بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین و لعنت الله علی اعدائهم اجمعین الی یوم الدین. کتاب الصلاة، اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم حَافِظُواْ عَلَى الصَّلَوَاتِ والصَّلاَةِ الْوُسْطَى وَ قُومُواْ لِلّهِ قَانِتِينَ ، ملاحظه میفرمایید برادران که روش بحث علمی است و حقّاً علمی است چون بر محور قرآن است. گرچه ما تا اونجا که امکان دارد نرسیدیم و نمیرسیم اما روش، موافق سنت سایر برادران عزیز فقیه ما رحمتالله علیهم و ادام الله دلالهم نیست. ولی در یک بعد هست که همشون قبول دارند که روش قرآنی روشی است که قابل رد نیست و قابل طرد نیست و همهی اونها مخصوصاً در آخر عمر متأثرند و متأثرند چرا ما در حق این قرآن کار نکردیم. امسال ما جنبهی مثبت را فقط در نظر گرفتیم جنبهی منفی در چهل سال قبل گذشت و گذشت. و هر دو حجت ربانی خواهد بود یوم الله. کتاب الصلاة ما نمیخوایم برا شما روضه بخوانیم شما ازما روضه بهتر میخونید اما اون طوری که خداوند متعال در قرآن شریف در بیان معارف اصلیّه و معارف فرعیّه بحث کرده است میخوایم بحث کنیم. نماز را اونجوری که خدا فرموده است و خدا میخواد باید ما ؟ او صحبت کنیم. به استناد ما استناد ما طبعاً بر اوهاممون بر خیالاتمون بر افکارمون فقط نباشه بلکه مستند به آیات مقدسات قرآن باشد. در قرآن شریف لفظ صلاة چه به معنای نماز و چه به معنای استدعای دعا و چه به معنای خود دعا نودونه مرتبه ذکر شده. المعجم آقایون داشته باشید مراجعه بفرمایید. و لفظ صَلْیْ که از اصل صِلا هست یصلونها یوم الدین، فاصلوها، لفظ صَلْیْ که از همون مادهی صلاة باهم هماهنگند، پنجاویک مرتبه در قرآن شریف ذکر شده. مطالبو میخوام عرض کنم که ماها نشنیدیم. خودمم نشنیدم ولکن احیاناً ادعا هم نیست، إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِي أَنْفُسُكُمْ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ . ما هممون تنهایی در ظلماتیم. باید ارتباط به حق پیدا کنیم ارتباط روی اختیار و روی جدیّت و روی کدح و کار، اوفوا بعهدی اوف بعهدکم. هرقدر بیشتر گدائی کنیم با شرائطش و صدق ما در گدایی بیشتر بشود خدا به ما بیشتر میفهمونه. انسان تدرج در کمال دارد هم معرفتاً هم عملاً، علماً و از این قبیل. مطلبی را که بنده در کل تفسیر 30 جلدی الفرقان ننوشتم، خب خدا کمکم میفهمونه به انسان، در نوم باشد در یقظه باشد. چون ما فکر کردیم که نذر کنیم چنونچه قبلاً بوده بعداً بیشتر تا نفس آخر، ما زندگی معرفتیمون تفکریمون مطالعه نوشتنمون هرچه هست بر محور قرآن باشد. و کسی که بتواند بر محور قرآن باشد نسبتش حتی از نظر علمی قشری هم که نافع است، با دیگران نسبت بین زمین و آسمانه. ما هرچه بر اونچه قبلاً فکر کردهایم بحث کردهایم و نوشتهایم بازهم فکر کنیم یک تبلورات و تعالیاتی اضافه بر آنها داریم. و الان ما در بحث صلات هستیم. اما بسیار سنگینه. از نظر علمی زیاد سنگین نیست. از نظر معرفتی خیلی سنگینه. مرحوم حاج شخ عبدالکریم بهائری رضوان الله تعالی علیه میفرمودند عالم شدن آسان است یا مشکل است انسان شدن محال است. محال نیست کم پیدا میشه. قرآن یک کتاب انسان سازی است. اگر ما ساختمانی قرآنی بخوایم پیدا کنیم بر محور اینکه کل دقائق و حالات عمرمون را شباروز در شغل و بی شغل تفکر کنیم در نامهی خدا این نامهای که خداوند با بهترین پیغمبرانش و گل سربد موجودات برای ماها فرستاده است، یا ایها الانسان، یا ایها الناس، یا ایها الذین آمنوا و و و و ، ما اجابت کنیم نامهی حق سبحانه و تعالی رو. افلم یدبر القول؟ افلا یتدبرون القرآن؟ ام علی قلوبٍ اقفالها . این قرآن شریف برای قاریان قرآن کار مشکل نیست. گر و گر میخونن. برای کسانی که میخوان پول بیگیرن قرآن بوخونن خب گر و گر میخونن کار مشکلی که نیستش که این که از حمالی آسونتر است عملگی آسونتر است از تجارت آسونتر است از ؟ آسونتر است. اما همین قرآن بر پیغمبر قول سدیده. انا سنلقی علیک قولاً سدیدا. خدایا کمک کن. من با این کوچکی نمیتوانم راجع به نماز به اون عظمت صحبت کنم. چون نماز یه حساب دیگه ای داره ما نماز نمیخونیم اصلاً. ما دولا راست میشیم. اون نمازی که خدا از ما خواسته است که جوهرهی تمام اصول و فروع دینه. بهترین جوهره و بهترین گوهرهی تمام اصول و فروع دین نماز است که ما نماز نمیخونیم که. اگر خداوند به ما امر نکرده بود نماز بخونین فقط در دل خدادوست بودیم. حرام میدونستیم نمازها رو. این نمازهایی که هرچه و هرکه در این نماز هست جز خدا. خدا که به پیغمبر بزرگوار در ابتدای کارش، یا ایها المزمل، بسم الله الرحمن الرحیم . من که خودم استفاده میکنم هرچی آیات رو می خونم برادرانم استفاده می کنن. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّل قُمِ اللَّيْل إِلَّا قَلِيلًا ، این قیام لیل چرا بر پیغمبر واجبه؟ چون هرکه بامش بیش برفش بیشتر. چون اون حامل رسالت ربانی است برای کل مکلفین جهان باید خود ساخته شود اونجور و اونگونه که یگانه شود در رسالت تا بتواند جبرئیلها بتواند علیها را هدایت کند. بتواند فاطمهها درست کند بتواند سلمانها درست کند. فلذا ما این درسو میدیم از این آیه قبل از گریز در بحث صلاة که اولاً لغتاً وارد میشیم بعد اوصاف صلاة چیست بعد چه بعد چه ، که بعد وقتی ما در بحث احکامی صلاة وارد شدیم خدا توفیق بده که من ضعیف هستم منقلب نشم بتونم با شما صحبت کنم، در بحث معرفتی، اول میفرماید يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّل قُمِ اللَّيْل إِلَّا قَلِيلا نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلا أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلا ، بعدش، إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْك قَوْلًا ثَقِيلا، پس چیه قول ثقیل چیه؟ معاذالله خدا میخواد فحش بده به پیغمبر؟ کتکش بزنه؟ عذاب کنه؟ بحث سر اینس که پیغمبر با این وسائل، قیام لیل، قرائت لیل، عبادت لیل از خود و خودیها خارج شدن به خدا بیشتر متصل شدن ، ظرف وجودت را آماده کن از برای نزول قرآن. عجیب. ما که سادهترین کتاب برامون قرآنه. اگر ؟ بیافتیم که چهار ساعت در تأملش دقت بکنیم قرآنی که هشت ساعت تمام قرآنو میخونیم من اینجا سراغ دارم کسی که هشت ساعته همه قرآنو میخوند در مکهی مکرمه. یه پولیم گرفته بود یه دور قرآن خوند مثلاً. ولی قرآن داریم تا قرآن. کسی به عیسی بن مریم علیه السلام عرض کرد شما با، البته بسم الله اونها یه بحث دیگری داشته کاری نداریم. میگن شما با بسم الله روی آب را میرین فرو نمیرین ما چیکار کنیم؟ فرمود بسم الله ی من بسم الله هی که با اون حالتی که بسم الله لازم دارد، من البته ؟ . اسم اعظم چیه؟ اسم اعظم هفتادوهفت تا دنبالش هفتادوهفت تا تعبیر در هیچ لغتی ؟ تعبیر جن و انس نداریم. در سورهی نمل بحث کردیم. او ِ اسم غائب اعظم. الله س اسم صاحب اعظم. الله رو محمد رسول الله صلوات الله علیه یه حساب دارد، خب منم میگم یه حساب دارد. حتی ابولهبم یک حساب دارد. صحبت لفظ و صوت . خب حالا إِنَّ لَكَ فِي النَّهَارِ سَبْحًا طَوِيلا نتیجهست البته، قبلش قبل القبلش إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلا ، قولاً ثقیلا ، قول ثقیل قرآنه. چه قولی اثقل است از قرآن بر حسَب آیات ثقلین و روایات ثقلین؟ انی لفی احدهما هست حدیث متواتره در سوره آل عمران بحث کردیم، احدهما اثقل افضل اکمل اطول اتم من الآخر پنج دسته. خب ثقیله. این بر پیغمبر ثقیله. ؟ پیغمبر کسی است که يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّر قُمْ فَأَنْذِرْ ، یا ، فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَك که شیبتنی سورته سورهی هود کمر پیغمبر رو صدا داد. چرا؟ چون دنباله داره. خب این فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْت ؟؟؟ چرا نفرمود شیبتنی سورة ؟؟؟ ؟ شیبتنی صورتُهُ ، اونای دیگه هم داره برای ـهُ ؟ چرا؟ فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْت وَمَنْ تَابَ مَعَك ، خودت استقامت پیدا کن اون گونه ای که امر شده ای. باز وَمَنْ تَابَ مَعَك درستم بکن مانند خودت. غلط؟ إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْك قَوْلًا ثَقِيلا إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْل هِيَ أَشَدُّ وَطْئًا وَأَقْوَمُ قِيلا . ناشئه لیل که از تو نشوء پیدا می کند اذکار صلاة است خوندن آیات قرآن است یارب گفتن نیمه های شب است این أشدُ وطئاً و أقومُ قیلا، أشدُّ وطئاً، زمینه را قویتر می کند. زمینهی قلب محمدی صلوات الله علیه رو شدیدتر می کند. نورانیتر می کند. تا بعداً بشود نورٌ علی نور یهدی اللهُ لنوره من یشاء و یضرب الله ُ الامثال. برا صلاة . خداوند به موسی میفرماید اقم الصلاة لذکری ، اقم، مگه نماز نمیخوند؟ چی میخواد بگه؟ أقم الصلاة لذکری، خدا به محمد صلوات الله علیه میفرماید که ان الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر و لذکر الله اکبر . نودونه مرتبه نماز در قرآنه. در فروع دینی نه صومش نه حجش نه زکاتش نه خمسش خمس که یه آیه داره، نه امر به معروف نه نهی از منکر نه چه نه چه نه چه ، نودونه مرتبه نماز ذکر شده اکثراً با زکات. چرا؟ نه فقط تکرار ذکر است کتاب صلاة داریم بحث میکنیم ولی شباهت ندارد با بحثایی که در فقه معمولاً میکنیم ولی فقه ما باید منفی و فقه اکبر باشد. فقه اصغر فقه اکبر باشد که به قول آقای خمینی گفتند من یه رکعت نماز نتونستم بخونم راستم میگفت. اون نمازی که محمدی و علویست البته. یه رکعت نمازی که از خود و خودیها بکلی خالی باشم و فقط محو رؤیت معرفتی جمال حق سبحانه و تعالی باشم. با اینکه هشتاد سال ایشون عارف بود. فیلسوف بود. خارج نیست حالا ؟ خارج نیست. ؟؟؟ ولی الان این درسه. یک رکعت نماز بخونید که هیچ جا و هیچ چیز و هیچ کس حتی خودتون ؟؟؟ نباشه عمل میکنید. چرا برا اینکه شیطان و همهی شیاطین انس و جن شیطان شیطان اصول شیطان فقه شیطان تفسیر شیطان فلسفه ؟؟؟ اینا علم که عداوت داره اینا میاد جلو شیطان میره عقب یخورده. گفتم چند دفعه. میدونید چرا در نماز انسان مطالب گنگ تر عمق تری یادش میاد؟ میدونید چرا؟ من اینو فهمیدم حالا آقایون ببینید که درست یا نه. چرا در نماز گم کردم یادم میاد؟ شیطون خیلی حقهبازه شیطان یک شیطنتی میکنه که باید گشت پیدا کرد شاید پیدا شده باشه. یه مقدار حیلهگر اونم که شیطون میاد یه سری کارایی میکنه نمیشه فکر زنا بیاد فکر ِ نمیشه آخه . ها . شیطان میره کنار. اون شیطان اکبر میره کنار این حجاب میره کنار. حجاب که رفت مقداری نور ایجاد میشه. مقداری که نور ایجاد شد نور علمی، مطالب گم کردهی علمی پیدا میشه. شیطان حقه گذاشت کلاه سرمون گذاشت تا نوک ناخن پامون میگیم به به چَه چَه ؟؟؟؟؟ در نماز فهمیدم. ؟؟؟ در دو جا انسان میفهمه معذرت میخواما یکی مستراحس یکی نمازه. میخواد بگه چه؟ میخواد بگه اون نمازی که ما به این فکر برای خدا میدونیم مستراحه اون نماز نیستش که. ببینید صلاة، خب ما صلاتو در چند جهت باید بحث کنیم. اگر من اینور اوور میرم عللی داره چون بحث بسیار بسیار مهمه. مثل اینکه الان به ما بگن رسول الله فلان جا تشریف دارند و ما میخوایم بریم زیارتشون. مگه میشه زیارت پیغمبر رفت؟ مگه ما ابوجهلیم؟ مگر ما عمریم؟ مگر ما کی هستیم؟ زیارت رسول الله زیارت معرفتی و معنویست . اون زیارتی که اویس قرن با چشم ندید با صورت ندید اما با سیرت دید. أشُمِّ نفَسَ الرحمن من جانب الیمن. ؟ مودت برای خدا آمده بود. برای خدا نموند و برای خدا برگشت و پیغمبر فرمود اینجا من بوی رحمان رحمان چون حساب داره، از جانب یمن. حالا میتونیم رسول الله را زیارت کنیم در قرآن. برا اینکه رسول الله نقش تمـ به تمام معنای قرآن شریف است. حالا، صلاة، کلمه ای بولا؟ ، نماز برحسب آنچه را خداوند در قرآن فرموده است و معرفی فرموده است، نماز دو خلاصه است. یکی خلاصه و نتیجهی توحید و نبوت و معاد، توحید و نبوت و معاد بدون نماز که چیه مثلاً؟ به قول اون بیشعور بدتر از ابی لهب که نوشته بود در یک روزنامهی به اسم اسلامی که ولایت فقیه اونقدر قویه که میتونه توحید رو ابطال کنه. یعنی بجای الله ابولهب بیاد. ابوجهل بیاد. مواضع ابطال، حد ابطال ، در جمهوری اسلامی، که پارسال من انقدر داد زدم سکته کردم رو حساب اینکه نمیرم نمـ داد نمیزم. در روزنامهی ؟ آخر. نماز نتیجهی معرفت الله است، اعتقاد توحیدی بالله است اعتقاد به معاد است اعتقاد به رسالت است. اعتقاد بالله ما رو نماز خوان میکند. اعتقاد به نتیجهی حیات قیامت است ما را نماز خوان میکند. چون این نماز بوسیله رسالت باید بیان بشه. فیلم هندی که نیستش شما هرجور دلم بخواد نخیر. پس خلاصهی اصول دین است هرقدرمعرفت انسان در اصول دین قویتر باشد نمازش قویتره . بعد چیه؟ بعد؟ نماز أم عبادات است. نماز سنبش سلبیات را ایجابش ایجابیات را ، در عبادات سلبی ترک محرمات ، در عبادات ایجابی فعل و واجبات ، نماز محور است ام است رمز است. همزهی وصل است سیم اتصال است. هرقدر نماز را بهتر بخوانید سلب بیشتر میکنید محرمات کمتر. ایجاب بیشتر میکنید واجبات بیشتر. ولذا إن الصلاة تنهی عن الفحشاء. ما از این آیه نه فقط بعد فقه اکبر و فقه ؟ بدیم نخیر احکامم میفهمیم. اگر یکی سر نماز بایستد و نگاه کند به یک زن برهنهای معاذ الله عمداً نگاه کند نمازش باطل است. باطل است نمازش اصلاً. نه اینکه فقط پوست گرگ بپوشه یا پوست موش بپوشه پوست گربه بپوشه فقط نه. این بدتر از پوست گرگ و موشه. این بحث احکامی. تمام ابحاث را ما بر محور آیات مقدسات قرآن میتوانیم و باید که انجام بدیم. خب، این صلاة حالا لغتاً . من اینو فکر کردم اینطور فهمیدم از نظر ریشهی لغوی از نظر قرآن اولاً از نظر کتب لغتی که بر محور قرآن میتونن حرف بزنن ثانیاً. آقایون صلاة اصلش چیه اصلاً؟ صلاة من الصلاء ، صلاء یعنی وقود. حالا دو بخش ما داریم در بحث، ببینین راجع به اصل صلاة ما نودوپنج آیه داریم. ولکن راجع به صَلی، إصلوها ، یصلونها، یُصلی ، این، عرض میشود که راجع به اون پنج آیه داشتیم و راجع به این پنجاه و یک آیه داریم. پنجاه و یک. خب فرق است بین صلی و صلاة ؟ خب بله. عرض کردم از حرفایی که من و شماها جدیداً باید بشنویم و درستم هست اینه عنایت بفرمایید آقایون فکرم بفرمایید. ما داریم بحث لغوی میکنیم. قرآن، فهم قرآن کلید باطنیم دارد. تقوا هرقدر تقوا بالاتر باشد نورانیت بیشتر می شود حجب بیشتر از بین میرود. درست؟ بنابراین از نظر لغوی. یصلونها من الصلاء یعنی یدخلونها . برخلافه کافّهی مفسرین شیعه و سنی عرض میکنیم. وفاقاً ؟؟ دلیل داریما. شما هر تفسیری هر ترجمهای رو ملاحظه بفرمایید، اینطور فرمودهاند که یصلونها یوم الدین یعنی یدخلونها نخیر یدخلونها غیر یصلونها است. داخلین در جهنم دو دسته اند حالا دو دسته اصلی. یک دسته وارد میشوند و میسوزند با آتش. این یه دسته، دستهی فرعی است. دستهی اصلی کسانی هستند که این هیزم جهنمند. وقودند. إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَهَا وَارِدُون ؟؟؟ شما اصلا حصب جهنمین. جهنم یک گیرانه ای دارد و یک گیرنده ای دارد. گیرانه هم میسوزاند و هم خودش میسوزد. این وقود جهنم. صلاء جهنم. آیاتم زیاد داریم من نمیخوام همهی آیاتو بخونم ولکن تمام آیات مقدسات قرآن که سیصلون یصلون یصلونها دارد تمام به معنی سیوقدونَ ایقاد می کنند روشن می کنند آتش میزنند جهنم رو جهنم آتش نداره آتش از کنده هیزم بلند میشه. إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّم خودتون حصب جهنمین. هم خود شما بت پرستا، و هم ما تعبدون من دون الله و چرا؟ بابا این گاو این عرض میشود که صنم این وسن اینا که جون ندارن چه تقصیری دارن میسوزن؟ نه نه برای تقصیر، برا اینکه اینجا خدا میخواد ثابت کند ضَعُفَ الطالب و المطلوب، اگر عبادت کننده و خدایش هر دو جهنمی باشند از نظر تربیتی بیشتر تربیت میگیره اگر اون گاو رو که جون داره حالا اون بیجون رو اون طلا و اون نقره و اون چه و اون چه دنیاپرستان که دنیای جماد را می پرستیدند، اون جماد تقصیر ندارد اما این کسی که این جماد را پرستیدست من دون الله تقصیر دارد. إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّم عابد و معبود هر دو گیرانهی جهنم اند خدا هر دو را آتش میزنه منها آتش اون بتها از این عابد است این عابد دوبله آتش داره یکیش مال خودش که آتشه کما اینکه إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيراً واقدن اینا شوخی که نمیکنه خدا که. اصلا خود این مرغ بریانکردهی مزعفر مال یتیم مال مردم مال حرام این ظاهرش مچ و مچ و ملچ و ملچ ولکن این آتشه این. این آتشه منتها این آتش کی برمیافروزد؟ اول یوم البرزخ بعد یوم الدین. این یه واقعیتی است که در خلال بحث های اینجور مطالب باید حضور برادران عرض کنیم. خب پس صلی به معنی دخول نیست سیصلون سعیرا یعنی سیوقدون سعیرا. آتشی که شدیدة التعدد است آتشی که زبانه هایش بسیار بلند است و پهن است اینا چیه؟ خود اندام ها و ارواح و افکار و اعمال و اقوال جهنمیهاست در درجهی درک اسفل. ؟؟ با آتش ؟ میسوزن. یکیشون ؟ میسوزه یکیش گرمشه خوب آتش خودش گرمه ولی اون گرمشه. آتش روشن کننده گرمه ای هم میاد گرم میشه این گرم شدهی فرعی است. کسانیم که بطور فرعی داخل جهنم میرند یا بعدا بیاند بیرون برن بهشت اگر که قابل بهشت رفتن هستند یا نه تا آخرم میسوزن ؟؟ تا آخر میسوزن مثل اونا نمیسوزن مگه هرکس تا آخر میسوزه مث اونا میسوزه؟ مگه هرکس که ده سال زندانه یه جور زندانه؟ یکی در زندان فردیه که با اعمال شاقه اس یکی با اعمال ماقه است یکی با ؟؟؟ یکی استاده درس میدم تو زندانم هست. حالا، در قرآن شریف من یک آیه فقط میخونم برای اثبات این مطلب از نظر عرض میشود که لغوی. لَا يَصْلَاهَا فَأَنْذَرْتُكُمْ نَارًا تَلَظَّى این انذاره عواقب داره فَأَنْذَرْتُكُمْ نَارًا تَلَظَّى، ناراً تلظی مال چیه آیه؟ این ناراً تلظی مگه نار جهنم نیست؟ مگه مال همهی جهنمیا نیس؟ چه اونایی که چند روز بمونن چندسال بمونن ؟ تا آخر باشن ؟ مال همه نیس؟ ولو به جهات گوناگون و درکات گوناگون هستن فَأَنْذَرْتُكُمْ نَارًا تَلَظَّى لَا يَصْلَاهَا شما لا یدخلونها معنی کنید ببینید چقدر خراب در میاد. لَا يَصْلَاهَا إِلَّا الْأَشْقَى الَّذِي كَذَّبَ وَتَوَلَّى مگر فقط اشقی ها تو جهنم میرند؟ مگر فقط کذب و تولی ها تو جهنم میرن؟ مگر محمدرضاخان پهلوی کذب و تولی ظاهری هم نبود تو جهنم نمیره؟ این الذی کذب و تولی اولاً اشقی است. هر شقیای وقتی که شقاوت درش مونده و توبه نشده و چه نشده این شقی که شقاوت درش مونده جهنم میره. بعضی هم اشقی. تقی هم تو بهشت میره بعضیم اتقی. بهشت روندگان بین تقی و اتقی هستند جهنم روندگان بین شقی و اشقی هستن. پس چرا خدا حصر کرد؟ فَأَنْذَرْتُكُمْ نَارًا تَلَظَّى لَا يَصْلَاهَا إِلَّا الْأَشْقَى الَّذِي كَذَّبَ وَتَوَلَّى وَسَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى ، اتقی، این دو دسته را داره میگه یکی اشقی در بدترین درک جهنم و یک اتقی در بالاترین مراحل جنت. خب ببینید، لفظ آیه شاهده. اگر کسی یک روایت بخونه حتی سندم نداشته باشه یا داشته باشه فرق نمیکند قال الباقر بابا دروغ گفتن آقا آیه میخونیم قبول نمیشه هی کلنگ میزنیم تو مغزش. ناراً تلظی ناراً تلظی این ناراً تلظی این نار کیو تلظی میکنه؟ اشقی اشقی، فَأَنْذَرْتُكُمْ نَارًا تَلَظَّى لَا يَصْلَاهَا نمیگه لایصلون ببینید اگر اینطور بود که صلی به معنی دخول . شما که میدونید چرا میفرمایید؟ صلی به معنای دخول، عنایت کنید عنایت کنید، اگر ؟؟؟؟؟ من شما را ترسوندم سأنذرتکم أنذرتکم ناراً تلظی از ناراً تلظی شما را ترسوندم. خب کی تو ناراً تلظی میره؟ اگر صحبت رفتن است این ناراً تلظی که جهنم است که همهی جهنمیا میرن. یه درصد دو درصد صد درصد همه میرن دیگه شقی، اشقی، اشقی الأشقی. ولی خدا میفرماید که فَأَنْذَرْتُكُمْ نَارًا تَلَظَّى لَا يَصْلَاهَا إِلَّا الْأَشْقَى الَّذِي كَذَّبَ وَتَوَلَّى وَسَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى الَّذِي يُؤْتِي مَالَهُ يَتَزَكَّى وَمَا لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزَى إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلَى ؟؟؟ ببینید اشقی اشقی را داره میگه. بابا اشقی فقط تو جهنم میره غیر اشقی تو جهنم نمیره این برخلاف ضرورت عقائد ماست که شقی ؟؟؟؟ . پس معنی صلی یعنی دخول . نه، صلی به معنی ایقاد. صلی به معنی صلی به معنی ایقاده. صلاهُ یعنی أوقدهُ . صلاء ؟؟ الوقود. صلاء گیرانهی آتشه . فارسی. وقود دم، عربیه. حالا ، موسی وقتی که با عیالش ازدواج کرد و خواست بره، آنَسَ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ نَارًا از جانب طور یه ناری رو ایناس کرد واقعاً نار ایناس کرد نمیدونس نوره وقتی نزدیک شد فهمید میفهمه نوره فهمید که وادی مقدس است فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى ولی از دور آنس ناراً ؟؟ نار بود عند الرب که نار نبود نور محض بود و نور وحی بود و چی گفت؟ سآتِيكُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُون یعنی چه؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ان الصلاة تنها صلاة تنهایی باید خوند. نخیر لعلکم تصطلون یعنی تدخلون؟ یعنی آتش دید که زنش که تازه گرفته عروسو ببره تو آتیش بزنه بسوزونه؟ نه آقا لعلکم تستوقدون قرآن داره میگه آقا قرآن بعض کتاب لغت که به ما مطلب میفهموند که. لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُون یعنی تستوقدون حرارت بگیرید نور بگیرید سرما بود خاورمیانه بود. طرفای شامات بود هوا سرد بود سرمام هردو رو اذیت میکرد. تاریکم بود هم نار میخواستن هم نور میخواستن. فعلا موسی نار دیده لعلکم تستوقدون وقود از آتش که دارای دو بعده ، یک بعد وقود حرارتی و یک بعد وقود نوری . این بحثو گذاشتیم مراجعه بفرمایید به آیاتی که مخصوصا در جزء سیام الفرقان راجع به صلی بحث شده که وفاقاً لله تعالی آنچه را که از قرآن میفهمیم با احترامی که به کل مفسرین داریم ولکن خودشون قبول دارند که ما خدا را مقدم داریم بر اونا بهتره. ؟؟؟ پس سند این دو ؟؟ انکم و ما تعبدون من دون الله آیات زیادی است حالا، ببینید، پس صلی از صلاء هست صلاء به معنی دخول نیست بلکه به معنی گیرانه. به معنی آتش زدن صلاهُ یعنی آتش زد او را . سیصلاهُ بعدا آتش می زند او را . آتش میزند جهنم را که خودش در درجهی اول آتش می گیرد بعد کسانی که در بعد فرعی باید که به آتش بروند اونها هم به گیرانه اونها به آتش اونها میسوزن گرچه خودشونم گیرانه دارن ما یک گیرانه اصلی داریم یک گیرانه فرعی. گیرانه اصلی اون هس که ذاتشونن از مالشون همشون آتشه. گیرانه فرعی اونهست که مقداری از اعمالش آتشه. یا همشم اگر آتشه از اون آتشایی نیس که این درک اسفل باشد و . خب حالا، پس صلاة چیه؟ در صلاة اختلاف شده دیگه ؟؟؟ صلاة اصلش دعاست. میگیم چرا؟ دعا غیر از صلاة س. غیر صلّی است. پس ؟؟؟ بعد میگیم که صلاة از اصل اصلا این یعنی یه حقیقت شرعی است که در کل شرایع ارکان مخصوصی دارد. میگیم که خوب چرا؟ در قرآن شریف صلاة نود و نه مرتبه و صلی پنجاه و چند مرتبه که گفتم نقل شده آقا اینا هماهنگن باهم. هردوانه اند یعنی وقود گیرانهی آتش با صلاة هماهنگند اما چجور اینجا یک سوال بزرگیست که میشه آقا گیرانهی جهنم کجا نماز کجا؟ آخه نماز بهشت میبرد ما را نماز بهشت زندگی ماست نماز ما را متصل به حق می کند معرفتاً چطور نماز از صلاء است؟ جواب، نحن فی هذا الحیاة التکلفیه بین الظلماتٍ و نور بین ظلمةٍ و انوار لا ظلمةٍ و نور ظلماتٍ و نور مگه اینطور نیست؟ ها؟ ظلمات زمینی رو بحث نمیکنیما. ظلمات معرفتی علمی عقیدتی اخلاقی عملی معاشرتی چه انحراف از حق باشد از انحراف از نقطهی حق. نور چیه؟ نور توجه به نقطهی حقه. نور واحد است. بحث عجیب نیستا خود بحثه این مقدمه استا روایت میکنم که چرا صَلاة و صِلاء باهم هماهنگند. ظلمات مثلاً در سوره مبارکه بقره الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور به موسی ان اخرج قومک من الظلمات الی النور. آیات دیگر به پیغمبر بزرگوار خطاب میشه تهدیهم من الظلمات الی النور و و و و و. کتابهای آسمانی است. رسل آسمانی بهوسیلهی کتابهای آسمانی مردمی را که مکلفی را که در دریاهای ظلمتهای علمی و فکری و عقیدتی و اخلاقی و عملی فردی و اجتماعی غرقشدهاند کور شدهاند کر شدهاند خر شدهاند اینا نجات بدید. فلذا در سورهی مزمل إِنَّ لَكَ فِي النَّهَارِ سَبْحًا طَوِيلا مکه که دریا نداشت که . از مکه هم مامور نبود پیامبر بره جده تو دریای عرض میشود که احمر شنا کنه که صحبت شنا نی. نماز بخون چون میخوای شنا کنی. نماز خون که شنا بلد نمیشه با نماز خوندن شنا نمیشه کرد که، نه سَبْحًا طَوِيلا سَبْحًا طَوِيلاً فی یمّ المجتمع فی ؟؟ یمٍّ عظیم من المجتمع من المکلفین. اقیانوس متلاطم وجود که غرق کرده است تمام مکلفان را غرق شهوات و جاهلیت ها و نفهمی ها و هوسات و حیوانیتها و خود راهی ها و خودبینیها و خودخواهیها شدهاند، اینا را باید کی نجات بده؟ کسی که خود نجات یافته است کسی که قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ ، تا إِنَّ لَكَ فِي النَّهَارِ سَبْحًا طَوِيلًا . ظلماتیم ما. درست است که لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيم ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِين . خلق ما در اصل بعد روح و جسم در احسن تقویم است ثم رددناه مطلب دیگریست که به سعی عوضی ما به اشتباهات ما به ظلمات ما حالا، ظلمات در مقابل نوره. از ظلمات تا قبل نور فی الذکر الحکیم علی طول ال؟ کلما ؟ ؟ و ؟؟ مع الذات مع المیم ظلمات جمع و نور مفرد. لماذا نور واحد، الله نور السماوات والارض ؟ الموحدون المسلمون النبیون یتجحون الی نقطةٍ واحدة رفیعةٍ اصلیة. ربنا سبحانه و تعالی. واحد. الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور . ما ظلمتهای ظاهری رو نمیگیم که ظلمتهای معنوی و معرفتیو میگیم. چون با انسان داره صحبت میشه. یخرجهم من الظلمات الی النور. من غیر الله الی الله. من الشیطان الی الله من الهوسات الی الله من الحیونات الی الله من الامانی الی الله من الخیانات الی الله من علوم محن غیر متصل بوحی الله الی الله همش الی الله. يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيه هم تکوینا و هم تشریعاً ، لا بدَّ علینا ان نَکدح نَسعی نَسعی نَسعی حتی نَفتح طریقا الی ربنا ؟؟؟ نترب ؟؟؟ عبودیته سبحانه و تعالی. اینطوریس، خب پس ما در ظلماتیم و نور لازم داریم. الانسان بطبیعة الحال فی الظلمات و کما یقول ربنا سبحان تعالی وَالْعَصْر إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْر انسان بطبیعة الحال لفی خسر و اخسرُ هو الظلمات . ظلمات التی تُحَرِّق علی کافّة الجهات الحیویة الانسانیة نفسیةَ ومادیة . پس باید بسوی نور ما را بکشند. این یک مقدمه . مقدمهی دوم ، لا اله الا الله اصله محوره عقیده و قول و عمل توحیدی ماست مگه اینطور نیست؟ لا إله إلا الله لیست کلمة المفرده و انما علینا ان ؟؟ و نقِش کلمة لا اله الا الله فی کل اصول لا فی کل فروعا. در تمام عقائد در تمام علوم اخلاق افکار در تمام اعمال در تمام اقوال معنای سلب و ایجاب باید باشد سلب غیر الله ایجاب الله . مگه ایطور نیست؟ مگر عبادات ما توحیدی نیست؟ مگر تجارت ما مگر نجارت ما مگر صناعت ما مگر وزارت ما مگر رهبری ما مگر چهی ما هر چیز ما بعنوان مسلم مگر نباید نقش لااله الا الله داشته باشه؟ لا و الا الله اولش نفی است بعدش ایجابه صلاة اینطوره. ببینید ما نار دو جور داریم نورم دو جور داریم النارُ ناران و النورُ نوران حدث جمعان نارٌ فی نفسها نور و نورٌ فی نفسها نار ؟؟ شمس نور شمس مثل شمس الشمس نارٌ و نور مجموعة من النورِ و النار الیس هکذا الشمس؟ مع. الإشراقات فی الجنة . فی الجنة نحن؟ نستفید من اشراقات ربنا. اشراقات فی الجنة بعضی وقتا ، هم نار است هم نور است. هم نور است هم نار است. بعضی وقتا نار است نور نیس. نار النارِ لیس فیها نور نار الجحیم. ظلمات ظلماتٌ بعضها فوق . مگه اینطور نیس؟ اینو قبول دارید که در جهنم چراغ برق نیس آتششم نور ندارد که آتشش سیاه عین ذغال سیاهه. نارٌ لیس فیه نور . ؟؟ نورٌ لیس فیه نار . النور الذی التی تباع علی اهل الجنة . نورٌ و لیس فیها نارٌ تُحرِق و کما یقول ربنا سبحان تعالی فی سورة البقرة مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَارًا مثال داره میزنه ها مسئلهی منافقین منافقین اینه. آتیش روشن کردی میدوه از روشنی استفاده میکنه مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ لَهُمْ مَشَوْا فِيه وَإِذَا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قَامُوا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لَا يُبْصِرُون ؟؟ این قرآن محمد و محمد قرآن نارند ولی ناری که با نور است ناری که با نور است. مثال ؟؟ محمد القرآن و قرآن محمدٍ ناٌ فیها نور و نورٌ فیها نار. یعنی چه؟ مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَارًا منافق استیقاد میکند نار اسلام رو چرا میخواد استفاده کنه. باید استفاده کنه از ظاهر اسلام صف اول وامیسته الله اکبرو از همه درشت تر میگه ولا الضالّینو قویتر میگه و لا الضالّینو بهتر میگه. میخواد استفاده کنه. فَلَمَّا أَضَاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِيه مادامی که این نار إضائه میده نور میده استفاده میکنن مشوا فیه فَإِذَا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قَامُوا جنگ که بیاد فإذاً ؟؟ کما یقول مولانا امیر المومنین تقولون فی المجالس ؟؟ و کید فإذا جاءالجهاد ؟؟ منافقم جنگ میاد در میره. زکات بده در میره خمس بده در میره بدو در راه خدا در میره اوناییش که زحمتی نداره مث اون یارو که وقتی که انگلیسا گرفته بودن عراقو عرض می شود که در نجف خب ظهر بود شب بود مؤذن اذان میگفت اذان که میگفت انگلیسیه یه سؤال کرده بود که قائد انگلیسا بود سؤال کرد که این خو چی میگه؟ گفت اینو میگه اینو میگه گفت به سیاست ما ضرر نداره گفت نه گفت هرچی باشه بگه اینقدر بگه دلش بترکه. اون لاإله إلا اللهی که نفی انگلیس و روس و آمریکا و نفی کفر و شیطان و طاغوت و اینا را نکند که به درد نمیخورد که این صرف لفظه، حالا، پس ناری داریم که با نور است. ناری داریم بی نوره. نوری داریم که با ناره نوری داریم که بی ناره. درست؟ حالا، هر دو ایقاد کمن نارَ بحاجةٍ إلی إیقاد کذالک نور بحاجة إلی إیقاد . نارُ جهنم بحاجة ٍ إلی إیقاد وقودُهُ أنتم و ما تعبدون من دون الله و حصَبُ جهنم انتم لها انکم و ما تعبدون من دون الله حصَبُ جهنم أنتم لها واردون . وقود میخواد دیگه. این ناری که بی نور است این وقود میخواد نور بی نارم وقود میخواد. وقود النار من دون نورٍ فی الجحیم عبارةٌ عن انتم و ما تعبدون من دون الله فی الجهنم. وقود النور انَّ نارٍ لالجنة عبارةٌ عن الصلاة التی هی کلها صلاةٌ بین رب المتعال و بین ؟؟ پس صلاتم ایقاد میکنه. خو یه مرتبه روشن میکنیم که بسوزانیم آتش جهنم، یه مرتبه روشن میکنیم که نور بدهیم و نمیسوزانیم این نور بهشته. یه مرتبه روشن میکنیم که هم گرم می کند ما رو و هم روشن می کند. خو این سومیش کاری نداریم. پس صَلاةُ و صِلاء و الصِلاةُ و الصَلاة متعانقطان مع بعضٍ لغویه پس اگر در قرآن نودونه مرتبه صلاته یعنی چه؟ این نماز چیه؟ الصلاةُ وقودٌ وقودٌ منیرُ من ؟؟ ؟؟ سبحانه و تعالی أفضلُ منیر یُنیرُ ؟؟ إلی ربنا سبحانه و تعالی. نماز اینه دیگه خیرُ موضوعٍ عمودُ الدین عمادُ الیقین أقم الصلاةَ لذکری إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَذِكْرٌ أَكْبَرُ ، صلاة إیقاد میخواد منتها این ایقاد هم سلب دارد هم ایجاب. اینو فردا عرض میکنم اینشالا . هم سلب دارد هم ایجاب . نماز بسم الله سلب و ایجاب دارد الحمد لله سلب و ایجاب دارد همش نقش لااله الا الله ان نقش کلمة التوحید مُنتَقِشٌ فی کل کلمات الصلاة فی کل کلمات الحمد بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ نفی اثباته الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ نفی اثباته الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيـ..