جلسه دویست و هفتاد و دوم درس خارج فقه

نماز (نماز جمعه)

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدالله الرّب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین

اعوذ بالله من الشیطان ارجیم

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ 

برخلاف اونچه زیاد گمان می شود، نه تنها قرآن شریف کل ضوابط اسلامیه را فقهاً فلسفتاً عرفاناً و هرچه بیان فرموده است، و نه یک مرتبه و دو مرتبه بلکه احیاناً مکرراً، قرآن شریف خصوصیات احکام عالیه اسلام را هم ذکر کرده است. ما سه بخش در احکام حرف داریم. و سه زاویه دارد احکام. احکام تفهیم ما. زاویه اولا که رأس الزاویه است در مثلث هندسه احکام که سازنده جریان اسلام است شخصاً و اجتماعاً رأس الزاویه عبارتست از، ما هرچه بگردیم هرچه زحمت بکشیم هرچه مطالعه کنیم هرچه بحث بفرماییم که یک قاعده از قواعد فعلیه که مورد احتیاج مکلفین است در قرآن نباشد نمی تونیم پیدا کنیم. کتبی را فقهای ما رضوان الله علیهم … الله تعالی راجع به قواعد فقهیه احیاناً نوشته اند. شاید قواعد اینها از نظر تعداد از سی الی چهل قاعده تجاوز نمی کنه. با اینکه قواعد مستألفه اینها از قرآن شاید که سه چهار قاعده مثلاً باشه. وقتی هم که به این آیات قرآن می رسند مثل اینستکه مثلاً فرض کنید به یک کسی رسیدند که صرف بهش اعتنا نباید کرد. این آیه اجمال دارد. دلالت ندارد. چنین دارد چنان دارد چنان دارد. ولکن وقتی ما مقداری مطالعه می کنیم در قرآن شریف بیش از صد قاعده فعلی از نصوص قرآن و از ظواهر قرآن ما استفاده می کنیم. این زاویه اولا. زوایه ثانیه عبارت است از احکام جزئیه که قرآن بحث فرموده. در خیلی از ابواب از احکام جزئیه قرآن شریف اسم برده و بیان خصوصیات و شرایط و معانی کرده. این دو. و این احکام جزئیه امهات احکام جزئی انتفع است. هر حکم جزئی را قرآن بیان نمی کنه که. قرآن که بناست بعضی از احکام جزئیه را بیان کنه اون احکام جزئیه ای که خودش ضابطیت دارد. کلیت دارد. عظمت دارد. در قله است. اهمیت دارد. که باید در قرآن شریف ذکر بشه. قسم سوم احکام جزئیه ایست که از دو لحاظ ما اونهارو استفاده می کنیم. لحاظ اصلی احکام جزئیه ایست که از ضوابط کلیه فقهیه قرآنیه ما استفاده می کنیم اگر یک حدیثم نباشد خوب نباشد. احَلَ الله البیع. اگر گیر کردیم که این بیعی که شرایطی که ذکر شده درش هست قواعدی که ذکر شده درش نیست. آیا این بیع صحیح است یا نه شکمون رو از …. برطرف می کنیم. پس احکام جزئیه قسم دوم که صریحاً در قرآن شریف یا ظاهراً در قرآن شریف ذکر شده است، این احکام فهمش مربوط است به اون علومات و اطلاقاتی که قرآن شریف دارد و اصلا نیازی به خصوصیات نیست. ولکن اگر خصوصیاتی درش ضرورت داشته باشد در سنت قطعی ذکر شده. اگر خصوصیات ضروریه ای در بعضی از احکامی که قرآن به کلیاتش مطلقاتش عمومامتش اکتفا کرده است و تصریح به خصوصیت نفرموده است اگر ضرورت دارد حتماً باید سنت قطعیه باشه. چون قل فالّا … بالغة. اگر سنت قطعیه نبود بلکه روایت متعارجه بود راحتیم. دنبال سند نمی ریم دنبال رجال نمی ریم. بلکه رجوع می کنیم به اطلاق عموم آیه. چون لا تقفُ ما لیس لک فیه. اینو بارها من عرض کردم حالا می خوام چند جمله روضه بخونم بعد صحبت کنم. ببینید، روضه خونها برای امام حسین خیلی روضه می خونن. حقم هست. دهه عاشورا. کل محرم. کل محرم و صفر و و و کل ایام السنه. چرا؟ برای اینکه یک فرد از ثقل اصغر شهید شد در راه سیر شریعت. اما خوب کی ثقل اکبرو شهید کرد؟ یزیدها و شمرها و سنمون ها و کی ها و اینها دیگه مسلمان نبودن که. پس هردو از طرفی. هم این ثقل اصغر است در مقابل قرآن که شهید کرده اند و بدنش را تکه تکه کرده اند و چه کرده اند و چه کرده اند. که گفتنش انسان را منقلب می کند و شنیدنش. و هم کسانی که ثقل اصغر چنین کرده اند شمرهای بزرگ نبوده اند. شمرهای کوچیک بودن. ثقل اصغر شمر کوچیک. شمر اصغر ثقل اصغر. یزید اصغر ثقل اصغر. معاویه اصغر ثقل اصغر. همه اصغر بودن. اما با ثقل  اکبر چه کردند و کی ها؟ با قرآن شریف ما شرع مداران شرع ندار چه کردیم؟ یزیدهای معمم و مُرَیَض چه کردند با این قرآن؟ این ابوسفیان جدیت می کند که خدا توفیق بدهد منقلب بشود. چون یه مرتبه من سعی که کردم خدا. این ابولحب و ابو جهل بی ریشه بی عمامه بی ترین بی چنان بی چنان بی چنان خطر داشت برای قرآن. اما خطر ما شرع مداران با ریشه و عمامه و اسلام و قال صادق و قال باقر و بعضی قال الله خطر ما بیشتر است. این ثقل اکبر را اکبرها داغون کرده اند و دارند داغون می کنند. نمونه، اسم نمی برم. نقلیست. از جمله آقای واعظی در اصفهان منبر میره. یکی از بزرگان که امروز دیدمش باهم صحبت می کردیم از بزرگان علما که اونم اهل قرآنه. عرض می شود که، بیشتر تلمذ می کنیم. گفت ما مجلسمون خانه یکی از علما بود. این آقا رفت منبر. از اول تا آخرش شروع کرد اینو پروروندن. که فلان شخص که از مراجع تقلید است و بوده است کاری هم نداریم که زنده هست یا مرده. نمی دونم شایدم بدونم. فلان شخص که از مراجع تقلید و رساله نویس است گفت در حضور جمعی که قرآن یک دونه حکم نداره. یک دونه حکم به فقیه نداده قرآن. احمق تو قرآنو مطالعه کردی؟ دیوانه بدتر از ابوجهل و ابوظهب. تو قرآنو مطالعه کردی؟ آقا شما اگر از مکاتب از احل الله البیع و اوفوا بالعقول و التجارت ال… هیچی نمی مونه که. چارتا روایت می ماند که اگر با قرآن موافقت نکند که هیچی باید توی دره انداختش. این بدتر از ابولهب هست یا نه؟ قرآن شریف که ثقل اکبر است به دست ما شرع مداران اینطور داغون می شه. و اینطور ما به استعمار خدمت کنیم یک دونه حکم در قرآن نیست؟ احمق این چه حرفیست می زنی تو؟ در حضور جمع؟ دیگری که بعضی از برادران که شاید یکیشون اینجا باشد الان. رفتن از یک کسی که … به چند زبانم رساله نوشته. رفتن سوال کردن که آقا نظر شما راجع به اهل کتاب چیست؟ با نص مبارک فرمودند نجس است. ما گفتیم و این آیه مائده رو شما چه کردید؟ که وقتی و طعام الذین اوتوا الکتاب حلٌ لکم. الان اون کسی که نقل می کنه یکیشون نشسته اینجا. ایشون فرمودن با لفظ مبارکشون که برخورد نکرده بودم به این آیه. دیوانه تو تقی ای یا صفیه؟ تو فتوا می دهی که اهل کتاب نجس است. اهل کتابی که بلکه مشرکینی که کفاری که خرپرستانی که سگ پرستانی که اسلام می گد اینا از محلتٌ قُلبٌ هستند. و یک مقداری یک هشتم از درآمد زکات راجع به محلت قلب هستند. اونوقت اسلام … بعد با لگد بزنه درب و داغون. سگی نجاستی بری و آیتی وری هستی؟ بدبخت. تو که این آیه رو نخوندی. مثل کل ممد قلی حمال سر محل که قرآن می خونه اونم نخوندی؟ یا دیگری که می گوید قرآن کتاب احکام نیست. و باقیشو نمی گم. خودتون می دونید. یا دیگران که می گویند و در این مغزهای ماها فرو کرده اند که اصلاً سراغ قرآن نمی شه رفت لسان خدا رو فقط پیغمبر می فهمد. منسوب به مهر می فهمد. بابا منسوب به مهر تو نیستی؟ یا ایها الناس تو ناسی یا نسناسی؟ بدبخت. چرا روایت میارید می زنید درب وداغون می کنید قرآن رو؟ بفهم روایت رو. و فهم روایت منوط است به اینکه شما مناسب بدانید روایت با قرآن. پس حالا. آیه جمعه. راجع به احکام ضابطی جمعه و راجع به احکام جزئی جمعه قرآن حرف داره. سه آیه. اون تفهیم روایت نبود؟ چند تا کتاب کلفتم نیست هی قال و قال و قال و قال و قالم نیست. فقط سه آیه است در قرآن شریف در سوره ای که نامشم سوره جمعست. ملموسم هست. در این سه آیه هم اصل وجوب جمعه هم اینکه جمعهه چی کارست نماز خالی نیست خطبه خالی نیست و هم کی باید شروع شود و هم کی باید شروع کند و هم چجور باید رفت و هم کی باید برود بعنوان ضوابط کلیه اولاً و به عنوان خصوصیات ثانیاً و به عنوان مطلق و یا عموم ثالثاً این سه آیه مطالبی که راجع به نماز جمعه است صحبت کرده. حالا ما اصلاً سراغ قرآن نریم. چون قرآن احکام نداره که. گفته بوده رمزه. تلگرافیه. رمزه و احکام اصلاً نداره. می گفت من تلفن کردم به اون آقا. آقا یا روضه نگیر یا این دیوانه ها را چرا دعوت می کنی؟ یا اگر حرف زدند جواب بده اگر تو مسلمانی. تو آقایی؟ تو ملایی؟ تو شرع مداری؟ خاک بر سرت شرع ندار. ازون بالا ور و ور می کنه و تو ساکتی؟ من نظرم اینست اینجا روضه هست و دیگه نخواهم رفت. دیگر نخواهم رفت. رفته بودم نوشته بودم منزل یکی از آقایون دارای رساله هستن. اون بزرگ نه ها. یکی از کسانی که. یه وقتی یکی رفت منبر شروع کرد از یونس پیغمبر بدگویی کردن. نق و نق فحش دادن. یونس دهن کجی کرد گفت نه شونه بالا کرد پایین کرد شروع کرد رقاصی کردن علیه یونس. ما دیدیم این آقا ساکته بقیه آقا هام ساکتن بقیه آقاهام ساکتن. گفتم یا باید بلند شم برم یا خر فهمش کنم اینو. گفتم آقای بزرگوار. قرآن شریف یونس را از پیغمبران اولاعظم می دانست. تایید کرده. عظمت داده به او. این حرفا چیه داری می زنی تو؟ گفت از مجلس الجواهره. گفتم تو هم مثل مجلس الج. مجلس المعاجزه. گفتم تو هم مثل مجلس المعاجز عاجزی.  بعد این آقا بغل دست من نشسته بود گفتم که مجلس شما دوبله حرام است. هم اون بالا دروغ می گن. اهانت می کنن به انبیای خدا. و هم شماها ساکتید. و ساکت عن اللفظ شیطان اخرج شما شیطان لالید. ما نمی خوایم شیطان لال باشیم. بعد فرستاد که آقا بیاید … بفرمایید. آقا منبر در زمان پیغمبر مگه مال پیغمبر نبود؟  علی پیغمبر نمی رفت. منبر نمی رفت. علی در زمان پغمبر منبر نرفت خطبه نخواند نماز جماعت در پیش نمازی نخواند. این پست مخصوص مقام رسالت است. چطور شدست که ما شرع مداران باید بتمرگیم زمین بی سوادا برن بالا ضر و ضر بگن؟ حرف زور بزنن؟ مزخرف بگن؟ برخلاف کتاب وسنت حرف بزنن؟ مطالبی که برخلاف عقل است برخلاف حس است برخلاف فطرت است برخلاف فکر است برخلاف همه چیز است این چه وضع جهنمیست که ما داریم این چه اسلامیست که ما داریم؟ خوب ببینید. بعضی از مسائل راجع به نماز جمعه موندست که باید بحث کنیم. خصوصی و اجتماعیشو. از جمله اینجوری اشاره کردم. آیا خطبتین جمعه رو قبل از ظهر جمعه می توان خواند. خوب بحث علمی داریم می کنیم دیگه. اگه آقایی گفته نه اون دلیل داره دلیلو هم عرض می کنیم و بحثی نمی کنیم. خوب از آیه استفاده می کنیم که اول وقت شروع به جمعه که اولش خطبه است بعد رکعه است خدا می گوید یا ایها الذین آمنوا اذا نودی لصلات من یوم الجمعه فاسعوا. از کی؟ از وقت اذان. خوب سوال. یه کی بیاد انقلت بزنه. انقلت بزنه به قرآن. بگد بله خدا فرموده که از وقت اذان اما نقل نمی کنه که قبل ا…..

خوب اگر قرآن فرمود اذا نودی لصلات یوم الجمعه فاسعوا نمی رساند که قبلش فاسعوا نباشه. جواب. می گیم آقا خدا فرمود اذا نودی فاسعوا باید خدا امر بفرماید که جائز است قبل از نودی خدا نفرموده شما می خوای جر کنید؟ مگر احکام توبیخیه نیست؟ وانگهی اگر این اگر خیلی صحیحه. اگر چنانچه سعی الی ذکرلله که از برای شرکت در شنیدن خطبتین است بعد رکعتین است اولش اگر لزوماً و وجوباً اول ظهر نیست خوب به حالت دیگر قرآن می فرمود چرا گمراه کرد مارو. فرمود که یا ایها الذین آمنوا اذا قرئت الخطبة یوم الجمعه فاسعوا الی ذکرلله. یعنی می شد بگه اینو. چرا للصلات یوم الجمعة؟ جهتت داده. اول می خواد می خواد عام الفهم کنه که بابا نماز روز جمعه فقط دولا راست نیست اولش خطبه است و بعدش رکعه است منتها خطبتین تعدادش از سنت و رکعتین تعدادش از سنت. خدا می خواد به ما بفهموند که بابا این فریضه روز جمعه این دو بخش است. یک بخش از دو رکعته یک بخشش دو خطبه است که دو شو از سنت می فهمیم. خوب پس وقتی گفتم صلات الجمعه یعنی رکعتین و خطبتین اگر گفتم رکعت یه جمعه معلومه اگر گفتم خطبة یه جمعه معلوم. اگر گفتم صلات یه جمعه یعنی هر دو. هم رکعتین و هم خطبتین. خدا هم اینطور فرموده. اذا نودی لصلات من الیوم  الجمعه فاسعوا الی ذکرلله. الی صلات نفرمود ذکرلله در اینجا عرض کردم چند مرتبه ذکر الله اعم است از صلات. پس ابتداش چیه؟ خطبست. نه فاسعوا ال رکوع و سجود. این که مهم نیستش که روز جمعه دو رکعت بخونم خطبه هم نباشه … دو رکعت می خوانم دو رکعت کمتر از ذکر است و این دو رکعت کمتر از روزهای دیگر انقدر اهمیت دارد که فاسعوا الی ذکرالله و ذروالبیع ذالکم خیر لکم ان کنتم این شرم آوره که کشیده به سر مغز کسانی که سستی می کنن از حضور در نماز جمعه. خوب حالا روایت. نمی خوایم به روایات. آخه روایت چه کار می تونه بکنه؟ میتونه روایت بیاد در مقابل آیه بایسته؟ آیه می فرماید که اذا نودی فاسعوا. اون می گه نخیر قبل از ظهر. اونو میذاری کنار. یعنی چی. قرآن می گد بابا وقتی که تشریع می کند بعد تایید می کند تدوین می کند می گه اذا نودی فاسعوا. اگر وقت قبل ازینه قبلشو می گفت. می گه نماز ظهر. اقم الصلات لدلوک الشمس الی وسطین. اگر نماز ظهرو قبل از ظهرم می شد بخوند چرا لدلوک الشمس فرمود مرض ندارد که. بله؟ این مفسر نیست مذوره.  چون روایت باید مغایر با آیه نباشه. ببینید. مثل حاشیه. حاشیه تبیین می کند مراد محاشفو. درسته. ولی قرآن ناطق برخلاف قرآن حرف می زنه؟ احسنت. اونوقت روایتی که از این قرآن ناطق نقل شده بود که برخلاف این قرآنه می گیم دروغ گفته است قرآن ناطق نفرموده الان اینجا نمی گیم. نمی گیم فرموده قرآن دروغه که معاذالله. ببینید. فرض کنیم در اینجا روایتی است. صدها روایت تمام این کتاب کلش روایت. همشون با سندای گوناگون می گن نخیر خطبتین رو قبل از ظهر می شود. می گیم ببخشید نمی شود چون خدا فرمود اذا نودی لصلات من یوم الجمعه فاسعوا. نودی اذانه بر حسب آیه ای دیگر که و اذا نادیت الی الصلات تخذواها حذوا و لهوا. حالا اومدیم سراغ روایت دو بخش داره. سه بخش داره. یک قسم روایت صریح است که اول ظهر باید شروع بشه. قبل نه. این یه روایت. یه قسم روایت صریح نیست. ظهور دارد در اینکه اول ظهر باید شروع بشه. سه سومی هم یک دونه روایت داریم صدتا بود مطلبی دیگر بود. یک دونه روایت داریم که نخیر قبل از ظهر پیغمبر اکرم خطبتین رو شروع کرد وقتی ظهر شد جبرئیل اومد گفت یا رسول الله عجل عجل صلی ظاهر الشمس. اینم از سومی. اگر این سومی به اندازه اولی و دومی و بیشتر و بیشتر و بیشتر هم بود چندتا حرف پشتشه. یکی اینکه شما معارضید با این روایات دیگر. دیگر اینکه روایات دیگر موافق کتاب است شما مخالف کتابید به این علت به اون  علت به اون علت تشریف ببرید کنار. کما اینکه معاویه ها هم یک کارهایی کردند. معاویه اول کسی بود که عثمان. عثمان اول چون پیر بود حالا چه بود. عثمان اول کسی بود که خطبتین جمعه را نشسته خوند. و معاویه هم که زاییده عثمان بود و عثمان معاویه را زایید از کساییه که معاویه روتأیید کرد عثمان بود دیگه. عثمان معاویه که زاییده عثمان بود می گن مرد نمیزاد. مگه در بحار الاونوار نداریم که با اون فراهن عمر هفت تا زایید. عرض می شود که بله عث عرض می شود که معاویه ای که زاییده عثمان بود این معاویه هم مدتی نماز جمعه را چارشنبه خوند چارشنبه. بعد پنجشنبه بعضی وقتا شنبه هم می خوند. نمازجمعه را چارشنبه خوند و نشسته  خطبه روخوند ولی خوب همش نگرفت و بالاخره خطبتین به نص قرآن. عرض می شود که وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا. این ترکوک قائما مال نماز که نیست نماز قیام داره رکوع دارد سجود دارد قنوت دارد. این ترکوا قائما مال ذکر اللهی است که قیام درش شرط است. نمازی که همش قیام درش شرط نیست. رکوع شرط است سجود شرط است جلوس شرط است. اینا هست دیگه. اون قیام غیر از اینجاست. این قیام ایستادن انسانه اقیم …. فرق می کنه. بله اقیموا به پا داشتنه. نه اینکه نماز را کسی اس که وایستن یا بایسته. حالا ما روایاتو مدرک براتون می خونیم ملاحظه بفرمایید. در وسائل الشیعه. وسائل الشیعه جزء پنجم صفحه پونزدهم حدیث چهارم روایت نمره اوله. چون سه نمره داریم. نمره اول نمره دوم نمره سوم. نمره سوم یه دونه روایت است که می گد پیغمبر قبل از ظهر خطبه ها رو خوند و جبرئیل اومد و گفت یا رسول الله انزل یالله اذان گفتن نماز بخون. که به این روایت … حالا. این روایت این است که عن ابی عبدالله علیه السلام قال انما جوئلةٍ جمعةُ رکعتین من عجز الخطبتین. این معلوم. و هی صلاتٌ حتی ینزل الامام. این مطلبم ثابت می شود که خطبتین جزو نماز است تا امام بیاید پایین. و هی الصلاتٌ حتی. پس امام دو تا نماز می خونه یک نماز ایستاده بالای منبر خطتبینه. و یک نماز هم بعد دو رکعته. پس دو تا نماز درین جا وصله به هم دیگه. گرچه بین خطبتین و رکعتین صحبت کنیم مانعی نداره. چون دو تا نمازه و این دوتا نماز بهم وصله. جوری نیست که خطتبین تمام بشود برسد سراغ کارش بعد بیاد سراغ این. نه یک فصل مختصره. از این روایت ما استفاده این مطلبو می کنیم که تکرارم کردم چند روز که صلات الجمعه رکعتین فقط نیست خطبتین فقط نیست خطبتین و رکعتین نیست خود خطبتین همه نمازه. حالا سوال میپرسیم. به اصطلاح میاریم. آیا نماز را در روز نماز اول را در روز چطور باشد که جمعه می شود یه مقداریشو قبل از ظهر خوند؟ نمیشه. خوب نماز جمعه دو تاش. دو قسمتش یک نصف بخشش عبارت است از خطبتین. اگر خطبتین را قبل از ظهر خوندید پس نماز را روز جمعه قسمتی قبل از ظهر خوندید اینو چه کنیم؟ هیچ کس نمی گوید که می شود نمازی که مربوطه به ظهر است قبل از ظهر انسان مقداریشو بخونه یا نصفیشو انسان بخونه. این یکی. دوم که نصه. حدیث هفتم. محمدبن مسلم قال سالتهو عن الجمعه و قال به اذان و اقامة یخرج الامام بعد الاذان. ببینید. اذان کی؟ اذان قبل از ظهر؟ اذان ظهره دیگه. یامروا الامام. اونایی که سند نمی خونن که سند نمی خونن. نه سند می خون نه مند. اینه که دنبال رجال برن دنبال مثال می رفتن بهتر بود.رجال رفتن که چی؟ ما ضوابط نصوص قرآن داریم. در این حدیث. البته حرفای صحیحه استا. یخرج الامام بعد الاذان و یسعد المنبر بعد از اذان. و یبدعوا. داره جریان نماز جمعه رو یاد می ده دیگه می گه اینه. یخرج الامام بعدالاذان و یسعدالمنبر و فیخذ و لا یسلم ناس مادام الامام علی المنبر. چرا؟ نه لیست منبر. مادامیکه امام داره خطبه می خونه نه امام می تواند غیر خطبه چیزی بگه این مگه خطبه نیست و نه مأموم می تواند حرفی بزند سلامی بکند ذکری بگوید اینو به حرف آقایون عرض کردم که این دو خطبه حکم نماز را دارد در کل شی الّا اونچه دیده نمیشه. رکوع ندارد سجود ندارد چه ندارد. ولی طهارت دارد. طهارت لباس دارد. طهارت وطن دارد عرض می شود که طهارت جون دارد اینور اونو نشدن دارد. صحبت نکردن. اینارو عرض می کنیم. این مسئله بعدیست. نخیر… اگر که امام دارد نماز جریه رو با قرائت حمد و سوره می خونه و شما می شنوید حق دارید ذکر بگید؟ حرامه دیگه. نه. ببینید ذکر. یعنی ذکر مستقل از خطبه رو داریم عرض می کنیم. حالا اینو بحث خواهیم کرد. پس این روایت دوم بود که یخرج الامام بعد الاذان و یسعدوالمنبر و یعطوا و لا یسلم ناس. این لا یسلم ناس می خواد چی کنه؟ نماز حرام است بله؟ در روایاتی داریم که ملاحظه می فرمایید که امیرالمومنین می فرمایند که اگر کسی در نماز جمعه که شما مأمومید اگر بغلیتون حرف زد اگر بگید سه فقد غلظَّ اگه بگید ساکت شو خود ساکت شو گفتنت حرامه. اشاره باید بکنید. ساکت شو حرامه. مثل کسی در نمازش دارد نماز می خونه بعد تو نماز شعر می خونه شما دارید نماز می خونید. شما که دارید نماز می خونید تو نماز می تونید بگید ساکت شو؟ نمی تونید. شماییکه مأمومید الان در حالت صلات جمعه هستید در حالت صلات جمعه لفظی که با صلات جمعه جور نیست نمی تونید بگید. حتی نمازم نمی تونید بخونید. و لا یسلم الناس مادام الامام عن المنبر. ثم یسعد الامام علی المنبر قدرما یقرأ قل هواالله احد. ثم یقول و ینططح خطبتین ثم ینظر و یسلی بالناس و یقراو بهم ارکعت الاولا بالجمعة و فی الثنایة به المنافقین. به طریق اولا. پس این شعار دادن ها چیه؟ آها. به صراحت بیشتر بیان کرده. خودتون فرمودید چون اگر گفتن فرمودند تقل الله ماء الفین به طریق اولا می فهمیم لا …  می گه و قتی که نماز که خوب این ذکرللهه داریم می گه. می گه نماز که خودش ذکرللهه ممنوعه بعد با هم حرف زدن چطوره؟ ذکرلله  اولاست دیگه. خودتون فرمودید. پس می گد اصلح فرموده. یعنی اگر می فرمود که حرف نزنید آدم خیال می کرد که خوب حرف زدن عادی. نماز که حرف زدن نیست. ولی می خواد چی بگه. خواست با یه جمله اون رو به طریق صریح تر بفرماید. فرمود که نماز حق ندارید بخونید. یعنی چی؟ یعنی بالاتر. ذاته الله  الذکر الا ولا تجتهم ولکن اینم یکی. خوب عرض می شود که احادیث درجه دوم. به احادیث درجه دوم آقایون خواستند استدلال بفرمایند که چون لفظ صلات داره و صلات الجمعه رو اول زمان باید شروع می کمرد. مراد از صلات رکعتینه پس می فهمیم که خطبتین بعده. اینو از اول زیرابشو زدیم. نخیر صلات الجمعه شامل همه اینهاست از نظر قران که دیروز بحث کردیم و پریروز و از نظر سنتم حالا داریم بررسی می کنیم. صفحه هفده. حدیث یک عن ابی جعفر من باقر علیه السلام قال ان من الاشیاء اشیاء موسعةٌ و اشیاء موعلقه. فاصلات من ما وسعتی. ولی چه نوع سعیی. اون سعیی که بین ظهر و غروب وسیعه. نمی گه بعد از غروب و همچنین. تقدر مره و توخر اوخری. والجمعة من ما بین فیها. حق ندارین نماز جمعه رو عصر بخونید فان ربها یوم الجمعة ساعت تزود یا ساعتاً تزود. و وقت العصر فیها وقت الظهره فی غیرها کم… نماز جمعه. آقایونی که می خوان بگن که قبل از ظهر جمعه می شود خطبتین خوند می گه خوب اینجا فرموده فان الوقتها وقت نماز جمعه . پس این صریح است در اینکه خطبتین رو قبل از ظهرم می تونید بخونید. می گیم آقا. نماز جمعه خطبتین هم شامله. کتاباً وسنتاً. اصل کتابنه. اصل کتابنه. که خداونند اول فرمود و اذا نودی الصلات من یوم الجمعه. بعد گفت فاسعوا علی ذکرلله. فاسعوا این ذکرللهی که مراد خطبه است و قبل از اون رکعتینه این جزو صلات یوم الجمعه است که فاسعوا واجب می کند سعی اون رو کتاباً ما فهمیدیم و سنتاً هم خوب اگر سنتاً نبود مطلبی هم نبود. کتاباً ما این مطلب رو فهموندیم. که کتاب تایید می کند اون جا که قبلا خوندیم که امام مادامیکه خطبه می خواند تا بیاد پایین مشغول نمازه. این نمازه. پس روایاتی که بر امت ها میگوید نماز جمعه وقتش مزیله و اول وقتش اول ظهره نمی خواد رکعتین رو بگه می خواد خطبتین رو بگه. بله. ولذا و لذا و لذا و لذا الی آخر. در طول تاریخ اسلام یک جا تاریخ نشون نمی ده که یک نفر ولوا از خلفای منحرف ولو معاویه خطبتین رو قبل از ظهر بخونه. می شد چارشنبه هم خوند بعضی وقتا. ولی وقتی  چارشنبه خوند نمی گفت بعداً یک روز رفت منبر گفت هیچ کس به من نگفت که شما نماز جمعه رو چرا چارشنبه می خونید؟ می دونید چرا نگفت؟ برای اینکه خواستم بدونم قدرت من چقدره. قدرت به جایی رسیده است که نشود بگن آقا معاویه دو دوتا شونزده تا نیست. چارتاست. معلوم شد که همه رو خر کرده. اونقدر همه رو خر کرده نفس ها رو گرفته شعور ها رو گرفته و دل ها رو گرفته که کسی نمی تونه بگه آقای معاویه ابوسفیان خلیفة المسلمین. بابا روز چهارشنبه جمعه نیست. یادم هست در لبنان که رفتیم پنج سال پیش. من شروع کردم نمازجمعه شروع کردن. در دهات در قصوات در شهرها یه جا رسید به نام کفاحتی. این زمان ابراهیمی بود. خوب رفتیم و نمازجمعه چه می دونستن؟ گنده هاشون نمی دونستن. جمع شدن کدخدا پد خدا این اون و تو حسینه که جای بزرگی بود ما نماز جمعه رو خوندیم و به زحمت جمع شدن. بعد کدخدا مارو دعوت کرد خونش ناهار. رفتیم خونش ناهار عده زیادی بودیم. گفت حضرت فلان شما اگر یکشنبه بیاید نماز جمعه بخونید به یه جهت دو جهت بهتره. گفتم چطور؟ گفت برای اینکه هم یکشنبه مردم زیادترن هم سهم امام بیشتره. گفتم من نه سهم امام می خوام نه مردمی که جمعه و یکشنبه رو فرق نمی ذارن. بابا معاویه هم چارشنبه خوند. شما ازینور رفتید او ازونور رفت. بله. اینم یه روایت. روایت دیگر به همین لطافه. کلا یعنی این باب از روایت زیاد دارد. تمام این روایات تقریباً این مطلبو تایید می کند که وقت نماز جمعه مزیده اول ظهر بخونید. اول ظهر خطبتین شروع می شه. مسئله دوم. ما نجف که نماز جمعه می خوندیم بعضی از افغانیا میومدن نماز جمعه می خوندن و بین خطبتین اصرار داشتن که تمومه. بعد که ما نماز جمعه رو خوندیم به این آقای افغانی می گفتم که خوب شما که متفق القول. گفت ساعة تزود.  گفتم پس نباید خطبه خوند.اگر ساعة تزود پس نباید خطبه خوند. خوب بفهم روایتو. ما اگر روایاتی داریم که می گن تا دو ساعت تا یک ساعت. بعضی روایات داریم که تا یک ساعت. بعضی روایات تا دو ساعت. بعضی تا نداره. روایات مختلفه داریم که . خوب رکعتین که معلومه رکعتین ده دقیقه بیشتر نمی گیره. اون خطبتینه. روایت داریم که مجموع خطبتین و رکعتین تا یک ساعت یا تا دو ساعت یا بیشتر یا کمتر چه کنیم؟ شما در اینجا رجوع به اطلاق آیه می کنید. آیه می فرماید یا ایهاالذین آمنوا اذا نودی لصلات من یوم الجمعه فاسعوا الی ذکرلله. من القضای الذی قیاضات امئهات اینه. می بینید. اگر گفتن آقا شما برید سخنرانی بکنید اومد کسی مختصری گفت. خوب ده دقیقه یه ربع بیست دقیقه. اما اگر سر هفته ساعت معین جمعیت های صدها هزاری حتما باید بیاد اگه نیان چنین می شه منافقن چنین اند و اگه کسی خطبه بخونه اینم نیم ساعت یه ربع ده دقیقه.  که بعضی میومدن نماز جمعه می خوندن فقط خطبه عربی رو می خوندن که اونم اول انقلاب بود. خطبه عربی رو می خوند و با اینکه پدرشم نماز جمعه رو واجب می دونست. بوکایی مرحوم خوندن نماز جمعه رو واجب می دونست. و خطبتین بعد نماز. گفتم آقا این نمازشون باطله. آخه این خطبتین که حمد و صلات و شهادتین فقط نیستش که. آخه مورچه چیه خودش که کله پاچه داشته باشه. عرض شود که وقتی که وقتی که اینهمه تشکیلات برای حضور جمعه است از دو فرسخ که حالا سابقا می گفتن دو فرسخ سابق که این بود. اگر چنانچه همون دو فرسخ حساب کنیم بر این محور شیش کیلومتر شعاع از شیش کیلومتر شما هرچی جمعیت است بیاد صدها هزار جمعیت بیاد مرد بیاد زن بیاد بزرگ بیاد کوچک بیاد مگر کسی که معذور است کسی که کور است کسی که زمین گیر است کسی که فلانه بیان بیان تجارت نکنن نماز نخونن بیع نکنن درس ندن همه چیز نه همه ذکرلله ها نه. تا چه رسد ذکر شیطان ها. بیان که چی؟ آقا می خواد اشهدان لااله الله وحدهوا لا شریک له و اشهدوا عن محمد عبدهوا و رسول الله والسلام علیکم. گوسفند یا گاو یا شتر یا چه یا چه بکشند که چه بره زیر خاک. ببینید جرافه ها و عرض می شود که چیزا بیان بیان اینو زیر خاک کنن یه مقدارم بسوزونن یه مقدارم بگنده که اینجا پشه هم جرئت نداره بیاد. در منا خوب من بودم. آخه. در منا یه علی که سگ نمیاد اینه. انقدر سفره گوشت ما سگکی است که سگ هام نمیان. از گند بوش سگ هام نمیان. مردم که دلشون می خواد در رن.  بابا خدا اینهمه فرموده است که عرض می شود که و اذا وجبت جنوبها فکم منها و اقعم باعث الفقیر و اقعم باعث المعتر گفته شیکمای گرسنه رو سیر کنید. نه شیکم سگهایی که اونام در می رن. نه عرض می شود که چه. حالا. ما از طبیعت خطبه جمعه می فهمیم که آقا صحبت ده دقیقه و نیم ساعت و این حرفا نیست. معمولش یکساعته. خوب یکساعت بیشتر بسته به اهمیت موضوع. اگر کشور عزیز ما مبتلا است و در گرداب هراس خدانکرده قرار گرفته از داخل می زنن از خارج می زنن کار دار می زنه بیکار می زنه مسئول می زنه غیرمسئول میزنه همه کمک می کنن روی تقصیر یا قصور که این انقلاب عزیز مارو بهم بزنن اسلامو نابود کنن و مگر کار کنن خوب اگر خطیب جمعه آدم است و چیزفهم است و میدانه باید مطالعه کنه و مطالبی رو بگه. جلوگیری کند از خراب شدن این انقلاب عزیز. که اینهمه خون و اینهمه جان و اینهمه وقت و اینهمه فرصت از براش مصرف شده است. صحبت این نیستش که هی تزود. این آقای افغانی هی تزود. آقا زود باش آقا زود باش پنج دقیقه چی چی پنج دقیقه. یا خطبتین نباید خوند یا باید مردمو مسخره کرد. پس وقت خطبتینم نه روایته دو ساعت است نه روایت یک ساعت است. حد معینش کرد. بسته به ظرفیت. کما یه سخنرانی شما ظرفیت می شه گفت آقا سخنرانی نکنید الا ده دقیقه. خوب من می گم ده دقیقه فایده ندارد اصلا. سخنرانی نکنید مگر دو ساعت. خوب دو ساعت میمیره طرف. در میره. زمینه ها فرق می کنه. شما زمینه ها رو ملزمات رو در نظر بگیرید ظرف رو موقعیت رو در نظر بگیرید. اونوقت در یک منبری که آقا می رد هزارتا چرت و پرت بگه یه ساعت باید بگه والا گله می کنن ازش اون مطلبی نیست. اما خطبه جمعه ده دقیقه پونزده دقیقه یه ربع. حالا چه قبل از ظهر چه بعد از ظهر چه عصر. خوب این هم یک مسئله. مسئله دیگر. حالا که خطبتین جمعه جزء نماز است. منتها جزء اینجوری. حساب کنید که نماز جمعه دو بخش است در بین این  دو بخش فرض کنید می شود که انسان غیر نماز کاری انجام بده نه اینکه طهارت از بین ببره. حرفی بزنه. که روایتم داره. حالا، ولکن این نماز جمعه دو بخش است بخش اول خطبتین است و بخش دوم رکعتینه وقتی که نماز است می تواند امام حرف غیر خطبه بزند. امام در حال نمازه. می تواند مأموم حرف بزند اصلاً؟ حالا امام که باید خطبه بخواند. و شرایطی هست که بعداً عرض می کنیم. امام که باید خطبة الجمعه رو اعراب کند با شرایطی که هست. خود این امام که باید خطبتین را اعراب کند خود این امام حق ندارد در ضمن خطبه حرف غیرخطبه بزند مگر حرفی که مربوط به خطبه است. هشدار کردن مردم است از نظر سیاسی عقیدتی اخلاقی عملی چه و چه و چه و چه و اما بیاد بگوید در خطبه قصه بگه من خونمون آبگوشت خوردم با اینکه مقامم چنینه. خوب این چه ربطی به خطبه داره آقا؟ این مربوطه به امام مختصراً. اما مأموم. مأموم چی میشه. آیا شما که مأمومید در نماز و در حال جهد دین و این بالاتر از جهد است. در اینجا اگر خطبه امام را هم نشنوید حق ندارید حرف بزنید. غیر از جریانه. در صلات جریه اگر شما حمد امام را نشنوید یک عده ای فقها می فرمایند خوب است شما حمد را بخوانید و سوره رو بعضی می گن که مرجوع است بنده عرض می کنم که واجب است. اون مطلبی. اما در خطبتین جمعه از برای مأموم چه بشنود چه نشنود واجب است اولاً باید امام بشنواند بحث دیگریست. اما مأموم حتی اگر نشنود حرام است که صحبت کند. و اگر بشنود حتی ذکر گفتن نماز خوندن قرآن خوندن دعا خوندن چه کردن چه کردن همه اینها حرام است از قرآن در میاریم و از روایات. روایاتی که متظاهر است یا متمادن است که مراجعه کنید به رسائل الشیعه که حتی سه گفتن ساکت شو نباید بگیم. و اذا قالت سهو لمن جمالک فقد غلط. غلط  کرده. یعنی یا این نماز باطل است که از سر بعد از نماز جمعه و خطبه جمعه و نماز جمعه باید نماز ظهر را بخوند یا اینکه این یک کار حرامی کرده است که این یه بحثی است که بعداً باید بکنیم. بنابراین بر حسب روایات که مراجعه خواهیم فرمود براساس آیه . اذا نودی لصلات الیوم الجمعة فاسعوا الی ذکر الله. ذکرالله چی؟ ذکر الله خودم است که می خوام وراجی کنم در محل نماز جمعه یا نه ذکرللهی که امام باید بگه؟ به من که گفتن برو منبر گوش بده یعنی چه؟ یعنی تو هم منبر برو؟ برو گوش بده.  برو اما گوش نده. برو و تو صحبت کن. ا نشد که. برو بخواب. نه وقتی گفتن برو این برو برای اینست که بری گوش بدی اما اگر شما گوش ندهید. گوش بدهید با خودتون حرف بزنید. این برخلاف فاسعوا الی ذکرالله است. پس از خود فاسعوا الی ذکر الله این مطلب رو ما استفاده می کنیم که این سعی تماماً از برای استماع الی ذکرالله باشد. خطبتین که اهم است و رکعتین هم که مهم است و بعد از عرض می شود که خطبتین خواهد بود. خوب این هم یه مسئله که حالا اگر انسان جهلاً یا علماً در بین خطبتین جمعه حرف زد چه می شه چه عرض کنیم؟ خوب باید به این برادران عزیز که خطیب های جمعه جمهوری مبارک اسلامی هستند بهشون بفهمونن. نمی دونن بیچاره ها. نمی دونن. گنده تراشم نمی دونستن. که بابا نگذارید شعار بدن. چون در ضمن نماز می شه شعار داد؟ مرگ بر فلان زنده باد فلان. میشه؟ مرگ بر آمریکا. غیرالمغضوب علیهم و لضالین مرگ بر آمریکا. خوب باطل می کند این نماز رو. نه این مطلب  دیگریه. در ذیل داریم مبحث می کنیم. وقتی که امام دارد خطبه می خواند نه امام حق دارد. اصل و نه مأموم. چرا؟ نمازه این. آقا در حال نماز چیزی که کلام عاده نیست کلام غیر نماز است که نمی تونیم. باز در نماز جماعت اگر اخلاط واجب است اگر جعلی است نمی شنویم واجب است که می توانیم اما در خطبه جمعه اینطور است. در خطبه فاسعوا الی ذکرلله. البته بار خطیب سنگین است که عرض خواهیم کرد. اما مأمومین طلیعه ندارند حمد و سوره ندارد ندارد ندارد اینکه نمی شود داشته باشد ندارد. و لکن اگر مثلاً فرمودن وسعوا طواف بالبیت صلات معنیش چیه آقایون؟ یعنی شما دور خانه نماز بخونید. نه می خواد بگه این طوافه مثل نماز می مونه. همون که در نماز لباس باید طاهر باشد غسبی نباشد وضو داشته باشید یا حالت غسل داشته باشید تمام چیزهایی که در نماز شرط است الا اونایی که نمی شه باید داشته باشید بله. همونطور که نماز رو نمی شه شکست طواف رو نمیشه شکست اگر شما طواف واجب دارید انجام می دید که بشکنید حرام است لا تبدعوا اعمالکم و می گیره در باب صلات جمعه مهم تره. خطبتین جمعه که شبیه تر است به صلات تا طواف کردن دور خانه خدا بنابراین انسان مسئلةٌ آیا در حالی که مأموم است در خطبتین. امام است که جای خود. یا امام است و یا مأموم است در خطبتین حق دارد متنجس باشد. نه امام باشد خطبش باطله ماموم باشد نمازش باطله حق دارد لباس غصبی یا لباس نجس و غیر عرض می شود… نه. حق دارد در مکان غصبی نماز بخواند اماماً و همراهان نمازشون باطله.