پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله‌العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی

جستجو

کلمات کلیدی

خلاصه بحث

جلسه ششصد و چهل و چهارم درس خارج فقه

طلاق

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صل الله علی محمد و علی آله طاهرین

این غبارهایی که و کتب و موانعی که در افکار ما بر عقول ما حتی در حواس ما قرار گرفته است در اثر تعقل در حوزه ها تقریبا یا اجتهادن موجبست که ما بسیاری از جریانات را ضروری  و مسلم بدانیم اما هنگام یکه مراجعه میکنیم به دلیل اصل که کتاب الله است و سنت رسول الله صل الله علیه و آله وسلم است عکسش از برای ما ثابت میشه

من سوالاتی از کل فقهای اسلام در طول تاریخ فقاهت تسنن تشیع و الی آخر دارم که اگر جواب این سوالات را ما که سوال کننده ایم توانستیم از کتابو سنت بدهیم قانع میشویم که این مسئله و ان مسئله و اون مسئله درست است و طبق دلیله اما اگر سوالاتی که اعتراض آمیز است و تشکک خیزست اگر جوابی از کتاب و سنت نداشت بلکه به عکس کتاب و سنت دلالت الماعی داشت بر موافقت این اعتراض و سوال ما دیگر نظر نمیکنیم که این مسئله ضروریست اتباقست اجماعست جعرتست روایست و چه استو چه

رشته سوالاتی در باب طلاق داشته ایم مختصرن عرض کردیم الان امروز مفصلا حضور برادران عرض میکنیم مطالعه بفرمایید جست جو بفرمایید سوال بفرمایید گرچه اون فقیهانی که متن نظر و مدنظر هستند الان وجودئ ندارند اما سوال بفرمایید اولا اونچه را که گفتیم و اونچه را که نگفتیم جمع کنیم

اولا مگر نکاح از عقود لازمه نیست و مقتضای عقود لازمه در اصل و در ذات عقد لازم لزوم الطرفین است پس چرا مرد میتواند زن را بدون رضایت او و بدون حرج و بدون عسر و بدون أَنْ یَخافاحُدُودَ اللَّهِ طلاق بدهد و زن نمیتواند مرد را طلاق بدهد

اگر نکاح عقد لازمشت این سوال است دو ، در باب طلاق مواردی هست که عده اصلا وجود ندارد میدانیم صغیره ولو مدخول بها باشد این قابل حمل نیست مگر صغیره ای که قابل حمل باشد که صغیره نیست صغیره ای که قابل حمل بر داشتن نیست و مدخول بهام هست یا چه بهتر که نیست و همچنین یائسه و همچنین زنی که غیر مدخول بهاست کلا کلا عرض میکنم به این حساب ممکنست انسان با زنی ازدواج کند و جریان جنسی مماس انجام نگرفته اما به وسیله ای از نطفه مرد داخل زحم زن شده است این غیر مدخول بها است ولی ممکنست حامله باشه اینرم اضافه باید کرد

و سابقا که نمیگفتن و نمیدانستند چون وسایل امروز نبوده گرچه بعضی از وسایلم بوده که جذب منی، اگر زنی جایی بنشیند که نطفه مرد روی زمین گرم گرم قرار دارد روایت هم داریم و جذب کند زن این فرزند و حمل مال این مرد خواهد بود.

خب یک مورد دیگر رو ما عرض کردیم و عرض میکنیم اینکه چون 0437 روایته 0442 بنابراین اگر زنی هم در سن بلوغستو مدخول بهاست و لکن مدت مدیدیست با هم جدا هستند که در این مدت مدید جدا هستند خب معلوسمت که اگر حملی بود پید بود وقتی که حملی نیست اگر این زن را این مرد طلاق داد دیگر عده ندارد این هم یکی

عده فقط در دو جاست یا یک جا و نصفی نصفی رو امرو عرض میکنیم ،یک عده طلاق نسبت به زن مدخولن بها به هرجور، یا مدخولن بهای مماس یا مدخولن بهایی که نطفه مرد داخل رحم این زن شدهاست بدون عمل جنسی

