فایل ۷۳۲
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله الرحمن الرحیم
وصل الله علی محمد ک علی آله طاهرین
راجع به سهام ارث و در باب سهام ارث و سایر تنظیمات اصلی ارث ما چند آیه داریم، دو آیه داریم بله، راجع به قواعد عامه ارث چهار آیه داریم دو آیه اقربیت و دو آیه اولویت رحمی، راجع به وصیت هم چند آیه داریم اما راجع به تقسیمات سهام ارث از برای طبقات وراث ما سه آیه داریم، آیه ۱۱ و ۱۲ و ۱۷۶ سوره نساء. سوال، باب ارث که اینقدر عرض و طول دارد، اینقدر مخارج سهام دارد رد دارد، فرع دارد طبقه اولا، ثانیه و ثالثه و سایر طبقات دارد آیا در این سه آیه تمام اینها بیان شده است یا نه. جواب سوری و تفصیل نه و جواب عمقی و دقیق آری. اصولاً قران شریف که بیان لکل شئ است این کل شئ ابعادی دارد، بعد احکام اصلی و فرعی، احکام اصلی که اصول سه گانه توحید و نبوت و معاد است و احکام فرعی که واجب است و حرام و عرض میکنیم و قرآن شریف که تبیانً لکل شئ است باید کل شئ در مثلثی باشد. ضلع اولش ضلع قاعدهای و رکنیست که باید قرآن تبئین کند، اصول ثلاثه باشد و در اصول ثلاثه در کلیاتش و جزئیاتش قرآن بیان اوفی دارد. اما در فروع احکامی، فروع احکامی یا کلیات و قواعد است یا جزئیات که استثناییات است. اگر یک قاعده ایجابی در وجود یا ایجابی در حرمت یا قاعده سلبی در وجود و یا سلبی در حرمت استثناء نداشتهباشد باید اکتفا به همون قاعده بشه. استثناء داره اما استثناء در جاییست که در قاعده کلی که عموم است و یا اتلاق است، ایجابیست و یا سلبی، یک مواردی هم استثناء میشوند. موارد استثنایی یا با خود قاعده ذکر میشود یا منفصل از قاعده ذکر میشود، پس سه بعد باید داشتهباشد تبیانًلکل شئ قرآن، البته بعد دیگری هم هست که بعد چهارم است که اشیائی که مکلفان به آن نیازمندند از نظر علمی و عقلی، طرفی عقلی و علمی محورها و اصلهایش را قرآن باید ذکر کند، اما بحث ما در احکام فرعیست، درست است نبیانلکل شئ هم شئ علمی و عقلی را بشر نمیتواند نایل به آن شود و اگر هم میتواند نائل به آن گردد با زحمت و مرارت است بیان کرده و هم شئ دوم که اصول دین که توحید و نبوت و معاد است به طور واضح ذکر کرده. اما بحث ما فعلاً به عنوان مقدمه عرایضی که راجع به جمع کردن ابعاد ارث داریم و بسیار بسیار مهم است و روش زیاد فکر کردم در خواب در بیداری در نهار در نشستن در راه رفتن و به نتیجه رسیدم در بعد سوم و چهارم است، بعد سوم قواعد کلیه احکام و بعد چهارم استثنائاتیست که جزئیات است حالا در میان این دو حداقلاقلش این نیست که خداوند بایدها و نبایدها را، واجبها و حرامها را، در ارث و غیر ارث از احکام فرعیه باید بیان کرده باشد یا نه، حداقلاقل از تبیانًلکل شئ، شئ قاعده است. اگر جزئیات نیز ذکر نشود از قاعده استفاده میشه، اما اگر قاعدهای از قواعد فقهی در بعد وجود و در بعد حرمت در قرآن ذکر نشود نیازمند خواهیم بود به روایات که روایت هم مبتلای به خطا و تناقض است، بله، اگر در جزئیات احکام روایاتی وارد است که متحافت و متفاوت است میتوانیم عرض بر کتاب کنیم. فلان روایت میگوید نه در فلان جزئی فلان روایت میگوید آره، ما به قاعده کلی قرآنی مراجعه میکنیم اگر قاعده موجب است قاعده را