خون حیض باقی ست و غسل هم نکرده مرجوح شدیده، رجحان أعم از، (قطع صدا) از أعم از وجوبه.
(فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ) [بقره: آیه ۲۲۲] ببینید (فَأْتُوهُنَّ) با أقربوهن فرق داره. وقتی که غایت، غایت مقدمات رسید، عرض می شود که حلال شد، مقدمات هم حلاله. (فَأْتُوهُنَّ) عمل جنسی ست، وقتی عمل جنسی حلال است پس قبلش، مقدمه عمل جنسی و قبلش کارهای زنانگی هم مشمول عرض می شود که این تجویز هست.
ولیکن (فَأْتُوهُنَّ) کلیت نداره. (مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ) [بقره: آیه ۲۲۲]. حیث، حیث مکانی ست. مکان عمل جنسی با زن یا جلوست یا عقب. ولکن آیا هر دو جایز است؟ اگر هر دو جایز بود (مِنْ حَيْثُ) لازم نبود اصلاً. برای اینکه عمل جنسی از دهن که نیست، از گوش که نیست، چشم که نیست، دست که نیست، پا که نیست، سینه که نیست، یا از جلوست که معمول است یا از عقب است.
این دلیل اول است بر اینکه، این تجویز عمل جنسی محدود است به حد. اگر حدی نداشت عمل جنسی جوازش یا رجحانش این (مِنْ حَيْثُ) مطلب زایدی ست. این اولاً.
(صحبت حضار)
اصلاً حیث مکانی ست همیشه. حیث همیشه مکانی ست. عین مکانی ست. عین مکانی ست، حیث مکانی ست، متی زمانی ست، أنّی زمانی ست.
پس بنابراین حیث که مکانی ست، این، حالا شامل زمانم بشه، ولیکن اصل حیث مکانی ست. چون اصل حیث مکانی ست بنابراین تجویز، تجویز اتیان نساء در جریان جنسی از جای خاص است. جای خاص چه مقدمتاً باشه، چه موخرتاً.
خب (إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ) [بقره: آیه ۲۲۲]. تواب چرا؟ متطهر چرا؟ برای اینکه کسانی بودن که در حال حیض، عمل جنسی می کردن، این است که اینا باید توبه کنند. این عمل جنسی در حال حیض بر خلاف نظافت است، برخلاف نزاکت است، (يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ).
پس کسانی که این عمل رو کردند، توبه کردند یا اینکه در این حال این کار رو انجام دادن و حالت خباثت و حالت غیر طاهرگی بهشون دست داد، اگر توبه کنند و تطهر کنند خوبه، منتها تطهر أعم است از زن و مرد، توبه هم همینه.
اگر زنان دارند توافق کنند در این حال عمل جنسی انجام بدن و توبه کنند (يُحِبُّ التَّوَّابِينَ). و بر خلاف طهارت، چه طهارت جنسی و چه طهارت عرض می شود که از حدث اکبر که غسل است و چه طهارت عرض می شود که خون اینجا مورد حُبّ است.
خب حالا سوال. آیا این حیض بیان شده است یا نه؟ این (فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ) [بقره: آیه ۲۲۲] در کل قرآن بیان شده است؟ ما هرجا بگردیم نیست، فقط در این آیه است، بلافاصله (نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳].
خب این (مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ) [بقره: آیه ۲۲۲] که بعد بود، امر چون بعد از حذر است تجویزه. امر کلاً بعد از حذر تجویزه. امر فقط اباحه و استحباب و وجوب و این ها نیست. بلکه امر
(علیکم السلام)
بعد از حذر تجویزه. بنابراین (نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳] یعنی جایز است اتیان نساء از حیث حرث بودن، نه از حیث حِرص بودن. از حیث حرث بودن که عرض می شود که قُبُله.
(فَأْتُوا) [بقره: آیه ۲۲۳] عرض می شود که (حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳] (أَنَّى) هم زمانی ست، در هر زمان، زمان که کلیت داشت، مکانم کلیت داره، در هر زمان و در هر مکانی بخواید، اتیان و عمل جنسی با زنان از راه حرث است. نه به طور کلی ست. (فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳].
