الحمد الله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین
اخر بحث راجب غیر شیعه بود که در زمان تسنن اش یا علوی بودنش یا ناصبی بودنش یا حرومی بودنش یا هرچه بودن دورسی بودن که اینا به نام اسلام هستند اما خب اسلام صحیح واقعی همونی که اسلام تشیعه دقیقا نه آیا این ها بعد از استنتاج باید که عبادات این ها اعاده کنند یا بعد این گذشت، عرض کردیم آقایون قید میزنن راجب کافر که اصلی باشد والکافر الاصلی اذا اسلم لا یجب علیهم قضا و مکافاته من صلاوت و سیامات وغیر ذلک اصلی چه حساب دارد ان لکل کافر اصلین لا اصلح طاقن لا کتاب و لا سنت بقولی تعالی کل للذین کفروا ان ینتهوا یغفر لهم ما قدله مصداق ادنای کفروست که این کافر شده مسلمان بوده کافر شده و اما کسی که از اول کافربوده و مسلمان نشده این مصداق دوم بوده، بنابراین شما مصداق اجنی و اعلی از ایه ی چرا بیرون میکنیم یه لحظه ولیکن کدوم اصدق مصداق هستن؟اصدق المصادیق اونی است که از کجا قل للذین کفروا کفروا حدوثه هل دست کفر قاعده خیلی ضرب نه این که از اولی که نطفه بود زده تا حالا میزده، نه آهان ببینید استمرار در کفر ملحق است به حدوث کفر. یه مرتبه یکی که مکلف بوده از وقتی که مکلف شده این اسلام نیاورده تا وقتی که مقدار زیادی اش هم گذشت بعد اسلام آورد این الذین کفروا است یعنی استمرار کفر است و اسلام نیومده. این یکی یه مرتبه نه مسلمان شده عرض میشودکه مسلمان شده بعدا کافر شده بعد مسلمان شده مرتد کفروا در اینجا صدقش بیشتره. چرا؟ چون کفروا یعنی حسب لهم الکفر نه استمر لهم الکفر اصول کفر این مصداق اجزاست یا استمراره کفر؟ نه حالا یه جوری این آیه را داریم بحث میکنیم این ببینید این آیه آیا در صبر کنید اونهایی که کافر شدند نبودند کفروا لم یقل قل للکافرین الذین اصدقوا قل للذین کفروا مثل این که خدا هم عنایت داشته است که مرتد داخله برخلاف عنایتی که برخی از بزرگان دارند که اصلی را قید کنه نه خیر قل للذین کفروا اذا اسلم انسان عن کفر ثم ارتد عن اسلامه ارتد عن اسلامه کفر بالاسلام اولی لم یکفر این کفر غلیظتره که المرتد کفره اغلب اولا و الثانیا کفره حادب پس در دو جهت این مصداق اعلی و اجنی است و مصداق پایین تر کسی که از اول مسلمان نشده آخر سر مسلمان شده این کفروا چیه؟ یعنی استمروا فی کفر المتابه بله خب ما دوجور مرتد داریم یه مرتد فطری داریم یک مرتد ملی در ملی چی میفرمایید؟ در ملی اون وقت در فطری هم در فطری هم لمس و و مطلبیه دیگر این که مادامی که نکشتنش
وظیفه یعنی چه مادامی که نکشتن ولو مدتی باشه آیا قضا صلوات بکند یا نه؟ قرآن میگد لا الذین کفروا نمیگه الذین کفروا که نکشتن یا کشتن این مطلق مسئله ی دیگر که این خیلی گیج کننده است ظاهرا اذا ترک القصر من الصلات فی الصخره تو بحثی که راجب قصر داشتیم ثم انقتل الی وطنه هل یجب علیه قضائها قصرا او قضائها اتماما
البته تلافی خیلی کم اند و درصد بسیار بسیار کمی مثا ابن ادریس که عرض حالا میکنم ولکن علما کافتن میان میگن نه خیر اقض مافا کمافات اون طور که فوت شد قصر بود پس اگر در وطنش بخوانه که قضا کند همان قصرا قضا میکند این مطلبی خب ما چند جواب داریم برا این مطلب، اولا، اقض ما اقم الصلات لذکری که بحث بعدی است اقم الصلات لذکری ولکن حالا اقض مافات کمافات چی میخواد بگه؟ یعنی میگد که اذا فات عنک الصلات فی حالت عذرک فی حالت مرضک فی حالت اقضائک فی حالت قرضک اقض کمافات الغریق لیس صلاتهو الا تکثیرا واحده اذا ترک تکبیر الواحده ثم راحله بین هل یکفر تکبیر واحد القضا قبول میکنی حرفو؟ اگر کسی مریض بود رکوع و سجود نمیتونه داشته باشه و مستلقیا نماز رو خوند از نظر بدنی و از نظر زبانی هم اونقدر ضعیف شده بود و مریض شده بود که قدرت تکلم صحیح نداشت الان برش واجب است که الان که مریضه نماز رو هیئتا وخصوصیتا ازش به مقدار نیاز کم کنه، بعد خوب شد خوب شد و چاق و چماق شد خب این آدم بخوابه نمازشو بخونه قضا یا نه یا ها قیاس نمیکنیم اقض ما فات داریم میگیم ببینید کسانی که به اقض مافات اون میگه ولی به چی استدلال میکنن؟ به اقض ما فات کما فات استدلال میکنن ما همینو داریم بحث میکنیم اگر اقض مافات کمافات دلیل است علیل است چرا؟ برای این که فی کل موارد عمر فی کل موارد التی تبصر من الصلات من عدید الرکعات او من هیئت الصلات او من طهارته او من مع ذلک فی کل الموارد تشمل اقض ما فات کما فات مثلا اذا لم یکون علی طهورن ما عی تیمم وصل علیک تیمم و سلم لقد فاتت عنه صلات بتیمم من دون ما ولکن بعض ذلک یقضر عن یتوفی توفی تیمم اقض ما فات کما فات همه ی موارد این طوره دیگه؟ شما تمام موارد عذر رو در نظر بگیرید ما عذر رو فقط داریم عذر رو ما داریم میگیم اعزا ما استدلال آقایوم رو داریم بحث میکنیم، آقایون میگن اقض ما فات کمافات دلیل مائه، این طور نیست این طور نیست این کل موارد الاعظم این طوره ببینید صد در صد در تمام موارد عذر در کل فقه از اول تا آخر یک دونه خلاف ما وارد عقل حالا اختلاف بزرگه ما با آقایون اینه که در باب قصر آقایون میفرمایند که تموم فراسخ یا از مسیر باشد این قصرو ولو ارهاق نباشه ولو عذر نباشه ما میگیم عذر باشه ما میگیم عذره ولکن فی کل موارد عذر اذا انت معذور ان ادا الواجب تماما ولکن ترکت الواجب تماما ولا قسم مع ذلک هل یجب علیک قضائهو ناقصا او تامه
اذا انت تموم الحج عن امراه هل تهج امراه و اذا امره تنوب عن رجل هل تهجک رجل هرکس مصداق خودشه.هر شخصی به حساب خودش تکلیف نیابتی را وکالتی را و تکلیف شخصی را در حال خودش انجام میده، لا یسجب لا تستجر حالت مرض والعذر الا حالت الله و العذر قاعده ی کلی است و صد در صد در کل ابواب فقه این ملاحظه بفرمایید شما بگردید در کل ابواب فقه واجبی که معوز است، ما در واجب موحد بحث نمیکنیم واجب وعظه ما یه واجب موحد داریم مثل وضو در وضو اگر اب بریزی رو صورت بشوری دست ها را نه این درست نیست. چون ان ال
ما وحده واجبی که ما لا یترک کل کل اون مقداری که میشود انجام بده اون مقداری که نمیشود اگر معذورین نه حالا درون زمانی که من معذور بودم از اقامت الصلات هیئتا و عددا معذور بودم از کار واجب هیئتا و عددا یا در هر دو آدمی که یه موقع شل بوده و عرض میشود که نشسته نماز خونده حالا هم که پاش صاف شده باز مثل شل نماز بخونه آدمی که مریض بوده و مستلقی نماز میخونده و نماز نخوند مدتی یه نماز نخوند مثلا حالا که میخواد نماز قضا بخونه عرض میشود که باید دراز بکشه بخونه آدمی که فاقد طهورین بوده بنابر این قول که قول اصلح اینه و این از مسائلی است که باید بحث کنیم. فاقد الطهورین تجب علیه الصلات فی حال الصلات طهورین او بعض لا عدی علیه و لا قضا و لکن من الکتاب و السنه علی ان علی فاد طهورین ال ادا و ان لم یعض الصلات والقضا حالا ببینید یکی فاقد الطهورین اولا فالحرب ثانیا مریض سالسا الکن رابعا همین طور بگیم عذر ها رو جمع کنیم اون قدر غر زد که چیزی از نماز نموند اولا صلات حربه اذا ضربت فی الارض فلیس علیکم جناح ان تقتلوا این در حربه اما نه پاشم درد میکرد اگر در حرب هم میخوند نشسته میخوند فاقد الطهورین هم بود بنابر وجود نماز برای فاقد الطهورین و اعز حالا این آدم این نماز رو سر وقت نخوند بعد که درست وطن شو عرض میشود که مقابل پنج نشسته حالا میخواد نمازو قضا کنه، عین شهردار در حال جنگ مریض و و و الی آخر این مسخره است اصلا هیچ کسی حتی نمیتونه بزنه اصلا و چرا در باب سفر گفتن علتش اینه که عرض میکنم حالا میرسیم حالا ادعایی است میفرمائید شما حالا میرسیم چجوری پس بنابراین سر اقض مافات کما فات در اعذار بی کلاه است اگر انسان معذور بود و معذورا واجبش درد بود ترک شد باید به همان حالت عذر قضا کنه این که غلط است که غلط است که این به این سبک تمام موارد این طوره تمام موارد فوت کرسی قضاش به حالت عذری نیست اگر حالت حالت صحت و سلامت است حالت عذری عرض میشود که نخواهد بود این یه مطلب مطلب دیگه من خلاف روایت نمیگم که ما داریم روایت رو معنا میکنیم خلاف روایت نگفتم من ما داریم معنا میکنیم روایت رو، ادله چی میخواد چی میخواد مگه؟ میرسیم به سفر به سفر نرسیدیم عرض میکنیم آقا عرض میکنیم یخده به من مهلت بدین یخده مهلت بدین به من اجازه بدید شما علیک سلام این مرحله که در فی کل اعدا التی تنقص من الواجبات احیانا اذا ترک الواجب الناقص الذی کان علیه فع ذلک یغضی کما من اذا لم یکن له عذر این صد درصد در کل احکام فقهیه هست حالا میخوام بگم حالا در باب صلات اول در اصله در حالت یعنی اصل نماز که باید تو خونه و این جور بوده اصل را این جا در غیر حالت عذر بخونه اصل در حالت عذر و غیر از عذر فرق نمیکنه الصلات فی حال العذر و فی غیر حالت العذر ما فی اختلاف حالت عذر یک حالتی است که استثنا میکند در وقت خودش نه این که فلانی یه روز رمضان مریض بود بله احسنت درسته حالا که میتوانه میرسیم حالا میرسیم اینو میرسیم حالا احسنت حالا عرض میکنم میرسیم از قضا اومدیم نزدیک ببینید اما د رحالت عرض میشود که صلات قصر فی صلات القصر لا نص و لا اشاره و لا احتماله فی حدیث و لو ضعیف ان قضا القصر قصر باید داشته باشه که اگر شما در سفر عرض میشود که فصح میبایست بخوانی و نخواندید بعد که منتقل به وطن شدید این رو باید قصب بخوانی هیچ چیز اصلا نیست به عکس من به عکس بهتون میگم تا بتونید سراغ ادله ی عرض میشود که ملاحظه کنید بله نماز تمام بخوانه این یک روایت هست که البته کلی است به طور عمومه اطلاق دارد علی بن اصفا عن غیر واحد اصحابنا بعضی از علما میگن غیر واحد من اصحابنا این مرسله میشه میگه بابا اگه گفته بود عن واحد من اصحابنا خب واحد رو نمیشناسیم عن غیر واحد این جو عده ای عده ای از اصحاب بزگوار این آقا که با هم رفاقت دارند هم درسند هم کارند خدا رحمت کند مرحوم اقای حجت کوه کمری در چند سال پیش کوهی هم هست که بابا عن غیر واحد من اصحابنا یا عن جماعت من اصحابنا رو شما چرا مرسله میگیری؟ مرسله اونیکه شخص واحد باشد مجنون مگر اگر گفتن گروهی از اهل علم که نمیفرماین چون این گروه را نمیشناسیم پس این مرسله شد گروه نه یه نفره حالا نمیخوایم به سند کاری داشته باشیم اصل روایت عن ابی عبدالله علیه السلام قال من نصیا من صلات یومه واحده کجا را میگه؟ حاضر را میگه؟ اعم از حاضر و مستکبر رو میگه نظر که حاضر اعم احسنت ما هم همین طوریم حاضره هر دو رو میگه مگه سند مسافر سند نیست؟ آخه این جا اونو نداره کدوم ایه اش ببینید از خودمون داریم روایت اگه زوره که ما زوره بله عرض میشود که من نصیا من صلات یومه و قاهده و لم یزر ای صلات حی ایا در سفر انسان بیشتر مشغول و یادش میره یا در حضر؟ در حضر در اضلاعشه حالا فرد اعلا نیست ولکن کسی که یادش رفت یک نماز از پنج نماز رو بخونه نخونده یادش رفت عجب حرفیه میگم نسیه رو ما داریم میگیم راجب قضا مگه نیست اگر کسی نسیان کرد ما داریم اونو بحث میکنیم اگر نسیان کرد حالا توجه کنید توجه کنید اگر توجه کنید توجه کنید اگر کسی نسیان کرد سفرا حضرا چه کند؟ اسلام که میبینه دیگه من نسیا من صلات یومه واحده نسیا من صلات یوم سفر واحده او من صلاته او من حضره واحده نسیه یه مرتبه عمدا ترک میکنه یه مرتبه نسیانا درهر دو صورت قضا داره یا نه؟ ما در قضا داریم بحث میکنیم بحث ما این جاست، ببینید من نسیا من صلات یومه واحده و لم یضرع ای صلات هی صلا رکعتین و صلات و اربع چرا؟ در حدیث دوم کتاب برقی این طور جواب میده؟ سال ابی عبدالله علیه السلام عن رجل نسیا صلات من الصلوات الخمس چرا در حضر مطلقه پس پس مطلقه خیر ببینی فرق نمیکنه مطلقه دیگه اگه فرقی نمیکنه مطلقه عزیزم نسیه میبینی در اینجا امام تفسیر نفرمودند نفرمودن این نسیه آیا در سفره یا در حضره؟ که اگر در سفر است یک دورکعت بخواند و یک سه رکعت بخواند کافیست چرا؟ برا این که دو رکعت به جای نماز صبح است و نماز عشا است و نماز ظهر است و نماز عصر ملاحظه کنید چهاررکعت برای کسی که غریبه حضر است که این فتوا رو میده و این رو تقلید میکنه اما اگر ما خالی بشیم از افکار تقلیدی و از افکار اجتهادی خالی میشه از تمام این حرفا از امام سوال میکنند اگر کسی یادش رفت که این پنج نماز رو یکی رو نخونده نمیداند کدام بود، این کمرش بیل خورده مقید به حضر است اون بله امام جواب میده میفرماید که یک دو رکعتی یک سه رکعتی یک چهاررکعت میخونه، چرا یک دورکعتی؟ اگر صبح بود دو رکعت چرا یک سه رکعتی؟ اگر مغرب بود سه رکعتی چرا یک چهاررکعتی؟ اگر عشا بود یا ظهر بود یا عصر بود یک چهار رکعتی. به نام علی تتمه ی روایت رو ملاحظه کنید. مطلقه دیگه چرا؟ چون شما میگین، عقلمه اینجا نداره که عزیزم عقل این جا نداره که میگه فرد اجنی اونه از قضا فرد ادلی اون جایی بیشتر انسان نسیان میکنه که گرفتار تره درسفر خب در سفر اون سفر اون وقتیاست سفر اون وقت که از اون وقت گرگ میاد از اون ور شیر میاد از اون ور دزد میاد از اون ور سارق میاد از اون ور فلان میاد بهمان میاد یک ضرورت ایجاد میشه اونجاست که بیشتراون روزه نسیان است تا در حصر بنابراین خب ما چرا مسلم رو مقید میکنیم اخه میخوای ما یهودی بشیم مثلا؟ که یهودیا حضرت موسی را گذاشته بقره گفته بود بقره چیه؟ شاخ داره دم داره سم داره رنگش خداوند قید اضافه کرد تو سر یهودیا رو بزنه زمین ما نمیخوایم تو سر ما بخوره بابا مطلق نیست چرا مقید کنیم به چه حساب؟ باور کنیدکه بعدا عرض خواهم کرد که ما ادله ی قاطعه داریم بر این که در حضر قضای سفر را تماما باید بکند روی این مبنایی که ما دو هفته بحث کردیم حالا عرض میکنم خب ببینید، خب وجوب سبح الله الخیر لا تصرف الصلات بحالن و صلات عزیزان شما چرا فقه رو مطالعه
یعنی این صلات رو ولو با تاکید واحده انجام بدی و این فرمایش شما خلاف ضرورت اسلامی است خلاف ضرورت اسلامی است لا تصرف الصلات بحالک توجه کنید توجه کنید توجه دارین همین صلات غرا که مثال زدند بر شخصی که غریق است واجب است مقداری که میتواند نماز بخواند نه طهارت نه قبله نه رکوع نه سجود نه حمد داره غرق میشه الان رو داره مام بیاد بیرون از زیر اب الابختکی میگه الله اکبر نماز خوند این اون که برش بود خوند حالا اگر چنانچه الله اکبرو نگفت نگفت بعدا هم هی شنا کرد شنا کرد تا وقت رفت و نمرد حالا قضاش چجوریه؟ یه الله اکبره؟ بله اقض ما فات کما فات دیگه الله اکبره این مرحله ی اولی مرحله ی ثانیه. خب کی گفته است اقض ما فات کما فات یعنی با تمام خصوصیات عذری ما در بله احسنت ما هم همینو عرض میکنیم ماهم همینو بحث میکنیم حالا تائید میفرمایید شما ببینید اقض ما فات کما فات در کل موارد عذر عذر بغیر حال عذر نمیاد عذر در حال خودشه و غیر حال عذر هم در حال خودشه کسی که مریض است نماز مریضه کسی که نماز مریض رو نخوند بعد صحیح شد اینجا باید قضا رو به عنوان صحیح بخونه نه مثل شل و لال و فلان و این حرفا حالا اختلاف بزرگی که موجب شده است که اکثریت مطلقه ی برادران فقیه عرض میشود که کسانی که قائد به غرب هستند در سفر اکثریت مطلق میفرمایند که در حضر باید همان طوری بخواند که که ما در باب صلات قصر اینو استفاده کردیم ان ما یقصر من رکعات الصلات الرباعیه فی السفر اذا کان محرجا ملزما و کان عذرا حالن لا سابقا اما آیا امروز در زمان ما عذر جوری هست که من اگر بخوام چهار رکعت نماز بخونم جونم بالا بیاد؟ نه مطلبیه این بلکه در ترن در هواپیما در ماشین در کجا در کجا احیانا راحت ترن خانوما فک کنم پس عذرنیست وقتی که عذر نبود بنابراین چطور میتونه علیک سلام چطور میتواند اقض مافات کمافات بگو و حالا که عذر داری نماز عذر داشتن را در حال غیر عذر نماز عذر نداشتن در حال عذر نمیشه ولکن صلات سفر صلات در سفر که این الان وجود ندارد چون عذری د رکار نیست بنابراین اگر سفرا در وقتی که اگر سفرا ما نماز را نخواندیم چون بر ما قصد که واجب نبود چون عذر نبود پس قضا چی چیه؟ قضایی که تمامه. حتی اگر قصد بر ما واجب بود، قصد بر ما واجب بود عذرا اما حالاکه عذر نداریم تمام بر ما واجب است عذر عرض میشود که بدون عذر کما این که در آیات سوره ی بقره این مطلب رو خوندیم و اقیموا الصلات و اذا الامنعتم و اذا الامنعتم فاقیموا الصلات این اذاالامنعتم و اقیموا الصلات در سوره ی بقره چی میخواد بگه؟ میگد این تقتلو من الصلات عذره اما وقتی که حالت حضر و حالت عذر از بین رفت فاقیموالصلات نماز دست پا شکسته نخوانید نماز درست بخونید این نماز درست بخونید چه نماز وقت را و چه نماز قضا وقت را و مگر اقیم الصلات صلات را واجب نمیکند بعد از عرض میشود که لا عم بعد از لاعم مفروضتن علینا ان صلوات یومیه صبا عن کانت قضا عن او کانت ادائن ما به اصلاح آیه تمسک میکنیم اذا الامنعتم و اقیموا الصلات ان الصلات کانت علی المومنین کتاب موقوتا اقیموا الصلات آیا نماز قضا نماز نیست؟ بله ولکن این نماز قضا که الان در غیرحالت عذره، تمام است اما قضاء از زمان عذر هم باید مانند ادا تمام شود چون اقامه اش اینه اقامه که باید فرمودیم اینجاست و اذا المنعتم و اقیموا الصلات ان صلات کانت علی المومنین فی کتاب موقوتا بنابراین از چند جهت ما این مطلب رو متاکدا می پذیریم با این که برخلاف کل فتوات الا ابن ادری ابن دیگر مانعی ندارد. ابن ادریس در میان علما اونه که نقل شده البته از بقیه نقل نشد. میگد که نخیر د رحال عرض میشود که حضر شما قضاء صلات سفر را تمام باید انجام بدین. و دلیل میاره میگه برای اینکه ادله ی قضا اینجا را نمیگره اصلا ، اصلا ادله ی قضا که عین آنچه را که از بین رفته است شروع کنی این جا رو نمیگیره اصلا اون میگه البته ما ادعا نداریم. اینم یه مطلب. این یکیشه بله مطلب دیگر اذا فاتت عنک صلات او صلوات عن وقتها عن اوقاتها و ان علیک فورا ان تقضیها سوره مترتبا عن لا باز اینجا اختلا ف فتاواست بعضی میگن وقتیکه وقت رفت دیگه موقت نیست و فوریتی ندارد، بدهی است هر وقت خواست میده مثلا بعضی از ها خب قضا؟ خب بله میکنیم. بله این را که همه میگن که، این که شما گفتی که همه میگن چی؟ خب در سفر نخونه در حضر بخونه جوابتون رو دادم، میگم جوابتون رو دادم من، عجب حرفیه نخواد بخونه نمیشه گفت سفری که صلات درش قصر است عذرا هر صلاتی بخوند قصره خب این ادم مگر مجبور است در سفر صلات را غیر مقدمه بخوانه ،غیر مقامه بخوانه این وقتی برگشت در حضر نماز را انجام میده وقتیکه من میتوانم صد تومن رو یک جا به شما بدم چرا پنجاه تومن بقیه اش رو ندم؟ نه خیر من یه مقداری صبر میکنم بعد عرض میکنم الصلات مثلا از اول ظهر تا غروب بر ما واجب است دو تا چهاررکعت بخونیم اگر اول ظهر من معذورمو یا از نظر آب و ازنظر صحت و فلان من معذورا بخونم، نه آقا ازشما خواستن نماز صحیحه در این طول وقت بخونید، اینجا که موقته، در اینجا که قضا ست قضا که موقت نیست قضا وجوب فوری دارد منتها وجوب فوری نسبت به چی؟ اقام الصلات یعین صلات طوری میشود که بنابراین اگر شما در سفر عذری قرار گرفتی ، اگر که حالا نیست، اگر در سفر عذری قرار گرفتید شما قضاء نماز حضر را اینجا رکعتین نمیتوانید بخوانید اگر امکان داشته باشد که فتوا داده بشه و ظاهرا هم درست است این جا باید چهاررکعتی بخوانید منتهی یه مانع داره و مانع این است که شما اصل نمازتون به حساب عذر و به حساب هرج دو رکعتیه تا بعد که قضا باشد دو رکعتی بخوانید بنابراین دورکعتی نخوانید چهار رکعتی نخوانید ذکر بدین وقتی که به حضر برگشتین نماز عرض میشود قضا حضر را بخوانید یقین داره؟ تمام تمام شد باشه کارو باید درست انجام بده کارو باید در وقت انجام بده و این معصوم هم نیست که اطلاع داشته باشه که این خواهد مرد یانه. بله باشه باشه ده روز رو بمانه ده روز رو بمانه بعد از این که ده روز گذشت و برگشت به وطنش نمازهای قضایی ادایی رو انجام بده. دکترا غلط میکنن. الان که وارد بحث نیست که. الان که اصلا وارد بحث نیست شما نبودین ما حدود بیست جلسه راجب قضا جوابتون رو عرض میکنم جواب شما این است که الان د رکره ی زمین نماز قصر راحته برحسب نظر اخیر در کل کره ی زمین نماز قصر وجود نداره اصلا افصار صوم در سفر هم وجود نداره من علتی که در قرآن شریف ذکر شده این علت الان وجود نداره، حالا این مسئله اخیره. فالمسئله الاخیره اذا ترک الصلات طبع عمدا او نسیانا سلاسیه او مع ذلک قبلا ما دیروز بحث کردیم که قضا بر کی واجبه اونجایی که قضا واجب است، اونجایی که قضا واجب است ایا قضا را هر وقت یادم اگه نسیان بوده هروقت یادم آمد؟ و اگر عمد بوده آنا؟ البته بعد از وقت قبل از وقت که وقتی که در کل وقت نماز رو نخوند یا نسیانا نخوند، یا عمدا نخوند، یا هرچه جوری نخواند که قضا این واجبه. حالا بعد که بناست قضا کنه آیا در اول وقتی که لازم است؟ اولش که یا نه تاخیر کنه عیب نداره. ما استدلال میکنیم به قران شریف به دو آیه و اذا وذکر ربک اذا نسیت کسی که نماز را در وقتش نسیان کرده است یا تناسی کرده است تناسی هم نسیانه دیگه کسی که نماز رو ترک کنه خدا رو فراموش کرده نماز نخونده یا این که نه واقعا فراموش شده ، خب و ذکر اذا ربک اذا نسیت میگه هر وقت یادت اومد خدا رو یاد کن. الیس فی الصلات من ذکر الله نعم صلات قمه الذکر الله سبحان تعالی وذکر ربک اذا نسیت به اطلاقها تشمل هذا المورد هذا المسئله اذا نسیا او تناسی فترک صلات فریضه لوقتها مع ذلک اذا ذکر علیه هن یصلیها او فورا لماذا وذکر ربک اذا نسیت ظرف بسته چیه؟ اذا نسیت اذا حالا صدق میکنه یا نه؟ بله اگر کسی که به شما گفت آب بیار، اگه تا غروب آب بیارید مطلبی نمیمونه ولی از حالا گفته آب بیار. این که گفته حالا آب بیار حالا واجب است یا نیست؟ پس این واجب عرض میشود ترتمی میشه. ولیکن نماز ذکر الله، حالا وذکر ربک اذا نسیت نماز را نمیگیرد، بگید دیگه وذکر ربک اذا نسیت اذا نسیت ربک فترکت الصلات هذا قمه النسیان ترکت الصلات نسیانا او تناسیا عمدا او مع ذلک و علیک القضا وذکر ربک اذا نسیت علیک سلام یعنی فی الوحده الاولی الذی ذکرت ربک یعنی ذهب نسیان او ذهب عصیان نسیان در پرانتز و ذکر ربک اذا نسیت آیه ای دیگر آیه ی سوره ی طاها و اقم الصلات لذکری در این اقم الصلات لذکری صد و دویست و چهل احتمال ما دادیم مراجعه به سوره طاها بفرمایید دویست و چهل احتمال که بعضیش تکرار است، بعضیش درست نیست و اکثرش درسته، احتمالات الادبیه فی اللم و احتمالات حدبیه فی المعنا این طوره ادب لفظ و حدب معنا در شما میگی غیر از نه قران که مطلقه کدوم میاد آخه شما حاشیه میزنی به قرآن قرآن که حاشیه بردار نیست. عجیبه آقا وذکر ربک اذا نسیت الان عرض میشود که نسیان بدتر است یا نه بله نسیان بدتره بله وذکر کمرش بیل خورده این ها رو نمیگیره آخر رو میگیره اونجا ادله ی قطعی داریم که نماز ظهر تا چهار رکعت قبل از غروب وقت داره منتهی اونجا بحثه آیا واجب فالواجب فالواجبه؟ یا نه مستحبه بعد مستحب بعد مستحبه اصلش واجبه اون بحث دیگریه. حالا د راین عرض میشود که ما در سوره ی مبارکه ی طاها این آقایون ملاحظه فرمایید چون ارتباط کامل دارد با این بحث که آیا قضا صلوات باید که فورا انجام بشه یا نه؟ من یه مقداری از این متن براتون میخونم اننی ان الله لا اله الا ان فعبد نی و اقم الصلات لذکری آیه ی چهارده سوره ی طاها صفحه ی چهل و نه کلمات صلات هی الاولیا و کلمه الذین کفروا سفلی و من ثم علی احدی عشره آیه عرض لواجب الرسالت تسریبا ایاتها و ماتلک یمینک الی اخر ثم ذهاب الی فرعون و هو راس زاویه فی مساحت ضلاله و من ثم اثنه عشره آیه اخری یتسنن فیها موسی شرح صدره و تزکی امره و حل العقده من لسانه و شد اعزه لوزیره من اهله کفل للنعم تامیرسه به اینجا میرسیم به اقم الصلات لذکری در اقم الصلات لذکری خب بحث بسیار بسیار دقیقه هم ازنظر عقلی و هم ازنظر تفصیلی فالاولوهیه وحیده هی قوام العقیده و قصیه عمل قضیه عمل وفقها و عباد تشتل ها و توجه الی الله واحد فی کل نشاتات الحیات و واجهاتها ولیکن العصر فی شرایطهی ظاهره و باطنه عبدلله و تعبدا فی الله و لیس فی العبودیه الا بعض المعرفه حیث تزقناها فی البدایه ثم زائد المعرفه تتونا العبودیه کما تتونا صایر و ساعها و لان الصلات لاقم العبودیه و عمود الدین العباده لذلک تقتص للوصیه بعد مدته العبودیه به موسی میگه اقم الصلات لذکری گرفتار کسی که و لان اشرکت له عملک به رسول الله خطابه میخواد بگه نماز مراحل داره هر قدر بالاتر بری در نماز باز جای بالاتر داره کما این که وعبد ربک حتی یقیب به همین حسابه چون الله طهارت لا نهایته و احترام عبودیتش هم لا نهایته پس وعبد ربک حتی الیقین یعنی این یقینی که امد بعد از این بالاتر بعد از این بالاتر در دنیا در برزخ در قیامت الی غیره اینهایه صلات هم همین حالت را داره بله بعد اقم الصلات لذکری اونی که این جا باید که به حساب مورد استدلال ازش استفاده کنیم اقم الصلات لذکری یکی از احتمالات ذکر اضافه فاعل است به مفعول یا اضافه مفعول است به فاعل؟ هر دو هر دو از نظر ادبی درسته اقم الصلات لذکری لذکری ایاک اگر ما نماز را بخوانیم که نماز ذکر الله است و بالاترین قله ذکرالله است خدا هم ما رو یاد میکنه اذکرونی اذکرکم مگه این طور نیست وذکرونی اذکرکم خب وشکرونی و لا تکفرو اذکرو از خدا از نسیان نیست از تناسیه یعنی به تو احترام میزارم شما اعتنا کنید به ساحت ربوبیت خدا هم اعتنا میکند به شما اوفو بعهدی اوف بعهد الی اخر پس یک معنا و یک احتمال اقم الصلات لذکری لذکری ایاک دوم اقم الصلات لذکری این بر عکسه عرض میشود که جریان اقم اوله اقم الصلات لذکری یعنی لذکرک ایای برا این که تو به یاد من بیفتی بهترین نمونه یاد پروردگار عالم عبارت است از نماز و اقم هم در نماز ما به یاد خدا خوب می افتیم و هم خداوند هم به یاد ما خواهد بود این قضیه الاکلنگیه ها باید که به طور برابر باشه حالا اقم الصلات لذکری احتمال میدیم البته مقابله ای یه مرتبه هست که انسان نماز را دارد میخوانه یا یادش هم نمیره میگه لذکری باید باشه لذکری یاد و لذکری و لذکرک ایاک یه مرتبه نه نماز یادش رفته نماز که ذکر الله است یادش رفته یا نسیانه یا تناسیه اگر نسیانا یا تناسیا که نسیانا هست نماز یادش رفت پس ذکر الله رو ترک کرد کسی که اگر انجام بدهد همان حال انجام بده یا بعد اقم الصلات لذکری اون حال که شما به یاد خدا افتادی بعد از نسیان صلات که از وقت گذشت یا بعد از تناسی صلات که نسیانن ترک کرد و از وقت گذشت اقم الصلات این جا نماز بخون خب این جا دیگه معلوم است که اصلا طبیعت واجب موره مگر این