قبول میکنیم، اگر قاعده منفی است نه را قبول میکنیم اما اگر قواعد کلی احکام باید و نباید در قرآن شریف ذکر نکرده است نگردد قرآن بیانللناس نخواهد بود، أَوَلَمْ يَكْفِهِمْ أَنَّا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ يُتْلَىٰ عَلَيْهِمْ نخواهد بود، این اصل، این سوال در باب ارث پیش میاد، در باب ارث طبقاتی هستند که فقها میفرمایند و طبقات دیگری هستند که ما عرض میکنیم. آیا از میان طبقاتی که آقایون قبول دارند و یا ندارند قرآن چند طبقه ذکر کرده، قرآن فقط دو طبقه ذکر کرده، در میان این همه فروع، این همه جزئیات، این همه سهام، طبقه اول سهامی، طبقه دوم سهامی، چهارم پنجم ششم و و و، سهام به طور مداخل ذکر شده است در فقه ما، در فتاوای ما، در روایات متفاوت ما آیا قرآن در سه آیه که آیه ۱۱ و ۱۲ و ۱۶۸ سوره نساء است تمام اینهارو بیان کرده، حداقل به عنوان کلی بیان کردهاست، اگر به عنوان جزئی بیان ندارد یا کم بیان دارد فرض کنیم، آیا به عنوان قواعد کلی ذکر کردهاست، جواب از نظر سطحی نه، از نظر عمقی آری. از نظر سطحی در آیه یازدهم و دوازدهم سوره نساء طبقه اول به طور کلی ذکر شده است، والدین زوجین اولاد، والدین بلافاصله، والدین بلاواسطه، زوجین که در هر صورت بلاواسطه هستند و اولاد بلاواسطه، این سه طبقه در آیه یازده و در آیه دوازده ذکر شده است. بعد در دو آیه از این سه آیه، دو آیه، آیه اول طتمه یازدهم، آیه طتمه دوازدهم و آیه دوم کل آیه ۱۶۸ سوره نساء راجع به گروهی از طبقه دوم بحث دارد که کلاله باشند، نه کل کلاله بلکه اخوه، خواهران و برادران، آیا بجز طبقه اول کلاً و طبقه دوم بعضاً، این آیاتی که در قرآن شریف مربوط به ارث است، آیه یازدهم و دوازدهم و صدوشست و هشتم متعرض به اون طبقات شدهاست یا نه، متعرض اجداد شدهاست، متعرض نوههای طبقه اول و اجداد طبقه اول که جزء طبقه دوم است شده است، طبیعتاً نه. متعرض اعمام و اخوال که طبقه سوم است شده است، نه. متعرض اولاد اولاد اولاد که نسبت به خود انسان، نسبت به اعمامش، اخوالش، خالاتش اینها شدهاست یا نه، نه، این در بعد نظر سطحیه و ظاهری. اما در بعد نظر عمیق شامل تمام طبقات شده، این سه آیه که ۱۱ و ۱۲ و ۱۶۸ سوره نساء است شامل کل طبقات ارث، کل سهام به عنوان کلی کلاً به عنوان جزئی هم بعضاً یا کلاً شدهاست. منتها بیان قرآن نسبت به احکام چند بعد دارد یک بعد صراحت، یک بعد اشاره کصریح، یک بعد سکوت، همانطوریکه اشاره صریحش بیانگر است، اشاره کصریحش بیانگر است، سکوتش بیانگر است، مثلاً در این مبنا که قرآن تمام واجبات را ذکر کردهاست به وجهالعام، کلیات، و محرمات را به عنوان کلی ذکر کرده است، بنابراین اگر نه جزئا و نه کلاً، نه به عنوان قاعده کلیه و نه به عنوان قاعده جزئیه و نه به عنوان حکم فرض جدی اشارهای، صراحتی به عنوان چیزی نیست، به این معنا نیست، اشارهای یا صراحتی و استدلالی نسبت به وجوب چنین چیزی واجب نیست، از جمله أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ إِلَّا مَا يُتْلَىٰ عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ پس اگر از ما سوال کنند، جز آنچه را که خداوند در آیه تحریم، تحریم فرمودهاست آیا حرام میدونیم یانمیدونیم، خرگوش، آیا