بِسْمِ اللهِ الْرَحْمنِ الْرَحيم
الْحَمدُ لِلّهِ رَبِ الْعالَمين وَ صَلِ اللهُ على مُحَمَّدٍ وَ على آله طاهِرينْ
این اراده الهی ست که تناسب های زمانی را و حوادث زمانی رو مقرر می فرماید فکر ما نیست بین الحلالين عرض کنم در تفسیر مبارکه الفرقان که به عنوان الفرقان و القرآن مبارک است البته ما که اشتباه نمی کنیم
یه چیزهایی پیش میاد که فکر ما و قلم ما فهم ما قوی تر بشه و انفجاری تر و قوی تر مطالب رو بنویسيم در بحث هام چنانچه مشاهده فرمودین همینجورها بوده امروز هم که شب وفات مادر نازنینمون صدیقه طاهره سلام الله علیها ست بحث رو همون تناسب رو دارن بحث غَرَرْ .غُرور در قرآن شریف بیست و هفت مرتبه
غین
و
ر،
و
واو
و
ر
غرَّهُم ،لا یَغُرَنَكُم ،غُرور،
غَرور،
به مناسبت های مختلفه ذکر شده و ما اجازه بدید باز متحیر بشیم از فقهای بزرگوار خودمون که وقتی كه راجع به قواعد فقهیه بحث می کنند یا اصلا آیات قرآنیه در اون باب به میان نمیاد یا اگر به میان بیاد خیلی ضعیف و اشاره ای و احیانا آخر سر آیه مجمل است و مهمل است و ما رجوع به روایات میکنیم.
برادران عزیز فقیه بیست و هفت مرتبه خداوند در قرآن شریف غُرور را نسبت به هریک از نوامیس خمسه ذکر فرموده است و شما که کتاب مرقوم می فرمایید مثل قواعد فقهیه مرحوم بجنوردی رضوان الله علیه اصلا اشاره به قرآن نمی کنید می رید سراغ روایات روایات هم که سند نداره
ألْمَغْرور يَرْجَعُ إلی مَنْ غَرْ.
اینو نقل می فرمایید
اصلا شک می کنید که روایت است یا نه بعد هم که روایت است آیا سند دارد یا نه قابل قبول است یا نه بعد می رید سراغ اجماع بعد به شک و تردید و اشبه و تردد و فلان و این حرف ها می افتید برادر عزیز خب شما در خدمت قرآن که بودید می شد به جای اینکه بگردید و پیدا نکنید این جمله رو به عنوان حدیثی در قرآن شریف نگاه کنید و پیدا کنید بعضی از این آیات را که لفظ غُرور را دارد بنابراین
کَما هُوَ دَعْوُنا دائماً وَ دائباً
به کتاب الله مراجعه می کنید
لفظ غُرور در قرآن
شریف در بیست و هفت جا ذكر شده حالا ما تقسیم بندى می کنیم اولا غرور به عنوان فاعلى یعنی گول زدن به عنوان مفعولی یعنی گول خوردن و غرور دارای سه بعد است گول زننده گول خورده وسیله گول زدن و گول خوردن ،يه وسیله ای باید باشد که شخص گول زننده گول بزنه و شخص گول خورده گول بخوره در این سه بعد هست این بخش اول محوری بخش دوم اين غرور چنان كه در باب ضرر و ضرار است و در ابواب دیگری که مشابه است این غرور در نوامیس پنجگانه هست کسی را گول بزنند بکشند ناموس نفس،
کسی را گول بزنند عقلش رو زیرپا بگذارند تعقل میکنه میفهمه میگن نه تو عقلت در مقابل که و که و که اینها کار نمیکنه یا کسی رو که گول بزنند عقیده باطل به خوردش بدهند یا عقیده حقی را که دارد از او بگیرند با گول زدن این ناموس سوم که ناموس عقیده و دینه،
ناموس چهارم ناموس عرض است کسی را گول بزنند و آبرویش رو ببرند به دست خود اون شخص و به عمل خود اون شخص و به قول خود اون شخص به کار خود اون شخص آبروی اون شخص برود گول بزنند .چهارم پنجم غرور در باب اقتصاد است کسی را گول بزنند مالش را بخورند چیزی را گرانتر به او بفروشند چیزی را ارزانتر از او بخرند چیزی را که فاسد است و اشکال دارد به او بفروشند و از این قبیل ها پس غرور دارای سه ضلع که مثلثی را تشکیل می دهد این در یکی از پنج بعد پیاده می شود و این پنج بعد را که در این مثلث حساب کنید سه ضرب در پونزده نمیشه بلکه خود این پنج تا ابعادی پیدا خواهند کرد یا مثل شیطون گاو پلنگ که هفت تا میشه همچنین غرور هم همینطوره گاه نسبت به هرپنج تاست گاه نسبت به چهار تاست گاه سه تاست گاه دو تاست گاه یکی گاه اون چهار تا گاه این چهارتا گاه اون چهارتا تعداد زیاد میشه پس غرور دارای ابعاد زیادی است که درک اسفل غرور عبارت است از اینکه انسان کسی راهم در جانش گول بزند هم در عقیده اش هم در عقلش هم در مالش هم در عرضش گول بزنه کما اینکه که شیطون گاو پلنگ هم دارای ابعاد سبعه جهنمیه است
این غرور هم در نوامیس خمسه دارای ابعاد گوناگونی است.
