بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین
اللهم صلی علی محمد و آل محمد
درباره قربانی یک مباحث مقدماتی داریم که اگه برسیم به مباحث مؤخرّاتی و اضافه بر دلالت نصّی قرآن و سنت، ما یک حالت آمادگی داشته باشیم، مطالبی رو باید حضور برادران عرض کنیم که جواب خیلی از إنْ قُلتها رو میده.
ما میخوایم انفاق کنیم، این انفاقی که میکنیم مُنفق میخواد یا نه؟ طبعاً، به هوا که نمیشه انفاق کرد. باید کسانی باشند که محتاج باشند و شایسته تا به اونها انفاق کنیم. این انفاق دو بعد دارد، یک بعد فی سبیل الله است، چون خدا فرموده که این مالی که انفاق میکنیم که خدا نمیخورد، غذاش رو، آبش رو، خانش رو، لباسش رو مصرف نمیکند، این چون خدا فرموده است ما این کار رو انجام میدیم، این بعد خالقیست.
بعد خلقی این است که آن را که خدا فرموده است که امر مالیست که امر مادیست که امر اعطائیست، به بندگانی که، به مواردی که، به زمینههایی که خداوند شایسته یا بایسته میداند، باید ما مصرف کنیم. پس دو بعدیست.
اگر ما انفاق کنیم فی سبیل الله نباشد، یک بُعد بشریت، ثواب ندارد. اگر ما نیت کنیم و مال ندهیم، هیچکس از کیسه … فایده نداره، اگر نه نیت انفاق کنیم و نه انفاق کنیم، از هر دو بعد خارجه، اما اگر من مالی دارم و باید و یا شاید این مال رو بدهم در راه خدا، دو بُعد باید در نظر گرفته بشه، یک بُعدی نیست. ما صوفی نیستیم که بگن ما صوفیان صفا از عالم دگریم، عالم همه صور است و ما واهبُ الصوریم، فقط به بطن میزنه، باطن، باطنم کسی نمیبینه که، مثل تولس که همه رو تعبیر میکنه، در باب ختنه … میگوید باید قلب انسان ختنه شود، قلبتم عورته معلوم میشه، قلب انسان باید ختنه شود، همه رو میذاره باطن، باطنم کسی نمیبینه که، بعضیا همه رو میذارن به ظاهر، بابا خدا یَنْظِرُ إلی قُلوبِکُم وَ یَنظِرُ إلَی أعمالِکُمْ.
ما دو بعدی باید باشیم، بندگان خدا در عالم تکلیف، باید دارای دو بعد باشند، یک بعد در اعمالشون، در عقائدشون، مخصوصاً در اقوالشون، اعمالشون که برونیست باید بعد الهی داشته باشند، چون خدا فرموده است، قُربهً الی الله و یک بعد هم، بُعد خلقی داشته باشند که نافع از برای خلق باشند و مخصوصاً در امور اقتصادی، مخصوصاً در امور، در امور غیر اقتصادی اینجوره، نماز که ما میخونیم دو جنبه داشته باشه، یک جنبه{إیّاکَ نَعبُدُ وَ إیَّاکَ نَستَعینْ} با رب، یک جنبه با هم جمع باشیم در خانه خدا یا جای دیگر، با هم نماز بخونیم که دو ارتباط باشد، یک ارتباط با حق است، عبودیت و یک ارتباط با خلق است، همدیگر را شناختن، به حاجات یکدیگر توجه کردن، با هم یَا الله گفتن، این دو بعد است حتی در امور عبادی.
حالا در امور اقتصادی و مالی چجور؟ میشود در امور اقتصادی و مالی ما دارای یک جنبه باشیم؟ ما به عنوان عبادالله میشود در امور اقتصادی و مالی دارای یک جنبه باشیم؟ یا هیچ جنبه؟ ما باید دارای دو جنبه باشیم. جنبه ظاهریش که ظاهرتر است و همه کس فهم تر است و جنبه باطنیش، کسی که میرود قربانی می کند، این قربانی کردن، قُربهً الی الله بودنش را جز من کسی نمیداند و خدایم، دیگران هیچ، اندک. این قربانی{فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ} یا بَائِسَ الفلان، این مال دیگران است، میخورند، میبینند که خوراندیم، میبینند که چه کردیم، این مرحله دوم. پس این قربانی ما که یک عمل اقتصادیست در بعد ظاهر و یک عمل مادیست در بعد ظاهر، این در بعد باطن هم یک عمل است. در بعد باطن عمل است که این قربانی لله است، اگر لله نباشد، باطله. شما صدتا قربانی کنید، در دو بعد باید لله باشه، اینجا. جای دیگه یک بعد. جای دیگه شما گوسفند رو بکشید اگه الله نگید اصلاً بد نیست.
اما شما در قربانگاه که قربانی میکنید فقط الله کافی نیست بلکه بِسم الله میگید و به امر خدا این را می کشید، اگر بِسم الله بگید برای شکم خود را و دیگران را سیر کردن، میگیم این بِسم الله فقط حلال میکند خوردنش رو، اما این رو به حساب عمل قربانی نمیاره، به حساب عمل قربانی آمدن این است که بعد دوم ربانی هم داشته باشد. بعد دوم خدایا چون تو امر فرمودی من اینجا قربانی میکنم برایِ برایِ برایِ هرچه. یا بدانم یا عرض میشود که ندانم.
پس قربانی أحّق و أحراست که دارای دو بعد باشه، بعد ظاهری خلقیست و بعد باطنی و عقیدتی عبارت است از اینکه من لله این کار رو انجام بدم. اما خداوند به ما دستور بده یک مصرف اقتصادی بکنیم که این مصرف اقتصادی فقط یک جنبه دارد، جنبه درونی، برای خدا این کار رو میکنم، برای خدا یک میلیون بریزم تو دریا مثلاً، خب این جنبه معنوی که میتونه داشته باشه، لولاَ جهات دیگر، که این آدم میخواد از خودش مال رو بکنه، اینکه چسبیده به مال، اونقدر تقیّد به مال داره، بیا من یک میلیون ریختم دریا از بین رفت، این کار خوبه؟ در یک بعد خیال میکنند که خوبه، کنده مال رو از خودش، اینکه انسان مال را از خود بکند، به حساب اینکه من به خدا نزدیکتر شوم، از مادیّات دورتر گردم، خیال میشود که در این جنبه خوبه، ولکن این تبذیره، {جَعَلَ الله لَکُمْ قِیاماً} مال برای قیامه نه از برای قعوده، نه برای ضرره، نه برای اضراره، برای نفعه، بُعد اول دفع مال برای من و منهاست. من و منها و ماها از مال استفاده کنیم. اما این مال رو انسان بریزه دور لله، هرگز الله نمیپذیرد. مگر میشود شر مقدمه خیر باشد؟ مگر القای صُور…… صحیح است؟ مگر میشود انسان مال مردم رو بدزده به فقرا بده؟ مگر میشود طیاره غصبی سوار شد، حلال باشه این سفر بره مکه؟ کاری نداریم حجش درسته یا نادرست، مگه میشه؟ مگر میشود خدا هر دو رو راضی باشه؟ خداوند راضی باشد که ما بِسم الله بگیم، لله هم این شتر را بکشیم و گوشتش رو بسوزانند و عرض میشود زیر خاک کنند و از بین بره خاکستر کنند، مگر امکان دارد خدا چنین مُحرّم اقتصادی رو تجویز کند؟ برای اینکه ما خون ببینیم؟ خب برو جای دیگه خون ببین، برو غسالخونه. میخوای خون ببینی، خب برو غسال خونه خون ببین. میخوای عرض میشود که از خود گذشتگی انجام بدی، خود گذشتگی که بر خلاف نصّ قطعی شریعت که در اینجا در باب اقتصاد است، نباشه فلذا خداوند در آیاتی که مربوط به این جریانه، چه در سوره حج و چه در جاهای دیگر، {وَأطعِموا البَائِسِ الفَقیر}{أطعِموا القَانع وَ المُعتَر} این مطالب رو داره. ما رو این حساب اصلاً نمیتونیم این خیال رو بکنیم و این فکر رو بکنیم و این احتمال رو بدیم که بله خداوند به ما فرموده قربانی بکن و این قربانی، اون جان مطلب این است که بعد اول معنوی و بعد دوم معنوی که کسی هم که میفهمه درصدش بسیار کمه، سفرهای بندازن، صدنفر دعوت کنن، غذایی بذارن که فقط یک نفر میتونه بخوره، بقیه نمیتونن. چطوره این سفره؟ جنون آمیزه دیگه، غلطه. خداوند سفره قربانی را که قربانی کردن است پهن کنه و از این سفره قربانی که قربانی کردن است، از نظر اقتصادی فقرای بیت الله استفاده نکنند، بلکه از نظر دو بعد معنوی که خون دیدن و ابراز فداکاری کردن که فهمنده این مطلب یک درصد یا یک در هزار اند، وقتی چه قربانیست چه معنا دارد این قربانی؟ این اصلاً قابل تصور تا چه رسد قابل تصدیق نخواهد بود و اضافتاً در نصوصی که ما در کتاب و سنت برای این مطلب داریم و دیگر، دونه دونه عرض میکنم ملاحظه بفرمایید. این قربانی هَدیِ دیگه؟ هَدی هدیه است، هدیه برای کی؟ هدیه برای کی؟ این قربانی دارای دو بعد است، هر دو بعدش هدیه است. بعد معنویش هدیه لله است و بعد اقتصادیش هدیه خلق الله است، در این معتمر حج و در این جمعیت جهان شمول اسلامی حج که مردم گوناگون از نظر افکار و مذاهب و الوان و لغات و چه، چه، جمع شدن، کسانی که نائی هستند و دور هستند،{فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ} قربانی نفرمود، قربانی هم میفرمود باز مطلب رو میفهمیدیم، {مِنَ الهَدی} هدیه است،{مِنَ الهَدی} هَدی حالت جمعی دارد، این حالت جنسی، هَدیّهٌ، هدیه رو جمع کنید یا جنس….. که هَدی ، این هدیه به کیه؟ خدا تقسیم کرده، {لَنْ يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا}هدیه دَم و لَحم و اینها رو برای خدا که نیست، برای خلق الله است، خداوند این سفرهای که پهن شده، عده ای آمده اند پابرهنه، چه، چه، اون وقتها اینطور بود ولکن حالا طیاره و میّاره، کسانی که أکثَرَ مِن حَجِّ مَعَ رَسول الله کانوا مُفَاد، کَانوا مُشَات، پابرهنه بودند، الاغ نداشتند، گاو نداشتند، شتر نداشتند، موتور نداشتند، اینا رو نداشتند، خب یعنی گرسنه بودند، أکثراً اینها هَدی نداشتند، أکثراً از هدی کسانی که صاحب هدیاند، لازم بود که استفاده کنند. پس خداوند این سفره هَدی را پهن کرده است، این دو بعده، یک بعد هَدی إلَی الله، خدایا به جاییکه خود را انتحار کنم، این رو کشتم.
دو، اینکه کشته بشود خون را ببینم که دیدن خون فی سبیل الله برای من عادی بشه بِسم الله، اینم مال خدا، خدا که استفاده که نمیکنه، اینم مال ماست تازه، اما این گوشتی که از این حیوان حلال گوشت به دست میاد هَدی کیه؟ این تبذیر است؟ یا مثل مشرکین، مشرکین که دیروز عرض کردم، خب قربانی میکردند، با خون قربانی بیت را خون آلود میکردند و گوشتشم نمیخوردند، یا اگر حیوانی نمیکشتند، میگفتند هَذا لله، این مال خداست. اینکه مال خداست نمیکشتند، سوارشم نمیشدند، مقدستر از مقدسها و اگرم میکشتند و قربانی میکردند، گوشتش رو نمیخوردند، عجب ما چیزی که برای خدا داریم نمیخوریم، خب خدا که نمیخوره که، خدا جواب میده{لَنْ يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَاوَلَكِنْ يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنْكُمْ} این تقوا دو بعد داره.
یک بعد تقوای معرفتی و عقیدتی برای منها و ماها که ما این گوسفند رو کشتیم و هم خون ببینیم چشممون با خون آشنا بشه فی سبیل الله و هم به جای اینکه خود را انتحار کنیم، یک گوسفندی را کشتیم که این نمونه و نماینده برای جنگ باشد، این تقوای دوم، تقوای اولش که درصدِ فهمندش بسیار کماند که عرض کردیم. تقوای دوم، درصد فهمندش همهگانیست. همگان، دهندگان و گیرندگان گوشت قربانی، این هَدی رو دریافت میکنند و چطور صحیح است که ما این هدیی که دارای دو بعده، یک بعدش همگانیست و اقتصادی کنار بزنیم و اون یک بعدی که درصدش بسیار کم است، میگیریم و این تبذیر عجیب بدتر از جنون رو که هیچ دیوانهای اینقدر تبذیر نمیکند که میلیونها حیوان همینطور، بعضیا بیشترم میکشند، یکی، دوتا، سه تا، چهارتا، پنجتا، هرچی بتونن، میکشن مثلاً به مَاسْتَیسَرَ میخوان عمل کنن، ولی همینطور این کورههاست که میسوزاند گوشتها رو و عرض میشود که تراکتورهاست که گوشتها رو زیر زمین میکنه برای اینکه از تعفن این گوشتهایی که میگنده و فوراً هم میگنده چون هوا گرمه و آفتابه نجات پیدا کنند و به قدری این سفره منی گندیده است که پشه پیدا نمیشه، سگم پیدا نمیشه، اینقدر سگ اونجا نیست، سگا درمیرن، پشه هام درمیرن، هرکی رفته حج، من بودم دیگه، دو سال اونجا بودم و زیارت رفتم، سگ پیدا نمیشه، اینقدر سگکی این سفره ما. حالا ک بعد دیگم داره البته، اینقدر این سفره سگکیه، اونقدر گند و بو و کثافت با اینکه مقداری میسوزونند، مقداری زیر زمین میکنند که سگام درمیرن، پشههام درمیرن، نیستن اصلاً، نه پشه، نه مگس، نه فلان و این حرفها. چطور امکان دارد یک چنین تهمتی ما به خدا بزنیم؟ برادران جوری نیست که من حساب خود را و شما حساب خودهاتون را بکنید، ما در یک زمانی قرار گرفتیم که همه عالم به هم نزدیکه، شعورها بالا رفته، فکرها بالا رفته، تکنیکها بالا رفته، علم بالا رفته، چه، چه، چه، چه، اسلام خودمون رو ما یک اسلام گندیدهای کردیم که مسلمانم نمیتونه قبول کنه. ما در بُعد معارف، در بعد الهیات، در بعد اقتصادیات، در بعد سیاسات، در بعد عبادات، در بعد چه، یک مطالبی رو ما همینطور سطحی، چنین کردند ما نیز چنین میکنیم داریم میگیم که خودمونم نمیتونیم باور کنیم.
دو-سه تا دکتر بودن از آمریکا اومده بودن در منی، به من گفتن…… گفتن آقا قربانی بکنیم؟ گفتم نه، گفتن چی؟ گفتم نه، گفت خدا پدرتون رو بیامرزه ما داشتیم بی دین برمیگشتیم، ما اومدیم اینجا خیال میکردیم مطلبیه که حالا این گوشتها رو فقرا، …. فقرا بخورن، اینکه مقداری نیست…. ما بی دین داشتیم برمیگشتیم، ما حاجی بودیم که اومدیم خانه خدا را زیارت کردیم، خدا رو دیگه فراموش میکردیم، پس اینه مطلب، پس چرا دیگران اینطور میفرمایند؟ گفتم ولکن خدای دیگران اینطور نمیفرماید، هرگز خدای دیگران حاضر نیست که ما یک چنین اسراف جهنمی سگکی که هیچ دیوانهای این اسراف را قبول نمیکند، با اینکه اینهمه گرسنه ما در عالم داریم، این همه گرسنه که نون ندارند بخورند، علف ندارند بخورند، شما دیدید از تلویزیون بعضیا رو، داره میمیره و از زمین خاک جمع میکنه مثلاً، با این وضعیت کدام منهای شرفی این اجازه رو میده که ما با شرفها اجازه بدیم؟ کدام بی رحم و بی مودّتی این اجازه رو میده که ما اجازه بدیم؟ و چرا آخه؟ هدف چیه؟ از این هَدی فقط هدف بُعد اولیست که نوعاً نمیفهمند؟ و بعد دوم که عرض میشود که{فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ وَ البَائِسَ الفَقیر} اینها را فقیر باشه میدیم، نباشه نه، خب بیاد بگیره، کی بیاد بگیره؟ از مکه به منی اومدن، کسی که حج نتونسته بیاد، کسی که حج نرفته یا رفته فرض کنید، ولی فقیره، یارو داشت راه میرفت توی مکه، جلو خونه ما مسجد الجِن بود، دیدم داره راه میره، اللهمَ زَوجی، 50 سالش بود تقریباً، این نه جایی داشت بخوابه، نه خونه داشت، نه غذا داشت، نه مذا داشت و اونجا وضع حجاز اینجوره، حالاش من چه عرض کنم، یعنی یک در مقابل بلیارده، یک کسی از پول داره خفه میشه، داره میمیره، یکی هم گرسنه است، نه زن میتونه بگیره، نه من میتونه بگیره، نه بخوره، نه، خب این فقیره، آخه این فقیر که نون امشبشو نداره بخوره، این چطور بیاد منی با ماشین که اینقدر پول میگیرند؟ و گوشتها رو برگردونه، کجا برگردونه؟ کجا نگه داره تو اون آفتاب؟ فرض کن دو تا گوسفند، یک گوسفند برداره بره، نمیشه. در سابق در خود منی میخوردند، در خود منی بر حسب اون حدیثی که عرض کردیم، در خود منی فقرا زیاد بودند و گوشت کم بود، کسانی که میتوانستند بکشند وَ مَاسْتَسر داشتند، کم بودند، فقرا زیاد. ولی امام صادق فرمود الان چیه، الان گوشت زیاد است در منی و فقرا کم و لذا باید که گوشت را خارج بدهید که فقرای دیگر استفاده کنند، نه اینکه بذارید اینجا بگنده یا فرض کنید که چه کنید.
این مرحله اولایی که ما داریم به نحو عام، اینطور نیستش که ما فقط با چشمامون جلومون رو نگاه کنیم، هرچی میخواد باشه، عقل رو، وجدان رو، فطرت رو، رحمت رو، همه رو بذاریم کنار، بگیم بله گفتند بکشید، چشم میکشیم حالا هرچی میخواد بشه، این نیست. پس از مسلمات ضروریات اصلیات اسلامیات ما این است که در اوامر اقتصادی که به ما میکنند، امر اقتصادیه دیگه، امر ظاهرش بکش، یعنی گوسفند بخریم کشتیم، بخر پول بده، بگیر بکش. این امری که موضوعش جریان اقتصادیست، بُعد بسیار و ضلع بسیار وسیعش جریان منافع اقتصادیست، ضلع دیگرم دارد که{لَنْ يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَكِنْ يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنکُمْ}حالا آیات حج رو بیارید شما، قرآن رو باز کنید، آیات حج رو که قرآن میگه.
عرض میشود که ما این آیات رو از رو میخونیم، محور اول کارمون که این، چرا مسلمانیم؟ چرا دین داریم؟ چرا ….هستیم؟ برای این جاهاست عقل نیست، خلاف فطرت نیست، توی حج، خلاف عقل نیست، خلاف فطرت نیست، بلکه تشریع میکند عقل را، فطرت را، رحمت را تبلور میدهد و چه میکند و چه میکند. خب قرآنم همینو داره میگه، مرحله دوم. احادیثم همینو میگن، احادیثم همینو دارن میگن، که مقداریش خوندیم بعد به طور مرتب ما خواهیم خوند. پس ما چه مرضی داریم که صرفیون چنین کردند ما نیز چنین کنیم، آقا صرفیّین در اون موقع این ضَرَبَ مضروب داشت، گفتند ضَرَبَ، حالا که مضروب نداره بازم ضَرَبَ؟ در اون موقع که فقیر بود و میخوردند خب بکشید، حالام که فقیر نیست باید بکشید؟ مثل جریان گوسفنده ها، گوسفند میگن از خر خرترن، ما کاری به کسی نداریمها، گوسفند ها رو داریم بحث میکنیم. گوسفندا از خر خرترن، چرا؟ برای اینکه اگر یک دسته خر بخوان از یک جویی بپرند، اولی میپره، دومی میپره، بعد اگه یک چیزی بذارید دیگه سومی نمیپره، ببینید حرف خوبی شد، ولی گوسفند اینطور نیست، گوسفند از خر خرتره، گوسفند اگه چیزی هم بذاری باز میپره، حالا مام گوسفند شدیم.
بابا موقعی که احتیاج به این گوشتها بود، خب بکشید، بخورید، بخورونید، ولکن احتیاجی نیست، جای دیگر احتیاج هست، باز همونطور؟ صرفییّن چنین کردند، صرفیین غلط کردند، به ما چه اصلاً، این مثاله عرض میکنم، یک حاج آقا حسین قمی بودند، استاد اخلاق ما بودند، تکیه کلامشون این بود، صرفیین چنین کردند ما نیز چنین میکنیم، مراد صرفییّن نبود. بابا چرا ما نیز؟ ما شعور داریم، عقل داریم، فهم داریم، زمینه داریم، ما زمین و زمان و وضع و اینها رو باید در نظر بگیریم، احکام اسلام که عوض نمیشه، خداوند فرمود{مَاسْتَیسَرَ مِنَ الهَدی} مَاسْتَیسَرَ مِنَ الهَدی خب چند تا بُعد داره، یک بعدش آن مقدار که میتوانید از هدیه، بعد دوم هَدیّی، حالا آیات حج رو کسانی که در خدمت قرآن هستید باز کنید، نیستید در خود مناسک حج در باب قربانی هست.
ببینید،{وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ} آیه 27 تا بعد، عرض میشود که بله تا آیه 36، البته این مطلب هست که حج در چند جای قرآن شریف در سوره حج، در سوره بقره، در جاهای دیگر قیاماً للناس معرفی شده، شهر حرام، قیام حج، قیام شعائر، قیامِ، همش قیام، قیام عقلی، قیام عقیدتی، قیام عملی، قیام فکری، قیام نیتی، قیام اقتصادی، این قیام اقتصادی، بابا در این امر اقتصادی که میگن گوسفند بکش، شتر بکش، اینکه قعوده اقتصادیست، اینکه عماته اقتصادیست، این مال رو از بین بردن است، این مالی که خداوند برای ما قیام قرار داده در آیه نساء و در جای دیگر، ما هم حج را قعود دادیم، در ابعاد دیگه هم همینطور و هم عرض میشود که قربانی رو.
در اینجا از آیه 36 به بعد ملاحظه کنید،{وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فِيهَا خَيْرٌ} برای کیا؟ برای همه، خب اون خَیر معنوی رو چند تا از فتوا میفرمایند آقایون؟ اینجام که نداره. اون خیر معنوی تظهیر چه و این حرفها رو، در اینکه شتر رو در روز عید قربان نحل کنید، اون خیر معنوی رو چند درصد میفهمند؟ خب خیلی کم ولی خیر خوردن گوشت شتر رو چند درصد؟ خب صددرد، اقلاً دوم ها خیر بگیرید، منحصر به اول نباشید.
(صحبت حضار)
-نمیفهمند برای اینکه و مأموریت وجوبی هم به معنای فقهی ندارند. در فقه اکبر مأموریت هست ولی در فقه اصغر اگرم نفهمد و برگرده حج رو انجام داده، اون در فقه اکبر است. اینکه در فقه اکبر مأموریت دارند ولکن فقه اکبر مال همه نیست، در فقه اصغر مأموریتی که دارند که جهت ظاهریست، اینو هیچ بگیریم، توجه نکنیم، ولکن در فقه اکبر که ماموریت فقه اصغری و ماموریت تکلیفی ندارند، اونم درصد بسیار مختصری میشن، میتونن متوجه باشن اونو محور بگیریم، چی شد؟
{وَالبُدنَ} حالا کلمه کلمه روش{وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّه} کدوم بُدن رو؟ بُدن، جمع بدنه است، بدنه شتر است چه نر، چه ماده و این مربوط به روز عرض میشود که دهم ذی حجّه است دیگه، روز عید قربانه چون همه بحثها سر اینه، همه بحثها از آیه {وَأذّن فی الناس} تا اینجا و بعد سبیله،{وَالبُدنَ} ال بُدن، این الف و لام، الف و لام عهد ذکریست، الف لامیست که اشاره میکند به اون بُدنهایی که روز دهم ذی الحجه حرام شما باید که به عنوان مَاسْتیسَرَ مِنَ الهدی نحل کنید. اون بُدن را، اون شتران را، اون شتران دهم ذی حجه را {جَعَلْنَاهَا لَكُمْ} جعل، جعل تکوینی نیست، جعل تشریحیست، جعل تکوینی یعنی خدا خلق کرده،{وَالانعَامَ خَلقَهَا لَکُمْ فیها دِفءٌ}ولکن این جعل، جعل تشریعیست.{وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّه} این شعائر الله چیه؟ شعائر الله یعنی بلندگوهای مذهب، این بلندگوی چیه؟ اونی که شما دارید میگید یواشگوی که، اونی که شما میگید که نکته اول و نکته دوم و بعضی، اون یواشگویه بلندگو نیستش که، بلندگو سفره وسیع منی بیفتد و گرسنهها بخورند، عرض میشود چنانکه رسول الله فرمودند إنَّمَا جَعلَ الله هَذا الأضحی لِتَشبَعَ مَسَاکینَکُم مِنَ اللّحمْ فَأطعمواهُم میاد، اینکه بلندگو نیست، یواشگویه، اینی که در باطن شما نیتتون در این تضحیه این باشد که خدایا من خودمو میخواستم بکشم، اینو جاش، میام نگاه میکنم خونه، اینکه یواشگو، این بلندگو نیست. بلندگو چیه؟ بلندگوی مهم که هر شنوندهای اون را میشنود و هر بینندهای میبیند و هر حس کنندهای حس میکند، این است که هزارتا حیوان حلال گوشت را در روز عید قربان در قربانگاه کشتند و دادند به دیگر گرسنگان مسلمان خورند، این بلندگویه. بلندگوی سیر کردن گرسنگان، یک بلندگو، یک بلندگوی نماز داریم، یک بلندگوی روزه داریم، یک بلندگوی شکم داریم، یک بلندگوی لباس داریم، این بلندگوی شکم است در بعد اصلی همگانی.
{وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّه لَكُمْ فِيهَا خَيْرٌ}همتون، برای تمام کسانی که این بعد را نحل میکنند، براشون خیره،{خَيْرٌ} مهمش خیر ظاهری و اقتصادیست، اضافه بر اون هدی است که عرض کردیم، هَدی، خود هَدی که تکرار نمیکنم.
{فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا صَوَافَّ} صَوافّ جمع عرض میشود که از صَف میاد، در حالی که صف اندر صف هستند، یاد کنید، اسم خدا رو ببرید، منتها فَاذْكُرُوا دو ذکر است در اینجا. یک ذکریست که در حال نحلِ إبل به طور عادی انسان میگوید لله که همگانیست و همیشگیست. ولکن اینجا ذکر دوبله است که قبلاً اشاره کردم. یکی این است که لله باید بگید، دیگر اینکه درست است لله ذبح میشه ولکن چون خدا امر کرده است که ما قربانی کنیم در روز مُنی، به این حسابه. اگه این دومی نباشد که این به حساب قربانی نمیاد که، مثل دو رکعت نماز طواف رو اگه به نیت طواف نخونیم که این دو رکعت نماز که نماز طواف نخواهد بود، دو رکعت نماز خوندید.
خب،{فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا صَوَافَّ} بعد {فَإِذَا وَجَبَتْ} آثاری که این داره اونه که بَیّنه، همه کس فهمه، گفتیم، اونی که بیّن نیست، همه کس فهم نیست، نگفته، بله، تَقوی الله در جای دیگر، ولی در اینجا{فَإِذَا وَجَبَتْ جُنوبُهَا} وقتی که افتاد پهلوهاش، چون شتر ایستاده است میکشند به پهلو میفته،{فَكُلُوا مِنْهَا} یک خورده بخورید، چقدر؟ قایم کنید، برای هفتمم بذارید، اینا نیستش که، اینجا رمز داره، خب اینی که مال فقراست، سفرهای که برای فقرا پهن شده چرا بنده که سفره رو پهن کردم منم بخورم، میگه ها، توام داخل اینا بشو که اینا نگن فقط به ما گداها دادن نخیر این دارا هم خودش داره میخوره، ببینید رمضان اینکه سفرهای پهن میکنید، یک کسی یک مشت کور رو دعوت میکرد، خودشم میشست، خدا رحمتش کنه، همه کور بودند، گلابیهای گنده و چه و این حرف ها، خودشم میشست، بهش گفتن چرا خودت میشینی؟ کورا که نمیبینن، گفت چشمدارها که شما هستید که میبینید که، آمدم جزو اینها باشم. این خود را داخل جمع بینوایان کردن که خدایا، بندگان خدا منم بینوا هستم، منتها چیزی است به من داده من به اینها دارم میدم.
اینجام{كُلُوا مِنْهَا} از این بابته، اینکه میخورانید، خود هم بخورید، ولی خوراندن به اونها غیر از خوردن شماست. خوردن شما مُسمای خوردن است و خوردن اونها نخیر، ببره خونشون، نگهداره، وسیله داره بیشتر، هرچه.
{فَكُلُوا مِنْهَا}بعد{وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ} ما دو جور فقیر داریم، یک فقیری که بهش یک چیزی بدیم میره دیگه، یکی نخیر بازم میخواد، خب بازم باید بهش بدید، چه به اونی که بازم میخواد، چه به اونی که نمیخواد، به هردو بدید، چه اونی که عرض میشود که{يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ}به اونکه باید بیشتر بدید، چه اونی که نخیر این حرفها نیست.
خب، ببینید،{وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ} حالا بعد از همه این حرفها، خدایا، جایی به ما داره میگه که {بُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فِيهَا خَيْرٌ} که هیچکس نمیخوره، بازم {لَكُمْ فِيهَا خَيْرٌ}؟ بازم{کُلوا مِنهَا}؟ من چقدر میتونم بخورم، یک شتر کشتم اینقدر، أطْعِمُوا چی که محور اصلی اقتصادیست أطعموا، وقتی که کسی که بخوره نیست و نمیشود بخورد و نمیشود به او رساند در اینجا چه باید کرد؟ خب باید برد جای دیگه خورد بهش، اگه اونم نشد، مراحل دیگه داره، اصل مطلب که این مالیست که، این پولیست که، این یک ارزشیست که باید حفره ها رو پر کنه و فقرا باید از این استفاده کنند، اگه خود گوسفند نشد و در بعد خوردن نشد، در بُعد پول دادنه، در بعد نگه داشتن در سردخانههاست یا به فقرای مکه دادن است در اونجا، یا فرستادن با وسائلی به جاهای دیگر، حتی پیشنهاد کرده بودند بعضی از دُوَلهای خارجی به حجاز و حجاز اینجا خریت کرد خیلی، پیشنهاد کردند که ما حاضریم این گوشتها رو، تمام رو کنسرو کنیم، درست کنیم، مرتب کنیم، صنار از شما نمیگیریم، فقط پوستشو، پشمشو اینا رو مال ما و در مقابل اینا رو کنسرو کنیم به هرجای دنیای اسلامی که میخواید بفرستید، این خرا قبول نکردند، آخه زمان پیغمبر اینطور نبوده پس حالام نمیشه. خب ما خرام قبول نمیکنیم، یک خریت اونها دارند، یک خریت ما داریم. این دو خریت با هم توام شده و موجب شده میلیونها حیوان حلال گوشت همینطور از بین بره، نه اون ها اونجور نه اینها اینجور.
-یعنی علمای شیعه هم مخالف اند با این
-به چی؟
-به اینکه گوشت بدن به ….
-با اینکه مخالف نیستند، با اینکه نکشیم مخالفند، اینکه ما نکشیم اصلاً،
اگه به آقایون عرض کنیم، حضرات بزرگان آیا ما اگر حالا که فقیر نیست بخوره، کسی هم نیست ببره، حالا بکشیم؟ میگن باید بکشیم، خب اینم خریت بندست بگم باید بکشیم. من بگم بکشید منو باید بکشید، آخه این فکر رو باید کشت، این با چه میزانی شما داری این حرف رو میزنی؟ هیچ میزانی از موازین نداره، البته منکه میگم من برای اینکه یک وقت به جای دیگه نخوره که موجب عصبانیت بشه، بعضیا در رن، حالا این مرحله بعدی.
