جلسه سیصد و شصت و دوم درس خارج فقه

حج

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین
اللهم صلی علی محمد و آل محمد

بحث در وقوف عرفات بود، آخرین مطلب، حدیثی از رسول الله (ص) بود در وضع وقوف در عرفات. حدیث، لَمّا وَقَفَ رَسول الله (ص) جَعَلَ النّاس یَبتدِعونَ….. نَاقَهِ، حالت عوامی که حالا بیشتر که پیغمبر بزرگوار در اون محل خاصی که در عرفات وقوف فرمودند، در حالی که سوار شتر بودند، مردم ریختن همینطور دور….. ناقَهِ، جَعَلَ النّاس یَبتدِعونَ….. نَاقَهِ وَ یَقِفونَ إلَی جَانِبِهِ…….

(صحبت حضار)

-بله؟

(صحبت حضار)

وَفَعَلوا مِثلَ ذَلِکْ

(صحبت حضار)

-بله؟

-چرا دیگه، چون پیغمبر سوار ناقه بود، پیغمبر که ایستادند، میومدن دور، پیغمبر رفع کرد، باز اومدن، باز رفع کرد،

وَقَالْ أیُّهَا النَّاس إنَّهُ لیسَ موضِعْ أخفَا نَاقَتیَ المُوقِعْ، وَلِکن هَذَا کُلّ موقِع وَ أشَارَ بِیَدِهِ وَ لَلموقف، قالْ هَذَا کُلّهُ موقِعْ فَتَفرَّقَ النّاسْ وَ فَعَل مِثلِ ذَلِک لِلمُزدَلِفَه.

 در مشعر الحرام آمدن همین کارو کنن ول نمیکردن و پیغمبر بزرگوار همین کار رو کرد.{لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ} اگر از آب دهن ما، از ظرف ما، از چی ما بخواین تبرک کنین، باید بگیم نه این حرفا نیستش دیگه، امام میزد کنار، مام میزنیم کنار.

ذَلِک ….. مِن عَرَفاتْ، علامه بزرگوار می‌فرمایند در تبصره، وَ هُوَ رُکنٌ فِی الحَجّ یُبطلُ الإخلالُ بِهِ عَمداً، طبعاً یُبطلُ الإخلالُ بِهِ عَمداً، وقوف در عرفه، دو وقوف است، وقوف در مشعر سه وقوف. در عرفه یک وقوف اختیاریست و یک وقوف اضطراری.

وقوف اختیاری عرفه از ظهر یا یک بعدازظهر است تا غروب، این وقوف اختیاریست که وقوف الماءش رکنه و کل وقوف هم واجب. این وقوف اختیاری است.

 وقوف اضطراری عبارت است از اینکه مقداری از زمان بین الظهر و الغروب یا بین یک ساعت بعدازظهر تا غروب رو انسان وقوف کند. این وقوف اضطراری است، اما اگر بتواند تمام مدت را وقوف کند که وقوف اختیاری‌ست اگر عمداً ترک کند، ترک عمدی رکن کرده و حج باطله. برای اینکه از ارکان مهمّه حج عبارت است از وقوف عرفه و وقوف مشعرالحرام.

 خب این دو وقوف که وقوف اختیاری و اضطراری، اگر اختیاری را عمداً ترک کند حج باطله، اگر وقوف اضطراری، اختیاراً نمی تونه تمام مدت بماند، اضطراراً مقداری می تواند بماند، اگر اون مقدار اضطراری وقوف عرفه را ترک کند، باز حج باطله.

یکی از خصوصیات این وقوف‌های که وقوف در عرفات و وقوف در مشعر و بیتوته مُنا، یکی از خصوصیات این است که اضافه بر رکن بودن دوتای اول مخصوصاً، این‌ها قابل نیابت هم نیست، طواف قابل نیابته، سعی قابل نیابته، احرام قابل نیابت نیست، احرام که اصل مطلبه برای وقوف در حج عمره و از جمله وقوف در عرفات که اگه شما نتوانید نه اختیاراً و نه اضطراراً  وقوف کنید در عرفات حج شما باطله.

(صحبت حضار)

 مثل خود احرام که دیروز صحبت شد، که آقایون می فرمایند که اگر کسی یادش رفت محرم شه تا آخر بعد یادش اومد، این آدم می‌فرمایند که حجش یا عُمرش درسته. ما عرض کردیم درست نیست برای اینکه این داخل حج نشده، داخل عمره نشده اصلاً.

(صحبت حضار)

-حالا بحث می‌کنیم، اون مال مشعره.

اما وقوف مشعر، مشعر دارای سه وقوفه، یک وقوف وسط است که وقوف اختیاری‌ست، بینَ الطلوعینْ، طلوع فجر صادق تا طلوع آفتاب، این وقوف اختیاری‌ست. اگر کسی بتوانه اینطور وقوف کنه و عمداً ترک کند این حجش اصلاً واجبه و دو وقوف اضطراری، یکی قبل الوقفه، یکی بعد وقف.

 در عرفات اینطور نبود، در عرفات در داخل اون مدت بود اما اینجا یکی قبل الوقفه، یکی بعد از وقف. قبل از وقف قبل از طلوع فجر صادق تا اول شب، از اول شب تا طلوع فجر صادق وقوف اول اضطراری مشعره که اگر کسی نتواند بین الطلوعین وقوف کند در مشعر، قبل از طلوع فجر صادق وقوف الماء می‌کند بین عرض می شود که مغرب و طلوع فجر صادق، این اضطراری که اگر اضطراری را توانست و انجام نداد باز حجش باطله.

(صحبت حضار)

– باید محرز باشه که بین الطلوعین میتوانه. شخصی احراز کند بین الطلوعین میتوانه یا احتمال بدهد که می تواند بین طلوعین رو وقوف کند، این منتقل به اضطراری نمی شه. انتقال به اضطراری در صورتی که به‌طور کلّی یک اثر روش پیاده بشه، چه انسان نرسد چون اضطراری اول قبل طلوعه، چون اول باید که وارد مشعر شد که اول وارد مشعر بشه، نمیشه طلوعه فجر صادق وارد بشه و قبلش نه، خب قبل وارد شده، این وقوف اضطراری اول.

 وقوف اضطراری دوم بعد از طلوع آفتاب است. بعد از طلوع آفتاب مقدار ماء اگر وقوف کرد در مشعر الحرام عند الإضطرار این درسته. اما اگر هم وقوف اختیاری را ترک کرد و هم وقوفین اضطراریه‌ای را عمداً که هیچ حتی سهواً، جعلاً، غفلتاً اگر هر سه وقوف دو اضطراری و یک اختیاری مشعر را ترک کرد حجش باطله.

(صحبت حضار)

-اینجا باید بحث کنیم. می‌رسیم به مشعر.

 خب عرض می شود که وَ هُوَ رُکنٌ فیِ الحَجِّ یُبطلُ الإخلالُ بِهِ عَمداً وَلو تَرَکَهُ نَاسِیَاً حَتّی فَاتَ وَقتُه وَ لَمْ یَحْصَلْ بِالمَشعَرْ بَطَلَ حَجُّه، همون که عرض کردیم.

اگر….. نکرد، وقوف نکرد، وقوف اختیاری، در عرفات نکرد تا رفت به مشعر و باشه و به مشعر هم نرسیده اصلاً، اگه رفت مُنا و وقتی رسید به منا که دو وقوف اختیاری و اضطراری عرفات رو انجام نداده و به مشعر اصلاً نرسید پس وقوفین ترک شد، هم اختیاریش هم اضطراریش، در اینجا حجّش باطله.

لِأنَّهُ تَارکٌ، بیانی که عرض می‌کنیم ما بعد از پرانتز، لِأنَّهُ تَارکٌ إذاً ، المُوقِفَینْ الأعظَمینْ إختیاریاً وَاضطراری مِنْ مُثَلثِ مَواقِفِ الحَجّ.

مُثَلثِ مَواقِفِ الحَجّ، وقوف عرفات است و وقوف مشعر است و بیتوته منا ، بیتوته مُنام اسمش بیتوته ست ولکن وقوفه. وَ یَجِبُ فیهِ نیّت، این عبارت علاّمه، ما عرض می‌کنیم حَاضِرَهً کَمَنسَکٍ مِنْ مَناسِکِ حَج، خب ما یک نیت کلی داریم نسبت به کل مناسک عمره و حج که هست، یک نیت‌های جزئی داریم، دونه دونه نیّات، همونطور که در نماز همینطوره که دیروز عرض کردم. منتهی نیت کلّی نسبت به کل، این باید حاضر باشه که وقتی ازتون سوال کنن که چیکار میکنین، این بدونه داره حج انجام میده یا عمره، عرض می شود اما نیت جزئی ممکن است همینطور این کارهایی که به‌عنوان حج است و عمره انجام بده، اما نیت حاضر نداره، نیت مخفیّه داره که اگر سوال کنند چه میکنی بگه من دارم رمی می‌کنم یا دارم چه می‌کنم یا چه می‌کنم.

خب، هِیَ حَاضِرَهً کَمَنسَکٍ مِنْ مَناسِکِ حَج أوْ مُستَدامَهً مُنذُ إحرامٍ، مُنذُ أحرمُ لِلحَجْ.

علاّمه می‌فرماید که وَ الوقوفُ بِعَرَفاتْ إلَی غُروبِ الشَمس مِنْ یومِ عَرَفَه وَلو لَمْ یَتَمکَّنْ، من نوشتم دونَ إختیارٍ، یک مرتبه عدم تمکّن به اختیاره، احیاناً انسان نتوانست که وقوف اختیاری در عرفه کنه اما تقصیر خودشه، الإمتِناعُ الاختیار ……. ، این خودشه، تقصیر خودشه، یک کاری کرد، رفت دیر شد و نتوانست وقوف اختیاری در حج رو انجام بده، این باطله یا صحیحه؟ اینکه معذور که نیستش که، این حال اضطرار مِن دونَ الاختیاره، پس این جمله رو باید اضافه کرد به فرمایش علاّمه که دونَ الإختیارٍ أن کَانَ اضطرارٍ بعد می‌فرماید أو نَسِیَ حتّی طَلَعَ الفَجر وَقَفَ بِالمَشعَرْ ….. أو نَسِیَ حتّی طَلَعَ الفَجر.

وقوف عرفات بطور کلی فراموش شد، هم اضطراریش و هم اختیاریش، اما مقصراً نه، قاصراً، در اینجا أحَدُ وُقوفین کافیست که مسائلش رو بعداً ما عرض می‌کنیم.