إنَّ رَبَنا سُبْحانَ و تعالى يُرَبينَ مِن ناحیة ألْسلبية تارةً وَ مِن الناحیه ألإيجابية أُخرى حَتی نَتَرَبى بتربيةٍ قُدسية ربانیة
حَسَبَ ألْقُرآنُ ألْعظيم طبعاً اصلاً وَ حَسَب سُنَه مبارکة قُدسيةَ مُحَمَّدياً صَلَواتُ اللهِ عَلیهِ فَرعاً كَهامِشْ كَشارحْ
بعد ماده غرور در این مثلث میخوایم صحبت کنیم
ألغُرور يُشَكِل مثلثاً من ألأضلاع
ألغار ، ألْمَغرور، ما يُغَرُبه
سه تاست
ثم ألغار إما هو شیطان رجیم و لا يُغَرَّنكُم بِاللهِ شيطانُ خارجي
او ألشياطينِ جِنِ و ألإنس ألَذينَ هُم عملاً ألشيطانُ ألأوَّل أو ألشياطينَ ألداخليون ألْنَفْسُ ألأمارةَ بالسوء
ألنَفسُ ألأمارةَ بالسوء
منْ ناحية ألعِلم مِنْ ناحيةِ ألعقل من ناحيةِ ألمال مِنْ ناحيةِ ألحال منْ ناحیةٍ ما إلى ذلك
گاه علم غرور میاره، عقل غرور میاره، عبادت غرور میاره، مال غرور میاره مقام غرور میاره، اینها همه غروره،
و لا یَغُرَنَكُم باللهِ الغَرور
غَرور که مبالغه در غرور است که محور اولی و مرکز اصلی و قله غرور است
لا یَغُرَنَكُم باللهِ الغَرور
حالا
ما يُغَرُ به
مواد غرور
ما يُغَرُ به بصوره فليقه الدنيا ولا يغرنكم فلا تغرنكم الحياه الدنيا و لا يغرنكم بالله الغرور الحياه الدنيا بالامتها بالجملتها مادةٌ للغرور
البته حيات دنيا دو بعد داره
كما يقول امامنا اميرالمومنين صلوات الله و سلام الله عليه
من أبْصَرَ بِها بَصَرَتْه وَ مَنْ إبْصَرَ إليها أعْمَتْه مَنْ أبْصَرَ
إلَيْها فَالدنْيا حَياةِ ألْغُرور مَنْ أبْصَرَ بِها فَالْحَياةِ ألْعَقْليه ألايمانية
دو بعد داره دیگه خود دنیا که بد نیست که
مثلا قرآن که خودش خوبه این که شکی نداریم که ولی اگر جیزی قرآن را وسیله اضلال قرار بدهد این دو طرفه است عبادت که خودش بسیار خوبه اما عبادت را وسیله اضلال قرار بدهد انسان که این خیلی بده پس به نحو عام اونیکه وسیله غرور است به مبنای اینکه مغرور کننده شیطان باشد مغرور شده کسی که نفس اماره به سویش قوی تر است این الحیاه الدنیا ست
از جمله ما یغر به ماله از جمله امانی ست
ألْأماني هي ألْآمان ألْكاذِبْ ألْكاذِبْ طَبْعا ألْتَخَيُلاتِ ألْكاذِبْ ألْبَراقْ تَخَیُلاتِ ألْواهية ألكاذِبه ألبَراق هي كذلك تضُر این هُم غُروره
به آیات قدسیات قرآن شریف که مراجعه می کنیم البته مراحل گوناگونی را از ما يَغُرُبِه ذکر می فرماید
دنیا به وجه عام عرض می شود که امانی
و لا یَغُرَنَكُم تقلُب ألذينَ في ألبِلاد تقلب الذین کفر فی البلاد تَقلُباً كيانياً تقلباً مادياً تقلباً من حیث ألاولاد و ألخدَم تقلباً ألإنسانُ ألفقير لا يُقدر أن یتقلب
مكانش نشسته مسکینه فقیره چیه و اما
آدمی که مملکت دارد مال دارد قدرت دارد عنوان دارد این دائما یه روز اینجاست یه روز لندن یه روز آلمانه یه روز کجاست یه روز کجاست همینطور میگرده برای شهوات خودش که شهوات ظاهريه باشد مادیه باشد شهوات سیاسیه باشد شهوات کیاسیه باشد هرچه می خواهد باشد بنابراین ابعاد مختلفی دارد غرور و ما چرا خفه کنیم قواعد فقه اسلامی رو فقه اسلام رو این خفه کردن خفه کردن اول این است که ما در بحث قاعده غرر که می خوایم صحبت کنیم برام سراغ روایات که هست یا نیست اگرم هست شهرت هست یا نیست تازه اینو بندش کنیم به مال اگر کسی شما رو از ناحیه مال مغرور کرد