در این مورد اگر فاصله ای نشده است که اون فاصله تبیین کند حمل و عدم حمل را همین روزها اینکار مثلا انجام شده اینجا اگر این زن رو طلاق بدهد چه طلاق رجعی باشد یا باعنه خلعی باشد یا باعن مباراتی باشد این زن عده دارد

اگر داعن است میگویند سه اگر مواقع است میگویند دو قرب که این رو بحث میکنیم در اینجا فقط احتمال کافیست که عده داشته باشه، و اما اگر یقینیست که صددرصد با واقع موافقست مثل مواردی که قبلا عرض کردم در اونجا هم عده نداره

سرجمع در باب طلاق عده برای چیست برای احتمال حملست ، اگر برای احتمال حمل نباشد و برای زوجیت باشد نقض زیاد داره خیلی نقض زیاد داره دوتا جهته که دوتا از نقضهای محوریست یک اگر زن را مردی طلاق داد و عرض میشود که مدخول بها هست و عده باید نگه داره و حال اینکه حملی هم در کار نیست اگر برای احترام زوجیت است خب چطور زن باید احترام کند شوهر و عده نگه داره مرد نه

چون مرد عده ندارد . وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ قاعده کلیست اونچه له زنست علیه مرد همون مقدار له مردست علیه زن یکی از مهامش همینه از مهامش همینه از مواردی که فرد اجلا و اعلاست اینست که زن بدون اونکه حملی در کار باشه اصلا حملی در کار نیست یقینا صددرصد نبودن با هم که مدخولو بها هم است این زن فقط نه از برای حمل و نه از برای احتمال حمل بلکه برای احترام زوجیت باید عده نگه داره خب بعکس هم مرد هم عده نگه داره چه فرق میکنه قریب میاد به نظر این سخن اما اصله

چطور شد مرد در اینجا زن باید در اینجا عده نگه داره برا احترام شوهر اما مرد نباید عده نگه داره برای احترام زن اگر عده باری احترام زوجیت است این یک نقض بسیار بین و نقض های دیگرو که قبلا عرض کردم باز عرض میکنم که مطلب بسیار مهم است که منسجم باشد کل طهارتی که در باب طلاق داریم یک جا از جمله اینست که اگر زن یائسه ایست که چهل سال با شما بوده است و فرزندانی زاییده استو نوه ها و نتیجه هایی دارد و چنینو چنان بعد در سن یاس اورو طلاق دادید یک لحظه هم عده نداره پس احترام زوجیت چه شد

چطور احترام زوجیت چهل سال با موالید زیاد صفرست اما احترام زوجیت یک شبه که هنوز هم معلوم نی خبری است یا نه اگر باشه در اینجا احترام زوجیت منهای اینکه خبری باشه در اینجا لازمست ولو یکشبه اما چهل سال با هم بودن و موالیدی درست  شده احترام زوجیت لازم نیست

سوال دیگر این اولین مرحله ایست که عرض میکنم خب این از ضروریات فقه است شیعتا و سنتا که عده وفات هیچ شرطی ندارد یائسه باشد صغیره باشد مدخول بها باشد نباشد چه باشد چه نباشد عده وفات هیچ شرطی ندارد برای چی سوال من اینه پس برای چی هداد ، هداد زن که خود را آرایش نکند و چه نکند و چه نکند که آمادگی از برای زوجیت و شهوت نباشد زن هدایت چهار ماه عده هم چهارماهو ده شب به چه حساب است به حساب احترام موت است ؟ احترام زوجیت است ؟ احترام حمل است یا هیچ

حساب میکنه ، اگر احتمال حملست که بحث حمل در کار نیستش که شما میگین حمل باشد نباشد یائسه باشد صغیره باشد مدخول بها باشد غیر مدخول بها باشد فرق نمیکند پس احتمال حمل در اینجا این عده ،و اگرم احتمال حمل در اینجا موجب عده باشد باید اینطور بشه که اگر مدخول بهاست و صغیره نیست پس 1022 میشه و اگر هم عقد منقطع است پس قرعین میشه دیگه چهارماهو ده شب به چه حساب احترام زوجیت نیست چون اگر احترام زوجیت بود زنده بود که بیشتر باید احترام کند