اینجا ما چند دلیل داریم سرجمع، حالا تعدادش مهم نیست، اگه یکی هم باشه کافیه. دلیل قرآن یکی هم باشه، یه آیه هم باشه، یک اشاره هم باشه کافیه. ولیکن چند دلیل داریم که اتیان نساء من ادبارهن حرام است قطعاً. دلیل اول عرض کردیم که (فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ) [بقره: آیه ۲۲۲].
دلیل دوم (نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳]. زن حرث است، حرث کاشتن است و این کاشتن دارای سه مرحله است. مرحله اول، کاشتن بذر است در زمین مساعد، مرحله دوم مادامیکه نمی خواید درو کنید، رفتن و گشتن و سوا کردن است. مرحله سوم عرض می شود که زراعت کردن است. چی کردن، عرض می شود که برداشتن است.
حرث بنابراین سه بُعده. این سه بُعد حرث در زمین شوره زار، در زمینی که اصلاً هیچی عرض می شود که هر تخمی بریزی هر آبی بریزید، هیچی به دست نمیاد. آب بریزید، دریا بریزید، تخم بریزید، شوره زاره، می سوزونه. این حرثه؟ نخیر. این حرص جنون آمیزه.
زمینی که اصلاً شوره زار است و تخم ها رو از بین می برد و هیچ حاصل نمی دهد، در اون زمین رفتن، تخم ریختن، آب ریختن، وقت مصرف کردن، این حرص جنون آمیزه. حرث در زمینی ست که اگر هم فعلاً عرض می شود درش، ازش برداشت کرد قابل اصلاح و برداشته.
مثلاً زنی ست که این فرض کنید که عقیم است ولی این عقم به وسایلی برطرف میشه، اینم حرثه. ولکن اگر با مرد معاذالله طرف شد، این مرد نه عقم است، نه غیر عقم. به طور کلی این مرد حرث نیست.
نه پذیرش زراعت دارد، نه صفای زراعت دارد، نه عرض می شود که عرض می شود حاصل برداری دارد. اولش، وسطش، آخرش همش از حرث بودن خارج است بلکه حِرصه.
(نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳] بعد سوم (قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳]. آیا در این اتیان نساء که حرث اند، (قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ) از پشت معنا دارد؟ در مرد معنا دارد یا در پشت زن؟ پشت زن و پشت مرد هیچکدام حرث نیستند و هیچکدام قابل تقدیم نیستند.
بله. زن بدون شوهر، کم و با شوهر بسیار زیاد قابل حمل هست. اما مرد قابل حمل خودش نیست و قابل حمل عرض می شود، حامله کردن زن هم از پشت نیست. بنابراین این پشت زن، حرثیت به طور کلی در بُعد اول، دوم، سوم، امکان، توان، معالجه، اصلاً به طور کلی صددرصد ندارد.
بنابراین (قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳] این عرض می شود دلیل دیگر است بر اینکه اتیان نساءکم ادبارهن حرام است.
(صحبت حضار) (أَنَّى شِئْتُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳] زمانی است؟
زمانی ست بله. مکانم شامله. زمانی ست که مکانم شامله. کما اینکه اون مکان زمان رو شامله این زمان. منتها استثنا دارد. (أَنَّى شِئْتُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳] در زمان و مکان و عرض می شود که (مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ) [بقره: آیه ۲۲۲] در زمان و مکانه، در کل زمان ها و در کل مکان ها اتیان نساء من قُبُلهّنَ جایز است.
این قاعده کلی ست إلّا به دلیل، در حالت احرام، در حالت صیام، عرض می شود که
(صحبت حضار)
بله؟
(صحبت حضار) حیض.
ولکن قاعده کلی عرض می شود که منعه.
(صحبت حضار) اونایی که میگن از پشت جایز نیست احیاناً به همین آیه هم استناد می کنند،
(أَنَّى) اولاً مکانی نیست، (أَنَّى) همیشه زمانیه، اون آقا باید بره لغت بخونه. (أَنَّى) با عین فرق داره. (أَنَّى) و متی زمانی ست و عرض می شود که عین و حیثُ مکانی ست. بله ضمناً ممکنه بگیره درسته. ضمناً ولکن اگر این (أَنَّى شِئْتُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳] که کلاً زمانی ست مکان را می گیرد، مکان پشت را نمی گیرد چون پشت حرث نیست، حرصه، (حَرْثَكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳].
