جلسه دویست و شصت و هفتم درس خارج فقه

نماز (نماز جمعه)

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدالله الرّب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین

اعوذ بالله من الشیطان ارجیم

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ 

در اذا نودی مقداری بحث کردیم. و این دو جمله را عرض کنیم بعد برسیم به سراغ جملات بعدی. خود اذا نودی که مجهوله پس منادی هر کس می خواد باشه. شما چه اذا نودی رو به معنای یک اعلام و ندای خاصی برای نماز جمعه بگیرید غیر از اذان. چه اذان بگیرید. البته اصلاً اذانه. و لکن حتی اگر این رو هم ما از شما این احتمال رو پذیرفتیم که اذا نودی للصلات من یوم الجمعه یعنی الی صلات الجمعه الی صلات الجمعه الی صلات الجمعه. اگرم این باشه اون حرفی که گروهی از برادران فقیه زدند درست نیست. چی می فرمایند؟ می فرمایند شاید منادی باید امام معصوم باشد. یا از طرف امام معصوم باشد. می گیم این شاید شماروی این شاید هردو باطله. چرا؟ برای اینکه اینکه مجهول آورده اذا نودی، معلوم است که منادی هر کس می خواد باشه. اگر ندا ندای خاص نماز جمعه است و غیر از اذان اصلاً اذانم همینطوره. اگر ندا ندای خاص نماز جمعه است و غیر از اذان است که الی صلات الجمعه یا ایها الناس کذا کذا کذا محرض است که شرط نیست که منادی شخص خاصی باشد یا امام باشد یا مأذون خاص از طرف امام باشد یا مأذون عام از طرف امام باشد یا از طرف اون .. نه چون فرمودست نودی پس فعل مجهولو برا چی میارن؟ فعل مجهولو برای این میارن که فاعل مجهوله فاعل مجهوله یعنی اینکه گوینده مجهوله؟ خدا نمی داند فاعل کیه؟ نه خدا که می دونه. فعل مجهول آوردن برای اثبات این معناست که می خوان مارو آه و فهم کنن که بابا منادی می خواد هر کسی باشه. اونجا که فرمود اذا نادیتُ علی الصلات نفرمود اذا نودی علی الصلات اذا نادیتُ. چرا؟ برای اینکه منادی مسلمانه. مسلمان ها هستن که اذان می گفتن و کفار و مشرکین مسخره می کردن. در اینجا فرمود اذا نودی. حتی اگه مسیحی اذان بگه رادیو اذان بگه اصلاً اذان نگن وقت وارد شه. حالا ما به این مرحله نمی رسیم می گیم قدم اول این است که اذا نودی لصلات من یوم الجمعه رو اینطور احتمال بدیم بر خلاف ضرورت بر خلاف اجماع برخلاف روایات بر خلاف همه ادله که  اذا نودی مثل نماز عیدین و نماز عرض می شود که اموات باشه. الی صلات الجمعه. الی ص. حالا کی بگه الی صلات الجمعه؟ عده ای از آقایون می گن که اگر منادی امام معصوم باشد. یا نائب خاص امام معصوم باشد. یا نائب عام باشد. اذن عام داشته باشد. می گیم همه این یاها غلطه چون نودی مجهوله و خود مجهولیت تجهیل می کند احتمالات اختصاصات رو. این اولاً. شرطو می رسیم. شرط بحثش جداست. می گم شرط بحث نمی کنیم حالا. اون مطلب دومیست که بعد عرض می کنم. دوم اگر اذا نودی اذان است که اذانه. اذا نودی یعنی اذا اذّن. آیا اینجا این حرف میاد که اگر اذان برای نماز جمعه را امام معصوم گفت یا به دستور امام معصوم یا به اذن خاص و عام می گیم اینم غلطه چون نودی اذن اذان. بچه بگه بزرگ بگه دیوانه بگه شل بگه کور بگه مسیحی بگه یهودی بگه. مثل اون مسجدی که می گفتن که یه یهودی آوردن اذان بگه گفتن چرا؟ گفت برای اینکه یهودی کمتر پول می گیره. چندتام خمره شراب انداخته بودن از انگورای مسجد گفتن این چرا گفت خوب برای اینکه باید این انگورای مسجد رو صرف مسجد کرد شراب بندازیم پولش بیشتره ما شراب انداختیم امامشون عرض می شود که یه پاشو بلند می کرده یه پاش پایینه گفتن این چرا گفتن برای اینکه این امام یه پاش نجسه و عرض شود که وقت نداشته آب بکشه. حالا این مرحله دوم اذا نودی لصلات یوم الجمعه اذا اذن. ما اذا اذن رو قبول کردیم حالا. حالا مراحل بعدی می گیم. اذا اَذَّن امام. اَذَّن کذا اَذَّن کذا نفرمود. اَذنتُ هم نفرمود که ازش ما تکلیف در بیاریم. اذا اُذن. هر کی می خواد موذن باشه. این مرحله دوم. مرحله سوم. حرف شما. آیا خود اذان شرط وجوب نماز است؟ خوب نه. به ادله ای نه که دیروز عرض کردیم. و از جمله اینکه القای خصوصیت قطعیست در اینجا. احتمال نمی دهیم اصلا که گفتن اذان تا چه رسد بالاتر شنیدن اذان شرط وجوب حضور نماز جمعه باشد که اگر کل ممد قلی خوابش برد و اذان نگفت نماز جمعه تعطیل واجب نیست که خوب برید خونه هاتون بشینید و بخوابید. اضافه بر اینکه توجه کنید. اضافه بر اینکه در سابق عرض کردم تکراره در سابق و حالا هم اینطوره در سابق اگر می خواستن بگن وقت حاصل شد می گفتن اذان گفتن یا نه. اذان علامت دخول وقته. اعلام به دخول وقته. اعلام به دخول وقت واجب فی الوقت را که نمیاد از استحباب وجوب کنه. می دونید. اگر اعلام کردن که الان وقت ناهاره. خوب بیا سر سفره اگر اعلام نکردن سفره رم انداختن شما دارین می بینین نیاید سر سفره؟ اصلا اعلام موضوعیت که ندارد. اذان برای نماز این موضوعیت برای وجوب نماز که ندارد برای استحباب نمازهای مستحبی هم که ندارد. چون اذان. فهمیدیم نودی اذانه دیگه چون اذان موضوعیت از برای وجوب نماز ندارد بلکه فقط اعلام دخول وقت است. اذان که گفتن یعنی آقایون وقت حاصل شد. پس اذی نودی لصلات یوم الجمعه یعنی اذا دخل وقت یوم الجمعه وقت اول نه وقت آخر وقت آخر نوبت عصره. نماز عصر چهار رکعته و این حرفارو نداره که پس مرحله سوم اینه که یا ایها الذین آمنوا اذا نودی لصلات من یوم الجمعه یعنی اذا دخل زوال اذا ظاهرة الشمس یوم الجمعه شرط زمانیه شرط فعلی نیست. اگر ظهر شد بیاید خونه ما. من گفتم اگر ظهر شد. حالا اگر صدای منو نشنیدید. پس شما می دونید که ظهر شد باید رفت باید اگرو بشنوید. اگرو از نص من بشنوید. نخیر اگرو از ساعت بگیرید از آفتاب بگیرید از جای دیگه بگیرید. این اگر ها شرط اصلی نیست. این اگر ها اعلام به دخول وقته این مرحله اولی. اذا نودی لصلات من یوم الجمعه ببینید قرآن بناش بر اختصاریس که در اون اختصار اخلال نباشه دیگه. اگر یخورده مف مفصل تر بگوید که مختصرش دلالت بر همون معنای مفصل دارد این درسته؟ خوب نه دیگه. در اینجا. نفرمود اذا نودی لصلات الجمعه. اگر می فرمود لصلات الجمعه معنیش این بود که اذان برای نماز جمعه باید گفته بشه. البته ازونم نمی فهمیدیم که اگر اذان برای نگفتن نماز جمعه واجب نیست. نمی فهمیدیم. ولکن این مطلبو کسی استفاده کنه که اگر روز جمعه اذان گفتند برای و به نیت نماز جمعه باید بگن. آخه به نیت نمی گن. اذان گفتن برای اینکه زائوش دارد میزاد اول ظهر اذان می گه. در عین حال فهمیدیم که وقت حاصل شده و ما نماز جمعه رو مثلا می ریم. این جا نفرمود برای اینکه احتمال نیاد اذا نودی لصلات الجمعه.اذا نودی لصلات. اصل نماز منتها نماز در یوم جمعه عرض می شود که روز جمعه دوتاست. ظهر است عصر است در اینجا مراد وقت ظهر است در وقت ظهر این نماز که الان اینهمه بنده می گذرد نماز چار رکعتی هر روز نیست. نماز چار رکعتی که این حرفا را ندارد. وانگهی آیه بعد از وجوب نماز جمعه نازل شده. به دلیل خود جملاتی که در خود آیست. یه مرتبست آیه به عنوان تشریع است یه مرتبه تاکید تشریعه آیه تاکید تشریعه چرا؟ اذا نودی لاصلات من یوم الجمعه یوم جمعه رو فهمیدیم که روز جمعست. اصلاتی که در روز جمعست برای مسلمون ها بیِّن بود که این صلات خاص است. خطبتین و رکعتینه. به دلیل خود جملات آیه. ذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ. بعد و إِذَا رَأَوْا تِجَارَةً گله از کی داری می کنی؟ بابا اگه حالا داره نمازجمعه واجب می شه چیزی قبلا واقع نشده. قبلا تقسیمی واقع نشده. قبلا پیغمبرو در حال قیام و در حال خطبه تنها نگذاشتن آیه می گد که مسلسل آیات بیشتر همینه دیگه. این آیات در یک مرحله است. وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا قُلْ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ. این گلگی که می کنن از کسانی می کنن که پیغمبر اکرم در حال خطبه است طبل و شیپور دهلی کلوی بر عام المجایع بود مردم ضطرار داشتن تصاحب بکنن در خریدن معذالک خدا داره گله می کنه وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا. انْفَضُّوا. می پرن می رن و ول می کنن. و ترکتهما. پس آیه. هنوز واقع نشده چیزی. خبر داریم اینجا حاج آقا. خبر داریم. ترکون غائبا. نفرمود که در آینده اینا چی می خوان. نه خبر داره می ده. داره می گه و اذا راو کی آینده؟ نشده هنوز. کاری که من هنوز نکردم گله داره؟ فلانی پس فردا بناس که دروغ بگه. خوب حالا گله می کنی؟ اگه دروغ گفت خوب گله کنید. این آیه دارد ماضی را بیان می کند. وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا پس این دارد گله می کند از جریانات گذشته. در اینجا تطابق کتاب و سنت است براینکه این آیه مشرح نیست. منتها بعضی از فقها از مشرح نبودن آیه می خوان استفاده کنن که وجوب نیست. آیه داره خبر می ده. می گه بله. آیه مشرح نیست ولی موکد تشریحه. یه موقع آیه مشرح نیست داره خبر می ده. خوب نمی دونیم نماز جمعه واجبه یا نه. ولی آیه داره خبر می ده که نماز جمعه واجب بوده از اون وجوب های خیلی گنده چرا؟ اولاً عرض می شود یا ایها الذین آمنوا اذا نودی لصلات فسعوا که دوبله وجوب است. و زروا البیع می شه سوبله مرحله سوم و اذا روا تجارتاً شد روبله چارتا پنج تا چار پنج تا تاکید است نسبت به نماز جمعه ای که قبلا واجب شده و بعضی از مسلمون ها پیغمبر اکرمو در حال خطبه می ذارن و میدوئن طرف عرض می شود که لهو و تجارت. که هم لهو حرامه که اینجا حرام دوبله می شه لهو خودش مصداق حرامه و ول کردن واجب و رفتن سراغ لهو حرام دومه. تجارت چی؟ تجارت که بد نیستش که. تجارت همتراز یکی از مستحبات احیاناً واجب کفاییست احیانا واجب عینیست از برای مسلمون ها. ولی این مستحی یا واجب کفایی یا واجب عینی در حال اذا نودی الی صلات الیوم الجمعه چی میشه؟ حرام می شه. البته ما این بحث رو می کنیم که مراد از بیع چیه در اینجا واقعاً فقط بیع است یا هر عملی که منافات دارد با صلات جمعه. این عمل عرض می شود که حرام است. می خوایم بحث کنیم الان. من در اینجا چکارست؟ من در تفسیر هشت احتمال دادم. آیا من در اینجا تبعیضیه است؟ آیا سببیه است؟ آیا اختصاصیه است؟ آیا ابتدائیه است که نشویه باشه؟ اگر ابتدا و نشوم بگیریم که پنج تا می شه. پنج تا. نشویه ابتدائیه. سببی تبعیضیه بیانیه پنج احتمال دارد می خواید اضافه کنید در حاشیه تفسیر. پنج و در این پنج احتمال اذا نودی لصلات من یوم الجمعه ما بحث کردیم که این من چکارست یکی از احتمالات پنجگانست. بله آیا من یوم الجمعه متعلقش چیست؟  خوب دو احتمال فعلا داریم می بینیم. یک متعلقش نودیه باشد. نودیه من یوم الجمعه. ندایی که از یوم الجمعه است از شنبه نیست از یکشنبه نیست ندا از یوم جمعست چون صلاتم صلاتیست که روز جمعه خوانده می شه. این یک احتمال. که من یوم الجمعه متعلق باشد به ظرف موجود. اذا نودی. دو من یوم الجمعه محتمل به کائنون باشه. یعنی چی؟ کائنت. اذا نودی لصلات الکائن من یوم الجمعه. نماز که وجود پیدا می کند در اختصاص جمعه. که من اینجا از اختصاص ویژه خیلی معنای خوبی می گیرم. اذا نودی لصلات ندا شد برای الصلات صلاتی که می شناسیم برای اینکه توضیح بیشتر بشه نودی لصلات الکائن به نماز الجمعه. من  چیه؟ من اختصاصه. یعنی صلاتی که کی یک اختصاص به جمعه دارد. اختصاص به روز جمعه دارد. در اینجا ده دوازده تا احتماله. حالا در این ده دوازده تا احتمال یکی از احتمالات اینه. نمیشه انسان بچسبد به یه احتمال بگه فقط اینه؟ وقتی ده دوازده تا یا دو تا احتمال بیشتر بود انسان نمی تونه احتمالی که ردی است یا فرض کنید که اگر ردی هم نیست احتمالی که مذاب است با احتمال دیگر بچسبیم این ضلع درسته اون ضلع درست نیست. مثلا از جمله. اذا نودی لصلات من یوم الجمعه من عرض می شود که من بعض تبعیضی باشد و تبعیض زمانی وقتی که ندا می شود از برای نماز که بعض از زمان روز جمعه است نماز زمان نیست. نماز عمله عمل زمان نیستش که. نمازی که بعض. می گم صلاتی که زمانی هست ولی زمان نیست. صلات زمانیه خوب نشد صلات زمانی هست اما خودش زمانی نیست شما زمانی هستید اما زمانید؟ شما بعض ببینم شما بعض امروزید بعض فردایید؟ نه ظرف جمعه. بعض ظرف. نه اینکه دو رکعت نماز این فعل بعض زمانیست بعض زمانی بعض مکانیه بعض فعلیه. حالا. خیلی اصرار دارید بحثی ما نداریم. اونی که مطلبی رو باید استفاده کنه می دونه. اذا نودی لصلات من یوم الجمعه معلوم است که ندا اذان است منادی هر کس که می خواد باشد و امر برای دخول وقت است پس اینطور می شه. اذا دخل الوقت اذا ظاهرة الشمس یوم الجمعه فاسعوا الا ذکرالله فاسعوا کی؟ الذین آمنوا. الذین آمنوا به وجهٍ مستقرب به وجهٍ عام هر کی می خواد باشد بنابراین ما چه کار کنیم با این روایات؟ ملاحظه کنید در بحث نماز جمعه نود و دو صفحه عرض می شود که در مسائل الشیعه بحث کردیم. خدا رحمتش کنه. نود و دو صفحه. من صفحه دو رو باز می کنم. ملاحظه بفرمایید. حدیث اول صحیحه زلالت ابن اعلم. عن ابی جعفرٍ من بابٍ علیه السلام. انّما فرض الله عزّ و جل علی النّاس منَ الجُمُعةِ الی الجُمُعةِ خمساً و ثلاثین الصلات. روایت یا متداخله یا متداوره و اگرم متزاوره مخالف نداره آخه روایتی که متواترم نیست، متواتر نیست، اما مخالف نداره انسان گر می شود که این وارده شده. حالا انّما فرض الله عزّ و جل علی النّاس منَ الجُمُعةِ الی الجُمُعةِ خمساً و ثلاثین الصلات. منها صلاتٌ واحدة فرض الله عز و جل فی جماعة و هی الجُمُعة. یعنی برا کی؟ برا همه دیگه؟ و بدعها ان تسعة. تو این تسعه هیچکدوم از این روایات چنانکه دیروز اشاره کردم ندارد که و کسانی که در زمان غیاب معصومند مستثنان. حتی مجنون و صغیر داره ها اما کسانی که در زمان غیبت معصوم هستند مستثنی هستند ندارد. که آقایون که قائل به اصول تخطیه هستند یا قائل به حرمتند  می گن شرط است حضور امام معصوم. آقا این شرطو شما از کجا آوردی؟ نه آیه می گوید و نه این روایات متواتره یا متزاوره. حالا و بدعها عن تسعه. ببینید عن الصغیر و الکبیر و المجنون و المسافر و العبد و المرأت و المریض و الاعما و من کان علی رأس فرسخین. این تکرار شده است در روایت متعدده در بعضی از روایات بعضیش افتاده که اینم دلیل بر مطلب چیه؟ … حالا اینو سوالاتی که عرض کردم. یکیش این بود. اگر چنانچه، تکرار می کنم برای اینکه خود مطلب مهمه. اگر چنانچه معذورند حتماً یا معذورند وجوباً ترجیحیاً از اقامه یا شرکت در نماز جمعه کسانی که در غیاب معصوم هستند چرا در هیچکدوم از روایات ذکر نشد؟ حتی صغیر و مجنون که مکلف نیستند ذکر شد. این اولیش. ثانیاً چرا صغیر و مجنون آمد؟ ها. آخه روایات دنباله رو آیاته دیگه. آیه چقدر تأکید دارد راجع به نماز جمعه؟ انقدر موکد است امر سعی. اگر بیع بود تجارت نرید اگر چه فلان فلان فلان این تاکیدات منعکس شدست در این روایات. که می گد به قدری وجوب نماز جمعه مسلم بود در زمان رسول الله صلوات الله علیه و در زمان ائمه که حتی مردم خیال می کردند که خوب بر صغیرم واجبه. بر مجنونم واجبه لذا صغیر و کبیر استثنا شد. استثنا متصلم هست منقطع که معنی ندارد باشد. و الّا، الّا الحمار، الّا الفرص، الّا مثلاً غیره و ذالک. این. نه با این وصف. ولی اونقدر خطاب مهمه اونقدر وجوب مهمه که به ذهن، اول اسلام حالا تازه که اینطوره. اول اسلام که البته خوب الذین آمنوا خود آقایون مکلفن ولی خوب این بقدری مهم است که بچه مومنم بله. خوب مجنونم بله مثلا. که این بله ها به ذهن ها میومد و لذا ائمه علیهم السلام استثنا فرمودند صغیر و مجنون. اولاً. ثانیاً که یه مقداری جواب بالاتر بشه اصلاً بهشون می گیم. صغیر، حالا اونم بحث می کنیم. می خوایم بحث کنیم بله. وانگهی. مطلب دوم اینست که صغیر و مجنون رو فرمودند برای چی؟ جاء من قوم الّاالحما. یعنی خیلی مطلب لطیف است در جواب فرمایش شما. جاء من قوم الّاالحمار. چی می فرمایید؟ قوم من آمدن مگر خر. یعنی چی؟ یعنی صد در صد قوم من آمدن یه دونه استثنا نداره. روشن است یا نه؟ در اینجا در اینجا که می فرماید الّا. الّا می خواد هفت تا رو ذکر کنه. هفت تایی که مکلفن. چرا صغیر و مجنونو آورد می خواد بگه که فقط هفت تا فقط هفت تا هیچی زیاد و کم ندارد اگر بخواید بگید زیاد دارد صغیر مجنون این صغیر و م جنون که مکلف نیستند و جز الذین امنوا نیستن هیچکس قبول ندارد که مکلفند این حرف دومه ها. هیچ کس همه قبول دارند که اینا مکلف نیستن الذین امنو شامل حالش نیست مکلف شامل حالش نیست. معذالک می خواد حذف کنه می گه اگر کسانی مستثنا هستن من کان علی رأس فرسخین کور نمی دونم چه مریض چه چه. چی فهمیدیم؟ فهمیدیم که هیچ شرطی وجود نداره. یعنی برای وجوب نمازجمعه شرط حضور معصوم قطعا وجود ندارد چون اگر شرط حضور معصوم بود اینجا روایت در دوجهت باهاش دعوا می کنه یکی اینکه خوب نگفته دوم آقا صغیر و مجنون رو گفته است جاء من قوم الا الحمار و گفتن صغیر و مجنون دلیل است بر حذف یعنی منحصرا اینا مستثنا هستند تازه ما در حذف بحث می کنیم. یعنی حذف همون سوالی که شما فرمودید. آیا مگر زن مکلف نیست چرا مگر پیرمرد مکلف نیست چرا من کان علی الراس فرسخین. چرا. مسافر چرا کور چرا عبد چرا همه مکلفن پس چرا استثنا شده. جواب. اگه چیزی به نظر آقایون هست بفرمایید  در جواب. من سکوت می کنم یه چند دقیقه ای. چرا. چرا. یا ایها الذین آمنو مگر زن های مومنه را نمی گیره؟ مگه زینب سلام الله علیه واجب نیست نماز جمعه امیرالمومنین بره؟ زینب که ایمانش از کل رجال زمان امیرالمومنین الا امیرالمومنین بالاتر است. این شبیه به اون حدیثی است که نقل می کند در حج از امیرالمومنین که زن ها در چند جهت است که چنین از جمله نواقس البعقول است و اما نقصان عقولهم و عقودهم عن الصلات ایام عادتهم خوب این دروغه چرا زنها نواقص العقول و حتی ایمانست؟ چرا زنها نواقص الایمانن؟ نقصان ایمانشو اشتباه خوندم. نقصان ایمانشون به این صورت است که در مواقع عذر و عاد نماز نمی خوانند. شما ببین نقصان ایمان اینها نیست. اگه بخوای نقصان بگیری نقصان شرعه شرع گفته نخونن. بابا شرع به زینب سلام الله علیها و ام کلثوم سلام الله علیهما مصوم که نبودند. حالا در معصوم بحثه. به اینا گفته است در ایام عادت نماز نخوانید. ایمان اینا کمه یا شرع می گه نخونید؟ اینا به احترام شرع نمی خوانند. و دلشونم می سوزه که چرا ما نباید نماز بخونیم در این مدت. پس این دلیل بر نقصان ایمان نیست. در اینجا یا ایها الذین آمنوا چرا شامل زن ها نشود؟ اونی که معذور نیست چی؟ شامل زنا هم می شه. خوب بسیار خوب. اکثرا عذر دارن یا ندارن؟ نه دارن. مخصوصا حالا. الان که در دانشگاه تهران حدود یک میلیون جمع می شد انقدر زن میاد چه عذریه مثلا؟ چی چیه که مثلا این زن معذور باشد مرد نه؟ مطلب. این زن هرچه که در زمانی که عبده یک بلایی این روایات جعلی یا روایاتی که من می شنوم سر عبدها آورده که چه عرض کنم. عبد به قولی چه فرقی دارد بلکه عبد شرف دارد احیناً بر حر. اگه شما یه نوکری بیارید تو خونه خوب نوکر شماست نوکر فرق داره. ولی اگر بنده زر خرید باشه نه. همون غذایی که خودت می خورید به او لباسی که خودتون می پوشید به او و و و الی آخره و مجانی در این مدرسه داخلی عرض می شود که این رو تربیت می کنید. حال. در خیلی جاها به عبد ظلم شده از  جمله. عبد نماز جمعه واجب نیست برود مگر مالک اذن دهد مالک چی کارست. آقا اگر عبد مومن است خوب نماز جمعه هم بر مومن واجبه چطور حکم خدا در اینجا ساقط می شود به حساب یک مولای نره خر می خواد اجازه نده مگه حق داره اجازه نده این مولا خودش نماز جمعه میره یا نمیره عبد من نخیر تو نماز جمعه نیا خوب غلط می کنی حرف می زنی در اینکه حکم خدا که مقدم است بربشر اینجور نیست که حکم خدا محکوم باشد پس شما از کجا این حرفو آوردی روایته ما غلط کرده دروغه جعله. ما در قرآن شریف فقط داریم که معذور خوب معذور دو جوره ما دو جور معذور داریم یک جور معذور از انجام واجب که واجب نیست برش واجب بلکه واجب برش چیه راجعه در صلات داریم در صوم داریم در حج داریم در مجد داریم در صومش فرمودن و علی الذین یتبعون هوا فطرت طعام مسکین و من تحب آخرین فهوا خیر له و عن تصیموا خیر لکم ان کنتم تعلمون. یعنی کسی که جونش بالا بیاد روزه بگیره اما مریض نمی شه. لطاقه دیگه. این واجب نیست حالا بگیره. ینی خدا می گد که تمام صد در صد قدرتتونو لزومی ندارد مصرف کنید. مقداری قدرت باید باشه . ولکن و عن تصیموا خیر لکم. تازه اگه روزه بگیری بهتره بعدش و لم تحب اخین فهوا خیر له. تطبُّ تکلفه اگر در یک کار خیری که برتون واجب نیست اگر تکلف برای خودتون قائل شدید به زحمت انداختید خودتون رو من دو ضرر و من دون خطر در اینجا فهو خیر لکم. پس این روزه مستحب این آدم خیلی بالاتر از روزه واجب دیگران که اطاقه ندارن. یا در حج همینطوره. در حج من استطاع علی سبیلا. اما اگه کسی که نتونست. صد در صد قدرتو مصرف کرد و رفت و اومد و حرامم در کار نبود این حجو آقایون می گن که قبول نیست. این قبول تره برای که من و لم تحب اخین فهوا خیر له این بهتر است از دل اون. مگر حج خیر نیست مگر صوم خیر نیست یا نماز. آقا من بایستم نماز بخونم مریضم سختمه مریض تر نمی شما سختمه خوب واجب نیست بایستی اما اگر بایستی و من تحب رو داری.  و لم تحب اخین فهوا خیر له این بهتر است برای او منتها خدا واجب نکرده است نخواسته است جان ما را بگیره اما اگر ما خواستیم. تازه بهتر است که. حالا در اینجا. در اینجا اگر که خیلی سخت است برای زن برای کور برای مریض برای مسافر برای عبد برای شل برای مریض خیلی سخته اما سختیست که می شه تحمل کرد خوب این بیاد باریکلا داره واجب نیست بسم الله اما بعضی جاها حرامه مریضی که اگر برود نماز جمعه مرضش شدید می شود زنی که سابق اینطور بود حالا چه عرض کنم زنی که اگر برود نمازجمعه دچار مردها می شه یا زنی که حتی اگر حج بره و محرمی نداره اگر حج بره اونجا بر ناموس خود می ترسه خوب واجب نیست. مگر اینکه بتواند کاری کند که ناموس او مورد تطاول و عرض می شود. اگر واجب اهمی در کار نباشد، اگر خطری و ضرری که فوق این واجب است در کار نباشد پس اون سه بعده. در انجام کل فرایض ما سه حال داریم. یک حال عادی هیچ عذری خوب باید انجام بدیم. یک حالی که نه حالت اطاقه است یعنی صد در صد قدرت باید مصرف شه و دو معذور دیگرو نداره یک واجبه اهم از بین نمیره دو خطر و ضرری در کار نیست در اینجا فمن تحب خیره هو خیر له است. سه اینکه واجب اهمی از بین میره اگر من نماز جمعه را بروم حجم باطل می شه که امروز نماز جمعست برم ولی اگر نماز جمعه رو برم یه کارایی برای حج باید انجام بدم که اگر نکنم حج باطله خوب می گه نرو. براینکه واجب اهم در کاره یا اگر من نماز جمعه بروم یک خطری به من متوجه می شه. خطر جانی خطر چه. اونی که واجب اهم است در لسان شریعت در این موارد بسم الله. اما هفت تا شما استنثنا می کنید که چی؟ بله به قول شما که اگر معذبن بسم الله. نوعاً می بینید موذبه است. بسم الله. اما کسی که سر دو فرسخیه مخصوصاً حالا. کسی که سر یازده کیلومتری دانشگاه است سر بیست کیلومتری دانشگاهه سوار ماشین می شه ده دقیقه ای می رسه. این من کان علی رأس فرسخین می گیردش؟ خوب نمی گیره. بله در اون زمان فرسخین ربع سفر بود. یعنی چه؟ یعنی در بیست و چهار ساعت شیش ساعت راه. شیش ساعت راه جون صاحب بچه درمیاد. پدرشم که در میاد مشکله. یا زن اگر بخواد هن و هن بره نماز جمعه در مدینه در مکه در کوفه در کجا با اون زحمات و با اون گرد و خاک و با اون فلان و بهمان خوب مشکله. یا کور تازه در کورش مگر ما در نماز جماعت نخواندیم که شخصی سوال کرد از رسول الله صلوات الله علیه اسمش یادم نیست. عرض کرد من کورم. و کسی هم ندارم که دست منو بگیره بیاره مسجد. نزدیک مسجد بوده. حالا من معذورم از نماز جماعت. فرمود نه. یه بند ببند دستت یه بند ببند مسجد. این بند تو رو راهنمایی می کنه.  انقدر است وجوب نماز جماعت که باید مسلمانان با هم مُنتَق باشند. باهم متصل و متحد باشند. و این انتقام و ارتباط و اتصال و وحدت مسلمون ها مخصوصاً در عبادات عرض می شود که مورد تاکید است تا چه رسد بر.حالا این چند دسته ای که

+ در اینکه اینایی که مستثنا شدن اگر برند بهتره بحثی نیست. ولی بر اینکه وجوب است که  اینم شکی نیست.

– خوب

+ ولی براینکه در میان احکام همیشه قالبیت منظور شده ولی در عذر زن

– خوب شخصیه

+ عذر زن غلبه داره

– نشد

+ شخصیه جوابشو می دیم ببینید یه وقتا هست که می گن غالب. یه وقتا می گن قوت غالب که اونم قبول داریم. یه وقتم نه. می گه آقا. … لابکم الیصر و لا یریدکم العذر. یصر و عذر این نوعی شخصیه. ممکنه است یه نفر آدم چل و هشت ساعت روزه بگیره هیچیش نشه. ولی بنده دوازده ساعت بگیرم پدر صاب بچه در بیاد. خوب آیا من. همین دیگه. ببینید نوع اینجا باید تغییر کنه. عذر نوعی نیست که. عذر شخصیه. عذر حرج عرض می شود که مرض این چیز خطر. اینا شخصیه اینا نوعی نیستش که 

+ عذر زن شخصی نوعیش مثل همه فرق نمی کنه که شخصی و نوعی

– چطور شد؟ اگر همسایه این خانوم معذوره و خود این خانوم معذور نیست از هر مردی قوی تره؟

+ عذر عادیشون که مساویه اینکه بحثی نیست. عذر شغلیشونم

– نشد این معذوره. کسی که معذور نیست چی؟ ما که به حجت قرآن عرض می کنیم. بر محور قرآن در ابعاد دیگر که ابعاد اولیه را عرض کردیم. کسی که معذور است یا عذریست که وجوب رو از بین می برد بسم الله خواست بیاد بیاد. عذریست که اصلا از جواز وضع نمی برد، باز بسم الله. بنابراین این روایتو ما اینطوری معنا می کنیم. می گیم این کسانی که در این روایات مستثنا شده اند و لذا در بعضی از روایات داریم اگر نداشتیم مهم نبود که سوال می کند. زنیست که اگر بره نماز نزدیک نماز جمعه هم هست. می خونیم بعداً. اگر بره نماز و طوری هم نیستا. بر او واجبه که بره. می گن که خوب مطلب چیه؟ تازه اگر اون روایتم نباشد عمده محور فهم ما کتاب الله است که کتاب الله در بعد اول یا ایها الذین آمنوا اذا نودی و در بعد دوم مطیع به وجهٍ عام هر که می خواد باشد و هرچه می خواد باشد مطیع برش واجب نیست. مستحب است. یا چی. و کسی که یا واجب اهمی در کار است که این واجبو حرام می کنه مثل حج که مثال زدم یا خطری یا ضرری جانی یا هر چی در کار است که این واجب رو عرض می شود که حرام می کند حتی اون خطر و ضرر هم واجب امر نیس. جلوگیری از خطر و ضرر هم واجب امر نیست. پس ما یک کلمه عرض می کنیم. اگر واجبی اهم از حضور اهم از حضور نماز جمعه در کار بود نماز جمعه چی می شه؟ حرام. حالا اهم یا واجب منفصل بود یا هرچه. بنابراین این هفت تایی که در این روایت نقل شده است که عن الصغیر که کبیر پیرمرده. جوونهاش درون نمازجمعه ها به زحمت. کبیر پیرمرده. من یادمه در نجف که نماز جمعه می خوندم بعضی از بزرگانی که حالا نمی گم تشریف دارن یا نه. می فرمودن خوب به نظر منم اذا اقیمت وجب الحضور تعیین الاعرب دارد. پیرمردم. به ایشون جواب دادم یخورده ام خندیدیم با هم. گفتم تو پیرمردی نیستی که زیر طاقه ای قشنگم راه میری مثل بلبلم می پری. عرض شود که عن الصغیره یه عده هم می گفتن ما ااا بگم یا نگم. می گفتن ما نماز جمعه شمارو خوب نمی خوایم بیایم. مقلد آقای خویی هم هستیم. پس چه کنیم؟ اینا بالواسطه و بی واسطه می گفتن ما ایشونو تفثیق می کنیم که نماز جمعش واجب نباشه. گفتم شما خدارو اول باید تفثیق کنید که نماز جمعه رو واجب کرده. اول خدا را بگید که فاثقه که نماز جمعه رو واجب کرده. در بیروتم یادمه که در یک اجتماعی یکی از پیشنمازا نشسته بود پیرمردی بود. در حضور جمع که من می خواستم سخنرانی کنم بعد آقای بدر بود که خدا رحمتش کنه. جمعیت زیادی بود. در شیّاف. به این گفت شیخنا. در حضور همه. شیخنا انا فثقک حتی لا عاطی صلات الجمعه لانَّ صدرک یکون الا اقیمت وجب الحدود تعیین بوحدت. گفتم و انا یکفرک. تو تفسیر اینو کامل می گم. گفت چرا. گفتم برای اینکه خدا نماز جمعه رو واجب کرده. پس شما خدا را از خدایی بیندازید که نماز جمعه تشکیل نشه. گفت من شوخی کردم. گفتم ولی من شوخی نکردم من جدی گفتم شما کافرید. حالا عرض می شود که. عن الصغیر و الکبیر و المجنون و المسافر. کدوم مسافر؟ مسافری که در روایت گفته. مسافری که بیست چهار ساعت راه خطر و ضرر و پدر صاب بچه درومده و حالا دیگه اگه بخواد بره نماز جمعه جونشم بالا میاد و این اما مسافری که چار فرسخ اومده چطوره؟ یا با طیاره من دارم سفر می کنم. و العبد. اینو که اصلا قبول نداریم. و المرأت اونم مخصوصاً مرئه های حالا که از مردها هم دارند قوی تر می شن و عرض شود که و المریض. چه مریضی؟ یه مریضی از بس خورده شکمش درد می کنه خوب این باید راه بره. چطور مریضی که من کان منکم … علی سفر اینقد خورده خورده که داره می ترکه و بنابراین روزه رو نگیره. آقا این روزه رو دوبله و سوبله باید بگیره. مریضی که اصلاً خود روزه گرفتن مرضو شدید می کنه یا مرضو ادامه می ده. در اینجا اون مریضی که شرکت در اجتماعات و راه رفتن و انتقال براش مشکل یا مرض زیاد میشه یا براش سخته. من القضا سیاست معا. و الاعما. چشم دارا به سختی نماز جمعه می تونستن برن. و الاعما مگر اون اعمایی که به قول رسول الله صلوات الله علیه تو اگر نزدیک مسجدی یا می شه یه بندی ببندی بیای مسجد خوب بیا. پس اون اعمایی که معذوره. و من کان علی رأس فرسخین. اون فرسخین که الان فرسخین ربع هزار و دویست کیلومتره حداقل. ما که اینم که قبول نداریم اخیراً. ربع هزار و دویست کیلومتر که سیصد کیلومتره. اگه کسی سر سیصد کیلومتریه خوب می تونه نیاد. اما اگر سر سیصد کیلومتری می تونه بیاد و براش عرض می شود که حرجی و مرجی و ازین حرفا

