پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله‌العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی

جستجو

کلمات کلیدی

خلاصه بحث

جلسه پانصد و هفدهم درس خارج فقه

عقود (احکام حجر)

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین
اللهم صلی علی محمد و آل محمد

الفصل الثالث فی الحجو { 00:25} این مهجور بودن انسان ابعاد گوناگونی داره که فعلا بحث در حجو اقتصادیست. کسی که در مال خودش تا چه برسد به مال دیگران شرعا حق ندارد تصرف کند، نفی اثبات کند یا حاضر یا غائب این مورد بحث است. علامه هلی بزرگوار رضوان الله علیه میفرمایند  { 01:00} ما رو ثغر میخوایم صحبت کنیم. یکی از اثبات حجو که انسان نتواند تصرف اقتصادی، سلبی یا ایجابی کند کوچک بودن است. این ثغر چه ثغریست؟ ایا ثغر عقل است؟ ثغر جسم است؟ ثغر نسبت به رشد است؟ کدام مراد است؟ معلومه مراد چیه؟ مراد این است که به حد عمر تکلیف نرسیده کمااینکه اقایون میفرمایند در دختر 9 ساله و در پسر 15 ساله اگر صغیر باشد ولوووو رشید باشد. فرض کنید پسر 8 ساله ، 9 ساله { 02:00} این رشیده، عاقل است، رشید است و معاملات رو خیلی خوب میفهمه، خیلی عالی، بیشعور یکی از اثباب حجو درونش موجوده که سنش کمه، یعنی علامه هلی که در 8 سالگی، 9 سالگی مجنهد شدند و اگاهی کامل کردند ایشون حق ندارند عبا برا خودشون بخرند چون سن شون پائینه دیگه. ما عرض میکنیم که انچه را که قران کریم مانع دانسته است از تصرفات اقتصادی عبارت است از سفه، سوره نساء ﴿ وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا﴾  شخصی که سفیه است و سبک مغز است در امور اقتصادی یا حتی در امور شرعی که بحث خواهیم کرد و سه الی چهار بعد دارد، اموال دست اونها نباید داده بشه چرا؟ برای اینکه ﴿ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا﴾ مال مسلمان با قیام درست میشه و با قیام مصرف میشه و همچنین با قیام درونش تصرف میشه. حالا کاری به بدست اوردنش نداریم اگر شمای مسلمان یک مال حلالی را دارید و بدست اورده اید یا هر جوری به شما رسیده از طریق حلال در این مال باید شما قیام داشته باشد، هم قیام عرفی باید داشته باشی که در تجارت و معاملات به شما ضرر نخوره هم اینکه قیام شرعی باید داشته باشین که این مال در راه حرام مصرف نشه، نه تقصیرا و نه قصورا که بعدا عرض خواهیم کرد، تقصیرا رو قبلا عرض کردیم قصورا رو هم الان عرض میکنیم. بنابراین تصرفات اقتصادی باید بر مبنای عقل اقتصادی و بر مبنای فکر اقتصادی و بر مبنای عقل شرعی قرار بگیرد تا اینکه تصرف در مال قیام باشه. بنابراین دو دسته ما داریم: کسانی که نسبت به تصرفات اقتصادی و مالی شون بحث میشه، دسته سلبی و دسته ایجابی. دسته سلبی، کسانی که سفاحت و سبک مغزی دارند و مال را ضایع میکنند و مال را هدر میدهند یا کم میکنند بدون جهت این مال درونش نقصان ایجاد میشه حق تصرف نه در مال خودشان دارند و نه در مال دیگران و این چند جور سفاحته: یک سفاحت ولوووو اینکه ادم 40 ساله هست اما نظر اقتصادی سرش کلاه میره، این حق تصرف در مال خودش و در مال دیگران از نظر { 04:48} ندارد، این سفاحت اقتصادیست. یک مرتبه نخیر از نظر اقتصادی عاقله، زرنگه، خیلی هم شیطونه ولی کلاه سر مردم میزاره، حرام میفروشه، حرام میخره، حرام میخوره، حرام میده، حرام میگیره، این هم سفیه هست، ایا کسی که از نظر اقتصادی عرفا سبک مغز است ضررش برای اموال که ﴿ جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا﴾  بیشتره؟ یا کسی که عقلش خوب میرسه و خوب میفهمه و قشنگ بلده کلاه بزاره، کلاه برداره، قشنگ بلده دزدی بکنه و ربا بگیره و ربا بده، این سفاحت بیشتره دیگه، کمااینکه در روایات داریم { 05:25} شما خیال نکنید که سفیه که سفاحت عقلش سبکه خیر، کسی که عقلش از نظر انسانی سنگینه ولی بر خلاف شرع مال رو تصرف میکنه، بر خلاف شرع در میاره، بر خلاف شرع مصرف میکنه، بر خلاف شرع میخره، بر خلاف شرع میپوشه، کارهایی که میکند خلاف شرعه و روی عقل، عقل هم دارد  روی تقصیر اینم سفیه. سفیه سوم که قبلا عرض کردیم کسی است که در باب تجارت حلال و حرام را نمیداند، باید بدونه، کسی که میخواد در زراعت در تجارت یا در هرچه میخواد وارد شد این برخلاف اون چیزی که شیخ انصاری که در مکاتب میفرمایند مستحب است 06:07}واجبه یاد بگیره، کسی که میخواد بره مکه واجب است احکام رو یاد بگیره یا نه؟ کسی که نمیخواد بره واجب که نیست. کسی که میخواد تجارت کند لازم است حلال و حرام را از لحاظ تجارتی و اقتصادی بداند، اگر نرود یاد بگیرد این ادم قاصر مقصر هست، ربا را داده یا ربا رو خورده ندانسته، ولی ندانستنش از روی تقصیره باید بره یاد بگیره، شرایطی که در باب تجارات یا اجارات یا چه در نفیا و اثباتا در شرع است این میتواند بره یاد بگیره تقصیرا نرفته یاد بگیره بنابراین قصور دارد بالفعل و تقصیر دارد که نرفته یاد بگیره این سفیه نیست؟ سفیه یعنی کسی که تصرفی که در مالی میکند تصرف برخلاف شرع باشد، این تصرفی که برخلاف شرع باشد دو جوره: یک مرتبه این طرف حالیش هست که برخلاف شرعه و میتونه حالیش باشد که برخلاف شرعه، سفیه. یک مرتبه نه این ادم اونقدر خله و اونقدر سفیه که شرع این حرف ها یا خلاف اینها رو سرش نمیشه خب این هم خلاف قیامه. پس چه قصورا و چه تقصیرا چه با عقل چه بی عقل، چه با سبک مغزی چه با پر مغزی اگر کسی مالی رو در مصرف کردن بر خلاف شرع این عمل میکند این سفیه. بنابراین این قسمت رو اول که { 07:42}چون ﴿ جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا﴾ اما اگر کسی که از نظر اقتصادی سبک مغزی نداره، از نظر مصرف هم عادل هست یا اگر هم عادل نیست در کل ابعاد احکام حلال و حرام تجارت ها رو یاد گرفته و چون یاد گرفته بنابراین با ایمانی که دارد عمل میکند، پس این اگر سنش کم باشد یا زیاد باشد بلوغ النکاح باشد، نباشد، کوچک باشد، بزرگ باشد، چه فرقی میکنه؟ در هر دو بعد ما با علما اختلاف داریم. مثلا علامه بزرگوار میفرماید که { 08:20}ما در بحث …. میگیم …. …. سه مرحله داشت: جنونش که مرحله چهارمه که اخر عرض کردم، این ادمی که دیوانه هست 80 سالش هم هست مهجور از مالش هم هست اقا مقصره؟ خب نباشه تو مقصری که مال رو دادی دست این، کسی که پول رو دست دیوانه میده و اون فرد روی دیوانگی مال رو تلف میکنه و از بین میبرد یا اینکه مصرف در حرام میکند که بر او حرام نیست، این بر او حرام نیست ولی بر شما حرام است که این مال رو دست اون دادی.