دیگ کاری به حال کاری به عقل به کاری به فکر کاری علم ندارد این حلومی که به نام علوم در حوزه های ما نقش گرفته این مغرور می کند مارو خیال می کنیم همه چیز داریم هیچیم نداریم وقتی ما از کتاب و سنت دور بشیم که ما جیزی نداریم این مغرور کرده است ما رو این حیات دنیاست و بدتر از حیات دنیاست که به درد دنیام که نمیخوره این علومی که در حوزه ها می بینید نه به درد دنیا میخوره نه به درد آخرت این بدتر از دنیاست این اونورشه حالا آیاتی که در این باره هست مقدار ی روش صحبت می کنیم البته بعضی ها به منطق کفار مغرورند کفار میگه اینا مغرورن ولی مغرور نیستن اینا که گول نخوردن. گول شما خوردید از جمله
بصورة ألفال ألآيات ألتاسعه و ألاربعون
أن يقولُ منافقون و الذین فی قلوبهم ألمرض غَرَّ هولاءِ دينهم في دين غارٍ
دين مادةُ ألغرور يعني ألدين ألإسلامي ألذينَ ألمنافقون و ألذين في قلوبهم مرضٌ يعني ألكفار ألرَسميين و ألمنافقون ماذا يقول من ألدين ألمسلمين يقولون غَرَّ هولاء
هولاء مفعول
دينُهُم
دین اینها اينارو گول زده معتقد به خدا شدند و نبوت شدند و معاد شدند دیگه از شهوات و از مادیات و از غریات و از اینها که به تعبیر فارسی ش از خریات است اینها عرض شود که دور شدن محدود شدن نخیر این غرور نیستش که خدا که گول نمی زند انسان رو
إنما يَغُرُ ألضعيف ألجاهل ألعاذل ألذي لیس فی قدرة تَتَحَكَم و لا تقوی تتحکم
اصولا استهزا مال کیه مال جاهله غرور مال کیه مال جاهله اگر جواب غرور را با غرور دادید به عنوان
فمن إعتداء عليكم فمن إعتداءَ عليكُم
این دومی غرور نیست دومی استهزا نیست اما اگر کسی بیاید از جهل کسی بخواد استفاده کنه جهل اقتصادی او جهل علمی او جهل دینی او جهل عقلی او جهل نفسی او جهل عرضی او يا از جهل او استفاده کنه یا جهل برای او ایجاد کنه یه مرتبه زمین زمینه دارد برای کثافت کاری یه مرتبه نه زمینه رو درست می کند حالا زمین فکرهای انسانها و عقل های انسانها یا خودش کوتاه است از کوتاهی افکار مستضعفین استفاده کنند یا نه کوتاه می کند و لذا میگد که شیطان
الشیطان اول ما یعمل مع بنین الانسان مع کل متکلفین لاهتنکن ذریه الا قلیلا اهتنکن یعنی استهمرهم اما هم حمیر یبقیهم علی حمرتنهم واما لا یجعلهم حمیرا
ها
من ناحیتین ألْظرف ألاول یستفید لجهل جاهِل
و ألظرفُ ألثاني إنه یجعل ألعاقلْ جاهلاً یجعل العالم جاهلاً یجعل ألتقي شقياً اینطوری دیگه
بالاخره وقتی میخوان یک تخم خوب یا بدی را بکارند باید زمینه درست باشد یه مرتبه زمینه زمینه ای ست که مناسب با فساد است خب تخم فساد رو می کارند ی مرتبه زمینه مناسب با فساد نیست زمینه رو درست می کنند این آدمی که درست است میان خرابش می کنند آقا چرا سراغ این قرآن که کتاب قاری ها و روضه خون هاس میری بیا این علوم را مشتقات را نمیدونم معنی حرفی را چرا و چرا و چرا یاد بگیرین تا وقتی که به دهتون به شهرتون رفتین بگن آقا فاضل است آقا علامه است آقا مجتهد است این ایجاد می کند زمینه اضلال را زمینه گول زدن و عرض می شود که منحرف شدن رو حالا در اینجا
ان يقولُ منافقون و ألذينَ فی قلوبهم مرضٌ غَرَّها هولاءِ دینهم ألجَواب لا أنتم مغرور لأنَكُم کفار و لذلك
