پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله‌العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی

جستجو

کلمات کلیدی

خلاصه بحث

جلسه دویست و شصت و پنجم درس خارج فقه

نماز (نماز جمعه)

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدالله الرّب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین

بحث ما در نماز جمعه بود. راجع به نماز جمعه ما دو بحث داریم یا سه بحث داریم. بحث اول اهمیت نمازجمعه است. و اینکه این اهمیت مربوط به خطبتین است مخصوصاً در روز جمعه که روز تعطیل. بحث دوم از نظر چند آیه ایس که در سوره مبارک جمعه راجع به صلات جمعه بحث شده. اصل صلات جمعه. حد وجوب صلات جمعه از نظر امتداد زمانی و از نظر سعه نسبت به کل مکلفین. بحث درون روایات و اقوالیس که در این دیدگاه هست. ما قبل از اینکه شروع به بحث آیات بکنیم اولاً یه گله ای داریم از فقهای عزیز خودمون از جمله مرحوم صاحب عروۀ الوثقی سید یزدی رضوان الله علیه. به ایشون عرض می کنیم که شما در بحث صلات اصلا از نماز جمعه صحبت نکردید که هیچ. در عروۀ الوثقی از صفحه صد و هفتاد تا صفحه سیصد و چهل و شیش یعنی صد و هفتاد و شیش صفحه و صفحاتی بعد راجع به نماز های واجب و مستحب و خصوصیات و شرایط و چه و چه بحث کرده. خوب صد و هفتاد و شیش صفحه یعنی این صفحه بزرگ که تقریباً سه صفحه عرض می شود که معمولی خواهد بود. بعد اضافه بر نماز های واجب صلات لیلۀ القبر صلات جعفر صلات القتبیه صلات و اول شهر صلات اوصیه صلات یوم الغدیر عرض می شود که صلات قضا الحاجات صلات الریوه همه اینارو به بحث گرفته اما راجع به صلات جمعه بحث نکرده. ما عرض می کنیم سید بزرگوار کسانی که از شما تقلید می کردند باید بفهمند که این نماز جمعه حکمش چیه یا نباید بفهمن؟ اگر حکم صلات غفیله صلات جعفر صلات که صلات که صلات موسی بن رو ندونن خوب ندونن. اما راجع به واجبات و محرمات نباید بدانند که این نماز جمعه واجب است یا حرام. کما اینکه بعضی واجب می دونن بعضی حرام؟ و اگر واجب است نباید بدونن شرایطش چیه خصوصیاتش چیه؟ این همه خصوصیات و شرایطی که راجع به نماز جمعه هست و این همه بحث هست چطوره ذکر نفرمودید؟ یعنی موقعیت نجف اجازه نمیداد شما بحث کنید؟ چون در نجف نمازجمعه را حرام می دونستن اولاً چرا که ما خوندیم و انقدر اذیت کردن مطلب چیه ما این گله بزرگ را از این سید بزرگوار سید یزدی صاحب عروه داریم. بعد ما در تبصرۀ الفقها که متن را متنی که موجود داریم تبصره علامه هلی قرار دادیم و بعد متن المزجی از خود. مقداری از عبارات که در تبصرۀ الفقها هنوز چاپ نشده من در تقطیع براتون میخونم بعنوان معرفی و موقعیت و اهمیت نماز جمعه. علامه هلی می فرماید الباب الثالث فی وفیۀ الصلوات و فیه کسور. الفصل الاول باجمعه. این عبارت ایشون. بعد مطالبی که راجع به جمعه ما داریم اینو توجه بفرمایید. الجامعه لشتات المسلمین و متفرقات افکارین و متخلفات احوالین توحید علی شقعۀ الله و توفیق بالحیات فی سبیل الله و تاکیدا لاقامت الاستقامت ذوقۀ الربانیۀ التی تجیر شعور المسلمین علی وجه تعالی. و ان آیت الجمعه المختص بنفسها سورۀ الجمعه و احادیثها جمیع علی دورها یجعلها فی ضلتٍ عالیه قالیه مرموزۀ بین فرائضنا کلها. از کل صلوات واجبه اهمیت نماز جمعه بالاتر است چرا که دیروز عرض کردیم بعد از حج. الهم عن الحج معتمرا سنویه و عن الجمعه معتمرٌ اسبوعیٌ لحی ضریفا ً ضعیفا کذالک المعترا عالمیاً اسلامی. و لیست اهمیتها حائذاً لانها صلات من صلوات. خوب دو رکعته. دردو رکعت صبح مطلب دیگری دارد بعنوان وقت است بعنوان حالت است که انقد اهمیت داره و از صلوات استاد. اما نماز ظهر جمعه به عنوان نماز جمعه که دو رکعت خوانده می شه آیا چون دو رکعت است اهمیت دارد بر نماز ظهر سایر روزهای چار رکعته. اینکه نمی شه که دو که از چهار بیشتر نیست. پس مهم خطبتینه. می دونید خطبتین