پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله‌العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی

جستجو

کلمات کلیدی

خلاصه بحث

جلسه چهارصد و هشتاد و چهارم درس خارج فقه

روزه

بسم الله الرحمن الرحیم

 الحمدلله رب العالمین و صل الله علی محمد و علی آله الطاهرین

 در باب صوم  از نظر وقتش و حکم سه گانه اش که وجوب یا حرمت یا رجحان است به عنوان قاعده و همچنین نسبت به معذورین تنها در سوره مبارکه بقره چهار آیه هست و در جاهای دیگر قرآن نیست نسبت به صوم اسلام طبعاً آیه چهارمین با سه آیه قبل و یک آیه بعد ظاهراً  فرق دارد چون  آیه  دعا است

اذا سالک عبادی عنی فانی قریب اجیب الدعوه الداع اذا دعان فالیستجیب لی و الیومنوا لی لعلهم یرشدون

ارتباطش چیست عرض می کنم تتمه بحث قبلی ابتدائاً خداوند مقرر فرمود به عنوان قاعده

یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب  علی الذین من قبلکم

و حکمتش رو هم

لعّلكم تتقون

 ابتغاء  انسان مکلف به عنوان وجوب در دو بعد است یک بعد روح است و یک بعد جسم همانطور که جسم را باید از مضرات پرهیز داد از محرمات و مضرات پرهیز داد همچنین روح را به طریق اولا و احری  باید ازعلوم و عقاید و اخلاق و افکار غلط پرهیز داد بنابراین صوم دارای این دو بعد است فقط بعد جسمانی ندارد اینطور نیست که صوم در فقه احکام عرض نمیکنم  فعلاً بلکه در فقه اکبر که فقه معرفت است و فوق فقه احکام است عرض می کنم  همانطوری که

لعلکم تتقون

ابتغا و پرهیز از هر دوی

 محرمات روحی و جسمی روحانی و مادی است همچنین آنچه که بر انسان واجب است در فقه معرفت این است که  از گمراهی های روحی از عیب هایی که نقش نا ثواب دارد در روح انسان از تفکرات و تاملات و علوم و عقائد اخلاق و ارتجاحات روح انسان به چیزهایی که نا مرغوب است در شریعت اسلام از اون باید ابتغا بشه و همچنین در بعد جسمی جز آن چه خداوند برای تسهیل امر به عنوان قدم اول وجوب صوم این ابتغا را نسبت به اموری که مربوط به جسم است مقرر فرموده خوردن ها و آشامیدنی ها و عمل جنسی کردن ها که این سه محورند و این سه محور مثلث ممنوعی را از نظر جسمانی و از نظر بدنی در نهار صیام مقرر کرده است اما جریاناتی که مربوط به روح انسان است زبان بد اخلاق بد فکر بد و چه بد و چه بد  اینها همیشه بدند و در رمضان بدترند اما مادامی که انسان را به کفر نکشاند روزه را باطل نمی کند سر جمع  به عنوان کلی از آیه اولا این مطلب رو استفاده میکنیم که

لعلهم تتقون

و از

لعلهم تتقون

مطالب بسیار زیاد استفاده میشه مثلا این تقوای جسمی که محور است و اصل است در بعد ظاهر و قدم اول از برای کسانی که روزه بر آنها واجب است

تتقون

که شکم انسان عورت انسان اون جهات مادی انسان از محرمات دور شود محرمات چه مال حرام باشد غذای حرام باشد مشروب آشامیدنی حرام باشد عمل جنسی حرام باشد که معلوم چون

المعاصی حم الله و من حام حول الحماء اوشک ان یدخل فیها

محللاتش رو هم در نهار صیام خداوند حرام کرده که

لعلکم تتقون

 پرهیز ما از محرمات امور جسمانی شکمی و جنسی این مهیا بشود و قوی تر گردد این مطلب روشن است یک نکته ای اینجا استفاده میکنیم و اون این است که اگر کسی روزه بگیرد نه تنها صحت بدنی پیدا نمی کند نه تنها تقوای بدنی پیدا نمیکند بلکه مریض میشه یا مرضش زیادتر میشه مرضش ادامه پیدا می کند یا بیمار میشود یا

لعلکم تتقون

از نظر جسمی نیست چون در بعد فقه اصغر آنچه واجب الترک است و محرم الفعل است خوردنی ها و آشامیدنی ها و عمل های جنسی ست اگر چنانچه نخوردن و نیاشامیدن موجب مرض انسان یا شدت مرض انسان یا بقای مرض انسان بود در این مثلث

لعلکم تتقون

هرگز نیست بلکه به عکس روزه گرفتن

صوموا تصحوا

یک بعدش صحت بدن است اما در صورتی که مرض به بدن میارد یا  شدت می دهد یا استمرار میدهد به مرض بدن این خود  مستثنا ست قبل از اینکه ما استثنا رو بخوانیم در باب عسر این طوره اون چیزهایی که برای انسان عسر میاد که عسر مافوق الحرج است ضرر میارد طبعا ضرر جسمانی ضرر روحی که نیست  ضرر جسمانی  میارد و محرمات هم که در اصل محرمات مربوط به خوردن و شهوت و  آشامیدن است اگر ضرر بیارد این روزه که واجب بود برای نفع در صورت ضرر طبعا حرام خواهد شد و اینکه مرض را خداوند ذکر فرموده چون  نمونه بسیار بارزی که مخالف صحت است بلکه ایجاد ضرر برای انسان می کند و بر خلاف

لعلکم تتقون

است و قطعا برای انسان ضرر ایجاد می کند ابن مرضه و از باب اینکه

من القضا الذی قیاس امتها

++                      ++

اون مرضی که برای روزه ضرر دارد البته  روزه ای که  برای ایجاد مرض یا استمرار مرض یا زیاد کردن مرض خواهد بود این از

لعلکم تتقون

 خارجه این واجب که نیست بلکه حرامه اما سفر  چطور خوب در سابق اینطور بوده هم در باب عرض میشود که طهارت طهارت صغری و کبری با آب و هم در باب صوم   در سفرها اون موقع خب باید حکم جوری باشه که اون موقع رو بگیره نمیشه اون موقع رو نگیره  زمان ما رو بگیره در سفرها در اون زمان در بین راه ها آب بسیار بسیار قحط بود حالاشم که آب  زیاده  شما در بین  راه مکه و مدینه آب رو باید خریداری کنید یک ریال بدهید و باید یک آفتابه آب بیارید مثلا تا چه رسد  در درون اوایل که وسایل هرگز نبوده است بنابراین

و ان کنتم مرضی او علی السفر

 مرض مانع به این  حساب است که اگر آب باشد  ضرر دارد علی السفر که آب نیست یکی از نمونه های بسیار بارزی که آب نبوده است و قیراتی بوده عبارت بوده  از سفر همچنین درباره روزه در اون هوای  گرم حجاز که در حالی که انسان روزه نیست مرتب آب میخوره و بدن ما تحلل لازم داره از نظر مشروب و ماکول و مخصوصا مشروب اضافه کنید سفر را اونم سفری که موجب عسر میشه واقعا بیست و چهار ساعت راه مسیرت الیوم  که از مکه به مدینه می روند یا به ریاض می رفتند خب این  تشنگی و گرسنگی جوری بود که موجب عسر بود حرج بود پس این نمونه بارزی ست که نوعا چنینه مرض نه مرض فرق نمیکنه اون مرضی که مضر است از برای صوم و لکن اکنون نیز عسر ایجاد میکنه ما اگر سحر  رمضان حسابی  غذا خوردیم بعد  سوار هواپیما شدیم دو ساعته رفتیم به دمشق یا رفتیم به فرض کنید جعده  دو سه ساعته رفتیم این عسر ایجاد میکند چه عسری ایجاد میکند صرف این راه رفتن برای انسان عسر ایجاد می کند پس اینکه سفر را ملحق به مرض کردن باید الحاق جور باشه آخه از چند جهت نظر صرفه سفر الحاقش به مرض جور نیست کما اینکه از چند نظر صرف مرض مانع از انجام صوم که واجب است  نیست مث اون کسی که انگشتش درد میکرد  روزه را میخورد ابن سیرین نخیر اون مرضی که عسر  آور است از برای صوم در یکی از سه بعدش سفر اگر به دنبال مرض میارن صفر را که نمیخوان  ملحق به صد بکند آیا معنا دارد که انسان را مخیر کند شما مخیرید  کفاره بدهید هزار تومان یا یک  قران  این مسخره است آخه باید جور باشد این  دو مورد تاخیر باید جور باشد نزدیک به هم باشد اگر مانند هم نیست در اینجا روزه که دومین واجب مهم  از واجبات احکامی اسلام است بفرمایند در حال مرض که این مرض عرض می شود که مضر است براش صوم و صوم مضر است برای مرض  که فوق هرج است که چنین این حرام است روزه بگیره  همچنین علی السفر چهار فرسنگ برو چهار فرسنگ  برگرد یا بیشتر مسیرت الیوم انسان بره و اصلا نقشی ندارد عسر نقشی ندارد حرج نه حرج هست نه بالاتر عسری است بنابراین اینجا یک هم بهش بدیم  زیادیه یک درصد هم در اینجا براش فرق چندانی  نمی کند نسبت به حالیکه انسان در خانه خودشه حالا شما اگر نمره  یک براش بزارید یک این یک را بخواین  ملحق کنید به صد مثلا که روزه که  درصد صد درصد از برای انسان که مریض است ضرر دارد اگر سفر هم  بکنه نقشی هم ندارد سفر در عسر  در حرج هم نقشی ندارد در تعب هم که تو هواپیمایین مثلا هواپیما روشن بشه نقشی ندارد این من نوشتم در بعضی ها که جرع  جمل بالشعره  یک شتر خیلی بزرگی را با یک مو بکشید شما نمی شود ملحق کردن ناچیزی را به چیز پس  سفره هر سفری نیست و لذا خداوند برای ما بیان فرموده است در آیه بعدی

یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر

که دو مرتبه سفر و مرض ذکر شده اول منکم داره

ایام معدودات و من کان منکم

مخاطبین کی هستند مسلمانان روزه دار اگر می فرمود

فمن کان منکم

قاعده کلی به دست آمد نه

من کان منکم

منکم اینجا هست پایین نیست  علتش اینه یکی از عللشه

ایام معدودات فمن کان منکم

اگر منکم نبود اینطور میشد

من کان  مریضا او علی السفر فعده من الایام الاخر

 چه رمضان باشد چه رمضان نباشد مث اون  جایی که

ان کان ذو عسره

که قاعده کلی بود

ذا عسره

 نبود  دراینجا منکم بیان می‌شود چون  بیان للناس است و تبیان لکل الشیعه یک ابهام و تاریکی هرگز نمونه در اینجا منکم فرمود

فمن کان منکم مریضا او علی السفر فعده من الایام الاخر

بعد در آیه بعدی

و من کان

ف نداره چون ف ذکر شد تفریعه

و من کان مریضا

منکم نمیخواد چون منکم قبلا ذکر شد منتها اضافه داره در اینجا

و من کان مریضا او علی السفر فعده من الایام الاخر

 سوال قرآن  فقه خشک نیست  حکمت را علت را نفی فعلی را نفی بعدی را تا اونجایی که میشود ما بفهمیم مکلفین بفهمند بیان فرموده

یرید الله بکم الیسر

مثال اگر یک مولای بزرگواری به کسی که تحت امر اوست دستور داد یک سفره بینداز به اندازه صد نفر غذا خود را به زحمت نیندازید اون طور که می توانی برای اینکه مردمان بیان بخورند اگر مردمانی که نبودن چی باز سفره بیندازد مث سفره قربانی در اینجا خدا که می فرماید روزه بگیرید شما استثنا فرموده است

و من کان منکم مریضا او علی السفر فعده من الایام الاخر

حالا نمیشه بعد چرا چرا حالا نمیشه اگه حالا میشد اگر عسری  نبود که خرام میکنه اگر حرجی  نبود که وجوب رو  برمیداره خب چرا حالا نه چرا در خود رمضان نه بعدا اینکه در خود رمضان نه برای اینکه یک واجب اهمی پیش میاد واجب اهمی که پیش میاد این است که صوم برای ابتغا است مخصوصاً در بعد فقه احکامی ابتقا جسمی اینجا نقیض میشه اگر مریض بودید اون

صوموا تصحوا

که از بین میره هیچ بلکه

صوموا تمرضوا

میشه  مرض شدید میشه مرض  زیاد میشه مرض میاد به این حساب است که حالا که نشد

عده من ایام الاخر

اما اگر مسافر است مسافری که ولو دربعد سوم که ما میگوییم بعد اول چهار فرسخ رفت و برگشت هشت فرسخ بعد مسیرت الیوم بعد سوم کل کره ارض  ولو در کل کره زمین انسان سوار هواپیما شده است و عرض می شود که پونزده شونزده ساعت بیشتر در راه است تو هواپیما از خونه خودش راحت تر است تفریح هم داره در اونجا می کند خب این شخص آیا اصلا عسری در کار است یا نه حرجی در کار است نه حتی  مادون حرجی در کار است نه با خانه اش فرق می کند نه اگرم فرق کند مقداری فرض کنید به حد حرج مدرسه بالاتر از اون که نیست این

و علی الذین یطیغونه

این کمرش بیل نخورده که نگیرد مسافر رو

سال است اسب در حل جدول فیلم خود را که می گیرد کسی که در خانه‌اش در مسافرت هرجا هست اگر روزه  براش حرجه اطاقه ایجاد می کند یعنی ضرر ندارد ولی تمام  نیرو باید مصرف کند این براش واجب نیست اما  مستحب است به دلیل خود آیه اما اگه کسی که سفری می کند که نه عسراست نه حرج است عادی است مانند خانه این واجب است   روزه رو افطار کند یعنی دو سه  بیشتر از چهاره مث اون  قضیه  یه انگشت دو انگشت سه انگشت زنا   که اگر یه انگشت یک دهم مرد دو انگشت دو دهم مرد سه انگشت سه دهم مرد چهار انگشت برگشت به دو دهم یعنی چهار از سه کمتر است و برابر با دو آقا فرودگاه شهر عقل است عقل با عقل پذیرفتیم دین را اگر از دین بر خلاف صریح عقل بر خلاف صریح حس برای ما نقل کردند اگه از دین است که خب این دین قابل قبول نیست پس باید گفت از دین نیست چطور می شود سفر هشت فرسخی یا سفر مسیرت الیوم یا سفر  کل کره زمین که اون بلایا و رذایای سابق را که هوا گرم بوده است که محل وحی حجاز بوده هوا گرم بوده است و آب کم بوده است و در راه انسان ناراحت میشده روزه نداشته باشد انسان جونش بالا میاد تا چه رسد روزه داشته باشد در اینجا فرمود

یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر

 در کل  قرآن شما گردش کنید عسر حرج  یسر سه تا این یسر درمقابل حرج و عسر است اگر انسان  ضرر نمی بیند ضرر اهم از این فعل واجب چون باید برابری داشته باشه مگه دوران امر بین مهم و اهم نیست فقط صد درصد نیرو را باید مصرف کند که  نماز را با رکوع و سجود درست بخوند این حرجه این وجوب نداره اما حرام نیست اما اگر چنانچه باید رکوع و سجود کند عسر است ضرر است کتک است ناراحتی است در اینجا رکوع و سجود و تشکیلات حرام میشه در کل واجبات اینطوره در کل واجبات الا باب جهاد که اصلا باب رفتن و کشتن و کشته شدنه مطلب دیگریه در اون  موضوعات احکامی که مبنی برضرر است مبنی بر خطر است چون واجب مهمتر را خداوند هدف قرار گرفته مطلب دیگری است اما در واجبات که مبنی بر ضرر و مبنی بر خطر نیست این ها سه بعدی است یک بعدش که عسر است و خطر است و ضرر است که باید این واجب حتی ترک شه اگر الی بدل است

فعده من ایام الاخر

اگر الی بدل نیست که اصلا این کار رو انجام نده حالا که نمیشه بعدا هم انجام نده این در صورتی است که عسر باشه  و در کل آیات قرآن اگر ما در  تفسیر بعضی ها تردید کردیم حالا عرض می کنم نخیر اون تردید رو باید برطرف کنیم که عسر این  فوق الحرج است از حرج بالاتره  ولذا

فذلک یومئذ یوم الاسیر علی الکافرین غیر اسیر

چه اسیری آیا حرجه  این باید صد در صد نیرو مصرف کنیم که نسوزه خب میسوزه پدر صاحب بچه در میاد عسر در کل قرآن کریم عبارت است از از اونجایی که انسان ضرر می بیند ضرر جسمی ضرر نفسی ضرر هر دوانه ضرر مالی ضرر حالی هر چی ضرره بالاخره در بابی که انسان مبتلای به ضرر می شود خداوند حکمش را اینجا  مبدله به وقتی دیگر و زمانی دیگر میکند یا اگر در همین زمان حکم مستقر  مانند نماز رکوع نمیخوام سجود  نمیخوام قیام نمیخوام حرکت کن مانعی نداره کما این که دو آیه  در قرآن شریف از برای کسانی که  اگر ایستاده بخوان  نماز بخوانند و  شرایط رو انجام بدن رکوع و سجود می فرماید که

قیاما و قعودا و علی جنوبکم و اذا اطمئنت فاقم الصلاه

 وقتی که اطمینان حاصل شود دیگر خطری نبود اونوقت نماز اقامه میشه یعنی با شرایط و کیفیاتی که خداوند مقرر کرده  انجام میشه حرج یعنی صد درصد نیرو را مصرف کردن اصلا حرج یعنی چه مثلا عرض می شود

یصاد الی السما

انسان اگر به آسمان برود برود تا مادامی که کره فضا تمام میشه دیگه نفس کشیدن سخته نمیمیره ابن نفس کشیده سخته یعنی تمام نیرو را برای حفظ زندگی باید مصرف کرد اما نمیمیره این یا اینکه مثلا حرج اصلی از اینه اگر در یه درختی که تو در همه تو در همه همینطور درهم شاخه داده اگر انسان بخواد عبور کنه ممکن است زخم  نشه چه نشه  ولی خیلی زحمت داره شاخه هارو عقب زدن اینها تمام نیرو را باید مصرف کند برای که از این درختا رد بشه اصل حرج اینه حرج بین یسر است و بین عسر اگر صد درصد نیرو را شما لازم است مصرف کنید اما ضرری و خطری و عسری در کار نیست در اینجا بخشی از تکالیف  بخشی مثلا جهاد که اینطور نیست اون تکالیفی که مبنی بر ضرر نیست این تکلیف وجوبش میره کنار اما رجحان هست کما اینکه در خود این آیه و در آیه عرض میشود که حج  این مطلب هست قاعده کلی

و من تتبع اخیرا فهو خیر له

پس نسبت به کسی که روزه براش عسر است که  محورم عسر عسر بدنی  و جسمانی ست در اینجا که محور دوم عرض می شود که مسائل روحی  باشد اون فقه اکبره

یرید الله بکم الیسر و لا یرید

در یرید و لایرید به مقداری صحبت کنیم ببینید

اگر خداوند یرید اراده دارد یعنی چه واجبه دیگه آخه نمیشه گفتش که اراده دارد ممکن است نظر این باشد که خواستی انجام بده بهتره نخواستی نه اینکه اراده دارد نیستش که لایرید  هم مقابلشه

 یرید یعنی  باید لا یرید نباید  باید های خداوند در زمینه یسر است  بشود روزه را گرفت بدون حرج عسر که هیچی موارد نباید لایرید  اونجایی که عسر است  خطر است ضرر است چه هست چه هست اونجا روزه حرامه بینابین چیه بینابین چیه بینابین اگر دلیل داریم روزه مستحب است نمیشه روزه مباح باشه که روزه مستحب است اگر دلیل نداریم روزه حرامه در اینجا دلیل داریم که روزه مستحبه چطور در آیه  قبلی

و علی الذین یطیغونه فدیه طعام المسکین

یعنی اون علی بر کل که

کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم

 اینجا تبدیل شد چرا چون این حرجه یسر نیست چون

یرید الله بکم الیسر

و علی الذین یطیغونه

یطیغونه از طوق میاد یا طاقت هر دوش درسته از طوق باشد بر کسانی که

یطیغونه

یعنی یطیغون صوم  یعنی روزه مانند یک طوقی ست برگردن که نزدیک خفه کنه اگر روزه نزدیک است اونو خفه کنه اما خطر نداره این معنی مثبت معنی منفی که نوعا آقایون می فرمایند

اطاقین ازاله طاقه

معنی سلبی یعنی کسانی که طاقتشون طاق می شود طاقت از بین میره بازم حرجه هر دو یک معنا میده کسانی که باید درصد مصرف کنند نیرو را تا روزه بگیرند اما عسر نیست در اینجا وجوب از بین رفت چرا برای این که

یرید الله بکم الیسر

اینجا یسر نیست

و لا یرید بکم العسر

اینجا عسر هم نیست اینجا نه یسر نه عسر بینابین بنابراین

و علی الذین یطیغونه فدیه طعام المسکین

طعام مسکینان چیه باز به فقرا یه مقداری ظلم کمااینکه خیلی جاها ظلم شده ما خیال میکنیم که اگر ما حالت اتاق هستیم پیرمرد است پیرزن است چه  است و روزه گرفتن براش حرجه  برای هر روزی طعام مسکین یعنی ده سیر آرد ده سیر گندم ده سیر نان آقایون مگر طعام مسکین معنیش چیه مسکین دو معنی دارد یک معنای طعام مسکین  غذایی است که مسکین نوعا می خورد این یه معناشه یه معنا نه  شما به مسکین غذا بدهید غذا بدهید یعنی چه یعنی شما که حالت اتاقه دارید  و غذا می خورید به جای غذایی که میخورید غذایی به مسکین بدهید غذای  معمولی خودتون اگر غذای معمولی شما دویست تومان است خب دویست تومن  است صد تومن است خب صد تومن پنج تومن است خب پنج تومن اگه نداریم  که هیچی در باب عرض می شود که فطریه هم همینطوره در باب فطریه نصوص هم داریم که اون طعامی که غالباً شما مصرف میکنین نه اهل بلد تون که اگر رشتی و مازندرانی ست این دیگه جو گندم  یعنی چه طعامی که اونا مصرف می کنند عرض می شود که برنجه  طعامی که شما مصرف می کنید سه کیلو سه کیلو  از طعامی  که متوسطا بنده و شما مصرف می کنید چقدر می ارزه خب  سیصد تومن می ارزه تقریبا خب سیصد تومن بدید چرا شما شش تومن میدید هفت تومن میدید ده تومن میدید حالا اینو میخوایم تفصیل بدیم تفصیل به تبصره الفقها  و تفسیر الفرقان که مفصل تر است مراجعه کنید  اگر کسی مریض است و نمی تواند روزه بگیرد اونم باید فدیه بده طعام مسکین حالا

و علی الذین یطیغونه فدیه طعام المسکین

فمن تفریعه

آیا کلا این طور که کسی اتاقه داره البته اتاقه دو جوره یک اتاق کلیست پیرمرد است پیرزن است تا آخر عمر اینطوره این فقط طعام مسکین یا اگر روزه گرفت اما اتاقه احیانیست زنش بچه شیرده ست آدم لاغر است آدم بی جون است روزه براش خطر نداره آسان هم نیست میخواد بگیره میخواد نگیره خوب اگر میخواد بگیره خوب گرفت اگه نگرفت چی باز قضاش براش ثواب داره همانطوریکه الان براش مستحبه قضاش  هم براش مستحبه اما طعام مسکین باید بده خب بله طعام مسکین میده دیگه این خرج رو ائمه صلوات الله علیهم میکردن اون چند روزی که امیرالمومنین و فاطمه سلام الله علیه و حسنین سلام الله علیه اجمعین غذاشونو میدادن به دیگری حرج بود واقعا این  فوق حرج نمیشه گفت حرج بود خب این به عنوان استحباب که طوری نیست به عنوان وجوبه جعل علی نیست ببینید علی عنوان وجوبه  حالا اینجا سوال که آیا این  کسی که فقط فدیه طعام مسکین برش لازم است و وجوب برطرف شد به جای وجوب اصل صوم فدیه طعام مسکین اومد خال این خواست روزه بگیره چطوره

فمن تتبع

تفریع پس در میان اینها

من تتبع اخیرا فهو خیر له

 صوم  خیر هست یا نه خوب بله تصحوا در اینجا هست یا نه خب بله تقوا هست یا نه بله ضرر هست نهی نیست چرا برا اینکه حرجه  خب خیر پس هست این بعد اول که خیره

فمن تتبع اخیرا فهو خیر له

اگر کسی خود را به زحمت انداخت و این روزه که واجب نیست گرفت برای او بهتر است برای اینکه مطلب صریح تر بشه

و ان تصوموا خیر لکم ان کنتم تعلمون

کی مخاطبه اصلی عرض کردم میخواد دسته اول نیستند  دست دوم و سوم که مریض و مسافره نیستند مریض و مسافری یکی بود عسر بود بلکه دسته سومند کسانی که یطیغونه یعنی صد در صد نیرو را برای مصرف کنند ضرری بینند و آسان به طور عادی هم نیست

و ان تصوموا خیر لکم

ببینید اولا فهو خیر له

ثانیا

و ان تصوموا خیر لکم ان کنتم تعلمون

 انسانی که یک کاری چون حرجی ست برش واجب نیست اما خیره یک کار حرجی ست برش واجب نیست اما خیره اون کار عجیب می کند چطوره اونوقت اینجا  به فتاوای آقایون بر میگردیم که در باب وضو و غسل اگر  زمستان است آبی هم که بشه انسان باهاش وضو یا غسل بگیره اما می تواند وضو یا غسل را انجام بده اما دیگه این صد درصد باید نیرو رو مصرف کنه و میلرزه سرمام نمیخورد مریض هم نمیشود چه ام نمیشود این واجب نیست اما راجح هست اگر انسان الان وضو بگیرد یا غسل کند نمازش صحیح الاثر است برخی از آقایون می فرمایند نخیر در اینجا امر نداره اینجا چون حرج نیست امر هم نیست میگم آقا حرج وجوب رو از بین برد اما

فمن تتبع اخیرا فهو خیر له

چه در واجبات چه در  مستحبات در اموری که خیر است چه خیر واجب است اگر به حرج رسید به وجوب میره اما استحباب هست یا خیر مستحبه این خیر  مستحب  اگر به حد حرج رسید استحباب اکید میره اما استحباب  مرحله دوم میاد که اگر تتبع خیره  هم در مستحبش ما داریم هم در واجبش در مستحبش این آیه س که روزه بر کسی که یطیغ که واجب نیس اما خیر هست

فمن تتبع اخیرا فهو خیر له  اما در واجب

ان صفا و المروه من شعائر الله و من حج البیت او یاتمر فلا جناح علیه ان یتوفه بهما و من تتبع فان الله شاکر علیم

اونجا واجب اینا نگران بودند که یعنی چه حالا که بت ها را در عمره القضا  یه عده  دیر کردن برای عرض میشود که سعی بین صفا و مروه بت پرستان بت ها را سر جاش گذاشتن که قراری بود با رسول الله صلوات الله علیه که  اینها بیان و عمره القضا انجام بدند یه عده  از مسلمانان دیر کردند تهرج کردند گفتند عجب  ما در جایی که بت ها هست بیایم سعی کنیم بین صفا و مروه تهرجوا  آیه نازل شد

ان الصفا و المروه من شعائر الله

آیه دیگر

و من یعبد شعائر الله فان من   تقوی القلوب

 شعائر الله از اوجب واجبات این  اوجب الواحبات که یکیش سعی بین صفا و مروه است شما می خواهید برای خاطر  اینکه بت گذاشتن نه میگه

فمن تتبع اخیرا

 سخت است برای  شما خیلی مشکله در کلیسا نماز خواندن یارو داره شراب میخوره شما نماز بخونید خوب سخته

فمن تتبع اخیرا فان الله شاکر علیم

تازه تشکر هم  می کند خداوند شما که براتون انجام این واجب سخت است چون این از اوجب واجبات است از واجبات  شاعری ست  این واجبات شاعری  را باید در اونجا که  بت ها رو  گذاشتن شما انجام بدین پس

من تتبع اخیرا

در واجب هست مث سعی بین صفا و مروه

و در مستحب هم هست مانند روزه گرفتن برای کسی که این حالت حرج داره عرض میشود که

این آیه قبلی بود آیه بعدی

یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر

و

لتکمل عده و لتکبر الله علی ما هدئکم و لعّلكم تشکرون

این امهات مطالبی بود که در باب صوم داشتیم و فروعش را آقایان به مفصلات  مراجعه کنید  از جمله  الفرقان است  و تبصره الفقها ما باز این فریاد رو میزنیم باید فریادگران  به نفع اسلام صحیح باشیم و نه آنکه بترسیم از این و آن اگر تمام فقها و علما و قضای اسلامی و غیراسلامی بگن دو تا سه تاس  میگیم ببخش برا خودتون سه تاس برا ما  چهار تاس چطور میشود ما به خدا تهمت بزنیم که کسی که روزه براش ضرر ندارد  و حرج  است براش روز مستحبه اما کسی که سفر می کند و روزه براش نه  ضرر دارد و  نه حرج دارد براش حرامه این تقدیم مفصل علی الفاضل است ما برای دفاع  از قداست اسلام حداقل دفاع از اینکه این شرع شرعی که بر محور عقل است بر محور حس است برادران مطالبی که برخلاف عقل است  بر خلاف حس است اصلا نگید فتوا ندین اصلا  کتاب ننویسید یا فکر کنید و  بنویسید بعد این جا مطلب دیگری که هست و روز آخر بحثی است که ما داریم و رمضان انشالله که طی شد اگر زنده ماندیم ادامه خواهیم داد اینجا آیه دعا در بین دو رشته صوم بیان شده است رشته اول صوم  روزه کی واجب است بر کی واجب است بر کی مستحب است  بر کی حرام است و چرا واجب است و  چرا مستحب است و چرا حرام است تمام شد بخش بعدی که در آیه پنجم میاد که بحث کردیم  چی برای روزه دار حرام است عرض می شود که این عبارت است از مباشرت با نسا و اکل و شرب  در روز اما شب

حتی یتبین لکم الخیط الابیض من الخیط الاسود

اشکال نداره اما ما قبل آخر این آیه میاد

و اذا سالک عبادی

چرا اینجا آمده بعضیها خیال می کنن که خب کتاب نوشتن آیه رو اینجا نوشتند خب دو جواب دارد یکی اینکه آقا این  کتاب وحی  که حق نوشتن وحی داشتند اگر بر فرض محال به سلیقه خودشون خواستن بنویسن آخه این آیه چه ارتباطی با آیات صوم داره مگر بگید که سلیقه به قدری عالی بود که به حد سلیقه ای بوده که اینجا اومده  اصولا همونطور که نزول آیات مقدسات  قرآن  به وحی بوده ترتیب آیات مقدسات قرآن هم به وحی بوده کسانی که میگن این آیه به اون ربطی نداره خودشون بی ربطن فکر کنن  اگه فهمیدن فهمیدن اگه نفهمیدن خودشون بی ربطن آیه ربط داره اگر یک پزشک برای کسی که چشمش درد کرد آمپول زد داد به رونش بزنند آقا این  چشم به رون چی کار داره گفت  تو نمیدونی آخه ارتباط را نمی دونی اگر ارتباط آیات را احیاناً کسی که غور و تفکر در قرآن ندارد و آشنا با قرآن نیست نمیداند این معنا نداره بگه ربطی ندارد مثل اون کسی  که حاشیه نوشته بر کفایه مرحوم آقای آخوند رضوان الله علیه و علینا اجمعین به نام مشکینی پنجاه سال پیش شصت سال پیش نوشته است که حالا به چه مناسبت دخالت کرده در  قرآن کسی که با قرآن ربطی نداره نوشته س که این عرض می شود که  آیه ای که چهار زن را تحلیل کرده است این آیه وسطش عرض می شود که سه هزار آیه قرآن افتاده خیلی عجیبه ها  سه هزار آیه قرآن از این  وسط افتاده هیچ با شعوری نفهمید مگه یه آدم بیشعور یعنی یک ثلث  قرآن قرآنی که عمر با اون گردن کلفتیش با اون شخصیتش با اون  قدرتش وقتی که این آیه را خوندن المهاجرین و الانصار الذین  واو را انداخت یا عمدا بود یا جهلا من المهاجرین و الانصار الذین یه عرب بلند شد این الواو یا خلیفه رسول الله ؟ واو رو چیکار کردی خوب واو  به نفع عمر بود چرا برای اینکه عمر از مهاجرین بود میخواست انصار رو تابع خودش بکنه

من المهاجرین و الانصار  الذین

گفت نه

من المهاجرین و الانصار و الذین

 یه دونه واو رو عمر با اون قدرت یا جهل یا عمدا  نمیتونه بندازه سه هزار آیه عاشق  پوسیده حالا کی بوده  من نمیدونم تومیای میگی سه  هزار آیه  از این وسط افتاده

و ان خفتم ان لا تبسط فی الیتامی

آیه اینه

فانکحوا

چه ربطی داره میگیم آقا تو بی ربطی فکر باید بکنی بهترین ربط رو داره  در اینجا یا بعضی از برادران که خود مفسر بوده ان و چنین بودند و چنان بوده ان

میگن که

انما یرید الله لما لیذهب عنکم الرجس

رو خدا اینجا آورده جای دیگه بوده اینجا آورده برا اینکه ندزدنش عجیبه یا انسان نمیفهمه خب چیزی نمیگه و  اگر میفهمه این تقبیح هی توجیه نیست در اینجا این آیه مبارکه بهترین جاش همین جاست که مهمترین آیه دعا در قرآن شریف اینه

و اذا سالک عبادی

چرا در وسط و قلب بیاناتی که راجع به صیام  دارد چرا برای این که قلب صیام چیه اصلا قلب صوم عبادت الله هست و قلب عبادت الله چیه دعا است اگر انسان عبادت می کند خدا را ولکن انقطاع کلی الی الله ندارد این عبادت یک قشری ست یک  صورت ظاهری است

اقم الصلاه لذکری

اصلا نماز برای یاد خداست برای اینکه همه با وجود انسان به یاد خدا باشد و حاضر ببیند خود را در محضر حق سبحانه تعالی  زبان و عمل و قلب و فکر و همه چیز باید متوجه به ذکر حق باشد  حالا در اینجا می خواهیم شما را وارد کنند هنوز وارد نشدید  زمان رو نفرمود کی واجب است کی مستحب است کی حرام است  چرا همه رو فرمود امه چه نباید مصرف کرد در روز صیام سه تا ذکر شده اما این سه تا به عنوان نمونه در فقه اصغر در صوم همه وجود انسان باید صائما غیرالله باشد فکرش   عملش عقیده اش اخلاقش عملش همه چیزش  منقطع الی الله و منقطع  از غیر الله باشد و لذا انسب تذکراتی که اینجا باید داد بشه همینه

و اذا سالک عبادی

 اگر بندگان من از تو سوال کردن در چه مورد در مورد درخواستها گدایی ها ما گدا هستیم

یا ایها الناس انتم فقرا الی الله و الله غنی الحمید

اما گدایی هم باید بکنیم گدایی که گدایی نکند متکبر است گدایی در  برابر حق البته گدایی که گدایی نکند و از حق نخواهد این حقانیت حق منکر است غنای حق را منکر است یا  فقر خود را منکر است و لذا در آیه دیگر دارد که

قل ما یابی بکم ربی لیلا دعاکم فقد کذبت فسوف یکون لذا

 خداوند اعتنا به شما نمی کند اگه از او نخواهید درخواست نکنید در جای مناسب درخواست اینکه رسول الله  فرمود

الفقر فخری

کدوم فخر چون مهمترین معرفت مکلفین معرفت سلبی ست یعنی خود را هیچ دانستن هر چه هست از اوست  پیغمبر از همه بهتر فهمیده بود که  خود و جهان وجود هیچ نیست برابر حق این فخری ست  جهت ایجابی که ما نمیتونیم جلو بریم علم خدا