خب، (وَقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳] حالا سوال، آیا عمل جنسی با زن صددرصد مشروط است به کاشتن؟ اینکه نمی شه. اگه هفته ای دو دفعه، سه دفعه، چهار دفعه، بیشتر، کمتر هست، دو سه مرتبه حرثه، کاشتنه؟ کاشتن یک مرتبه است.
کاشتن نطفه یک مرتبه ست، در رأس شیش ماه یا در رأس نه ماه، یا بینهما. بنابراین چطور میشه؟ میگیم حرث دارای چند بُعده. حرث فقط کاشتن که نیست، کاشتن است. بعد
(صحبت حضار)
کاشتنی که، وقتی که زن وقتی زن حامله است، (اذا کانت حاملاً هل یزرع فیها لا لا یزرع فیها). خب این حرث دارای سه بُعده عرض کردیم. یکی تخم کاشتن است. نطفه کاشتن است، دوم تفریح کردن است. وقتی که این زن حامله ست خب انسان خوشحال است که این زن حامله ست. سوم عرض می شود که انتاج ولد است.
در زراعتم همینطوره. در زراعت که موصل له هست، بیّن تر است. در زراعت گندم را می کارید یا عرض می شود تخم درختان رو، نهال درختان رو میکارید. هر چه می کارید در بُعد اول حرث نخستین است، در بُعد دوم تا اینکه شما این زراعت رو حاصلش رو بردارید یا درختان رو بردارید، صفا است و تفریح است و تفرج است. در بُعد سوم کندن میوه است و گرفتن عرض می شود که جو و گندم و این حرفاست.
در زنم چنینه. در زنم دارای چند بُعد باشه یا دارای دو بُعد یا سه بُعد یا یک بُعد کافیه. بنابراین این حرثیت در هر صورت انحصار به قُبُل دارد و نسبت به دُبُر صددرصد امکان عرض می شود که حرث بودن، نه اولش، نه دومش، نه سومش ندارد، این دلیل اول.
دلیل سوم. اصولاً لواط که به نص قرآن حرام است، با زن که نمیگند لواط با زن می گن زناء. عرض می شود لواط که با نص قرآن با مرد حرام است، به چه حسابه؟ به حساب اینه که این راه ایلاد رو می بندد. عرض می شود که و راه ولادت رو و راه عرض می شود که تولید نسل رو می بندند.
چون راه تولید نسل به دلیل آیات و حرمت لواط بسته میشه، بنابراین از پشت هم اگر مستمر باشد، به طور مستمر است این حرامه. اگرم احیاناً باشد به طور عرض می شود که احیانی ست این حرامه. و اما آیاتی که مثلاً استدلال شده برای جواز. (هَؤُلَاءِ بَنَاتِي) (هَؤُلَاءِ بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ) [هود: آیه ۷۸].
استدلالشم اینه آیه، حتی روایتم داره که این آیه دلیل است بر حلیّت. برای اینکه آیا قوم لوط که با مردان در می آمیختند پشت را می خواستند یا جلو رو؟ خوب این پشت رو می خواستند. بنابراین (هَؤُلَاءِ بَنَاتِي) [هود: آیه ۷۸] این ها پشت بنات رو می خوان نه جلوی بنات رو. بنابراین تحلیل میشه.
جواب این است که نخیر، این دو جواب داره، یه جواب است که شما چرا با مردان در می آمیزید؟ با زنان باید در بیامیزید. در آمیختن با زنان که در انحصار جلو دارد این حلاله. ولی در آمیختن با مردان که انحصار به عقب دارد این حرامه. این اولاً.
ثانیاً اذا دوران امر بین لواط و بین عمل جنسی از پشت با زن، کدوم حرام تره؟ لواط حرام تره. فی دوران امر بین لواط و اتیان نساء من ادبارهن أیّما اشد تحریماً؟ لواط حرامه.
بنابراین این جواب دوم، جواب نهایی این است که اگرم چنین باشد که این (هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ) [هود: آیه ۷۸] از باب پشته، اگر دوران امر مخصوص بین اتیان مردان باشد از پشته فقط یا اتیان زنان باشد از پشت که شما اردات دارید، این اتیان زنان حرمتش کمتره. بله؟ (هَؤُلَاءِ بَنَاتِي) [هود: آیه ۷۸].
