پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله‌العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی

جستجو

کلمات کلیدی

خلاصه بحث

جلسه دویست و پنجم درس خارج فقه

نماز

بِسمِ الله الرحمٰنِ الرَحیمْ؛ الحمدالله رَبِّ العالَمین و صَلی الله عَلی مُحَمَدٍ و عَلی آلهِ الطاهرینْ. اَعوذُ بِالله مِنَ الشیطانِ رَجیم حَٰفِظُواْ عَلی الصَّلوَٰتِ و الصَّلوٰةِ ألوُسْطیٰ  و قُومُواْ لِلّٰهِ قَّٰنِتینَ؛ از طهارت به صلاة آمدن  یعنی خروج از نجاست و دخول در طهارت  هم خبثی و هم حدثی، به صلاة آمدن در بعد فقه معرفتی إنّا سَنلقی عَلیکْ  قولا ثقیلا داره، هم گوینده و هم شنوندگان عزیز فعلی و هم  بعدی که از نوار گوش میدهند، باید خود را تخلیه کنیم تا بتوانیم خود رو تحلیه کنیم. حٰفِظُواْ عَلی الصَّلوَٰتِ و الصَّلوٰةِ ألوُسْطیٰ  و قُومُواْ لِلّٰهِ قَّٰنِتینَ  دیروز من چشمم چون ضعیفه این صلا رو، یصلون رو  عرض کردم پنجاه و یکی ظاهراً، نخیر، کمتره، صلاة در قرآن شریف  نود و نه بار ذکر شده البته در مثلثی که عرض خواهم کرد و اما صلا بیست و پنج مرتبه است نه پنجاه و دو مرتبه یا یک مرتبه، بیست و پنج مرتبه، من بعد که مراجعه کردم دیدم چشمم درست ندیده، خداوند چشم ظاهر و باطن مارو باز کنه. حالا یه جمله ایست که این جمله خطابی نیست، قرآنی است، حدیثی است، معرفتی است، اگر انسان یک نظر عمیق و انیق و رقیقی به آیات الله در قرآن شریف بکند و علی آیات الله و روایات، میفهمد که همه ی اسلام نقشی است از لااله الا الله، لا اله الا الله  که کلمه توحید است در کل ادیان توحیدیه فقط نقش خدا یکی است ندارد، بلکه لااله الا الله نقش در توحید دارد در بعد اول، نقش در معاد دارد در بعد آخر، نقش در مابین المبداء و المعاد که رکن رسالات باشد در مبداء وسط، نقش در فروع احکامیه دارد چه اخلاقیه باشد چه باید ها و نباید ها باشد، چه تکالیف ضروری باشد و چه تکالیف فروعی باشد، در همه نفی و اثبات ها چه باید ها که وجوب است و نباید ها که حرمت است و چه حتی مباهات، تا چه رسد به مستحبات و در بعد از مباهات بعد از مرجوعات نقش لا اله الا الله در تمام مراحل باید پیدا باشد. در نماز ما اینجور است،  در محرمات اینجور است، در واجبات اینجور است، در راجعات و مرجوعات اینجور باید باشد ، اینطور که شرع مقدس مقدّر فرموده حالا ما که از پیش خود حق نداریم حرفی بزنیم، بر مبنای لغت اون روز عرض کردم مطلبی که تقریباً برای اولین بار گوینده و شنونده ها باید گوش بدهند و توجه کنند و روش فکر کنند، صلاة از صلا است، منتهی صلا که به معنی  گیران است، در قرآن شریف  ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصَالُو الْجَحِيمِ بیست و چهار  مرتبه اش فعل لازم است که یصلون سعیرا اگر یصلا سعیرا یا یصلون سعیرا یصلونها و همچنین که همه اینها فعل لازم است و  یک مرتبه فعل متعدی است که وَتَصْلِيَةُ جَحِيم که اون هم حساب داریم، اما نماز همش متعدیه باب تفعیله، صلا یصلا ما نداریم، صلیه یصلا صلائن داریم  که صلائن که گیران است که باعث فروختن آتش است، افروختن آتشه اما صلا یصلا نداریم، صلا یصلی داریم، صلا از صلیه است صلیه یصلا صلا یصلی، فَعِلَ یَفْعَلُ فَعَّلَ یُفَعِلُ مبدا همان است منتها چرا وقتی که صلا در بعد لازم ذکر میشود فقط افروختن آتش جهنم  است بعضی جاها هم نخیرافروزاندن آتش جهنم نیست، آتش دنیاست.  لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِّنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ، باب افتعال  ، تصطلون، شما آن آتش را وسیله ای بگیرید، که گیرانه بیشتری و زبانه زیادتری که هم روشنی در این سرمای صحرای خاورمیانه بده و هم ازش نور استفاده کنهاما در باب صلاة اینطور نیست صلا یصلی صلاةً تصلیةً این تصلیة جحیم داریم خیلی خب و اما صلا یصلی صلاةً چرا؟ در بعد اول که آتش جحیم را افروزاندن است این کار ساده ای است، جهنم رفتن کار مشکلی نیست که، وسائل جهنم را فراهم کردن و در نتیجه به به جهنم رفتن کار آسانی است، کسانی که تنبلی میکنند به شریعت حضرت اقدس الهی توجه نمیکنند یا توجه درست نمیکنند، هر قدر وقتی میمیرند از شریعت مقدسه الهیه علماً و معرفتاً و عملاً دور تر باشند به آتش نزدیک ترند، سیصلون سعیرا سبب آتش را فراهم کردن و در نتیجه به آتش رفتن کار مشکلی نیست، کار آسونیه، فعلا لازمه اما اگر انسان بخواد که به خدا توجه کند در زندگی خودش فی سبیل الله و سالکَ الی الله باشد، افکارش، عقایدش، اخلاقش، اعمالش، سلب و ایجابش، همه اش الهی و خدا پسند باشد و نقش لا الله الی الله درش درست بشود؛ این کار مشکلی است و این کار مشکل در بعد بالا و در ادعه ی اولیا نامش نماز است، صلاة، یصلی، صلا، یعنی به زحمت افروخت، صلیه یعنی آتش افروخت اگر آتش دنیا باشد که کار مشکلی نیست آتش آخرت باشد که کار آسون تریه، اما نماز خوندن در مظهر حق سبحانهُ و تعالی آنگونه که شاید و باید از نظر ظاهر و باطن ایستادن و اقامه صلاة کردن این کار آسانی نیست این هم بعد نفس و هم بعد اثبات دارد. در باب صلا قرآن کریم چند نوع تعبیر دارد یک تعبیرش که عرض کردیم پنج تاس یصلونَ و… تعبیر أُولٰئِکَ هُمْد وَقُودُ النَّار این هم میخواد همونو بگه اولئکَ هُمْ وَقُدُ النّارِ یا هُو أنْفُسِکُمْ و اهلیکُم النّارً وقُدُ النّاسُ و الحجارة یا اِنَّکُم و ما تَعبُدون مِن دُونِ الله حِصَبُ جَهَنَّمِ وٰرِدونَ بعد از این سه آیه استثنا میذاره دیروز یکی از برادرا سوال کردند خب اگه کسی عیسی پرست بشه، عیسی جهنم میره؟ یا محمد پرست شه؟ نه یه آیه بلافاصله، شور انبیائه، إنَّ الذینَ سَبَقَتْ لَهُم منّا الحُسنیٰٓ اولئک عَنها مُبعُدونَ کسانیکه ثبت حسنی دارند، تقصیری که ندارند در مبعوث شدن، ثبت حسنی دارند، عیسی وار و محمد وار و علی وار که اگر کسی آنها را بپرستد اولئک عَنها مُبعُدون. لایسمعونَ حَسیسهاً و هُمُ فی مَا أستَمَتْ أَنفُسُهُم خٰلدونَ. لایَحزُنُهُم و الفَزَعُ الأکبرُ الا آخر. إِنَّ الذینَ سَبَقَتْ لَهُم مِنّا الحُسنیٰ در اون بعد ایجابی است بنابراین نه اما ابعاد دیگر انسان هایی که ثبت حسنیٰ ندارند نگفته من رو عبادت کنید انسان ها یا حیوان هایی که ثبت حسنی ندارند اینها به ادله آیاتی که إنّما تُجْزونَ مَا کُنْتُم تَعلَمونَ. این استثنائه، نخواستیم در این بحث مطلق وارد شیم مفصل، ولی اشاره کردیم خب حالا راجع به صلاة، خود صلاتی را که در تمام شرایع الهی بوده است و در اسلام بوده است و هست الی یوم القیامه که عمود الدین و عماد الجنین است، ما یک افروختن نار داریم و یک افروختن نور داریم و یک افروختن نار نور داریم، افروختن نور که نار ندارد نوری که هست اما آتشی نیست مثل نوری که مثلا در زمستان هست روشن هست اما این نور ناریتی ندارد،  که بسوزد اما گاهی اوقات دو افروختن است با یک عمل و اون صلاته، صلاها، این افروختن است این گیرانده را افروختن است، افروختن هم ناریت دارد هم نوریت دارد، ناریت دارد، دو جنبه سلبیه و نوریت دارد در جنبه ایجابیه، نماز اینطوره مگه اینطور نیست؟ نماز، نماز از اول تا آخرش اینطوریست حتی قبل از نماز، طهارت های قبل از نماز لباس های حلال، لباس که مرده نباشد، لباس درنده نباشد، لباس حرام نباشد، مکان حرام نباشد، نباشد، باشد، نباشد، باشد، نباشد، باشد. لا اله الا الله در بعد مکان ها و ملابس انسان ها و هوس هایی که بر طرف میشود، نجاست هایی که برطرف میشود، به جاش طهارت میاد این همه ش لا اله الا الله با قدم لا اله الا الله در بعد نفی اولاً در بعد ایجاب ثانیاً خود نماز اینجوره، خود نماز نیتش، تکبیرش، حمدش، سوره ش، رکوعش، سجودش، تشهدش، سلامش در فعل اصفر و فقه اکبر مخصوصاً اگر دو فعل باهم منظور گردند این لا اله الا الله.