جلسه چهارصد و شصت و هفتم درس خارج فقه

تجارت و بیع (ربا)

بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدالله رب العالمین، و صلی الله علی محمدٍ و علی آله الطاهرین. راجع به ربا ما صحبت زیاد کردیم اما باز هم زیادتر هایی باشه من از برادران خواهش کردم که توجه بفرمایید تفسیر القرآن که حدود پنجاه صفحه تقریبا در اونجا بحث شده و منظور این نیستش که ما بحث رو کار بگیریم و ناقص این کمکی ست هم به خود هاتون هم به ما که در جو جریان ربا نفسیا و اثباتا غالب باشیم. مقادیر رو رسیدیم به بانکداری ها، این بانکداری ها که به عنوان پرداخت مال رببی یا گرفتن مال رببی بر حسب طرفین است اینطور گمان شده است که این وضع اقتصاد پیشرفته را تقویت میکند اما اینطور نیست، به جای تقویت تقویت میکنند این گمراه کردن و ضایع کردن کل ابواب اقتصادی ست که گروهی تن به کار ندهند مالشون چه به کار بیوفتد نیوفتد اگر دست کسی باشد در هر صورت درصدی را مجبور باشند بدهند که هم خودهاشان را و جو مالی معاملاتی و معیشتی را بازار سیاه درست کند، اگر بانک ها به وجه عام و افرادی که دارای اموال خود را به طریق صحیح به کار بیندازند وضع فساد بسیار بسیار قوی تر خواهد شد و اینجور نخواهد بود که یک طرف دائما تورم و یک طرف کم شدن بعد باهم در وضع اقتصادی ما فاصله دارند این فواصل اقتصادی در اثر چند چیز است، یکی مفت خواری به وجه عام در بعد اموال عامه. اموال عامه که زمین است و دریا ها است و خانه ها و چشمه ها و صیدها و جنگل ها و از این قبیل ها یک نقش برگی مفت خواری و تورم ثروت در اینجا داره که ما درجای خود ثابت کردیم و بعدا هم بحثی مفصلا بحث خواهیم کرد که در عراضی مواد در نهار و عرض شود که رودخانه ها و چشمه ها و همچنین مواد این جور نیست که کسی مالک یا رقبه گردد چون و ان لیس للانسان الا ما سعی از طرفی که فقط سعی است و شما که جدیت میکنید و زمین را آباد میکنید احیاء میکنید تعمیر میکنید می سازید کشت میکنید چه می کنید خود زمین که سعی شما نیست بلکه کارکرد شما روی زمین سعی شماست مال شماست در صورتی کهدرگیر زندگی خودتون باشید بطور سرعت عبور میکنید نمونه های مفت خواری و تورم ها، تورم هایی که یک قسمت سرمایه داری مسلط در کل ابواب سیاسی و روحانی و چه و چه و یک بعد گردن نازکی بر گردن بی پا و بی مایه بدبخت دائما سختی کشیدن دائما عرق ریختن و دائما گرسنگی ریختن اسلام تمام این ها رو در کل ابعاد اقتصادی ملاحظه کرده.اولا زمین ملک کسی نخواهد بود؛ هو الذی خلق لکم ما فی الارض جمیعا لکم جمیعا ما فی الارض جمیعا بطور اصل موضوعی شما اون مقدار از زمین را میتوانید آباد کنید و استفاده کنید که نیازمند به آن هستید بیش از آن مال شما نیست. اگر بیش از آن را آباد کردید باید اجرت المثل اون مقدار بیش را به دیگران که نمی توانند، شما بپردازید و هرگاه همین زمین رو دیگه محتاج نبودید نیازمند نبودید که نیازتون از جای دیگر تأمین میشود این زمین را اگر همینطور انداختید بایر شد دیگری که نیازمند است میتواند استفاده کنه؛ اگر این زمین همینطور بایر موند و نشد نشد شما استفاده می کنید با اینکه اباد کردید درست کردید باز رقبۀ این زمین مال شما نیست دیگری میتواند شرعا بایاد و اون مقداری که شما خرج کردید به شما بده و روی این زمین خرج کنه این عیناً مثل فرض کنید که پول هایی است که از من به شماها در چاهی افتاده، آیا یک نفر رفت همۀ پول ها رو آورد بیرون همۀ پول ها مال اونه؟ نه این پولها مال اشخاص متعدده حالا این مثال البته بله اگر شما رفتید با پول خود پول های دیگران رو هم برون آوردید پول خودتون مال خودتون پول های دیگران را به آن ها می دهید و مزد میگیرید اگر گفته باشند اگر راضی باشند  گفته باشند اما پول های دیگران هم مال شما شد شما در آوردید نه، همچنین از زمین ها جنگل ها دریا ها و مغزدارها و مراتع و همچنین از صید کردن، شما که تور بزرگتر دارید خب مال بزرگتر دارید قدرت بیشتر دارید بهتر میتوانید صید کنید شما که روزی دو تا سه تا پنج تا ماهی براتون کافیه اگر ده هزار ماهی صید کردید ده هزار ماهی مال شما نیست چرا؟ برای اینکه این ماهی ها حداقل مال کسانی ست که این ساعی زندگی میکنند قدرت ندارد بگیرد یا قدرت داره نمی گیره فرض کنید قدرت ندارد که صید کند ماهی صید شده است یا قدرت دارد صید نمیکند ولی بهره دارد از این ماهی ها این ماهی ها که در اینجا هستند لکم ما فی الارض جمیعا ست، بنابراین اگر شما قدرتی دارید و صید میکنید بیشتر از مقدار نیاز خودتون مقدار نیاز مال شماست چون بهره از این مال عام دارید و زحمت کشیدید و صید کردید اما مقدار دیگر که اگر فرض کنید که هزار ماهی اضافه شما صید کردید یا بیشتر این بیشتر مال دیگران است مزد صید کردن را از اونها میگیرید بعد به اونها تحویل میدید ماهی که فرض کنید یدونش هزارتومانه یدونش ده تومان میگیرید بیست تومان میگیرید پنجاه تومان میگیرید صد تومان میگیرید که مزد صید کردنه و همچنین در باب قنات ها؛ اگر شما قناتی را زحمت کشیدید و آب میدهد اون قنات یا کاری کردید که چشمه ای درست شد یا چاه آرتزین شروع شد یا هر چه، شما فقط به مقدار نیازتون میتوانید استفاده کنید بقیه را حق ندارید بفروشید مال کی رو میفروشید در حدیث رسوال الله صلی الله و علیه و آله و سلم که سؤال کردند ما آقا آب اضافه را بفروشیم مال کی رو بفروشیم؟ ما شما میتوانید اجرت این کار کردید بگیرید اگر این آب را بخواهید بفروشید قیمتی ست ده ها برابر اما مزد اینکه شما اینجا کار کردید و قنات رو حفر کردید چشمه رو بیرون آوردید چاه آرتزین درست کردید این مزدش باید بخش بین اون مقدار که شما استفاده میکنید و مقداری که دیگران میخواهند استفاده کنند شما حق ندارید که آب را بفروشید فروش نیست بلکه شما حق العمل خود را در حفر این قنات و چشمه و یا عرض شود که چاه آرتزین می توانید بگیرید در کل اموال عمومی اینطوره، ریاضت به اندازۀ خودش فقط این آب کار شما نیست آب کار خداست شما فقط بیرون آوردید شما حق دارید به مقدار حاجت خود بیرون بیاورید که اگر بیشتر از مقدار حاجت روزمره بیرون آوردید مال دیگران رو شما تصرف میکنید اگر دیگران به شما بخشیدندخب مطلبی ست که نخواهند این کار را کرد و اما اگر نبخشیدند و از گرسنکی دارند می میرند شما باید که اگر میخواهید آبی به اونها بدهید شما فقط مزد استخراج این آب را بگیرید نه این آب رو بفروشید راه می اندازیم چطور؟ برای اینکه این کاری صنعتی که من میکنم اگر کار صنعتی ست که زمینی را آباد میکنم یا فرض کنید حفر میکنم یا چه این دو بهره دارد یک بهره اون مقدار که من بهش نیاز دارم خب بهرۀ دوم، اون مقدار دیگر که مال مشترک دیگران است من از اونها مزد میگیرم بهشون میدم یا نه حق اونها رو بهشون بدم و این دست من باشه از دو مرحله خارج نیست یا اونها نمیخوان حقش رومیدن و من روی این زمین روی این آب چیکار میکنم یا نه من به اونها این آب را در زمین را این چیزی که درآوردم از زمین درآوردم و ملک عامه ست به اون ها تحویل میدم و فقط حق الزحمۀ استخراج را و چرا؟ چون و ان لیس لانسان الا ما سعی مگر زمین سعی شماست مگر آب سعی شماست مگر ماهی سعی شماست مگر جنگل سعی شماست این ها سعی شما نیست این آیه مبارکه حصره این یک انفجار خلوت است سعی فکری کردم اما سعی فکری میکنم که مال شما را هم بخورم؟ آقا من فکرم خیلی قوی ست فکرم اونقدر قوی ست که مال خودم و شما و شما رو بخورم، درسته؟ نمیشه . مال مردم مال مردم مال عامه قرآن میگوید مال عامه عرض کردم این به عنوان اصل موضوعی من دارم بحث میکنم چون بحث کلی در بحث احیای مواد است برای اینکه به عنوان اصل موضوع ما میگیم اولویته فقط، ببینید اصولا ما از نظر ادلۀ کتاب اهل سنت نسبت به عرض و عرضیات که اموال عامه ست شرک نداریم اولویته، فقط اولویته اولویت دارید شما این ساختمان که در این خانه کردید زندگی کنید خودتون ورثه و فلان اولویته اما، اگر میخوام این زمین این خانه را بفروشم یک قیمت ساختمان دارد یک قیمت در عذر معلوم زمین، زمین قیمت نداره چون زمین مال من نیستش که زمین اولویتش هم مادامی که بنده در این خانه زندگی میکنم این در این زمین در این خانه کسی نیاد و کسی نیاد چیز بسازه اما وقتی خواستم این خانه را بفروشم که بیست میلیون تومان زمین و ساختمان قیمت داره احیانا زمین بیشتر، بنده فقط قیمت ساختمان میتوانم بگیرم ولی بله حق اولویت اینکه اونم نه حقه بازار سیاه حق اولویت اینکه من در این زمین ساختمان ساختم و اونجا چنین شد بسم الله اما خود صاحب عرض ماندن در ساختمون قیمت دارد؟ نه خیر این عرض کردم به عنوان اصل موضوع عرض میکنم که این اول انفجار ثروت است. بعد دوم، مال الله است که لکم جمیعا ست به مردم ربط داره هو الذی خلق لکم ببینید نه خیر هر روزایی نه نه خیر اینطور نیست همین بحث میکنیم دیگه دو قسمته یک، به مقدار نیاز خود برای اوست اولویته، دو مازاد از نیاز را اگر این خواسته تحمیل کند آباد کند فلان، مال دیگران است که یک مرتبه روی زمین شما ساختمون بسازم اگر من زمین شما رو ساختمون کنم آیا زمین مال منه؟ نه خیر زمین مال من نمیشه زمین بالأخره مال شماست منتهی مال شما بودن دو جوره یک مال شما شخصی ست کارشما مال شما یه مرتبه نه مال شما عمومی ست این فرض کنید یه  جزیره و ساحلی که اینقدر ماهی میشود استفاده کرد روزی ده هزارتومان را این ده هزارتومان مال یک نفر نیست چون تورش بزرگتره زورش بیشتره فلان نه خیر، این ده هزارتومان مال همه ست منتهی بقیه یا بی عرضگی کردند یا نمی توانند قدرت ندارند غفلت دارند هرچه هست مال مشترک اون هاست این مال مشترک اون ها رو که اگر شما ریاضت کردید یا با اجازۀ اونها یا بی اجازۀ اون ها در هر صورت مال مشترک اون هاست اگر اون ها به شما بخشیدند این مال مشترک رو بسم الله، اما اگر نبخشیدندشما خواستید به این ها بدید قضیه دوش در کار نیست ما این نمونه هایی ست به عنوان موضوع داریم عرض میکنیم ها اینجا ما نمی تونیم بحث کنیم ما اصل موضوع و داریم بحث میکنیم میخوایم به ربا برسیم. نه خیر این باعث رکود اقتصادی نیست بلکه این باعث میشود که توهم ثروت و جمع شدن ثروت در یک طرف، و نازک شدن و لاغر شدن و نابود شدن یک طرف دیگر از بین بره. این توهم ثروت از بین بره و الا چرا رکود اقتصادی بنده همان مقداری که میخوام زندگی کنم خانه میسازم دکان میسازم مزرعه درست میکنم به مقدار خودم ماذاد، مازاد هم میکنم منتهی مازاد همش مال من نیست این مازاد که من انجام میدم هر چه بیشتراز قضا این بیشتر فعالیت میده چرا؟ برای اینکه اگر بنا بشاد رقبۀ عرض یا ماهی یا چه مال من باشد خب تا یه مقداری کافیه ولاکن اگر نباشد مال من باشد بلکه من یه آدم کاری میکنم ولاکن بهره ای به دیگران میدم این ها صحیح اند. چون صحیح هستند مقداری به دیگران میدم پس من بیشتر ریاضت میکنم بیشتر ماهی صید میکنم بیشتر زمین اجرا میکنم چرا؟ برای اینکه مقدار بیشتری بتوانم استفادۀ مشروع و منفعت صحیح بگیرم این رکود ایجاد نمیکنه ولی چه جور؟ نه خیر چه جور؟ سهم میده اما با گرفتن مزد. شما کار میکنی شماکار میکنی ماهی میگیری خب این ماهی که مال شماست که دیگه مزدی نباید بدی خودت گرفتی چون سهم خودتو گرفتی ولاکن ماهی هایی که این چند نفر دیگر هستند و میخواستند بگیرند تور ناشتند همینجا حساب میکنیم میخواستند بگیرند و تور نداشتند حال نداشتند چه این ها می آیند از شما میگیرند مزد حق الزحمۀ شما رو به شما میدهند پس شما هم برای خودتون مالی تهیه کردید و هم حق الزحمه چون این مال مال مشترکه. عرض کردم این باب احیاء مواد رو باید در جای خودش خصوصی بحث کنیم که خواهم آورد. این بعد اول، میدونم حل نشده آخه تقصیر من اینه که چند روز نبودید شما آخه باید این هارو توجه بفرمایید صبر کنید شما نشد دیگه نشد این ها بهم دیگه متسلسه منم از برادران استدعا میکنم اگر میل دارند تشریف بیاورند مرتب تشریف بیاورند دیگه بارون و برف و سرما ما نمی خوایم الفاظ زیاد کنم چون اگر فاصله بشه خب مطلب دیروز گفتم باید دوباره بگم پریروز گفتم دوباره باید بگم یه ماه پیش دوباره باید بگم این نمیشه اینو من استدعا میکنم از برادران اگر مقداری نبودند و معذور بودند به نوار های بعدی مراجعه کنند یا اینکه بعدا در خدمتتون هستیم صحبت میکنیم. خب این یه مورد این جواب مختصری ست که من مختصرش رو نگفتم به علت اینکه این بحث خارج از اینه اینجا به عنوان اصل موضوعی ست این یک، دو دوم از موارد اینکه ثروت منفجر میگردد خمس بده زکات بده دادی چاله چوله هارو پر کن دادی قرض بده اگر پول زاید آمد از تمام این جریانات و پیریروز و دیروز عرض کردم تازه شما میتوانید مضاربه کنید در مضاربه تورم نیست برای اینکه حق کسی روی این مال کار میکند چند برابر شمایی که صاحب مالی الا در استثنائات که شما در یک میلیون ده میلیون کار کنید در اونجا البته شما عامل بیشتر میبرید یا ده میلیون صد هزارتومان کار کنید در اینجا شخصی که پول داده بیشتر میبره اما در وضع ضابطی و قانونی ش اگر به مقدار پول شما کار میکنید شمای کارگر چند برابر درصد دارید و اون کسی که پول داده است چون عملش عمل ده در بعد اول و دوم و سوم که تکرار نمی کنم هم کمتر از برابره این هم تورم برابره یعنی حق را میدهد به عمل عمل زنده کار زنده مورد احتیاج و چه و چه و چهاین بعد دومه که ربا از بین رفتند تورمات مفت خوری را به چند روش کلی از بین میبرند و اون حیله هایی هم که در باب ربا هست که در شرع ما حیله ای وجود ندارد. اینکه حیله میزند حیله در شرع ما وجود ندارد در شر وجود دارد اما در شرع مقدس الهی حتی در قوانینی که عادلانه باشد اینجا اصلا وجود ندارد این انفجار دوم  ثمر، انفجار سوم ثروت در باب تعدد ازدواج که شرایطشو ما نداریم شرط عدالت اقتصادی عدالت برخوردی عدالت برخوردی کی میتواند با این شرایط چهارتا زن بگیره کسی که چهاربرابر زندگی عادی ثروت داره خب، این میگم اِن خِفتُم ان لاتفسدوا فی الیتاما فنکف ماتا ملکم فی النساء اثناء و ثلاثاً و ربا این اقنیا بقیه ش هم چه عرض کنیم که کمتر اتفاق می افته الان این یکی یا چی یکی از بزرگان گفتند ما میخوایم زن بگیریم کا میخوایم زنمو طلاق بدیم بله حالا این در چه صورت امکان شرعیش هست که انسانی عادلانه چند زن بگیره چند خانه چند زندگی بعد از هر زن اولادی این انفجار ثروته. انفجار ثروت در بعد اول چندتاست در بعد دوم اولاد های مختلف در بعد سوم تقسیم به همۀ ورثه باز اینجوره اسلام تحریف میکند که شما ثروت تهیه کنید بروید کوشش کنید زحمت بکشید جدیت کنید نه برای ورم کردن خودتون که ثروت در شما ورم کنه بعد اقتصاد ملت و سیاست ملت و قدرت ملت همه چیز دست شما باشه این در کل ابعاده ما رد باب مرجعیت هم همینطوره هر کس پول بیشتر داد پس فقیه تره نفهمیدیم این عملی ست در حوزه های ما اینطوره هر کس که شب خوابید صبح بلند شد پول بیشتر داد اون مرجعه این در بین ما این حماقت هست اما نه در اسلام میگن سرمایه اصلا تورمش غلط اگر هم به حق سرمایه به دست آورده بود بنده یک میلیون ریال به دست آوردم فردا در قم تقسیم کردم یکی یک میلیون تومان حالا بنده مرجع مطلق میشم؟ حالا کاری به جهات دیگر نداریم این عقلا این اغنی ست این اغنی ست پولدارتره پول از جای صحیحی هم دراومده ببینید اسلام به طور کلی دو بعدی کار میکند یک بعد بروید زحمت بکشید کار کنید برای خودتون برای دیگران حفره های زندگی خود را حفره های زندگی دیگران را با عمل پر کنید درست؟ این به دست آوردن ثروت و انفجار ثروت به دست آوردن در راه خدا انفجارهم در راه خدا ایجاب در راه خدا سعی در راه خدا اگر اینطور با نوع ایمان باشد همینطور با مبنای ایمان باشد و ایمان صحیح باشد یک دونه بیکار پیدا نمی کنیم من یه نفر یادم اومد الان زنده ست اسم نمیبرم شاید صدسالشه این در نجف که آمده بود با دستش کار میکرد با پاش کار میکرد با زبونش کار میکرد با زبون دو هزار و دویست بیت شعر میگفت مینوشت و ضبط میکرد با پاش کار میکرد با دستش میبافت شب ها میرفت بچه داری میکرد برای مردم پیرمردی ها چرا همچین میکنی؟ مدیون ماست فقط چرا همچین میکنی؟ گفتش که هر عضوی از اعضای به کار میاد این اصالت العمل در بین ما رشد کنه دیگه در بین ما تنبل مفت خور یهو بیوفته فقط از پولش درصد معین بگیره فقط بمیره سقط بشه نابود بشه مانعی نداره ولی پول بگیره وسائل تورم ثروت در اسلام اصلا وجود ندارد وسائل به دست آوردن ثروت هست و وسائل انفجار ثروت هست اثباتش واجب یا راجح و نفعش هم واجب یا راجح وسائل مختلفی در ابعاد گوناگون اسلامی درسته. حالا میرسیم به باب ربا که بحث میکردیم در باب بانکداری خب این بانک یا راست و حسینی میخواد پول رو قرض بدهد و پول را قرض بگیرد یا نه خیر میخواد کلاه بذاره یکی از کلاه هایی که بانک ها که نامش رو بانک اسلامی میذارند و به عنوان اسلامی میخواهند مال حلال کنند میگوید که این کارمزد دارد. دیروز بحث کردیم کارمزد معنا نداره. دوم، دوم این است که شما یک پولی میخواهید از شخصی یا از بانکی حالا ما قاطی میکنیم این شخص میگوید که نه من که خب نمیتونم شما چیکار میخواید بکنید پول رو میگه نمیخوام فرض کنید که فلان پول رو فلان مال رو بخرم میگیم بله بنده فلان مال را میخرم نقدا به شما شد نسیتاً نقدا میخرد یک میلیون نسیه یک میلیون و نیم در دوازده ماه خب این چه شد؟ اینکه همون شد که اینکه بین نقد و نسیه فاصله شد آیا این آدمی که یک میلیون و نیم میخره نسیه این چیکار کنه این باید گرونتر بفروشه دیگه. باید پدراین یارو هم در بیاره دیگه شما این مقداری که اضافه کردید اضافه برای چی بود؟ اضافه برای این جنس بود؟ خب جنس که همون یک میلیون می ارزد اونم میتونست یک میلیون بخره یک میلیون با یه مقدار پایین اینکه شما یک میلیون نقد اسکناس دادید خریدید بعد به او یک میلیون و خرده ای به حساب مدت پس این پول در واقع مدت است این کلاه است کلاه غلطه و همچنین سایر کلاه هایی که میگن کلاه های شرعی ست و کلاه های شری ست بله در قسمت مقابل داریم ببینید اصل ریشۀ حرمت ربا چیست؟ یک، الزام الزام کند در روایت زیاد این مطلب آمده از آیه ها هم که میتونیم استفاده کنیم الزام کند طرف رو در هر صورت درصد معینی از این مال باید به من بدهی. تجارت کنی، نکنی پول از بین بره یا پول باشه ضرر کنی نفع کنی کم باشد زیاد باشد در هر صورت به طور مطلق این آقا مفت خواریش صددرصده. صد در صد این درصد معین را هر ماهه میخورد و اون آدم صددرصد گرفتار بدبختی گاه به طور کلی داغون میشود و از بین میره. این بعد اول است که الزام است یک، دو بعد دوم این است که در مقابل مدت فقط به عنوان مدت پول گرفتن، اما اگر الزام نباشه الزام نباشه احیانا راجح است و احیانا واجب است بنده میدانم فلان شخص فلان بانک پول که بهش قرض الحسنه میدهم میدانم که این درآمد میکند و از درآمد مقداری به من میدهد چه اشکال دارد؟ البته نه به این معنا که اون کسی که درآمد نمیکند درست و من به او چیزی ندم نه میدم اما اگر چنانچه به کسی که این یک میلیون تومان رو بگیره یا بانک یا شخص درآمد میکنه و از درآمد مقداری اضافه میاره و به من میده من الزام نمیکنم اینکه من الزام نمیکنم چند بعد داره یک، این است که او اگر خواست میده اگرم نخواست نمیده در روایت دارد که اگر که شما یک چیزی رو استفاده کردید و اضافه بود، بدید این یک، دوم نه اگر درامدی کرد فلان مقدار میده اگر کم کرد نمیده کمتر میده نیست بر خود الزام میکنند مثل بانک ها بانک ها بر خود الزام میکنند که درصدی معین از این مال را به شخصی که پول داده بدهند شما پول را سپرده میکنید در بانک سپرده، یک میلیون سپرده در بانک میذارید این یک میلیون سپرده در بانک قرارداد نمی کنید با بانک الزام نمی کنید ولی بانک خود را الزام کرده است که با این مال که کار حلال نه اینکه منفعت بده خب اینم دیروز بعضی برادران سؤال کردند که اگر فرض کنید مال بانک میدن بانک هم درصدی با مضاربه و با مصالحه و با چه ولاکن من میدونم یا احتمال میدم که این پول رو ربا میده خب این فایده ندارد که نه خیر این پولی که من به بانک میدم باید تجارت حلال روی این پول بکنه نه تجارت نکنه نه ربا بگیره نه، با این قید با این قید که من پولی رو به طرف میدم نره این پول رو باهاش خمر بخره بفروشه این پول رو معطل بذارد یا این پول رو ربا بدهد نه با قید اینکه با این پول کسب حلال میکند ولاکن بر خود الزامه این بعد دومه. اول اینکه بر خود الزام نمی کند ولی بعد دوم این است که بر خودش الزام میکند که بنده درصد معینی رو از درآمد ها بدم درآمد نبود که مطلب دیگری ست ولی در بانک ها این است که مرتب درآمد دارم بانک ورشکسته ما خیلی کم داریم یعنی احتمال ورشکستگی کلا این بسیار کمه. حالا در اونجا داریم بحث میکنیم که این درآمد دارد بالا پایین کم زیاد ولی یک درصدی را به طور معتدل  و عاقلانه در نظر میگیره به شما از این سپرده بده این چه اشکالی دارد؟ اشکال ندارد چون ربا از باب الزام است دیگه مگه الزام نکردم؟ اگر نداد من مطالبه نمیکنم اگر مطالبه میکنم بیخودد میکنم چه اون به طبیعت الحال بده و چه بر خودش الزام کنه بنابراین این باب ربا نیست این اقتصاد رو داغون نمیکنه چرا؟ به چند جهت یک، من مطالبه ای از او نخواهم داشت اگر نداد یا نتوانست بده پس مجبور نیست گران بفروشه ارزون بخرد گران بفروشه و وضع اقتصادی رو دچار بدبختی و عرض شود که توهم بکنه و دیگر اینکه خود را هلاک کند که اون درصدی که معین شده است به من بده اون مصائبی که و بلایایی که در باب پول منفعت خوردن و مفت خوری اینجوری هست هرگز در اینجا نیست مختارید خواست بده نخواست نمیده اگرم بر او الزام کرد میتواند از الزام خودش تخلف کند چون اگر انسان به خودش الزام کرد چیزی رو به حساب اینکه درآمد دارد اگر درامد نکرد الزام از بین بره اگر درآمد کرد و کم کرد باز الزام در اون درصد معین از بین خواهد رفت خب بنابراین ما این همد یک هفته پیش عرض کردیم که فرق داره نسیه ها اینو باید که بعد با هم صحبت کنیم نسیه ها فرق داره ببینید یه مرتبه بنده خانه ای رو به شما میفروشم ولی اینم عرض کنم بد نیست من این خانه را به شما میفروشم نقد ده میلیون تومان اما اگر این خانه را بخوام یک سال دیگه تحویل به شما بدم شما چند میخرید از من ؟ نه میلیون میخرید خب این یه میلیون حق من است یا نه؟ حق شماست یا نه؟ بله چرا؟ اینکه اگر این خانه از حالا دست شما باشد حالا می نشینید توش کار نمی کنید این منفعت بالفعل دارد به ازای منفعت بالفعل یکسال منفعت بالفعل نه منفعت اینکه کار کنی حق داره پول رو اگر کار کنی منفعت داره این خانه را کار بکنی کاری نداره این خانه منفعت بالفعل دارد توش کسی بشینه یانه این یه حساب دیگری داره غیر از پوله ما این رو مفصل در چند روز قبل بحث کردیم که در باب نسیه اگر جنس است که طرف داده  شود اگر امروز خانه را به من تحویل بدی توش بالفعل است که بتونی توش کار اما اگر یکسال دیگه این خانه ماهی ده هزارتومان بهشم بدی صد وبیست هزارتومان من باید بدم اگر در کار نیست اگر فقط در باب پوله این خانه رو هرکاری بکنید بالأخره بالفعل منفعت داره اما پول رو پول اگر کار نکنی نفع داره اگر کار بکنی به اندازه کار ما نفع داریم این بود که مطلب رو ما قبلا به طور مفصل عرض کردیم و حالا لالیم الا همین جمله ای که عرض کردم این رو جوابش رو داده بودیم حالا بحث دیگری که ما داریم در اینجا این است که باز اختلاف است بین گروه زیادی با قرآن اینه که آدم منفعت پول خور ده سال منفعت پول خور فرض کنید یک میلیون داشت از یک میلیون ده میلیون خورد خب این از دو حال خارج نیست یا الان توبه کرده است یا توبه نکرده اگر توبه نکرده جمهوری اسلامی باید ازش بگیره  جونشم در بیاد بده هر چی گرفته بده مال مردم خواری نمیشه که چون این منفعت پول است گرفته و باید از او بگیرند کار کنه زحمت بکشه بدود هر چی هست حرج باشه مرج باشه چون خودش مال مردم رو گرفته یه نذرة الی ینصره اینجا نیست در اینجا مصامح کاذا واحده نیست چرا؟ برای اینکه این آدم منفعت پول گرفته حرام رو خورده بازم داره میخوره بازم میخواد بخوره توبه هم نکرده نذرة الی ینصره  درجایی ست که آدمی بدهکار بوده شرعا و حالا سر وقت نمیتونه بده نذرة الی ینصره یا بدهکار شده است استعانا الان توبه کرده باز نذرة الی ینصره اما اگر آدمی بدهکار شده است مال رببی گرفته بدهکار شده است استعانا حالا هم در استعانش مستمره هر کیم گیر میاد باز منفعت بود اینجا نذرة الی ینصره در کار نیست حالا، عرض میکنیم داریم بحث میکنیم اینو مفصل در چیز عرض شود که در الفراق مراجعه کنید من خیلی از اون شبی که مطالعه کردم و فکر کردم عرض میکنم حضور برادران؛ پس این دو بخشه یا انسان توبه کرده است یا توبه نکرده اگر توبه نکرده است که لکم کامروا لاموالکم لا تذو و لا تذعمون اما اگر توبه کرده چی؟ واقعا توبه کرده آدمی ست که آمده واقعا توبه کرده حالا این آدمی که توبه کرده است به حساب اینکه پولهایی که به عنوان ربا گرفته است حق الناس است باید بده؟ خب از نظر ظاهر فقه اینطور خیال میکند که خب حق الناس است خدا که نمی شود حق الناس رو ببخشه اگر کسی از کسی دزدی کرد و حالا نداره بده باید بالأره بده مدیون هست تا آخر عمر یا نه؟ اگرم مرد از ارثش بدند؟ خب بله در باب حق الناس که خداوند صرف نظر نمیکند که خب پس کسی اینطور بیاد بگه که با عدم توجه به قرآن با عدم توجه به نفس آیه که لکم رئوسا اموالکم لا تَظلمون و لا تُظلمون بیاد بگه که بله توبه کرده بله خدا گناهش رو میبخشه اما خدا گناه رو میبخشه اونی که خدا میشودببخشه گناه تخلف این آدم است که ربا خواری کرده اما اموالی که از دیگران گرفته است و بدتر حالا طلب دارد حالا دیگران گرفته اموالی که از این یک میلیون تا کنون ده میلیون مثلا گرفته و خورده است خب این چرا مدیون اون اموال نباشه؟ برای اینکه اون حق الناس است و حق الناس که قابل عفو نیست این فکری که انسان عرض شود که بدون توجه نفس میکنه اما نفس چی میفرماید؟ در سورۀ مبارکۀ بقره ملاحظه بفرمایید آیه صد و دویست هفتاد و پنج به بعد یا ایها الذین آمنوا آیه دویست و هشتاد وهشت بقره، اتّق الله و ذروا ما بقیة من الربا خب از حالا اتق الله تا حالا که خب ربا خورده است و عرض شود که پس نیارید اون مطالبه کرده گرفته ولاکن یاایها الذین آمنو اتق الله و ذروا ما بقیة من الربا ان کنتم مؤمنین؛ذروا  چیه؟ ذروا توبه کنید دیگه چون انسان دیگه نمی گیرد ربا روا اصل مال نزد اوست دیگر ربا را نمی گیرد توبه عملی ست توبه عملی مهم تر از توبه لفظی ست ممکنه لفظا توبه کند عملا نه، لفظا عقیدا توبه کند عملا نه اما ذروا در اینجا توبه عملی ست وقتی توبه عملی شد دیگه لفظ نمی خواد دیگه عقیده نمیخواد این توبۀ عملی توبۀ واقعی خارج کرده یاایها الذین آمنو اتق الله و ذروا ما بقیة من الربا ان کنتم مؤمنین حالا فان لن تفعلون اگر نه خیر شما ذروا نیست میگیرید حالا فاذن بحربٍ من الله و رسوله حرب من الله نه منکم فرق میکنه آقا بعضیا خیال میکنند که ربا خواری جنگ با خداست ایه این رو نمیگه بحربٍ من الله نه بحرب منکم  محارب که خداست  این خداوند با شما محاربه میکند اگر توبۀ از ربا نکنید فان لن تفعلون فاذن بحربٍ من الله یعنی اعلن و اعلمو هم علم به حرب من الله و رسوله و ان تبتم بحث سر اینجاست، وان تبتم که همون یا ایها الذین آمنوا اتق الله و ذروا ما اگر ذروا، این توبه حاصل شد توبه در پس ذهنش لفظی نمیخواد از نظر عقیتی متتحد شدی از نظر عملی هم اون ربا رو نگرفتی فان لن تفعلون فاذن بحربٍ من الله و ان تبتم فلکم رئوس اموالکم؛ چی شد؟ رأس المال آدمی که ربا میگرفته این یک میلیون یک میلون هم نزد اون آقا هست ولی از یک میلیون تا حالا چند میلیون گرفته خب اینکه از یک میلیون تا حالا چند میلیون گرفته است چطور میشود اینجا؟ نصاح میفرمایند که فلکم تسدع اگر توبه کردید فلکم رئوس اموالکم خب اگر کسی یک میلیون داده و ده میلیون خورده شده یازده میلیون این آدم یه میلیونش باید پهلوش باشه ده میلیون بده پس لکم رئوس اموالکم چیه؟ لکم رئوس اموالکم یعنی، اونیکه رأس المال شما بوده است و نزد طرف داردی میره میتونید از طرف بگیرید اما آنچه را که شما ربا خورده اید و دیگر الان وجود نداره ببینید آنچه را ربا خورده اید در زمین مصرف کرده اید و الان روزی ندارد به احترام توبه ای که کرده اید اون را خداوند صرف نظر میکند البته اون سوال میاد و اون جواب داره ها که خدا چطور حق الناس رو حساب کرده بعضی وقت ها خداوند حق الناس را برای یک جریان اولی ای می بخشد و از خود کسانی که حق دارند میخواهد که شما هم ببخشید و میتونید نبخشید اگر نبخشید از شما هم نمی بخشد این مطلب دیگری ست که بعدا باید صحبت شه. در اینجا اونچه که محوریت دارد و لکم رئوس اموالکم لا تَظلمون و لا تُظلمون نه ظلم کنید نه ظلم شوید این آقایی که توبه کرده اگر بگن اون یک میلیونی که دادی جز اونایی که خوردی بقیه رم باید بدی پدر صاحب بچه دراومده توبه هم نکرده پس فایدۀ این توبه چیه؟ پس از توبه فرار میکند پس این آدم باید تشویق بشه فلذا در باب معلف و الحقم بخشی از بخش های هشت گانه زکات رو به او میدیم برای اینکه بیشتر گرایش به حق کند خب اینجا هم همینطوره عرض شود که فان تبتم و لکم رئوس اموالکم لا تَظلمون و لا تُظلمون بعدش هم و ان کان ذعصتٍ فنظرةٌ الی منثره و ان تفدعوا لکم ان کنتم تعلمون الی آخر ما فقط روی این جمله بحث داریم آیۀ دویست هفتاد و نه روش دقت میکنیم و صحبت میکنیم من الان دیگه خسته شدم برای بعد فردا ان شاءالله أَللهُمَ شَرَح صُدُورَنا بِنورِ عِلمَ و الایمَان وَ مَعَارِفِ القُرآنِ العَظیم فَأَغفِرنَا لِما فَدخُولوأ وَ تَقواه إِنا أَن ما تُحِبهُ لا تَقواه، وَالسلام علیکم.