(صحبت حضار) اون مرد دیگه نباید این حرف رو بزنه
بله؟
(صحبت حضار)
این (هَؤُلَاءِ بَنَاتِي) [هود: آیه ۷۸]، اونی بیان شده، این در حالیکه عرض می شود که این ها مشغول با مردان بودند، می گد که حتی من دختران خودم رو حاضرم به ازدواج شما بدم. این دختران خوم رو به ازدواج شما بدم، ازدواج یا از جلوست که اونا نمی خواستند، (لَتَعْلَمُ مَا نُرِيدُ) (إِنَّكَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِيدُ) [هود: آیه ۷۹].
یا نخیر با زنان هم از پشت، ولی با زنان اگر دوران امر باشه با زنان از پشت و با مردان از پشت،
(صحبت حضار) حاج آقا این از همین (لَتَعْلَمُ مَا نُرِيدُ) [هود: آیه ۷۹] معلوم میشه که اونا میدونستن که اراده حضرت چیز
این جواب بود. (إِنَّكَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِيدُ) [هود: آیه ۷۹] می گوید که تو با اینکه می دانی ما چه قصد داریم، چرا این حرفو زدی؟ این دو جواب داره. یک جواب این است که بله شما قصدتون فقط پشته، ولی من قصد پشت شما را به قصد جلوی زن ها محول می کنم، این اولاً، جواب اول.
جواب دوم این است که ولو انحرافتون در زن ها هم به پشت باشد، این انحراف کمتر است از لواط با مردان.
(صحبت حضار) استاد اینا اصولاً گرایش مرد داشتند، چون زنم داشتند، با وجود اینکه زن داشتند، با زنان خودشون از پشت نزدیکی نمی کردند.
خب اگر زن داشتند، اولاً همشون زن نداشتند، تانیاً اگرم داشتند تعدد. اگر عرض می شود که اشباع نمی کند عرض می شود که زن ها که از جلو جایز است از عقب حرام است این رفع عرض می شود که توسعش رو به وسیله ازدواج مجدد دو سه چهار و.
وانگهی جواب سوم این است که اگرم در شریعت لوط، کتاب شریعت تورات است، اتیان نساء ادبارهن حلال بوده، در شریعت قرآن به نص این آیه حرام است. چون (نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳] پس هیچ مفری در کار نیست.
مگر بعض احکام شرایع سابقه نقض نشده به موجب قرآن؟ خب اگر بر فرض محال، آخرین مرحله، آخرین دعوت که آخرین مرحله این است که اتیان نساء من ادبارهن کان حل فی توراتیة و لاکن اسلام نسخ.
(صحبت حضار)
نخیر، نخیر من حیث اسلامی ست.
چون (مِنْ حَيْثُ) [بقره: آیه ۲۲۲] اسلامی ست، خود (مِنْ حَيْثُ) که عرض کردیم، اگر اتیان نساء از جلو عقب هر دو جایز بود، این (مِنْ حَيْثُ) نمی گفت. می گفتش که، اصلاً (مِنْ حَيْثُ) لازم نبود.
(صحبت حضار) لفظ ماضی آورده (أَمَرَكُمُ اللَّهُ) [بقره: آیه ۲۲۲] (حَيْثُ) بعدش اومده، (نِسَاؤُكُمْ)
نخیر (أَمَرَ) دلیل بر ماضی که نیستش که، (مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ) [بقره: آیه ۲۲۲] کجا؟ اینجا. آنچه را که امر کرد، الان امر کرد، فوری.
فوری امر رو انجام می ده. و در کل قرآن ما امری نداریم. در کل قرآن شما بگردید در آیات عمل جنسی، هیچ امری به اتیان نساء است نداریم به طور کلی.
بله (قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳] داریم. ولی امر به اتیان نساء فقط اینجاست. چون منحصراً امر به اتیان نساء فقط مربوط به این آیه است بنابراین امر بعدی مصداق این (أَمَرَكُمُ اللَّهُ) [بقره: آیه ۲۲۲] است. (نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُوا) [بقره: آیه ۲۲۳].