(صحبت حضار)

-حج باطل اینطوره. اگر وقوف، ببینید، مگه در موقعی که حج باطل است، نباید اتمام کرد حج رو؟ ….. به این معنا، یک مسئله‌ایست خودش که اگر بعضی از کارهای عمدی یا غیر عمدی، هرچی حالا عمدی، اگر کار عمدی، مثل اینکه فرض کنید که قبل از سعی بین صفا و مروه، انسان عمل جنسی انجام بده، این عمره رو باطل میکنه در عمره، حج رم باطل میکند در حج، اما معنی بطلان چیه؟ یعنی ول کنه؟ نخیر باید همه رو انجام بده و بعد سال آینده یا سالی که می‌تواند مکرر این حج عمره رو انجام بده، معنی بطلان اینه. چون دو بطلان داریم.

خب عرض می‌شود که بعد می‌فرمایند الفَصلُ الثَالِث فِی الوُقوف بِالمَشعَرْ وَ مَا یُشْعَرُکَ مَا هُوَ مَشعَرُ الحَرام الجَمع، المُزدَلِفَه

 این اسماء سه گانه، سه بعدی معنای اهمیت و موقعیت مشعر الحرام رو نشون میده، کما اینکه عرفه برای روز عرفه و عرفات از برای صحرای عرفات، لِمُثلثِ أسماء ثَانیه فَإذَا أفَضتُمْ مِنْ عَرَفات فَاذکروا الله عِندَ مَشعَرِ الحَرامْ.

ببینید وقوف عرفات رکنه، وقوف مشعر هم رکنه، هر دوام در قرآن ذکر شده، اما ذکر مشعر الحرام عنوان اصالت دارد و ذکر عرفات عنوان فرعیت دارد، هر دو هم، عبارت رو بخونید، آیه رو{فَإذَا أفَضتُمْ مِنْ عَرَفات}قبلاً عرفات ذکر نشده قبلاً اصلاً نیست عرفات، {فَإذَا أفَضتُمْ مِنْ عَرَفات}پس ضمنی عرفات اومده {فَاذکروا الله عِندَ مَشعَرِ الحَرامْ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّين} که دیروز اشاراتی عرض کردم.

 پس مشعر الحرام از عرفات أهمّه در بعد فقه معرفتی هم نیز چنین، چون وقوف در عرفات برای احضار و تبلور دادن به معرفت‌های سه گانه انسان است که خود را و شیطانش را و خدایش را بشناسد، خود را نبازد در برابر شیطان، شیطان را سلب کند و ایجاب رحمان که این مرحله اولا در صحرای عرفات که صحرای بسیار وسیع‌تریست از تنگه مشعر {فَإذَا أفَضتُمْ مِنْ عَرَفات} که همه یکجا از عرفات رفتید به مشعر، در این صورت مشعر محل شعوره، مِنَ الشعّی و شعور مِنَ الشعّی کَذلک، یعنی آنچه را که در عرفات تبلور دادید به معرفت‌های سه گانه خود سلبی و ایجابی در اینجا باید غُربال، در اینجا باید ریز و درشت کنید، اونایی که اشتباهاً اومده یا دقت کم بوده یا بدون توجه یا با توجه کم از معرفت های نادرست آمده است غِربال کنید و در مشعر الحرام که تنگه است و تنگاتنگ حجاج در اونجا قرار می‌گیرند و فضای بسیار باریک هست و موقت و واقعاً حالت تنگه دارد با اینکه اینقدر هم درستش کردن و صاف و صوف کردن، در اونجاست که انسان خلوت بیشتری می تواند با خودش بکنه و در عرفات انسان می تواند با اجتماع بیشتر اما در مشعر اینطور نیست {فَإذَا أفَضتُمْ مِنْ عَرَفات فَاذکروا الله عِندَ مَشعَرِ الحَرامْ}

 سوال، آیا اگر ماه ثابت نشد برای ما که رفتیم به مکه، در مگه گفتن که خب فلان روز، روز عرفه است ولی ما به حساب آفاق خودمون یا به حساب رؤیت و اطلاع خودمون گفتیم نخیر یک روز بعده مثلاً، یک روز قبله، آیا ما در عرفات با سیل جمعیت مسلمونا باشیم، واقعاً باشیم یا تقیّتاً باشیم؟ تقیّتاً باشیم به این معنا که امروز رو ما هشتم می دانیم اما در اینجا افق نهم معین کرده، ما این هشتم را با نهم اون‌ها باشیم و بعد با اون‌ها صورتاً بریم به مشعر و برگردیم به عرفات، برای اینکه روز نهم به حساب افق خودمون ادراک کرده باشیم، درک کرده باشیم، اینطور می فرمایند عده‌ای اما آیه اینطور نیست، آیه حالت جمعی به شعاعر حج داده است و کسی که سیلی بزند به چهره جمع، این سیلی به چهره حج و اعمال و مناسک خودش زده است.

 من نظرم هست که در مکه که مشرف بودیم و این مسئله رو سوال می کردن حتی برادران اهل علم و اهل معرفت، من میگفتم شما به روایات مختلفه نمی‌تونید توجه بفرمایید، به خود آیه توجه می کنیم. مثلاً فرض کنید در اونجا {أفَضْتُمْ}…. { فَإذَا أفَضتُمْ} نه اینکه عدّه ای إفاضه کردند، عدّه‌ای نه. {فَإذَا أفَضتُمْ مِنْ عَرَفات فَاذکروا الله عِندَ مَشعَرِ الحَرامْ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ}{ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاس}به این جمله بیشتر، {ثُمَّ أَفِيضُوا} ببینید دوتا إفاضه در اینجا هست، یک إفاضه از عرفات است به مشعر الحرام و یک إفاضه از مشعر الحرام است به مُنا، اسم مُنا اینجا نیومده، {ثُمَّ أَفِيضُوا}چجور؟ ما دو جور میتونیم إفاضه کنیم.

