بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِهِ الطَّاهِرِينَ
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد
(اَعوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَى وَقُومُوا لِلَّهِ قَانِتِينَ) [بقره: آیه ۲۳۸]
برای اینکه به جایی برسیم در فهم این آیه مبارکه چنانچه در سایر آیات قرآنیه چنین است، خیلی باید دست و پا کنیم. منتهی یه دست و پایی ست که از جیب خودمون مصرف می کنیم، این شد و رُسناست.
یک مرتبه نخیر، ما از خود قرآن شریف میگیریم، کما اینکه (إِنَّ القُرْآنَ يُفَسِّرُ بَعْضَهُ بَعْضا وَيَنطِقُ بَعْضُهُ عَلَىٰ بَعْض) تا اون مقداری که امکان ما و استعداد شخصی یا اجتماعی و پرسش از دیگران هست، باید آیات رو بفهمیم.
خداوند این آیات مقدسات قرآن را فقط برای واسطه وحی که رسول الله صلوات الله علیه است نفرستاد، برای ناسه، برای انسان است.
انسانی که در قدم اول انسانیتش به درجه عالیه برسد و در کوتاهی هایی که در وصول به حق دارد، به وسیله وحی حضرت حق سبحانه و تعالی تکامل و تبلور پیدا کند.
حالا دو تا مقدمه مختصر، باز برای فهم صلاة وسطی.
یک، عبادات یک شکل و یک جور از نظر اسکله باطنی و ظاهری نیستند. عبادات اسکله هایی و چهره هایی چه از نظر باطنی و یا ظاهری و یا هم ظاهری و باطنی دارند.
این اسکله هایی را که خداوند به عنوان عبودیت و وساطت بین الله و خلقه مقرر فرموده است، این ها گوناگون اند.
یک عبادت است که دارای دو بخش است. درونی ست، احیاناً هم برونی می شود و اون عبادت عقیده است و بر محور عقیده، نیت.
اگر انسان عقیده به حق نداشته باشد نیت حق غلط است، باید عقیده به حق داشته باشد و بر محور اون بُعدی که و اون کششی که عقیده به حق دارد، نیت هم در راه حق بکند. حالا ما نیت رو بحث می کنیم چون نیت محور اولیش عقیده است.
بعد از اونکه عقیده به حق حاصل شد، انسان باید تمام اعمال درونی و برونی اش، سلبی و ایجابی اش در راه حق باشد. قدم اول عبارت است از نیت شایسته. بعضی از عبادات هست که فقط درونی ست احیاناً برونی هم هست و احیاناً نیست و اون نیته.
اینکه رسول الله صلوات الله علیه میفرماید (نِيَّةُ اَلْمُؤْمِنِ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِه) یکی از ابعاد اقیانوس معارفی که رسول الله اراده فرموده است، اینه، که اگر مؤمن نیت کار خیری بکند ولی موفق به اون کار خیر نشود، خداوند برای این نیت اجر میده، خود این نیت عبادته.
پس امکان دارد که انسان نیت قربت بکند اما موفق به انجام اون نیت از نظر قول خارجی یا عمل خارجی یا ترک خارجی نگردد. این بُعد اوله.
و جان و روح مقبول کل عبادات و بلکه کل اعمال عبارت است از نیت (إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّيَّات).
و نه آنکه در نیت ما در جا بزنیم. نیت عمل برای عمل است، اما اگر اون برای حاصل نگردد و صاحب نیت قربت، قدرت بر انجام اون عملی که باید انجام داد و یا ترک عملی که باید ترک کرد، قدرت نداشت، این پله اول را که عمق عبادت متعبدین است که نیت است، انجام دادیم.
گاه اوقات هم نیت تنها کافی نیست، لفظ هم لازمه. مثل صلاة. صلاة شما نیت میکنین نماز بخونین اما نماز رو نخونید، لفظ داره.
پس این نیت، یک عبادتی ست نیت قربت که در کل عبادات نقش محوری و نقش اصلی دارد. اما در بعضی از مواقع نیت خالی کافی ست. کافی ست به این معنا که یا فقط نیت است یا نمی تواند انسان منویّ خود را نقش خارجی بدهد یا لفظاً یا عملاً یا ترکاً در هر دو بُعد.
اما گاه عبادتی ست که بر محور نیت، عمل خارجی دارد یا عمل ایجابی ست و یا عمل سلبی ست.
کسی که می رود جهاد فی سبیل الله بکند، نیت قربت رو باید داشته باشه و این نیت باید در عمل جهادی انجام گردد. گاه اوقات انسان نیت ترک چیزی را می کند، نیت دارد حرام رو ترک کند، اما مجبور می شود به انجام این حرام که در اون حالت حرمت از بین می رود که نیت در اینجا بُعد دوم دارد.
و بُعد دومش یا بُعد ایجابی ست که نیت کند این کار رو بکند، بشود یا نشود، اگر بشود خب دو بُعدی شده. یا نیت کند اینکار حرام رو نکند، اما نتواند این کارحرام رو انجام نده، نیت دارد گوشت خوک نخوره، اما در جایی بدون اختیار خودش قرار گرفته که اگر گوشت خوک نخورد میمیرد.
پس گاه اوقات است که این نیت که رکن است و روح است نسبت به کل اقوال و اعمال فعلاً و ترکاً، گاه خودش تنهایی در میدان است و کافی ست.
گاه اوقات لفظ هم با این باید نیت باید باشه. شما در حال احرام، اگر لبیک ها را نگویید، نیت لبیک کافی نیست. هر قدر هم شما سال ها هم بروید در میقات بمانید و نیت کنید، اگر لبیک اللهم لبیک، شما محرم نیستید. این یه نیتی ست که لفظ لازم داره.
گاه اوقات نیتی ست که لفظ لازم نداره فقط عمل کافی ست، نیت وقوف در عرفات، در منا، در مشعر، نیت طواف، نیت سعی، این ها لفظ ندارد که. بله مستحب است.
اما در بُعد وجوبی فقط شما نیت قربت کنید که طواف کنید، سعی کنید، رمی کنید، این ها نیت است و لفظ لازم ندارد عمله. و گاه اوقات هست که نیت هست اما نیت ترک است باید ترک کنید، نیت هست نیت فعل است باید فعل انجام بشه.
گاه اوقات نیت هست، هم لفظ هست و هم فعل وهم ترک، این مجمعه. نورٌ علی نور است.
هر قدر عبادت شمولیتش زیادتر باشد و هر قدر فراگیر تر باشد، در بُعد اصلی و در بُعد کیفیتی قوی تر باشد و زمینه شایسته تری داشته باشد، این عبادت تر است، وساطتش بیشتره. عبادات همه وساطت نور است بین الخلق و الرب.
اما این وساطت ها گاه به همه وجود است، گاه به بعض وجود است، گاه به وجود درونی ست نیت کافی، گاه به وجود درونی با لفظ، گاه به وجود درونی با عمل، گاه به وجود درونی با لفظ فعلاً و ترکاً، با عمل فعلاً و ترکاً، این نمازه.
شما چه عبادتی اینطوری می تونید پیدا کنید؟ پیدا کنید. آیا می توانید شما یک عبادتی پیدا کنید که درش نماز نیست، حج که درش نمازه، نماز حساب جدایی دارد.
شما یک عبادتی پیدا کنید که برون و درون و حال و قال و لفظ و فعل و ترک انسان تمام در تحت یک انضباط بایدها و نبایدها باشد. غیر از نماز ما نداریم.
در صوم اینطور نیست. نیت است و ترک. ترک هم فعله. در امر به معروف و نهی از منکر اینطور نیست، نیت است و لفظ. اونو وادار کنی به زور به عملی، این مراتب نهایی و مراتب آخری ست اگر بشود.
شما در تمام عبادات اصلیه ای که به عنوان فروع ده گانه دین حساب می شود، فقط یک عبادت دارید که جمع الجمع است، از نظر هیکلی، از نظر اسکله درونی و برون.
اسکله درونی و برونی نماز در باطن نیت، در ظاهر الفاظ، در ظاهر اعمال، فعل اعمالی و ترک اعمالی. گفتن چیزهایی و نگفتن چیزهایی. خود نیت هم، نیتی که در نماز میخونید یک باید دارد و یک نباید. باید نیت قربت توحیدیه، نباید نیت غیر نشود، نه شرک، نه ریا.
و در بُعد الفاظ، الفاظی را که خداوند مقرر کرده است در نماز بگید. اون الفاظی که مقرر نکرده است نه، اون الفاظی که مقرر کرده است بگویید باید.
و همچنین از نظر اعمال به جای رکوع سجود نیست، به جای سجود رکوع نیست، به جای هر دو قیام نیست، به جای قیام هر دو نیست.
بنابراین تمام برون مکلفان و درون مکلفان بسیج می گردد صددرصد حتی در بُعد پیکره وجوب فقه اصغر تا چه رسد به فقه اکبر که به کلیته انسان، خضوع در برابر حق سبحانه و تعالی بکنه.
شما عبادات رو هرچه تقسیمم کنی، نمیخوایم تقسیم کنیم، هر چی عبادات رو بگردید، عبادتی که جمع الجمع و نورٌ علی نور از نظر پیکر درونی و برونی داشته باشد جز نماز ما نداریم.
بنابراین (حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَى) [بقره: آیه ۲۳۸] همه عبادات صلوات است به معنای صِله. همه عبادات گیرانه نور است بین حق و خلق. اما گاه گیرانه لفظی ست، گاه گیرانه معنوی ست فقط، گاه نیتی و لفظی ست فقط، گاه نیتی و لفظی و عملی ست که نمازه.
گاه نخیر این مراحل دیگر است که تقسیمش خودتون عرض می شود که می کنید.
بنابراین تمام نمازها بِرُّمتِها به وجهٍ عام صلاة وسطی ست به این معناست، تمام نمازها. حج هم منهای رکعتین طواف صلاته، امر صلاته، نهی صلاته، جهاد صلاته، صوم صلاته، زکات صلاته، خمس صلاته، گرفتنش صلاته، دادنش صلاته، اگر بر محور حق باشد. اگر به عنوان گیرانه نور و ایجاد نور باشد، سلبش صلاة است، ایجابش صلاة است در کل ابعاد.
اما اون صلاتی که کل صلاة را در بر دارد و کل نورانیت را در کل ابعاد وجودی انسان، چه از نظر درونی و چه برونی در بردارد، این صلاته، از نظر پیکری داریم عرض می کنیم ما. هر نمازی که نماز نیست، هر نمازی که نماز نیست.
گاه اوقات یه لقمه به گربه دادن از نماز من و شما بهتر میشه، یه لقمه به گربه گرسنه داده برای خدا صددرصد اما نماز نه توش خدا نیست یا چیز دیگه هم هست، اینو عرض نمیکنم.
ما در خم اول داریم بحث می کنیم، در پله اول داریم بحث می کنیم، اون پیکره عبادتی که سازمانش و اسکله اش درون دارد، برون دارد، لفظ دارد، عمل دارد، سلب دارد، ایجاب دارد، همه چیز دارد، جز نماز نیست.
پس کل نمازها، کل صلاةهای به این معنایی که ما میفهمیم نماز، این در بالاترین قله صِله هاست و ارتباطات (14:01) است و ایقاد نوره.
به این معناست که در بخشی از صلاة که صلوات یومیه است از رسول الله صلوات علیه و أئمه معصومین علیهم السلام روایاتی ست که نمازهای پنجگانه اش که به یک معنا جمعه هم درش باشه در روز جمعه پنجگانه است، جمعه به جای ظهر است و اصالت با جمعه است.
و إلّا نماز آیات، نماز نماز بر اموات، نماز عرض می شود که طواف که مهم ترین نماز است، خب تمام این ها صلاة وسطی هستند و مهم ترین صلوات از صلوات وسطی عبارت است از نماز طواف که دیروز یه شمه ای رو عرض کردم.
ما مقید نیستیم که کسی بفرماید یا نفرماید جز خدا، مقید نیستیم که روایتی باشد یا نباشد، اگر کتاب خدا دلالت دارد، نه پیغمبر و ائمه انتظار دارن که اگر قرآن دلالت کرد، حرفیم روایتیم از أئمه نقل بشه و نه خدا یک چنین چیز رو مقرر کرده است که اگر من چیزی گفتم اگر پیغمبرم نگفت قبول نکنید.
نه خدا چنین حرفی رو زده است یا میشده است بزنه و نه پیغمبر و أئمه علیهم السلام. اصل و محور قرآنه و این چه بدبختی ست که ماها داریم احیاناً که اگر آیه ای روایتی نداشته باشد معنا نکنیم، نمیفهمیم.
اما اگر روایتی آیه نداشته باشد یا داره دنبال آیه اش نمی رویم، کردیم عمل را (الحمدلله الذی قدم المقدور الفاظه) (15:40) روایت که از خود معصوم هم باشه قطعاً نسبت به قرآن (قطع صدا) چه باشد، نقیه باشد.
خب حالا (حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَى) [بقره: آیه ۲۳۸] این عرض میشود که یک مقدمه که نمازهای ما کلاً چه یومیه ای باشد، چه اسبوعیه باشد، چه احیانی باشد، چه سنوی باشد که دو رکعت طواف است، تمام این ها نسبت به کل عبادات وسطی هستند به تمام معانی وسطی.
وسطی چند تا معنا داره. ما از قرآنم این لغت رو معنیش رو میگیریم که پریروز عرض کردم حضور برادران تعدادش رو عرض میکنم.
وسطی که از واسطه و از وسیطه است. وسیطه و واسطه در ابعاد گوناگون احیاناً معانیشون گوناگون است و احیاناً وحدت دارد.
واسطه این فاعله است، وسیطه همون واسطه است با تعمیق زیادتر چون صفت مشبهه است. وسطی بالاتر از وسیطه هست که وسیطه بالاتر از واسطه است.
بنابراین (الصَّلَاةِ الْوُسْطَى) [بقره: آیه ۲۳۸] یعنی از کل عبادات ما. کل عبادات در کل ابعاد که ما داریم غیر از نماز، واسطه بودن صلاة بیشتر است. وسیطه بودن صلاة بیشتر است.
حالا وسیطه بودن در چه جهت؟ واسطه بودن معلومه، واسطه بین الحق و الخلق، واسطه بین العبادات، واسطه بین الصلوات، در وسط جمع بودن، در وسط شغل بودن، در وسط زمان ها بودن، اینا همش مراد است و تنافی هم، تناضعی بین معانی نیست.
استنادی که به قرآن که می کنیم، مثلاً معنای وسطی که أفعل التفضیله فعلای تفضیل است به معنای واسطه (وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ) [بقره: آیه ۱۴۳] پس قرآن وسطی ست در میان عبادات.
عبادات همه وسطیت دارند بین الحق و الخلق که ایجاد نور می کنند در پیکره درونی و برونی. اما وسطای عبادات عبارت است از صلوات.
این صلوات کلاً وسطاست. در بین صلوات هم بعضی وسطاست، در بین اون بعضیهم بعضی وسطاست، وسطاهاست که دارای درجات گوناگون است.
خب حالا (حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَى) [بقره: آیه ۲۳۸] یکی وساطت، یکیم در عمق بودن.
اگر کسی در عمق کاری باشد، در عمق جمعیتی، در عمق وضعی باشد، میگن وسطَ، وسط. قرآن دارد (فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا) [العادیات: آیه ۵].
(فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا) [العادیات: آیه ۵] یعنی جمع کفار مثلاً پونصد تا بوده، این در وسط وسط پیکره قرار گرفته، نخیر، در عمق دشمن. ممکن است در عمق دشمن قرار گرفتن در ثلث اول باشد، ثلث سوم باشد، ثلث دوم باشد، چه باشد، چه باشد.
این (فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا) [العادیات: آیه ۵] که در سوره عادیات هست، میخواد اون تبلور جهادی را نسبت به (عَادِيَاتِ ضَبْحًا) [العادیات: آیه ۱] بیان کند.
بالاترین تبلور جهادی و عرض می شود که قدرت و شجاعت این است که در عمق دشمن قرار بگیره، در عمق دشمن قرار بگیرد که حُمق دشمن را لگدمال کند، از بین ببرد و سیطره بر دشمن پیدا کند در ابعاد حربی و جهادی.
(صحبت حضار) اینجا معنی واسطه میده
نخیر واسطه نیست، نخیر واسطه نیست.
این در وسط عمق است، فی الوسط عمقاً، در وسط است واسطه هم باشه، ولی در وسط است عمقاً.
حالا نماز های ما در اوساط اوقات مگه نیست؟ نماز فجر، نماز ظهر، نماز عصر، نماز مغرب، نماز عشا، اگر فاصله بدهید که اینجوره و باید هم یا شاید هم حداقل فاصله بدهیم که از آیات قران فصل بین ظهرین و فصل بین عشائین رو ما به خوبی استفاده می کنیم.
گر چه بین ما و برادران سنی اختلاف هست در ابعادی اما در این جهت اتفاق کل امت اسلامیه است که رجحان دارد فاصله دادن بین ظهرین و بین عشائین در اوساط اوقاته. بله؟
در اعماق اوقات است. عمق اوقات چیه؟ اوقات فرق میکنه. عمق اوقات عمق اشغال است، وقتی که انسان در عمق کار است ظهر نماز بخونه، در عمق خستگی ست عصر نماز بخون، در عمق بدایت استراحت است مغرب نماز بخون، در عمق رختخواب است عشاء بخون.
و لذا رسول الله صلوات الله علیه فرمود که (لَوْ لَا أَنِّي أَكْرَهُ أَنْ أَشُقَّ عَلَى أُمَّتِي لَأَخَّرْتُ اَلْعُتَمَةَ إِلَى نِصْفِ اَللَّيْلِ) اگه نزدیک نصف شب انسان نماز عشاء بخونه بهتره، این یک عمق، اینم دو عمقه. (قطع صدا)
عمق خواب هست یا نه؟ در همین عمق خواب که طلوع فجر شد بیدار بشه نماز بخوانه (فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا) [العادیات: آیه ۵] جمع اوقاتی که انسان در خواب و بیداری دارد، أعمق اعماق استراحت و خواب انسان، نزدیک طلوع فجره مخصوصاً کسانی که دیر میخوابن.
ببینید پس صلاة وسطاست از هر نظری وسطی ست. هم از نظر اینکه جامع است، جمیع جوامع عبادات را در پیکره و اسکله درونی و برونی، هم از نظر اوقات در أوساط اوقات است، در اعماق اوقات است، در اعماق اشغال است، منتهی این وسطاها باهم فرق دارد.
وسطای نماز صبح با وسطای نماز ظهر فرق دارد. وسطای نماز جمعه با وسطای سایر نمازهای هفته فرق دارد. وسطای نماز طواف با سایر نماز ها فرق دارد. این وسطاها فرق دارد.
و دیروز عرض کردم حضور برادران که اینکه میفرماید (حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَى) [بقره: آیه ۲۳۸] صلاة وسطی جنسه. ممکنه دو تا باشه، سه تا باشه، همش نیستا، اینطور نیست که همون مرادی که از (الصَّلَوَات) است، همون از از وسطی ست.
آقا من شما صد نفر رو دعوت کردم و شما صد نفر رو دعوت کردم، یعنی چه؟ شما صدنفر رو دعوت کردم و بعضی اختصاص به ذکر پیدا می کند.
حالا (حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَات) [بقره: آیه ۲۳۸] در بُعد اینکه کل صلاة، کل اتصالات که در کل عبادات است منظورش است و (وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَى) [بقره: آیه ۲۳۸] کل صلوات است.
کل صلوات، کل صلوات وساطتشون بین حق و الخلق، وسا، وسیط بودنشون در اشکال، وسیط بودنشون در اوقات، این ها کل صلوات بِرُّمَتِهَا اینجا مراد است.
اما اگر
(صحبت حضار)
ذکر خاص بعد از عامه، بله عطف خاص، عطف خاص بله، خیلی زیاده، بسیار زیاده.
(صحبت حضار)
عضو نیست خود صلاته (وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَى) [بقره: آیه ۲۳۸] نه عضو
(صحبت حضار)
مام میگیم مخصوص، حالا این قسمت مخصوص که
(صحبت حضار)
این قسمت مخصوص که اسمش صلاة وسطاست ابعادی داره. یه مرتبه مراد از (الصَّلَوَات) [بقره: آیه ۲۳۸] اون بود که دیروز عرض کردیم که کل صلوات وسطی ست. کم کم میایم جلو.
مراد از صلوات کل نمازها حتی اونایی که رکوع و سجود ندارد مثل نماز بر اموات، مراد کل نماز هاست، این مقدمه رو من، مقدمه دوم رو یادم رفت عرض کنم.
مقدمه دوم اون بود که، هم خود انسان یادش میره، هم برادران بعضی وقتا کمک میکنن آدم یادش بره. کارتون خوبه ولی خب ما کارمون بده، یعنی وضعمون بد است که یادمون میره.
مقدمه دوم، ببینید نماز یه رکعتی داریم، مستحب دیگه، خب واجب هم نماز خوف بعضی وقتا یه رکعت میشه، مگه نمیشه؟ نماز صبح هم، یه رکعتی داریم، دو رکعتی، سه رکعتی، چهار رکعتی.
رکعت نماز شامل تمام ابعاد برونی و درونی نماز هست یا نیست؟ بله. دو رکعتی دوبله است، سه رکعتی سه برابر، چهار رکعتی چهار برابر.
پس چطور شد که نماز طواف بر همه نمازها رجحان پیدا کرد؟ بعدش نماز جمعه که دو رکعت است بر همه نمازهای اسبوعی و چطور شد که نماز صبح که دو رکعت است بر کل نماز ها رجحان پیدا کرد؟ بعدش چهار رکعتی جمعه، چطور شد؟
جواب، این لازم بود عرض کنم، اگه نمیگفتم خب مطلب ناقص بود.
جواب اینکه، ببینید یه مرتبه است انسان به پیکره نماز نگاه میکند، خب سه رکعت، دو رکعت بیشتره یه رکعته، سه بیشتر از دو، چهار بیشتر از سه، خب چهار باید که وسطی تر باشد، سه بعدش، دو بعدش، یه مرتبه به پیکره نگاه می کنیم.
یه مرتبه نخیر، فقط پیکره نیست. مطلبی که در راه فکر کردم باید بگم، یادم داشت میرفت و شما موجب شدی یادم اومد. مطلب پیکره فقط نیست، این پیکره نماز که یک رکعت در نظر بگیرید، این پیکره نماز من حیثُ هیَ نفسها، یک پیکره کاملی ست.
اما شرایط درونی، شرایط برونی زمان، شرایط برونی مکان، شرایط برونی اشخاص، شرایط برونی اجتماعات، زیاد و کم می کند این رو دیگه.
آقا نماز در مسجد الحرام یک رکعتش یک میلیون رکعته، نماز تو خونه بنده یه رکعتش یک رکعته، اگه تنها بخونم، جماعت مطلب دیگری ست.
یک کسی گفت من در مسجد الحرام روایته
(صحبت حضار)
یکی میگفتش که من در مسجدالحرام یه نماز صبح میخونم دو رکعت، میشه دو نمازه، خب رکعت صبح و دو رکعت عرض می شود آیات و دو رکعت طواف، همه دو رکعتی، چرا فرق دارد؟
درجاتها، (قطع صدا) از چهار رکعت هست، چهار رکعت عشا و حتی چهار رکعت ظهر، تقدم دارن وسطی هستن، چرا؟ از نظر پیکره است؟ آیا یه تومن بیشتره یا ده تومن؟ خب فرق میکنه، یه تومن خودش از ده تومن کمتره و به عکس اون بیشتره.
اما اگر شما پول دارید ده تومن چیزی نیست، اگر هیچی پول ندارید یه تومن چیزه. یه تومن چیزه به حساب یه ظرف خاص و اون ده تومن چیزی نیست، ممکنه فقیرم بدی به حساب ظرف خاص، پس اینطوره.
ببینید یک بُعد پیکره صلاة دارد. در بُعد پیکره صلاة، چهار رکعتی عرض می شود وسطی تر از سه رکعتی، سه رکعتی از دو رکعتی، دو رکعتی از.
ولکن از نظر اون نیت درونی چه؟ ممکن است که یه، کسی دو رکعت نماز بخونه، از پنجاه سال نماز من و شما قوی تر باشد، جهت درونیش قوی ست.
چون جهت درونیش بسیار بسیار قوی ست و نمازش اون معراج مؤمنی ست که خداوند خواسته، خب این یک. پس نمازا فرق میکنه. نماز شما با نماز من، نماز شما نمازتر از نماز من، نماز دیگری نمازتر از نماز دیگری و حال آن که اون دیگری خب مستحباتم میخوانه، واجباتم میخوانه، چه، ولی آدم به واجبات فقط اکتفا میکند.
اما اون فقه اکبر را در نماز میاره. (إِيَّاكَ نَعْبُد) [فاتحه: آیه ۵] که میگد تمام وجودش (إِيَّاكَ نَعْبُد) است تمام وجودش در نور معراج المؤمن است. غیر از من که میگم (إِيَّاكَ نَعْبُدُ) [فاتحه: آیه ۵] میگم (إِيَّاكَ) چرا مقدم شد در تفسیر این مطلب رو بگم، چرا این مقدم شد، حصر شد، فلان و این حرفا، این حجاب نوره.
پس این به هیکل نباید نگاه کرد که انسان بیاد تعجب کنه چطور شد که نماز صبح در بُعد نمازهای پنجگانه و نماز عرض می شود که ظهر، ظهر هیچی و نماز فرض کنید که و نماز جمعه در بُعد نمازهای هفته گانه و دو رکعت طواف در نماز های سالیانه، چطور این ها وسطی شد که چنانکه عرض خواهیم کرد به دلیل آیات این ها وسطان واقوال و این ها.
شما خود پیکره نماز رو اگه نگاه کنی بله معلوم، هر چه رکعت بیشتر باشد طبق دستور حق، این بیشتر وساطت می کند و بیشتر ایجاد نور می کند.
اما یک شرایط درونی داریم که همگانی ست، اتوماتیکی نیست. یک شرایط درونی داریم که همگانی ست و اتوماتیکی نیست، یعنی فقه اکبر هر قدر بالاتر باشد نمازتون اکبره ولو شما دو رکعت، بنده رکعت های زیادی بخونم. این رو عرض نمی کنم.
یک مرتبه نه، با حفظ شرایط درونی یکسان داریم بحث می کنیم. با حفظ شرایط درونی یکسان داریم صحبت می کنیم. کما اینکه پیکرم یکسانه.
پیکره دو رکعته و شرایط درونی فقه اکبر که باید کاملاً توجه داشته باشم، اینم یکسان ساختیم، اما این دو رکعت رو شما میخونی در خانتون، در مسجد محله، در مسجد جامع، در حرم امیرالمؤمنین، در حرم پیغمبر، در حرم الله، در کعبه فرق نداره؟ مکان این حساب دارد.
همونطوری که از خود پیکره صلاة باید استفاده معرفتی فقه اکبر برد، از زمانش رمضان، از مکانش بیت الله، از اجتماع، نمازی که شما در عمق جمعیت حج می خوانید غیر از نمازی ست که در مسجد امام رضا جماعت میخوانید، در خانتون با زن و بچتون جماعت میخونید.
پس اینطور است. اضافه او بر عمقی که از نظر فقه اکبر و معنوی برای صلاة هست، یک چیزهایی دیگر که دو رکعت را از سه رکعت و از چهار رکعت بالا میبره. بُعد مکانی، بُعد زمانی، بُعد اجتماعی، بُعد اشغالی.
اگر من کاملاً مشغول یک کاری هستم که کاملاً مجذوب اون کار هستم، ولی وقت نماز رسید نماز خوندم، این نمازتره یا هیچ کار نداره خب نماز رو بخونیم که رفع این جریان بشه؟ خب اون نماز تره دیگه.
ببینید وقتی که انسان در عمق کارهایی ست که زندگی ساز است برای انسان و هیچ چیز به این آسونی نمی تواند او را از کار باز دارد، در عمق کار مبتلای به حمق نمیشه، (الله اکبر) خدا دعوت کرده، بسم الله نماز.
و لذا اگر مهمان برای برادران عزیز آمد اول مغرب، اجازه نمیده، آقا اجازه نماز، به چه حساب نماز؟ خدا امر کرده، پاشو نمازتو بخون، خواست به شما اقتدا کنه، خواست مقتدا باشه، اجازه یعنی چه؟
پس ببینید عمق افعال، عمق جمعیت ها، این ها فرق داره. عمق افعال، عمق جمعیت ها، عمق زمان ها، این جهاتی که فعل را بالاتر می برد چون مکان عظیم است، زمان رمضان است، مکان مسجدالحرام است، جمعیت، جمعیت حج است، جمعیتی ست که از کل اکناف عالم جمع شده اند از برای اجرای عبادت اجتماعی و همگانی نسبت به حق سبحانه و تعالی. پس اینا حساب داره، این مقدمه دوم بود که عرض کردم.
سوم، سوم در میان کل نماز ها وسطی کدامه؟ نماز طوافه دیگه.
نماز طواف تمام وساطت ها، همه رو داره. نماز طواف در حج که قبلش چنین و چنان ها و بعدم چنین و چنان ها و در عمق و در قلب حج و عمره قرار گرفته.
این نماز از حیث مکان مسجدالحرام، از حیث زمان أشهر ذیحجه در حج، از حیث جمعیت، مجتمع کلی مسلمین جهان که مفروض است یا راجح است، از حیث زحمت، انسان دو رکعت نماز چقدر زحمته، دو رکعت نماز طواف رو بخونه، این خیلی حساب کنید روش.
پس در بالاترین قله وسطی بودن، در معنای وساطت، در معنای عمق، در معنای مکان، در معنای زمان، در معنای مجتمع، همین دو رکعته نه سه رکعت مغرب، نه چهار رکعت عشا و چهار رکعت ظهر و حتی نه دو رکعت جمعه و نه هیچ رکعت هیچ نماز واجبی تا چه رسد به مستحبات.
ولی متاسفانه ما به نماز وسطی خیلی ظلم کردیم. من دوسالی که مکه بودم خیلی از برادران حاجی میومدن، با خودشون نماز طواف نمیخوندن، نایب میگرفتن.
خب آقا ما قبلاً نوشتیم بعدم دیگران مرقوم فرمودن، ما چون قبلاً نوشتیم خب حالا. آقا شما نماز صبحتون رو میتونین نایب بگیرین؟ نماز صبح رو میشه نایب گرفت؟ اگه لالم باشه اون آدم نه، رکوعم نتوانه نه، سجودم، اشاره کنه کافیه.
چطور در نماز طواف شما خودتون رو به حالت احرام میگذارید، برگردید با زنتون نمی تونید، زن نمی تونید بگیرید، محرمید هنوز، چرا؟ نماز طواف شما نخوندید، کی گفت نیابت کنید؟ یک اشاره آیه و یک اشاره روایه اصلاً نداریم که در نیابت، نیابت یعنی چه اصلاً؟
همونطور که واجب است بر من که نماز صبح میخوام بخونم، قبلاً شرایط رو، واجباتش رو تا اونجایی که امکان دارم درست کنم، خب من یه وقت وسیع تری دارم برای نماز طواف.
در طواف همینطور، مگر میتونم من اگه بتونم طواف کنم نایب بگیرم؟ من باید بدانم و بفهمم چجور طواف کنم خودم، نایب چی؟ نایب اونجایی ست که نمیشه.
ولی اگه نماز طواف رو نخوندید رفتید تهرانتون، قمتون، اصفهانتون، خب دیگه نمیتونید برگردید، اینجاست که میگن شما در جای خودت نماز طواف بخون، نایبم بگیر اونجا بخونه، اینه، یا اگر مُرد انسان مطلب معلومه.
خب پس این در بالاترین قله صلاة وسطی، عبارت است از دو رکعت بعد از طواف و قبل از سعی که در تمام معانی وسطی وسطاست و در تمام معانی ارتباطات، ارتباط است. در عمق مکان، در عمق زمان، مگر مکه مکرمه اُم القرا نیست؟ این اُم القرا محور کل عوالم وجوده.
این مکه مکرمه نه تنها محور برای کره ارض است از نظر خلقی و از نظر عبادتی، بلکه این مکان البیت (وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ) [حج: آیه ۲۶] سنگا نه، سنگا جای خودش باشه، بیشتر بشه، کمتر بشه.
این مکان البیت که یک مربعی ست، این مربع در بالای سر ما الی آخر آسمان و در پایین پای ما الی آخر آسمان نور، یک استوانه نور است که یک بخشش در کره زمین محور از برای طواف و متاف قرار گرفته.
و لذا ملائکه که میخوان طواف کنن در اون استوانه نور تشیع یافته از مکان البیته، مکان بیت محور است از برای کل جهات. این مکان بیت که محور است از نظر تکوینی و از نظر تشریعی و از نظر وحی، در قلب مناسک حج و عمره انسان باید دو رکعت نماز طواف.
پس این، این وسطاست. کسی نگفته خب نگفته، خب خدا فرموده، ما جدیت کردیم فهمیدیم، از آیات قرآن که این وسطای در کل ابعاده، دو رکعتم بیشتر نیست.
عرض کردم کاری به اون جهت باطنیش نداریم کی بیشتر کی کمتر، ما همه رو یکسان حساب می کنیم. همه این دو رکعت نماز رو و همه در عمق معنوی یک جور.
اما این عمق معنوی یک جور و این دو رکعت یک جور، این رو جورترش می کند در زمان حج عمره و در مکان حج عمره و در جمعیت حج و عمره، در اون وضعیاتی که در اونجا موجوده.
اونوقت مرحله بعد نماز جمعه است. نماز جمعه اجتماعش کمتره دیگه، مگر اینطور نیست؟
و لذا یکی به از فقرا به رسول الله صلوات الله علیه عرض کرد که (إِنِّي تَهَيَّأْتُ للاَلْحَجِّ كَذَا وَ كَذَا مَرَّةً فَمَا وُفِقتُ؟ قَالَ صَلِّ الجُمُعَةِ جُمُعَةِ فَإِنَّهَا اَلْمَسَاكِين).
نماز جمعه رو بخون، این حج مساکینه. اونا که نمیتونن برن. خب چرا؟ برای اینکه این عبادت جمعی و اجتماعی حج است که چقدر منافع در کل ابعاد اسلامیات مسلمان ها دارد. کمترش نماز جمعه است. نماز جمعه حداقلی که فرمودن پنج کیلومتر و نیم، ولی فعلاً چه که سفر سریع تر است بیشتر است از این مقدارها.
اون جمعیتی که در چهار ضلع پنج کیلومتر و نیم یا بیشتر جمع می شوند، حداقلش، این یک شهر یک میلیونی جمعیت است یا یک شهر دو میلیون جمعیته.
که خطیب جمعه چه وظایفی دارد، خطبه جمعه چه وظایفی دارد، این خطبه های جمعه رو هر کسی نمیتواند که بخواند که، در نماز جمعه بحث می کنیم بعداً انشالله، هر کسی نمیتواند.
نماز جمعه خیلی شرایط دارد. من نمی خوام منیت نشون بدم اما خب این شد، عکسشم بعد از مرگ ما خواهید دید که در سال اول انقلاب، ما که به مشهد مقدس مشرف شدیم، بعد هیفده سال هجرت از شر شاه علیه لعنة الله، گفتن بیاید نماز جمعه بخونید.
یه نماز جمعه مختصری بود فاصله داشتیم ما زیاد. خب اعلام کردن، نه رسمی، اعلام شد، اعلام شد، تخمین زدن حدود نیم میلیون جمعیت (قطع صدا)
با آنکه نماز جمعه رو منبر نباید رفت، منبر نماز جمعه که نماز جهاد است و نماز قیام است و نماز معارضه با کفر است در کل ابعاد، تانک آوردن.
کفن کامل پوشیدم و خب رو تانکم رفتم و گفتم عصای ما هم ژسه نیست، عصای ما توپیست که روی تانکه، ضد هوایی تانکه، این نماز جمعه رو ما عرض می شود که خوندیم و بعد که چون من قم بودم دیگه، هی چنین شد، چنان شد، کاری نداریم.
ببینید نماز جمعه این یک مظاهری دارد یک بواطنی دارد، نماز جمعه بُعد سیاست و عبادت در بالاترین عمق و قله معرفتی و عملی اسلامی دارد.
خب عرض می شود که نماز جمعه پله دومه. نماز وسطی دوم نماز جمعه است. نماز جمعه در عمق ایام أسبوع واقع است یا نه؟ بله، مگه نماز جمعه محور نیست؟ همونطوریکه ذیحجه محور است نسبت به سنه، نماز جمعه در عمق ایام أسبوع است، پس وسطی ست از نظر عمق.
اجتماع ضروریش بیشتر است، پس وسطی ست از نظر عمق اجتماع. پس صله اش بین انسان و خدا بیشتر است و بین انسان و جمعیت بیشتر است و انسان بیشتر می تواند جمعیت هایی رو در نماز جمعه ببیند تا در نماز جماعت سر محل یا مسجد جامع. این هم مرحله دوم وسطی.
مرحله سوم وسطی نماز فجر است. این هم شاهدی دارد در قرآن شریف سوره اسراء (أَقِمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا) [الاسراء: آیه ۷۸] چرا این دو رکعت اینجوره؟
خب زمان اینجوره. زمانش که خر و خر خواب و خسته و نوعاً اینطوریه دیگه، این یک.
دوم ملائکه لیل و نهار که اون روز عرض کردم و سوم انسان با اون خستگی، با اون حالت، بایسته ساعت بذاره، بیدارش کنن و نماز بخونه، این حالت اختصاص میده. در عمق اوقات است، عمق اوقات از نظر استراحت کیه آقایون؟ خوابه دیگه.
عمق اوقات از نظر شغل ظهر است و تا عصر است و تا چه، خب نماز ظهر مرحله سوم. ولی عمق اوقات زندگی انسان، زندگی ساز انسان عبارت است از اون عمق وقتی که خواب است، عمق وقتی که خواب است نوعاً عبارت است از اون نزدیک عرض می شود طلوع فجر.
این هم عمقه، کسیم نباشد خب نباشد، ولی این عمق عمق اوقاتی ست که نیازمند به استراحتی ست و بلندشدنش مشکله. کسانی هستن که نماز صبح رو میذارن قضا میشه، دیر میخوابن، چه میکنن، فلان میکنن، ولکن نماز صبح از نظر نص این آیه وسطی ست، منتهی وسطای به طور مطلق ذکر شده، اما وسطای در مرحله سومه.
و یه مطلب دیگه هم هستش که، در وقتی که انسان نماز فجر میخوند جوّ طاهر تر است یا نه؟ در این افقی که ما میخوانیم. در افقی که شما میخوانید، حتی افق اسلامی، افق اسلامی.
آیا این مکلفین، مکلفین که معاذلله فاسقن، چه ان، چه ان، چه ان، اینا خوابن دیگه، نوعاً خوابن، نفوس طیبه و طاهره اند که نوعاً بیدارن، نوعاً عرض می کنیم.
بنابراین در یک ظرف و در یک جوّ طیب و طاهر که انفاس قدسیه ایست با تحلیل و با تسبیح و با نماز که (يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ) [مزمل: آیه ۱] (قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا) [مزمل: آیه ۲] (نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا) [مزمل: آیه ۳] (أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا) [مزمل: آیه ۴] (إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا) [مزمل: آیه ۵].
این قول ثقیل مقدمه ثقیل میخواد. عبادت در نیمه شب و در طلوع فجر صادق که انسان همه راحتی رو بذاره کنار و در عمق مکان و زمان راحتی انسان نماز بخواند، نماز شب بخواند، این حساب دارد.
مرحله سوم نماز ظهر است، چرا؟ ظهر عمق اوقات است. حالا در تقسیم اوقات عرض می کنیم. ظهر، در ظهر معمولاً شغل انسان به اون مرحله بالا بالا بالا رسیده، کسانی که مشغولن.
کسانی که مشغول تجارتن، زراعتن، چه ان، چه ان، ظهر مؤذن میگه (الله اکبر) این در عمق اوقات است، در عمق اشغال است، در عمق گرمی کار است، مخصوصاً در هاجره هوای داغ تابستان مکه و مدینه که خب خیلی پیشانی روی زمین نمیتونستن بذارن.
از رسول الله صلوات الله علیه سوال کردن که ما روی پارچه ای بذاریم؟ فرمود اشکال نداره، برای اینکه نمی توانیم روی زمین بذاریم، روی حصیر بزاریم؟ روی چه بذاریم؟ این اشکال ندارد.
این مرحله چهارم نماز وسطی ست، بعد از نمازهای دیگر باهم نمیخوایم بگیم برابرن، و نمیخوایم بگیم (قطع صدا)
زمان مغرب، زمان عشا سخت تره چهار رکعته، زمان عشا سخت تره، زمان مغرب ابتدای شبه، ولکن اگر شما میخواید مراعات کنید به سنت نماز عشا اواخر شب بخوانید، خب این سختیش زیادتره. تتمه بحث رو انشالله خداوند توفیق بده فردا.
اللَّهُمَّ اشْرَحْ صُدُورَنَا بِنُورِ الْعِلْمِ وَالْإِيمَانِ وَمَعَارِفِ الْقُرْآنِ الْعَظِيمِ، وَوَفِّقْنَا لِمَا تُحِبُّهُ وَتَرْضَاهُ، وَجَنِّبْنَا عَمَّا لَا تُحِبُّهُ وَلَا تَرْضَاهُ.
وَالسَّلَامُ عَلَيْكُمْ.