طورنیست اگر نوکر شما عرض میشود که ماموریت دارد که برای شما اب بیاد یعنی شما هر ساعتی خواستی آب بیار همین حالا شما آب بیار. اب بیار حالا اب بیار. خب در این جام اقم الصلات لذکری و لذا مورد استدلاله رسول الله صلوات الله علیه قرار گرفته یکی از احتمالاتی که اینجا هست و مورد استدلاله عرض میشود که بعضی ائمه در تفسیر ما این جا در پاورقی دو تا حدیث نقل کردیم صفحه ی پنجاه و چهار عبد المنصور قبل از که ما روایتی را که از برادران سنی جلوتر نقل میکنیم به چند جهت یکی که چشمشون بشه باز بشه به روایتی هم که از شیعه ما نقل میکنیم بعضا دو که روایاته سنی ها از رسول الله صلوات الله علیه و روایت ما از ائمه هست البته فرمایش رسول الله مقدم بر فرمایش ائمه است از اونجایی که هر دو صادق باشند.اگر که اگر است عبدالمنصور المجلل الرابع الصحیف من تین اربع تسنین اقرض طقرانی عن عبادن بن صامت قال سال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم عن رجل غفل ان الصلات غفل دو جوره یک غفل نسیانه و یک غفل تناسیه. یک غفلت یک تغافله. عن رجل غفل عن الصلات حتی تطلع الشمس او غرب ما کفارتها قال یتقرب الی الله تعالی و یحسن یبوعه و یصلی و یحسن الصلات و یستغفر الله فلا کفارها الا ذلک انا لهو یقول اقم الصلات لذکری ببینید لطافت استفاده از آیه چجوره؟ اقم الصلات لذکری اگر ما به آیه دقت نکنیم، و یا آنچه را گفته اند و گفته اند و گفته اند فقط او را ما محور قرار بدهیم و وسیع فکر نکنیم این طورمثل رسول الله صلوات الله علیه ما نمیتونیم مطلب رو تامین کنیم. که استدلال به آیه است بله نور الثقلین المجلد الثالث و سقیف صلصیه خمس سبعی بسند صحیح عن ابی جعفر الباقر علیه سلام فار اذا فاتتک صلاتن فذکر تهافی وقت اخری فاتتک در جایی که واجب بوده دیگه مواردی که واجب بوده اذا فاتتک الصلاتن فذکر تها فی وقت الاخری فان کنت تعلم انک اذا صلیت لذی فی فاتتک کنت فی الاخری فی وقتن فی هذه از بین نمیره فبدع بالتی فاتتک امره فان الله عزوجل یقول استدلال ائمه هم به قرآنه فان الله عزوجل یقول اقم الصلات لذکری و ان کنت تعلم انک اذا صلیت التی فاتتک فاتتک التی بعدها یعنی حاضره از بین میره نمیشه نقد رو از بین برد نسیه رو گرفت فبدع بالتی انت فی وقتها فصلها ثم اقم الاخری و این مطلب مطلب بسیار قدیمی است درکل موارد اگر مثلا من ظهر امروز به شما بدهکارم ده هزار تومن و نداشتم حالا ده دقیقه بعد ازظهر پیدا شد حالا میگم نه دیگه تا آخر عمر در فرصته نه دیگه این طبع امر این است که وقتی که طبعی واجبه وقتی که واجب در وقت خودش ترک شد عذرا شما واجبی رو ترک کردین اما بعد که عذر از بین رفت واجب به قوت خودش باقی است بنابراین در مقابل آیه این دو ایه و د رمقابل این دو روایت و یا چند روایت ما چند روایت داریم که از ائمه علیه السلام نقل میکنن که ولی شما اگر ا نماز قضایی بر گردنتون هست میخواید نماز قضا را مقدم بخوانید میخواید نماز ادا را مقدم بخوانید هر کدوم رو مقدم بخوانید اشکالی نداره ما اون روایاتی رو میگیم چون بر خلاف ظاهر کتاب است و برخلاف ظاهر این روایات است که از طریقین نقل شده است
اون روایات رو ما نمی توانیم عرض میشود که قبول کنیم. خب یه رشته مطالب دیگری هست که فردا که ظاهرا روز آخر عمر ماست یعنی عمر ظرف انسان است انشالله عمر همه ی برادران طیب خواهد بود طوری که ما بتوانیم در این جلسه ای که پر از صعوبات است و پر از عقوبات است و پر از موانع است و پر از ارقلات است بتوانیم یه مقداری به دنبال رسول الله صلوات علیه برویم که لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه پیغمبر که پیغمبری میکرد نه دست ماچ کردن بود نه لیسیدن بود نه مرغ بود نه سنا بود پسرش یه عده گوسفند