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

نخیر

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

نخواستم ثغر رو معنا کنم { 09:13}باشه. یعنی کوچک بودن کوتاه بودن. کوتاهی داشتن از نظر عقلی، علمی، شرعی، معرفتی، کوتاه ما بر خلاف قیام

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

میفهمم، بله اینطوره منتها یک بعد دیگه هم داره مثلا کسی که سَفَه نداره عادله میدونه ولیکن بدهی دارد به اندازه ی کل مالش این حجو یا نه؟ سفه که نیستش که پس غیر سفه هم ما داریم

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

نه صبر کنید، اگر نه جنونه، نه سفه، ولیکن به اندازه تمام مالش بدهکاره، باز حجو داره یا نه؟ ما حجو رو داریم بحث میکنیم. حجو چند بعد داره

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

اخه این اقایون نیاوردن اصلا. این اقایون ثغر جنونی اوردن نه ثغر سفهی اوردن فقط ثغر جسمی اوردن

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

کدوم دومی؟

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

همش مشموله ثغره و این مال ثغر دارد

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

اختلاف واقعیست

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

ببنید از یک نظر این توسعه ثغره اقایون میگن که اگر بالغ نباشد به طور کلی محجوره مگه نمیگن؟

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

صبر کنید نه بلوغ رو داریم میگیم. میگن اگر بالغ نباشند از نظر عمری به طور کلی اینها محجورن دیگه

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

ما در لفظ که بحث نمیکنیم ما در معنا بحث داریم. ما هم در نفی بحث داریم هم در اثباتش

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

منظورشون از ثغر، ثغر جسمی باشد غلطه

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

اینطوریه بله.

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

مطلبی که ما داریم

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

یتیم رشد میکنه شرط داره، در ایه نساء رشد میکنه

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

ببیند ما یک سفه داریم، یک رشد داریم، یک بینهما، در یتیم رشد کرده ولیکن در غیر یتیم

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

ببینید در یتیم رشد و بلوغ به نثره نساء شرطه. در غیر یتیم نه رشد شرطه و نه بلوغ فقط سفیه نبودن کافیه

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

استثنا هستش دیگه

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

تعدده ایه نثره

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

فرقش این هست که در یتیم نثر داریم که حتما بلوغ نکاح باشه و رشد باشه چرا؟ برای اینکه غیر یتیم خب خجالت داره بالاخره اعتمادی هستش اینها، ولی یتیم باشه میگیم باید به طور مضاعف باید مراعات بشه از مالش. مراعات مضاعف { 12:50}قبل از اینکه رشد و بلوغ نکاح پیدا کند قبل از این شما باید ولایت بر مالش داشته باشین که مالش ضایع نشه. چون ببینید یک مرتبه واقعا سفه هست که هیچی یک مرتبه واقعا رشد اقتصادیست و بلوغ نکاح که اون رو توش بحثی نداریم. یک مرتبه بین نا بینه. در بین نا بین یتیم حق ندارد، اگر یتیم { 13:17}این رشد اقتصادی ندارد، سفیه هم نیست، نه سفیه نه رشد اقتصادی داره { 13:25}در اینجا نیست خصوص یتیم، علل متعدد که از جمله عللی اتست که این یتیم است و به جای اینکه پدر از دست داده دیگران باید وظایف پدری را مضاعف انجام بدهن که مالش دست خودش نباشه با این حالت و اگر نسبت به دیگران مطلب بود که باید کل اموال از دست بچه ها گرفته بشه. عرض میشود که اینجا ما عرض کردیم که { 13:55}قبول نداریم. بلوغ رو قبول نداریم برای اینکه مادون بلوغی که شما میگید این ممکن است که سفیه که نیست بتونه خوب انجام بده، رشد هم در یتیم شرطه فقط، شما چرا رشد رو در غیر یتیم شرط میکنی؟ نثره ایه نساء