بر روی لفظ جمعه از نظر لغوی ما بحث می کنیم که ارتباط کامل و تنگاتنگ با خطبین دارد. فلیست اهمیت الحائزاً لانها صلاتٌ من الصلوات. بل و لانها صراطٌ و ان فضل الله کما هی صلاتٌ بینهم و بین الله. مگر صلات از صلاح نبود. مگر صلاح به معنی وقود نبود. یک وقود النار داریم یک وقود النور. یک پیرانه آتش است یک پیرانه نور. و نماز چنانکه بحث کردیم قبلها این از صلاح به معنای وقودالنور است. یعنی نوری که ما بوسیله نماز روشن می کنیم تا ظلماتی که بین ما و خدا و بین ما و مردم است و بین ما و افکار غلط ماست و بین ما و بین حق است این ظلمات برطرف بشه تا برسیم به صلات عرض می شود که این نورانیت برای ما حاصل شه. حالا برای جمعه از صلوات اوسط که صلات اوسطی عرض می شود که نماز صبح صلات الاوسطاس نماز ظهرم همچنین ولی نماز جمعه از هر دو مهم تر است چنانکه بحثش شد باز اشاره می کنیم. داره می گه علمتم بینها رحم صانعا عن الظهر رکعت بمکانٍ قوتٍ لهما انفسهما لانهما توجیهاتان سیاسیتان کیاسیتان تودیران و هل مستمعات الاسلامیه علی محور توحید الحق و حق التوحید و توحیدً لارکان سیادت و القیادت الاسلامیۀ الثانیه. عرض کردیم عبارت تذکرۀ الفقهاس که می خونیم برای اینکه در جبر صلات جمعه ببینیم که جبر برای چیه. فامام الجمعیه و ان تکون شجاعاً سالماً صامداً قویاً فی دین الله. لا تاکدوا فی لاحول و الا به. و لا قومۀ الغائب. هر قیامی که بر ضد مصلحت اسلامی بشود این براشون اهمیت ندارد انقدر قوت دارد خطبه جمعه با اون شرایطی که ما در اسلام داریم. طویلاً عارفاً مطلعاً متضلعاً لاما یجلی للمسلمین و علیهم. نکته سیاسیت و منافات با ذکرالله داره که یه بحث دیگس. ذالک الامام الامام الخطیب الرغیب العجیب دون الموفقین و هذا الصلاطین الذین یستقدون تلک الترسل المجیدۀ التوفیق الارکان عروش سلاطین الظالمین و سائل مستقلین و المستکبرین علی الشروع به صید و النار و الدمار و النبات. جهنم یصوننها و لیس القرار. خطبای جمعه خود آقای صلاتی. و دون الخطبای الضعفا الذین التحسنوا الجمعۀ لبکای متعال رب عنها للبکاء علی حالت المسلمین الربیع المتخلف امشعۀ الله و الاتکا من یتدخل فی شعورهم الحیویه مستعمراً علیهم مستحمراً ایّاهم به کلّ زورٍ و غرور. فلفظ البتن و اشغا اکفام بخطیب الجمعه لیس الّا غمزاً و استماتت فی سبیل الله. کمَ اتکا علی الصلاح علی صلاحٍ رمزٌ لاماتۀ اعداءالله. کما و یجب او لمسلمن ان یعیشَ و مُمیتاً مستمیتاً، و لکیفتون فطرت الله فی الدنیا و کلم ذوالذینَ کفر السفی. ذالک و هی مغرورۀ به نصٍ کتاب و سنت دون شرط به حضورٍ معصومٍ و فیهت الی آخر. بعد بحث های دیگری داریم که این عرض می شود که جلسه بعد صحبت خواهیم کرد. حالا. ما قدم اولی را که در بحث نماز جمعه داریم نماز جمعه که از مهم ترین فرایض اسلامی است بعد از حج، بلکه می شود گفت از حج به یک معنا مهمتر است چون حج سالی یک مرتبه است شاید در عمر یک مرتبه اما صلات جمعه حضوریس در هر جمعه صلات جمعه باید انجام بشه. و این خطبتین نماز جمعه به حساب اصل الخطبه نیست خطبه انحصار به نماز جمعه که ندارد. منبر ایستادن نشستن عرض می شود که رو منبر زمین خطبه زیاده. خصوصیاتی در خطبتین نماز جمعه است که میفرماید برای اداره امور و شعور کشور اسلامیست. اینجور نیست که فقط برای یه مقداری حرف زدن و قصه گفتن و مطلب مطالب مکرر گفتن برای مردمه. نه برای تنظیم افکار مسلمونها و تنظیم شعور اخلاقی و عقیدتی و علمی و اقتصادی و سیاسی و معرفتی و فردی و اجتماعی کل مسلمینه. فلذا رو حساب باید باشد. باید خطیب جمعه کسی باشد که افضل افراد اون منطقه ایست که نماز جمعه خونده میشه. کما اینکه قضاوت همینطوره. در باب قضاوت کسی می تواند قاضی و حاکم شرع باشد که اقضی القضات اون منطقه باشد. و همچنین خطیب جمعه که این مسئولیت بزرگ خطبه عبادی سیاسی اجتماعی همه جهتی همگانی جمعه رو اداره می کند این