جلسه سیصد و شصت و ششم درس خارج فقه

حج

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین
اللهم صلی علی محمد و آل محمد

ما در فقهمان و در چیزهای دیگرمان در وضع سنتی حوزه‌های شیعیّه و سنیّه مخالفت‌هایی …. با ضروریاتی داریم و این مخالفت‌ها به حساب این است که ما در عمق مطالب دقت نمی‌کنیم و فکر می‌کنیم که دیگران که با این عظمت‌ها فرموده‌اند، خب فکر فرموده‌اند، بنابراین مضطر نیست که ما هم فکر کنیم. فکر نکرده مطالبی رو قبول می کنیم.

اگر ما با فکر صحیح، عقل صحیح، محور صحیح قرآنی که همش صحیحه، راحته و محور صحیح سنتی در فقهیّات یا غیر فقهیّات، فعلاً در فقهیّات بحثه، ما دقت کنیم، خیلی از مطالب حسابش پاکه، خلاف عقل، خلاف حس، خلاف کتاب، خلاف سنت، اما تاسف ما این است که نوعاً هرقدر هم عالِم شویم و هرقدر هم بالا برویم، این قُل فلان و فلان و فلان و فلان و بزرگان فرمودن، بیخود که نفرمودن، آیا همه بیخود کردن شما درست میگید؟ بیخود که نفرموده‌اند، این حرف عامی عوامه، بیخود که نفرموده اند، بنابراین ما میگیم که فکر کنید، خیلی از اجماعات و خیلی از شهرت‌ها، خیلی از سیره‌ها، بعضی از ضروریات اینطوره. وَعِندَنا، وَمَعَ الأسَفِ الشّدید ضَروریاتٌ ذو الحَسَب اسلامیّهَ وَلِکنْ خِلافِهَا إجمَاعیّاتٌ…….بَینَنا فِقهیّاً، فَلسَفیّاً، عرفانیّاً، ادبیّاً وَ کَذا وَ کذا و کذا، وَلکِنَّنَا إذَا تَعَمَّقنَا مُتعمقین وَ تَعنقنا متعمّقین، بِمعیار العقول الصافیَ ال…. علی…. کتاب الله و سنت رسول الله (ص)،….

در فقهیات ما این مطالب کم نیست، بسیاره، این مقداری که ما بعضی وقتا می‌شکافیم خب بعضیا متحیّر میشن، اما برادرانی که مأنوس با این تعمقات هستن و خودشون فکر می‌کنند، اینا گیج میشن که چرا اینهمه اجحاف فرمودن آقایون،…

عِندَنَا ضَروریّات اسلامیّهَ عَلیناَ أن …. فی کلِّ الفُروعِ المُتِفَرّعَه إن مَا نَحنُ نَستَفرعهَا وَ نُفَرّعهَا أو أنَّ رَبَّنَا سُبحانهُ وَ تَعالی فی سنهِ القُرآن وَ بالسُنهِ مُحمدیّهَ فَرَّعَهَا وَ عَرَضِهَا عِنَدَنَا.

بعضی از احکام هست که عوض بشو اصلاً نیست، ذوال…. عقد واجبه، مفت‌خوری حرام، شرک حرامه، توحید واجبه، عوض بشو که نیست، أحکَام …. لاَتَتَوّلْ لاَحِوَلَ عَنها اطلاق وَلکن لاَ حولَ عَنها إطلاق سَلبیّاً أو ایجابیّاً إضَافهً إلی ما هُوَ حق الوحید، کَذلِک بعضُ الفروع من الفروع حتمانیاً حُرمَهُ الظلم علی طول الخط، وجوب العفو علی طولِ الخط، حُرمه الأکل الباطل فی باطل علی طولِ الخط،…

شرایع درش کم و زیاد نمی کنند، باطل باطل است هرجا باشد، حق حق است هرجا باشه، هذِهِ اُسَسُ التشاریعَ الرّبَانیَّه فی کَافَّهِ الشرایع أصولاً مَفروعاً حِفاظً عَلی النوامیسَ الخمسْ سلبیاً ایجابیّاً، نوامیس خمسه که میگه یعنی نوامیس عقیده هست، ناموس جان است، ناموس عقل است، ناموس مال است، ناموسِ ناموسِ عِرض است، این‌ها که نباید که تغییر کند.

-سلام علیک

-سلام و رّحمه

حفظ نوامیس واجب است و از دست دادن نوامیس حرام است، تکامل در نوامیس واجب است، رکود در نوامیس حرام است، بحث‌هایی که قبلاً ما اشاراتی یا با تفصیلاتی أحیاناً ما عرض کردیم.

حالا، از اساس‌های اسلامی ما حُرمت تبذیر است. تبذیر حرامه، اسراف حرامه، تبذیر حرامه، آیات حرمت تبذیر، آیات حُرمت اسراف، سوره اسراء{إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِینْ} تا آخر و آیات اسراف متعدد. این چی رو اینجا شکافت؟ تبذیر، چون یک بذر داریم یک تبذیر، بَذَرَ، بَذَّرَ، درست است هر دو در اصل یک کلمه ولی معنی فرق می‌کنه، مثل ضَرَبَ، أضرَبَ، ضَربَ زد، أضرَبَ از اونوری زد، به عکس، مثل إطاقه، طَاقَ، أطَاق، طاَقَ طاقت بیار، أطاقَ سلب طاقت، با اختلاف صیغه فرق میکنه، عرض می‌شود که تبذیر، بَذَرَ، تخم کاشت، خب تخم رو آدم عاقل میکاره جایی که دربیاد، بَذَّرَ، ریختی، یعنی تخم رو یا آتش زد یا ریخت جایی که از بین میره، این بَذّرَ.

{وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا}{إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِینْ}تبذیر کنندگان برادران شیطان‌ها هستند، خب نمیشه گفت إلاّ تبذیر فلان‌جا، تبذیر همیشه حرام است مگر فلان وقت، همه جا حرام است مگر فلان جا، از همه‌کس حرام است مگر فلان کس، این قابل استثنا نیست، مِنَ القَضای الذّی قیاساتِهَا مَعَهَا، موضوع که خودش روشنگر علیّت موضوع است و علیّت حمل حکم بر موضوع است، این قابل استثنا نیست، نه سلباً در محرمات و نه ایجاباً در واجبات و یا راجحات این قابل استثنا نیست،{إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِینْ} ……………………..،….. حَرام ذو….. ، دو تا حرامه، حرامْ أوَّل…………………. هَذِه تَبذیراً المَالَّی ثُمَّ التبذیر….. أنَّکَ تُدَخِّل لَمَّا تُدَخِل تُمَّرض نَفسِه وَلاَ تَنطَبِقْ إنَّمَا….

-علیک سلام

این تبذیر دوبله است. آقایون اخباریّون که اگر بفرمایند ما به حکم احتیاط می‌گوییم دُخان حرام است، این احتیاط جا ندارد، شرع عاجز است که بیان کنه حکمش رو و اگر آقایون اصوولّیین می‌فرمایند ما دلیل از کتاب و سنت نداریم که سیگار کشیدن یا هرجور دودکشی حرام است، پس حلاله، میگیم نه حلال این‌ها درسته نه حرام اون‌ها. حلال این ها درست نیست چون کتاب تصریح بر حرمت دارد و حرام اون هام درست نیست چون به حساب احتیاطه، احتیاط یعنی چه؟{إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ}

-سلام علیکم

{إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِینْ}این حالت کلّی داره، یا فرض کنید در آیه‌ی بقره، {يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا} قاعده است، قرآن بیشتر چیست، قاعده باید بگه، دونه‌دونه فلان‌جا بگه، فلان‌جا بگه قاعده نیستش که، الف ب که نیست، قاعده است، ما با قاعده در تمام مواردی که منطبق علیه قاعده است می‌تونیم استفاده کنیم، خمر چرا حرام است؟ الخَمرُ مُحَّرَمْ …. بِمَا إثمُ کَبیرْ وَ مَنافِعُ لِلناسْ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا وَ هُوَضَابِطَه، کُل مَا فیه إثمُ وَ نَفع، کُل ما فیهِ ضَرَرُ وَ نَفع إذَا کَانَ ضَرّرهُ أکثَرَ مِن نَفعِه فَهُوَ حَرام. حالا دود، دود سیگار، دود چپق، دود قلیون ، دود چه، اگرم نفعی داره ضررش بیشتره یا نفعش، همه قبول دارن ضررش بیشتره، پس به نص آیه حرامه، ما نه اخباری میشیم که احتیاط کنیم و نه اصولی میشیم بگیم دلیل نداره چون دلیل داره اینجا و لذا اینجا قشنگ قرص فتوا می‌دهیم که دخانیات به‌طور کلی حرام است، حرامه دوبله است یعنی، حرام دارای دو بُعده، قوز بالاقوز، اینا یک مقدمات مختصری‌ست دارم عرض می کنم.

حالا، إنفاق علی المَحاویج علی الفقراء بَینَ واجبٍ وَ راجح وَ أمَّاعِندَکَ مَال لاَ تُنفِق لاَ وَاجِبً وَلاَ مُحَرَّمَ هَذا حرام. برای چی هَذا حرام؟ شکی ندارد، من مال دارم، واجب است انفاق کنم، یا مستحب، حالا واجب رو داریم میگیم، انفاق نکنم و طرف هم گرسنگی و بدبختی و چه، نمیشه.

حالا، در اینصورت می‌شود گفتش که در مهم‌ترین مرکز اجتماعی انسان که همه مسلمان‌های عالم که مستطیع اند جمع میشن، در مهم‌ترین روز که روز عید قربان است، که روز عید قربان، قربانی از شعائر حج است، وَالبُدنا جَعلنَاهَا مِن شَعائِرِالله، از بلندگوهای اسلام است، اسلام دو بعد دارد، یک یواش‌گو است، یک بلندگو دارد، یواش گو اونجایی که در جمع لازم نباشه، اگرم بود خب باشه، مثل انفاق، در حضور جمعی بدید یا مخفیاً بدید،{إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَإِنْ تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَاءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَکُمْ} هر دوش درسته، منتها اگر ابراز کنه بعدش و ریا نباشد این بهتر است چون حالت جمعی داره.

خب الحَالَتِ الجَمعیهِ شَعائِریه ال….. بِنصفِ….. الاسلامیّاتِ الجَمعیَّه لا بُد أن تکونْ مِن… الاسلامیّات و عقلِ الاسلامیات.

یک مرتبه انسان چیزی رو یواشکی انجام میده خب اشکالم نداره، بروزم بده، انجام بده، اشکال نداره ولی بعضی زق و زوق‌ها درمیاد، عقل‌ها درست نمیرسه، ولی بعضی چیزهاست که اصلاً نمیشه تنهایی و نمیشه مخفی، باید در حضور جمع باشه، کدوم جمع؟ جمع کلّ مسلمان‌هایی که به عنوان وجوب یا استحباب حج آمده‌اند و در دولت موقته حج بیت الله الحرام، منتقل شدند کلاً به مُنا، مُنا جمع المُنیَ، اُمیّاتٌ ثَلاث، اَولاَ، ثَانیَ، ثَالِثَ، اَلاُمیَّهُ اولی رَمیُ الشیطانُ الکَبیر، شاخ شیطان رو باید زد اول، اَلاُمیَّهَ الثَّانیَ مَاسْتَیسَرَ مِنَ الهَدی، اَلاُمیَّهَ الثَالثَ الیومِ العاشر مِن مَشعرِ الحرام اَلاُمیَّهَ الثالِثَ بینَ الحَلقِ وَ التقصیر.

خب، اینا از جهت اسراریش خیلی قوی‌ان باید دقت کنیم، گرچه دقت‌کنندگان در اسرار حج بسیار کم اند، اما خب چند جهت داره این قربانی، قربانی دارای چند جهت است که مقداری از عبارت خواهیم دید، نه اینکه می‌خوایم عبارت‌خونی کنیم برای برادران، درسته فارسی هم هست ولیکن بعضی فارسی‌ها از عربی‌ها هم أحیاناً ممکنه قوی‌تر باشه. چون این مسئله قربانی در مُنی، یک مسئله‌ایست که 14 قرن، این ادامه داره و قبل از اسلامم بوده، زمان ابراهیم بوده، از ابراهیم جوری شروع شد بعد ادامه پیدا کرد{وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيم} خب این سوال پیش میاد که مراد از قربانی در روز دهم ذی حجّه چیست؟ذَوی الأهداف، أهدافْ تَختَلِف، أهداف مِنَ الأعمال الرّبَانیّه وَ الانسانیّه، انسان خب خطا میکنه، أهداف مِنَ الأعمال، أعمالْ اوامِر مَواهی رَبانیَّه تَختَلِف، إمّا هَدفٌ وَاضِحٌ بیّنٌ مُبیّنْ، می‌فهمیم، چرا نماز بخونیم؟ چرا زکات بدیم؟ چرا انفاق کنیم؟ چرا چیکار کنیم؟ خودشونم بیان کرده، چرا فلان‌کار رو نکنیم؟ فلان چیز رو نگیم، هدف بیّن.

یک مرتبه است بیّن است که غلطه، هدف ما هرچی هدف فکر کنیم، غلطه، غلط، این کار سلباً و ایجاباً غلطه، غلطه، غلط، این الهی نمی‌تونه باشه، بشر عاقلم نمیتونه این کارو بکنه، یک مرتبه هدف مردّده، نمی‌دونم که این دستور که دادن مراد اینه، اونه، این باشه خوبه، اون باشه بده، چیز دیگه ممکنه باشه که من نمیدونم، این هدف مردد، فَالأهداف فی ثَلث زَوایا فی هندِسَهِ الاهداف، چون سه جور هدفه.

خب قضیه قربانی کردن برای چیست؟ چرا به ما دستور دادن{فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا بَائِسِ الفَقیر}{الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ}{فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا صَوَافَّ} همینطور که صف اندر صف هستن این شترها یا غیر شترها در روزعید قربان،{فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا بَائِسِ الفَقیر} آیه {َأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ}آیه، این هدف چیه؟ خب گفت، اون هدفی که قرآن گفته است که خوردن و خوراندان است، مهمانان خدا سر سفره قربانی که برای خدا انجام میشه بنشینند و استفاده کنند، اینو گفته،

(صحبت حضار)

-اونم می‌رسیم.

دو تاشم نگفته، مگر اشارتاً، سه مطلبه در اینجا. سه مطلب است که یکیشو صریحاً مکرر فرموده است که بعد اقتصادی دارد، چنانکه رسول الله (ص) فرمودند إنَّما جَعَلَ الله تَعالی هَذا الأضحی لِتَشبَعَ مَساکینِکُمْ مِنَ اللّحم فَأطعِمهُم مِنهَا. این سفره رو خدا انداخته، از نظر ظاهریش اینطوره البته، ظاهری رو همه میفهمن دیگه، این بعد ظاهری این شعیره بزرگ قربانی رو که همه میفهمند که برای کسانی که گرسنه اند و گوشت نمیبینند، مخصوصاً حالا که اونایی هم که متوسط هستند گوشت چندان نمی‌بینند، کم کم باید خواب گوشت ببینند.

(صحبت حضار)

-هم اهداف، هم فوائد، چون هدف یا به خدا برمیگرده یا به ما برمیگرده یا به هردو، این هدف هدفه.

(صحبت حضار)

-چرا، هدفه، یکی از اهداف ظاهریه ای که همه کس می‌فهمد، این است که {فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا بَائِسِ الفَقیر}یک مرتبه{الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ} اینی که قرآن بیان کرده، مثل اینکه ما بگیم که آقا جنابعالی صدتا گوسفند کشتی، وقتی کشتید، پوست کندید، بپزید که فقرا بخورن، اگه یک دونه فقیر بود، یک صحرایی بود، خب چرا بکشند؟ چرا پوست بکنند؟ چرا بپزند؟ برای اینکه بگنده؟

(صحبت حضار)

-می‌رسیم به اونجا، حالا می‌رسیم، کم کم می‌رسیم، می‌رسیم کم کم، تقوا مگه اینه؟ این تغواست.

اگر ما گوشت رو بکشیم، بریزیم دور آتیش بزنیم، این تغواست، تقوا نیستش که، این خلاف ضرورت اصلیّه اسلامیّه است که تبذیره، حرامه. انسان، مگر قرآن شریف در سوره مبارکه نساء که یک آیه است ولکن این یک آیه همه‌جا کار میکنه در اقتصاد اسلام،{وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا} مال برای قیامه، مال برای قیامه، برای دور ریختن است؟ برای مسخره کردن خود است؟ برای شاد کردن کرم و سوسک‌ها و سگ‌هاست؟ برای شاد کردن کفّاره که کفار میگن مسلمون‌های بدبخت گرسنه بیچاره، یک میلیون بیشتر گوسفند و گاو و شتر و مُتر و میکشن، آتش میزنن، زیر خاک میکنن، برای سیر کردن گرسنگان از خندست اونا به ما بیشتر بخندن، برای سیر کردن عقول است، سیر کردن علوم است، سیر کردن افکار است، سیر کردن جیب‌هاست، شکم هاست، این {قُعوداً لِلناس} است، این قیامِ للناس نیست.

