جلسه پانصد و پنجاه و چهارم درس خارج فقه

نکاح

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صل الله علی محمد و علی آله الطاهرین

بابون نکاح این باب مانند سایر ابواب فقهیه بر محور دلالات قرآنی تبعن یک باب جنجانلی خواهد بود ، ما اهل جنجال نیستیم اهل بحث هستیم اگر در نظراتی که ما استفاده میکنیم از دلیل اصلی که کتاب الله است و در حاشیه اش سنت رسول الله صلوات الله علیه و آله وسلم احتجاجی که ما داریم اگر کسانی در این احتجاجات ایراد دارند ما در زاویه ای سخن نمیگویم نوشته ایم میگوییمو ضبط میشود پخش می شود و بعضی از مواقعم از برادران خواهش میکنیم که بروید از فقهایی که تشریف دارن سوال کنید اگر این حرف جواب دارد ما استفاده میکنیم اگر جواب ندارد اونها استفاده کنند اگر هردو دروضع خود موندن جنجالی نخواهد بود

اینکه یک مطلب خلاف مشهوری را از نظر فتوایی احکامی از نظر عقیدتی از کسی چه صاحب رساله است چه نیست نقل کنند و هو کنند این بسیار غلطست نسبت به بعضی از برادران بزرگوار ما که از فقهای تراز تشیع هستند احیانن نکته هایی را نادان ها گرفته اند و شروع کردهه اند تبلیغات زد کردن این غلطه ، خراب کردن کار اسانیه هر عمله ای هر نافهمی هر نادانی هر دیوانه ای باید خراب کنه میتوانه خراب کنه اباد کردن کار مهندس و معمارست سالیان دراز باید بر حوزه های اسلامی بگذرد تا یک بروجردی درست کند

تا یک خونساری درست کند تا یک علامه حلی درست کند . نمیشود اینهارو روی بعضی از حرفها سنگ باران کرد نمیشود تهمت زد نمیشود کوچک کرد آراع گوناگونست و احیانن اگر فلان برادر فقیه مطلبی را گفت که برخالف کتاب الله هست خب توجیه داره خب ندیده اعتماد کرده به حرف دیگران گرچه اینها غصور ان تقسیرن هست و تقسیر ان غصورن هست اما هجوم کردن غلطست

در بحث علمی هجوم معنا ندارد در بحث علمی استدلالست . ما فعلن به باب نکاح رسیده ایم و در نکاح نظراتی را از قرآن شریف و روایات سنت علی زوع القران ما استفاده میکنیم و یادم نمیاد که ما اقوا و احوج و اولا داشته باشیم . چون اقوا و احوج و اولا در صورتیست که کتاب الله بیان نباشه روشن نباشه

روشنایی و تاریکی مخلوط باشه میگد ظاهرن اینه باطنن ممکنه جور دیگه باشه ، اما وقتی که انسان بر محور آیات مقدسات قرآن و لاسیما آیات احکامیه آیات محکماتست همه قبول دارند . متشابهاتشم میشه معنا کرد از خودش اما آیات احکامیه تمامن محکمات هستند و از برای کسانی که لغت عربی را میدانند درست بنگرند به آیات بدون اینکه در اذهان خودشون و در افکار خودشون شهرتها و اجماعات و روایاتی که نقش خلاف میدهد بگیرن این صاف میتواند بفهمد که مراد ربول عالیمن از حرمه چیست از کتب چیست از امر چیست از نهی چیست

نکاح ، نکاح در قرآن شریف بیستو سه مرتبه ذکر شده ، کسانی که المعجم ندارند حتمن کاری کنند تهیه بفرمایند از بهترین کمکهای ما در تفسیر قرآن بل قرآن مخصوصن تفسیر موضوعی داشتن المعجمست که تمام آیاتی که مربوطه به هم هستند یکجا انسان در نظر میگیره و روش فکر صحیح بکنه و با بصیرت مرادات ربول عالمین را بفهمد و بفهمانه بیستو سه آیه راجبه نکاح داریم راجبه ازدواج هم آیاتی داریم منتها زواج مرحله دومه ،‌مرحه بعدن نکاحه ، و راجع به عقد منقطع هم یک آیه در سوره مبارکه نساع داریم ، دنباله احکامی که راجع به ازدواج خداوند بیان فرموده فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُم الی اخر  خب نکاح داریم زواج داریم این نکاحو زواج یا دائمست و یا منقطع ، نسبت به مجموع دائم و منقطع میشود گفت کل آیاتی که لفظ نکاح دارد یا لفظ زواج دارد هم دائم را شاملست و هم منقطع را

