الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین
اللهم صل علی محمد و آل محمد
تتمه بحث در محارم است که کسانی که حجاب بر آنها واجب نیست، از طرف زنان و مردانی که نظر کردنشون به محاسن زنهای حرام نیست از طرف مردان که مَحرَمیّت طرفینی است. این مَحرَمیّت در تقسیم اول دارای دو بخش است. بخش اول، مَحرَمیّتی که از آغاز تا انجام موجود است. اینطور نیست که مَحرَمیّت هست، بعد از بین بره. از اول تا آخر این مَحرَمیّت موجوده. گاه اوقات هست که مَحرَمیّت وجود دارد، اما قابل زواله. چه زوال پیدا کند و چه نه، قابل زواله. ما بحث تتمه ایمون در این مرحله اَخیره است. خب چند بخشش رو قبلا خوندیم. ﴿أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النساءِ﴾ [النور: 31] اون طفلی که مقابل این است، طفلی که ظهور دارد و غلبه علمی و عملی دارد بر عورات نساء ولی بالغ نیست، او نسبت به زنان مَحرَم است و زنان نیز نسبت به او مَحرَم اند. اما دوام که نداره. این طفل وقتی که بالغ شد و خب ظهور علی عورات النساء هم داشت، این مَحرَمیّت به طور کلی از بین میره. دسته دوم. ﴿أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ﴾ [النور: 31] مردانی که دو بُعد درونشون هست که مَحرَمیّت ایجاد میکند که زن اگر بخواهد اظهار کند زینتی از زینتهایش را، تا حدی که البته مناسبه، این اشکال نداره. که بُعد اول، التَّابِعِينَ و بُعد دوم، غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ که مفصلا بحث کردیم. سوم مربوط است به آیه دیگر سوره مبارکه نور، آیه شصتم. خب قبلا بحث سر این است که ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنْكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ﴾ [النور: 58] الی آخر، تا این آیهای که مورد بحث امروزه ﴿وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِينَةٍ وَأَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾ [النور: 60] چرا باید وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النساء، داخل محرمهایی که در اول سوره نور بود به میان نیامده است؟ مطلب دوم، وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النساء کیا هستند؟ آیا وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النساء، مثل التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ هستند؟ خب نه، چون ﴿أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ﴾ [النور: 31] کیا بودن؟ مردانی که شهوت دارند، نه زیاد. اما همون شهوت کم را جلوگیری میکنند از تخلف جنسی که این تابعاند در زندگی، استقلال ندارند، محوریت ندارند. یک اینکه شهوت کم دارند و همون شهوت کم رو هم از فعالیت میاندازد، التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ.
آیا زنها هم همینطورند؟ ﴿وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا﴾ [النور: 60] یعنی زنی که شهوتش کمه؟ زنی که چون شهوتش کمه و کم بهش رغبت میشه، خب ممکنه باهاش ازدواج کنند ولی کم، ازدواج {04:27} زیاد، اینه مطلب؟ خب این نیست. چون، وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النساء، غیر از التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ است. التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ، دو بُعد دارد. یک بُعد درونی و یک بُعد برونی. بُعد درونی شهوت کمه. بُعد برونی این تابعیت اینها جلوی فعالیت و فایده این شهوت رو میگیره. اما زن چطور؟ وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النساء یعنی بازنشست. زنی که بازنشسته. زنانی که، این قواعد جمع قاعده است. امرأه قاعده. زنی که باز نشست است. در چه بعد؟ باید بحث کنیم. زنی که باز نشسته است، وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النساء تبیین میکنه، اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا. این رو دونه دونه باید بحث کنیم. اول این وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النساء بازنشستگی زن در چه بُعده؟ بازنشستگی زن آیا در این بُعد است که احساس احتیاج به عمل جنسی نمیکند؟ این که درست نیست. اونطور که میگویند، زن هر قدر هم پیر شود، نیاز به عمل جنسی دارد. مرد این طور نیست. زن همیشه آزاده، چیزی لازم نداره. مرد است که باید قدرت شهوت در کار باشد و اضافه بر {صحبت حضار} اینجا میتوانند نیست، قواعد یعنی بازنشسته. این زنی که بازنشسته است، یعنی بازنشسته است که هیچ شهوت ندارد؟ صد ساله هم داریم. این رو زنها میتونن بگن، من نمیدونم. پس شهوت، در ارتباط با شهوت نیست. این غیر از غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَاله. غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ، یعنی مردانی که شهوت قوی ندارند و اون شهوت ضعیف را هم از فاعلیت میاندازد، تابع بودن اینها. اما وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النساءِ، مطلب دیگره. مَحرَمیّت اونجا با مَحرَمیّت اینجا، فرق دارد در ابعادی که حالا عرض میکنم. حالا، این وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النساء، یعنی زنانی که بازنشسته هستند از ازدواج، اصل ازدواج؟ مَحرَمیّت یعنی؟ اگه زن صد و چند ساله هم باشه، نمیشه محرم کرد؟ نمیشه نکاح دائم کرد؟ منقطع که شرطش تمتعه. زنی که از اون حالت {07:02} که هیچ. ولی نکاح دائم، در نکاح دائم، آیا زنی که صد و چند سالشه و زنبیلی هم شده، نمیشود نکاح دائم کند با یک مردی؟ مراد از وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النساء، یعنی کسانی که بازنشست اند از کل ازدواج؟ نه. بازنشستاند از بُعد زنانگی. از بُعد نتیجهای که زنان میدهند و میگیرند. نتیجهای که مردان از زنان میتوانند بگیرند و زنان از مردان میتوانند بگیرند و نتیجه بدهند، در این بُعد وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النساء. پس این لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا، نکاح چیه در اینجا؟ نکاح، عقد نیست. برای اینکه لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا زنی که امید ندارد عقد شود، نخیر. زنی است که صد سالشه میلیاردره و شما هم طلبه گرسنه، خیلی هم علاقه داری بگیری اون رو، برای پولش دیگه، ولی ازدواجه. پس این وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النساء، این بازنشستگی از نکاح لفظی و مَحرَمیّت در بُعد ازدواج دائم و این حرفها نیست. نخیر، نکاح در اینجا همون جریانه. ما در دو جای قرآن داریم که لفظ نکاح نه اعم است از عقد نکاح و عمل و نه فقط عقد نکاح است، بلکه خود عمله. زنانی که بازنشسته هستند از فعالیت جنسی، اون هم در چه بعدف بحث می کنیم. به این معناست که مردی دنبال این زن نمیرود از برای جریان جنسی. این مراده و الا مردی دنبال این زن نمیرود که با او ازدواج کند. میخواد کلفتش بشه؟ خب به درد نمیخوره خب. زن هفتاد ساله هشتاد ساله صد ساله، باید کفّاره هم داد مثلا. این طور که نیستش که. در اینجا مراد از وَالْقَوَاعِدُ، یعنی با زنان بازنشستهای که امید ندارند مردی با آنها ازدواج کند که، این که، مطلبه. و اِلا اصل اینکه عقد دائم بکنند یا به نفع مرد یا به نفع زن یا به نفع هر دو، منتها منهای جریان جنسی. به نفع مرد کارش رو انجام بده. به نفع مرد، زن پولداره، مرد پول نداره. به نفع زن، خب زن بعد از اینکه این مرد فوت کرد یه چیزی گیرش بیاد مثلا. خب اینها بُعد نکاحی نیست. ممکنه اصلا پول ببخشه به کسی. ممکنه از کسی پول بگیره. در اینجا مراد از لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا، یعنی عمل جنسی. همانطوری که در عرض می شود که طلاق سوم هم اینطور بود دیگه. ﴿فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ﴾ [البقرة: 230] تَنْكِحَ یعنی چه؟ ننکاحه؟ یعنی عقده؟ خیر. حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجًا، موضوع در تنکح، زوجه. زوجیّت مُحرزه، اگر زنی نکاح کرد با شوهرش، یعنی چی؟ یعنی عقد کرد؟ شوهرش. ببینید از خود آیه درمیاد. {صحبت حضار}