کسی که زنده استو با شما معاشرت میکنه زنی که با شما شما که با زنی معاشرت میکنید اگر یکی از دو طلاق یا طلاق گرفت طلاق داده شد اگر احترام زوجیت است که دراونجا نشد در حیات که مهمتر است نشد در ممات شما اگر به این مسلمانی رسیدین سلام کنید احترامه حالا که این مرده سلام کنید احترامه میشنوه ولی خب کدوم مهمتره اونی که زنده است

پس عده وفات برا احترام زوجیت هرگز و هرگز حالا احترام موت است حیات نبود موته حالا موت رو بحث میکنیم موت است خب وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ چه در حیات و چه در موت لهو علیه زن و مرد یکیست فقط یک استثنا خورده است که وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَٰلِكَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا بحثه، غیر از در اختصاصات  زن به حساب زنانگیش و مرد به حساب مردانگی دارد ولکن جریان احترام در موت حیات اختصاص نیست زن چون زن است احترامش کمتر است مرد چون مردست احترامش بیشترست . بله إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ هرکدام تقواشون بیشترست به حساب بیشتری احترامشون زیادتر است عندالله اما به حساب اینکه این زنست احترامش کمتر و به حساب که اون مردست احترامش بیشتر در حیات یا در موت پس ببینید صبر تقسیم میکنیم بعد به دلیل میرسیم عرض کردم اولین باریست که در طول پنجاه سال بحث ما داریم عرض میکنیم

اون افضلیت مردست بر زن، نخیر، پس چیه؟

 اون هرچه احترام نیست اون علل دیگری داره که بحث میکنیم بحثم کردیم چی ، چون تعداد زنان بیشترند و چون و چون و چون یک ضرورتیست که در صورت قسط و عدل انجام بشود این هست که احترام بزاریم بلکه اگر فقط یک زن گرفتن جایز باشد و زنهای دیگرو گرفتن حرام باشد این حد احترام است نسبت به زنهای دیگر، منتها هرکی یه احترامی داره .

ما دو جور هتک احترام در تعداد ازدواج داریم یک این زنو دارد با شرایط کامله عدالت زن دیگر بگیره خب این هتک احترام بگیره ناراحت نمیشه اما اگر شما فقط یک زن بگیرید و با داشتن قدرت جسمی و روحیو مالی زنهای دیگر که اضافن نگیرید زنهای دیگر فحشا کشانده بشن هتک احترام فحشا یا صبر کنند بر عجوبت هتک احترام است اگه هتک احترام است که اون بیشترست که

اون یه بحث دیگرست در باب نکاح کردیم حالا این عده وفات برای احترام زوجیت غلط، چون زوج رفته برای احترام ممات غلط احترام چه در حیات و چه در ممات طرفینیه مرد نسبت به زن زن نسبت به مرد چی میمونه هیچی نمیمونه

چون وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ ۚ به وجهن عام و از نظر عقلی و فطری و فکری و جنسی و چه و چه و چه اگر نگوییم زن مقدمست موخر نیست. زن در بعضی از جهات رجحان دارد حتی اگر والده نباشد. اگر زن والده باشد و فرزند داشته باشد نسبت به فرزند و نسبت به شوهر خودش این رجحان دارد در جهاتی چون زحمت او زیادتر است مرارت او بیشتر است تحمل او بیشترست چه او بیشترست و حتی اگر اولاد هم نداشته باشد که بحثیست که در باب نکاح در اول بحث نکاح ما صحبت کردیم

خب پس عده وفات چی شد، بریم سراغ کتاب و سنت،‌ در قرآن شریف راجع به مطلقات که بعد بحث خواهیم کرد راجع بش وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ کلا، اینهایی که یا حمل دارند یا احتمال حمل دارند و الا مطلقه صغیره مطلقه یائسه مطلقه غیر مدخول بها مطلقه که فاصله دارد اینها که تربسی ندارند نه از برای مرد و نه از برای ازدواج بعدی

یا نسبت به حاملات، حاملات وضع حملشون عده شونه، تا مادامی که وضع حمل نشده است نمیتوانند ازدواج کنند و میتواند شوهر در این ضمن برگرده حق رجوع دارد . عده رجعیه است در طلاق رجعی اگر طلاق باعن باشه البته ندارد ، این عده حمل از یک روزو چند روزست تا نه ماهو چند روز أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ

خب این أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ آیا در اختصاص فرزند است، که اگر علقه شده بود این بچه و علقه سقط شد بعد از طلاق سقط شد عده دارد این؟ خب نداره چون حملهن اعم است اینکه حمل حمل کامل باشد یا اون نطفه ای که اون علقه ای که استعداد کنده شدن دارد گروهی از فقهام این حرفو میزنند نزننم مطلبی نیست.

یا در باب مسترابه زنی که نمیدانیم در سن یاس است اما نمیدانیم واقعا حملی برنخواهد داشت یا احتمال دارد حمل بردارد مثل ساره باشد مثل که باشد در اینجا به نص قرآن شریف در همین سوره طلاق سه ماه این زن باید که صبر کند چرا چون احتمال حمل در کار هست.

آیه عده وفات يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا ۖ این زنهایی که درشون اینجوره کلن، اگر ما با صبرو تقسیم حکمتی و دلالی هردو هم صبرو تقسیم حکمتی و هم صبرو تقسیم دلالی هم کتاب یو هم سنت فهمیدیم مطلق این نیست قابل تقید است ، چطور است آیه مبارکه بقره 1727 تقید خورده است به بعضی از آیات و خود آیات هم در زمینه احتمال حملست  چنانیکه عرض کردیم و عرض خواهیم کرد خب در باب زنیم که شوهرش مرده معمولا زنی که شوهرش میمیره زنیست که مدتی با شوهر بوده دیگه کم اتفاق میوفته دیشب اینا عقد کردن بعد ورپریده شوهر این خیلی کمه

اکثر اونجاییت که مدتی با هم بودند اکثر که مدتی با هم بودن با هم بودن مثل دوتا دیوار به هم کاری ندارند یا نه خب معمولا دیگه اینجوریه بین عقدو عروسی خیلی مطالب انجام میشه که اولیا زنو مرد خب نمیدونن

پس اینجا زمینه حمل در کاره چو نزمینه حمل در کارست از این جهت أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا سه شهرش که عده احتمال حمل است یکماهو ده شبش هم به احترام زوجیت بسم الله ضمنن مطلبی نیست اصالتا ، کمااینکه اگر قبول کنیم البته کما اینکه این اگره،‌عده مطلقه دائمه سه قرعستو چنانچه میفرماید و عده مطلقه منقطعه یا غیر حره یا دو حیض است یکیش بگیم برای حره بودنست مثلا ، این حره است مثلا چنینه، ینی من 1848 اصل همین دوماه کافیه کتبنم همینطوره یکماه دوما اون یک ماه اضافه به احترام عرض میشود که زوجیت باشد اگر این مطلب رو ما بپذیریم

این هم یه مطلب بعد حالا روایت مختلفه در تمام این ابواب روایات مختلفه حتی در باب عده وفات. در باب عده وفات سه روایت داریم که بعله چار ماهو ده شب  و دو روایت داریم که نخیر اگر حامله باشد.

اگه احتمال حمل باشد . اگر احتمال حمل نباشد نه ، به عبارت مخاف روایت که بعد خواهیم خوند از معصوم علیه سلام نقل میشه که وقتی سوال میشد که آیا متوفا عنها زوجها این باید که چار ماهو ده شب مطلقا فرمود نه این مانند مطلقست چنانکه در مطلقه کلن عده نیست بعضی وقتا عده هست در متوفا عنها و زوجها کلن عده نیست احیانن عده هست احیانن عده نیست این تشکیک با دلیله

گاه انسان احتمال فقط میده نخیر تشکیک با دلیله، بر مبنای اینکه حقه زن و مرد با هم هماهنگست بلکه حق زن بالاترست در باب احترام در باب چه در باب چه و اینجور نیست که حق زن کمتر باشد در باب مالی در باب حالی در باب احترام در باب چه این اصله اول بر مبنای فطرت و بر مبنای آیاتی که مثل وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ است و بر مبنای آیات دیگر که جریان رو بین زن و مرد یکسال مقرر کرده است.

اینها قسمتی از سوالاتیس که ما مطرح کردیم حضور برادران حالا تتمه بحث در آیات طلاق ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ  صفحه پونصدو پنجاهو هشت سوره طلاق يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ  بحث کردیم اشاره نمیکنم وَأَحْصُوا الْعِدَّةَچرا و احصیا نفرمود احصیا ، احصو، عده به حساب چیست؟ به حساب زنست اگر بائن باشد به حساب زن و مردست اگر رجعیه باشد.

پس چرا احصو شد؟

احصو چیست طلقتم، ینی زوج اینم عرض میکنیم احصو زوجه

عزیزم إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ  کی طلاق میده؟‌شوهر ، کدوم مردا مرد زنشو به مردای دیگر کاری نداره که بقال همسایه بیاد زن شمارو طلاق بده خب نمیشه

عزیزم إِذَا طَلَّقْتُمُ مطلقست از نسا مطلقست مطلق مردست زوجست و مطلقه زنست کاری به جای دیگه نداره اصلا

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ  چرا وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ ۖ عده زادول طرفین است در جای دیگه عده رجعیه است در اونجایی که مخصوصا عده بائن نیست در عده باعن مرد بشمارد عده را نشمرد چه فرق میکنه ، بله در بعضی عده های باعن بله مثل طلاق عرض میشود که طلاق مبارات درسته مرد سهمی ندارد ولی اگریه اگه زن 2245 بر میگرده عده رجعیه میشه بنابراین باید حساب عدد ایام را مرد داشته باشد.

اما این حساب ذو جانبینه هم جانب مردست و هم جانب زنست و هم ذوجانبینه اگرم مرد دیگری میخواد این زنو بگیره مرد دیگر … خودش نیست باید سوال کنه از این در عده یا نه

2310 مرد دیگر از کجا بفهممد که این در عدست یا نه آیا مردان دیگه مردان همسایه همه متوجه باشند که این خانم این موقع طلاق داد بشمارند امروز فردا پسفردا

احصا مال اونا نمیتونه بشه اصلا هم دلالی هم واقعی خب چرا؟‌برا اینکه در اینجا درست است بعضی جاهام حق زنو مردست ولی بعضی جاها حق مردست

مادامیکه این زن در عده است در طلاق رجعی این مردست که نفقه داده مردست که عرض میشود که  مهریه داده مردست که میتواند برگردد پس احقیت و وَ بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِی ذلِکَ  پس مرد احقست که احصا کند عده را

احصاعی که مرد میکند عده را هم به نفع خودشه و هم به نفع زنست احصا طرفینیست اما اینی که محور خطاب هستند اینجا وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ ۖ  باید شمارش میشه

حساب دقیقن باید در کار باشه . اگر یه روز بالاو پایین بشه احتمال دارد که این زن حامله باشه و در حساب دقت نشده و این زن حامله رفت شوهر کرده یا احتمال دارد که از عده خارج شده و دیگه رجوعی معنا ندارد بعد مرد که حساب نکرده بگه حالا هنوز در عده است

نخیر، وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ ۖ  بعد چی وَاتَّقُوا اللَّهَ  العده چیه ،‌العده همان عده هاییست که قرآن شریف بیان میفرماید در باب طلاق که باید بحث کنیم. وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ در چند بعد، یک طلاق باید طلاق عدی باشد حتالمقدور 2453  وَاتَّقُوا اللَّهَ بپرهیزید از خدا که شما طلاق بدون حساب یا طلاق غیر عدی در دوبعدی که روز قبل عرض کردم سه شنبه همینطور این عدد نداره تا هروقت دلت خواست یا اصلن شوهر نکنه یا حساب نکنید یا اینکه در عده رجعیه شما بعنوان مضاره برگردید

وَ بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِی ذلِکَ إِنْ أَرادُوا إِصْلاحاً آیه دیگر وَلَا تُضَارُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ حرامه، خب وتقوالله … بپرهیزید که تخلف کنید در اصل طلاق تخلف کنید در تعداد عده تخلف کنید در ضمن عده ، تمام احکام الهی را در باب اصل طلاق و استمرار طلاق و تعداد عده و رجوع در عده و نفقه در عده و تمام اینهارو باید که مراعات کنید چه اونچه را که ذکر شده است و اونچه را که جای دیگر

وَ اتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ ربکم تاکید و تایید مطلبست. خداوند که ربوبیت شما به عهده اوست و بر مبنای ربوبیت این سلبو ایجابها را میکند بنابراین باید بپرهیزید به نفع خودمونه خب ، حالا چه؟‌ احکام، احکامی که در باب طلاق عدی وجود دارد که عده رجعیه است محور اصلیش چرا برا اینکه اگر محور اصلی عده رجعیه نبود احصوالعده ینی چه پس  عده رجعیه است

حتاالمقدور عده رجعیست کمااینکه روز سه شنبه عرض کردم حتالامقدور عده جوری باشد که عده رجعیه باشد، باعن نباشد مختلعه نباشد مبارعه نباشد غیر مدخول بها نباشد یائسه نباشد یائسه رو نگه دار داره میمیره دیگه صغیره رو نگه دار تا بزرگ شه این حتاالمقدور اینه میگوید که عده طلاق طلاق عدی باشد اونم عده ای که قابل رجوع باشد عده قابل رجوع اونجاییست که این رو ولش نکردین که یه مدتی که احتمال حمل در کار نباشه بعله،‌حکم اول لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ  بحث در اینجا روایتم هستو ابوابم هستو

زن در زمان عده رجعیه آیا اجنبیه است نسبت به مرد باید حجاب کند یا بلعکس اگر در حالی که هنوز طلاق نداده است اورو در اونحال به طور عادی با مرد برخورد دارد برخورد ظاهری رو عرض میکنیم 2727 اما حتما باید خودرو نشون بده حتمن خودرو بزک کنه نخیر حالا اینجا، در روایت خود را زینت کند خود را نشون بده 2739 از خانه بیرون نره جوری باشد که جلب نظر مردو بکنه که اون گیری که در کار بود که در اثر اون گیر که از ظرف مرد بود اون گیر،و از طرف زنم بود ولی طلاق طلاق رجعیست اون گیر کم کم محو شود و کمرنگ گرددو از بین بره این محجبات کمتره

یک این که خودرا آماده کند دو از خانه زوجیت بیرون نره ما دو خانه داریم سه خانه داریم یک خانه زوجست یک خانه زوجیت است یک خانه سوم، در این سه خانه خانه زوجیت را خداوند محور قرار داده نه خانه زوج نه خانه دیگر 2817 بیوتکم نفرموده حالا برای اینکه ممکن است انسان چندتا زن داره در یه جا مستقره اونجام بعضی وقتا میره میاد

خب حالا اون خانه که خانه خودشه و زنش در اون خانست این بیوتهمه در اصل بیوتهن در فرع ، اما اگر در خانه دیگریست که یا اجارست یا ملکست یا هرچه هست مربوطه به مردست و مرد رفتو آمد دارد وظایفشو انجام بدد این بیوتهنست بهتر یا بیوتکم بهتر یا بیوتکما ، بیوتهنست دیگه بیوتهن اعمست

بیوتهن اعم از اینکه در خانه ای که زوج هست باشید یا در خانه ای که خانه زوجیت است ، خانه سوم نه،‌خانه سوم خانه خاله است عمه است که هست که هست که این خانهه زوجیت نیست پس بیوتهن باید باشه و همینم هست ، لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخْرُجْنَ  ینی بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخْرُجْنَ  من بیوتهن دوبلست نقش، شما مردها در عده رجعیه حق ندارید این مرد را از خانه زوجیت بیرون کنید