باید پر از معارف کتاب و سنت باشد. و منظم کرده مطالب را القا کند و ظروف را ظروف داخلی را ظروف و زمینه ها و موقعیت های خارجی را در نظر بگیره بعد برای تنظیم مستمری هفتگی امور مسلمین چه داخلاً چه خارجاً عرض می شود که بحث کند. و روی همین حساباس که قرآن شریف برای نماز جمعه اهمیت بسیار قائل شده یک سوره به نامه جمعه داریم کما اینکه یه سوره به نام حج داریم دیروز عرض کردیم. و روایات ما اونقدر زیاد است و اونقدر تاکید دارد نسبت به نماز جمعه که بعضی از نمونه هاش رو خوندیم و یکی خطبه رسول الله صلوات الله علیه بود که اضافه بر اهمیتی که برای نماز جمعه بیان فرموده این مطلبو فرموده که الی یوم القیامه . الی یوم القیامه یعنی نماز جمعه ادامه دارد. حالا در بین فقها چنان که د یروز اشاره کردیم بحث هایی بر اصل وجوب کیفیت وجوب یا حرمت یا شرط وجوب یا چه و چه. ما حالا از آیه ببینیم چی استفاده می کنیم. در سوره مبارکه جمعه که به عنوان نماز جمعه تسمیه شده است این سوره اولین ایه. این یا ایها الذین آمنوا اذا نودی لصلات من یوم الجمعه فسعوا الی ذکر الله. جمعه چیه؟ از نظر لغت سه احتمال برای جمعه است. جُمُعَه قرآن. افصح. جُمعَه. جَمعهَ. هر سه در لغت وارده. الجُمُعَه، الجُمعَه، جَمعَه. معانیشم قریب الوصوله یا مثل همه مثلاً اگر بگیم جُمُعه با فُعلۀ لحیئۀٌ مگه اینطور نیست با فَعلۀ لمرّۀٍ و فُعلۀ لحیئۀٍ مگه اینطور نیست؟ خونیم دیگه پس جُمعَه یعنی یک کیفیت محسوس اجتماع. آخه اجتماعات فرق می کنه. اجتماع تو حسینه هست اجتماع درروضه است اجتماع برای درسه اجتماع برای چیه اج. اجتماعات مسلمین روی اقرار و هدف های گوناگون است. اجتماعاتی که به مصلحت اسلام است به مصلحت افراد است به مصلحت جمع است. مختلفه و لکن اگر که روز جمعه رم گفتن یوم الجمعه به این حسابه. و لذا قرآن می فرماید اذا نودی الصلات من یومِ الجمعه نفرمود اذا نودی الصلات من الیوم الجمعه خود این روز اسمش جمعه نیست در این روز جمعست. در این روز که بعد از پنجشنبس و قبل از شنبس در این روز در این حد زمانی الجُمُعه ست الجُمعس الجَمعست. حالا جُمعه رو معنی می کنیم. جُمعه فُعله است عبارت است از هیئت خاصی. هیئت خاصه و ممتازه ای از اجتماعه. اجتماع چی. اجتماع افکار. روزهای دیگری که مردم مسلمان مشغول شغل های دیگر هستن افکارشون متفرق است. یکی زراعت است یکی تجارت است یکی دلالی است یکی چنین است یکی درس است یکی کفایه است یکی مکاسب است یکی فلان است یکی بهمان است. این افکار متفرقه ولی یوم الجُمعه افکار باید متوحد بشه و هدف پیدا کند و جمع بشود افکار. افکار هر شخصی که نسبت به وظیفه حیوی اسلامی خودش فکر کند. ارتباط با الله بیشتر بگیرد ارتباط با احدالله بیشتر بگیرد چون تمام اسلام و تمام دین عبارتس از  دو ارتباط یکی ارتباط با الله بیشتر ارتباط تنگاتنگ یکی ارتباط با احدالله. پس الجُمعه حالا جُمعه رو بگیم الجُمعه فُعلةٌ هیئت خاصه ای از برای جمعه جمع درونی جمع گروهی جمع درونی جمع افکار جمع قوا جمع مطالبی که انسان در نظر داشته جمع ساده ای که از تفرق و از تمسق و از تشدد و از تبصر بیرون بیاد. این مرحله اولا که نمونه بسیار عالیش در خطیب جمعست. خطیب جمعه هر فکری در هر روز بر هر چیزی در هر کاری داشته باید بره کنار. روز جمعه باید جمع کند افکارش را به جوری که این دو خطبه سیاسی اسلامی اجتماعی را که به نفع مسلمون هاس و صد در صد به نفع مسلمون هاس اینو انجام بده نه اینکه از بحر یه چیزی رو بخونه خوب بنویسه خوب از رو کتاب بگه ترتیب بده اینجور نیست که بله بسیار اهمیت دارد که بنده از حفظ بخوانم. حافظش خیلی خوب است مطلبی نیست. اما از حفظ بخواند آیات غلط روایات غلط مطلب غلط تاریخ غلط غلط اندر غلط غلط اندر غلط. آبروی ما میره. نخیر اگر قدرت حفظت اون طور نیست خوب یادداشت کن یادداش طوری نیست انسان یادداشتت کند مطالبو ترتیب بدهد دقت کند شما اگر ده هزار صدهزار یک میلیون نفر در یک ساعت جمع می شن و خطبتین جلوی شما گوش می دن یعنی یک میلیون ساعت شما یک میلیون ساعت رو ضایع می کنید؟ برای یکساعت مسلمونها باید شما احترام قائل باشید. برای یک میلیون ساعت باید فکر کنید. طول هفته را از بعد از نماز جمعه تا نماز جمعه دیگر خطیب جمعه فکر کند فکر بهش بدن مشورت کنه دقت کند تدبر کند تفکر کند تا بتواند یک خطبه ای که اداره شئون اجتماعی مسلمون ها را از هر نظری از نظرهای شایسته و بایسته عرض می شود که انجام بده. این جُمعه اولا جُمعه ثانیه اجتماع مسلمین اجتماعات مسلمین فرق می کند. اول دوم سوم و بعد. اجتماع اول اجتماع عالمیس. حج. اجتماع حج اجتماع عالمیس که لالله علی الله من استطاع الیس لل. در یک میلیارد مسلمان چند نفر مستطیعند؟ اونم اون استطاعتی که ما می فهمیم از کتاب و سنت نه استطاعتی انقد بهش … زدن که مستطیع تمام می شود. نخیر کسی که بتواند برود و برگردد و ضرر نباشد حرج نباشد مرض نباشد چه نباشد. از یک میلیاد مسلمان فرض کنید یک میلیون دو میلیون سه میلیون پنج میلیون ده میلیون خوب این عده زیادی که برن یک اجتماع خاصیس که قرآن شریف و سنت علی …. روش حساب کرده. و لالله علی الناس حج البیت و لستطاع الیه ثقیفا و الی آخر. و اذ جعلت بیت مثابتاً لناس و امناً. این یک مثابه ایست یک مرجعیست سیاسیون مسلمون ها اقتصادیون مسلمون ها علمای مسلمان علمای علوم دین علمای علوم دنیا و و و علمای سیاست با هم مشورت کنن با هم تبادل نظر کنن با هم شورا کنن در حقیقت هر چی مملکتی که در بحث خود است خواهد آمد. مملکت الحج باید گفت. کشور حج است کشوری که سالی یک مرتبه تاسیس می شه و در این کشور از کل مغزهای متفکر عالم اسلامی در کل ابعاد و شعور اسلامی این باید که استفاده بشه. این اجتماع اوله. الجمعة الاولی نمی خوایم اسم بذاریم. این اجتماع خاص اولی. اجتماع خاص دوم عبارتس از اجتماع در خطبتین نماز جمعه. اجتماع خاص دوم. اجتماع خاص سوم اجتماع در نمازهای جماعت است. بر اثر اینکه واجب باشه یا مستحب اکید باشه ما می گیم واجبه. اجتماع این سوم و اجتماع چهارم و باقی اجتماعات کل اجتماعاتیس که مسلمونها در محور اسلام و روی مصلحت اسلامی فردی یا اجتماعی یا هردو انجام میدن. اجتماعات درس است اجتماعات عرض می شود که منبر است اجتماعات خطابه است اجتماعات چه اس هر چه اجتماع. چهار اجتماع دارد اسلام که اول حج است بعد جمعه است بعد جماعت است بعد کل عرض می شود که اجتماعات اما صلات الجمعه در میان این اجتماعات یک اهمیت بالخصوص دارد. چون صلات جمعه هفته ای یه مرتبست. و اونم در یک قطری که شعاع دایره اش حداقل اقل که دو فرسخ و بیشتره. حداقل اقل شیش کیلومتری پنج کیلومتری شعاع این دایره ایست که در مرکزش نماز جمعه انجام میشه این اجتماع چقدره؟ این اجتماع البته از حج کمتره ولی از هر نماز جماعتی بیشتره از هر اجتماعی بیشترس. درست است که اجتماع حج بسیار بیشتر است از اجتماع نماز جمعه ولی اجتماع حج سالی یک مرتبه است ولی اجتماع نماز جمعه هفته ای یه مرتبه. سالی یک مرتبه بررسی عمیق و بررسی وسیع در شئون اسلامی کردن بسیار مهمه اما پنجاه و چهار مرتبه در مقابل یه مرتبه درست است که اون یک مرتبه اجتماعش بسیار بسیار عظیم و اساسیه اما اون بر محور است و بر محور این اجتماع اساسی اجتماعی عرض می شود که هم پیام می گیرد از اجتماعات. حج با اون شرایطی که اسلام مقرر کرده و هم پیام میدهد به حج. یعنی تبلور پیدا می کند پنجاه و چهار هفته نماز جمعه در هزارها محور نماز جمعه در کل عالم اسلامی و اینها پیام می دهد پیام می دهد پیام می دهد از برای مغزهای متفکری که می خواد اجتماع کند در حج بیت الله الحرام و اداره شئون مسلمین را بتونه اینها تبلور کنه. و لذا از کل نمازهای جماعت این عرض می شود که اهمیتش بیشتر است و از حج هم

سوره مبارکه جمعه که راجع به آیه جمعه میخوایم بحث کنیم.

باید ببینم آقایون به آیه نمی خوان برسن به آیه هم می رسن درب و داغون و پاره و پایین گفتم چطونه؟ شما راجع به تأمل کفایی چار ساعت رو حصیر میفتید فکر می کنید بعد فردا پس فردا. ولی به آیه که میرسید مثل این که فرض کنید که موی شما رو آتیش زدن یا عباتونو آتیش زدن. کلنگ زده. برید یک مقداری آدم بشید آخه. آیه مبارکه جمعه خوب یا سه. یا یا یا ها و ها و ها مثلثیس در هندسه تحلیل. یعنی می خواد در این مثلث در این سه بر و در این سه زاویه تایید کند کیارو؟ الذین آمنوا رو. یا ایها الذین آمنوا ما نسبت به جاهایی داریم که خیلی قضیه مهم است. و از جمله مهام قضایای ما اقامه و شرکت در نماز جمعست. یا ایها که این سه مرحله است. کی؟ الذین آمنو نفرماید یا ایها الناس چون همه ناس که فروع رو قبول ندارن. این خودش بحثیست در جای خودش. این درسته. کفار مکلف به فروع است چرا اینکه مکلف به اصول است اما قبول است که کفارم مکلف به نماز جمعه اند ولی اینا اسلامو قبول نکردن تا یا ایها براشون بیاد. مثل وضو. عرض می شود یا ایها الذین آمنوا اذا اقامت علی الصلات الذین آمنوا آمده ولی مخصوص الذین آمنوا نیست مقصود اونها. اما . کل مکلفین واجب است ایمان بیارند بعد که ایمان آوردن ایمان اسلامی باشد بعد خوب نماز واجب بعد وضو واجب بعد چه. حالا یا ایها الذین آمنوا در نطاق فعلیه است. نه در نطاق شأنیه. در زمینه فعلیت وجوبی که اینو تنوع بدید خوب طبعا بر محور ایمان باید انجام بده یا ایها الذین آمنوا خوب نه توش مرد خوابیده نه توش زن خوابیده نه عبده نه حرّه نه مسافره نه غیر مسافره نه مریض نه شل نه کور نه جوان نه پیر اینا نیس ایها الذین آمنوا محور است. مگر الذین آمنوا نص در موضوعیت ایمان نیست؟ پس موضوعیت ایمان در اینجا موضوعیت یگانه است. اصولاً اگر گفتن اکرم العالم اکرام رفت روی علم. قیدم نزد. پس دیگه نباید سوال کرد که چه علمی. گفت علم. خوب یکی از بازیایی که یهودیا در آوردن همین بود دیگه. جناب موسی فرمود اقتدا به رأی الهی فرمود که اضحوا بقر. هی گفتن بقره چه بقره ای بابا اونی که گفت اضحوا بقر خداس خدا بهتر می فهمد و بهتر تکالیفو متوجه مکلفین می کند در نظر دارد یا یهودیا؟ هی قید قید قید. قیدارو خدا چرا زد؟ برای … اگر خداوند مقید بیاره نص در تقییده اگر مخصص بیاره نص در تخصیصه اگر عام بیاره نص در عمومه مدت بیاره نص در اطلاقه. مطلق نص در اطلاق و عام نص در عموم یا ظاهر رضا یا بله. اگر مهمل باشد مطلب دیگریه. ولی در مهملشم چرا اینکه قبلاً ما بحث کردیم مثل احل الله الذکر. احل الله الذکر در اینکه اطلاق دارد نص است. اما یه نص دوم است و نص در این است این اتلاق در انتظار تغییراتیس. و اما قرّب ربا اینطور نیست. یا امهات نسائکم در عموم فرض کنید که اینطور نیست… حالا در اینجا یا ایها الذین آمنوا در نماز بیانه است خوب بله اگر مرحوم آخوندایی که می گن باید احراز شه به قول معروف. می گیم خدا این احرازو اول فرموده هذا بیان لالله. قرآن همش در مقام احرازه اونجام که اهماله در مقام بیان ظابطه است. در اینجا در مقام بیان فوق البیان یا ایها الذین آمنوا. آیا محور و موضوع وجوب حضور صلات جمعه چه اقامتاً و چه اماماً چه امامتاً و چه مأموماً چیه؟ الذین آمنوا. پس شرط دیگه یعنی چه؟ شما مسافرین. خوب الذین آمنوا هستید؟ بله. کسی زنه. خوب جزو الذین آمنوا هست؟ خوب بله. خوب زن و مرد که فرق می کند. زن و مرد در خطاب الذین آمنوا مشمولند دیگه. بله. اگر خطاباتی باشد که اختصاص به امور خاصی داشته باشد. مثل بالله علی النّاس من استطاع یا خطاباتی که مخصوص به رسول الله صلوات علیهه. لا یحب الک النسا من بعد ولو اعجبکم مثلهم بسم الله اما خطابات قرآن بطبیة الحال مربوط است به کل مسلمین در طول زمان و عرض مکان خطابات استراقی. وقتی خطبه آمد یا ایها الذین آمنوا یعنی همه زمان ها و همه مکان ها و همه مسلمون ها. خوب ولی استثنائات داریم. مثلاً علی الذین یطیعون اطاعه استثنا مضطر استثناست مکره استثناست مریض استثناست این استثناها رو قبول داریم اما اگر زن باشه صرف اینکه زنه اون بغل دارن نماز جمعه می خونن. نماز جمه صحیح البته نه هر نمازجمعه ای. این بغل نماز جمعه دارن می خونن. جا هم برا زنا هست این زن همسایس من حساب می کنم که خیلی تعجب کنه انسان از حکمی که واجب نیست اونوقت این زن واجب نیست نماز جمعه بره. چرا؟ مگه ایها الذین آمنوا نیست؟ یا فرض کنید مریضیس و این مریض شکم درد داره ولی شکم درد چه خونه باشد چه مسجد باشد چه فرق می کنه می تونه بره اونجا. یا پا درد داره. یه مریضی که مرضش مانع از حضور جمعه نیست. کوری که کوریش مانع نیست. شلی که شلیش مانع نیست. پیری که پیریش مانع نیست. پس اینجا این سوالو من می خوام که آقایون در فکر جواب باشید. روایات متزاوره ای داریم این جواب داره ها. روایات متزاوره ای داریم که واجب است نماز جمعه بر کسی که تا حد فرسخین است الّا. الّا المریض و الاعما والکبیر عرض می شود که و المرء و من کان علی رأس فرسخین و المجنون و الصغیر نه تا الی هفت تا استثنا. ملاحظه کنید. اولاً چر مجنون و صغیر در کار اومد؟ مگه مجنون مکلفه؟ مگه یا ایها الذین آمنوا شامل مجنون میشه؟ مگر شامل صغیر میشه؟ پس چرا استثنا شد مجنون و صغیر؟ این حساب بکنید خارج. اینکه خودش خارجه. نماز بر مومنین واجب است الا بچه یه ساله. گفتن ندارد که. خوب بچه یه ساله که این حد تکلیف نیست. حالا این روایات متزاوره ای که ما داریم که صلات الجمعه واجب است بر کل مسلمین الّا کسی که از نظر مکان علی رأس فرسخین است. از نظر حالت دیوانه است دو صغیر است سه زن است چار کور است پنج پیر است شش مریض است هفت. چلاق است هشت و از این قبیل. بقیه رو کاری نداریم بقیه رو بعد بحث می کنیم. سوال دوم. سوال اول اینست که چرا مریض و الّا مسافر که اون دومیشه. چرا مریض و مج ببخشید صغیر و مجنون در میان این نه تا استثناس. اون هفت تا کافیه دیگه. اون هفت تا رم بحث داریم. این سوال اول. سوال دوم من کان رأس الفرسخین این یک. مریض دو. کور سه شل چهار پیر پنج زن شیش و همچنین اینا چرا استثنا بشد؟ مگر الذین آمنوا اینارو نمی گیره؟ اینم در جوابش آقایون فکر باید بکنید. وقتی قرآن فرمود که یا ایها الذین آمنوا مقتضای لازم ایمان اینست که این حکم ایمانی رو مکلفین انجام بدن. خوب بگیم زن ایمان نداره. یا معذوره. بله عذرهایی که در قرآن شنیده می شده بعضی عذرها حرمت میاره. مثل نماز جمعه یکی ضرر داره خطر داره. و بعضی عذرها وجوه بدی داره مثل عرض می شود کسی که علی الذین یجیب … راجع به صوم داره می گه. علی الذین یجیب … فکرة الله مسکین و مخطارین. می خواد بره میخواد نره. چرا؟ برای اینکه اسلام در تکالیف صد در صد طاقت رو اگر بخواد صد در صد طاقت از بین بره و مصرف بشه می گه نخیر. استطاعت شرطه. یعنی چی؟ یعنی شما مقادیری از قدرتتو مصرف کنید مقداری هم بمونه. در تیغ خلق قرار نگیرید. حرج نباشه. حرج چیه؟ حرج اینست که انسان درجه ایه که … در طول بخواد بره خوب نمیشد بره ممکن است که صد در صد قدرتتو مصرف کنید بره ولی پدر صاحب بچه درآمده. اسلام نمی خواد پدر صاب بچه رو در بیاره. می گد شما این قدرتتونو صد در صد لازم نیست مصرف کنید. اینکه صدشو لازم نیست اما اگر صد در صد مصرف کردید و خطر نداشت و ضرر نداشت فمن فطبع خیرفهو خیرٌ له. تازه در اینجا حرمت ندارد. من یادمه در عرض می شود که سال اول انقلاب. خوب در شهرستانا شروع کردیم نماز جمعه خوندن قبل از اینکه آقای خمینی دستور بدن. از جمله طرف شمال رامسر. دعوت کردم که ما صحبت کنیم بعد یه سمیناری داشتیم یک واحدی که خوب یه چند هزار هست. عرض شود که شمال ایران دو قسمت شمال عرض می شود که هم شمال دریای خزر این طرف هم شمال اونطرف گرگان اینا میومدن. در ضمن ما اعلام نماز جمعه کردیم. نماز جمعه شروع نشده بود. نماز جمعه اولو در هتل رامسر با این وضع اون روز بارون نیومد. نماز جمعه رو خوندیم هفته اول هفته دوم هفته سوم هفته چهارم بعد زمزمش درومد که آقا ایشون مسافره نمیتونه نمازجمعه بخوند. آقا طبق ادله مسافر که ممنوع نیست که نماز جمعه رو بخونه مسافر روی حساب اون سفری که مشکل است چنین است بهمان است فلان است اگه خطر داره مطلبیس اما این خطر نداره. مسافر در عین زحمت در