حالا این از نظر عرض می شود که دلالت قرآنه.
حالا، از نظر روایات، اقوال و شرایع آسمانی. اگر در شرایع آسمانی احیاناً در شریعت تورات، روی احتمال سوم حلال بوده، این آیه حرام کرده. اقوال هم که مبتنی به کتاب و سنت باید باشه.
اگر اقوال مبتنی به کتاب باشد، کتاب الله در این آیه تحریم کرده. اگر مبتنی بر روایت باشد، روایتم متعارضه. روایت سنی علی الاطلاق تحریم کرده، روایت شیعه هم دو دسته است. یک دسته تحریم کرده نصاً، یک دسته ظهور در تحریم داره که قابل تأویله.
حالا اشاره به روایات.
(صحبت حضار)
بله. بله. (ثم والانفاض المریة عن الرسول صلی الله علیه و آله و سلم تحرمهوا کلمةً واحدة). کل روایاتی که از رسول الله از طریق سنت و از طریق شیعه، ائمه و غیر ائمه وارد شده است، کلمةً واحدة، من قوله صلوات الله علیه (محاشاً نساء علی امتی حرام). امتی اشاره هم داره البته.
خب این حرام که قابل تأویل که نیست. این یک جنبه. اتقوا. بله؟ محاشی. یعنی پشت. پشت های زنان بر امت من کلاً حرامه.
(اتقوا محاشٍ نساء) اینم یکی. (لا یحلُّ مأتاً نساء فی نشوشهن). (لا ینظروا الله الی رجلٍ یوم القیامة عطا رجلاً امرأتا فی الدُبُرة).
ببینید رجل و امرأة رو، اتیان در دُبُر یکسان کرده. کما اینکه زنا با شیء در بعضی آیات همسان هم اند، در اینجام اتیان در دُبُر در رجل و امرة، یکسان شمرده شده. (هی لوطیة الصغری).
اینا بخش هایی ست از روایاتی که مفصل در درّ المنصور هست. (هی لوطیة الصغری). لوطی کبری عرض می شود که مردی ست که عمل جنسی باهاش انجام می شه و لوطی صغری زن است. یعنی لواط با مرد حرمتش با عمل جنسی از پشت با زن حرام تره.
(ملعونٌ من عطا امرأتاً فی دُبُرها). (من عطا شئ من الرجال و النساء فی ادبارهن فقط کَفَر). (ملعون من عطالنساء فی محاشهن). (اذا کان فی ثمان الواحد).
(اما فی دبرها من دبرها فی فی فی دبرها من دبرها فلا). چرا می گه؟ چون در یهودی ها مرسوم بود که عمل جنسی رو دو جور انجام می دادن، یک جور از جلو مستقیماً، یک جور از عقب به جلو. این از عقب به جلو رو مسلمونا می گفتن که چون کار یهود است حرامه.
و شأن نزول آیه هم این است که عرض می شود که (أَنَّى شِئْتُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳]. (أَنَّى) هم زمان است کلی، هم مکان است کلی.
(مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ) [بقره: آیه ۲۲۲] هم مکان است هم زمان به طور کلی. ولیکن از زمان کلی عرض می شود که حیض و نفاس و احرام و صوم مستثناست، از مکان کلی سه بُعدی هم یک بُعد عرض می شود مستثناست. اون بُعد که من ادبارهن فی ادبارهن مستثناست.
ولیکن اون بُعدی که (من ادبارهن الی قبلهن) یا (هم من قبلهن الی قبلهن) این عرض می شود که جایزه. و روایتم در این باره داریم که عرض می شود بله. (فی حدیث عن رسول بعد … جواباً عن شطهات الیهود) باز از درالمنصور (کانت الیهود تقول اذا عطی الرجل امرأة من الخلفها فی قُبُلها ثم حملّت جاء الولد الاحوط). (29:57)
اونا تحریم می کردن. اسلام می گوید که نه اشکال نداره، محور قُبُله چه از دُبُر به قُبُل باشه چه از قُبُل به قُبُل باشه.
اینجا سوالاتی پیش میاد که باید که بحث کنیم.