فی کُلِّ بُعدٍ مِنَ الأبعادْ، فی الذبحِ فی مُنی إذَا لَیسَ هُنالِکَ مِن یَعکُف،…… میلیون، بیشتر از خود عرض می‌شود که حجاز و غیر حجاز می‌روند و اینهمه می‌کشند که من خودم یک مرتبه در این دو سال که بودم، خودم به زحمت رفتم این کوه و بالا و پایین همه رو با چشم دیدم که برگشتم این کتاب رو نوشتم، شروع کردم حدود 50 صفحه راجع به قربانی، اینا واقعا نسبتی رو به خدا میدن که به شیطان نمیشه داد، به هیچ احمقی نمی‌شود این نسبت رو داد که شما اینهمه راه رو آمدید و واجب است شما نه یکی، نه دو تا، بلکه مَاسْتَیسَرَ، پیغمبر بزرگوار 66 شتر کشت، امیرالمؤمنین کمتر کشت، این 66 شتر کشت و همینطور ریختن زمین، نه چون مقام پیغمبر بالاتر بود باید بیشتر بکشه، امیرالمؤمنین پایین‌تر بود، کمتر بکشه، البته این بحث رو ما اشارات اولاش رو داریم عرض می‌کنیم، آقایون به مناسک مفصل مراجعه بفرمایید، بازم با هم بحث می‌کنیم، چون اینطور نیست که ما اکتفا کنیم به اونچه را که قبلاً نوشتیم، نخیر،

(صحبت حضار)

-نرسیدیم هنوز، وقتی که افتادن، کشتین و افتادن که نهی کردیم چون این بز

(صحبت حضار)

-میفهمم بله، میفهمم بله، وقتی که شما سفره انداختید، غذاها رو درست کردید، جلوی این سفره انداختید، گوسفندها و شترها و فلان، اونوقت بگید بخورند ولی یک نفرم نیست بخوره، چرا باید سفره بندازم؟

(صحبت حضار)

-می‌فهمم دو امره، ولی این دو امره، آقا جون گوسفند بکش 100 تومن، سفره بنداز، اینا رو سرخ کن، خورشت و فلان و فلان، کباب و بده بخورن، دو تا امره، نخیر 10 تا امره، ولکن اگه بخورندی در کار نباشه، کسی نباشد که بخوره، کدوم عاقلی‌ست، ببخشید کدوم کسی‌ست که هیچ نفهمه، مَعَ ذلک بگه بکشید، چون معلوم است گوشت برای خوردن است دیگه، حالا مطالب دیگری دارد که اون رو باید از آیات بحث کنیم، صحبت می‌کنیم.

ببینید، ما بیایم فتوا بدیم، من خودمو عرض می‌کنم، ما ، ما فقها فتوا بدیم که بله حالام که خورنده‌ای ندارد این گوشت گوسفندها و گاوها و شترها و چه و این‌ حرف‌ها، واجب است ما اونجا روز دهم باید بکشیم حتماً و در مُنی هم که نمیذارن، یک….. درست کردن خارج مُنی‌ست، بعضی جاهاشم مشترکه بین مُنی و خارج مُنی ولی در وادی مُحسّره، در مُنی اینجا بکشند، اونوقت دو جور با اینا عمل میشه، سوم نداره مگه کم، یک جهنم هایی درست کردن میسوزنن، بو گندش بلند نشه، دو، زیر خاک میکنن، سه، یک مقداریشم مثلاً، اولاً شارع…. نمیشه خورد چون گوشتش چنین، فقیر اونجا پیدا نمیشه، من یک نمونه عرض کنم دیگه بقیه نمونه ها، یک کسی میگفتش که به به به 7 تا گوسفند چاق چلّه گردن کلفت خوشگل مُشگل کشتم و فقیر پیدا کردم، تا اومدن یک رون بردارن، یک نفر رسید، آقا خواهش میکنم برندارین، ما فقیریم، دست به رونش نزد، صاف برداشت برد، گفتم میدونی کجا برد؟ گفتم این قصابی داره مکه، ما در قصابی مکه دیدیم، قصابی داره مکه چون اگه یک رونش کنده بشه میفهمن که این گوشت مال اینجاست، قصابی داره این آقای فقیر گرسنه که داره میمیره سقط میشه از گرسنگی، این آقا قصابی داره، گوسفندا رو بار میکنن میبره اونجا، وگرنه فقیر که ماشین نداره، فقیر که وسیله نداره، فقیر اون حبشی‌ها و اون کجایی‌ها هستن که میان گوشت‌ها رو میزنن به سنگ که آفتاب بهش بخوره تا بتونن فرض کنین این دو سه روزه بخورن. ببینید معرکه مُنی و معرکه قربانی در مُنی، کدوم قربانی؟ عقل ما، روح ما، اقتصاد ما، شرف ما، انسانیت ما، بزرگواری اسلام، عاقل بودن ما، انسان بودن ما، حیوان بودن ما، همه قربانی بشه. ما که می‌خوایم قربانی کنیم، باید که یک گوسفندی، حیوان حلال گوشت رو قربانی کنیم در راه خدا، بله،{إنَّمَا يَنَالُهُ التَّقْوَى} تقوی چیه؟ پرهیز از گناهه، خودش گناهه شما بکشید بندازید دور، مال فقراست دیگه، بنا نیست فقرا، بیاد به فقرا، عرض می‌شود که چیز کنید،….. کنید، خب آقا یک ده ریال بگیرید، آقا ده ریال کجا پونصد ریال کجا، پونصد ریال شما پول دادید، این پول مال فقراست، بعد ده ریال با فقیر، حق ندارد فقیر این غلط رو بکند که به جای پونصد ریال، ده ریال از شما بگیره، یا بعضی دیگر کارهای دیگر می‌کنند. پس ما در چند بُعد نسبت به قربانی باید که بحث کنیم.

(صحبت حضار)

-همه مصرف میشه اونجا، تمام مصرف میشه وکمم میومد و لذا روایت داریم از امام صادق (ع) که آقا در سایه تا سه روز گوشت رو از مُنی بیرون نمیبردن، ولی حالا چجور شما دستور میدین بیرون ببرن، کَانْ فیهِ رسول الله مَا …. مِنْ مُنی الی… الایّام حَالیّاً، امام صادق، حالیّاً أنتُمْ تُطَلِّعونْ بَعضَ الایّام لِمَاذا، قَالْ لَنْ هُنَاکْ فی تلکَ الزَّمانْ کَانَ الفُقَراء کِثَارْ وَاللحمُ قَلیل، همینجور بخورن دیگه، بابا سفره رو که انداختی، اینایی که نخوردن بیرون کنی، کس دیگه بیاد؟ اینا برن از سفره بیرون؟ نه دیگه اینا که هستن بخورن، وَلَکِنْ فی تلکَ الزَّمانْ هَذاَ الفُقَراء کِثار وَ اللحمُ قلیل، سَابقاً کَانَ اللحم قلیل و الفقراء، اینطوریه، زمان

(صحبت حضار)

-همونجا بله،

(صحبت حضار)

-صبر کنید، صبر کنید، صد هزار نفر، این صدهزار نفر اونقدر گرسنه بودند که نوعاً پیاده رفتن، پا برهنه، گرسنه، این گرسنه‌ها رو اونایی که دارن و لذا مَاسْتَیسَرَ مِن الهدی، یک دونه یک دونه، دوتا دو تا، ده تا ده تا، بیست تا، پیغمبر بزرگوار 66 تا، چرا؟ برای اینکه همه شکم‌های گرسنه و همه شکم های گوشت ندیده اونجا سیر بشه استفاده کنه و شما برادران حق دارید که سوالاتی بفرمایید و لازمه چیزهایی بیاد چون مطلب به نظر ما جدید داره میاد که عجب این همه علما، این همه سالیان دراز گذشته و همه کشتند و ریختند و عرض می‌شود که باید زمین خونی بشه، فقط زمین باید خونی بشه، باید خون ریخته بشه، صحبت این نیست، بلکه ذبح در مُنی و قربانی در مُنی این دارای سه بعد است، بعد اول و دوم، بُعد معرفتی‌ست، بعد سوم، بعد اقتصادی‌ست، بُعد اول را اهل معرفتم نوعاً نمی فهمند باید بهشون فهموند ولی بعد سوم که بعد اقتصادی‌ست، در قرآن تصریح کرده است که ما باید بعد بحث کنیم.

ببینید،

(صحبت حضار)

ما از مسلمات داریم شروع می‌کنیم. تبذیر حرام، هدف داشتن امر، یا باید بدانیم هدف چیه یا ندانیم هدف چیه، اما اگر بدانیم هدف حق است قبول، بدانیم هدف اگر باطل است که رد، اگه ندانیم هدف چنین است یا چنان است خب در اینجا ما تردد می‌کنیم. آیا هدف در بعد اقتصادی که معلوم، در بعد اقتصادیِ خوردن و خوراندن، کشتن میلیون‌ها گوسفند و چه و چه که خورنده ندارد، سردخونه ندارد، چه ندارد، چه ندارد، این تبذیر است قطعاً، از نظر بعد اقتصادی.

از نظر بعد معنوی، دو بعد معنوی‌ست، ما زحمت می‌کشیم از آیات درمیاریم، {لَنْ يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا}درباره کی داره میگه؟ درباره مشرکین، مشرکین چی میگفتن؟ مشرکین میگفتن، کَانَ المُشرکینْ، مُشرکون یَقولونْ نَحنُ إذَا نَذبَحْ بِالله تَعالی……. البیت بِدِمَائِهَا وَ لاَ نَأکُلْ لُحومِهَا لِأنَّ هَذهِ الأنعام الذی …. بِالله، لِلله لاَ نحنُ لاَنأکل

ببینید، این برای خداست، ما نمی‌خوریم، بابا خدا که گوشت نمیخوره که، خدا که خون نمی‌خواد که شما خون رو به کعبه بمالید که کَانَ….. کعبه بِدماء، خدا که خون میخواد چیکار، خدا گوشت میخواد چکار،{إنَّمَا يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنْكُمْ} تقوا چیه؟ تقوا در کجاست؟ إنَّمَا التّقوی فی الذَبح إذَا کَانَ ذَبحُ قاصِداً ربانیّاً، لِنواحی ثلاثَه…………….. الناحِیَهَ اصیله، المعروفاً، المُحلّقه علی کُل انسان…………….نَحوِ اقتصادی.

 خب این وقتی که کشته می‌شود و باید به شکم گرسنگان و فقیران برسه، ما اینو با اینکه فقیری وجود ندارد و مسکینی وجود ندارد، اینو برداریم بکشیم، ما دو بعد اول، دو بعد اول در مقابل این عمل مشرکین،{لَنْ يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَكِنْ يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنْكُمْ}تقوا مِنکُمْ این است که بذاریم مال فقرا از بین بره، آتش بزنند، کرم و سوسک بشه و متعفن کند جوّ مُنی رو که ما که سه روز حداقل باید در مُنی بیتوته کنیم از گند و بو فرار کنیم، مطلب این است؟ اینو ما باید بر حسب کتاب و سنت بحث کنیم، منتها مرحله اولا برامون بیّن است، قطعاً تبذیره، قطعاً بدون شک انسان مالی رو، اصلاً امکان دارد که تکرراً میگیم، آقا شما هرچی اسکناس داری بریز تو چاه،  تو دریا بریز، لِله، کدوم لِلّه؟ خدا ما رو قیاماً للناس قرار داده،{وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا} خدا که ما رو قیاماً للناس قرار داده، قیام چی؟ قیام بعد اول ما قیام اقتصادیست، قیام اقتصادی در مصرف کردن، در مسجد ساختن، آب انبار ساختن، چه ساختن، به فقیر دادن، همش اقتصادی، بعد اقتصادی چون مال صرف مالخوار باید بشه، خدا که مال نمی‌خورد که، این مال که باید صرف شه قِیاماً لِلناس مسلمین، قیام در اون چیزایی که مال لازم داره، آیا نیّتی که من خدا رو بپرستم مال لازم داره؟ نه. من گوسفند بکشم بدم بنده های خدا، مال لازم داره، مال رو بدم به فقیر، مال لازم داره، پس قیام مال در کلّ ابعادش مربوط است به اینکه انسان مصرف صحیح کند، به گرسنگان، به فقیران، به نادارها، به کسری‌دارها به اونا کمک کنه و إلاّ خدا که احتیاجی به گوسفند ندارد که، {إنَّمَا يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنْكُمْ} که در بُعدِ آیات ما باید که بحث کنیم. شما مقداری کتاب رو باز کنید آقایون، ما در مقدمه عرض می‌شود که قربانی، صفحه 364،

-استاد سوال بنده این بود که این 80 هزار نفرکه میان در غیر مصرف خودشون برشون واجبه قربانی کنن؟

-اگر بتوانند،

-اگر نتوانند باز هم واجبه؟

-نه. إذا …. الانسان إنْ یَهدی وَ یَذبَح…. إذَا لاَ حَجمَ … عَلیه… و لذا در چیز دارد که {فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ} که این بحث‌های بعدیست و نوعاً همینطوره، نوع کسانی که حج کردند اینطور بودند.