در بعضی از آیات دارد که ان ألكافرون إلا فی غرور
آیه اُخرى
جواب إنَ ألكافرون إلا ما علی غُرور مو علی غرور لا مِن غرور في غرور غارَ بين في یم ألغرور
کفار که
عقل ها را و فطرت ها و فکرها را و حس های صحیح را و دریافت های درست را زیر پا میگذارند ند اینها دائما گول خوردند
فی غرور فی غرور نفسياً عقلياً معرفياً عقيدياً عُرفياً مالياً في کل مراحل في غرور کما یقول ربّنا
إن ألإنسانُ لفي خُسر ألإنسان بالقبیحه ألحال لفي خسر إلا ألذينَ آمنوا و عملوا ألصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر
این إلا البته متقین رو این جدا میکنه حالا
طبیعه ألحال في ألكفار إنّهم غاربون في یم ألغرور
چرا؟برای اینکه شهواتشون رو رجحان دادند این جهت حسی و مادی و حیوانی رو غلبه دادن گوشها شون رو
وضع أصابعهم جعلوا أصابعهم في آذانهم وستعشوا ثیابهم
اینطوری کردند گوش های خود را از شنیدن حق و چشم های خود را از دیدن حق وافکار خود را از یافتن حق دریافت حق پوشانده اند که مبادا حق بیاد و اینها محدود بشن در شهوات و حیوانیت های خودشون خب
من ألأيات إلتي تدن أن رأس إلزاوية مما یقرب به الآیه ألخامس ألثلاثون سوره ألجاثيه
ذلک بأنكم إتقدم آیات الله هزواً و غرتکم الحیاة الدنيا و غرتکم
ألحياة ألدنيا
حیات دنیا غرتکم است در یک باب و زهرتکم است در باب دیگر همانطور که در کلام امیرالمومنین صلوات الله علیهم حیات دنیا را اگر ابصرها باشد فقط چشمش به ظاهر حیات دنیا باشد
یعلمون ظاهر فی سوره الروم
یعلمون ظاهر من الحیاه الدنیا وهم عن الآخره هم غافلون اذا نظروا و تنظروا وفکروا و لبسوا و عاشوا بذل الحیاه ظاهر الحیاه الدنیا وما نظروا الی مستقبلها و ما نظروا الی عنقها و ما نظروا الی بیکها
یعلمون من الظاهر الحیاه الدنیا وهم عن الآخره هم غافلون
این غرتکم میشه و اما
اذا ابصر بها اذا جعل حیاه الدنیا منظارا وسیله انتک محصل و کظارف فی حقل الحیاه الدنیا اذا انت اعتمد نفسک محسن تحسن علی معارف وعلی علوم و علی کمالات و علی زهادات وعلی ما یرید ربنا سبحان تعالی تقدیما للحیاه الاخری اذن لا تغرنکم للحیاه الدنیا
اون هم حیات
لیس الدنیا
چون دنیا دو معنی دارد یک دنیا ازدنی اینه یک دنیا ازدانیه دنیا ازدانی یعنی پست ازدنی هم یعنی پست ولی دانی یعنی نزدیک
ازدنی والخائف الذلیل الرذی الدنی الدنیا من الدنی
طبعا تقر و لکن الدنیا من الدانی بمعنی القریب اقرب حیاه التکلیفیا لمثلنا نحن متکلفین هذا الحیاه
نزدیکترین حیاته از نزدیکترین حیات ما استفاده چی باید بکنیم استفاده بکنیم که حیات بعدی و حیات بعد از بعدی رو ما عرض بشود که حیات خوبی و حیات سعادتمندیش بدهیم
فالحیاه الدنیا لغویا ادبیا اما من الدنی یعنی قلیل ذلیل و اما من الدانی القریب هردو هم هست
حیات دنیا هم اقرب الحیاه ست به سوی ما هم در یک بعد پسته من ابصر الیها اهمتکم تبصر الحیاه الدنیا من الدنی و لکن من ابصر بها بصرته تبصر الحیاه الدنیا من الدانی القریب
خب
آیه الاخری امانی الامانی من مواد الغرور فی السوره الحدید الآیه الرابع العشر
و لکنکم فتنتم انفسکم و تربستم ورتبتم و غرتکم الامانین وغرکم بالله الغرور
الغرور هو الشیطان راس الزاویه فی الغرور و غرتکم الامانی
امانی چیه
امانی جمع امنیه است آرزوهای فاسد