خرگوش گوشتش حرام است، میگیم حرام نیست، برای اینکه جزء انعام است مبترص نیست و قرآن شریف در آیات متعددهای به لسان صریح هست یا لسان کصریح هست حرمتها رو معین کرده، قل لَا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَىٰ طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنْزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ ۚ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ و در سوره مائده هم گفتهاست، در میان اینها کلاغ نیست، در میان اینها ماهی بدون فلس نیست، فرض داریم ماهی فلس ندارد جز به انعام دریایی، البته تک و توکی هست که گفته، یا اینکه انعام جزی، انعام بری، انعام دریایی آنچه مبترس نیست حرام نیست مگر از خوائص باشد، اگر از خوائص باشد حرام، اگر از خوائص نباشد یا شک کنیم قاعده شامل اونها هست، نمیخوایم جلاله هم کنیم در حرص ما از اینا زیاد داریم. بنابراین در این مطلب که قرآن به عنوان تبیاناً لکل شئ حداقل بیان قواعد کلی احکام رو کردهاست، حالا از میان قواعد ۱۰۲ قاعده ذکر کرده، قواعد دیگر هم داریم که اگر وقت کنم اضافه خواهم کرد، حالا در باب ارث، در باب ارث یا با تصریح، یا با ظهور، یا با اشاره التزامی قطعی یا با سکوت تمام مواریث را ذکر کرده، تمام سهام، سهام کدامند، سهامی که هست عرض میشود که هفتا یا ششتا، اگر نصیبها رو حساب کنیم ششتا اگر اعم از نصیب هفتا، بعضیها تمام مال میت را ارث میبرند فرضاً و رداً مثل فرزند، دوم نصف، سوم ربع، چهارم ثم، پنجم دو ثلث، ششم ثلث، هفتم یک ششم، بنابراین عرض میشود که نصف و ربع و ثم، سدس و ثلث و دوثلث و یا تمام، تمام اینها در قرآن شریف ذکر شده و کسانی هم که این نصیبها رو میبرند چه فرضاً چه رداً، فرضاً یک فرض، دو فرض، رداً هم فرض ندارد، ابطال عول، ابطال تعصیب را ما از این آیات استفاده میکنیم ما با رفقا بحث ارث میکردیم رفقا میگفتند خب این عول و تعصیب را ما باید با روایات ابطال کنیم گفتیم با خود آیات به عنوان نص به عنوان استلزام دلالی قاطع ما عول و تعصیب را ابطال میکنیم، اختلافی که ما با سنیان یا غیر سنیان داریم بر مبنای وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ حل میکنیم چه به نفع شیعه باشد، به نفع سنی باشد، به نفع هیچکدام نباشد، به ضرر هردو باشد، بر مبنای نص کتابالله یا ظاهر کنص حل میکنیم، وارد بحث میشیم، قرآن شریف راجع به طبقه اول که والدین و زوجین و عرض میشود که و اولاد رو بیان فرموده، سوال، آیا جدودی که اجداد، نوه ها چی، جد طبقه اول، دوم، سوم، چهارم، نوه طبقه اول دوم سوم چهارم چه، میگیم نمام اینها مشمول آیهایست که طبقه اول به طور مطلقا ذکر شده، یوصیکم الله فی الاولادکم توی طبقه اول فقط، نخیر، اولادکم، اولاد اولاد،اولاد اولاد تمام طبقات، منتها آیات دو آیه اقربیون و دو آیه اولویت وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَىٰ بِبَعْضٍ نوبت به نوه اول نمیدهد تا فرزندش هست، نوبت به نوه دوم نمیدهد تا نوه اول باشد، نوبت به نوه سوم نمیدهد تا نوه دوم باشد، همچنین آیات (صبر کنین مطلب چیز نشه بعد گوش میدم قشنگ حالا این ها که فکر کردم عرض میکنم) آیهای که، جملهای که صریحاً عرض میشود که أَبَوَيْهِ لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ، ابویه کیه ولد کیه، ولد بلاواسطه، ولد معالواسطه، معالواسطه اول دوم سوم، ابویه بلاواسطه، ابویه معالواسطه، بنابراین آباء را تا هرجا بروند بالا، فرزندان را تا هرجا بروند پایین این آیه شامل است، ولی زوجین دیگه زوج و زوجه نداریم، زوجین یک طبقه بیشتر نیست و این طبقه زوجین طبقه اول است با والدین طبقه اول، با اولاد طبقه اول و چنانکه عرض کردیم مراراً و اشاره میکنیم در این اسکله مختصر بحث و شامل و کامل طبقه دوم طبقه سوم طبقه چهارم طبقات دیگر با زوجین شرکت ندارند اصلاً. چون زوجین طبقه اولند مانند والدین بلاواسطه، همینطور فرزندان بلاواسطه و این یک یخش بسیار زیادی از ورثه را از طبقات گرفت، آیه ای که تعیین میکند أَبَوَيْهِ لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ، إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ، از متن میخونیم قرآن رو که فراموش نکنیم. عرض میشود که(آخه این بحثش گذشته من چه کنم، نمیتونم تکرار کنم، بحث مفصل گذاشته) عرض میشود که يُوصيكُمُ اللهُ في أَوْلادِكُمْ اولادکم کیا هستند، اولادکم بلافصل، طبقه اول کیه، بله مادامیکه اولاد طبقه اول هستند اولاد طبقه دوم نوه اول نوه دوم نوه سوم نخواهند برد. لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ این قاعده لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ که قیمت مذکر را از اولاد بر مونث از اولاد عرض میشود که تفضیل داده است که دوبرابر است مذکر، مونث یک برابره مذکر دو برابر، این اگر ولد بلافصل باشد، نوه اول نوه دوم نوه سوم نوه دختری، نوه پسری، نوه دختری باشد، نوه پسری باشد، برخلافش رو آقایون میگن، نوه دختری باشد نوه پسری باشد لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ، حالا چجور بیان میکنه،فَإِنْ كُنَّ نِساءً، كُنَّ نِساءً کیان، اولاد، كُنَّ نِساءً فقط اولاد زن هستند، اگر اولاد زن باشند اولاد بلاواسطه، اولاد باواسطه، باوسائط باوسائط، نوه نوه نوه، نوه نوه نوه نوه رو، همه رو شامل، منتها طبقات محفوظ است از لحاظ اقربیت، فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَكَ وَ إِنْ كانَتْ واحِدَةً، شما یک نوه پنجم دارید و دیگر اولاد ندارید آیا این نوه پنجم شما که دختر است إِنْ كانَتْ واحِدَةً شامل چیه، اگر شما فرزندانتون همه رفتند و یک نوه پنجم، ششم، چندم دارید و این نوه دختر است و واحد است و عرض میشود که فرزند دیگر ندارید آیا إِنْ كانَتْ واحِدَةً شامل بود، (نخیر پسر میبرد، عرض کردم این مباحثیست که گذشته شما نبودین، من چه کنم) وَ لِأَبَوَيْهِ ابویه کیه، وَ لِأَبَوَيْهِ، ابوینِ مگه، والدین نیست، أَبَوَيْهِ، أَبَوَيْهِ این اعم است از والدین، والدین هم عامه ولی أَبَوَيْهِ اب اول، پدر اول و مادر اول، پدر و مادر دوم، پدر مادر سوم، جد اول، جد دوم، جد سوم، یکی نقل میکنند که ده پشت اولاد داره، اون اولاد آخر این پدربزرگ جد چندمش میشه، خب تمام را شامل، وَ لِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كانَ لَهُ وَلَدٌ، ولد هم همینه، ولد ولد ولد ولد ولد ولد همه رو شامل، إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ، ابواه