صفحه چیز رو باز کنید آقایون،

-قربانی رکن نیست؟

-نه

-وقوف در مُنی؟

-وقوف بله رکنه، مثلاً در قربانی حالا این است که بعداً باید عرض کنیم، در باب قربانی اگر امسال ما گوسفند پیدا نکردیم، سال دیگم نمی‌تونیم پیدا کنیم، کسی هم نمیتونه، چکار کنیم؟ می‌گویند پولش رو بذار کنار سال دیگه، خب سال دیگه نشد، سال دیگه، اگه هیچ سالی ما نتونیم قربانی کنیم، پولش رو باید بدیم، مال فقراست دیگه، ما شش راه رو در این مناسک یادداشت کردیم و در حج هم به همون ترتیب منتها یک مقداری مختصرتر که این سفره خدا که پهن میشه، اگر فقراش حاضرن که بِسم الله، اگه حاضر نیستن خب پول باید به اینا داده بشه. من یک مقداری از عبارات رو آقایون توجه کنید که در بعد معرفتی فقه اکبر است و بعداً بقیش در فقه اصغره قربانی، صفحه، الصَحیحَه أربَعُ سِتّین، قُربانی، از جبهه گلوله باران شیطان که پیروزمندانه برگشتیم، شیطان در ضعفه، شیطان بزرگ را از پا درآورده ایم و یا کشتیم، اکنون روانه قربان‌گاه شو، از نفی شیطان به اثبات رحمان رو که توحیدت تکمیل شود و چنانکه نفیت عملی-ایمانی بود، اثباتت نیز عملی-ایمانیست، برای اثبات این اثبات چه بهتر که عزیزترین عزیزانت را تقدیم کنی، چی می‌خواد بگه؟ اصلاً اصل قربانی معنیش چیه؟ اصل قربانی، قضیه ابراهیمه دیگه، از ابراهیم شروع شد،{یا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ} در کجا؟ در همونجایی که قربانگاه در مُنی‌ست، {یا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ}{قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ}آها{فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى} نظر تو چیه؟ حالا این اسماعیل اولین فرزنده ابراهیم است و فرزندی که برحسب تورات خداوند به ابراهیم اطلاع داد که محمد و اهل بیت معصومش (ص) از ایشون میاد، وَلی شَمَائِل، شَمَائل إنّی …………………………. و برای ابراهیم نسبت به اسماعیل گفتی، اینو بارور خواهم کرد، بزرگ خواهم کرد، بزرگ خواهم کرد، بزرگ و از نسل او…… به محمد، ….. اثنی عَشَر، از نسل او به وسیله محمد، دوازده فرد که دوازده امام معصوم است، در بشارات مراجعه کنید مفصل، خب ابراهیم مأمور شد، اسماعیل عرض کرد که {يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ}ابراهیم ابراهیم بود و اسماعیلم اسماعیل، نه ابراهیم میگه چرا، نه در دلش میگه چرا، نه در زبانش میگه چرا، نه…..بره و نه اسماعیل، ابراهیمِ اسماعیل و اسماعیلِ ابراهیم{فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ} تسلیم، تسلیم به تمام معنا، نه اینکه در عمل تسلیم و در قلب نه، در روح نه، در عقل نه و در فکر نه، نخیر، همه اینا امره، بالای بقولِ المطلق در درون و برون، تسلیم امر خدا، حساب نمی‌کند خب منکه گناه نکردم خدا بکشد، اگرم گناه کردم کفاره، خب آدم نباید بکشم که، اونم آدمی که اسماعیله، اسماعیل که محمد و علی و حسن تو صلبش هست، این چیه؟ اصلاً چیه نیومد به ذهن ابراهیم، مَا خَطر ب… ابراهیم خلیل الله لِمَاذا أذبَح اسماعیل الرحیم، وَلدیَ الوحید، ….. الوحید ثُمَّ الذّی یَظهَر مِن صُلبِهِ محمد و المحمدیون مِن أهلِه، اصلاً سوال نیومد پیش، این تسلیم محض است، این اسلامی‌ست که مهم‌تر از ایمان است، هُنَا اسلامُ اللفظی الایمان بعَدَ ذلک اسلامُ القَلبی، تَسلیمِ…. تَمام إرادَهِ ربِّ سُبحانهُ وَ تعالی فَلّمَا أسلم وَتَلَّهُ لِلْجَبِين، خوابوند، کاردم گذاشت، خب کارد رو گذاشت تیزم کرده، چون امر خدا رو باید زود انجام بده، اینطورم نیست که مثلاً ابراهیم به خیالش آمده است که این امتحانه، چه امتحانه؟ واقعیه، واقعی هم نبود که پیشنهاد نمی‌کرد به معرض اسماعیل نمیذاشت که{ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى} اینا نمیخواد که، بابا اینو گذاشتن و نبردی که این حرف ها رو نمی‌خواد که، اونم در مقام ابراهیم و اسماعیل،{فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ}کارد رو گذاشت، از پشت، هرچی زور میزنه خب نمیبره، الخَلیلْ یأمُرُنی و الجَلیلْ یَنهانی، یک کسی رو نقل می‌کنم حالا، می خوام چیزی راجبش عرض کنم، از اولیاء الله که می‌تونیم بگیم درسته این حرفش، این به محضر مقدس ولی امر عرض کرده بود، نه اینکه حضور داشته بود، نه، که اگر شما دستور بدید که من سر پسرم رو ببرم خب میبرّم، مثل اینکه به فکرش آمد که این کارو بکن، کاری نداریم چی بوده، چی نبوده، پسره رو خوابوند، کارد رو گذاشت،……. کرد مثلاً، خب میشه نمونه‌هایی باشه، منکه نمی‌خوام نه تایید کنم نه انکار. نه اون قضیه اون شخصی که امام صادق فرمود که بگم برو توی آتش، گفت بله چشم، رفت تو آتش، گلستان شد براش، مطلبی نیست که، این ها براشون خیلی ساده است، این اراده و امر الهی براشون خیلی ساده است. {فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ، وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ، قَدْ صَدَّقْتَ} کاری که تو باید بکنی، کردی، تو باید بکشی، کشتی خب کشته نشد من نخواستم، مثل نار ابراهیم که {قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ}{وَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَخْسَرِينَ} اینا هی جمع شدن، که انجام بدن، حتی پیرزن ها نذر میکردن در جریان نار، پیرزن‌ها نذر میکردن…….

نذر می‌کردن، یک جهنمی درست کردن، یک دونه ابراهیم رو با منجنیق نابود کنن، ولکن خب،{قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا} آتش سوزندگیش بدون اراده حق نمیشه، اینجا اراده حق نه مانع نشد بلکه نیومد که بسوزه، کونی رو برای این که ما بفهمیم فرموده،{يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ}{وَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا} البته عربی نه فارسی،{وَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَخْسَرِينَ}

خب، {وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ}بعضیا که خب توجه نمیکنن به مطالب، میگن {فَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ} این یعنی امام حسین، نفهمیدیم، خون اسماعیل رنگین ‌تر است یا امام حسین؟ خون امام حسین هزارها برابر اسماعیل رنگینه، حالا منهای اینکه این ها همه از نسل او هستند، ما کاری به این ظواهر مطلب نداریم، از نظر عمق روحی و معنوی امام حسین (ع) در بالاترین عصمت محمدیّه (ص) است. بنابراین{فَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ}به، اونوقت از ابراهیم پایین‌تر اسماعیل،{فَدَيْنَاهُ} یعنی فَدیْنَا إسماعیلَ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ، یعنی امام حسین رو احتیاج داریم کشته بشه برای خاطر اینکه اسماعیل کشته نشه، نفهمیدیم، اَلحمدُلِله الذّی قَدَّمَ المَفضول عَلیَ الفَاضِلْ، یکی روایت نقل می‌کنند،{فَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ} یعنی فَدیْنَا إسماعیلَ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ، کشتن امام حسینه؟ اولاً امام حسین رو خدا نکشت، خدا دستور نداد بکشن اولاً، ثانیاً، چطور میشه خداوند اسماعیل رو نجات بده که نکشنش بعد به جای اسماعیل حسین رو بکشند؟ حسین که هزارها برابر اسماعیل ارزش داره، این نیست، ذِبْحٍ عَظِيمٍ حَاصِلِ الذّبحِ وَ التطهیرِ المُنی، این ذبح عظیمه. چطور ذبح عظیمی؟ برای اینکه ابراهیم بهش امر شد که تو حالا این اسماعیل رو قرار شد نکشی ولی به جاش گوسفند بکش، یعنی چی؟ ابراهیم مأمور شد گوسفند رو بکشه، چرا؟ نفهمیدیم که ابراهیم تو به این حد رسیدی، به این حد رسیدی که حاضر شدی امر خدا رو انجام بدی ولو با کشتن اسماعیل که بالاتر از …. از اسماعیل بالاتره، تو قدم رو گذاشتی بر بالاترین سطح وجودی خود که اسماعیل از ابراهیم عزیزتر را، ابراهیم بکشد، به اینجا رسیدی، ولی نه در شریعت ما کشتن انسان حرامه، این گوسفند رو بکش، این گوسفند به جای اسماعیل، مام همینطور،{فَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ علی طول الخط أو المُنی اَلحجیج مأمورونَ أن یَذبحون اشارتاً و کنایاتاً إلی سرِّ المَعنوی مِن نَاحیه و إلی أمرِ الأخری آخَرَ….. ، سر معنوی که خدایا ما از دریای عرفات، معرفت ها را زیر و زبر کردیم، به مشعر، تنگه مشعر به حدّ شعور و غِربال رسوندیم، به مرحله مُنا، مرحله آرزوها رسیدیم، در مرحله آرزوها، در آرزوی خودمون که سلب و ایجاب داره، اول آرزوی سلب را محقق کردیم، رمی شیطان اکبر، شیطان برون، بعد چی؟ شیطان رو زدیم، شیطان درونی چی؟ شیطان برونی رو زدیم اما خود چی؟ خود به مرحله اثبات می‌رسیم، خدایا من حاضرم خود را بکشم اگر اجازه بدی، چون اجازه نمیدی پس من این گوسفند رو میکشم، پس بنابراین قربانی یک معناشه، این علامت فدوّیته، من گوسفند را ذبح می‌کنم به جای اینکه خود را بکشم، خود کشتن حرامه، گوسفند کشتن حرام نیست، ولی گوسفند کشتن که تبذیر بشه که حرامه، گوسفند کشتنی که از اون طرف به شکم فقرا برسه، از این طرف{لَنْ يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا} که شما این مطلب را در خود تبلور و تحقق داده باشید که من حاضرم در راه خدا جان بدم، یک. دو، دیدن میدان خون، پا گذاشتن در جرگه خون که از خون نترسم، از ریخته شدن خون خودم یا ریختن خون دیگران در راه خدا نترسم، این بُعد دوم. بعد سوم، {فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا البَائِسِ الفَقیر وَأَطْعِمُو الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ} سه بعد. این سه بعد باهمه منتها از این سه بعد بیشتر چی میفهمن؟ اول و دوم ماها زور زورکی می‌تونیم بفهمیم بعد از مدت ها فکر کردن و نوع ما هم نمیفهمیم، کاری نداریم، میگیم باید خون ریخت، این خون رو باید بریزی، ولکن قرآن شریف اون بعدی که همه کس فهم است و همگانی‌ست و همه دانی‌ست در قرآن شریف مقرر کرده است که{فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا البَائِسِ الفَقیر} الی غیر.

عرض می‌شود که اینجا شتر یا گاو یا گوسفند، آخر این صفحه، و چقدر نغز و پرمغز است و لبریز از معنا که پروردگارا من، پروردگارا من در راه تو، فی سبیل الله تا پای خون آماده‌ام، اکنون که نه خودکشی و نه فرزندکشی در شریعتت جایز نیست، این قربانی نماینده‌ام که خودم قربانت، عزیزانم، بسته‌هایم و همه‌ام، آبرویم، شغلم، عقلم، علمم و آنچه مرا من کرده است، فرد معنوی مهمه، کی نمیفهمه؟ نوعاً نمیفهمن دیگه، آنچه مرا من کرده است و از تو جدایم ساخته، همه و همه قربان تو و بالاخره هرکه و هرچه را از خودم هم بیشتر دوست دارم، چون اسماعیل ابراهیم، ابراهیم وار قربانت کنم، ابراهیم فرزند بهتر از جانش را به همین غم ز همین معنا فدا می‌کند و آنچه او باید بکند کرد و در نتیجه آنکه باید بشود شد، اماماً للناس، اکنون در جبهه‌های منی و سپس در همه صحنه‌های زندگیت ابراهیمی شو، در هر دوی نفی و اثباتت قوی باش، هم علیه شیطان که با همه قدرت نفیش کنی و هم در راه رحمان که هُماره نه تنها در عقل و فلسفه بلکه عملاً اثباتش کنی، اگر پای جهاد و خون پیش آمد، بی تامل قدم در میدان خون نهی، اونروز از خون نترسه آدم، و اکنون که هدیه‌ات، مَاسْتَیسَرَ مِنَ الهَدی است که قربانی بر حسب امکانت مقرر شده چون دو جانبه است بایستی حدّالامکان در اوج کمال و زیبایی باشد، چرا خوشگل باشه، خدا خوشگل اینجوری میره پهلو خدا یعنی؟ نه، چون{لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ}…… لَقَدْ فارسیَّ وَ لَقد عَربیاً تفسیر موجود به طور مفصلاً به صوره مُفصلاً مُحلّقَ عَلی کُلِّ مَواقع علمی مُبیّن.

چون دو جانبه است و بایستی حدالامکان در اوج کمال و زیبایی باشد که نه تنها مخصوص خوردن و خوراندن است و نه فقط خون ریختن بلکه هدیه‌ ایست دو جانبه، تقوایش رمز فداکاریست برای الله، گوشتش هم برای أهل الله و این خود نمونه و نماینده ایست از هدیه جان برای جانان و نه تنها هدیه مالیست، هدیه مال است که آسان نماید، این هدیه اسماعیل بهتر از جان است متوجه باش و لذا میگه بهترین، بهترین، زیباترین، چاق‌ترین، قوی‌ترین، نازنین‌ترین و بزرگ‌ترین و لذا شتر اگه میتونی، اونی که بیشتر میتونه بیشتر و لذا قرآن نفرمود یک دونه، مَاسْتَیسَر وَ منْ{وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ}مَاستیسَرَ نه یک دونه خوابیده، اگه لاغر بیشتر میتونی لاغر، شیش ماهه به شیش ماهه، دوماهه دوماهه، دوساله دوساله، دوتا دوتا، شتر شتر، بالاتر بالاتر، ولی چی؟ اینکه بریزن اونجا و آتیش بزنن و زیر خاک بره، نخیر، این به حساب همون فرموده رسول الله إنَّمَا جَعل الله هَذا الاضحی لِتَشبَعَ مَساکینُکُم مِنَ اللحم وَ أطعمواهُم مِنهَا. ولی حتی در روایت دارد پیغمبر ازش سوال شد که می‌شود ما پوست حیوان رو بدیم به این کسی که کشته، فرمود نه، نه، می شود پوست حیوان رو برداریم، نخیر مال فقیره، این پوست حیوان رو حق ندارید به کسی که ذبح میکنه بدید، مگر فقیر باشه به عنوان فقر بهش بدید، مزدشم بهش بدید، مطلب دیگریه، حتی پوست حیوان شما حق ندارید بدید، ما گوشت و پوست و همه رو.

آری ابراهیم‌وار که دردناک تر از شهادت…. تا دست کم از این پس تن به شهادت بدهیم. میتونم بخونم فردام، که اینجا اوج کمال بندگی و تسلیم است و اینجاست که می‌توانی توحیدت را کمال بخشی و از همه معبودهای دروغین آزاد شوی، از سه دیدگاه رو خوندیم بعد می‌رسیم فاجعه قربانی، فاجعه قربانی کنونی به اندازه‌ای خجالت آور، خجالت بار و شرم آور شده و جوری مورد هجوم بی دین و با دین، بیگانه و خودمانی گردیده که شایسته و ضروریست دانایان برای حلَش بکوشند و مصلحت اندیشان مسلمان و سرکردگان دین، چاره‌ای عالمانه و عاقلانه، خداپسند و مصلحانه کنند، نه اینکه سابق چنین کردند ما نیز اینچنین کنیم، زمان فرق میکنه، احتیاجات فرق میکنه، وضع فرق میکنه، شما به کتاب و سنت مراجعه کنید مطلب همینه ما که نمی‌خوایم یک مطلبی را بر خلاف کتاب و سنت بگیم.

و اکنون سکوت از این فاجعه حرام است و ما که به حکم ضرورت حاجت عمومی این مناسک آزاد را می‌نویسیم آن هم با ادله و اسرار.