 یک مرتبه ما که، یه عده اصلاً که امروز رو فرض کنید امشب رو شب دهم می‌دونن در مشعرالحرام، یک عده ای تقیتاً که امشب را شب نهم مثلاً میدانند، همه ما مخاطبیم یا نه؟ بله. اگر کسی بگه بله پس{مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاس}یعنی چی؟ ثُم پس دو دسته‌اند.{ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أفَضتُم} که نیست،}{ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاس}پس ناس یک جریان است، مخاطبین جریان دیگر، و إفاضه هم بر هر دو واجبه، هم ناس إفاضه برشون واجب است که إفاضه کردن، هم مخاطبین برشون إفاضه واجب است. پس اینجا معنیش چیه؟ این دو، دو مرحله دارد. یک مرحله کَمَا أفَاضَ الناس قبل الاسلام، قبل از اسلام این روز رو، این شب رو افاضه می کردند مردم، شما روز إفاضه کنید.

(صحبت حضار)

-در خود إفاضه، در خود إفاضه

(صحبت حضار)

-ثُمَّ أفیضوا مِن حیثِ

-بله؟

(صحبت حضار)

-إفاضه شعائری کردن یا إفاضه کشکی؟ بحث بر افاده شعائریست. إفاضه از مشعر الحرام إلی مُنا که حکمیست از احکام خدا و واجب است، اون برای حاجیه، برای هر کسی نیستش که، حالا این حاجیا دو دسته اند، یه دسته ناسه قبلی، مشرکین، مشرکین در عرفات وقوف نمی کردن، قرآن می فرماید {فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَات} اینام چیز نمی کردن میگفتن ما چون عرض می‌شود اهل خانه ایم و جوار بیت الله هستیم و چرا عرفات کنیم؟ سرگردونی ما کمتر بشه، ما صاف از مکه میریم مشعر، از مشعر میریم مُنا، نخیر همه باید در عرفات برن، صحبت مکی و مدنی و ایرانی و ترک این حرفا نیست، همه باید اینجا یکسان باشند، این برای عرفات.

 اما در مشعر میومدن، در مشعر که میومدن، خب از مشعر چه موقع إفاضه میکردن؟ از مشعر، روز دهم، حالا یا در طلوع فجر اول که عده میگویند یا در طلوع آفتاب، بالاخره بین طلوعین یا بعد طلوع عرض می شود که شمس إفاضه می‌کردند. در روز دهم که آخر روز نهم است إفاضه میشد.

 خب حالا ناس اول عبارت است از همین که مشرکین قبلاً إفاضه می‌کردند، و اسلام نیومده است که تمام شعائر مسلمین رو از بین ببره، بعضیا رو تثبیت می‌کند، بعضیا رو عوض می‌کند، بعضیا رو زیاد و کم میکنه، اینجا از جاهاییست که کم نکرده، این یک.

دو، دو که نزدیک‌تر است،{ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاس} شما استقلال نداشته باشید در إفاضه، همانطور که ناس إفاضه کردند، شما هم إفاضه کنید. خب ناس در مقابل مخاطبین أفیضه چیه؟ ناس اکثریته دیگه. چنانکه مردم چنین کردند، شمام چنین کنید چنین، مردم اکثریته، شما اقلیتید. یعنی ای اقلیّت اسلام، شیعه ….، سنی هستید……… یا هرچه، اون اقلیّت مسلمان که براشون این فکر میاد که، کما اینکه برای ما اومده بود، اقلیّت شیعه که نخیر، ما برامون ثابت نشده، چون ثابت نشده است که امروز روز دهمه و به حساب افق ما نهمه یا به حساب عدم رؤیت ما عرض می‌شود که استثنائاً نهمه، بنابراین ما اینجا إفاضه نمی‌کنیم، شیعه‌ها واستن، شیعه‌ها همینطور باشن در مشعر، باشن فردا برن مُنا، نخیر،{ثُمَّ أَفِيضُوا} اینجا …….. می‌کند اقلیّت را بر اکثرّیت. صحبت اقلیت و اکثریت در إفاضه نیست،

(صحبت حضار)

-نه، مِن حَیثُ، مِن حیثمه، مِن حَیثُ مَکان، مِن حیثُ زمان، از مکان، مشعر الحرام، از زمان، روز عید، کما نیست، اگر کما بود مجمل‌تر بود، این واضح‌تره.

{ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ} از کیفیتی که، این کیفیت دو بعدیست. کیفیت مکانیست و کیفیت زمانیست، نه کیفیت رفتن، بدو، اون واسته، راه بره و نباشه نه. {ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاس} ما به این آیه استدلال می‌کنیم اولاً و ثانیاً.

اولاً،

(صحبت حضار)

-همینو می‌خوام عرض کنم. ما دو جواب داریم.