الآمال الکاذبه
الآمال القاهله
الآمال الجاهله التی لیست وراءها الى النار
اما کسیکه آرزوی مقام بالاتر دارد بر اثر معرفه الله بیشتر و تقوی الله بیشتر این امانی نیست من يه روزی به خداوند عرض کردم خدایا اگر من آرزو دارم که زنده بمانم وافعالم تموم بشه اینکه جز امانی نیست که این که آرزوی کاذب نیست این آرزوی حق است خدایا ما رو مبتلا به آرزوهای باطل مفرما اما آرزوهای حق که من بمانم که بتوانم بیشتر معارف قرآنی روبنویسم و نشر دهم كه این آرزوی حق است ولذا امانی انبیای صلوات الله علیهم اجمعین امانی بسط رسالات بود و امانی توسیع دعوت های الهیه بود که ماندن اونها به نفع دعوت ربانیه عرض می شود که بوده است.
نعم
آیات دیگری هم هست که مثلا
فی سوره الانفطار الآیه السادسه
یا ایها الانسان ما غرک بربک الکریم لم یغر فی ربک و لا الی ربک و لا علی ربک و لا من ربک بربک
جعلت ربک سببا لکیفکون مغرورا طبع من حسبی
رب لا یفرق بین الموق الکافر
رب لیس له یوم الجزا رب رئوض من راس الکل
سپس خدا را وسیله ی مغرور شدن قرار داده خدا قبول داره ها نکته خیلی لطیفه
دقیق جدا رقیق و رشیق جدا
یا ایها الانسان ما غرک بربک الکریم باء به معنی سببیا طبعا ما غرک ما هی
ماده الغرور بواسطه ربک
این خیلی عجیبه مثل بچه ضراره
والذین تقدوا مسجدا الضرارا و کفرا و تفریقا بین المومنین و الی غیر ذلک
اگر مسجد را وسیله اخراج از مسجد انسان قرار دهدار دهد
مسجد الرحمن زیر و زیر مسجد اشیطان
خب ابن خیلی بدتره قوز بالا قوزه ،حالا
یا ایها الانسان ما غرک بربک الکریم
خب جواب بدین،به وسیله رب انسان مغرور شود و زندگیش زندگی حیوانی و شهوانی باشد اصلا توجه به عالم برزخ و عالم آخرت نکند و رب را وسیله قرار بده رب هست اما این رب اونقدر رئوف و رحیمه که خب چرا توجهنم ببره چرا تو آتش ببره چرا تکلیف کنه چرا ادعا کنه من یکیم خب یکی دیگه م باشه ها
یجعلون الرب الخالق وسیله
لتقریر شرک لتقریر لا اخلاقیه لتقریر الظلم لتقریر عدم یوم الحساب لتفریع ولو کان یوم الحساب فربنا سبحان علی لا الداخل احدا فی النار و لو کان مثلا يجعل الدرجات و المراتب لالمکلفین ولکن کل فی الجمع مثلا
خب این رب را وسیله غرور قرار دادنه و این خیلی خطرناکه ابوبکر و عمر که خلافت اسلامی را وسیله کتک زدن زهرا قرار دادن اینها از ابولهب وابوجهل بدترن ما برای اینکه به خلافت اسلامی برسیم برای اینکه استمرار پیدا کند
یا الله یا الله یا الله اینها خطرشون برای اسلام بیشتره
سیلی بزدند به صورت مادرمون زهرا
در خانه را آتش بزنند پهلوی نازنین زهرا را بشکنند اهانت کنند
ما غرک بربک الکریم
این مغرور بودن غیر از مغرور بودن ابوجهل و ابولهب و فرعون و نمرود ه فرعون میگه من این طرف خدا هم اون طرف نمرود اینطور میگه ابولهب اینطور میگه ابو جهل اینطور میگه ما این طرف یحاودون الله یشاودون الله
دو قسمت می کنند کوون را و کیان را و کار را
خدا اون طرف خدا با بنده هاش اون طرف ماهم با رفقامون این طرف اما خود اسلام را وسیله قرار دادن برای نفی ا سلام
