«غيبت» بدين معنى است كه پشت سر كسى سخنى را براى ديگران بازگو كنى كه آن را نمىدانند و كسى كه غيبت او را كردهاى اگر بشنود از اين كار ناخرسند شود، چنانكه در آياتى از قرآن و رواياتى هم* در پرتو قرآن کريممذمت فراوانى از آن شده است كه از جمله است «وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضا أيُحِبُّ أحَدُكُمْ أنْ يَأكُلَ لَحْمَ أخيهِ مَيْتا فَكَرِهْتُمُوهُ»(سورهى حجرات، آيهى 12) اى مؤمنان «و هرگز كسى از شما پشت سر كسانى از خودتان غيبت نكند آيا يكى از شما دوست دارد كه گوشت مردهى برادرش را بخورد؟ پس خيلى بدتان مىآيد» و نيز «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ» (سورهى همزه، آيهى 1) «واى بر هر غيبتكنندهى عيبجويى» و«لا يُحِبُّ اللّه الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إلاّ مَنْ ظُلِمَ»(سورهى نساء، آيهى 148) «خدا دوست ندارد بلندگوى بدى شدن را مگر از ستمديده» كه بلندگوى ستمگرى ستمگران گردد تا از ستمشان بكاهد و يا دستكم رسوايشان سازد، و «إنَّ الَّذينَ يُحِبُّونَ أنْ تَشيعَ الْفاحِشَةُ فِى الَّذينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أليمٌ»(سورهى نور، آيهى 19) «محققا كسانى كه دوست دارند گناهان تجاوزگر در ميان مؤمنان شايع گردد، براى آنها است عذابى دردناك».
و مىبينيم كه با واژهى «بعضكم» گروه مؤمنان را همچون شخصى واحد وانمود فرموده كه هر يكى از آنان گويى عضوى از اعضاى اين پيكر واحد ايمانىاند، و غيبت و عيبجويى از يكديگركردن گويى خود را لكهدار كردن است.