+آیا ائمه نمی دونستن که آینده این وسایل

-چون می دونستن فرمودن که انّما، اینو نبودید شما، انّما یرجی الی القصد و فی ثمانة ثلاثه لانها مسیرة یوم به … والسیر و قال. چون می دونستن اینو گفتن. محور یک روز راه با بیشترین وسائل مسافرته چون می دونستن اینو گفتن اگه نمی دونستن نمی گفتن. خوب حالا این روایت البته جاش جای تفسیل بعدیست که عرض می کنم. اذا نودی لصلات من یوم الجمعه فاسعوا الی ذکر الله فاسعوا چیه؟ کی فاسعوا. ببینید یه وقت هست انسان قبل از ظهر می ره و جای نماز می شینه تا ظهر بشه یا اول ظهر اونجا حاضر بشه. یه مرتبه نه. تا سر ظهر این جای خودش نشسته. حداقلو آیه داره می گه. حداقل. حداقل وجوب حضور جمعه اینست که اول ظهر که شد هرجا هستید و می توانید بسرعت بروید به سوی ذکرالله. ما یک بحث در فاسعوا داریم یک بحث در الی ذکر الله داریم. البته بحث در الی ذکر الله یه مقداری بیشتر است و بیشتر از اونچه در تفسیر من یادداشت کردم. فاسعوا. فاسعوا چی؟ فاسعوال بدنیة. فاسعوا علمیة. فاسعوا ترمیة. فاسعوا اجتماعیة. فاسعوا شرایطیة. همش سعیه. اگر گفتن شما در نوشتن کتاب باید سعی کنید یعنی قلمش خوب کاغذش خوب مرکبش خوب مطلبش خوب جاش خوب زمانش خوب مکانش خوب مگه اینطور نیست؟ چون سعی است به سوی چه؟ به سوی نماز جمعه.این حضور در نماز جمعه که خطبه ها را انسان گوش بدهد و رکعتین را انجام بدهد این سعی هایی لازم دارد. مقداریش قبلاً باید تهیه بشه. اگر همه رو انسان بذاره اول ظهر هیچی غروبم امکان داره نرسه. مقادیریش باید انجام شده باشد قبلا قبل از ظهر. قبل از ظهر مقادیریش مثل حج هر که باید قبل از زمان حج باید که یه وسایل فراهم بشه تا وقتی که نزدیک حج شد انسان فقط بره.مکه فقط رفتنه. در نماز جمعه هم فقط برای اینکه حضور در خطبتین پیدا کند این فاسعوا . اما فسعوا قبل. طهارتش قبل لباسه که شرط صحت نماز است قبل آمادگی قبل چه قبل چه قبل پس در تمام ابعاد فاسعوا در اینجا هست. منتها فاسعویست که به ذکر الله برسه انسان. به عواید ذکر الله که بعد اولش قطبتین است برسد. خوب ما از اینجا یه استفاده ای می کنیم. سوال که بحثش بعده برای اشاره. آیا نماز جمعه از اول ظهر تا چه وقت وقت داره؟ به عقیده من تا یه ساعت الی دو ساعت. چرا؟ برای اینکه در اون موقع من کان علی رأس فرسخین چقدر وقت می خواست که این فرسخین را پیاده بیاد؟ فرسخین پیاده چقد وقت می خواست؟ دو ساعت وقت نمی خواد؟ دو ساعت حداقل وقت می خواد. پس تا دو ساعت می تونه خطبتینو تاخیر کنه. این حد اعلاشه. البته این حدیست که مشکل است شنیدنش الان ولی باید بحث کنیم. خوب پس این فاسعوا علی ذکر الله درست است این حداقل وجوب شرکت در نماز جمعه را داره می گد به عنوان اختیار. بعضی مقدمات. ولی اگه همه مقدمات فراهمه من تو خونه نشستم تا برسم نمازجمعه ده دقیقه یه ربع نیم ساعت یه ساعت وقت داریم. حالا فرض کنیم یا نه. نمی گیم که زائل بشه. نه می خواد بگد که وجوب مضیقش از وقتیست که اذان می گن. وجوب مضیقش. آیا وجوب موَسَع داریم؟ وجوب موسع یا حضور نماز جمعه باید یه ساعت قبل دو ساعت قبل یه ربع قبل باشیم. بسم الله. اما وجوب مضیقش که اگه ازین تغییر کنیم که از بین می ره. اینو داریم می گیم. وجوب مضیق نماز جمعه اینست که بابا حالا قبل از اینکه اذان بگن نرفتید حاضر نشدید محیا نبودید.