آدم خیال میکند که نخیر فقط یک آیه است بله یک آیه صریح است در نکاح منقطع  فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ که سنیام قبول دارن ولی میگن که عمر نقض کرده یا پیغمبر نقض کرده یا دیگه ، اما کل آیاتی که محور همه اون آیات در ابعاد ریشه ای و پایه ای نکاح وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَىٰ مِنْكُمْ سوره نور وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَىٰ مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ ۚ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ  این آیه رو خوب آقایون مطالعه بفرمایید در فرقانون غیر فرقان که بحث فردامون خواهد بود این نکته بعدی بحثه خب این نکاح که در قرآن شریف هست یا زواج فَلَمَّا قَضَىٰ زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا سوره احزاب فَلَمَّا قَضَىٰ زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا ۚ زوجناکها جفت قرار دادنه یا همیشه نکاح دائم یا موقت

نکاح چه دائم و چه موقت هردو نکاح است مثال ، چنانچه در باب لفظ بیع داریم ، اگر گفتن اگر فرمودن أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ فقط شما بیع قطعیه مستمر رو نمیتونید بگید مراده نخیر بیع موقتم مراده به شرط اگر شما در یه مدت معینی خانه ای رو به مبلغ معین خریدید که در راس مدت مقرر اگر اون پول رو نداد خانه مال شماست و اگر داد بر میگردد این بیعست بیعست یا نه بیعست دیگه بیع است یا هبه است یا اجاره است یا مضاربه است بیع است دیگه

منتها بیع دو فرق دارد یک فرد اصلیه مستمر دارد و یک فرد فرعی دارد فرد دوم است فرد غیر مستمر که بیع شرطه در باب نکاح هم همینطوره نکاح یا نکاح دائمست و یا نکاح منقطع هردو نکاح است دیگه ، بلکه نکاح منقطع بسیار بسیرا ضرورت دارد برای کسانی که قدرت بر نکاح دائم ندارند که بحث میکنیم .

بنابراین ما با برادران سنی دو حرف داریم در بنابراین منقطع که حرام میدانند این اشاره است داریم میکنیم بعد بحث مفصل میکنیم . حرف اول اینست که اگر ما آیه سوره نساع را نداشتیم که فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً کل آیات بیست سه گانه نکاح اونجا که امر میکنه بعضیاش نهیه وَ لا تَنْكِحُوا ما نَكَحَ آباؤُكُمْ مِنَ النِّساءِ بحث میکنیم

اونجایی که امر میکند به نکاح این توش نخوابیدست دائم منقطع و دائم چرا شما تبیید میکنید به دائم و منقطع رو خارج میکنید بعضی وقتام به عکس میکنند بعضی وقتا نکاحی که یا مسلم دائم میگن مراده یا منقطعم در ضمن مراده دائم ظاهرتره ولی به عکس میکنند میگن نخیر مراد نکاح منقطع است اون فرد کوچکترو میگیرن مثله عرض می شود که آیات سوره مبارکه مائده راجبه نکاح اهل کتاب الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ ۖ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ ۖ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ میگن وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ دائم منقطع هردو

اما وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ فقط منقطع خب چرا ،آقا مطلق یا عام در فرد اسبط نص است در فرد بعدیش بگید یا نص است یا ظاهره مگه اینطور نیست . آیا نکاح دائم فرد قطعیه قطعیه نکاح هست یا نه ،‌بله چرا که دائمو میزنید کنار خلاف نص شما میگید مراد در اینجا چون بعضی روایات داریم و اقوال درایم فقط نکاح منقطعه کتابیات حلاله نخیر به نص آیه نکاح دائم مقدمست بر نکاح منقطع

ما حق نداریم که با لغت و با جملاتو با آیات بازی کنیم به حساب بعضی از جریانات درونی و برونی ما تحمیل کنیم بر قرآن شریف اونچه را خود میخواهیم انچه را شهرت میخواهد اونچه را اجماع میخواهد انچه را روایاتی میخواهد که احیانن برخلاف کتاب الله است ، این نکاح که در بیستو سه جای قرآن ذکر شده است سلبن و ایجابن که در بعد ایجاب داریم بحث میکنیم أَنْكِحُوا الْأَيَامَىٰ که آیه محوری کل آیاتیست که راجع به تجویز و یا ایجاب و یا رجحانه نکاح است این نکاح هم دائم است و هم منقطع