مثل اون احمقی که در روزنامه کثافت نوشته بود اون جمله روکه ولایت فقیه انقدر قوی است نمی خواستم این حرفو بزنم ولایت فقیه اونقدر قوی است که می شود توحید را ابطال کرد برای حفظ ولایت فقیه نبوت را ابطال کرد به جای پیغمبر ابوجهل بیاد به جای نماز رقاصی بیاد به جای روزه شیپور بیاد لاتار بیاد شطرنج بیاد خب حالا می رسیم هنوز ما خودمونو از دو جهت فرزند فاطمه می دانیم من خودمو نه کسانی که ازنظر نسبی جده اعلامون فاطمه زهرا سلام الله علیها ست از نظر جسمی و از نظر معنوی
بضعه من الرسول الله
فاطمه بضعه من
این بضعه از جسمه فقط خب پسر نوح بضعه از جسمش بود
ابن نوح کان بضعه من جسم نوحا علیه السلام ولکن کان من الکافرین لا بضعه من الروح القدسی محمدی صلوات الله علیه کما ان علی علیه السلام بضعه من نهط روحی کما ان الکافه القدسیین الرسولیین و رسالیین معصومین و من سوا من العدول هم بضعه من الرسول صلوات الله علیه
ابن بضعه و تکه روحی است حالا
یا ایها الانسان ما غرک بربک الکریم
جواب داریم ما این چه جهالتی است و چه حماقتی است که اولا ما غرور شویم به اونچه نداریم
انا فقیر فی غنای و کیف لا اکون فقیرا فی فقیر
این دعای حضرتی الشهدا علیه السلام است، در روز عرفه که
انا فقیر فی غنای
من در دارا بودنم هیچی ندارم همش متل توست تو به من دادی
فکیف اکون فقیر غنیا فی فقیر
این آدم مغرور میشه خب دو بعد داره این مغرور شدن یک بعد که مغرور می شود من دارم پول دارم عقل دارم مال دارم علم دارم دلار دارم دارم بابا نداری همه اینها عاریه ست خداوند به عنوان امتحان به تو عنایت فرموده ست به عنوان عاریه ست به عنوان همیشگی نیست این متل قطعی شما نیست خودتون هم مال خودتون نیستید اولا
ثانیا، اونقدر انسان غرور بشه و گول بخورد که خدا را وسیله گول زدن خودش قرار بده
ما غرک بربک الکریم
این ربی که مقام ربوبیت تکوین مقام ربوبیت تشریع مقام ربوبی در بعد تخفیف در همه چیز دارد و همش رحمت است همش عنایت است عطش لطف است کریم است واسع الرحمن است واسع المغفرة است
ربک الذی رباک فی کل نواحی
به سبب خیر انسان برای خودش و برای دیگران شر ایجاد کند
بربک الکریم نفسک اماره بالسو التابعه لشیاطین الشیطان الخارجی ولا یغرنکم بالله الغرور الماده الخارحی و الداخلی الحیاه الدنیا الافکار الخاطعه الامانی الکاذبه و غرتکم بالله الغرور
عرض میشود که و از جمله چیزهایی که انسان را مغرور می کند در سوره مبارکه آل عمران آیه بیست و چهار
آل عمران الایه الرابع والعشرون
وغرهم فی دینهم ما کانوا یفترون
المقصود من الدین هنا دین شرک المشرکون علی قرار الشرک کان یفترون علی ربنا سبحان و تعالی افتراعات عده و غرهم فی دینهم ما کانوا یفترون
مشرک میگد که طبق آیات متعدده در قرآن شریف
مشرک میگد که
من اصلا چرا موحد بشم خدارو فقط بپرستم چرا
نخیر من اگر بخواهیم خدارو فقط بپرستم اهانت به خداست خدارو بالابردم
خدارو پایین آوردم نه من باید مخلوقات بسیار عالی خدارو بپرستم به او میرسه
مانعبدهم الا یقربون الی الله زلفا کانت کلمتهم الفلسفیه کلمتهم المقبول عند المحاتین هولاء المشرکون
لماذا موحد ربنا و لماذا اصلا نعبد ربنا میم ربنا و میم رحم اذا نحن عبدنا ربنا دون وسیط فقط نزلناها علی ربوبیه وترفعناها و رفعناها انفسنا الی مکانه ربوبیه کان یوجهون شرکا بصورتهم الدینیه
خدارو خیلی دوس داریم چون خدارو خیلی دوس داریم علاقه داریم بنابراین نه