زن را، و زن هم حق ندارد بیرون بره که دو طرفیه نه شوهر حق دارد بعد از طلاق رجعی که زن را از خانه زوجیت بیرون کند و نه زن حق دارد که از خانه زوجیت ولو با اسرار مرد که اگر مرد خواست این زن را در عده رجعیه از خانه بیرون کند تا مرحله عملی زن اصلا نباید زیر بار بره و برعکس

اگر زن خواست از خانه زوجیت برد بیرون و ترک کند خانه زوجیت رو اولین کسی که باید جلوشو بگیره مرده نباید به هر وسیله ای هست نباید این زن رو چرا ؟‌برا اینکه لا تَدْرِی  بعدا میخونیم لَعَلَّ اللهَ یُحْدِثُ بَعْدَ ذلِکَ أَمْراً  شما اختلاف پیدا کردیدو ولکن خب زمانها فرق میکنه حالات فرق میکنه در یک حالتی اینجور انفجار حاصل شد که طلاق شد بعد ممکنست که خب دلتون رحم میاد این زن شماست با شما بوده خودشم داره درست میکنه مرتب هست خدمتتون از این حرفا لا تَدْرِی لَعَلَّ اللهَ یُحْدِثُ بَعْدَ ذلِکَ أَمْراً  این لا تدری قابل بخشش نیست.

نمیشود که زن بگد که خب من نمیخوام من خودم میرم مگه حق توست ، مرد بگد منم نمیخوام خواستی بری برو مگه حق توست مردو زن هردو توافق کنند که این زن از خانه زوجیت بره مگه شماست، حق الهیست یک حکمت فوقیست حکمت تهتی نیست فقط که حکمت جزعی زن و مرد و زنو مرد ، و حکمت اجتماع

حکمت ربانی است که خداوند میگه لا تَدْرِی لَعَلَّ اللهَ یُحْدِثُ بَعْدَ ذلِکَ أَمْراً  شما نمیدانید نه زن میداند نه مرد میداند که امکان دارد که این انفصالو ماعی که حاصل شده است اتصال بشه این قابل بخشش نیست بله، بیرون نرفتن زن حق زنیست بیرون نرفتن مرد حق مردست و حق هردوست اما حق الهی در اینجا هست حق خالص این زنو مرد نیتس که ببخشند اونجایی که حق خالصست بسم الله مثل کسانی که یک کسی که سارق مسلحه زده کشته و ولی دم میگه بخشیدم حق نداره ،‌اینجا مدعی العام یک حق اجتماعی است یک حق فردی

حق فردی ،‌حق اجتماعی ، حق ربانیست، این حق هارو باید ما حساب کنیم در اینجام لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخْرُجْنَ  یک دونه استثنا فقط دارد که بحث میکنیم، سوال، خب مراد از خروج چیه ،‌اصلا بیرون نره از خونه اصلا نره؟‌ خب ضرورتم داره نره یا غیر ضرورت بره این بقالی چیزی بخره بیاره نون ماست بخوره مثلا، شوهر که تعهد نداره اینکارو بکنه خانه ام خانه ایست که جدا از خانه شوهره نره اصلا،‌این که حرجست اینکه عصرست اینکه ضررست

جواب اینست که این خروج از بیت زوجیت که نیست یه مرتبه بگیم که از این خانه خارج مشو ،‌خارج شد خارج شد ،‌دیگه از خانه در خارج میشه این مواقع درس رو اگه گفتند که از خانه در و از درون در خارج نشو معنیش این نیست بیستو چار ساعت در درس باش نه در وقت درس از خانه زوجیت خارج نشو ، همانطوری که طلاق نداده بود شوهر چطور با هم توافق داشتید در بیرون رفتن و بیرون نرفتن و اینجور نبود که اصلن بیرون نباید بره خب میرفت بیرون ولکن وقتی که طلاق داده شد طلاق عرض میشود که رجعی حالا عده رجعیه است از بیت زوجیت خارج شدن یعنی این خانه رو رها کنه بره یا مرد بره بیرون کنه کلن یا زن خودش بیرون بره کلن پشت سر بذاره