و از برای خصوص منقطع ما آیه داریم از برای خصوص دائم هم داریم ، و عموم هم نسبت به هردو داریم این حرف اول با سنی ها ، که بعد در باب عقد منقطع بحث میکنیم حرف دوم اینست که ایا هر مردی میتواند نکاح دائم بکند ؟‌هر زنی می تواند نکاح دائم بکند خب  نه مخصوصن در وضع موجود ما که انسان خودشو نمتونه سیر کنه انسان که حتا خود رو نمتونه اداره کند از نظر مالی و اقتصادی اصلن ازدواج نکند ، انسان حاضرست به گرسنگی صبر کند اما به ترک ازدواج نه ، خیلی حاجت جنسی بالاترست از حاجت بطنی

از حاجت ملبسو عرض می شود که شکمو مکانو چه و چه اینا همه حاجاتست اما حاجت جنسی درجه اولست من پیرمرد میفهمم شما که جوانید بهتر میفهمید حاجت جنسی مهمترست این در بالاترین مراحله و تقصیر ما نی خدا درست کرده بابا خدا برا مرد یه چیزی درست کرده برا زنم یه چیزی بیخود درست نکرده ، اینطور نیست که کسی خیال بکند که نخیر بنده زن نمیگیرم یا زن نمیگیرم شوهر نمیکنم برا اینکه این شهوتستو حیوانیت استو این خلاف خداست النِّکَاحُ سُنَّتِی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی اگر اعراض کند بله یحیا نمیشد زن بگیره عیسی نمیشد علت اینکه عیسا دربرد بود داعمن ادم دربرد چرا زن بگیره این از فضاعل ایسا نیست که زن نگرفته اثتثناعیه که نتونست زن بگیره

بعضی وقتا واجبست بعضی وقتا مستحبست بعضی وقتا حرام است بعضی وقتا مرجوحست خب این نکاح منقطع مخصوصن در زمانهای ما و در زمینه های اجتماعی ما زنی که به عقد دائم اورا نمیبرند مردی که به عقد دائم میتونه زن بگیرد اینا همینطوری بمونن نه باید که پله دوم درست شده باشد خب مثالی که میخوایم بزنیم اگر شما که میخواید سکونت کنید در خانه ای هرجور خانه ای اگر قدرت دارید میخرید قدرت ندارید میرید تو خیابون میخوابید .

خب اجاره میکنیدمگه اجاره کردن بده مگه اکثر ما مستاجر نیستیم ، من چهار خمسه عمرم مستعجر بودم آقای خویی نه دهم عمرش مستعجر بود رحمت الله علیه علما نوعن اینطورین در اوایل امر اینطورین بعدم که میخوان بمیرن هرچه دارن بدرد نمیخوره ، خب ببینید این کسانی که قدرت ندارن که منسوخ عرض می شود که خانه ملکی داشته باشند خب خانه اجاره ای هرجور شد ، خب ایا نشستن در خانه حاجت بزرگتریست یا احتیاجات جنسی ، احتیاجات جنسی بیشتره پس نمیشود خداوند متعال برای مرد مردانگی جنسی و برای زن زنانگی چنسی مقرر فرموده است و این محدود باشد مختص باشد به نکاح دائم نمیشه این شرط غلطه این باطله اصلن

پس اگر ما آیه نکاح منقطع هم نداشتیم ما از عموم و اطلاق آیات نکاح استفاده جواز و در مراحلی رجحان و وجوب نکاح منقطع را میکردیم، خب چیزی که تحلیل میکند زنی رو برا مردی چند چیزه از نظر کتاب و سنت ، سنت یک نکاح دائم دو نکاح منقطع سه ملک یمین ، ملک یمین وقتش گذشته اما به کنیز ها هم اینجا ظلم شده هم به غلام ها هم به کنیز ها هم به زن ها در طول تاریخ اسلام زیاد ظلم شده و ما بحث خواهیم کرد که اینطور نیست که شما اگر در جنگ با مشرکین یا هر کس، زنی رو اسیر کردید و این زن مملوک شما شد حتمن مملوک شماست و حتمن جریان جنسیم بدون اختیار او نخیر این حرفا نیست این ظلمه بشر عادی قبول نمیکند تا چه رسه که شریعت تمام عدل و تمام فضیلت قبول کنه قبول نداریم یان حرفو دلیلم ندارن آقایون اگرم دلیل باشد با عدلش این مطلب مخالفه