اینجا، دو جای قرآن است که نکاح فقط خود عمل رو داره میگه. لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا، چه زِنا، چه غیر زنا. ببینید، این زنی که امید ندارد مردی سراغشو بگیرد در این جریان. چه با عقد و چه بی عقد، زِنا، هیچ کدوم، هردوش لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا است. این طور نیستش که، لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا، یعنی امید ندارد که زود ازدواج کنه باهاش. نخیر امید هم هست. و پول هم داره. نه، لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا، یعنی امید جنسی برای این زن از طرف مردان وجود نداره. چه حلال، چه حرام، چه مرد زیاد، چه کم. پول دارد، ندارد. جوان است، پیر است. هرچی میخواد باشه، محور اینه. من این دو جا رو که عرض کردم به عنوان شاهده که در دو جای قرآن نکاح به معنای خود جریان عمل جنسی نکاح استعمال شده که در اینجا ﴿فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْكِحَ﴾ [البقرة: 230] دو بُعد هم داره در اینجا که بعد بحث میکنیم. یک، نفرمود حتی ینکحها زوجا غیره، نه. به زن زد. چرا؟ برای اینکه غیرت مرد، اینجا جوش بیاد و طلاق به این {11:15} نده. حلال نیست این زن بعد از طلاق سوم برای تو، تا اینکه چنین کند این زن با شوهری غیر از تو. این تحریم میکنه، میگه دیگه طلاق نمیدهم. چون موضوع در اینجا زوجین است پس از خود آیه برخلاف آنچه شیعه و سنی گمان کردهاند در سلب و ایجاب، از خود آیه درمیابیم که لازم است عمل جنسی انجام شود و این عمل جنسی هم باید بر مبنای نکاح دائم باشه. چون بعد بحث سر طلقها. طلاق برا نکاح دائمه دیگه. خود آیه غنی است همان طور که خدا غنی است در الوهیت، کتابش هم قوی است در بیان. ما فقیریم که به جای دیگر میزنیم. حالا ….. در این …. ﴿وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا﴾ [النور: 60]، چهار بُعد تصور داریم. یک، رجاء نکاح، همون عمل جنسی است، چه حلال، چه حرام. لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا یا این زن امید ندارد، اما مرد امید دارد. یا زن امید دارد، مرد ندارد. یا هر دو امید دارند. یا هیچکدوم امید ندارند. از نظر احتمال چهار جوره. از نظر سبر و تقسیم فقهی اینجا میخوایم بحث کنیم. اگر نه مرد امیدی دارد که با این زن چنان و نه زن امیدی دارد با مرد چنان، چه حرامش و چه حلالش، این صد درصد وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النساء است و بحثی در اینجا اصلا نیست. این وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا. این اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا، نسبت به خودش که نیست، نسبت به مردهاست. اگرنسبت به خودش باشه، خود زن که تا صد سال، تا بیشتر، این علاقه دارد و بعضی ها میگن بیشتر هم میشه مثلا.
{صحبت حضار} ﴿فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ﴾ [النور: 60] نسبت به مردها، نه اینکه از زن حجاب بگیره. پس وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النساء اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا، این زن امید عمل جنسی ندارد، از چی؟ از مرد و نه خودش. اگر نسبت به خودش بگی که حتی بعضی از زنهای اروپایی میگن که با سگ های نر هم مثلا چنین. اون آخر هم نداره. یه روایت هست براتون بخونم. عرض می شود که در عرض می شود که کتاب صدوق علیه الرحمه، شیعه {صحبت حضار} نه، کتابی است که احادیث را به عدد نقل میکنه، نه، خصاله؟ خصاله بله. میگد که، {صحبت حضار} أَرْبَعَةٌ لاَ يَشْبَعْنَ مِنْ أَرْبَعَة العالم من العلم وَ اَلْعَيْنُ مِنَ اَلنَّظَرِ والارض من المطر والفرج مِنَ اَلذَّكَرِ. امام رضا می فرماید به ما چه. خب این واقعا اینطوره. بعکس نیست ها. {14:24} چون بلاخره داغون میشه، پدر صاحب بچه درمیاد. اما این نه. ولکن اون فعالیت میخواهد، این فعالیت نمیخواهد. این رو به عنوان شاهد عرض کردم. نمیشود گفتش که ﴿وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا ﴾ [النور: 60]، یعنی این زن اصلا امید در خودش ندارد، نخیر، همیشه امیدش بیشتره، زیاد هم میشود. مخصوصا وقتی که شوهر مرده و خبری هم نیستش بیشتر میشه.نه، لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا من الرجال، یعنی امید ندارد که مردی سراغش بره. خب نمیره سراغش. زنی که هفتاد و هشتاد ساله و چنین و چنانه، مخصوصا کور و کچل و شل و مل و این حرفها، اون جهاتی که در زن باید باشه نیست، ضدش هست. خب این در خودش امید داره، ولکن از هیچ مردی امید نیست که سراغ این زن بره، از لحاظ نکاح، از لحاظ عمل جنسی. این رو داره میگه دیگه. پس وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النساء اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا مِنَ الرجال. {صحبت حضار} آخه صحبت رجاله، بله، ﴿فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ﴾ [النور: 60] برای کی؟ این اشکال ندارد که حجاب نداشته باشه. برای کی؟ برای کسی که از او امید نکاح نداره. بحث سر اینه دیگه. اجازه بدید شما. خب این یک مرحله که زن امیدی نسبت به مرد ندارد که با او ازدواج جریان جنسی یا معاذالله زنا انجام بدهد. این امید نداره حالا بعکسش، اگر چنانچه مرد امید ندارد، هیچ. اصلا نمیتونه، هیچی نیست. اصلا ﴿غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ﴾ [النور: 31] هم نیست، اصلا شهوت هیچ ندارد. اصلا شهوت ندارد اولا، پیر است ثانیا و چه و چه و چه. آیا زن نسبت به این محرمه یا نه؟ بله در سوره نور خوندیم دیگه. در سوره نور بالاترش رو خوندیم، این پایین ترشه که ﴿أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ﴾ [النور: 31] پس یکی از طرف زن حساب میکنیم، یکی از طرف مرد. اما اگر طرفینی باشه، هیچکدوم، هم مرد شهوت ندارد و چه است و چه و هم زن امید ندارد حتی مردهای شهوت دار سراغ او برن. نفی هر دو است.
چهارم، چنان است که هم زن میخواهد مرد را، هم مرد میخواهد زن را. اینجاست حجابه، اینجا حجابه. اونجایی که مرد، مردانگی نسبت به زن دارد معمولا و زن، زنانگی نسبت به مرد دارد معمولا، هم مرد یرجوا و هم زن یرجوا، استثنائات رو ما کار نداریم ها. یادمه چهل پنجاه سال پیش، یه طلبه ایمی گفتش که من گرفتارم. گفتم چی؟ گفت که میخوام که چنین و این حرفها، گفتم چند سالته؟ گفت پونزده شونرده سالم. گفتم خب، شرایط داری؟ گفت نه، هفتاد هشتاد ساله هم باشه اشکال نداره. اون رو ما نمیگیم. اونجا رو بحث نمی کنیم. ما بحث معمولی داریم میکنیم. به طور معمولی مردان و زنان عادی، در این بُعد لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا. والا زن صد ساله هم باشه، این ترجوا نکاحا از یک مرد پونزده شونزده ساله ای که داره داعون میشه مثلا. اون استثنائات رو بحث نمیکنیم، چون در تمام بحوث استثناء هست. اما قاعده و ضابطه کلی رو ما داریم بحث می کنیم. حالا، ﴿وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا﴾ [النور: 60] چرا لازم بود حجاب کنه؟ برای اینکه مرد سراغ اون ممکنه بره. خب امید از هیچ مردی نیست، خب مرد سراغش نمیره. مرد که سراغش نمیره و بلکه چشمش رو هم میذاره، بخواد نگاه کنه کفّاره داره، خب این زن حجاب کنه که چی؟ ولو زن از طرف خودش خیلی علاقه داره ولی فایده نداره. یه کسی گفت من دختر شاه رو خواستگاری کردم و نصفش درسته. گفتن چطور؟ گفت من راضی ام، حالا اون راضی نیست، نصف دیگرشه. حالا این زن که نسبت به خودش بله، ولی نسبت به همه مردان نه، این فایده نداره. {18:00} وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النساء اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا. یک، مراد از نکاح، عمل جنسی است. دو، رجاء نسبت به مرد ها، نه نسبت به خودش. خودش رجاء داره خیلی هم داره، فایده هم نداره. خب، سه، ﴿فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ﴾ [النور: 60] خب مطلب مقداری تفصیلی بود بیشتر دقت بفرمایید. فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ چی میخاد بگه؟ جُنَاحٌ همون گناهه دیگه. بر اینها گناهی نیست که لباس هاشون را بنهند، یعنی چی؟ لخت شن؟ ثیاب، یعنی هم لباس رو، هم لباس زیر، لخت و عور؟ آخه زن برای شوهرش بله، ولی سایر محارم این مطالب نبود که، با مراحلی که دارند. بعضی ها هستند که از اینجا به پایین نمیشه و همینطور تباعضی در کار هست. چطور زنی که این امید ندارد کسی با او نکاحی انجام بده و کسی هم نسبت به او هیچ فکری هم نخواهد کرد، این فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ میشه؟ این غلط. دو، ما یک شِعار داریم و یک دثار داریم. شِعار یعنی اون لباسی که مماسه با بدنه، چه زیرجامه، چه بالا، چه هرچه. و یک دثار داریم که لباس رو است. ثیاب دومیه، ثِيَابَهُنَّ لباس رو است. یعنی لباس زیر سر جای خودش هست، اما لباس رو را فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ. سوال، اینجا باز سواله. ما بر حسب آیات سوره نور چه استفاده ای کردیم؟ یکی از استفاده هایی که کردیم این است که اینجور نبود که وقتی آیات نور نازل شد، حجاب اصلا نبوده. نخیر، زنان هم روسری داشتند، در مدینه، در مکه و هم چادر سرتاسری. منتها روسری محدودتر شد. حجاب، حجاب تر شد. روسری حجابش حجاب تر شد و سرتاسری حجابش راحت تر شد. برای اینکه روسری برحسب آیات نور، ﴿يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ﴾ [الأحزاب: 59] ببخشید، بله، ﴿وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ﴾ [النور: 31]خ وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ، خمر بود، روسری بود، ولیکن بزنن که این گلوها پوشیده بشه و بر حسب آیه احزاب ﴿يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ﴾ [الأحزاب: 59] این عبا، عرض می شود که و چادر سرتاسری رو جمع کنند، هم بالا، گلو دیده نشه. هم پایین، مثلا پاها یا اونچه که احیانا ممکن است پیدا بشه، پیدا نباشه. پس حجابکی در مکه منوره بوده است. در مدینه حجاب، حجاب ترشد. حالا این آیه رو ﴿فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ﴾ [النور: 60] یعنی روسری را بردارند و این سرتاسری را بردارند؟ اینه؟ نه. {صحبت حضار} این فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ یعنی یضعن اینجا بذارند زمین؟ اگه اینطور معنا کنیم دو جوره. فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ یعنی روسری را بذارد زمین، صندوق، چادر را بذارد زمین، نمیگه بدن لخت، اون لباس های زیری که هست کافیه. اینه مطلب؟ اینجا یکی از جاهایی است که ظاهرا همه اشتباه کردند. حالا ببینید چی میشه، ببینید، فلا جناح فکر کنید آقایون، فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ، عنهنَّ یا علیهنَّ؟ آقایون عنهن معنی کردند. فلا جناح علیهن أَنْ يَضَعْنَ عنهن ثِيَابَهُنَّ، یعنی لباسای رو رو بردارند. نه آقا. درست دقت کنید، فلا جناح علیهن أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ یعنی این روسری، اون طور که بوده و این سرتاسری اونطوری که بوده، بدون اینکه روسری را اینطور کند، بدون اینکه سرتاسری را اینطوری کند، اینو داره میگه آیه. {صحبت حضار} ببینید حجابی که در مدینه بوده، حجاب منهای يَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ بوده و منهای يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ، دسته؟ اینی که بوده میگه يَضَعْنَ. يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ علی حالها. در مدینه چطور بود؟ اینه. وضع عنه نیست، در مکه. فلا جناح علیهن أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ کما کانت فی مکه المکرمه. کاریش نداریم. پس دو بُعد پیدا کرد. {صحبت حضار}
دو بعد پیدا کرد. بُعد اول این است که این روسری رو و سرتاسری رو، این رو روسری رو حجاب تر کنند و سرتاسری رو حجاب تر کنند، برحسب آیات سوره نور و احزاب، این ذکر شد. الا، الا، الا، الا. اما راجع به این زنانی که ﴿وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ يَضَعْنَ﴾ [النور: 60]، یضعن عنهن نیستش که. که بگی یا همه رو یا … نخیر، لباساشون رو همین طور بگذارند، دست نزنند. اما نسبت به غیر این زن ها و نسبت به غیر محارم، این گناه بود که به همون حالت مکه باشه. {صحبت حضار} يَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ بود؟ یُدْنِينَ بود. يَضْرِبْنَ و یدْنِينَ که نسبت به غیر این زنها بود، نسبت به اینها نیست. پس چی شد؟ نه اینکه این زن پیر هفتاد هشتاد ساله که لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا، بیاد روسری رو برداره، کله لخت، چادر رو هم برداره، همینطور تو خیابان راه بره مثلا. نه این طور نیست. چون آخه بعضی ها هم، اینجا نسبت به بعضی ها هم هست، بعضی از جوونا هستند که به اون هم اکتفا میکنند مثلا. میگه اون هم بره کنار. فقط چون این دیگه لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا بنابراین خیلی کمرنگ است، خیلی کمرنگ است که یک مردی مثلا سراغ این زن بیاید، خیلی کمرنگه و اگر جایی هم پیدا شد خب باید حجاب رو کامل بکنه که اون استثناست.
پس نکته رو دقت کنید، ما به قرآن واقعا ظلم کردیم، به خودمون ظلم کردیم. دقت کنیم به قرآن، کما اینکه ﴿ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ﴾ [الأحزاب: 59] این رو چی معنا کردند آقایون؟ کل مفسرین لا رو اینجا انداختن. در سوره احزاب، ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ﴾ [الأحزاب: 59] کردن لا یعرفنَ. لا رو انداختن. خب لا اگه میبود میگفت خدا. آخه به چه مجوزی لا بیفته؟ لا بیفتد که شما این حرفا رو بزنی؟ نخیر ، ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ. اگر اینها حجاب کنند، نزدیکتر است به این که شناخته شوند، عفت دارند پس دنبالشون نیفتند. نه اینکه ادنی ان یعرفنَ. مگه صورت زن که پیداست، آخه در کتاب و سنت، صورت مستثناست. بل، اگر صورت پیدا بشه لا یعرفن است؟ آقا انسان رو با سینه و پر و پا میشناسند؟ یا با صورت؟ این چه حرفی است آقایون میزنید شما فکر نکرده؟ ذَلِكَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ رو میگن ذَلِكَ، اگر حجاب کنند، أَدْنَى أَن لا یُعْرَفْنَ. اون حجابی که شما میگید که صورت را بپوشاند که قرآن و سنت نیست. اون حجابی که قرآن و سنت میگه، میگه صورت، وجه و کفین. این مستثناست. وجه و کفین که استثناء ندارد، خب بقیه رو بپوشانند، این نزدیکتر است که مردها این زنان را نشناسند، چطور نشناسند؟ خب با صورت میشناسند دیگه، با دُم که نمیشناسند که، با عرض می شود با پا که نمیشناسند. با صورت میشناسند. پس به این دو جهت، از جهت لفظی و معنوی، ذَلِكَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ. خب این زنی که داره راه میره، اگر حجاب نداره ما چهمیدانیم که این اگر حجاب داشته باشه، اون حجاب درون، نماینده حجاب برون دارد، {25:54} مردی که هرجایی میخواد باشه، خب دنبال این نیمره، اگه هم دنبال بره اون یه شذوذی است.
﴿فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ﴾ [النور: 60] کدوم ثیابهن رو؟ نه اولی که همه لباسها. {26:08} بلا تقیّدٍ در سوره نور که عرض می شود ک، در سوره نور ﴿وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ﴾ [النور: 31] در سوره احزاب که ﴿يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ﴾ [الأحزاب: 59] پس این شد دیگه. خب {صحبت حضار} ﴿وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِينَةٍ﴾ [النور: 60] نه اینکه خودش رو مثل برج درست کنه و زینت. زن هفتاد هشتاد سالهای که خودش رو درست کنه مثل برج، خب برجهای دیگه هم درست میشه در مقابلش. نه. غَيْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِينَةٍ، اینها زینت نکنند. چون زینت کردن، این خودش مشهی است. و لذا مستحب است که زن برای شوهرش زینت کنه واگر نکرد باید شوهرش بهش عرض می شود که توصیه کنه باید زینت کنی. چون زینت نکنی، همینطور کشکی تو راه بری و لباسهای کهنه رو بپوشی و چنین و چنان، خب این فایده ندارد. پس اگر زن در اون جهتی که لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا هست، ولکن خب این رجاء رو در دیگران میاره، اگر چنانچه این تبرج به زینت کند. ﴿فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِينَةٍ وَأَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ﴾ [النور: 60] تازه، اگر استعفاف کنند، برای اونها بهتر است، چرا برا اونها بهتره؟ چون حجاب یک جهت برای مصلحت زنه، یک جهت برای مصلحت مرده. خیرلهنَّ، یعنی اون شاذها دنبالش نیوفتند، اونایی که شازده اند و دیگه پیر و جوان نمیفهمند وچنین و چنان، دیگه اونها دنبالش عرض می شود که نیفتند. عرض می شود که خب، این مطلب تا اینجا. روایت در اینجا متعارضه. روایات در اینجا متعارضه. آیا این روسری رو بردارد؟ و چادر رو بردارد؟ بعضی روایات. روسری باشد و چادر هم باشد، اون طور که ما از آیه فهمیدیم. روسری باشد و چادر هم باشد، اما همون طوری که در مکه بود منتها به قید اینکه ﴿غَيْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِينَةٍ وَأَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ﴾ [النور: 60].
