بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
﴿وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى﴾ [البقرة: 125] ما در این فقه که وضعش اینجور است که مشاهده می فرمایید، در دو بخش بسیار ما فکر داریم و کار داریم. بخش اهمش این است که فقه ما قرآنی است در اصل و بخش دومش این است که ما قواعد کلیه را بیشتر بحث می کنیم در فقه. فروع زیادی که آقایون متفرع فرموده اند یا نفرموده اند، اونها رو خودتون بدست بیارید. اگر ما بخوایم که به فروع بپردازیم، مسئله، مسئله، مسئله، چنانکه در کتاب اسرار و مناسک حج داریم و یا دیگران دارند جاهای دیگر، این مثنوی هفتاد من کاغذ شود. ما باید اصول معارف فقهی را الغاءکنیم در سه بعد. بعد اول که محور برهانی. بعد دوم، اصول و اصول فقه نه، ضوابط فقهیه چه ضوابط مرحله بالا و چه ضوابط مرحله پایین تر، زیاد به فروع و جزییات نپردازیم. بخش سوم این است که با اضافه بر بیان فقه اصغر، باید با فقه اکبر هم درست کار کنیم. با دو پا سیر کنیم. نه با یک پا و لنگان لنگان. اگر با پای فقه معرفت، این راه را طی کنیم لنگان است و اگر با پای فقه اصغر نیز طی کنیم و خالی از فقه اکبر باشد، باز این نادرست است. با دو پا سیر می کنیم. یک بحثی است راجع به نیابت و اصالت که به عنوان ضابطه ما در کل عبادات اولا و در باب حج ثانیا باید بحث کنیم. اصولا عبادات و وظایفی که متوجه به مکلفین است، قاعده این است متوجه الیه خودش انجام بده، اگر قدرت داره. اگر هم قدرت ندارد، من دون عسر و حرج، تحصیل قدرت کنه. اگر نه قدرت دارد و نه می تواند تحصیل قدرت کند، اینجا محتاج به دلیل دوم هستیم برای نیابت. اگر دلیل دیگری برای نیابت داشتیم، بسم الله و اما اگر دلیل برای نیابت نداشتیم، نیابت خودش بدعت است. این وجه کلی و وجه عام است در کل عبادات. مثلا در باب نمازهای یومیه، به وجه کلی مادامیکه شخص مکلف زنده است، نمازهای یومیه واجبه البته و حتی نوافل یومیه لیلا و نهاراۀ این نیابت پذیر هرگز نیست. من کسی رو نایب کنم که نافله های نمازهای یومیه رو انجام بده، نمیشه. نایب کنم کسی رو که نافله شب برا من انجام بده، این هم نمیشه. اصل اولی بر حسب دلیل این است که تکلیف که متوجه مکلف شد، خود مکلف باید اون تکلیف رو انجام بده. اگر نتوانست، توان ایجاد کنه. اگر نتوانست، از او ساقطه. مگر اینکه دلیل داشته باشیم برای اینکه نیابت پذیر است و همونطوری که شرائطی در اصالت هست، شرایطی هم در نیابت هست که باید انسان انجام بده.
حالا در باب حج، در باب اصل حج یک بحث مناسک متبعضه حج، {04:35} در باب حج واجب را اجاره، بله، اجاره اوسعه. که این سه بعد میشه. اگر من خودم مستطیع هستم و می توانم بروم حج و وظیفه خود را انجام بدهم، به نیابت معنا ندارد. شکی نداره که نیابت در اینجا غلط است. و اما اگر من نمی توانم خودم بروم حج، ولکن امکان توان بعدا هست، توان مالی، توان جانی، توان راهی، امکان عقلایی توان رفتن حج، برای من هست، من حق ندارم نایب بگیرم. اما در بعد سوم اگر هم توانایی ندارم و هم امکان عقلایی توان و استطاعت انجام حج را ندارم، اینجا واجب است نایب بگیریم. دلیل داره، کتابا و سنتا ما بر این مطلب، ما دلیل وافی و کافی داریم. این مجموعه حجی است که اصلاً بر من واجبه. اما پله دوم، حجی را که من بر خودم با نذر یا عهد یا قسم، بر خودم واجب کردم، خب اینجا اگر خودم نتوانم نایب بگیرم؟ نیابت دلیل ندارد. اگر فرض کنید که من نذر کردم که روز عرفه در کربلا باشم. از قضا عرفه اون سال، من حاجی مستطیع شدم رفتم حج، حالا این نذر من درسته؟ نه. متعلق نذر وقوعی نداره. نه اصالت دارد و نه نیابت دارد. در اصلش خب نذر من بی خود بوده و اصل نداشته. بنابراین در پله دوم وجوب حج یا عمره که به نذر یا عهد یا قسم، واجب می شود، نمی شود من نذر کنم یا خودم یا زید. اختیار زید دست من نیستش که. من نذر کنم که خودم تبعا. یا عهد یا قسم که خودم حج عمره بروم {صحبت حضار} مگر اینکه زید به من بگه شما برای من نذر کن. تازه اونم باید صحبت کنیم خودش خواسته {صحبت حضار} آخه این نذر نیست آخه. نذر عمل دیگری است. نذر عمل دیگر رو من بکنم؟ بله، یه معنا داره در غیر باب حج. مثلا راجع به مریم سلام الله علیها که نذر کرد که این فرزند که متولد شد، این دائماً در بیت المقدس باشه. اون نذر قابل قبوله، اگر طرف قبول کنه و طرف هم قبول کرد. مریم قبول کرد، اون مطلب دیگری است. ولی ما در باب حج داریم بحث می کنیم. این یه بحث خاصه که این حجی که عمل خود من هست، اگر من نذراً یا عهداً یا قسماً، بر خود ایجاب کردم، برکی واجب شد؟ بر من. چیزی که بر من واجب شد که بر دیگری نمی تونه. نه اصالتاً و نه نیابتاً واجب بشه و اگر نذر اوسع بود، اگر من نذر کردم که اگر من توانستم، من. نتوانستم، زید. این دلیل میخواد. چون عبادات هم در اصل توقیفی است، هم در شرایط و وضعیاتی که درش انجام میشه، اینها توقیفی است، من عندی نیست. همه اش ما محتاج به دلیل هستیم. این مال سوم، این دوم. اما سوم، سوم اوسعه. اگر من خودم را ایجار کردم، برای حج یا عمره ای. این ایجار دو جوره. اگر خود را ایجار کردم که خودم انجام بدم، خب نمی تونم نایب بگیرم و اما اگر خودم رو ایجار کردم به مطلق، یا خودم بروم یا نایب، این ایجار دارای دو بعد است. ایجار خود و یا ایجار دیگری با استیجار که من هم موجرم و هم مستاجر در بعد دوم. بین الموجر والمستاجر. من قبول کردم به فلان مبلغ، حج عمره بروم. این در یک بعد، ایجار خود را اجاره دادم که برم و اگر نشد، نتوانستم یا توانستم، استیجار کنم دیگری را برای رفتن. این همه اش طبق قیود و شرایطه. این در کل حجه. اما ابعاد رو داریم بحث می کنیم. امروز بحث ابعاده.
ببینید، این عمره که دارای اجزایی است و حج که دارای اجزایی است، سه بخش اند. بعضی از بخش های حج و عمره قابل نیابت نیستن اصلاً . اصلاً نیابت درشون معنا هیچ ندارد. نه دلیل ندارد، بلکه دلیل داریم در اینکه نیابت درش نیست. مثلاً فرض کنیم در عمره و حج هر دو، احرام، آیا من که می خواهم خودم عمره را انجام بدهم، ولو کلاً نمی توانم، مقداری، من که اصل عمره را می خوام خودم انجام بدم یا اصل حج رو می خوام خودم انجام بدم، معنی دارد در قدم اول که احرام است، نایب بگیرم؟ ولکن اگر دیگری رو نایب بگیرم، خب اگر نیابت صحیح است، اون در کل اعمال نایب است. چون احرام، تکبیره الاحرامه. همون که تکبیر رو گفت، نماز رو اون می خونه. همون کسی که محرم شد، چون محرم در اعمال حج عمره است، چطور؟ بنده دیگری نایب بگیرم که از طرف من محرم شود؟ این معنا نداره. بله، از طرف من حج یا عمره انجام بدهد، در اینجا صحیحه. ولی در اونجایی که از طرف من کسی نمی تواند حج عمره انجام بدهدف مثل بعد اول و بعد دوم و بعد سوم بعضا ما، که نمی تواند دیگری از طرف من حج یا عمره به نیابت انجام بدهد، معنیش این است که قدم اول را که بقیه قدم ها دنبال اوست، من باید بیام. پس احرام، قابل نیابت اصلاً نیست. مفرده ها. احرام به مفرده قابل نیابت نیست. نه کلاً، نه بعضاً، چطور نه کلاً، نه بعضلاً؟ کلاً کسی در میقات و با لباس احرام و با نیت و با تلبیات، بنیابتا محرم شود. حالا، یا بعضاً. نیت را من بکنم، تلبیه رو فلانی بگه؟ میقات و تلبیه غلطه. پس در احرام که اولین قدم است از برای انجام مناسک عمره یا حج، این نه کلاً نیابت پذیر است و نه بعضاً نیابت پذیر است. این یک. دو، دوم در دو وقوف و یک بیتوته. دووقوف و یک بیتوته. {11:28} احرام رو گفتیم. وقوف در عرفات نایب پذیر نیست. آقا من آدمی هستم که مستطیع حجم، اما وقوف در عرفات ولو وقوف اضطراری هم نمی تونم. چون وقوف چند وقوفه. وقوف اختیاری است، وقوف اضطراری است، وقوف رکن است، وقوف واجب است. حتی وقوف رکنی را که من وقوف الماست، مقداری در عرفات بودم و مقداری در مشعر بودم یا بیتوته الماست، مقداری بیتوته در منا کردم، اون وقوف رکنی رو هم نمی تونم انجام بدم. بله رکنی رو بتواند، خب این ساقط نیست ازش. اما نه وقوف اختیاری را، نه وقوف اضطراری را و نه وقوف رکنی را اصلاً من نمی توانم در عرفات برم و اصلاً به هر علتی. در مشعر که تنگی مشعر است اصلاً نمی توانم برم و در منا اصلاً نمی توانم بیتوته کنم. چون مهم در منا بیتوته است. بقیه رو میشه نایب گرفت. {12:28} خیلی ساده است در ذبح که اصلاً چه خودت چه غیر، مطلبی نیست گرچه خودت بهتره.