لو شا الله ما عبدنا من دونه
اگرم واقعا خدا میخواست که ما تنها اورا عبادت کنیم جلومونو گرفت پس چرا موحدین کشکی حرف می زنید شما موحد خدا رو عبادت می کنید خب دروغ میگید چرا به خدا نسبت دروغ می دید چون اگر خدا میخواست نمیذاشت شما دیگری رو عبادت کنی نمیذاشت ما دیگری رو عبادت کنیم
نحن ئعبد غیر ربنا و ربنا ما منعنا التکلیفیا و هذا دلیل علی رضاق اننا نعبد غیرا حتی توسع عبادتنا الیه سبحانه و تعالی و غرهم فی دینهم ماکان یفترون افترا شرکیا افترا
لاحلفیه
تحریما لما فرض الله فرضا لما حرم الله و ما الی ذلک من اصل الدینی و من فروع ومن غرهم
این خیلی مشکله انسان معتقد باشد از نظر عقیده مذهبی از نظر عقیده دینی دین رابه حساب خودش عقیده را به حساب خودش وسیله قرار بدهد برای اینکه با خدا و با شرعیات و با الهیات و با رسالات دعوا کنه از جمله آیاتی که لفظ غرور دارد
سوره لقمان الآیه الثالث والثلاثون
فلا تغرنکم الخیاه الدنیا و لا یغرنکم بالله الغرور لغرور صیغه مبالغه معدن تقریر معدن اغرا
ما چندتا معدن داریم معدن خارجی اغرا شیطان اوله معدن داخلی اغرا نفس اماره به سو بعد برمی گردیم معدن دسته دوم و سوم وچندم خارجیه عرض می شود که مغرور کردن شیاطین جن اند شیاطین انس اند مال زیاده اولاد زیاده و همچنین و همچنین و شیاطین داخلی که ماده غرور هستند غرور به علم خودم غرور به عقل خودی علم کشکی ها لب که راستش هم درست نیس
العلم ححاب اکبر حتی اذا کان علما نورانیا اذا انا عندی علمی نورانی و غرره بهذا العلم وتغررت
و غررت بهذا العلم لست من اهل السعاده
این وسیله ست این علم وسیله ست این معرفت وسیله ست این زهد وسیله ست این به راه خدا رفتن راه وسیله است
برای وصول به اون مقامی که حق سبحان تعالی برای ما میخواد
فلا تغرنکم الحیاه الدنیا و لایغرنکم بالله الغرور او فی سوره الکافر الآیه الرابعه ولایغررک تقلبهم فی البلاد
خب شخص مومن که دستش خالیه از مقام و عز پول و از پله و چه و چه این
کفار هی گاه اینجا گاه اونجا گاه این اثر گاه اون قصر گاه این ساختمان گاه اون ساختمان گاه این مزرعه گاه اون مزرعه گاه فلان میگه
لا يغرركَ تَقَلُبَ ألَذينَ کفروا
في ألبِلاد إما کفروا في إلبلاد او تقلبهم فی إلبلاد أو غُروركَ في ألبلد فَلا يَغْرُرْكَ تَقَلُبَ ألَذينَ کفروا فی ألْبِلاد
اين تقلب اینها که حرکت دارند
حرکه اقتصادیا
حرکه سیاسیا
حرکه علمیا
حرکه کذا حرکه کذا هولا الحرکیون فی الحیاه الدنیا لا یغررک تقلبهم فی حرکیات حیوانیه و الشهوانیه
تمام اینها را یه ور بگذارید یک رکعت نماز یک الله بگید این در مقابل تمام اینها ارزش دارد بله و همچنین آیات دیگری مثلا راجع به آدم
فتالله هما بالغرور
این غرور بهشتی بود آخه غرور ها بعضی وقتا جهنمیه بغضی وقتا بهشتیه
غرور اما غرور الی الجنه حسب الظاهر او غرور فی الدوره
خالص بودن در جنت خدا بیشتر بودن
آخرت را ارتجاع به آخرت را قرب به حق را به جنت حق را وسیله غرور قرار داد شیطان