عین مشقت نماز جمعه. یا مریض یا پیر یا کور یا شل چلاق این در صورتیست که زحمت را بخود بخره. و نماز جمعه را اماماً یا ماموم میخونه اشکال ندارد. حالا. پس سوال اول ما راجع به اون دو تا بود. چرا استثنا شد. با اینکه اینا خودشون موضوعی داره. و سوال دوم راجع به این هفت تای دیگر است. بعد. دنباله مطلب در آیه سوالمو مطرح می کنم آقایون فکر بفرمایید. یا ایها الذین آمنوا نه زمان معین کرده. نه مکان معین کرده نه در الذین آمنوا عرض می شود که چیزی معین کرده. هیچی. اگر بخواد که تخصیصی بخورد  و تخفیفی بخورد ما یه دلیل قطعی می خوایم و دلیل قطعی نداریم و اگرم به نظر شما قطعیست خوب دوتا قطع در مقابل هم قرار می گیرد. الذین آمنوا. اذا نودی علی الصلات من یوم الجمعه. نودی چیه؟ در تفسیرم من بحث کردم ملاحظه کنید. خوب چرا دوباره در اینجام. اذا نودی علی الصلات من یوم الجمعه این احتمالیه که آقای خوئی دادن. چون من در نجف با ایشون بحث کردیم گفتیم از لحاظ قرآنی درست نیست. حالا بعد از بوغی که بر اساس قرآن استدلال می شه اینجوری استدلال میشه. یا به قرآن استدلال نمی فرماین آقایون یا استدلال می کنن اینجوری … ایشون می گفتن که در رسالشونم دارن. در منتخب الرسائل. اذا نودی علی الصلات من یوم جمعه یعنی اذا اقیمت الصلات اگر اقامه شد نماز جمعه اگر اقامه شد واجب است حاضر بشید. خوب اذا نودی بالصلات یعنی اذا اقیمت؟ آخه ندا لشئً غیر هذه شیً. من که میخوام ندا کنم که برویم طرف خانه فلانی ینی خود ندا خانه فلانیه؟ اگر گفته بود اذا نودی فالصلات اینم غلط بود. اذا نودی فالصلات من یوم الجمعه اینم غلط بود. و لاکن باز این مطلبش مقداری درست بود. که در خود نماز داد می زند نماز جمعه ولی نه اذا نودی لصلات برای خاطر نماز در روز جمعه ندا می شود این ندا خود نماز که نیستش که. چون نودی لهوا برای این که منادا با منادا لهوا باید فرق داشته باشه. ما برای خاطر نماز جمعه یعنی برای خاطر اقامش. برای خاطر اقامش برا خاطر انجامش ندا می کنیم. خوب پس این فتوا رفت کنار. اذا نودی لصلات من یوم الجمعه نمی خواد بگد اذا اقیمت وجب الحضور. این یک. اذا نودی در صورتی که اذان را برای نماز جمعه بگویند و شما بشنوید. در این کتاب اسمش چیه عرض می شود مفتاح الکرامت. اونقدر بحث کرده و نقل اقوال کرده که آیا این اذا نودی که اذانه حالا ازون پله اومد پایین. اذا نودی اذانه. اذا اذن لصلوات یوم الجمعه اگر اذان گفته نشد چه؟ بحث. اگر اذان گفته شد و من نشنیدم چی؟ بحث. واجب است نماز جمعه برد؟ واجب نیست برد؟ خوب زیر پای همه این حرف ها رو می زنن این آیه خود جمله اذا نودی لصلوات آیا نودی لصلات معنیش اینست که اذان برای نماز جمعه بگن؟ خوب نمی گن که. اذان برای نداریم. اگر مراد از نودی غیر از اذان است مثل الصلات الصلات که برای نماز عیدین می گن. و مثل الصلات الصلات که برای نماز اموات می گن آیا برای غیر صلات اموات و غیر صلات عیدین ما الصلات الصلات داریم؟ نه. ندایی برای نماز جمعه برای نماز دیگری داریم؟ نه. ندایی که برای نماز ها داریم که از جمله نمازجمعست الا صلات میت. صلات میت خود قرآن معین کرده. قرآن می فرماید و اذا نادیتم الی الصلات تتخذواها حذواً و لعذا. ندای علی الصلات عبارت است از اذان. که محور اوله. و اقامه هم محور دومه. پس اذا نودی علی الصلات یعنی اذا ارسل. ارسل دیگه ل نداره. این ل رو باید معنی کنیم. خوب اذا ارسلت. آیا این اذان که اگر گفته شد واجب است نماز جمعه رو انسان بره این اذان موضوعیت داره. آیا اذان واجبه اصلا یا نه؟ این اذان که واجب نیست آیا این اذان که واجب نیست اگر کسی دلش خواست اذان گفت ظهر جمعه اونوقت نماز جمعه واجب می شه؟ اینطوره؟ نه یعنی واجب الهی به دلخواه ما خواهد شد اگر دلت خواست اذان گفتی اونوقت واجب می شه. دلت نخواست نه. این که نیستش که. این اذا نودی نمی خواد بگد که اذان موضوعیت داره می خواد بگد اذا … وصل. و اینکه مختصر عرض می کنم چون که دفترچه مفصله ولی معذالک نمی ذاریم که کار بموند. اذا نودی علی الصلات یوم الجمعه یعنی اذا اوسن. اگر یوم الجمعه اذان گفتن از برای صلاتی که در اختصاص جمعست منتها اذان در نیتش برای نیست. اذان می گوید برای اعلان دخول الله. ظهر باشد عصر باشد مغرب باشد عشا باشد صبح باشد نماز جمعه باشد شنبه باشد یکشنبه باشد هر چه می خواد باشد. حالا پس اینجا القای خصوصیات قطعیس. اذا نودی علی الصلات یعنی اذا اوسنت در ظهر جمعه حالا اگر اذان نگویند نماز ظهر واجب می شه یا نه؟ بله. خوب اگر نماز نگویند نماز جمعه هم واجبه. چه فرقی می کنه؟ بوسیله اذان گفتن فقط انسان مطلع می شود که وقت حاصل شد. نه اینکه اگر اذان گفتن و شما هم شنیدید اونوقت نماز بخون. که اگر اذان نگفتن اصلا تو یه شهر خوب نه نماز ظهر می خونیم نه نماز عصر می خونیم نه جمعه می خونیم نه شنبه می خونیم. اینکه نیست که این اذان باید القای خصوصیت می کرد. یعنی چون در اون موقع ساعت نبوده که. حتی حالا هم که ساعت هست می گن اذان گفتن یا نه؟ در اون موقع ساعت نبوده که شاخص بوده. و کسی که می خواست شاخص رو بفهمه و ببینه اشخاص معینی بودن. خوب بنابراین مردم دخول وقت رو از چی می فهمیدن از اذان. اذا اذن عن الصلات جمعه یعنی اذا دخل الصلات. وقتی که خورشید زائل شد از وجه سما رفت این وقت اذان است. چه اذان بگویند نگویند بشنوید نشنوید اصلاً اذان نگویند اصلا همه اذان بگویند چه فرقی می کند. خوب. آقایون می فرمایند که این اذا نودی دلال بر صلات جمعس و چون مجهوله ما نمی دونیم که این ندا باید معصوم منادی باشد یا غیر معصوم. قدر مسلم معصومه دیگه اصلا به اینجاها نمی رسه. من در تفسیر نوشتم که مجهولیت اذا نودیه تجهد الشروط المشطرة لوجوب الحدود للجمعة. مجهوله. اگه گفتن اذا قال زیدوا خوب زید باید بگه عمر بگه فایده نداره. برای اینکه اذا قیلَ. مثلاً راجع به خود شنیدن قرآن. فاذا قرأ قرآن فاستمعوا. فاذا قرأ القرآن . که مثلا قرأ رو بگیم که شخص سومیست که نشسته اینجا. نه اذا قرأ حتی اگر از رادیو از تلویزیون شنیدید حتی اگر یه اصواتی با هم قاطی شد قل هو الله احد درست شد. این عرض میشود که قرأ هست یا نه؟ اذا قرأ القرآن فاستمعوا. فاعل رو در اینجا فعل رو مجهول آورده برای چی؟ برای اینکه به ماها بفهموند که به طور مطلق موضوع آیات قرآن است. در اینجا هم چنین است. اذا نودی علی الصلات اگرم نودی فرض کنیم که ندای صلات جمعه بود که نیست. در جمعه ندا نداریم. اگرم نودی ندای به صلات جمعه بود لصلات الجمعه خوب این مجهول فرموده و معلوم نفرموده. شما که مجهول فرموده قدر مسلم اینست که این منادی باید امام معصوم باشه یا کسی از طرف امام معصوم. عرض می شود که اذن داره. نخیر این مجهولیت برای رد این مطالبه. هر کس ندا کند. حتی ندا هم نکند چون مراد ندای صلات جمعه نیست بلکه مراد عبارتست از اذان. پس اذا نودی الصلات یعنی اذ اذن اذا دخل الوقت اونوقت بر می گردیم به یا ایها الذین آمنوا یا ایها الذین آمنوا فقط مامومینو می گه یا ائمه رم می گه؟ آقایون خیال می کنن که مامومینو می گه فقط. مگر ائمه جمعه الذین آمنوا نیستن؟ ایمان ندارن؟ شما پشت سر بی ایمانا نماز می خونید؟ اینکه اذا چون نودی معلوم شد دیگه نودی یعنی وقت حاصل شد. عبارت اینجور می شد. اذا دخل وقت الظهر یوم الجمعه یا ایها الذین آمنوا اذا دخل وقت الظهر یوم الجمعه فسعوا الذین آمنوا کیائن؟ امام و ماموم و همه. خوب وقتش کیه اول ظهره فسعوا باذکرالله ذکرالله چیه؟ ذکر الله عبارت است از خطبتین و رکعتین. سعی کنید و جدیت کنید به سوی ذکر الله خوب به سوی ذکر الله کسی خودش مذکر الله است در خطبتین و رکعتین امام. کسی متذکر به ذکر الله است در خطبتین و رکعتین. ماموم. پس بنابراین یا ایها الذین آمنوا امام و ماموم هردوتا رو می گیره. اذا فسعوا به ذکر الله فسعوا هر دو رو می گیره. الی ذکر الله هر دو رو می گیره بنابراین نه اینست که اگر نماز جمعه ای در این شهر ما بود حالا که هست زیاد اونوقت که نبود اگر نماز جمعه ای بود ببینید در نجف نماز جمعه نبود ما اقامه کردیم می گفتن آقا حالا که نیست چطور اقامه کردید؟ چون قرآن می فرماید اذا نودی علی الصلات الجمعه. جمعه اذانو گفتن. یا ایها الذین آمنوا گفتن و مام جزو الذین آمنوا هستیم پس