خب، در این سه تا که دو وقوف است، وقوف در عرفات است و وقوف در تنگی مشعر و بیتوته در منا، اینها نیابت پذیر اصلاً نیست. اگر نمی توانی، می دانستی نمی توانی، این اصلاً از اول مستطیع نیست. اگر نمی دانستی که نمی توانی باطل است حجت و باطل است عمره ات. بله بعضی مواردی که محصور و مسدود بدون انجام مناسک، ذبح می کنن و انجامش میدن. اون محصور و مسدود از اصل رفتن به طواف است و به سعی است و نه فقط وقوف عرفات و وقوف منا و بیتوته مشعر. وقوف کلی است. ببخشید، حصر و سد کلی است و نه حصر و سد جزیی است نسبت به ابعاد مناسک عمره که بعداً در باب مسدود و عرض می شود که محصور خواهد آمد. خب این یه بخش که اول احرام، چه احرام عمره و چه احرام حج. دوم، وقوف در عرفات. سوم، وقوف در مشعر. چهارم، بیتوته در منا. اینها اصلاً نایب پذیر به کلی نیست. این راحته.
دوم، دوم این است که مادامیکه شما می توانید {صحبت حضار} مگر در اونجایی که مسدود و محصور باشد که {صحبت حضار} مثل کسی که اصلاً فرض کنید که معذور است از انجام یک واجبی کلاً. خیال می کرد میشه ولکن رکن اصلی که موجب صحت است نداره. {صحبت حضار} حکم ثانوی دلیل می خواد. اگه من نذر کردم فردا روزه بگیرم، فردا نگرفتم، پس فردا بگیرم؟ نه، چون نذر مال فرداست. این دلیل میخواد. پس این بخش اول.
بخش دوم، بخش دوم اعمالی است که اگر من بتوانم یا بتوانم که توانایی در خودم ایجاد کنم دون عسر ولا حرج، مادامیکه وقت باقی است خودم باید انجام بدم، ولو غلط. ولو تقصیرا تا چه رسد قصوراً. باید خودم انجام بدم. اگر کاری را خودم نتوانم انجام بدم و نتوانم که بتوانم انجام بدهمف این در یک بعد باطل است. اونطوری که عرض کردیم. احرام و چه و چه. و در یک بعد انسان نایب می گیره. و اما، ما در وسط داریم بحث می کنیم. در اونجاییکه انسان بتواند یا بتواند که بتواند، ولو غلطش را. مثل قرائت حمد و سوره، مثل رکوع، مثل سجود، در نماز طواف. در نماز طواف، این آیا نیابت پذیر است؟ اصلاً نه. مادامیکه خود می توانید ولو قصوراً و یا تقصیراً، واجبات نماز رو شما اونگونه که شاید و باید انجام نمی توانستید بدید ولو تقصیراً. قصورا که دلیل خودشه. یه آدمی است که بابا این مخرج قاف نداره. میگه گاف. عرض می شود که مثل مرحوم آقای حجت رضوان الله تعالی علیه، عرض می شود که می فرمود گل هو الله احد. بعضیا میگفتن نمازش باطله. بابا این قاف نداره خب. مثل بعضی که مخرج دیگه ای ندارن. اونی که قصور هست، مطلبی نیستش که. به عدالتش، به مرجعیت، به علمش صدمه نمی خوره که. {صحبت حضار} حالا نه، اگه بتواند. یه نفر بود، من اشارتاً عرض می کنم که داره ضبط میشه، در مکه اول که رفتیم، یه نفر که الان هست. واعظه. این، شینش کافه. عرض شود که ما رفته بودیم جده سوار ماشین، گفت چقد خوب بود که من خاکشیر میخوردم، البته شینش کافه ها. گفتم خب، درستش رو بخور. حالا بگذریم. کسی که نمی تواند و نمی تواند که بتواند، در اونجایی که قابل نیابت است و دلیل برای نیابت داریم خب نایب بگیره و اما اونجایی که می تواند یا می تواند که بتواند ولو غلطش را، اینجا نیابت معنا ندارد. مثل چی مثلا؟ مثلاً کسی که در حال احرام نمی تواند که زیر خورشید راه بره. خب سایه بگیره، {17:22} مطلبی نیستش که. نایب بگیره. آقا من که نمی توانم، شما که می توانید با کله لخت تو آفتاب شما برید. داخل نمیشه. یا فرض کنید در باب نماز طواف، رکوع درست نمی تونه بکنه. خب، هرچی میتونه. مثل نمازهای دیگه {17:36} سجود درست نمیتونه کلا. اگر مقصره که کتک هم میخوره ولی این درسته، اگه وقت نباشه. اگه وقت باشه باید درست کنه. حالا این یه ترتیبی داره در اینجا. ببینید وقت معینی برای نماز طواف هست و این وقت معین دو جوره. یک وقت معین مضیق است و یک وقت معین موسع. وقت معین مضیق نماز طواف این است که بر حسب آیه طواف، آیه نماز و بر حسب نماز طواف و بر حسب روایات مستفیضه زیاد، بعد از طواف، بلافصل عرفی باید که نماز طواف رو بخوانه. این وقت مضیق اول. وقت مضیق دوم این است که این آدم که مثلاً طواف عمره رو انجام میده، حالا معذوره از انجام طواف یا مریضه یا نمی توانه یا نمی دانه یا چه و فعلا ً معذوره عذر تقصیری یا عذر قصوریف معذوره. این همین الان طواف معیوب انجام بده؟ یا نایب بگیره؟ نخیر. این صبر میکند تا آخر وقت. آخر وقت کیه؟ آخر وقت روز نهم ذی الحجه الحرامه تا اون وقتی که بتواند برسد به وقوف واجب … به وقوف واجب عرفات. وقوف واجب عرفات، از یکساعت بعد ازظهر حداقل. از یکساعت بعد از ظهر تا غروب شمس، وقوف واجب عرفاته. اما اگه این آدم تا یکساعت بعد از ظهر طول می کشد تا بتواند طواف درست را انجام بدهد یا نماز درست را انجام بده، در اینجا چی؟ در اینجا وقت به عنوان معذور بودن، یا معذور بودن قصوری یا معذور بودن تقصیری، وسیع است. اما در این وسعت وقت، باید درست کند طوافش رو. یاد بگیرد یا از نظر مزاجی قدرتی در خود ایجاد کند یا از نظر معرفتی یاد بگیرد چجور طواف کند و چجور نماز طواف را بخواند و شرایط و اجزای اونها رو درست کند. اما اگر درست نکرده، در وقت موسع تا چه برسد در وقت مضیق نایب بگیرد، این هم نایب گرفتنش حرامه. هم نایب کار حرام کرده. هم پول دادنش ایکال بالباطله. هم پول گرفتن نایب اکل باالباطله. این محرمات هست، برای اینکه در نماز، بنای نماز واجب، در مبنای نماز واجب، بنا نیست که انسان نایب بگیره، مادامی که خودش می توانه. حالا این توانایی چند جوره. روز چهار شنبه من عرض کردم که بطور کلی انسان وقتی موظف به عملی است باید اون عمل را یاد بگیرهف مخصوصا در وقتی که وقت مضیق باشه، باید یاد بگیره تا وارد در این عمل بشه. حالا یاد نگرفت. این آدمی که سالیانی از تکلیف گذشته است و نماز می خونده است و چه می کرده و حالا می خواد فقط برای {20:33} چون صحیح نیست مثلا، غلط داره، می خواد نایب بگیره. چند ایراد به این وارده. اولا، ً شما نماهزایی که قبلاً خوندین، درست نکردین تقصیراً. اون نمازهاتون باطله و باید از سر بخونین. ثانیاًف چرا چسبیدید به نماز طواف نساء فقط؟ چرا شما به نساء چسبیدید فقط؟ خیلی عجیبه ها. ما سه طواف داریم. اولاً رکن نیست. طواف نساء رکن نیست. طواف نساء، نه در عمره مفرده که واجب است، رکن نیست و نه در عمره تمتع که مستحب است، رکن نیست و نه در عرض می شود که حج اصلی که حج اکبر است، طواف نساء که آخر طواف نساء است رکن نیست. طواف نساء هیچوقت رکن نیست، واجبه.
خب اینی که واجب است، یک حسابش اینه که اگر طواف نساء انسان نکند، نساء برش حرامه ا{21:25} زن داره حرامه، زن بگیره، حرامه شوهر داره حرامه، شوهر نکرده می خواد شوهر کنه حرامه. بر زن و مرد زن گرفتن و شوهر کردن، یا زن داشتن و شوهر داشتن، رو حساب عمل جنسی عرض می شود که حرامه. حتی نگاه کردن به شهوت، حرامه، بوسیدن حرامه، دست مالیدن حرامه، جای دیگه مالیدن همش حرامه. {صحبت حضار} خب این نساء که حرامه، همه چیزشه دیگه، همه چیزش. در حال احرام چه بود؟ در حال احرام نساء که حرام بود، لا رفث، چه بود؟ الان در حال احرام در این بعد. در این بعد در حال احرام. خب ما این سوال رو میکنیم. چون اونجا زیاد سوال می کردن. بعضی شاخ در میاوردن. آقا شما چسبیده به بیضه نماز طواف نساء فقط؟ نماز طواف عمره که مهمتره. نماز طواف زیارت. اولین اهمیت، مال نماز طواف عمره است. اگر طواف عمره یا نماز طواف عمره، غلط باشد، تمام محرمات احرام حرامه تا آخر عمر. تمام، نه زن فقط. زن و عطر و مطر و همه حرامه. این درجه اول.