سوال، آیا عزل در این صورت جایز است یا حرامه؟ مخالفه با حرث بود دیگه، حرث یعنی بکارید. این کاشتن که واجب است این کاشتن که رجحان دارد یا واجب است، اگر انسان عزل کند یا کلاً حرام است یا بعضاً حرام است یا عرض می شود که کلاً عزل جایزه.
جایز که (قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳]. (أَنْفُسِكُمْ) مرد را و زن را در دو بُعد اول و اجتماع خارجی را در بُعد سوم شامله. یعنی اگر انسان فرزند درست می کنه باید برای مصلحت مرد، مصلحت زن، مصلحت جامعه باشه.
اما اگر این تولید ولد برای زن مضرّ است، میمیره زن، یعنی اینکه رحمش جوری ست که اگر عرض می شود حامله بشود میمیره. یا اگر بر مصلحت مرد نیست، نمی تونه تربیت کنه یا بر مصلحت مرد هست، بر مصلحت زنم هست، ولی در آلمان هست و فرانسه هست و انگلستان و کجاست که اجتماع این رو فاسد می کنه. در هر سه بُعد باید مراعات مصلحت کنه. مرد، زن که زوجین اند والد، عرض می شود که والد و والده و اجتماع باید باشه.
بنابراین فرزندی شایسته است که تحویل بدید که شایستگی در بعد پدر و مادر و اجتماع داشته باشه. رو این اصل اگر عزل کلاً حرام باشد، منافات با این آیه داره. برای اینکه مرتب آدمی که اولاً فقیره، زندگی درستی نداره، تربیتم نمی تونه بکنه، اگر تربیت نمی تونه بکنه، زمینه، زمینه عرض می شود که لاتربیتی ست. در این صورت (قَدِّمُوا) [بقره: آیه ۲۲۳]. این امر به حرام است.
یعنی یک رکیکی رو انسان تولید کنه هم برای خودش یا برای زنش یا برای اجتماع رکاکت داشته باشه و عرض می شود که قابل نباشد که به عنوان ولد مسلمان و فرزند مسلمان عرض می شود که تولید بشه.
روی جهاتی مختلف این عزل جایزه، بله. عزل در صورت کلی جایز نیست که کلاً عزل کنه انسان. کلاً عرض می شود که ضبط کنه و منحصر کند به دو تا یا یکی یا سه تا. اگر توان و امکان چند بُعدی را دارد، هر چه باشه، باشه. اگر توان و امکان یک بُعدم ندارد، اینم عزل بشه.
اگر توان و امکانش محدوده به دو تا، سه تا، کمتر بیشتر اینم محدوده. بنابراین عزل کلاً حرام است مگر در صورتی که (قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳] امکان داشته باشد. که (قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ) در بُعد پدر و عرض می شود که مادر و در بُعد اجتماع این به صلاح (لِأَنْفُسِكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳] به صلاح نفس های اسلامی باشد در نزدیکش که پدر و مادرند و در دورتش که اجتماع باشد.
(صحبت حضار)
نه کلاً بستن نیست.
سوال، اگر وضع فعلیش مناسب نیست که بیش از دو تا و سه تا، آیا می تواند مرد خودش رو ببندد کلاً؟ یا زن خودشو ببندد کلاً؟ نخیر، چون اگر مرد خودش رو بست کلاً یا زن یا هر دو، ممکن است بعداً باز زمینه ای پیش بیاد (قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ) جا داشته باشه، چون علم غیب که انسان نداره. ممکن است فعلاً فقیره، فعلاً زمینه اجتماعی درست نیست، فعلاً وضع مریضی درست نیست.
ولکن آیا تا آخر عمر که بیست سال، سی سال، پنجاه سال، بیشتر، کمتره، تا آخر همینطوره؟ بنابراین این در را به طور کلی بستن در (قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ) [بقره: آیه ۲۲۳] را بستن است.
بنابراین بله، به طور موقت درسته. به طور موقت، مانعی، حاجزی، قرصی، برای جلوگیری موقت، اما جلوگیری دائم که زن رحمش رو در بیاره کلاً یا مرد عرض می شود که چیزشو ببنده به طور کلی، این جایز نیست. البته این بحث ادامه و دنباله دارد که باید که صحبت کنیم.
و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته