جلسه چهارصد و شصت و هشتم درس خارج فقه

تجارت و بیع (ربا)

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب العالمین و صلی الله علی محمد و‌علی آله الطاهرین. برادران در خدمت قرآن هستید و باشید قرآن رو باز کنید، ما سراسر این آیات ربا رو در این بعد اخیر میخواهیم بحث‌ کنیم که اگر‌کسی قبلا مسلمان نبوده است و ربا خواری را جایز میدانسته است که ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا یا مسلمان هم بوده است اما با این حال این عقیدهٔ کفر را داشته است که إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا یا نه مرحلهٔ سوم قبول دارد که ربا حرام است اما عملا کافر است که فاسق است که ربا خواری میکند آیا اگر توبه کند این توبه علاج‌ میکند یا نه؟ و اگر علاج‌ میکند علاج چند بعدی ست آیا علاج میکند تخلف حق الله را فقط که خداوند گناهان گذشتهٔ او را که در حال کفر چه در حال اسلام با انکار حرمت چه در حال اسلام با قبول حرمت ولی وارد شدن در عمل حرام این گناهان را خداوند می بخشد و‌طبعا بعد از موت در برزخ یا قیامت عذاب نخواهد داشت فقط این است؟ یا نه بالاتره. از این آیات چه استفاده ای میکنیم از‌ فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ یا ان تبتم هر کدام یک لغاتی دارد این استفاده را میکنیم که اگر‌کسی‌مالی را به ربا داده است و استفاده های زیادی کرده است و این استفاده ها رو مطرح کرده است نه اصل اون ها باقی ست و نه بدل اون ها باقی ست در این صورت آیا جبران ما سعی را که ما ناصح است باید بکند یا خداوند این رو‌می بخشد. اینجا چند ضابطهٔ کلی در این آیات به چشم میخورد که در اختصاص باب ربا هم نیست بلکه نسبت به کل عصیان هاست مثلا در اون آیهٔ شریفه ای که قل للذین کفروا ان ینتقوا یعفرتهم ما قد سلف و ان یعدوا فقد سنت الاولی این مرکز و‌محور قضیه ای ست که ما داریم روش بحث‌‌ میکنیم به طور کلی در باب ربا و غیر ربا، قل للذین کفروا، کفروا سطرو، سطرو انفسهم علی الحق و سطرو الحق انفسهم بر خلاف فطرت و بر خلاف عقل بر مبنای فطرت و بر خلاف وحی کفروا، هم کفروا انفسهم علی الحق و هم کفروا الحقا انفسهم خب این دو بعد داره. یه مرتبه است کفر عقیدتی ست که از نظر عقیده مسلمان نبوده است گاه کفر عملی ست که از نظر عقیده مسلمان است از نظر ایمان، ایمان وجود دارد اما چون ایمان ضعیف است تخلف عملی و عصیان عملی میکند آیا الذین کفروا هر دو را شامل است یا نه؟ طبعا بعد اول مسلم است کسانی که هم کفر عقیدتی داشتند و هم در نتیجه کفر عملی داشتند مشمول آیه است که قل للذین کفروا ان ینتقوا، ینتقوا علی الکفر یغفر لهو ما قد سلف آنچه گذشته است و این جریان انتها و توبه و هدایت یغفر لهم حق الناس است حق الله است هر چه هست به عنوان ضابطهٔ کلیه یغفر لهم مقدر است  و ان یعدوا فقد سنت الاولی که در اینجا تهدید است چه در دنیا عذاب و چه بعدا. این محور بحث است در این آیهٔ محوری بعد این آیات ربا را آقایون ملاحظه بفرمایید الذین از آیه دویست و هفتاد و هشت یک سری در آن سه چهار بعد ضابطه ای که عرض میکنم سورهٔ بقره الذین یأکلون الربا  لا یقومون الا کما یقوم الذی یتخبط شیطان من المست ذلک بانهم قالوا انم البیع الربا این قالوا انم البیع الربا این کفر است چه از برای غیر مسلمان  و چه از برای مسلمان که قالوا لفظ نیست نظر اینه لفظ اینه فکر این است که حسرا انم البیع مثل الربا بر خلاف حکم خدا که احل الله بیع و حرم الربا؛ پس بعد اول کفر عقیدتی ست مسلمان است، بعد دوم مسلمان است اما این یکی را قبول نداره عقیدتا، بعد سوم مسلمان است و حرمت را قبول داره اما این عمل حرام رو انجام داده است. اینجا، جملهٔ بعدی فمن جاء هو موعظة من رب فمن جاء منهم که نفرمود که، اگر فمن جاء هو منهم یعنی از کسانی که قالو انم البیع الربا این ضابطه در اختصاص باب ربا میشد اما کلا میفرمایند فمن جاء هو کما اینکه کان ذواعسرت بعدا همینطوره ان کان ذاعسرت نیست ان کان ذوعسرت بعد از فان لم تفعلو فاذنوا بحرب من الله و رسوله و ان تبتم فلکم رئوس الموالکم لا تظلمون و لاتظلمون که در آیهٔ دویست و هفتاد و نه بود بعد میگه و ان کان ذوعسرت کان کتاب هم داره کان ذاعسرت نیست نفرمود اگر کسی که اصل المال دستشه یا کسی که ربا خورده است خانه خریده و ضرورت داره این رو باید ازش گرفت ولاکن ان کان ذوعسرت فقط این دوتا؟ نه اگر‌وجود داشت صاحب عسرتی مدیون است مالی را مدیون است کاری را مدیون است حقی را الان توبه کرده و نمیتواند بپردازد و ان کان ذوعسرت فنظرة الی میسره اصولا قرآن شریف اگر‌خصوصیاتی از احکام را بیان میفرماید اتکای به آن خصوصیات نمیکنه بلکه ضابطه میده اگر این حکم نظیر هایی دارد نظیر ها را هم مشمول ضابطهٔ کلیه میکنه چرا؟ برای اینکه درمورد ربا خداوند حکم میفرمود ما نمیتوانیم به دلیل آیات ربا به جاهای دیگر برویم حق الحاق خصوصیت نداریم فلذا خداوند در اونجاهایی‌که این حکمی که از برای تابع عن الربا هست برای دیگران هم هست برای دیگران هم حصر را با یک ضابطهٔ کلیه اثبات میکند که و‌ ان کان ذوعسرت نفرمود کان ذاعسرت این بود که رآس المال دستشه نه و ان کان ذاعسرت برگردیم ببینید فمن جاءهو موعدةٍ بالرب نفرمودند فمن جاء منهم، منهم این سه تا هستند فقط چیز ها نیستند این سه تا در باب چه بود؟ در باب اینکه ربا خوار بودند یا کافر بود عقیدتا و عملتا یا مسلمان بود مسلمان ولاکن نسبت به خصوص ربا میفرماید انما البیع المثل الربا مسلمان اینطور است یا نه خیر بعد سوم مسلمان بود اما عقیده دارد که ربا حرام است اما ربا میخورد مانند مسلمانانی که ربا میخورند یا صاف میخورند یا کلاه میذارند، بله میفهمم حالا عرض میکنیم. از موعظة استفاده میکنیم از موعظة خیلی مطلب استفاده میکنیم حالا عرض میکنم ببینید اون مطلب دیگری شد بالأخره مساوات بین ربا و بیعه چون بیع را شریعت خداوندی حلال میکنه پس بیع ربا حلاله این در این بعد، حالا ببینید ا از فمن جاء موعظة استفاده میکنیم میخوایم بحث کنیم دیگه حالا بحث میکنیم خیلی مطلب داره یعنی در ظاهر آیه که انسان نگاه کنه خیال نمیکنه چیزی بشه ولی اونقدر عمق داره که ما بعد از نوشتن تذکری مفصلا و در جای دیگه باز هم مطالب دیگری اینجا داریم استفاده میکنیم حالا ملاحظه کنید آنچه را که من فکر کردم آقایون توجه بفرمایید ببینید، فمن جاء این تفریحی ، فمن بعد از این جریان بتد از قالوا انما البیع المثل الربا که اول فرمود الذین یأکلون الربا مسلمانان رو گفت مسلمان باشد نا مسلمان باشد قبول داشته باشد حرمت رو قبول نداشته باشد الذین عمل رو داره میگه الذین یأکلون الربا لا یقوم، اینم اعمه چرا؟ بعضی از مسلمانان هستند که مسلمان حجاب را واجب میکند مسلمان نشد، اینجا عرض این نیست آقا این مسلمانه نماز میخواند چه میکند و این واجب نیست اون حرام نیست داریم از این مسلمان ها؟ ما داریم کم هم نیستن از این حالا حکم اقتدا کنیم مطلب دیگریه ها یا نکنیم ولی بعضی مسلمانان هستند که چیزی که بر حسب ضرورت اسلامی واجب است میگه نه تغییر میکنه و از ضرورات اسلامی حرام است میگه نه ما از این مسلمون ها داریم الان هم داریم در میان خودهامون هم داریم حالا ببینید این اول آیه کلیش دیگه الذین یأکلون الربا نگفت کفار نه خیر کسانیکه ربا میخورند این ربا میخورند اون بدترینشون کیا هستند؟ کسانیکه قالوا انّمَ البیع مثل الربا این ها دو دسته هستند یک دسته کفار که اصن قبول نداره قالوا انم البیع الربا یه دسته مسلمان منحرف ضعیف العقیده ای که میگوید انما البیع مثل الربا اینم یأکلون، سه یأکلو و لا لهو حرف، یأکلوا و‌لا یقول در متن این آیه نیستش در متن این آیه کیا هستند؟ ذلک بانهم قالوا انما مثل الربا الان یعنی همشون؟ نه دو گروه از الذین یأکلون الربا قالوا انم البیع مثل الربا. قالوا لفظا قالوا عقیدتا ببینید اما دستهٔ سوم دستهٔ سوم‌که مسلمان است لفظا نمی گوید عقیدتا نمی گوید که ربا حلال است مانند بیع اما عملا عملش میگوید که ربا مانند بیع است این قالوا است یا نه؟ مگه قالوا به زبان باید باشه؟ اگر‌کسی ربا بخورد و هیچی هم نگه لالم هست اصن هیچی نمیتونه بگه قول که لفظ که نیست قول یا با لفظ است یا با قلب است یا با عمل است، قول اظهار داشتن آنچه را که این این شخص انجام میدهد یا اظهار نفس است یا اظهار با عقیده است که هر دو‌خب که نه خیر نه لفظا میگه ربا نه عقیدتا عملا انم‌البیع مثل الربا قیامت، کسانی که قیامت را قبول دارند اما کارهایی میکنند کن در قیامت باید ببینند اینا قالوا که در قیامت عذاب نیست عملا، عقیدتا نه لفظا که نمیگویند عملا میگن آقا شما که میدانید این کار جهنم آور است چرا میکنید پس این عمل شما گویاست برای اینکه امر رو قبول ندارید یا اگر قبول دارید شرط دارید پس قبول صد در صد از نظر شما حاصل نیست پس ببینید اینجا تعمیم نمیخوایم بدیم خود آیه این حالت رو داره الذین یأکلون الربا در سه بعد اول، دوم، سوم، سومش معتقد است که ربا حرام است اما بر خلاف عقیده اش ربا میخورد و‌مرتب هم میخوره یا حیله میذاره یا غیر حیله حیله که بدتره یا غیر حیله این چیه؟ لایقوم‌انک ذلک قالوا لفظا و عقیدتا چه کافر باشد چه مسلمان و مسلمانی که ربا رو حلال بدونه یا صبر کنید قالوا عملا عمل میگوید عمل بیانگر این است که همونطور که بیع میکند گر و گر‌میخوره هماطورم‌مال ربا رو گرو گر و بهترم میخوره چون در بیع ضرر داره در ربا ضرر نداره این قالوا اعم است از قول لفظی عقیدتی و عملی عرض شود که کفر هم همینطوره کفر، کفر لفظی کفر عقیدتی کفر عقیدتی ببینید ذلک قالوا انم البیع مثل الربا منتهی مصداق از قالوا چی هست؟ اول کفار است دوم مسلمان است اما عقیده اش این است که نگه عقیده اش این است که بیع و ربا مثل همه این دوم، این دو مصداق مصداق های حتمی ان اما مصداق سوم مصداق است چرا برای اینکه قالوا عمومیت دارد که مرحلهٔ عمل هم میگیره ذلک و انهم قالوا بیع الربا و احل الله بیع و حرم الربا با اون بیاناتی که اینجا حالا لازم نیست فمن جاء، حالا و احل الله بیع و حرم الربا عرض کردیم که بحث دیگری ست که داخل بحث ما الان نیست فمن جاءهو اینجا رو میخوایم بفرمایید فمن جاءهو بعد از این بعد از الذین یأکلون الربا بعد از قالوا انم البیع مثل الربا بعد از اعتراض و احل الله بیع و حرم الربا در بعدی که حرف این هاست و در بعدی که حق الله است لازم نیست دیگه. فمن جاءهو موعظة من رب ببینید موعظة غیر العلمٌ ست انسان علم دارد که ربا حرام است اما این علم کافی نیست این عقیده کافی نیست ربا نمیخوره اما اگر این انسانی که علم دارد و قبول دارد رو‌موعظه کردند و موعظه در او تعدیل کرد ربا نمیخورد مگن اینطور نیست پس موعظه بله فلذا اد الی سبیلا ربک بالحکمه و الموعظة حسن و‌جاء سه مرتبه حکمت اول این پراکندگی که در علمش در عقلش فکرش هست در اثر پراکندگی و‌افکندگی عقل باور نکرده است حق رو بالحکمه اول خب باور از نظر عقل و منطق‌ و‌علم باور کرد اما هنوز به دل نرسیده عمل برخلافه بسیارند کسانی که توحید و نبوت و معاد و همه رو‌قبول دارند از نظر عقلی و علمی اما در غرب تزعزع است و در عمل هم تزعزع است و لذا عصیان ها دارند چه زیاد باشد چه کم باشد این کسی که عقیده دارد که ربا حرام است ولاکن ربا میخورد این چه کسری داره دارد عقیده اما عقیده کامل نیست این عقیده را چی تکمیل میکند؟ موعظه، فمن جاء موعظةٌ این من جاء موزون چند بعد داره یک، کسی که کافر بوده و در دین کفر خودش طبعا نمی دانسته است که ربا حرامه بعدا مسلمان شد با مسلمان شدن به نصوص آیات قرآن فهمید که ربا حرام است جاءهو موعظة فنتهی این فهمید که حرام است پس انتها کرد، این یه مرحله این مال کافرون. مسلمان، که مسلمانی که مسلمان است اما انحرافا و ذلالتا عقیده دارد که ربا حرام نیست حلاله، تقصیرا ولاکن اومدند براش تبیین کردند مأجوج شو قبول کرد باز موعظة اینه، این دوم. سوم کسی که مسلمان است و عقیده دارد ربا حرام است اما عقیده اون مقدار نیست که او را وادار کند به ترک ربا کمبود دارد موعظةٌ هر سه موعظه ست منتهی موعظه مراحلی دارد گاه اوقات موعظه در اولین مرحله اثر عملی میکند گاه اوقات نه اول باید بالحکمه باشد بعد بالموعظة الحسنه،اگر از نظر عقلی کسری دارد بالحکمه ست اگر از نظر عقلی کسری ندارد موعظه است اگر موعظه هم درش اثر نکرد و جادلهم بالتی هی احسن پس فمن جاء موزون هر سه رو‌میگیره همونطور که الذین یأکلون الربا هر سه رو گرفت و عرض شود که ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا هر سه رو‌ گرفت دو بعد کفر عقیدتی و‌یک بعد کفر عملی فمن جاء موعظه داره دلیلش فنتهی. اگر چیزی شد که این آدم رو باز داشت از ربا خواری این چیز شد مگر مسلمان شدنه؟ خب خیلیم ربا میخورند فقط مسلمان شدن نیست مسلمان شدنی که کار موعظه را میکند و ربا رو ترک میکند یک، دوم مسلمان است اما عقیده دارد که ربا حلاله موعظة کاری با او انجام بشود یا فکر درونی یا دعوت و بیان برونی که ترک کند،سه ملسمان است و عقیده دارد ربا حرام است اما معاذ الله ربا میخورد پش کسری موعظة،پس‌ موعظة سه بعدی ست این موعظة یعنی اون آخرین مرحلهٔ باوروندن این آخرین مرحلهٔ باوروندن یا کسی را از اول کافر است پرواز میکند به آخرین مرحله میرسه کسی که در وسط است به آخر میرسه کسی که در آخر است به آخر میرسه کسی که هیچ‌کسری ندارد مگر اینکه موعظه ش کرد موعظه ش کرد پندش داد انذر داد انذار کرد تهدید کرد تمشی کرد فلان پس فمن جاء موعظه همه رو‌شامل است بر میگردیم به آیهٔ قل للذین کفروا؛ قل للذین کفروا ان ینتقوا یغفر لهو ما السلف، کفروا هر چند بعد کفراً عقیدیاً کفره در این جریان یا کفر عملی ست قل للذین کفروا ان ینتقوا یغفر لهو ما السلف این رو ما یادمون نمیره حالا در این محاربه چندگانهٔ آیات روی این بحث میکنیم. فمن جاء موعظةٌ حالا، ملاحظه بفرمایید فمن جاءهو موعظة بالرب این رب چندجوره، در درون فکر کرد متحد شد من رب هست یا نه؟ دیگری او را متنبه کرد خب، موعظة بالرب است آیه قرآن که راجع به حرمت رباست ندیده بود دید شنید موعظة است مسلمان نبود اسلام محارب با ربا آمد موعظة است پس همش من الرب ست من نفسه نیست از نفس انسان هدایت نیست اگر هدایتی هست از رب هست یا هدایت تشریحی حکم شرع را بداند یا هدایت توفیقی بالأخره جوری شد که خداوند به او کمک کرد که این دریا نباید ربا بخورد در بعد اول دوم سوم بالأخره ربا نخواهد خورد دیگه ، کافی نیست کافی نیست این آیه صریح است در باب ربا کسانی که میخواهند حیله بزنند حیله میزنند میخوان تعویض کنند تعویض میکنند کسی‌که حرب مثلا مکروه است چرا؟ ببینید آیه نازل شد که آخه حرمت که موعظة نیست اینکه این حرام‌است موعظة نیست خیلیا میدونن حرام است فنتهی نیست موعظة فنتهی داریم آخه فنتهی موعظه ای که موجب‌شود که این آدم ترک‌کند ربا رو حالا این موعظه ست نه صرف حد صرف حد که‌موعظه نیست صرف حد رو‌که اگر انسان قبول کرد بالحکمه هست ممکن است قبول دارد مثل اکثر مسلمون ها قبول دارد واجبات را قبول دارد محرمات را اما واحبات را ترک‌ میکند محرمات را عمل میکند این موعظة نیست اون موعظة که فنتهی ما دو موعظه داریم بعد از حکمت دو‌موعظه است یک موعظه ایست که فنتهی درست میکنه یه موعظه ایست که فنتهی درست نمیکنه خداوند موعظه فنتهی رو داره میگه خلاصه یچیزی آمد یه حالتی آمد درونی که این آدم وادار شد ترک‌کند عملا حالا، ترک‌کند عملا بعد اول است سه تا با هم بعد دوم است دوتا باهم بعد سوم است یکی از اول تا آخر که این فمن جاءهو موعظة فنتهی، ف تفسیر بر قبله  فمن جاءهو موعظة فنتهی بعد چی؟ فلهو ما السلف، لهو ما السلف‌چیه؟ ببینید در باب ربا دارسم بحث میکنیم در بای ربا این آدم مسلمانی یا غیر مسلمانی که معلومه. غیر مسلمان که اون آیهٔ قل للذین کفروا ان ینتقوا قدر مسلم اون رو‌شامله اما آدم مسلمانی که مبتلا به رباخواری بوده و خورده و خورده و خورده و خورده و حالا پیر شده حالا موعظه ای آمد و ‌منصرف شد و توبه کرده و ‌واقعا میخواد ربا نخورد این فلهو ما السلف یعنی چی؟ این چند بعد داره یکی یک ما السلف چیه؟ ما السلف یکیش کفر بعد اول است این مغفور‌میشه، دو کفر در حال اسلام است مغفور‌میشه سه، کفر عملی ست که مسلمان بوده و‌ ربا میخوره مغفور‌میشه این لهو اما سعی که لقو نمیگن که غفر الله میگن‌این لهو که نیست که لهو به نفع اوست آیا گناهانی که قبلا کرده ولو بخشیده شود به نفع اوست؟ نه به ضرر است درست دقت کنید نه به ضرر است نه به نفع است.‌لهو دو بعد داره حداقل لهو دارای دو بعده لهو‌گناهانی را که مرتکب شده است در اثر گفتن و در اثر خوردن ربا اون گناهان بخشوده میشود ذلک ممکن است این گناهان بخشوده بشود آدمی دزدی کرده گناهش رو‌خداوند توبه کرده بخشیده اما مال رو باید پس بده یا نه؟ بله فلهو ما السلف اینجا چی‌میشه؟ اینجا باید گناه بخشوده بشه و‌این دو بعده یک بعد خالقی ست یک بعد خلقی ست بعد خالقی که بر اثر تهفیم‌ میشود و چه بعد خالقی این است که لهو ما سلف عن انتهی به موعظة؛ لهو یعنی بعد خالقی یعنی گناهانی که بوده است قل للذین کفروا ان ینتقوا یغفر لهو ما السلف اونارو ما بخشیدیم این یکیه دوم، لهو‌ما السلف آنچه‌را از ربا ها گرفته است و‌خورده است و دیگر نه خودش را دارد نه مقابلش را دارد خورده و‌از بین رفته لهو نوش جان چرا؟‌ چون توبه‌‌کرده است اینم‌ بعد دوم، ولاکن کدوم بعد رنگین تر است بعد دوم‌رنگین تر است چرا بله هر دو‌بعد مشهوده هر دو‌بعد یک‌بعد ضعیف یک‌بعد قوی‌ اگر‌فقط بعد ضعیف باشد لهو غلطه  فمن جاءهو موعظة درست دقت کنید  فمن جاءهو موعظة‌من الرب فنتهی فلهو ما السلف؛ ما السلف گناه است ما السلف مال مردم خوردن است دو‌بعده‌اگر‌ما السلف گناه فقط مراد است لهو‌ما السلف غلطه غفر الله ان الله غفورٌ بخششه نمی بخشد این یچزی هم که روش‌میذاری اخه لهو معنیش اینه چیزی‌جیبش بذاری ما داریم رو‌آیه بحث میکنیم ببینیم چی میشه حالا، اون قضیهٔ ابراهیمه ها از نظر ظاهر آدم میگوید که درست نیست ولی وحی نهی است حالا بعد صحبت میکنیم ببینیم چی میشه اینجا اشاره کردند مطلب رو پاره نکنید ما میخوایم رو‌آیه درست بشینیم دقت کنیم اونچه را خداوند اراده فرمودند به بر مبنای الفاظ داریم بحث میکنیم حالا  فمن جاءهو موعظة من الرب فنتهی فلهوا ما السلف؛ سلف چیه سلف‌و‌کفر اول سلف و‌ کفر دوم ها سلف و کفر عملی، سلف در این سه بعد در این سه بعد سلف آیا صرفا گناه است به عنوان ما السلف یا نه صرفا آنچه را خورده است از مال او یا نه هر دو مال است احتمال داره. اگر کسی احتمال بده فلهو ماالسلف یعنی فقط گناهانی که کرده است اینجا لهو نمیشه گفتش که تعبیر غلط است لک ما ذن لک نمیگن که غفرت، لک‌به نفع توست به سود توست چی به سود توست؟ گناهی که انسان کرده خداوند بخشید بخشید که سوده ندارد که نه ضرر دارد نه سود دارد نه زیان دارد نه نفع دارد لهو در اینجا نمیشه پس انحصار ندارد فلهو ما السلف به بخشودن گناهان بلکه یا باید ضمیمه ای در کار باشد یا ضمیمه مستقل از مراد است،‌زمینه بعد دومه لهو ماالسلف یعنی آنچه را که توبه‌کرده آنچه را در گذشته  خورده اس و خورده است و‌تا حالا اینقدر خورده است و فنا شده است و نابود شده است و نه خودش هست و و نه بدلش هست این لهو ما السلف سؤال، بابا این مال مردم رو‌خورده حالا مال مردم رو‌خورده چرا لهو میگه ها این پس ندهد بخورد نوش جان به احترام اینکه توبه کرده یعنی نمیخوایم اینجا استدلال کنیم فعلا میخوایم آیه رو‌معنی کنیم پس بعد دوم حتما باید ضمیمهٔ بعد اول باشه یا نه فقط بعد دوم باید مراد باشه چه فقط بعد دوم مراد باشه یا بعد دوم ضمیمه بعد اول بشه‌این مطلب مسلم‌است که فلهو ما السلف یعنی آنچه را که به عنوان ربا خورده است ولو چند برابر رأس المال خورده است البته بعدا بیان میشه خورده و‌بدلش نیست نه که گرفته است ممکنه بگیره پس چیز دیگه خریده  ولاکن بگیره و غذا خریده و خورده و تموم شده لباس خریده و پاره شده و‌دور انداخته این ها فرق میکنه ها آیات بعدی تبیین میکند در چه بعدی این ماالسلف در چه بعدی مالسلفی‌که اصلا سلف است در سعی آنچه راگرفته است و الان نه خودش هست و نه بدلش هست اصلا نیست  خب قدر مسلم است بعدا مسلم تر خواهد شد که غیر او نیست اگر مال رببی را گرفته است و فرش خریده است الان ما السلف نیست ماوجوده مال رببی را گرفته است این مال موجوده بعد قبلا گرفته ولی الان موجوده اونارو میگیره هم به عنوان قدر مسلم در اینجا و هم به عنوان نص در آیات بعدی که میخوایم بحث‌کنیم حالا  فمن جاءهو موعظة بالرب فقدر مسلم مسلم اگر بعد اول را نگیرد بعد دوم طبیعتا یعنی آنچه را که قبلا خورده است و سالف است اصلا وجود ندارد نه اصلا و نه بدلا وجود ندارد خدا بخشید اینجا یه ترمز‌کنیم سؤال، اینکه حق الناس است، باشه اله الناس به ناس مسلمان میگه صرف نظر کن چرا؟ چون این بنده به‌راه اومده کما اینکه در باب عرض شود که معلف الحقوق اینطوره در باب ایتام اینطوره اگر کسی یتیم است و‌شخص‌ولی براش کار میکند مزد حق ندارد بگیره فمن کان قریة ویستغفر، خدا حق ندارد برای خاطر یک‌جریان اهمی جریان مهم رو نفی کند اگر خداوند میگوید که شما جان در راه خدا بدید چون اهم در کاره خمس بدید زکات بدید اهم در کاره انفاقاتی کنید اهم در کاره مقابل ندارد مگر ارادهٔ خدا اولا و‌ثوابی که خدا برای او میخواد بده، در اینجا از نظر مجتمع اسلامی و تبلور اسلام خدا سد ایجاد نکرده است از نظر توبه بلکه تشویق کرده بر توبه یکی از مشوقات توبه در باب الذین کفروا ست قل للذین کفروا ان ینتقوا یغفر لهو ما السلف چرا؟ مؤمن شده اگر بنا باشه مؤمن بشه و تمام گناهانی که قبلا کرده چوب بخوره کتک بخوره حد بخپره تعذیر بخوره اصلا کسی‌مؤمن نمیشه در اینجا این آدمی که بدترین جرم اقتصادی رو انجام داده چه در بعد اول چه در بعد دوم‌ چه در بعد سوم حالا  فمن جاءهو موعظة فنتهی فلهو ماالسلف، خداوند حکم میکند نه اینکه قیامت بازی‌کنه، بله ببینید این مالی که از من خوردند مگه مال ربا نبود مال حرام نبوده؟ حرام بوده دیگه میفهمم، خداوند حرام کرده است این مال من بوده و حق‌من خورده اند هم حق الله ست هم حق الناس است خداوند میگه هردوش رو بخشیدم هم حق خودم را هم حق ناس را، خداوندا حق خود را بخشیدی در روز قیامت و در برزخ عذاب نمیکنی اما این مالی‌که مال مردمه یه میلیون داده و خورده حالا طلب داره این یعنی چی؟ میگه فلهو مالاسلف چرا؟ خداوند که حکم میکند طبق مصلحتحکمی ربانی که تو باید زیرسیبیل بذاری صرف نظر کنی چون یک بنده به بندگان تایب ما و متحد ما اضافه شد باید برای توسعهٔ دعوت اسلامی و اینکه گروهی که گمراه است هم مسلمان گردند باید پول خرج کرد جان خرج کرد مال خرج کرد فکر خرج کرد مجانی کار کرد اینجور نیست که همه به عرضهٔ خپدشون بیان درست بشن والا علی میمونه و حوضش ما باید در مجتمع اسلامی اگر این مجتمع خراب است تمام فعالیت ها را از برای به دست آوردن یک مجتمع صالح انسانی و اسلامی انجام بدیم در اینجا اگر ما این حکمت هم بلد نبودیم میگفتیم ما مدعی هستیم خدا اگه گفت خودکشی‌کن میکنیم خدا که فرمود به ابراهیم اسماعیل را بکش میخواست بکشه دیگه اینجا چون و چرا نداره اما اگر ما دلیلی فهمیدیم بسم الله اگر هم نفهمیدیم مطلبی‌نیست در اینجا دلیل داریم که خداوند در موارد زیادی فرموده مجانا جان بده مجانا پول بده مجانا تقسیم کن مجانا کار کن مجانا زحمت بکش در اینجا این مالی که از شما ربا خورده  فمن جاءهو موعظة من الرب فنتهی فلهو ماالسلف اما دنباله داره مطلب دنبالهٔ مطلب این است که ببینید و امرهُ الی الله چطوره؟ امرهُ دو امر داره یک امر بدهکاری پول مردم رو خوردی خدا خودش درست میکنه بعدا حالا هم درست کرده بعدا درست میکنه اگه حالا درست نشه حالا درست میشه شما که پول ربا داده اید این به عهده خداست خدا ازشما میخواد که از این صرف نظر کنید این اینجاش،بعدش یوم‌ الرضی و القیامه او را راضی میکند اگه این نشد سوم،و امر من الله مگر این لهو ماالسلف مگه دو بعد نداشت؟ یک‌بعدش حتمی بود که اقتصادی بود که این رو بطور کلی خداوند گذاشت اما بعد گناه که از لهو ماالسلف نمیاد این بر عکس قضیه ها، بعضی گناهارو میبخشه باید پول رو بده بعضی وقتا هم پول رو نباید بده گناه رو‌نمیبخشه بعضی وقت ها هردو رو‌میبخشه بعضی وقت ها هیچکدوم نه ببینید در این چهارچوب در اینجا این کسی که مال رببی را خورده اسد ما از آیهٔ جملهٔ قبل که فنتهی فلهو ماالسلف آن را که خورده است از بین رفته است  و او نوش جان و دیگر لازم نیست بده اما گناه که کرده چی؟ گناه کرده مشمول لهو نیست و امره الی الله بعد سوم امر الی الله این است که خدا هر کاری خواست باهاش میکنه شایستهٔ بخشش است میبخشه شایستهٔ بخشش نیست نمیبخشه اون مربوط به خداست پس امر الی الله بازگوی هر سه بعده اما حق الناس است خدا میگه بگذر آقا حق الناس است خدا وادار میکنه بگذر فلذا در باب غیبت داریم اگر کسی از کسی غیبت کرد و در دنیا نتوانست او را راضی‌کند اما اعمال صالحه ای دارد و برای اون کسی که غیبت کرده است استغفار کرده است و چه هست و چه هست هیچ راهی ندارد و سال هر چه هست یوم القیامه خداوند به اون طرف که غیبت کرده میگه یا از این بگذر یا اگر نمیگذری من از تو نمیگذرم اونم میگذره، این مرحلهٔ قیامتشه مرحلهٔ دنیوی به این ها میگوید که شما باید از این پولی که ربا گرفته ببخشید مرحلهٔ دوم اگر اینجا نگه یوم القیامه میگه تو بگذر تا منم بگذرم چون همه یچیزشون هست اینطور نیست که معصوم باشند مرحلهٔ سوم و امر الی الله این امری که مربوط به اوست و اینجا ما سلف نگرفته اگرم گرفت بطور کمرنگ گرفت خداوند هرکار بخواد باید کند ممکنه یه آدمی نود سال ربا خورده از یه آدمی که کاری که میشود این ربا روی ربا روی ربا اخر عمر داره در حال احتزاره این فرض کنید واقعا توبه کنه حالا واقعا توبه کنه واقعا این مساوی ست با کسی که یه مرتبه ربا خورده بود بعد توبه کرده؟ نه حساب داره خدا که میدوند که این آدم به این آسونی که خدا نمیبخشه ولو کان لهو ماالسلف آنچن را که خورده است قبلا لهو ماالسلف بسم الله اما اون عذابی که مربوط است فانذر من الله و ‌رسوله راجع به رباخواری است این عذاب به این آسونی به طور کلی عرض شود که از بین نمیره این امر الی الله فمن عاد اینجا ضابطهٔ اولی روی‌ماالسلف مقداری باید صحبت کنیم، نه خیر ممکن است این آدم دزدی کرده دزدی کرده و توبه کردن توبه اش رو خدا قبول میکنه اما این مال که دزدی کرد باید بده بعضی وقت ها هم به عکسه این ها با هم ارتباط التزامی ندارند توجه کنید فلهو ماالسلف، ماالسلف رو ما بعد استفاده خواهیم کرد چقدر ماالسلفه، این ماالسلف ابعادی داره ماالسلف کالی، ببینید این رو‌اقایون فکر‌کنید بعد در تتمهٔ آیات بحث‌میکنیم این ماالسلف مالی چیه، یعنی آنچه را که قبلا گرفته است ولو حالا خودش رو نه، آنچه را که قبلا گرفته است و‌الان خودش نداره و‌الان تبدیل به چیز دیگر داره باز نه آنچه را قبلا گرفته است و الان هیچی نداره اون درسته، چون ابعادی داره دیگه ونیکه سلف صرف است و ‌واقعا سلف است گذشته است و هیچی الان نمودار ندارد ببینید ماالسلف دیگه ماالسلف یعنی چه؟ ماالسلف به قول مطلق یعنی الان هیچ از او نیست نه خودش و نه بدلش زیرا اگر اسکناس هایی که یکسال پیش مرابی گرفته است الان اسکناس ها در صندوقش موجوده این هم سلف است هم سلف نیست، سلف است در گرفتن اما اون موجود است زیرا که این مال سلف مطلق نیست این یک، دو مالی را که قبلا گرفته است و خانه خریده است و فرش و‌توش نشسته است یک بعد سلف است چون قبلا گرفته یک‌بعد موجود است این سلف نیست ما سلف تلف رو دنبالش میگردیم سلف تلف، سلف مطلق سلف تلف است یعنی آنچه را که گذشت از ربا گرفت ربایی که قبلا حالا کاری به اونا نداریم این پول ربایی رو‌که قبلا گرفت یعنی قبل از توبه قبل از توبه پول ربایی را که گرفت در اینجا سلف تلف میخوایم سلف مطلق که نه خود این پول هست نه بدلش هست خورده از بین رفته یا غذا بوده یا لباس بوده یا هر چه بوده از بین رفته بدل ندارد  در مقابل اصلا وجود ندارد این سلف مطلقه اما بقیه چی بقیه چند بعد داره یک، اینکه مقداری پول رببی طلب دارد از او و نگرفته این سلفه ؟ نه خیر این نباید بگیره فلذا بعدا فهمید که یا ایها الذین آمنوا اتق الله و ذروا ما بقی من الربا بعدا میخونه ول کن این مونده و ذروا ما بقی الربا؛ اون هم مع فهم استنه نظر دوتاست البته این یک میلیون که گرفته تمام یک میلیون خورده اما یک‌میلیون دیگر از جای دیگر حلال داره از اون لازم نیست بده برای اینکه قرآن میگه فلهو ما السلف در اینجا ما دنبال سلف تلف به قول مطلق میگردیم فلنو ما السلف در بعد اقتصادی فلهو ماالسلف آنچه گذشته است از انتها قبل انتها گذشت، پولی را که گرفت و الان نیز نه خودش و‌نه بدنش این سلف مطلق است که تلف مطلقه اما اگر پولی را نگرفته است هنوز حالا بگیره؟ نه این سلف نیستش که مخصوصا به نص بعدی یا ایها الذین آمنوا اتق الله و ذروا ما بقی الربا این یک، دو گرفته است و پول پهلوشه باز سلف نیست موجوده گرفته است‌و‌جنس مقابل خریده سلف نیست باز موجوده منتهی در این آخری ترمز میکنیم توجه کنید اگر از پول رببی از منفعت گرفته یک خانهٔ چند متری گرفته و نشسته توش اگر بخواد این رو برگردوند به صاحب مال داغون میشد پدرش در میاد این به حساب سلف میاد بعدا عرض میکنیم، از کجا میفهمیم؟‌ببینید نسبت به این که الان موجود است بدلش یا میتواند بپردازد خب باید بپردازه چون سلف نیست اما اگر‌نتواند بپردازد آیهٔ سوم و ان کان ذواعسرت یک بعدشه، این آدم الان بدهکاره و سلف هم نیست بدلش موجوده و ان کان ذواعسرت زور ندارد خانه را  بفروشه فنظرة الی میسره و ان تصدقوا خیر لکم ان کنتم تعلمون این مسائل بعدی ست که ما بعدا صحبت میکنیم،‌حالا سرمایه استثناست فلکم ان تبتم فلکم رئوس اموالک لا تظلمون و‌لا تظلمون که این رو باید بحث کنیم بعدا سه چهار ضابطه است ما اینجا استفاده میکنیم حالا، اون ضابطی بودن است که آنچه را که از ربا گرفته است و‌سلف تلف به قول مطلق صد در صد است این لزوم نداره بده خب، بده خوبه لزوم نداره بنابراین ما اینجا مقداری باید تأکید کنیم. میفهمم میفهمم ولی اگر شما رو‌خدا جواب داده فلهو ماالسلف این ماالسلف هست یا نه؟تموم شد دیگه ، وقتی ماالسلفه تموم شد دیگه، ببینید درآمد دیگه ای هم داره ولاکن این فقط ربا رو میخوره ربا رو واقعا نمیخورن چون ربا خیلی خوش مزه ست میگن باشه باشه و باشه حالا فرض کن اگر این میلیارد ها پول جای دیگه داره، درسته اون رو نخورده فقط از مال ربا خورده خورد و‌تلف شد و هیچی نیست قرآن میگه فلهو ماالسلف چیکارش کنیم فلذا بعدا ان تبتم فلکم رئوس اموالکم لا تظلمون و‌لا تظلمون؛ رأس المال مال شماست یعنی این یک‌میلیون که نزد فلان آقاست اگر صد میلیون هم ربا خوردی خوردی تلف شده از بین رفته به شما نمیکن که یه میلیون رو بده نود و نه میلیون هم زاید جون طرف بالا بیاد بده نه خیر، فلکم رئوس اموالکم لا تظلمون و‌لا تظلمون بحث هایی دارد آقایون دقت فرمایید شنبه ان شاءالله پر بار تر ان شاءالله و با فکر زیادتری ان شاءالله مثلا در نصفه های شب بعد از نماز شب آقایون روی‌آیات تفکر‌بفرمایید. مشمول آیات نیست چون در اونجا هست که جاءهو بعد از ربا خوردن و میخورد حالا اگر توبه کرد این حرف ها هست اگر توبه نکرد این حرف ها نیست اگر توبه کرد و برگشت عاد فأولئک اصحاب النار دیگه توبه هاش قبول‌نیس عاد فأولئک اصحاب النارهم فیها خالدون البته بحث زیاد داره این آیات مقادیر زیادی شما در تفسیر نوشتم اما یک تذکراتی هست که باز باید روش فکر کنیم که استفاده کنید برادران چون قرآن نور است در اون اوقات نور که بعد از شبه اگرم نماز شب کسی نخونه دز اون وقت شب بیدار شه و درست رو‌آیات فکر‌کند که بر اساس آیات مستمر اینطوره فانت مستمر مال نیمه شبه؛ اللهم شرح صدورنا بنور علم و‌الایمان و معارف القرآن العظیم فاغفرنا لما فدخلوا و تقواه انا ان ما تحبة لا تقواه، و السلام و‌علیکم.