جواب اول که طبق نصّ،{ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاس} کلاً، چه اختلاف در رؤیت ماه شد و چه نشد که بهتر، اگر اختلاف در رؤیت ماه شد که اقلیّت امروز را نهم می‌دانند و اکثریت دهم می‌دانند، اینجا {أفیضوا} خطاب به اقلیّت است، چون ناس اکثریته. پس{ثُمَّ أَفِيضُوا} یعنی شما اینطور نباشد که بگید اکثریت برن چون افقشون اونطور و رؤیتشون اینطور و شما اینجا بایستید که در حج که حالت جمعی دارد و حالت ادغام مسلمین درهم دارد و حالت از بین بردن الوان و لغات و مذاهب و بلاد و اقلیم‌ها و این حرف‌ها دارد، اینجا که اسلام می‌خواد همه مسلمین درهم منزک کند، از نظر مشاعر زمانی و مشاعر مکانی، در اینجا بذارید کنار اون خصوصیاتی که اقلیّت‌ها فکر می‌کنند در اعمال عرض نمی‌کنم‌ها، در خود این، یا در اعمال، مثلاً ما حج تمتع انجام میدیم اونا انجام نمیدن. حج تمتع با …..  در حدّ یکسانند، در عمره با هم فرق داره ولی در این اعمال که حالت شعاریت دارد در این مشاعر، که ازجمله إفاضه از مشعرالحرام است،{ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاس}این یک، ولو یقین دارم من، فرض کنید حالا، فرض کنید ما یقین داریم در خود افق مکه فرض کنید، در فرض محال، گرچه هست، بر فرض که ما یقین داریم که نیست دهم یا نمی‌دونیم دهم هست یا نه، یا نمی‌دونیم دهم شده یا نه چون برای ما ثابت نیست، یا یقین داریم دهم نیست، اینجا باید{ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاس}این اولاً.

ثانیاً اشاره ای که کردم. ببینید، ما اینطور خیال می‌کنیم، خیالوندن به ما، که مکه چون سنّی هستن برای اثبات هلال چندان اهمیتی قائل نیستن، ولی درست قضیه به عکس اینه، اهمیتی که اون‌ها برای عید هلال قائل‌اند ما قائل نیستیم. آیا ما همه عدول میرن برای عید هلال؟ نه. ولی در مکه اینطوره و یکی از عللی که من تونستم بپذیرم از شیخ عبدالله بن حُمید، رئیس اشراف دینی وزیر قضاء که با هم رفیق بودیم، سوال کردم که خب شما ماه رو چجوری ثابت می‌کنید؟ گفت 40 نفر عادل، نه اونایی که پارسال عادل بودن، اونایی که بعد عادلن قبلش نه

(صحبت حضار)

-عدالت اون‌ها، عدالت اون ها دیگه، چطور عدالت مسیحی رو ما قبول داریم در باب وصیّت{أَوْ آخَرَانِ مِنْ غَيْرِكُمْ} در باب وصیّت، در دین خودش عادله راست میگه، ما که در احکام نمی خوایم بگیم، در دیدن هلال این آدمی که مسلمانه و این شخص مسلمان روز دهم باید مناسک حج رو انجام بده، روز نهم باید عرفات باشه، این مسلمانه، طبق عقیده اسلامی خودش، حالا هرچی می‌خواد باشه، این در عقیده خودش عادله و عدالت او برای ما پذیرفته است. وقتی که یک شیاری حاصل شد بین عده‌ای مسیحی که می شود به اون شیار اصلاً یقین کنیم، نمیشه گفتش چون مسیحی‌ان نه، حالا اینجا هم، ایشون میگفت و قابل قبوله که 40 نفر مشهور و متحقق در عدالت که پارسالیا قبول نمی‌کنیم، باید معلوم بشه عادلن، یعنی یکجور شهادت بدن، 40 تا بگن ماه فلان جا و اینجور و اینقدره و میگفت علتش این است که ما شب نهم اعلام می‌کنیم، اعلام هلال  فی حَجهُ الحرام کَأن لَیلَه السادسُ، نهم نه، سادس، ششم، شب ششم اعلام می‌کنیم خب چرا؟ چرا ما شب اول اعلام نمی‌کنیم؟ شب دوم مثلاً؟ چرا شب ششم؟ صبر می‌کنند اول، دوم، سوم تا ششم تا 40 نفر شهادت بدن بعد اعلام می‌کنند. اینجا چطور میشه برای خاطر ما چند مثقال شیعه اونا یه وری اعلام کنند؟ یعنی قبل اعلام کنند یا یک روز بعد اعلام کنند، چون اون‌ها مسلمان‌اند، اینطور نیست که مسلمان نباشند، ما حساب می‌کنیم اون‌ها کافراند و اون‌ها حساب ‌کنند که ما کافریم.

خب پس اونجا رؤیت هلال از مسلماته. مثلاً، ثُمَّ، فرض کنید از مسلم نباشه، ما به آیه اُمُّ القُری استدلال می‌کنیم در بعضی مراحل،{لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا} أُمَّ الْقُرَى……….. أُمَّ الْقُرَى‌ست، أُمَّ الْقُرَى در افقم هست، افق…… اینجور، پس تمام آفاق باید طبعیّت از أُمَّ الْقُرَى کنند.

همانطوری که در لیل قدر تمام آفاق که اختلاف دارند در لیل قدر، طبعیّت می‌کنند از اون مرکزی که ولّی امر تشریف دارند، مگه اینطور نیست؟ لیل قدر یک شب بیشتر نیستش که، اون شب قدر یک شب بیشتر نیست بین این سه شب یا بین این چندشب، خب کجا شب قدر است؟ محور کجاست؟ اگر هیچ ندانیم، محور أُمَّ الْقُرَى‌ست، اما برای اینکه هیچ نمی‌دانیم، ما می‌توانیم بگیم که و صحیح است بگیم که محور اونجایی که امام زمان اون شب تشریف دارند، اگر اون‌شب قدر را امام زمان در آمریکا تشریف دارن مثلاً، در آسیا هستن، در هرجا هستن، همونجا شب قدر است، بقیه طبعیّت داره. حالا در أُمَّ الْقُرَى هم چنینه، مثلاً، در جایی که افق خیلی فرق میکنه، فرض کنید که چند ماه شبه، چند ماه روز و این چند ماه شب، نمازهای پنج‌گانه را چجوری بخونن؟ چند ماه شب چکار کنن؟ در اینجا احتمالاً از جمله حرف‌هایی که می‌شود زد أُمَّ الْقُرَى‌ست، محور أُمَّ الْقُرَى‌ست، أُمَّ الْقُرَى رو باید میزان بگیرن چون تقریباً دوازده، دوازده‌ست، سیزده، یازدست، اینطوری، فرق خیلی کم داره، محور افق أُمَّ الْقُرَى رو بگیرن، بعد طبق افق أُمَّ الْقُرَى، کی غروب کرد أُمَّ الْقُرَى، خورشید؟ همان وقت رو میزان ساعتی بگیرن در اونجایی که شش ماه شب است یا شش ماه روزه و عبادات خودتون رو به ترتیب ساعت و مطابق افق أُمَّ الْقُرَى انجام بدید.