منتها چیزی که کاری که زنی را بر مردی حلال میکند از نظر جنسی چند جوره یک عقد دائم لفظ باشد کتابت باشد هرچی بحث خواهیم کرد دو عقد منقطع سه این دختر را که کنیز است انسان یا خودش اسیر کرده یا دیگری اسیر کرده شما میخواید بخرید حالا خودش اسیر کرده اگر خودش اسیر کرده است این اسیر سه بعد دارد یک اصل اسارت ، دو اسیر من سه زن من ، اولیش بروبرگرد نداره اسیره نمیشه ازاد بشه زن یا مرد چون ازاد باشد اشکالاتی دارد که در چند احتمال که در باب عرض می شود که اسیر هست این مدرسه داخلیست مدرسه شبانه روزیست اما حتمن باید این مرد یا این زن در خانه من بماند با اینکه زندگی با خانه من اصن قابل تحمل نیست کی گفت مملوک من میشه

بعدش ، حتمن باید این زن که اسیر و مملوکه این مرد شده حتمن باید در جریان جنسی همراه بشن نه یک مردیست کچلو پیرو شلو کورو کجو افلیجو یک دختر ملک شاه سلجوقی رو اینا گرفتن زیباترین دختر جوان ترین دختر قشنگ ترین دختر اخه حیوان نمتونه اجازه بدد که بدون رضای این دختر این بشه جریان جنسی با این مرد این حاضره بمیره عمل جنسی نبینه اینو

کی میگه این حرفو تلازم نداره یه موقع بحث کردیم تلازم نیست . مثلن بعنوان نمونه عرض میکنم انسان اگر در همان زمان هایی که ملک یمینو اماع بودن اگر مادر یک ادم حری کنیز دست کسیست میتواند اورو بخره یا نه خب بله ولی آقایون چی میفرمایند ،‌میفرمایند چون مادر انسانه بر انسان حلال نمیهش بنابراین خرید منعطق میشه حالا مادر به جای خود عمه انسان ، عرض می شود که خاله انسان اونایی که دورترند دیگه دورتر که مادر حساب دیگری اونایی که دروترن عمه انسان خاله انسان اینایی که از محارم هستند اگر این محرم کنیز بود نزد کسی و این محرم رو رو خرید یا نه در جنگ رفت عمش کافره و اسیر شد خالش کافره اسیر شد مادرش کافره اسیر شد دختر خواهرش اسیر دختر برادرش ، این زن هایی که از محارم اون هستند اسیر این ادم شدن ایا هر سه بعد اینجا هست ؟

اسیرست اولن مملوکست ثانین عمل جنسی میشه عمل جنسی یا نمیشه نمیشه دیگه حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ پس مملوکیت زن ملازمت با جواز عمل جنسی ندارد، نداره ملازمت ، یک شرط دیگر لازم دارد شرط دیگرو همه قبلو دارند که محرم نباشه ، شرط دوم را که قبول ندارن اینست که خب راضی باشه کمااینکه در باب نکاح دائم و نکاح منقطع اگر زن راضی نباشد که شما نمیتونید از یه طرف کسی بگه من میخوام دختر شاهرو بگیرم یه طرف درسته گفتن چی گفت من حاضرم قبول کنم اون حاضر نیست ایجاب کنه

اینطور نمیشه این دختر که به هیچ وجه حاضره بمیره و حاضر نیست زن این آقا بشه حالا چون مملوک ایشونه اتوماتیکی و صددرصد لحیم است این چند جریان با هم که این چون ملک شد ملک خودش سببه زوجیتست کی گفت با شراعط ، ملک یک دختری برای یک مردی در صورتی سبب زوجیت است که این دختر حاضر باشد زوج او باشد حاضر نباشد اگه حاضر باشد مملوکه باشد بسم الله ممکنه حاضر نباشد نه مملوکه این ادم باشه نه زن این