درجه دوم عرض می شود که طواف زیارت. مادامیکه انسان طواف زیارت نکرده، حداقلش نساء و عطر حرامه. طواف زیارت کرد، عطر حلال میشه، طواف نساء کرد، نساء حلال میشه. پس دو بعدیه. طواف عمره بیست و چهار بعدی است. بیست و چهار برابره. چون حرمت نساء یک بعده. اگر بیست و چهار محرم در باب احرام داریم، طواف عمره اگر باطل باشد و غلط باشد، بیست و چهار برابر طواف نساء مسئولیت دارد. یعنی طواف نساء فقط نساء رو حرام میمونه اگه طواف انجام نده و صحیح انجام نده. اما طواف عمره اگر انجام نده یا صحیح انجام نده، بیست و چهار حرام که در ضمنش نساء است،حرامه. به اون بیست و چهارتا توجه ندارید، این یک نسائه. چرا فقط طواف نساء رو توجه دارید؟ این مال طواف عمره.
و طواف حج زیارت دوتا. دوبله است. اونجا بیست و چهار برابره، اینجا دوبله است. که قبل از اینکه طواف زیارت و طواف حج هست انجام بدید، هم عطر حرام است و هم زن حرام است. پله پله است. وقتی طواف زیارت انجام دادید، اون وقت در اینجا، عطر حلال میشه. بعد هم که طواف نساء انجام بدی، اونوقت نساء حلال میشه. و شما حجاج فقط چسبیدید به دو رکعت نماز طواف نساء که نکند نساء حرام گردند، نکند رجال. بابا قبلاً رو چیکار کردید؟ قبلاً نیابت نمی گیرن ها. نه برای طواف عمره، نماز طواف عمره نیابت میگیرن. حرص نمی زنن. نه تجار نیابت اونجا میان، نه فجار نیابت میان، نه اینها میان و نه از برای طواف نساء میان. فقط برای طواف زیارت میان، فقط برای طواف نساء میان. پس بنابراین اولاً و اخیراً، این نیابت گرفتن از برای طواف، چه طواف عمره و چه طواف زیارت و چه طواف نساء، این کلاً باطله. فقط دو سه مورد داریم که میشه. اون هم با دلیل. که عرض کردم باز هم اشاره میکنم و الا، یا انسان درست نکرده است تقصیرا، برو درست کن. شما محرم شدید، اولاً احرام باید بلد باشید محرم بشید. خب، اگر احرام بلد نیستید، باید یاد بگیرید، بعداً محرم شید. این اول، محرم شد، حالا که محرم شدید، بعداً که میخواید طواف و نمازش رو انجام بدید، باید بدانید طواف را. یا شما رو یاد بدن در حال طواف. بدانید نماز طواف رو، یا یاد بدن. یعنی یه نفر بخونه، شما هم باهاش بخونید. بالاخره باید که این نماز طواف رو شما درست با طواف انجام بدید. اما اگه نمی دانید، صبر کنید. صبر کنید تا روز نهم دی الحجه که وقت دارید. در حال احرام بمانید و این یاد گرفتن کسی که حج میره، خب نماز خون بوده بالاخره، ولو غلط غلوط داشته. این درست کردن غلطها و تصحیح اغلاط چه در حمد و سوره چه در سوره دیگه، اینکه حمد و سوره به ما چسبیده برای اینه. چون نوعا حمد و سوره است غلطه و الا رکوع که همه بلدن، بچه هم بلده. سجود هم بلدن. این حمد و سوره است که در قرائت گیرن و لذا ما چسبیدیم به حمد و سوره و الا لزومی نداشت. این واجبات نماز طواف رو، محرمات نماز طواف رو، شرائط و اجزای نماز طواف رو، انسان باید یاد بگیره تا زمانی که وقت داره. اما اگر تقصیراً انداخت تا آخر وقت و یه مقدار وقت مونده که اگر نماز طواف را الان نخوند، دیگه تمام شد، نمی خونه. این نمیتونه محرم بشود از برای حج. چیکار کنه؟ باید نماز طواف رو همانطور بخونه که بلده. غلط غلوط. باز نایب نداره، چ.نکه نیابت نیست. مادامیکه خودت می توانی ولو غلط، این آدم یا با پای خودش راه میره، یا شلو شلو در میره. اگه با پای خودش بره، اگر هم نه، شلو شلو بره،تو به جای من برو. خب با یه پا برو. اینجا هم، مثاله، اینجا هم مادامیکه می تواند این نماز را اون مقدار که می تواند صحیحاً بخواند و اون مقدار که نمی تواند غلطاً ولو مقصر است، بخواند کتک داره ولکن این چیه؟ این از احرام اون رو بیرون میبره. درسته. حالت اضطراره، ولو اضطرار به اختیاره. این نماز طواف رو دیگه نایب گرفتن براش معنا ندارد.