را هم شامل، فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ، ام ، ام ام، ام ام ام همه رو شامل، چجور خدا بیان میکند، خداوند مختصراً بیان میکند، ما باید مفصراً فکر کنیم، فَإِنْ كانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ، بعدش وَلَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ أَزْوَاجُكُمْ که این یک مرحله بیشتر نیست، بعدش وَإِنْ كَانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلَالَةًحالا، ببینید سه مرحله هم گفته، یه مرحله که حسابی کلاند، خواهر برادر دیگه مراتب نداره دیگه، خواهر خواهر که نداریم، خواهر، برادر، یه سره کله، در زندگی دنیوی کل است، در زندگی بعد از اون کل است از نظر اقتصاد، کلِ، کل دوم داریم که برزخ بین کل و غیر کلِ، جد اول جد دوم جد سوم اینا کلاند در حالی که مربوط به خواهر و برادر نیستند، نوه اول نوه دوم نوه سوم چهارم اینا کلاند ولی به اندازه خواهر و برادر نیستند، خداوند در میان طبقه دوم که همه کلاله هستند و طبقه سوم که همه کل هستند کلاله های دیگری ذکر نکرده، بلکه کلاله ای از طبقه دوم که اخوهست ذکر کرده، خواهران، برادران در مثلثی، خواهر و برادر ابوینی، ابی، امی، اخوه هست، شامل همه اینها است منتها در آیه ۱۲ سوره نساء ورثه به تحلیلی که مفصلاً دو روز عرض کردیم این خواهر و برادر ابی یا امی مراد است، اما دررآیه ۱۶۸ سوره نساء خواهر و برادر ابوینی مراد است، بنابراین در این عرض میشود که طبقه اول، خداوند طبقه اول و دوم و سوم و ۰هارم ووپنجم و ششم از رشته آباء و امهات و ان الوا و از رشته فرزندان و ان بنا همه را گرفته است، این یه دونه، کسانی که منحصر میکنند اب را بلاواسطه بیخود میکنند، فرزند را بلاواسطه بیخود میکنند، إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ وَلَدٌ رو ولد بلاواسطه بیخود میکنند، برای اینکه آیه عام است و عمومیت دارد بر تمام کسانیکه از شما هستند، ولو اینکه شما هزار سال عمر کنید و هزارتا نوه، هزارتا نوه تمام اولاد شما هستند، هزارتا جد تمام جدود شما هستند، هزارتا ام تمام جدههای شما هستند، خب چی میمونه، میماند اعمام و اخوال، اعمام و اخوال نه در ردیف فرزندان هستند و نه در ردیف پدر مادر هستند و نه در ردیف اخوه هست، چهار بخشه دیگه، یا ردیف پدر مادر جدود، یا ردیف فرزندان نوه ها، یا ردیف زن و شوهر که یک بعد دارد، یا ردیف اخوه اند که یک بعد دارد اما اعمام و اخوال عمو عمه خاله دایی تا کی ، پسرعمو پسرخاله پسردایی اینا کجان، آیا قاعده کلیه اینجا داریم، اگر فرصت شد من عرض میکنم، فرصت نشد بهتر، که من محول میکنم به براداران فکر کنید که روز یکشنبه جواب بدید، قبلش فکر کنید، آیا اعمام و اخوال مذکر و مونثشون ذکر شدهاند تحت قاعدهای یا ذکر نشدهاند، اگر ذکر شدهباشند تحت قاعدهای سهامشون چه خواهد بود، آیا سهم عمو سهم پدر است، سهم خاله سهم مادر است، سهم عمه چیه، سهم دایی چیه، آیا این سهام که طبقه سوم هستند تا چهل نسل فرزندانشون، فرزندان فرزندانشون فرزندان فرزندانشون و بعد از عمو تا چهل سطح عموی خود انسان، عموی پدر انسان، عموی مادر انسان، عموی جد انسان، تا چهل سطح عموی عموی انسان، خاله عموی