در اینجا این دختر ار به کسی میدهند که حاضر باشد مملوکه او باشه یا نه حاضرت مملوکه شما یا دگیری بشه و حاضر نیست زن شما بشه جدا میشه از هم این ستا از هم جدا میشه اسیره، اسیره مملوکه زوجه این سه تا از هم جدا میشه اصلن بله در اصل اسیره ،‌اسیر ولاکن اسیر بودن که اسیر شما شخص نیست که این زن حاضرست بمیرد شمارو  نبینه اصلن بنابراین اینطور نیست که تلازم داشته باشد حتمن اگر یک زنی رو انسان اسیر کرد در جنگ یا یه زن کنیز رو خرید این زن دیگه عمل جنسیم هستو نخیر حتی مملوکیتم احیانن نیست

چون خود مملوک بودنم احیانن درست نیست مادر انسان مملوکه انسان بشه میشه خب نه ولذا میگد منعطق میشه ما میگیم در دو بعد منعطق میشه در یک بعد که مادر انسان بر انسان حلال نی از نظر جنسی در بعد دیگر مادر انسان مملوکه انسان نمیشه اما نوه خاهر انسان ،‌نوه برادر انسان یا دختریست اسیر شده مملوکه بشه این مطلبیست مملوکه بشه خب مدرسه شبانه روزیست و اورو تربیت میکنه ولاکن جریان جنسی در اینجا حلال نیست

خب برگردیم راجبه نکاح صحبتایی درایم از نظر لغوی ایا نکاح کدوم بعد را میگیره چون ازدواج دو بعد داره دیگه یک بعد ازدواج  اون عقدیست که ایجاد محرمیت میکند بین زن و مرد لفظ باشد کتابت باشد اشاره باشد چه باشد که بحث خواهیم کرد دو ، جواز تمتع و عمل جنسی ، آیا لفظ نکاح فقط عمل جنسیه ؟‌یا نه فقط عقده ، یا هردوست

حرفه دیگه ، ما دنبال کتاب لغت که نمیگردیم از خود قرآن استفاده میکنیم از خود لغت قرآن استفاده میکنیم میگیم نکاح یعنی چه ایا نکاح در بیستو سه جای قرآن که استماع شده است عمل جنسی مرادست میشه همچین چیزی یا صرف لفظ مرادست یا هردو مراده ، در بیست سه جای قرآن فقط در یک جا یخورده بیشتر مراد از نکاح عمل جنسیست با قرینه قطعی قرینه قطعیه کجاست ؟ فان طلقها در طلاق سوم ، فان طلقها فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّىٰ تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ ۗ از تنکح استفاده میشه .

اینجا سنی حرفی  میزند شیعه حرفی سنیا میگن که دخول شرط نیست روایت مثلن نداریم شیعها میگن دخول شرطه روایت داریم ما هم به سنی ها عرض میکنیم که درست نیست فرمایشتون و هم به شیعه ها عرض میکنیم فقط روایت نیست از خود قرآن استفاده میکنیم حتی تنکح زوجن رجلن که نفرمود، حتی تنکح زوجا یعنی زوجیت موضوع تنکح پس زوجیت محرضه نکحت زوجها یعنی عقد کرد دوباره زوجه دیگه که زوجه تزوجت به زوجها این که غلطه که یخورده دقت کنیم

اخه ما بنا نداریم دقت کنیم ولذا میریم سراغ جای دیگه بین شیعه سنی دعوا میشه اون روایت نداره این میگه روایت داره اونکه میگه روایت نداره میگه آیه مطلقه این که میگه روایت داره سنی قبول نمیکنه، میگه اقا خود قرآن ، همینطور که خداوند خودش خودکفاست کتابش هم خودکفاست در اون مطالبی که خواسته است خداوند بفرماید دیگه کمک نمیخواد عصا نمیخواد که هیجا خدا عصا نمیخواد در اونجا که نخواسته بفرمایید خب

اطیعوالله و اطیعوالرسول نمازهای پنجگانه ای دارد خدا از قرآن نداره نه نفی نه اثبات از پیغمبر چون اطیعو الرسوله سنت سابقس قبول میکنیم حالا فان طلقها در طلاق سوم اولن میفهمیم که فان طلقها نکاح نکاح دائم بوده چون نکاح منقطع طلاق ندارد

امه همه نبوه چون امه هم طلاق ندارد یا تحریر است یا تملیکست یا بیعست نه ، این فقط بعد اول رو زناشویی رو میگیرد که بعد نکاح دائم است . فان طلقها مرتبه سوم فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّىٰ تَنْكِحَ ، ینکح نفرمود ینکحا غیر نه ،‌ حَتَّىٰ تَنْكِحَ این زن مطلقه در مجلس سوم حَتَّىٰ تَنْكِحَ  زَوْجًا غَيْرَهُ ۗ، نفمرمود رجل غیره چرا رجلن نفرمود ، میخواد برسونه که باید عمل جنسی بشه چطور ، چون تصرفات زوجن ، اینجا حتی تنکح حکمست زوجن موضوعه اول باید موضوع باشه بعد حکم بیاد یا نه بله ،‌اول باید زید زید باشه بعد اون زیدون عالمن دیگه

اینجام تنکح که حکمست میاد روی زوجن پس زوجیت این مرد بعدی با این زن محرز در بعد زناشویی، اون وقت اگر گفتیم زنی با شوهرش زناشویی کرد یعنی دوباره عقد کرد مردی با زنش زناشویی نه دیگه ، اینجا تنکج معلوم میدش که بعد دوم مراده یعنی حتی تتع زوجن غیره ، و تتع فرموده چرا این دو مطلب در اینجاست یکی نسبت به زن داره میخواهد غیرت مردو رو حرکت بده ای مرد که تو همینجوری کشکی میخوای طلاق بدی حواست جمع بشه

باید اونقد دقت بشه دقت بشه دقت بشه وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ ۖ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا ۗ بیرون ، اول داخله ، اگه در داخل اصلاح نشد با این سه مرحله وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ بعد میگه ،‌پس به این زودی طلاق نمیشه داد اینو بحث خواهیم کرد که اقا عقد دائم مگه عقد لازم نیست آقایون

آقایون فکر کنید از فقها سوال کنید . بیع لازمه یا نه میشه از طرف لازمه از طرف جائز پس چطور نکاح از طرف مرد جائزه از طرف زن لازمه یعنی مرد میتونه طلاق بده طن نمیتونه مردو طلاق بده اینو باید بحث کنیم ما بحثه دیگه ، صدای زنا در اومده که چرا در هر حال میتونه زنو طلاق بده و مرد نمیتونه طلاق بگیره نمیخواتیم دنبال حرف اونها بریم نه ، اگر عقد لازمست نکاح هم مرد نمیتواند طلاق بدهد هم زن الا انسان یخافا ان لا یقیما حدود الله

اگر گیر اینست که تداوم این زوجیت موجبست که یا هردو یا مرد یا زن بخلاف شرع بیفتند در اونجا بیعم همینطور، اگر من جنسی رو از شما خریدم اول چیزی نبود بعد استمرار مالک بودن نسبت به این جنس این ضررست خطرست حرجست چه هست عقد در اینجا باطل میشه فسق میشه دیگه فسق میشه به حساب دوم حالا ، چرا فرمود حتی تنکح زوجن میخواد بگه غیرت مردارو نمیگه که حتی ینکحها زوجون غیره نه ، حتی تا عمل جنسی انجام بدهد این زن مطلقه ثلاثه با شوهر دیگر شوهر اول گوش بده طلاق به این زودی نده چون طلاق بده چی میشه، دیگری باید اورو ازدواج کنه تازه ازدواج چجوری؟

نوعن این محلل ها محرمند ، محلل نیستند . روایت دارد رسول الله صلوات الله علیه که لعن الله المحلل والمحلله له چرا ، کسی از طلبه ها میگفتش که مرو بردن یجایی و یه زنی طلاق سوم بودو گفتن تو محلل باشو ولی نیم ساعت بیشتر نه ، گفتم هم اون کار حرام کرده هم تو ، چرا ؟

حالا بعد بحث میکنم ولی حالا اشارتن اینم سوال کنیم از علما ، فقها ، گرچه فقهای بزرگ تشریف ندارند فقهای 2717 که حال ندارن سوال کنید عرض می شود که اونایی که در حال فقهن در راه فقهن که این مرد که میخواد محلل بشه باید نکاح دائم بکنه یا نه ، بله نکاح دائم یعنی چه ؟