پس مادامیکه امکان دارد برای انسان، نماز طواف را در وقت خودش انجام بده، باید درست کنه و اگر هم مقصراً درست نکرده است، این باید نماز طواف بخونه. نایب در وقت عمره، در وقت حج، هیچ معنا ندارد، مگر چند مورد که اشاره کردیم. یک، طواف رو انجام داد، بعد از طواف بی حال شد. بیحالی ادامه دارد تا روز نهم. دیگه وقت هم نداره نماز بخونه. اینجا چی؟ {26:54} منتها مُرد، وقتی که نماز طواف برش واجب شده بود. یعنی وقت نماز طواف داشت و انجام نداد، یه مقداری گذشت، دیگه وقت طواف رو قبلا داشت و طواف رو به تاخیر انداخت، پس این مثل آدمی که نماز ظهر و عصر رو عرض می شود که ظهر رو نخونده. اگر بعد از مقدار انجام نماز ظهر، نماز رو نخونده و مرد، این قضا داره، باید که نایب بگیرد. حالا با وصیت یا به غیر وصیت. این یه مطلبیه. و اما اگر نه، اول ظهر که اول نماز اصلیه، نماز رو نخوند، این قضا ندارد. قضا نداره. حالا اینجا، این آدم مورد این است که بمیرد، در وقتی که واجب بود که نماز طواف را بخواند، اما مقداری تاخیر شد ولو تاخیر عمد، عمد عصیانا هم نیست، اینجا براش عرض می شود که نایب میگیرند. اینم دوتا. دیگه سوم چیه؟ اول و دوم، زور زورکی باید خود رو به سوم برسانییم. سوم کجاست؟ سوم اینجاست که آقایون احیانا فتوا میدن. میگن اگر … چه، چه، چه، خود بخواند و نائب هم بگیرد … کسی بهش یاد بده و این نماز رو بخونه. یا اگر جماعت رو قبول کردیم، به جماعت نماز آیات رو بخوند. اما یای سوم، اگر نبود، نه جماعتی، نه کسی یاد بده، خودش هم تقصیر کرد، نکرد، نایب یعنی چه؟ نایب دلیل می خواد. اینکه شما بخواید نایب بگیرید برای نمازی که خودتون دارید میخونید، مثل نماز صبحی که این براش وصیت کنه که برای من نماز صبح هم بخونید. نه دیگه. این نمازش الله اکبره، حالا یا قصوراً یا تقصیراً، رفته است توی آب داره خفه میشه، این نمازش ترک نمیشه و این قابل توکیل نیست. به سوم توکیل اونجایی است که ایشون نماز طواف رو کلاً یادش رفت. رفت و رفت و رفت و رفت، تا رسید به وطنش. چیکار کنه؟ اینجا نص داریم. نص داریم که نماز طواف رو اونجوری که هست بخوانید و نص هم داریم که یکی هم نایب بگیره که پشت مقام ابراهیم بخوانه و قاعده اش جمعه. هم پشت مقام ابراهیم، نایب بگیر بخونه، که خودش نمی تونه و هم خودش بخوانه چون این تکلیف خودش متوجه هه. پس جمع شد، بین جهتین. دو چیز شرطه. خود باید بخواند، در پشت مقام ابراهیم باید بخواند. خود، در پشت مقام ابراهیم. خود در پشت مقام ابراهیم، نمیشه. تقصیره. دلیل هم داریم، دلیل نداشتیم نمی گفتیم. که این اگه نسیان عن قصوره، عن تقصیرا نبود. برای اینکه عن تقصیر بوده مطلب دیگریه. اگر این نسیان کرد و قاصر در نسیان هم بود و چه وچه و چه بود، رسید به وطنش، اگر میتواند برگرده، اگه وطنش جده است، وطنش طائف است، وطنش مدینه است، خب برگرده. اما اگر جوری نیست که خب نمیتونه برگرده، زور زورکی این مستطیع حج عمره شده، نمیتوند برگردد. این در همون جای خودش، نماز را بخواند به عنوان نماز طواف. یک بعد رو انجام داده، تکلیف متوجه اوست. بعد دوم، باید در مقام ابراهیم باشد که ﴿وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى﴾ [البقرة: 125] پس یه نفر رو نایب بگیرد در مقام ابراهیم که قبل از اونکه این دوکار انجام نشده است، این آدم، چه طواف عمره باشد، چه طواف زیارت باشد، چه طواف نساء، عرض می شود که ایشون در حال احرام است. در حال احرام است، چون دنباله هم داره که از این حال خارج نشده. بله، در طواف نساء از عمره احرام خارج شده، در طواف زیارت از عمره احرام خارج شده، در طواف عمره چی؟ در طواف عمره اگر یک نقطه رو انسان ترک کند و نایب پذیر هم نبوده است که بعدا باید خودش انجام بدهد، اگر بتواند، اگر نه، نایب بگیرد، قبل از انجام دادن خودش و نایب گرفتن و یا هر دو، این آدم محرم است؟ لباس احرام تنشه؟ محرم است. محرمه، یعنی تمام محرمات احرام بر این آدم حرام است، مگر اینکه این کار رو عرض می شود که انجام بده. اینکه ما اینقدر ما اصرار داریم و عرض می کنیم، آقایون ان شاء الله مشرف به حج خواهند شد، بروید و ببینید این دکان های فساد و افساد عرض می شود که نیابت طواف. مثلا میگن در جده که وارد میشن، آخوند میاد جلو، یالا پول بده، برای نیابت طواف، نیابت نماز، نیابت سعی، نیابت معی، نیابت شیطون زدن، خودش شیطونه ها. پس چرا اومدی اصلاً؟ این خودش شیطونه، به خودش باید زد. {31:19} این خودش باید انجام بده. این نیابت یعنی چه؟ این دکان های خرکی چیه باز کردین شما؟ اکل بالباطل و ایکال بالباطل می کنید. و اینجا فروع دیگری از برای نماز طواف هست که یه مقداری عرض میکنیم، بعد هم وارد سعی خواهیم شد ان شاالله.