این یک بعد مسلمش، سوال، اگه نه این زن مستطیعست اینو فکر کنید آقایون در کتاب حجم ما داریم مراجعه بکنید منم مراجعه میکنم  3312 که اگر این زن واجب الحجه، مستطیست در عده رجعیه اونم سابقن سابقن که چندین ماه طول میکشید حالا اون وقت صبر میکنه طلاقش داد عده رجعیه است اگر این زن به واجب خودش عمل کند که حج برود وقتی بر میگرده از عده خارج شده جایزست یا نه ؟

بفرمایید. جایز نیست. جایز نیست.

ولو روایت داریم جایز نیست .

قبول نمیکنیم.

صبحکم الله بالخیر  نمیشه که، خب این برای رفع خستگی ، عرض میشود که خب این مگر در حج استطاعت لازم نیست اسطتاعت شرعی بدنی راهی ، مالی،‌عقلی ، پن شیش جور استطاعت کرده اگر این زن بخواهد برد حج خانه خدارو انجام بده باید استطاعت شرعی داشته باشد شرعن اینجا باید تو خونه باشه نمیتونه بره ، شرعن لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخْرُجْنَ  نمیتونه الاش باز حرف داره ، دو حرف داره یک ، که ایشون مسطتیعه حج نیست یک ، دو حصره إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ  نفرمود که 3437 نخیر، استثسنا دلالت حتمی داره فقط در زمینه ای که يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ ۚ  فقط در اینجا غیر اینجا نیست

هرچه بشود و هرجور بشود هر واجبی هرچه در کار باشد فقط در موقعی که يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ  است این جایز است مرد اخراجش کنه جایز زن بیرون بره بعضی وقتا واجبه معاذلله اگر این خانه رو خانه زوجیت رو فاحشه خانه قرار بده … حالا اینجا باید باشه که مرد حق نداره بیرونش کنه زنم حق نداره بیرون بره این که نیستش که

خب بنابراین حج تا چه رسد مادون حج،‌حجو سفرای دیگه بله اگر سفر ضروری جانیست داره میمیره اگه نبرنش بیمارستان خب میمیره خب اگه مرد دیگه عده لاتدری معنا ندارد که این مطلب دیگرسیت که واجب فوریست در اینجام استطاعت به طریق اولا در کار نخواهد بود.

ببینید زمان شوهر میتونست بگه ما از تهرانم میرم قم دو روزه بر میگردم یک کار مستحبی ولی حالا نه حالا چون سه ماه بیشتر نیست. زمانی که هنوز طلاق نیافته وقت زیاده اما حالا سه ماه مهمه این سه ماه حساب داره ، هم خودش رو زینت بده و در معرض مرد قرار بده و هم این سه بعد را باید در خانه زوجیت باشه که اگر این وقت گذشت دیگه تمام شد چیزی

خب ،

نباید بره مگه ضرر جانی باشه ، مطلب دیگری شد

ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ  حرامه، ینی واجبست بره اگر عسرست اگه حرجه ،‌اما حج نرفتن نه حرج است نه عسر کربلا نرفتن نه حرجست نه عسر ، ولکن چیزی که وجوب نداره حج در این وقت وجوب نداره که چرا چون مستطیست مثل یه کسی که یه دختری غرق شده و لختم  ههست شمام لختیدو باید اینو نجاتش داد میرید توی حوضو توی عرض میشود که نهرو نجات میدی کار دیگم مثلا اتوماتیک میشه ولی واجبه این واجبست این کارو انجام بده ببینید در اینجا وجوبه اگر واجب اهم بود واجب فوقی بود در اینجا خب تحقق پید میکنه وجوب و اون طرفش اون واجب کوچکتر حرام خواهد شد .