شیطان خیلی حقه بازه خیلی وقتا انسان با شیطان گشتی میگیره عرقش در مباد خصوصا نماز در نماز انسان میخواد یک رکعت نماز درست بخواند واقعا خیس عرق می شود چرا نه چون شیطان قویه ما ضعیفیم ما ضعیفیم چون ما ضعیف هستیم شیطان بر ما غالب میشه حتی تو نماز مساله رو حال میکنه مساله شرعی حل میکنه آیه حل میکنه فقه حل میکنه اصول حل میکنه فلسفه حال می کنه عرفان حل می کنه فرقان حل میکنه زودترم حل میشه چرا چون شیطان تو نماز حقه بازی میکنه میره که برای مدتی
ی مقداری که رفت کنار حجاب بزرگ رفت کنار حجاب نورانی درست میشه حجاب نورانی حله این آیه قرآنی در نماز خدا نمیخواد که اینطور بشم اگرم شدم استغفار می کنم
در اینجا می فرماید که
فتالله هما بالغرور فلما داغ الشجره بدت لهما سوعاتهما
هم سوعات ظاهری هم سوعات باطنی میگه این خیلی مامانی میگه نخیر اینطور نیست و ما از جد بزرگمون آدم گله داریم چرا گول شیطان رئپو خورد ماهم گول می خوریم اما جنابعالی غرض دیگری داشتی شما چرا گول شیطان رو خوردی البته بحثش در آیات مربوطه گذشته ست
سوره الملک الآیه العشرون ان الکافرون الا فی غرور
کافرها در غرورند غرق در غرورن کما اینکه بحث کردیم
یعدهم و یوانیهم سوره النسا
الآیه میرعشی یعدهم و ما یعدهم شیطان الا غرورا
موعودات شیطان
الموعودات شیطانیه من
مواد الاغرا من مواد الغرور
ابن وعده میده به دروغ ولی ما دروغشو می پذیریم کما اینکه در سوره ابراهیم است
و قال شیطان لما قضی الامر بانتم بمسرخی انی کذلک باشدتمون من قبل الا الکافرین الی آخر
و همچنین آیات دیگری که در باب غرور عسل نا این مثلث رو در پنج مورد از موارد تکلیفی انسان سلب و ایجاب پیاده می شود
ناموس الحیاه و
ناموس العقل
ناموس العقیده
ناموس العرض
ناموس المال و غرور شیطان غرور ابالسه اغرا ابالسه و لا تنحصر بموضعه الخاص والتشم هذاالموارد الخمسه
از لحاظ عقیده ببینید ابوبکر و عمر به رفقاشون کمک کردن کمک کردن به عنوان غرور این غروری که بعدا ماده بزرگش که خلافت است میاد و از باب الغای الغایه تبرر وسیله
غایت ما خلافت است چون غایت ما خلافت است بنابراین وسیلشو بگیریم چکش بزنیم خونه رو خوب کنیم در خونه ش رو آتش بزنیم لگد بزنیم به در
قال فیها فاطمه قال و ان این شد الغایه
این یکی از ضوابط صهیونی است
فاطمه از بین بره کشته بشه بچه سقط بشه خونه ش خراب بشه عرض می شود که رد حرف به او بشود دختر پیغمبر است باشد پیغمبر مهمتر است یا دخترش ما میخواهیم استمرار بدهیم خلافت رسول خدا صلوات الله علیه رو و
این استمرار ر با یه فردی که پیرمردتر است چه است و چه است علی بیست و پنج سالشه چیزی نیست که ابوبکر خب این سنش بالاست حتی یه حمله ای عرض کنم که
الی ابی بکر قال ارید ان زوج ببنتک عشر
و رسول الله
ابوبکر ماذا عجب قال انما انا اخوک سنمون بالاس هردو
انما انا اخوک قال نعم و لکن هذه حلال
حلاله برمن تو حالا سن بالاست یا پایین رو چیکار داری تو حق رو در نظر بگیر حالا اینها یه برنامه ای چیدن من تعصب تشیع ندارم اما تعصب اسلامی که دارم که ما از روایات برادران سنی هم نقل می کنیم اگرم بودن ما این حرفا رو میزدیم حتی ما بعضی وقتا یه جوری حرف میزنیم که بعضی سنی ها فکر می کنن کن سنی ام نخیر من نه سنی ام نه شیعه سنی به اون معنا و شیعه به این معنا ما نیستیم
قلا بضعله علی عشره قصه الآیه التحریر شرحا ما یناسب یوم وفات الصدیق الطاهره السلام الله علیها قضت لا الوقت
قلا
و لکن تقول اهتدوا حفلا ولما سقیف حتی یسقف