خب، در اینجا یک بحث‌های معرفتیست که آقایون مطالعه بفرمایید،

(صحبت حضار)

-ما اینجا اولاً امر پیش نمیاد، در اینجا نمی‌دانیم دهمه یا نه. خدا میگه شما مطلقا أفیضوا من حیث

(صحبت حضار)

-…… چون{ثُمَّ أفیضوا مِنْ حیثُ أفاضَ الناس} این بیشتر نیست

(صحبت حضار)

-وقتی فرمود{ثُمَّ أفیضوا مِنْ حیثُ أفاضَ الناس}یعنی چی؟ إفاضه چند بخشه؟ افاضه یک بخشه، باید که این اقلیت در اکثریت منظک و مدغم بشه حتی اگر علم دارید، حتی اگر شما بر فرض محال علم دارید که بابا امروز دهم نیست، امروز نهمه، اینو ما قبول داریم، ما نهم شما را به حساب دهم قبول داریم. چرا؟ برای اینکه این حالت، حابت جمعی‌ست و در دوران امر بین أهم و مهم، أهم این است که حالت جمعی از دست نره، مهم فرض کنید این باشد که شما رو استهلال اینجوری ….. أهم مقدم بر مهم خواهد بود و ما به همین آیه استدلال می‌کنیم{ثُمَّ أفیضوا مِنْ حیثُ أفاضَ الناس}

عرض می‌شود که در تفسیر الفرقان، جزء سوم، صفحه 186، هُنا مَسائل فی فقهِ العَرفاتْ، مسائل صفحه بعد و قبلش هم مسائل فقه عقیدتی بود که مراجعه بفرمایید آقایون.

الأوّلْ، صفحه 186، أصلُ الوُقوف بِعرفات رُکنٌ یَبطُلُ بترکِهِ عَمداً وَ هُوَ بینَ الظهر أو سَاعهَ  بعدَ حتی الغروب، أو ساعَهَ بعده حساب داره که دیروز اشاره کردیم، که پیغمبر بزرگوار ماموریت داشتن نماز رو در مسجد نمره انجام بدن و مسجد نمره کلاً خارج بود از عرفات، الان قسمتیش در عرفاته، قسمتی خارج که….

وَ تَجِبُ فیهِ الیَقِضَه قَدَرَ المُسمّی، نمیشه همش خواب باشید، همش خواب باشید شما رکن رو انجام ندادید، وَإلاّ بَطَلُ الوُقوف وَ لاَ اسْتَنابَهِ فیه وَ لیسَ مُصمَ الوقوف هُنا رُکنً کَسائرِ الأرکان، بَلْ والحُج العَرفه، روایت هست، روایت دارد والحُج العَرفه، اینقدر اهمیت دارد.

(صحبت حضار)

-…. رو داریم و میزان بودنم دلیل سنت قطعیّه چنانچه اشاره شده است.

وَ لیسَ مُصمَ الوقوف هُنا رُکنً کَسائرِ الأرکان بَل الحج العرفه حَسَب الروایهُ المتضافِرَه عَنِ الرّسول (ص) فَلا بَدیلَ عَنهَا.

الثَانی، حَسَب المُستَفاد مِنَ الرّوایاتِ المُعتبره الّتی تَستَعرضُ وقوف رَسول الله (ص) حیثُ جَمَعَ بینَ الظهرینْ فی نَمَره (روایت مستفیض) وَ وَعَظَ الناسْ ثُمَّ تَوَّجُهَ إلیَ المُوقوفْ، در عرفه.

مِنهَا صحیحه معاویه بن عَمّار المُشتَمِل عَلی صَفَهِ حج النبِی (ص) قَالْ حَتّی انتَهی إلَی غُرَه و هِی بَطَن عُرنه بحِیالُ الاراکْ فَضَرَبَ قَبته وَ ضَرَبَ الناس أخْبِیَتَهُمْ عِنَدهَا فَلّمَا زالت الشمس خَرجَ رسول الله وَ معهُ قُریش وَ قدِ اغتسل وَ قَطَعَ التلبیهَ حَتیّ وَقَفَ بالمَسجد

دو موضوع در مسجد نمره که خارج از عرفه‌ست.  وَ وَعَظَ الناس وَ أمَرَهُم وَنْهَاهُم ثُمَّ صَلَّ الظهرِ وَ العَصر بِأذانٍ واحِد وَ إقَامَتینْ ثُمَّ مَضی إلَی المُوقِف فَوَقَفَ به. ( التهذیب والکافی)