یعنی انکحتو نفسی یا که یا انکحت که نفسی دائمن، خب این تناقض میشه اگر من تورو قرار دادن نیم ساعت دائمی نیست که ، بله، گفتی و اراده کردی اونچه را که نیست این غلطست که پس باید شما تصمیم دائم بگیرید اگر شما تصمیم منقطع بگیرید و عقد دائم میکنید نه دائم است نه منقطع ، اگر منقطع بگیرید عقد دائم کنید نه دائم نه منقطع ، هیچکارم نکردید پس این محلل ها نوعن محرمند یعنی اگر این مرد عرض می شود که خاست با چون اون شوهر اول میخواد رجوع کنه دیگه چون شوهر اول میخواد رجوع کنه میاد التماس میکنه اقا یواشکی شما چنین فلان خب چون متشرع دیگه ، خب با این شرط میکنه حتمن این فقط اینطوری نمیخوام بگم خیلی کم

خیلی کم که صدق کنه فقط عرض می شود که 2824 خب این چیه این حرامه این زناست این زناست چرا ؟ برا اینکه ایشون قصد منقطع کرده ولی تعیین نکرده چقدر، اگر تعیین میکرد نیم ساعته خب منقطع حلال بود ولذا محلل نبود ولی قصد منقطع کرده نمدونه چقدر پس منقطع نیست .

عقد دائم لامزست عقد دائم نشد پس دائم نشد پس نه دائم است نه منقطع زناست ،‌ایا زنا محلله ،‌پس این فرمایش رسول الله که لعن الله محلل و المحلل له این حساب داره خدا میخواد چوب بزنه شلاق بزنه به یان مرد که به یان اسونی طلاق نده ،‌طلاق بدی پدرت در میاد اینجا طلاق بدی حتی تنکج زوجا غیره ، این یجا

یجای دیگم داریم وَلَا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ ۚ إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَمَقْتًا وَسَاءَ سَبِيلًا اینجا َلَا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ چیه ؟ همرو میگیره ، هم لفظ رو هم عمل ور هم حلال رو هم حرام رو . ولی خاص نیست . کی گفتن یکی و یخورده به این حسابه فقط در بیستو سه آیه یک آیه داریم که مراد از نکاح عمل جنسیست با دلیل حتی تنکح زوجا غیره ، آیه دوم میخواید پیدا کنید اینه و این آیه همرو میگیره

ولذا ، اگر پدر انسان با یک زنی زنا کرد این زن مزنیون بها حرام است بر فرزندانش که ازدواج کنن باهاش ، کسی بگد تنکح نیست میگیم تنکح که مطلقه حتی تنکح زوجا غیره لفظ را عمل را دائم را منقطع را یائسه را هرچی میخواد باشه صدق تنکح بکنه لفظ تنکح حداقل خاص که نیستش که بله لفظ تنکح در تمام مراحل بیستو دوگانه دیگر این نمیشود فقط عمل جنسی باشه

در اینجا عمل جنسیست به دلیل اما جاهای دیگر خب مطلق این مطلق مرحله اولا دارد مرحله ثانیه دارد مرحله ثالثه دارد . مرحله اولا و ثانیه هردو حلال مرحله ثالثه حرام مرحله اولا که حلال است نکاح یا دائم یا منقطع که فقط نکاح است عمل جنسی نیست . مرحله دوم عمل جنسیست در مرحله نکاح مرحله سوم حرام ،‌حالا یا حرام کمتر در حال حیضست در حال نفاس است در حال احرامست در حال صومست و حرامه دیگه اینها ، یا حرام بالاتر با یک زنی زنا کرده مراحلی گوناگون که داره ،‌این زنی که این مرد باش زنا کرده منکوهه این مرد در بعد اصل عمل جنسی هست یا نه عمل جنسی اصله نکاحه، بله اگر لفظ نکاح زکر شد در مقابل صفار معلومه چیه ولاکن اگر مقابل نداره ، یه وقت لفظ نکاح میگن در مقابل صافحه مثه آیه نور، الزَّانِی لَا یَنکِحُ إلَّا زَانِیَةً أَوْ مُشْرِکَةً زنا صفاحه دیگه پس نکاح در مقابلش چیه شرعیه

اما اگر نکاح به قول مطلق بود وَلَا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّسَاءِ  همرو میگیره دیگه ، چرا قید میزارید شما مثه نکاحول بهیمه منتها در نکاحول بهیمه یکیه فقط ،‌نکاحول بهیمه دائم نداره منقطع نداره ملک یمین ندارد عقد نداره خود همونه،‌ولذا میگه نکاحول بحیمه

شما نمیتونید ‌نکاحول بهیمه در نکاحول انسان بیارید در نکاحول انسان فقط عمل نیست در نکاحول انسان مراحلی هست عقد دائم است عقد منقطع است ملک یمین است عقد است عملست عقد است عمل نیست عمل است عقد نیست منتها عمل باشه عقد نباشه این صفاحه سفاح در مقابلش نکاحه ، اما در بقیه آیات هرجا که قرآن شریف لفظ نکاح دارد این عقده ببینید از خود آیات استفاده میکنیم

المعجم در نکح ، عرض می شود که إِذَا نَكَحْتُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ پس نکحتم عمل جنسی نیست چون مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ اینم نبود باز عمل جنسی نبود حالا آیات دیگر رو داریم شما به المعجم مراجعه کنید یا ایها النبی سوره احزاب آیه چلو نه  يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَكَحْتُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ فَمَا لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَهَا ۖ خب اذا نکحتم این اصن مطلق که نیست فقط عقده حالا یا لفظه یا کتابته که بحث میکنیم چرا برا اینکه من قبل ، ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ قبل از اینکه عملی انجام بشه پس این نکحتمه ،‌بعدش وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّىٰ يُؤْمِنَّ این ولاتنکحو این عمل جنسی نکنه باهاشون .

بله، کدوم عقد ، نه ، عقد باشه ،‌یا لفظ باشه یا کتابت باشه یا هرچی مثه بیع دیگه مثلن بنده این عبامو به شما فروختم و لفظی نگفتم و پولو گرفتم این دزدیه‌ یا بیعه ؟ بیعه دیگه حالا در عقدم همینطوریه در عقدم مینویسه من شمارا به ازدواج در اوردم به مهر اینقدر اونم امضا کرد این عقده یا نیست لفظ کاری نیست حالا بحث میکنیم اینم مال بعده اینم یکی از جاهاییست که عرض می شود که مگسها میشینن و روی جایی که خیال میکنن کثیفه .

نخیر ، بعضیا خیال کردن که در توضیح المسائل که ما نوشتیم که اینجوری ممکنه میگن پس این زنارو ازاد کرد اگه اینه پس در ملک یمین زنا نیست ملک یمین لفظ نداره که کسی که میخرد یک کنیزی را در خریدن که لفظ نمیخواد در خریدن که همه قبول دارند لفظ نمیخواد اگر کنیزی را میخرد بعد عمل جنسی با او جایزه پس این زناست چون لفظ نداره نخیر گاه لفظه گاه کتابته گاه چیه گاه ،‌این بحث میکنیم وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّىٰ يُؤْمِنَّ عمل جنسی رو کاری نداره نکاح یعنی زناشویی با زن مشرکه شما ازدواج نکنید تا ایمان بیاره

یا بعله سوره بقره آیه دیویست بیست یک ، و همچنین سوره احزاب آیه پنجاهو سه وَمَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدًا  3454 چون عمل جنسی کی جایزه موقعی که عقد بشه چرا اولیرو نمیگه دومی رو میگه میشه هردورو ممکنست بگه ممکنه نکاح هردورو شامل باشه الا در جایی که قرینه است اما بگه نکاح یعنی عمل جنسی اون نکاحول بهمیه است که درش عقدو مقدو این حرفا نیست .

وَمَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدًا  یا بعد موتش یا بعد طلاقش چون النَّبِيُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ۖ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ  امهاتهم زن در یک بعد از سه بعد ، فقط در بعد اینکه نمیشه باهاش ازدواج کرد اما محرم نیست . ارث نمیبرد و نمیدهد . چون ام بودن دارای مراحلیست یا همچنین فِي يَتَامَى النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا تُؤْتُونَهُنَّ مَا كُتِبَ لَهُنَّ وَتَرْغَبُونَ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ فقط مراد عمل جنسیه ،‌دلتون میخواهد عمل جنسی کنید پول نمیدید

اینکه زناست که ، نخیر ، نکاح در اینجا خود عقده اونی که تحلیل میکند جنسی عمل جنسی و رابطه های جنسی رو .