آقایون کتاب دارید باز کنید کتاب رو. یکی از برادران… ما در نماز طواف نقشه ای رو در کتاب ترسیم کردیم که آقایون الان حضوراً مشاهده می فرمایند. صفحه 268، یه کمی جلوتر. صفحه 268، اینجا در صفحه 267 که قبل از این نقشه است، نوشتیم: روی این اصل، ترتیب مکانی نماز طواف واجب، از قرار زیر و نماینده اش شکل پایین است که حتی الامکان، اول این تطبیق کنید با شکل، پشت مقام، البته {32:31} خلف المقام. من مقام، بعد اولش خلف المقامه، خلف مماس. نوشته اونجا. مقام ابراهیم، یک. پشت و نزد مقام. هم پشته و هم نزده. اگر فقط پشت است و نزدیک که مماسه. اگر پشت است، یه خورده دورتر، مرحله دومهدر یک. اگر پشت است و بحیاله، مرحله سه است. و هر سه زاویه در بعد یک قرار گرفته. سه زاویه هم هست. چون زاویه چهارم که به مقام بخوره، کاری به نماز نداره. اون سه زاویه دیگر ذوزنقه، این سه زاویه، حد نماز است در بعد یک. پشت مقام البته هر چه نزدیکتر که اون هم که مقداری از مقام منحرف میشه، باز پشت مقام، صدق میکنه. حیال، حیال طرف راست به راستی و طرف چپ راست. دف و سپس دورتر تا آخر مسجد الحرام که صدق پشت مقام، کمتر و در مرحله دوم است. صدقش کمتر میشه، پشت مقام. چون پشت دوره. و البته هر چه از محدوده مربع مقام، دورتر شویم، خط محدوده نماز نیز بر حسب صدق عرفی، درازتر می شود. مثل شطرالمسجد الحرامه ها. که این شطر از نظر هندسی، هر چه دورتر بشه، وسعت هندسی شطر بیشتر میشه و در مرحله سوم، نوبت سوم، به سمت چپ و راست مقام. منتها سمت چپ و راست مقام که بحیال المقام است، این هم دو بعدیه. یک حیال نزدیک است. مثل خلف نزدیک و یه حیال دور، به سمت چپ و راست مقام می رسد که در درجه اول به اندازه ضلع ابراهیم. ضلع ابراهیمی کعبه. ببینید، ضلع ابراهیمی کعبه، اینجایی که نوشتیم ضلع ابراهیمی. این ضلع ابراهیمی کعبه تا مسجد الحرام نیستش که. پشت مقام به اندازه ضلع ابراهیمی تا آخر مسجد الحرام، کعبه و بعداً تا آخر مسجد الحرام، از دو طرف.
خب، و از پشت هم به همین ترتیب کم کم خطش درازتر می شود و تبعا تشکیل دو مثلث می دهد. ملاحظه کنید. دو مثلث اینجا قرار گرفته و این هر سه مثلث، یک مربع کامل پشت و طرفین مقام، تشکیل داده ملاحظه می کنید. این مربع کامله، این مربع کامله که این سه بغله درش هست. و اگر در این دو مثلث نیز جا نبود که در زمان ما فرضی بعید است را در جاهای دیگر مسجد الحرام انجام بده. ضرورت. بله، ﴿وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى﴾ [البقرة: 125] من مقام، اونی که میفهمیم، مقام معینه دیگه. ولکن جاهای دیگر مسجد الحرام مقامه. منتهی مثل ﴿وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ﴾ [البقرة: 115] مال مرحله دومه. مرحله اول، ﴿فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ﴾ [البقرة: 150] اما اگه این نشد. جایی هستیم که نتوانستیم شطر المسجد الحرام پیدا کنیم. یک نماز کافیه در هر طرف بخونیم. چرا؟ وَلِلّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ. اینجا هم اینطوره. اینجا اگر بتوانید مقام اول را که مقام معروف به نام مقام ابراهیم است، نماز بخوانید بسم الله. اگه اونقدر جمعیت زیاد بود که نشد، اصلا در تمام مسجد طواف می کنند. اصلاً نشد حالا خلاف میکنند یا نمی کنند کاری نداریم. خب نشد. ما در اونجایی که می شود، ولو خلف المقام و حیال المقام نباشد، نماز طواف انجام میدیم، به شرطی که وقت نباشه البته. وقت باشه نه دیگه. اگر وقت باشد که ما باید تاخیر کنیم. البته با مراعات فاصله میان کعبه و مقام که اون محدوده، نماز طواف نیست البته. اون هیچی. اونی که بعد از مقام ابراهیم تا کعبه، اون هیچی. بعد، یعنی قسمت خلفی و پشتی مقام ابراهیم رو اگر در این مثلث نشد، در این چهار مرحله نشد {36:28} این مال نماز طواف واجبه.
اما نماز طواف مستحب. هرجا بخوایم انجام بدیم. نماز طواف مستحب اصلاً نخوندین. اگر خواستین بخونین، مقید به مقام نیست. بلکه بهتره که در مقام نخونید. چرا؟ برای اینکه مادامیکه نماز طواف واجب هست و جا هم تنگ است و فشار میارن، شما میخوای مستحب رو انجام بدی که واجب مردم، خب باید {36:51} جاهای دیگه مسجد الحرام؟ خب این نمیشه. بله در جاهای دیگه مسجد الحرام انجام دهد. البته با مراعات فاصله میان کعبه و مقام که در محدوده نماز طواف نیست و اکنون شکل مربع نماز، آنجا که عرفاً پشت مقام است، تبعا مقدم است و سپس دو طرف مقام، نخست در ضلع ابراهیمی و سپس تا آخر مسجد الحرام و خود خواننده خوب می تواند تشخیص دهد. زیرا معنایی است عرفی که فقیه هم بایست در این چیزها به فهم و تشخیص عرف مردم عادی مراجعه کند.
یادمه در بحث چیز که می کردن آقای خمینی در نجف. در درس که حاضر نمیشدیم لازم نبود. در حکومت اسلامی که بحث می کردن، گفتیم سیاسی است میریم. یه روز فرمودن که خب این مطلبی است که در مدرسه ما می فهمیم. باید بریم ببینیم بازار چی میگه. چون مناط فهم بازاره. من به ایشون گفتم که شما چرا مردم رو معطل می کنید در مدرسه؟ این مدرسه ای که فهمش به درد نمی خوره، چرا از فهم بازار خودتون دور می کنید و دیگران رو به فهم مدرسه میارید؟ ایشون گفتن این تقیه است. گفتم از اون تقیه هایی است که تقیۀ شقیه است. باید اینها رو گذاشت کنار تا حداقل فهم عرفی رو از دست نداد. حالا اینجا هم هیمنطوره. چون پشت مقام، این هندسه اش به دست فقیه نیست. فقیه هندسه بلد نیست اصلا. اگر هم بلد باشد، این هندسه اش به دست دقیق هندسی نیست. عرفاً باید صدق پشت مقام بکنه. و روی هم رفتهف از مقام ابراهی،ف با توجه به دو تعبیر روایات، نزد مقام، پشت مقام. نزد، اعم است از پشت. پشت، پشته. نزد، سه ضلعیه. پشت یک ضلعی است. ولی نزد، راست و چپ و پشت. این است که در درجه اول، پشتِ نزد مقام. پشت نزد مقام {38:37} و سپس پشت دورش تا آنجا که گویند پشت مقام است. منتهی، دورش، ببخشید، پشت دورش، دورش غلطه. تا آنجا که گویند پشت مقام است و سپس طرفین مقام که لااقل در ضلع ابراهیمی کعبه باشد. تا اگر پشت مقام نیست، نزد مقام باشد و هر دو مشمول آیه من مقام اند. چون واتخذوا من مقام، این سه ضلع رو میگیره. ضلع جلو رو نمیگیره و ظاهراً خود از مقام، هر دو را به همین ترتیب شامل میشه. {صحبت حضار} ببینید، این ضلع ابراهیمی است. من مقام. این مقامه؟بله. اینجا میشه، اینجا میشه، اینجا. ولی همش باید طرف کعبه باشه، {صحبت حضار} نزد طرف کعبه گاه مستقیمه که این مقامه، اینطور می ایسته. اینطور، اینطور، اینطور، نزد طرف کعبه است. گاه اوقات اینجا، اینجا اینطور نمی تونه بایسته. اینجا نزد به طرف قبله {40:04} ببینید، خلف المقام که طرف کعبه است {40:08} خلف المقام، چون مقام یک قسمتی است از ضلع کعبه. اما طرفین، طرفین تا مادامیکه در ضلع ابراهیمی است، خب این طرف کعبه است. این یک ضلع کعبه است … ولی اونجا که رفت چی؟ چهار. اونجا اگه رفت چی؟ اونجا، اینطور نمی تونه بایسته، باید اینطور بایسته. باید طرف کعبه باشه. خب، این رو اکتفا می کنیم. یه تتمه های مختصری داره، بعد وارد سعی میشم که سعی رمضان هم در ضمن این سعیه و سعی کل عبادات.
اللهم الشرح صدورنا بنور العلم و الایمان و معارف القرآن العظیم و وفقنا لما تحبه و ترضی و جنبنا ان ما لا تحبه و لا ترضی والسلام علیکم.