خب، …… لاَ یَجِدُ فیهِ البدوُ بالزوال، ولکن اینجا دو حرفه، سوال پیش میاد که آیا ما محول کنیم عرض می‌شود که ساعت بعدازظهر رو به کسی که اول ظهر میاد در مسجد نمره، نماز، مسجد نمره یا جای دیگه، نماز جماعت می‌خواند و چون نماز جماعت می‌خواند و جماعت مقدم است، از این جهت این مقداری از وقوف رو مستثنا؟ نخیر، نماز جماعت مقداری از وقوف رو مستثنا نمیکنه. حرف دوم درسته، چرا؟ برای اینکه اگر وقوف عرفه که رکن است، از ظهر تا غروب، واجب بود، خب نمازو ما در عرفات می‌خوندیم، چرا خارج از عرفات؟ میریم در عرفه، عرض می‌شود که صحرای عرفات و از اول ظهر که رکن عرض می‌شود که واجب است تا غروب، ما نماز ظهرین رو عرفات می‌خونیم. پس اینکه اجازه داده شد رسول الله (ص) نماز ظهرین رو با خطبه و صحبت در عرض میشود که نمره بخواند، دلیل است بر اینکه این واجب نیست، نه رکن است که معلوم و نه واجبه، وجوب بودن از اول ظهر تا یک را که اینجا استثنا کرده، این وجوب را نماز جماعت که مستحب است فی نَفسِهَا این از بین نمیبره، چرا؟ برای اینکه همون نماز جماعت مستحبی فی نفسی واجب رو ما اول ظهر در عرفه انجام میدیم. بنابراین اینجا نمی‌شود فتوا داد و ظاهر مطلب مسلّم همین است که اگر شما عمداً هم تأخیر کنید، برای نمازم نباشید، اگر عمداً هم تأخیر کنید، یک ساعت به بعدازظهر به عرفه برسید، شما واجب وقوف رو انجام دادید، رفتش کنار، ولی یک مطلب در اینجا هست، رکن در وقوف عرفات، وقوف الماءست دیگه، آیا این وقوف الماء از اول ظهر تا یک ساعت بعدازظهرم صدق می‌کند یا نمی‌کند؟ اینجا جوری که صدق نمی‌کند، چون اینکه جزء نیستش که، چون جزء نیست و جایز است بدون اضطرار انسان یک بعدازظهر بره، پس اونجا صدق عرض می‌شود که رکن نمی‌تونه بکنه چون رکن ضمن واجبه، رکن قبل از واجب که نیست. رکن نه بعد از واجبه نه قبل از واجبه، رکن در ضمن واجبه، چون در ضمن واجبه بنابراین……. إذَا وَقَفَ قَبلَ سَاعهٍ مُنذ…………

دوم نصّه، نص جمع بین هر دوتاست. جایز است که شما، …… است که از یک ساعت بعدازظهر برید تا غروب اما اگر از اول ظهر رفتید، به حساب وقوف می‌آید، نه به حساب وجوب، به حساب وجوب می‌آید رجحاناً، این هم به حساب وقوفه. اینکه به حساب وقوف است رجحاناً، جز اون ماء و وقوف الماء در این یک ساعت ولو واجب نیست، به حساب وقوف رکنی محسوب است طبق نص، ما در مقابل نص که نمی تونیم حرفی بزنیم.

(صحبت حضار)

-قبل از نماز؟

(صحبت حضار)

-قبل که نه، اول نماز

(صحبت حضار)

-اینجا دو دسته روایت موجوده. دو دسته روایات

(صحبت حضار)

-یک دسته این است که می‌گوید شما از اول زوال، یعنی بین اول زوال تا غروب، این حدّ وقوفه، بله؟ نمیگه واجبه‌ها، حدّ وقوف، دسته دوم می‌گوید که اگر از یک ساعت بعدازظهر وقوف کردید تا غروب این حدّ واجب وقوف رو انجام دادید، جمع بینهما یعنی این که این یک ساعت اول، مقداری واجب نیست، اما ….. بر انجام بشه و اگر این یک ساعت را نرفتید، شما نه ترک رکن کردید و نه ترک واجب کردید.

(صحبت حضار)

-اون دسته راجحه ببینید، این نماز، مثل نمازه، نماز اگر انسان نماز بخوند، یک قسمت‌های مستحبه یک قسمت هایی واجب، قسمت‌های مستحب میتونه انجام نده از اول، ولکن اگه انجام داد یک کاری کرد که خراب کنه نماز را، نماز باطل میشه، این حکم پیدا میشه در مشعر.

(صحبت حضار)

دخول در زمان وقوف سه جوره، یک جورش که بدعته، قبل از ظهر، قبل از ظهر اصلاً مثل نماز قبل از ظهر، یک جورش کاذبه، یک جورش رجحان داره که از اول ظهر، یک جورش واجب است که از یک ساعت بعدازظهر تا غروب، طبق …… ما.

الثَالِث، هَذَا هُوَ الوقوفُ الإختیاری بعرَفات ثُمَّ اضطِراری مِنه هُوَ بینَ المَغرِبِ وَ الفَجر لِلمَعذور عَنِ الاختیاری، بنده اشتباه کردم قبلاً، اینو اشتباهاً گفتم به شما، حالا جبران میشه اشتباه، مسائل حج اینجوریست که هرکسم خیلی وارد باشه باز اشتباه میکنه.

عرض می‌شود وقوف اختیاری که معلوم، ثُمَّ اضطِراری مِنه هُوَ بینَ المَغرِبِ وَ الفَجر ، بین مغرب و بین فجر، وقوف عرض می‌شود که اضطراری عرفات، اگر بین مغرب و طلوع فجر ظهر روز دهم شما در عرفات وقوف کردید، اضطراراً این وقوف اضطراری میشه.

قَاصِراً فی حُکمِه أو غیرِ قَادر عَلیهِ عَلَی عِلْمِه وَ أمّا المُقصّر فَلاَ یُفیدُهُ اضطراری، معلوم.

الرّابِع، مُنتَهَی الوُقوفُ الاختیاری بِعَرفات وَ مَغربُ الشّمس کَمَا تَدّلُ عَلیهِ المُعتَبَره، که واجب……….. که منتهاش مغربُ الشمسه، فَلاَ تَجوز الإفاضه مِنهُ َقَبلَه فَأن أفَاضَ مُتعمداً فعلیهِ بَدَنَهٌ وَ لاَ یَبطُلْ حَج، حج باطل نمیشه، قبل از غروب عمداً خارج شد، ولو یک شتر بکشه، البته این کشتارها رو بعد باید صحبت کنیم، کشتارها کشته میشه بعداً، این قربانی‌ها خیلی‌هاش بیخوده و جاش بعداً خواهد بود.

وَلیَرجَعْ عِندَ المُکنَه،………… البته عِندَ المُکنه، بعضی وقتا مُکنه نیست یعنی از عرفات قبل از غروب رفته به مشعر، دیگه نمیتونه برگرده اصلاً، یا رفته و وقت مشعر و وقت مُنا مثلاً میگذره، در اینجا تمکن نیست البته، اینجا ترک واجب کرده و عرض میشود که خب گناهیست اما حج رو باطل نمی‌کنه.

(صحبت حضار)

-همینو باید بحث کنیم دیگه، در باب عرض میشود که قربانی، ما حرف زیاد داریم که آقایون مشاهده فرمودید بعدم صحبت می‌کنیم. در باب قربانی بر خلاف تمام آنچه انجام میشه عرض می‌شود که به نصوص قرآن ما استدلال می‌کنیم.

وَلیَرجَعْ عِندَ المُکنَه فَإن لَمْ یَرجَعْ عَلی مَکنَتهِ عصی وَ لَیسَت عَلیهِ کفاره ثَانیه، یک کفاره که بعداً، کفاره دوم کسی عَصیاناً نرفت وَ حینَ یَرجِع لاَ تَسقط عَنهُ کفّارهَ الاولی، کسی خیال کند که اگه برگشت کفاره از بین رفت، نخیر برگشتن  واجب، کفاره واجب، ولو تا غروب واجب بود، ترک واجب کرد، عمداً خارج شد از عرفات قبل از غروب، این باید که کفاره رو بده چون این کار رو کردی، اینکه جبران پذیر نیست، فقط واجب دوم است که برگردی.

فَإن لَمْ یَستَطِعْ، فَإن لَمْ یَستَطِعْ بَدَنَهً فَصیامَ ثمانیهَ عَشَرَ یوماً وَ إلاّ فَالتوّبَه. بدناً باید توبه کنه.

الخامس، إن أدرکَ الناس بِجَمعٍ وَ ظَنَّ أنّهُ إن رَجَعَ إلی عَرفات لاَ یدرک طلوعَ الشّمس بِجَمعِ أجزاءه المَشعر کَما کَانَ الرسول الله، کَانَ رسول الله (ص) فی سَفر فَإذا شیخٌ کبیر قَالْ یَا رَسول الله (ص) مَا تقول فی رَجُلٍ أدرکِ الامام وَهُوَ بِجَمعٍ؟

حضرت امام در نماز وَ هُوَ بِجَمعٍ مَشعر، فَقَالْ لَهُ، إنْ ظَنَّ أنَّهُ یَأتی عَرفات فَیَقِف بِهَا قَلیلاً ثُمَّ یُدرکُ جَمعاً، این وقوف اضطراری، قَبلَ الطلوعِ الشّمس فَالیَأتِهَا، وقوف اضطراری عرض می شود که باید انجام بدید.

(صحبت حضار)

-جمع همون مشعر الحرامه دیگه. یکی از اشعارش جمعه، جمع مزدلفه مشعر الحرام که این سه تا اسم رو در بعد معرفتی حج بهش مراجعه کنید.

وَ إنْ ظَنَّ أنَّهُ لاَ یَأتِها حتّی أفیضُ الناس مِنْ جَمعٍ فَلاَ یَأتیها وَ قَدْ تَمَّ حَجُه. خب این مقادیری از بحث راجع به عرفات و مشعر الحرام و ما هشت احتمال داریم که بعداً عرض خواهیم کرد، شما به مناسک مراجعه بفرمایید، بعداً اشارتاً صحبت می‌کنیم، به طور مختصر در اینجا که راجع به وقوفین که هر دو رکن هستند، وقوف اضطراری و اختیاری عرفات که دو تا میشه، دو وقوف اضطراری و یک اختیاری مشعر که سه تا میشه، این وقوف‌های اختیاری و اضطراری کدامش کافیه که حج صحیح باشد، کدامش کافی نیست که باطل باشد؟ در چه حالتی صحیح است؟ در چه حالتی باطل است؟ جمع هر دو لازم است، اضطراریاً و اختیاریاً، و غیر، این بحثی‌ است که ابتدای بحث فقهی فردا خواهد بود.

اللهم الشرح صدورنا بالنور العلم و الایمان و معارف القرآن العظیم و وفقنا بما تحبوا و ترضا و جنبنا ان ما لا تحبوا و لا ترضا. والسلام علیکم و رحمه الله.
اللهم صل علی محمد و آل محمد