چرا نمی شه؟ اولا ببینید خود اقامه جمعه شرط جوازش پنج نفره که احد اون امامه. شرط وجوبش هفت نفره که احد اون امامه. اگر پنج یا هفت شد امام می تونه شروع کنه وجوب نداره که انتظاعت پیدا کنه. ولکن بر دیگران واجب است که از اول خطبه باشند اما در خطبه شرکت کردن دو بعد دارد. یک بعدی که از اول خطبه باشد خوب یک بعد دیگرست که بالاخره مقادیری از خطبه رو بتوانند گوش بدهند مثلا خطبه اول که دوم مرحله بعده. خطبتین اینجوریه. مقادیری از خطبه اولو بتوانند گوش بدند این کی ممکن است؟ وقتی اذان گفتن فاسعوا. با سرعت خود را برساند. این با سرعت خود را برسان بدل از چند چیزه یک اگر من نشستم اونجا با سرعت برسم معنا نداره. اگر من نزدیک محل اقامه نماز جمعه هستم با سرعت معنا نداره. سرعتو کجا می گه سرعت … اضطراریه.

بله. بله. اینجا حداقل داره می گه. نشد. اونجا هم قبل از وقت درسته هم بعد از وقت. اینجا وقت مضیقه. یعنی وقت نماز جمعه مضیقه. فوقش تا دو ساعت. فوق نماز جمعه تا دو ساعته. ما از کجا می فهمیم. از اینکه من کان علی رأس فرسخین پس اعاده شود. کی؟ کی؟ خوب اول وقته حاضر شوید. بسم الله. ولی از آیه چی می فهمید؟ آیه می فرماید که اذا نودی فاسعوا. سعی از کی شروع می شود. حداقل. حداقل سعی از وقتی که اذان می گویند خوب این اگر که دو فرسخ که دو ساعت وقت می خواد فاصله داره باید جوری خود را آماده کند که برسد به مقداری از خطبه اول البته یه بحثیس که به طور مفصل خواهد آمد ولی خواستیم اینجا بعنوان اشاره بین هلالین مطلب رو از آیه عرض کنیم. فاسعوا. خوب این فاسعوا. بنده سعی می کنم. رفقام نشستن خوب . این سعی فردی که نیست اگر بر من واجب است که در واجب شرکت کنم آیا واجب نیست امر به معروف کنم؟ آیا واجب نیست نهی از منکر کنم؟ واجبه دیگه. و تواسعوا بالحق و تواسعوا بالصبر پس فاسعوا سعی فردی سعی درونی سعی برونی سعی ظاهری سعی علمی سعی چه و سعی اجتماعی که امر به معروف باشد برای کسانی که می خوان امر بهشون کنن وادار کنن به نماز جمعه برن و نهی از منکر کسانی که مصرن بر ترد اونها مثلاً ترک کنن. پس فاسعوا اینه نفرمود که واذا نودی فظهروا یا فکونوا نخیر اون حداقل و زاویه اخیرش اینه که فاسعوا الی ذکرلله و زروا البیع. ذکرلله به نظر آقایون چیه؟ خوب احتمالاته. یه کسی میاد می گه که. بله خوب البته اینطوره. یکی میاد می گه که ذکرلله درینجا صلاته . فاسعوا الی ذکرلله یعنی نمازو بخونید. خطبتین یعنی هیچی. خوب این دروغه. چرا؟ برای اینکه خداوند سه جمله فرمود اول صلات بعد ذکرلله بعد صلات هر سه هم یه چیزی می خواد بگه خوب اگر مراد اول صلات فقط رکعتین بود و مراد صلات دوم رکعتین بود مراد ذکرلله چیه؟ اگر همون رکعتینه چرا صلا چرا ذکرلله گفت؟ خوب بگه صلات دیگه از اول … که اذا نودی الی صلات یوم الجمعه فاسعوا به ذکرلله فاسعوا لصلات نفرمود. فاسعوا علیها نفرمود خوب مختصرترش اینست که بگه فاسعوا علیها. بله. فرمود فاسعوا الی ذکرالله و زروا البیع ذالکم. بعد و اذا قضیت الصلات فانتشروا فی الارض. پس مراد از ذکرالله نمی تونه فقط صلات باشه.

+این به حساب این که مقدمات صلات هم ذکراللهه حتما تو این آیه می گه فاسعوا

-مقدمات واجب نیست. فاسعوا امره. وجوبه. واجب نیست. حالا عرض می کنم. پس این صلات خالی نیست. یکی می گه ذکرلله خالیه. می گیم اگه ذکرلله خالیه پس اذا قضیت الصلات چرا فرمودند. اذا قضیت ذکرالله. اگر ذکرلله اگر خطبتین فقط واجب است و رکعتین واجب نیست پس چرا اذا قضیت الصلات است. ببینید خود نکات آیات مارو عام الفهم می کنه ها. پس این اذا قضیت الصلات می فهمونه که بابا اون ذکرالله مجموع خطبتین و رکعتینه. صلات اول مجموعه صلات دوم مجموعه ذکرلله مجموعه پس چرا ذکرلله فرمود. و مراد از ذکرلله چیه. مراد از ذکرلله فکر کنید یک بعدیست یا دو بعدیست یا سه بعدیس. من اشاره کردم فقط شما فکر کنید تا شنبه ببینید چه می شه. آیا ذکرلله یک بعده از مثلث ذکرللهه یا دو بعده یا سه بعده. مراد چیه؟ چون ذکرلله معلوم است که خطبتین است و رکعتین البته مزید بیانم داره در تفسیرم مراجعه کنید. این ذکرلله که خطبتین و رکعتینه فاسعوا الی ذکرلله کدوم چون ذکرلله اضافه مصدر است. مصدر که اضافه می شه گاه اضافه فاعل و مفعوله گاه به عکسه گاه اهم. اینجا کدومه؟ فاسعوا الی ذکرلله یعنی فاسعوا الی کاری که خدا شمارا یاد کنه یا فاسعوا الی کاری که شما خدا را یاد کنی یا فاسعوا الی کاری که امام جمعه خدا رو بیاد شما بیاره. به نظر آقایون کدوم مراده در اینجا. احسنت. فاسعوا الی ذکرالله. می بینید امام جمعه یذکرالله فاسعوا خودتون تتذکرون الله فاسعوا الله یذکرکم فاسعوا فذکرونی اذکرونی مگه اینطور نیست؟ فاذکرونی اذکرکم و اذکرونی و لاتکفرون. اونوقت در این ذکرلله مطالبی هست که باید عرض کنیم با یه.