کسی سوال میپرسد و صدا ضعیف است

اخه نثره ایه نساء رشد رو بر یتیم شرط میکنه در غیر یتیم شرط نمیکنه ولی ایشون رشد رو در غیر یتیم هم شرط میکنه، این رو ما داریم میگیم، چرا شما رشد شرط میکنی؟ بله عدم سفه شرطه ولی رشد شرط نیست چون بین سفیه بودن و رشید بودن بینهماست، یعنی این ادم نه اونقدر رشیده که بتونه تصرف کنه و نه سفیه، بینهماست. این بینهما در غیر یتیم درسته ولی در { 14:45} ….. یک، …. ، دو، … نتیجه ….. این سه شرطه، حتی اگر رشید نباشه، سفیه هم نباشه { 15:15} به قولی ﴿ وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا﴾  خب این ماله اینه این وجه کلیست که محور اصلی در یتیم بلوغ بدنیست که بلوغ نکاح باشه و بلوغ اقتصادیست که بلوغ رشد باشه البته سایر جهات هم هستش هااااا، اگه یتیمی هست که مثه غیر یتیم، یک یتیمی هست که این بلوغ نکاح شده و بلوغ اقتصادی عالی هم شده اما در حرام مصرف میکنه خب این سفیه و کلیت داره، یعنی اگر کسی مالی رو در حرام مصرف میکنه نه مال خودش و نه مال دیگران به طریق { 16:00}….. این ولایتی که در اسلام مقرره ولایت در چند بعده: یک بعد، بعد اقتصادیست کسی که در بعد اقتصادی کلاه سرش میره یا قصورا یا تقصیرا یا عمدا یا چه حق تصرف بر مال خودش چه برسد به مال دیگران را هم ندارد. ایشون بعدا خصوصیات بلوغ رو که بر خلاف ثغره { 16:25}ما میگیم …. نکته ی  { 16:42}بلوغ همان است که خداوند در سوره ی انعام میفرمایند، در سوره ی انعام ایه ی 19 مقداری روی این صحبت بشه لازمه کمااینکه قبلا هم راجع بهش بحث شد، ایه 19 سوره انعام ﴿ قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً  قُلِ اللَّهُ  شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ  وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ﴾  مفصله بحث مربوط به تفسیر است. در کل قران نقطه ی اول وجوب تکلیف که اولین تکلیف صلاه هست، نه بنیه میخواد نه زور میخواد نه رشد اقتصادی میخواد نه چی میخواد اون اولین نقطه ای که بر انسان است این است که دریافت کرده یا بتواند دریافت کند که موکلف هست به { 17:45}….. اسلامی که بینه است، این نکته اول رو قران میگوید که بلوغه، ﴿ قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً  قُلِ اللَّهُ  شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ﴾ کجا شهیده؟ خداوند کجا شهادت داده که  18:05}شهادت در خود قران داده خدا در خود قران شهادت داده است که { 18:10}و معرفتی که اورنده ی این کتاب رسول است ﴿ وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَٰذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ﴾ ما از مَنْ بَلَغَ، كُمْ رو میفهمیم،  كُمْ چیه؟ كُمْ کسانی که بهشون خطاب شده در اون زمان کیا؟ همه بچه 5 ساله، 6 ساله ولیکن مَنْ بَلَغَ { 18:38 كُمْ در اینجا دسته خاص ان که بودند …. حالا بالغ بودند نبودند باهم بودند، ولیکن مَنْ بَلَغَ قاعده امد یعنی { 18:50}این مَنْ بَلَغَ در اینجا هم لازم استعمال شده هم { 19:01}فلان کس بالغ هست یا نه؟ این لازم است دیگه، فلان کس { 19:05}… احیانا لازمه و احیانا متعدی هم ….. در اینجا هم لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ ظرف انذار و زمنیه اظار کیست؟ ما بهش میگیم مسلمان. موکلف کیست و مَنْ بَلَغَ به صورت کلیه، در کل زمان ها و در کل زمین ها اون کسی که رسیده؟ گاهی اوقات اشخاص نارس اند و انذار در اونها معنا ندارد، کسی که نرسیده است به خدایی توحیدی هر چیزی نرسیده و نمیتونه فکر کنه این خطاب به او { 19:48}خب این نمیشه، کسی هم که نرسیده است بشود در حدی که انذار در اون به طور ….. بتونه که …. در اون فعالیت داشته باشه در این صورت نه ُنْذِرَكُم و نه بَلَغَ . اگر چنانچه این بَلَغَ حالا این بَلَغَ دو بعد داره: خودش رسیده است به حدی و رسایی پیدا کرده است و میداند که خدایی هست و خدا تکالیفی دارد. دوم، بَلَغُ { 20:40}اگه انذار نباشه چی؟ دو بعدیه دیگه. هم باید انذار …. هم این شخص بلوغ در حد انذار داشته باشه. اگر هیچکدام نیست که خب هیچی. اگر انذار هست و طرف بَلَغ نیست این هم فایده نداره. اگر طرف بَلَغ انذار نیست اینم فایده نداره. شما رسیده ای به این حرف که باید حکم خدا را قبول کرد اما حکم خدا نیست هر جی میگردیم نیست، کسانیکه که باید حکم خدا رو بیان میکنن میگن این هیچ فایده نداره. پس هم ماده ی بلوغ لازم است و هم ماده ی انذار لازم است. حالا این شخصی که 21:25}بلوغ یا أُنْذِرَ و میتونه دریافت کنه انذار رو موکف هست یا لَمْ يَنظُر خب لَمْ يَنظُر یا نیست در خارج شرعی که غلط است در خارج شرع هست باید بره پیداش کنه اونوقت این ومَنْ بَلَغ به این معنا که بلوغ لازم بشه، به این حد رسیده است که شرعی در کار است پس باید بره دنبالش و بدست بیاره اگر رفت دنبالش و بدست نیاورد این { 21:58} خواهد بود. ما از این ایه مَنْ بَلَغ این مطلب رو استفاده میکنیم که نقطه ی اول انذار که قدم اول دعوت رسالیست بلوغ { 22:08} ایا گنده بودن یا کوچک بودن جسم بتواند زن بگیره یا نه تاثیر داره؟ این شخص بلوغ رشد اقتصادی دارد و بتونه تجارت کنه یا نه تاثیر داره بگیم نماز بخون یا نه؟ تمام بلوغ هایی که بعدا هست بلوغ اقتصادی، نکاحی و چه وچه اینها هیچکدوم موثر نیست نقطه ی اول بلوغ عبارت هست از اینکه این رسیده هست به حدی که بتواند طرف خدا رو قبول کند و میفهمد که باید رفت دنبال شرع خدا و مقداری مطلوب از شرع خدا استفاده کرد. خب در اینجا شما چرا بین دختر و پسر فرق میزارین؟ 6 سال، ایا بلوغ عقلی دختر 6 سال جلوتر از پسرائه؟ و شما چرا قاطی میکنی؟ نقطه اول بلوغ دریافت عقل است و دریافت معرفتیست که بر او لازم است که شرع خدا رو بگیره و نکته اول شرع چیه؟ در فروع دیگه، در اصول که مطلب دیگریست. در فروع بعد از انکه میتواند بپذیرد و پذیرفت که خدا و رسالت این حرف ها هست نقطه ی اول بلوغ عبارت است از نماز، بزرگ باشد کوچک باشد فقیر باشد پولدار باشد زن بتونه بگیره زن نتونه بگیره شاید تا 80 سال نتونست زن بگیره، این نماز خوندن { 23:35}شما چرا در اون نقطه ی اول که بلوغ عقلی که برای دختر و پسر تقریبا یکسان هست و نوعا یکسان هست بین پسر و دختر 6 سال فاصله انداختین و بعد قاطی کردین بلوغ صوم را با بلوغ اول شما قاطی کردین. وقتی که نماز واجب شد { 23:55}واجب هست زمانی که با به ایه ی بلوغ مراجعه میکنیم، بلوغ که نقطه ی اول و نقطه ی درخشان است میگیره و بلوغ های دیگر احیانیست، کلیست. یعنی کسانی که بلوغ رو از نظر معرفتی دارند احیانا بلوغ نکاح ندارند بلوغ رشد اقتصادی ندارند احیانا بلوغ حج ندارند بلوغ جهاد ندارند بلوغ امر به معروف و نهی از منکر ندارند { 24:20}و ما در کل فقه که بگردیم بعد از نقطه ی 24:26}بلوغ که بلوغ عقلیست بقیه ها بلوغ ها احیانی یا کلیست. کل بالغین واجب است نماز بخونن اما همه باید روزه بگیرند؟ نه، حج، جهاد، امر، نهی و غیره ولی اونی که کل بالغین رو شامله { 24:43}که پله اولش در فروع عبارت است از صلاه این فرقی رو که بین مذکر و مونث گرفتیم این اصلا غلطه قرانی داریم بحث میکنیم که روایتش هم اشاره کردیم. در باب صوم، در باب صوم اضافه بر بلوغ عقلی بلوغ بدنی و قدرت بدنی شرط هست یا نه؟ اگر 80 سالشه، 40 سالشه نتونه گاه حرامه و گاه واجب سه بعدیه، گاه واجبه گاه حرامه گاه راجحه دیگر مرجوح و مباه ما نداریم. حالا به طور عادی و به طور نوعی بلوغ جسمی در باب صوم هست دیگه ﴿ کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم﴾  { 25:23}مریض باشد یا این معسر باشد یا اینکه مطیع باشد اینها مطلب دیگریست اونوقت شما بین دختر و پسر که از نظر بنیه جسمانی یا پسر مقدم هست یا برابرند شما به دختر میگی 9 ساله روزه بگیر پسر تا چهارده و نیم ساله نزدیک پانزده سال، شما 6 سال به دختر ظلم میکنی، این عرض میشود که بلوغ از نظر صوم. و همچنین سایر بلوغ ها، بلوغ مثلا فرض کنین از نظر حج، بلوغ از نظر حج ﴿ منِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلً﴾ کسی که استطاعت ندارد البته استطاعت نه به اون معنایی که اقایون میگن، قدرت من دون العسر و من دون احرج ندارد برود حج و زندگی مختل نشه این توش سن خاصی وجود ندارد مگر ان که اون نقطه ی { 26:10}درخشان ثابت بشه که نقطه ی …. عبارت است از نقطه ی تکلیف عقلی حاصل شده. بنابراین ما در کل مباحث فقهی ما دعوا داریم مخصوصا در صلاه و صوم و مخصوصا در صوم. و روایات هم اقایون مراجعه کنین من فردا براتون میخونم { 26:30}شیعه در جلد اول که مقدمات عباداته، اگر به روایات هم میخوان توسل کنین روایاتی …. پسر و دختر 7 سال داره 8 سال داره 9 سال داره 10 سال داره 15 سال داره بیشتر داره کمتر داره اونی که برابری در نظر گرفته عادلانه هست و درسته در چی؟ در صلاه و در صوم و بحث هم در صلاه صوم هستش روایات هم نوعا در صلاه و صوم هستش و اونجائی که میگه { 26:55}… دختر …. مگر در موارد استثنائی که اون مطلب دیگریست.

.

.

.

وسلام علیکم