{وَأَطْعِمُوا البَائِسَ} ببخشید، بله،
(صحبت حضار)
{وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ} ببینید،
-حاج آقا ببخشید اگه بخوایم وجوب مثلاً ثابت بشه که… بخوایم وجوب رو از بین ببریم باز باید با دلیل باشه، دلیل شرعی میخوایم برای اینکه
-دلیل شرعی مُضیّقه، دلیل شرعی ما اینه این ضیق برای خوردن و خوراندنه، داریم میخونیم ببینید،{کَذَلِکَ}
-استاد …. ایشون وجوب رو از بین نمیبره، میفرماید این وجوب رو در جای دیگر انجام بدید
-مقیّده، مقیّده
-اگر
-خب دلیل داره دیگه، داریم میخونیم دلیلشو، خب داریم میخونیم دیگه، گوش کنید، قرآن باز کردید، خیلی خب
{كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ} كَذَلِكَ کدومه؟ كَذَلِكَ به کجا خورد؟ كَذَلِكَ فقط به کشتن خورد؟ نه، کشتن با اسم خدا، بعدش کُلوا مِنْهَا، بعد أطعِموا القَائِم، یکیش نباشه نمیشه، بِسم الله نگید، به هر فقیری بدید فایده نداره، بِسم الله بگید بهعنوان قربانی نباشه، قربانی حساب نمیشه، بعداً اون محور اصلی، اگر{أَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ} نباشه چون نه قانع وجود داره نه معتر، این مُسخّر نیست، خداوند که مسخر کرده است بُدن را، تسخیر شرعی در اینجا بحثه دیگه، تسخیر تکوینیش که معلومه همه جاییست، همهجا انسان میتونه شتر بکشه، در اینجا که تسخیر وجوبی شرعی کرده که باید باید باید، یک دونه از این بایدها نباشد، این تسخیر شرعی نیست.
{کَذَلِکَ} یعنی کَذلِکَ الّذی بَیَّننا که چند بُعد داره:
یک{جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ} اینجا از شعائریّت از شعور خارج میشه، کسی نخوره.
دو،{لَكُمْ فِيهَا خَيْر}کسی نخورد خیر نیست، شرّه، همش شرّ و گند و گوه و کثافته.
سه،{فَكُلُوا مِنْهَا} که فرعه،{وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ}
این سه زاویه این مثلث قربانی باید در کار باشه. اگر یک زاویش بره کنار، چنین تسخیری خداوند نکرده، پس از اول مقیّد است، نمیخواد وجوب راه بندازه که، چکاره است این وجوب راه بندازه؟
{كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَا}
(صحبت حضار)
-{كَذَلِكَ}توام نیست{كَذَلِكَ}، {كَذَلِك} بیشتر به چی میخوره؟ به اونی که قبلاٌ فرمود دیگه، اونی که قبلاً فرمود این سه تاست.
-یعنی اصل قربانی رو مشروط نکرده بر اینکه
-صحبت شرط نیست، اصلاً تجویزش
-وجوبش
-ایجابش و تجویزش در کجاست؟{كَذَلِكَ} اینگونه، اگر اینگونه بود زید، من سفره میخوام بندازم، زید بیاد، أمن بیاد، آیت الله بروجردی بیاد، آیت الله خوانساری بیاد، آیت الله خمینی بیاد، اینجوری من سفره میندازم، اگه آیت الله نیاد، مش قربون علی بیاد چی؟ خب نمیندازم این سفره، برای اینا دارم من، اینجوری
-این داره سَخَرّنَا میکنه یعنی تسخیرشون اینجوریست
-تسخیر شرعیست در اینجا اضافه بر تکلیف و إلاّ اگر تسخیر فقط تکوینیه کاری به اونجا نداریم، اگه در تسخیر تکوینی، مگه شما گوسفند میکشی باید به فقرا بدید حتماً؟ گوسفند خریدین بکشید بذارید یخچال مثلاً، خب خودتونو قربانی نمیکنید. این تسخیر در اینجا تسخیر خاصّه، این تسخیر، تسخیر تکوینی نیست یک، همه جا هست. تسخیر شرعی همه جایی نیست بلکه تسخیر شرعی در مُنیست. این تسخیر شرعی در مُنی ایناست{كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ} بعد {لَنْ يَنَالَ اللَّهَ} جواب مشرکینه،{لَنْ يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا} خب، گوشتهاش به خدا نمیرسه، به بندگان میرسه یا نه؟ بله. اونی که به خدا میرسه تقواست، اونی که به بندگان میرسه گوشتهاشه، پس کسی نمیتونه آیه 3 رو بخونه بگه بله گوشتهاش به خدا نمیرسه پس بریزید دور، نه آقا اونی که به خدا میرسد نه اینکه مُنتفع بشه خدا، اونی که به خدا میرسد تقرّب شماست الی الله با اون نیت و با اون فکری که به امر خدا اجابت کردید. ولکن آیا میشود انسان امر خدا رو اجابت بکند با کاری که انسان رو جهنمی میکنه؟ با کاری که بر خلاف ضرورت اسلامیه؟ کاری که خلاف ضرورت اسلامیست مال را دور ریختن، بنده یک بشقاب چلوکباب دارم در اینجا سیرم شدم، یک نفرم داره از گرسنگی میمیره، بریزم دور، این خدا راضیه؟ آیا امکان دارد که خداوند راضی باشه؟ آیا دور ریختن مال در این زمینی که شما کار واجب رو انجام میدید، میشود یک کار حرام قطعی، این زمینه باشد از برای انجام کار واجب؟ نخیر، این وجوب دارد در دو بعد که عرض کردیم، عرض میشود که {لَنْ يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَكِنْ يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنْكُمْ كَذَلِكَ سَخَّرَهَا لَكُمْ}هَا در هر سه بُعدش، این هَای در مُنی دارای سه بعده. {لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَبَشِّرِ الْمُحْسِنِينَ}چه احسانیه که بنده گوسفند بکشم آتش بزنم؟ این اساعه است، اساعه به گوسفنده، اساعه به فقراست، اساعه به خودمه، به خودمه تبذیر کردم، گوسفنده چرا کشتیش؟ اگه ما گوشت گوسفند نمیخوایم، بکشیم بندازیم دور بدیم بره، این درسته؟ تبذیره، اصلاً جان یک حیوان رو گرفتن خداوند در چه زمینی به ما اجازه داده؟ در اونجایی که ما احتیاج داریم. احتیاج داریم با شرایطی که هست این گوسفند رو بکشیم، خدا هم روز قیامت جزا میده.
و لذا در اون آیه انعام دارد که {ثُمَّ إلَیهِ تُحشَرون} یُحشَرون مثلاً.
خب
-منظور از تقوا چیه، نسبت به تقوای شما میرسه؟
-نخیر این عملی که شما میکنید، این عمل اگر عمل تقوایی باشد، این به خدا میرسه، اگه عمل بی تقوایی باشد، به خدا نمیرسه، اونوقت عمل تقوایی در چه بعده؟ دو بعد دارد این قربانی. یک بعد لله است و چون خدا امر کرده به خدا میرسه، یک بعد لِعبادالله است که اطعام کنیم قانع و معتر رو بائس و فقیر رو، این دو بعد تقواست. اگر شما بعد دوم رو مراعات نکنید تقوا نیستش که، این طغواست، طغیانه. این مال خدا رو که داده برای قیام، اگر شما صرفاً به این خیال بکشید و بریزید دور، این تقوا نیستش که، این طغواست.
{وَبَشِّرِ الْمُحْسِنِينَ}بعد آیه قبلش، آیه 28 و بعدش. {وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ} مراجعه به قرآن بفرمایید،{يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ} چرا؟{لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ} این حج برای منافع بسیار زیادیست که مردم…..
عمده منافع، منافعِ اسلامی در کلِّ ابعاد سیاسی، اقتصادی، لشکرکشی، علمی وووو، خب کلّ این منافع، اونیش که از کشتن گوسفند دربیاد چیه؟ کشتن گوسفند سیاست یاد میده مثلاً؟ معرفت یاد میده؟ چی؟ کشتن گوسفند سفرهایست که میفته و عده ای از گرسنگان انتفاع میکنند، بنده که میدهم انتفاع میبرم، این که در راه خدا سیر کردم، کسانی که خورند انتفاع میبرند، عرض میشود که بندگان خدا هستن سیر میشن، خب اگه بنا باشه ما دور بریزیم کجاش منافعه این؟ همش ضرره که، اینکه همش ضرره،{لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ} آقا اگر شما به من هزار تومن دادید کمک، این در چه صورت رزقه؟ برای اینکه به من دادید من مصرف کنم، اگر به من بدید که بریزم تو چاه باز رَزَقنی؟ بله؟ اینکه، شما پول رو به من دادید، پول برای نون خریدنه، جنس خریدنه، استفاده کردنه، اگر این پول را به من بدهید و میدانید من تو چاه میندازم و بالاتر از این بگید تو چاه بنداز، اجازه بدید، اجازه بدید یا واجب کنید، واجب کنید گوسفند رو بکش ولو نخورند، پس واجب کردید گوسفند رو تو چاه بندازید، میشه؟ اینکه رزق نیستش که، این رزق نیست.{عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ}چیه رزق؟ رزق{فَكُلُوا مِنْهَا} رزق خوردنه، گوسفند که برام دعا نمیکنه کنه، گوسفند که{کَذلِکَ الله رَبّی} نیستش که، گوسفند برای خوردن است، لباس برای پوشیدن است، پس رَزَقَهُمْ محورش در اینجا چیه؟ محورش{فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ} فقیر که از مسکین گشنه تر است، بائس هم بالاتر از مسکینه. کسانی که رنگ گوشت را نمیبینند و بوی گوشت به شام آنها نمیرسه، کم کم باید یک موقعی بیاد که گوشت هم ندونن با گاف بنویسن یا با جیم بنویسن یا با ف بنویسن، اینطوری داره میشه، اینا رو سیر کنید. اگه در دوره عمر گوشت گیرشون نمیاد یا کم گیرشون میاد، شما در این سفره پهناور مُنی و قربانگاه این هدیه رو برسونید به اونها، {ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ}{ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ} از حُرمات خدا که باید تعظیم داشت و بزرگ داشت، قربانیست. این حُرمات یک بعد وجوبی دارد، یک بعد حُرمتی، بعد وجوبی به مصرف رساندن صحیح است، بعد حرمت این است که بنده بکشم و تبذیر شود از بین بره، یعنی من حرام در جایی انجام بدم که بالاترین قله عمل عبودیّت باید انجام بشه، خیلی مهمهها، مثل اینکه در حال نماز انسان زنا کنه، معذرت میخوام، در حال زنا عرق بخوره، در حال نماز عرق بخوره، میشه، جمعش خدا راضیه؟ در اونجایی که در مناست، منی محور این سه مُنیه و آرزوی ما چیه؟ اولش سلب زدن شیطان اکبره، هفت تا ریگ، آخرش تقصیر است یا حلق، وسطش، وسطش مهم تر از هردوست، وسطش جنبه ایجابی بسیار مهمه، جنبه الی الله اینه، جنبه لاَإلَه زدن شیطانه، جنبه نمودی از إلاّ الله تقصیر و حلقه ولی جنبه تمام به تمام معنای صددرصده قربانی کردن به امر خدا و در راه خدا همینه، اونوقت در اینجا چجور میشه؟ بله،{ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ}{ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَأُحِلَّتْ لَكُمُ الْأَنْعَامُ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ} تتمه ای دارد بحث انشالله صحبت خواهیم کرد. تتمه های قرآنی و سنتی انشالله.
اللهم الشرح صدورنا بالنور العلم و الایمان و معارف القرآن العظیم و وفقنا بما تحبوا و ترضا و جنبنا ان ما لا تحبوا و لا ترضا. والسلام علیکم و رحمه الله.
اللهم صل علی محمد و آل محمد