‌‌.. حالا یک مقدار باریک تر میشیم ببینید مگر ما در ظلمات نیستیم اگر منهای وحی تایید تکوینیه الهی و تایید تشییع الهی ، اگر نباشیم اگر منفصل باشیم از رحمت رحیمیه و رحمانیه که نمیشه، نیستیم اصلا اگر از رحمت رحیمیه حق سبحان الله تعالی ما اتصال داشته باشیم و اتصال به وحی را که مرضی حق سبحان الله تعالی است، حاصل نکنیم، ما در ظلماتیم و این ها باید برطرف بشه. این ظلمات چند جوره یک ظلمات محرمات هست، این ظلمات که تاریکی دهنده است و مانع است و واجب است واز معرفت الرب، عبادت الرب، این یک نکته که حجاب سنت حق تعالی است، حجاب ظلمت اول،حجاب ظلمت دوم، کارهایی که نه واجب است، نه حرام است، فرض کنید که مرجوع است، مستحبم نیست اینام ظلماته، بعضی از بزرگان عزیز نقل می کنند در طول عمرشون فقط ترک محرمات کردند و واجبات را انجام دادند، مستحبات هم حالاتی وجود داشت براشون، مرجوعات به تعبیر ما، به تعبیر فقهای عزیز مرجوعات حالات حرمت داشت نه حرام می کردند کسی مثل رسول الله صلوات الله علیه باید بعضی از مستحبات را بعضی وقت ها ترک کند که عملاً ثابت کند واجب نیست اون ساله شریعته، بالاترین مرحله ست، حالا، این حجاب دوم عبارت است از حجابی که نار توش نیست، نور هم توش نیست ولی ظلمت است، این حجاب دومه، حجاب سوم، حجاب نوره، علم من، عقل من، فکر من، حال من، تقوای من،زهد من، چیه من، منه من، این حجاب میشد بین من و بین رب بینی و بینک انی ینازعونی فرفع بلطفک انی من البیت، عینیت من، حریت من، خود نگری، خودبینی، خودخواهی، خود راهی، حرام نه اون هایی که میگم نه، صرف اینکه حجاب خود داشتن این هم حجاب ظلمت است، حجاب نور است و حجاب هزارتا… . یک حجاب نور است که این هایی که عرض کردم یک حجاب نور است که اون حجاب نور هم نه، ولی خود انسان هم که محمد شد و علی شد اون حجاب ها که نیست این خود انسان که محمد و علی شد در لیلة معراج این حجاب می رود کنار، ثُمَّ دَنا فَتَدلیٰ فَکانَ قابَ قَوسیْنِ أَو‍ْ أَدنیٰ. از خود هم فراموش کرد، از آن دیدن که غفلت حاصلش بود دلش در چشم و چشمش در دلش بود وقتی که از امام باقر علیه السلام سوال می کنند که این چه حالتی است که وقت وحی به رسول الله صلوات الله علیه و آله عارض میشه؟ گفتند ذلک هوالوحی ذلک اذا لم یکن بینهم و بینکم الله احد، بین زمانی نیست، بین مکانی نیست، بین مقامی نیست، بین معرفتیست، بین ارتجاعیست، بینهم و بینکم الله احد، کافیه؟ نخیر، نفسک که بود در حال وحی اگر در حال وحی توجهی به خود نداشته باشی که وحی رو نمیفهمه، وحی رو باید بفهمه این خود نوری باید به کار باشه، این خود نور… ولی دلیلة معراج ثُمَّ دَنا این حالت بینهم و بینکم الله احد فَتَدلیٰ از خود هم فراموش کرد، همش چشم از آن دیدن که غفلت حاصلش بود دلش در چشم و چشمش در دلش بود حالا نمیتونست بمونه اگه میتونست بمونه که جنبه خلقی … و موسی که تقاضای اون مقامو کرد بر حسب یک معنا از معانی ملکوتی آیه لن ترانی، موسی که با این چشم که نمیخواست ببینه، موسی میخواست به اون مقام او ادنای معرفتی محمدی برسد، گفت نمیشه، داغون میشی، نمونه ش جبله، نگاه کن یک قدرت بالاتر از گنجایش تو باشد بهت توجه کند منتج میشود، تو هم موسایی تو محمد نیستی، ملاحظه خواهید فرمود، حالا در سوره اعراف یا جای دیگر این حجاب ها رو بر طرف میکنه، پس این برطرف کردن حجاب ها خیلی مشکل است، لا اله الا الله ، شما که حج میروید عمره میروید، نفی ها بیشتر است یا ایجاب ها، نفی ها بیشتره، به شیطان هر روزی چقد سنگ میزنید در مُنا؟ نفیَ نفیَ نفیَ، نفی ها بیشتر است از ایجاب ها، خالی کردن حوضی که هر گند و کثافی درشه مشکل تر است تا آبی که ول توش ول کردن آمده، نماز لا اله الا الله دارد الا الله دارد ، نماز شرک را میبرد کنار، خودخواهی ها را، عصیان ها را، درونی اش را، برونی اش را، متصلش را، حجاب های ظلمت ، حجاب های نور، میبرد تا جایی که وقتی تیر از پای علی علیه اسلام در میارند که تو استخوانش بود، حالیش نشد ما باور میکنیم، لفظا که باور میکنیم که خب علی رو نمیتونیم بفهمیم  در حالت عادی نمیشه ولی در حال نماز از همه چیز خالیست جز توجه به حق سبحان الله تعالی، نماز لا اله الا الله، لا الله در الا الله، از نیتش حالا مقدمات داره برای خودش، از نیتش، حمدش، سوره اش و الی آخر، حالا دونه دونه حساب میکنیم مختصراً؛ وقتی که انسان به نماز می ایستد اول حجاب چیست آقایون؟ محرمات است، عند الصلاة تنها اللفحشاءِ والمنکر، فقط حرام رفت کنار، اگر شما در نماز حضرت خاتم النبیین صلوات الله علیه در دل بگیرید و با فاصله او بگید ایاک انعبد چی شد؟ باطله نمازتون، مثل اون قطبی ها، اون دریچه های اینجوری که شبیه مشرکین حرف میزنند، مَا نَعْبُدهُمْ إِلَّا لِیَقْرِبونَآ إلی اللهِ زُلفیٰ را به یک تعبیر دیگر دارند این ها، قطب رو در نظر بگیرید که میگه عرضه ندارم در این ایاک النعبد خدارو در نظر بگیرم، مَا نَعْبُدهُمْ إِلَّا لِیَقْرِبونَآ که این قطب هر چی هم نور باشه، بالاتر از خود محمد باشه، محمدبن عبدالله صلوات الله علیه که در بالاترین قله ی معرفت و عبودیت است اگر آن را در ایاک معاوضه قرار دهیم ایاک انعبد و ایاک انستعین نمازمون باطله، خودمون هم باطله، ایمانمون هم باطله، حجاب ها باید کلی برود کنار، ولی ما هنوز اند خم یک کوچه ایم، کم کم میخوایم داخل یک کوچه بشیم، هفت شهر عشق را عطار هر جوری گشته کاری نداریم حالا شعره، عطار گشت ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم، خب حالا نیتش، نیتش چیه لِلّه با لله قاطیه غیر لله نمیشه باشه، نه توحید غیر لله نه شرک بالله که پایین ترین مراحله، الله اکبر، الله اکبر، محمد قاطیش نباید بشه، علی قاطیش نباید بشه، هیچی قاطیش نباید بشه، سلب، ایجاب، الله اکبر نه من کلی شی غلطه اصلا ، اگر کسی خیال کند الله اکبر یعنی من کلی شیٍ یعنی ما شی کبیر داریم، خدا اکبره، این مناسبت ندارد، بابا در جیب من که یک شاهی هست، یه قرون هست، یه قرون نداریم، یه تومن، خب حالا کسی که صد میلیارد داره، میگیم اینی که صد میلیارد داره از ماها پولدار تره، من پولدار نیستم اصلا، یٰا ایُها النّاسُ أَنتُمُ الفُقراءُ إِلی اللهِ و اللهُ هُوَ الغنیُّ الحَمید إن یشأُ یُذهِبْکُم و یَأتِ بِخَلقٍ جَدید وَ ما ذلِکَ عَلی اللهِ بعزیز. هیچیم ما اصلا أنا فقیرُ فِي غِنايَ فَکَیْفَ لَا أَکونُ فقیراً فی فَقري، از جملات توحیدیه، معرفتیه امام حسین علیه السلام است در دعای روز عرفه در مکان معرف، از جملات معرفت، از بزرگترین قله عصمت در معرفت، که در حاشیه رسول الله صلوات الله علیه در بالاترین قله ی معرفت و عبودیت است، خب الله اکبر من کل شی، بزرگتر از آن است که ما بتوانیم توصیفش کنیم الی بما وصفَ بهِ نفسه مطلبیست سُبحٰنَ اللهِ عَمّا یُصِفونَ، إلّا عِبادَ اللهِ المُخْلِصینَ چرا؟ چون عِبادَ اللهِ المُخْلِصینَ وصف کردن خدارو الی بما وصفَ بهِ نفسه وصف می کنند، خودشون به قد علم خودشون قد عقل خودشون خدارو وصف نمیکنند، این غلط است درست نیست فلذا فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ تصفیه به حمد است،الله اکبر و بسم الله الرحمن الرحیم ، بسم الله قبلش لیس به اسم غیرالله لا به اسمِ محمدٍ و لا علیٍ و لا فاطمة و لا کذا و لا کذا اونم بسم الله، نه بسم الله اله المجاهیدین و الشهداءِ و الصِدیقین، نه بابا به خدا داریم یاد میدیم؟ خیلی انقلابی هستیم؟ از خدا بیشتر انقلابی هستیم؟ بابا خدا به ما یاد داده ست، خدا به ما فهم کرده است که بسم الله الرحمن الرحیم در تمام قرآن بسم الله الرحمن الرحیم نه بسم الله اله المجاهدین، بسم رب المجاهدین، نه بسم الله رب الشهدا اینا نیست اینا اشراک در تعبیر است و اشراک در معرفت است اگر کسی معرفت و توجه داشته باشد، بسم الله نفی است، نفی غیر الله که بگیم بسم این غلط است،بسم فلان غلط است است، بسم بهمان غلط است، به اسم شاه غلط است، به اسم آیت الله هم غلط است، بسم الله، خدا واحد است در کل ابعادی که به او ابتدا میشه، بسم الله محمد غلطه، خود محمدو که میگی مشرک شد. خود محمد اینو نمیگه، محمد واسطه س، محمد آیینه س، محمد وسیله هست، محمد پرست ما نیستیم، خدا پرست هستیم، بسم الله الرحمن الرحیم، بسم الله نفی است بسم غیر الله رفت کنار، رحمان، غیر خدا رحمان نیست، رحیم، غیر خدا رحیم نیست، بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدالله، الحمد مطلق به حمد است و استقرار حمد است و فی کل شی فقط برای اللهِ ، الحمد الله محمدٍ غلطه، اشکرکُ درسته، الحمدالله الرب العالمین، غیر خدا رب عالمین نیست نه دنیاً نه عقباً، نه برزخاً، نه هیچ جا، جمهوریت مطلقه الی الله بالاترین قله ی جمهوریت هاست نسبت به کل، الحمدالله الرب العالمین الرحمن الرحیم مالکِ غیر خدا مالک نیست یوم الدین مال خداست، مال غیر خدا نیست، همه کاره اوست، همه کاره علی نیست، حسن نیست، حسین نیست، محمد نیست، همه کاره اون هاهم خداست، نمیخوایم بگیم که اونا محسب میشن نه، الرحمن الرحیم مالک یوم الدین ایاک النعبُد هیچ کس رو نه، از تو ایاک النعبد یعنی لا اله الا الله و ایاک النستعین یعنی لا اله الا الله در باب عبادت لا اله همه معبود ها رفت کنار فقط اللهِ، در باب استعانت همه ی مستعان ها مستعان به نه ها، ایاک النعبد و ایاک النستعین نه بک نستعین، بکَ که ما استعانت میکنیم از همدیگه ولی استعانت رئیسی و اصلی الله است و این ها همیشه در عرض نیستند در طول هم اگر خدا راضی نباشد نیستند چه در بعد تکوینی چه در بعد تشریعی، ایاک النعبد و ایاک النستعین سلب است و بعد ایجاب ، اهدنا الصراط المستقیم، غیر خدا هادی است، إِنَکَ لَا تَهْدِی من أَحبَبْتَ وَلٰکِنَّ اللهَ یَهدی مَن یَشآء، هادی، هادیه نه دلالت بر الطری ،دلالت بر الطری هم محمد در صورتی میتونه بکنه که به اذن الله باشد به اذن الله بود فَذَکِّرْ بِالقُرءَانِ مَن یخافُ وَعید، اهدنا الصراطَ المستقیم، صراط فقط مال خداست، صراط مستقیم هم فقط مال خداست وَ أَنَّ هَٰذا صِرٰاطی مُستقیماً فَأتبعوهُ وَلا تتبعواْ السبیلَ فَتفرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبیله این صراط مال خداست، هر راهی برید غلط است غیر راه خدا، اگر راه محمد بریم یعنی به سوی محمد، محمد محور باشد غلط است، محمد پرسته، به سوی محمد نیست ، خود محمد به سویه، رهسپار معرفتی و عبودیتی است در راه حق سبحان الله تعالی، منتها اون بهترین وسیله است، اون بهترین صلاة است، بهترین گیرانه است، بهترین نور است، هم نار است و هم نور است، نار است جهل هارا میسوزاند و نور است سلمان ها را… سلمان فارسی سلمان محمدی هم نار است و هم نور است، اهدنا الصراط المستقیم، صراطَ الذین انعمت علیهم نه کسی که نعمت داده، غیر مغضوب علیهم تو غضب کردی نه که من غضب کردم، بنده غضب کردم شهریه بهش ندن نقل میکنه یکی از علما در یک شهری بود، گفتند فلانی این پول مال شما، مگر این پولا مال شماست؟ که میگید آقا ندین؟ پیش خداست، شاید اشتباه کرده باشه، اگر مال شما نباشد باید بدی، پیرزن کور کچل  شل چلاغه ست به اون ندی ولی به اونی ک چنین است بدی، به اونی ک پیش من نماز میخونه بدی به اونی که نماز نمیخونه ندی، آری کسی که راهش عمدا راه غیر خداست، عمداً، تقصیراً نه قصوراً ، که مستحق عقلا نیست، ما از خود خدایی باید دور بشیم، خدا فقط یکی است، بعد رکوع، چرا؟ رکوع بیرونیه، سجود اندرونیست، مگر در حج تمتع اینطور نیست آقایون، مگر در حج تمتع، در عمره تمتع، حج تمتع که اولش عمره است بعد حج است اول شما مکه وارد میشید دیگه؟ بله؟ طواف هم میکنید، اما این طواف کاله، در محل احرام خودتون رو هنوز درست نکردین، تازه اول کاره، با اینکه محل احرام بزرگترین مسائل و بزرگترین مسائل را در بر دارد، بزرگترین تجهیزات، ولی این کار اوله و فلذا عمره که تموم شد بیاد برو گمشو، برو بیرون، برو مشعر، منا، عرفات، برو، برو، برو اونجا باید که شیطانارو بزنی، رمز همه اینها، باید که قربانی بکنی در جای خودش، باید چه کنی، چه کنی، چه کنی، اونوقت بیا طواف، این طواف است، این طواف اصلیه. در نمازم اول رکوع وقتی که انسان جملات حمد را خوند جملات حمد یک مجملی است از کل قرآن بعدا خب در مقابل اونکه شناخته و گفته و دریافته رکوع کند و در حال رکوع نمیشود بلند شی، از رکوع به سجود نری، بلند شی سمع الله لمن حمده بعد بیفتد به خاک، این طواف دوم است، این مرحله ی دوم است و این که از صلاة باالبیت صلاة اسا دارد، چون طواف به بیت هفت مرتبه گشتن است، هفت در جهنم را بستن است، هفت بعد شیطانی را کوبیدن است و نابود کردن است، بعد از هفت به باب آخر میرسیم که باب جنت است، صلاة نفی دارد، اثبات دارد، همش اثباته، اینو بعداً یه جمله ای عرض خواهیم کرد حالا، چرا در صلاة فقط سوره حمد باید خوند، قرآن دو مرتبه مجمل نازل شده، یک مرتبه، مفصل باید باشد، یک مرتبه در شب قدر نازل شده، بشم الله الرحمن الرحیم انا انزلناهُ فی لیلةِ القَد.  کتٰبٌ أُحْکِمَتْ ءایَـٰتُهُ ثُمَّ فُصِلَت مَنْ لَدُّنْ حکیمٍ الخبیرٍ‌. اول احکمت بعد فصلت، احکمت در یک بعد رمزی که ما خبری ازش نداریم  که کل قرآن به صورت جمیلة المجملة برقلب رسول الله نازل شد این یکیش که خبر نداریم، فلذا لا تُحَرِّک بِهِ لِسانَکَ لِتَعجَلَ به،  إِنَّ عَلَینَا جَمْعَهُ و قُرءانَهُ، فَاِذا قَرأَنَهُ فَاتَبِع قُرءانَهُ، ثُمَّ إنَّ عَلَینا بَیانَهُ، عجله نکن بله تو معانی رو بلدی مختصر ولی حالا که معانی رو بلدی الفاظ هم مال خودت؟ نخیر الفاظم برای ما باشه، وحی مال ماست اولاً وحی مختصر بود، وحی مفصل معناً با ما، لفظ هم با ما، تو در ضلع اول این مثلثی وحی قرآن مثلثی است ضلع اولش عبارت است از: نزول مجمل قرآن برقلب رسول الله صلوات الله علیه در شب اول قدر، در بعد رسالت که پنجاه شب… بود، بعدش دو ضلع دیگه داره این دو ضلع دیگه ش یک ضلع به لفظ آوردن است، ضلع دوم به لفظ بیاد ثُمَّ فُصِلَت مَنْ لَدُّنْ حکیمٍ الخبیر، این مال رسول الله صلوات الله علیه، دوم مال ماست تمام قرآن در سوره حمد نازل شده، سوره حمد همه قرآن را شامل است فلذا برای اینکه ما همه قرآن را بطور اجمال سیر کنیم حتما باید سوره حمد بخوانیم، هیچ سوره ای، سوره بقره، سوره چه، سوره چه کافی نیست، همه قرآن را بخوانید سوره حمد نخوانید نمازتون باطل است شما تارک الصلاتید، باطل میشود، سوره حمد یک مجملی است از کل قرآن، بعد چی؟ بعد به باب سوره یا آیات بعد از حمد خواهیم رسید، امام رضا علیه السلام میفرماید که خداوند شما را آزاد گذاشته است که بعد از سوره حمد هر سوره ای البته به غیر از سوره سجده، هر سوره ای که خواستید بخونید چرا؟ چون که قرآن در نماز شما کلا از اول تا آخر احیا شود، پس ما در نماز دو مرتبه قرآن میخونیم، یک مرتبه سوره حمد است که اجمال قرآن است، مرتبه دوم سوره های دیگر و آیات دیگر که ما تقسیم میکنیم در غیر اونکه محسور است به سوره سجده و آیه های سجده است، عرض شود که در بعد از حمد انجام میدهیم، پس نماز یک معجونیست که همه اسلام درش جمعه، تمام اسلام در این نماز جمعه، از اول تا آخر از مقدماتش از خودش، اجزائش، شباهتش این یک نقش کامل بسیار روشن و‌روشن کننده ایست از لا اله الا الله پس صلوا بیافروزید آتش را خداوند سلب کند تمام حجاب ها را و نور را که این حجاب ها که برطرف شد ما داخل در مرحله ی نور، مرحله معرفت، فاصله ها از بین رفته اند، مخصوصا فاصله های ظلمت که حرام ها حداقل در نماز، بعد اگر بالاتر رود فاصله ی نور، این خودی ها، این معرفت ها، این شناخت ها، همه رو مندک کنیم و منتقل کنیم در اینکه هیچی و هیچ کس در حال نماز جز حضرت حق سبحان الله تعالی بهش نمیتونم توجه داشته باشم، قلب انسان، فکر انسان، روح انسان، عقل انسان، خرد انسان، صدر انسان، همه ی انسانیت انسان، باید پر از معرفت الله و ارتجاع به الله باشد، این مرحله آخر نوره، حالا ببینید سلب ها چه جورین، سلب ها، إنَّ الصَلاةَ تَنْهیٰ عَنْ الفَحشاءِ وَالمُنْکَر دوتا نهی داره یه نهی دفعی است، یه نهی رفعی است، هم در عصیان ها، هم در بعد دوم هم در بعد سوم که حجاب نور است، نفی دفعی و نهی رفعی شیش تا میشه آخرش هفتم که مرحله ی نور است و از مرحله نور عادی که بالاتر برفت، به جنت رضوان میرسد که مخصوص معصومین علیهم السلام است، اینجارو به سرعت دیگه رد میکنم چون تفسیرش گذشته و جای دیگر باید عرض کنیم، خب چطور دفع و رفع کند، ببینید استغفرالله یعنی چی؟ از خدا میطلبم پوشش را، پوشش چیکار میکنه؟ پوشش دو کار میکنه یک اینکه اگر سر زخمی دیده پوشش میذارم که این زخم بهتر شود، دو پوشش میذارم رو سر که اگر چیزی به سر خورد به زخم نخوره پس استغفرالله اگر پیغمبر بزرگوار میفرمایند هفتاد مرتبه استغفار میکنم، استعفار از گناه نگفت استغفار در معنی دوم دفعی بود رفعی نبود، رفعی در معنای دیگر مطلب دیگری است که مربوط است به مقام محمدی صلوات الله علیه، حالا اگر از خدا میخواهم که گناه در من نفوذ نکند، اگر من مبتلای به گناه شدم، نمیخواهم گناه کنم ولی خواست من سلبی کافی نیست، خدا هم باید تایید کند، این استغفرالله دفعه و یک استغفرالله رفع، خب ببینید پس حجاب اولی که در نماز باید از بین برود به وسیله نماز یه حالت سلبی دارد نارٌ فیه نور و نورٌ فیه نار، نار جهت سلبی دارد، میسوزاند، این صلاة که نار است که از صلا است که گیرانه است، دفاً و رفعاً در سه بعد است، خب در مرحله هفتم، من نمیخوام عدد هفت درست کنم ولی خودش درست میشه. راجع به بعد اول حجاب، حجاب ظلمت حرام، حرام را اگر هست از خود رفع کنم استغفار میکنم، اگر نیست از خود دفع کنم، مرحله دوم، مرحله دوم حجاب ظلمت که حرام نیست و حجاب نور هم نیست در این جا رفع کنم این حجاب را اگر هست اگر نیست دفع کنم، مرحله سوم حجاب نور است حجاب نور را در حالت صلاة، من این متن خودم رو از هر چی از مسائل اصولی و فقهی و چه و چه و چه و اصطلاحاته خالی میکنم، قلب خودم را از هر چه هست خالی میکنم، اگر هست رفع، اگر نیست دفع این شیش تا، سه حجاب بر طرف شد، بعد چی میشه، میشود نور که این صلاة آتش است در بعد سوزاندن اون شیش جهت و نور است و راه نشان دهنده است، فاصله بین من و حق را که با حجابات طولانیه ظلمت حرام، حجابات دوگانه ی ظلمت غیر حرام، حجابات دوگانه ی عرض شود که نور از بین رفته است حالا در مرحله ی نور وارد میشویم، این حالت صلاةِ پس بنابراین کاری که هرروز ما داریم انجام میدیم هر روز داریم این کارو میکنیم خیال میکنیم چیزی نیست که، خیلی مهمه، ما در طول عمر یه وقت دیدی بابا آب مهم تر است یا وضو، اگه آب نباشد که وضو نمیتونیم بگیریم که، خب آب مهم تر است ولی آب بیشتره، آقا وجود هوا بیشتر است یا آب، خب هوا، اگر هوا یه دو دقیفه ما نفس نکشیم خب میمیریم این زیاد بودن دلیل بر بی ارزش بودن نیست، این زیاد تر است چون بیشتر به آن احتیاج داریم، نماز را ما در پنج وقت اصلی در حیطه شبانه روز بهش احتیاج داریم و این پنج وقتم حساب داره جدا شدنش حساب داره، طلوع فجر حساب داره، اذان ظهر حساب داره، عصر حساب دارد، مغرب حساب دارد، عشا حساب دارد، اگه زحمت نبود برای امت من این اجازه رو میخواستن حضرت که عنایت بفرماید، واجب کند نماز عشا را نزدیک به شب، که کار مشکل تر میشه، در این پنج وقت باید نماز را انجام داد، مرحله سوم که خب ما نماز رو حرفامونو زدیم البته در آیات و روایات ولیکن ما هر موضوعی را از اوصافی که خداوند اون موضوع را و اوصاف را در قرآن ذکر فرموده است گفتیم، این سلب ها و ایجاب ها را قرآن میگوید؟ بله، سلب های ظلمت ها، ایجاب های نور ها، وصل های نماز، نماز چیکار باید بکند ، برای چی هست، خودش چیه مقصدش چیه؟ منشائش چیه، تمام این ها را قرآن شریف ذکر میفرماید شما آیات رو یادداشت بفرمایید، اگر ما یه موقع قدرت داشتیم برای همه برادران جوان مطهر است تهیه میکنیم و بعنوان هدیه برای میلاد امیر المومنین صلوات الله علیه به آقایون میدیم که همه داشته باشن که فقط یکی دونفری رو پیدا نکنم، بنده اینجا یادداشت کردم مواصفات نماز رو ببینید از جمله سوره هشتاد و هفت، آیه پونزدهم دقت کنید اگر اشتباه نکنم وَذَکَرَ أسمَ  رَبِهِ فَصَلّیٰ چی شد؟ وَذَکَرَ أسمَ  رَبِهِ فَصَلّیٰ، با حالت تذکر باید نماز خوند نه در حالت غفلت، در حالت خستگی، در حالت پژمردگی وَ لا یاتونَ الصلَوٰةَ إِلّا و هُمْ کُسالیٰ، کسالت دارد منافق یا اینکه یا ایها الذین امنوا لا تَقَرَبوا الصلاة و أنتم سکٰریٰ، چه سکری آقا سکری که فقط سکر عرق نیستش که، آقا سکر حلم است، سکر شخصیت است، سکر مال است، سکر پول است، سکر منال است، سکر… اینا سکرِ همه، کسی که بین اون و خدا حجاب هایی از نار یا نور یا از ظلمت زیاد شده حالت سکر است فلذا اول وقت اگه نماز بخونید شما حالت غفلت داشته باشی، فایده ندارد، شما اونوقتی که میتوانید حالت تذکر داشته باشید، نماز بخوانید، وَذَکَرَ أسمَ  رَبِهِ فَصَلّیٰ، آخه انسان باید که یه چراغی داشته باشد تا روشنش کنه، اگر چراغ نداری کبریت به چی میزنید روشن میکنی، اونیکه مقدمه هست، زمینه هست اثر یک نماز درست وَذَکَرَ أسمَ  رَبِهِ فَصَلّیٰ بَل توثِرونَ الحیٰوةَ الدنیا غیر اسم رب همش حیات دنیاست غیر رب همش حیات دنیاست و در حالت نماز که حالت اشراق است و حالت نور است، نه فوق اوست نه مساوی اوست نه نزدیک اوست، نخیر خدا که مکان ندارد زمان ندارد اتصال معرفتی و اتصال عبادتی اتصال درونی و نه فقط اتصال  برونی ، این درست، در جای دیگر خداوند به موسی خطاب میکند در سوره طٰه وَ أَقِمِ الصَّلَوٰةَ لِذِکْرِیٰٓ، این ل چند بعدی است در صد چند معنا که دارد این ل در اینجا دو بعدیه یعنی با ذکر من وارد صلاة شو دو این حالت صلاة باید حالت تذکر داشته باشد، حالت غفلت که در شغل های دیگر داریم این حالت غفلت باید از بین برود، این حالت حضورِ این حالت حضور که در نماز داشته باشید، شما را تا مدتی در این حالت نگه میداره و این شعر خوب است بعضی وقتا، خوشا آنان که دائم در نمازند فلذا رسول الله فرمود قُرَّةُ عَینی فِی الصلاة این نور چشم منه، چشم بصیرت منه، چشم قلب منه، چشم سِرّ و خفیه و اخفا منه، چشم عمق محمدیت منه، فلذا دارد در روایت پیغمبر که خسته میشد، ناراحت میشد از چیزی میگفت راحتش نماز بود، چه نمازی، نماز میخونیم راحت میشیم، خیلی ما دمرو هستیم، خیلی عکسیم، مثل این که از شما دعوت کنند نزد آیت الله عظمیٰ چنین چنان، خود پیغمبر نزد پیغمبر شما مشرف بشوید چیکار میکنید؟ یه سال، دوسال، چند ماه خودتونو درست میکنید، میخواید دَرید؟ نه میخواین باشین توی این، چون محمد رو شناختین، پس ما خدارو نشناختیم، عین تفروا ما کجا فرار میکنیم در نمازمون؟ چرا فرار میکنیم از نماز؟ از اون نمازی که خدا گفته است اقیم الصلاة اقامه نمیکنیم، نماز شکسته ی خسته ی بدبخت کشته ی داغون که در فقه اکبر حرام و در فقه اصغر واجب ، در فقه اکبر حرام و در فقه اصغر واجب در فقه اکبر مطلب دیگریست که خب وقت ما تقریبا تمام شد، تتمه ای دارد موافقات صلاة و بعد روی این آیه فکر کنید آقایون حَٰفِظُواْ عَلی الصَّلوَٰتِ و الصَّلوٰةِ ألوُسْطیٰ چیه صلاة الوسطی، وسطی چیه؟ آیا خدا اینجا میخواسته سر مارو اینجا کلاه بذاره؟ نعوذ بالله اتوب علیه، خدا میخواسته شما هر پنج تا نمازو بخونید فلذا واجب نکرده، مگه خدا حقه میزنه، در بعضی روایت هایی که میگن صد هزارتومن، صد و بیست هزار تومن در پنج ماه،  خدا حقه میزنه، خدا حقه ضعیف میزنه، جاهل میزنه، نفهم میزنه، بیشعور میزنه، یا در مسائل قبل هر شب برای اینکه شب از خواب بلند شید یازده شبه راجع به این آیه فکر کنید محاسبات صلاة ان شاءالله؛ اللهم شرح صدورنا علم و ایمان و معارف القرآن العظیم و فاغفرنا لما فدخلوا و تقواه انا ان ما تحبة لاتقواه، والسلام علیکم