خب سوال دیگه. من روز آخر بحث عرض کردم حضور برادران کهف بعد از بحث، که آیا این مَحرَمیّته واقعا؟ آخه ما یا محرم داریم یا نامحرم. این محرمیته واقعا؟ این زن محرمه؟ خب مَحرم، جزو مَحارم که نیست. نه مادرت، نه خواهرت، نه خواهر زادت، نه برادر زادت، نه عمت و خالت نه، اینها که نیست. مَحرم است یا نامحرمه؟ جواب. برزخ بینهماست. برزخ بینهما، کسی است که تا آخر مَحرم نیست. تا آخر محرم نیست. اونی که تا آخر محرم است، کلا محرم است، خب این در سوره نور ذکر شد. اما اون مردی که اونچنان است آیا محرم است؟ نه، حرام نیست که نسبت به او حجاب نشه. این زنی هم که چنین است، محرم است یا نه؟ هم نه و هم آره. هم مَحرم نیست که از محارم نیست. اینطور نیستش که از محارم مثل خواهر و مثلا مادر و این حرفها باشه وهم محرم است بعضا ما. چطور بعضا ما؟ ببینید در آیات نور ﴿وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ﴾ [النور: 31] چند تا؟ این دوازده تا. این دوازده تا که ابداء زینت نسبت به اونها، اشکال نداره. اما وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النساء، زینت کنند و ابداء زینت کنند؟ نه. پس زینت کردن، نه. تبرجات به زینت، نه. اینها به طور کلی، نه. پس این وسط بین امرینه. نه محرم است اونجور و نه نامحرم است اینجور. بلکه برزخ بین الامرین است. یعنی اون حجابی که در مکه بوده، اون حجاب استمرار داره به شرط اینکه تبرج به زینت و اینها، عرض می شود که نداشته باشند و اون جوازبی که در کار بوده، چون در اینجا در کار نیست، بنابراین احتمال اینکه یک جریانی از طرف مردی بشه یا به طور حرام معاذالله یا هر چه، در اینجا در کار نیست.
خب مطلب دیگر که مونده، نسبت به مادون تکلیفه. آیا دختران مادون تکلیف، مَحرماند یا نه؟ دختر فرض کنید که نه سالشه. مثل دخترهای فرض کنید کمتر از نه سال، کمتر از تکلیف یعنی. دختری که کمتر از حد تکلیف است، حال هرچی میخواد باشه، دختر کمتر از حد تکلیف، آیا محرم است کلا برای هر مردی؟ یا محرم است بعضا برای هر مردی؟ یا نامحرم است کلا برای هر مردی؟ خب، ما اینجا هم پسر داریم، هم دختر. نسبت به پسر، در چه صورتی میشد محرم باشه؟ پسری که ﴿لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ﴾ [النور: 31]، نه علم و نه عمل. نه میداند، دانستن اینکه زنان عورتی دارند که میشود و این میتواند. چون ظَهر معنیش اینه دیگه. ظهر علی عورات النساء، یعنی غلبه دارد، اگه نداند چی دارند خب غلبه یعنی چه؟ اگر بداند چی دارند، نتواند که غلبه یعنی چه؟ هم باید بداند، هم بتواند. اگر این طفل بداند و بتواند، این نامحرمه. اما اگر نداند و بتواند، بتواند و نتواند و بداند، هر کدوم سلب شد تا چه رسد هر دو سلب بشه، در اینجا مَحرَمیّت عرض می شود که وجود داره. آیا همان طور که در پسر هست، در دختر هم مطلب چنین است یا نه؟ این رو آقایون فکرکنید برای فردا ان شاء الله این بحث رو مقداری میکنیم. بعد منتقل میشیم به بحث های دیگر تبصره الفقهاء انشاء الله.
اللهم الشرح صدورنا بنور العلم و الایمان و معارف القرآن العظیم و وفقنا لما تحبه و ترضی و جنبنا ان ما لا تحبه و لا ترضی والسلام علیکم.