انسان، عموی خاله انسان و اینها که تمام ارثبرند چون مربوط به نسب هستند ، سبب که یک بعده، سبب دو بعد داره، سبب دو بعد داره یک بعد سسب بعد اول است که زن انسان یا پسر انسان و بعد دوم سبب عروس انسان و داماد انسان، عروس هم ارثبر است، داماد هم ارثبر است برای اینکه أُولُو الْأَرْحَامِ قبلاً عرض کردم، أُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَىٰ بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ رحم اول زن، شوهر، رحم دوم که منتظر این رحم است دختر شما که شوهر میکند شوهر ارتباط سببی دارد، پسر شما که زن میگیرد عروس شما ارتباط سببی دارد، اینها جایگاهی از برای میراث دارند. منتها بر میزان اقربیت از نظر سبب در اینجا چنانکه اقربیت بر نسب باشه در جای دیگر، باید حساب بشه، پس این ایات جواب میدیم، اکثر، تقریبا اکثر یا بخشی، اکثر یا بخشی از کسانی که صاحب سهام هستند و صاحب ارث هستند در این چند ایه ذکر نشده، آخه من نمیتونم در یک بحث پنجاه بحث رو تکرار کنم، همینطور بیست بحث تکرار کنم چون مقام جمع الجمع من ندارم، حالا عرض میشود که چه کنیم. قسمت اول بین شد، قسمت اول که نواده ها تا هرجا برسند، اجداد تا هرجا برسند، جداد تا هرجا برسند، همونطوری که میدونید از پدر و مادر شروع کنیم. همانطوری که پدر و مادر دو بخش ارث دارند، جدان و اجداد هم همینطورند، چطور، پدر وَ لِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ، با شرط فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ که مورث ولد ندارد ابوی برابر میبرند، ابوی اول، جد اول، جد دوم، جد سوم، لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ برای پدر و مادر نیست. نص قران کریم، وَ لِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ، پدر و مادر هرکدام سدس میبرند، سدس پدر با سدس مادر برابر است. بنابراین لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ برای پدر و مادر نیست، در کجا، در إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ و همینطور شامل جد هم میشه، جد پدری و مادری، جد پدری، جد مادری، جد پدری و جد مادری هردو سدس میبرند إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ، ولد طبقه اول نه، اگر ولد طبقه اول باشه که جد ارث نمیبرد، برای طبقه دوم. ولد طبقه دوم که هم طبقه است با جد طبقه اول، إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ هردو جد سدس میبرند، هم جد هم جده، إِنْ كانَ لَهُ وَلَدٌ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ بنابراین سدس طرفینی یا ثلث مادر و بقیه پدر منحصر به پدر و مادر طبقه اول نیست، طبقه اول طبقه دوم طبقه سوم طبقه چهارم، اولاد هم چنین مثلاً اگر یک دختر دارید و وارث دیگری از نطر فرزندان ندارید نصف میبرد، خب نوه دختر هم همینطوره، نوه پسری باشد فرق نمیکند، دختر دختر، دختر پسر، دختر دختر دختر، دختر دختر پسر، مادامیکه دختر است ولو پدرش مرد باشد، ولو از مرد متصل به شما باشد، از دخترتون، از پسرتون، از هرکی متصل به شماست مادامیکه دختر است این إِنْ كانَتْ واحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ شاملشه دیگه، منتها در طبقهش، إِنْ كانَتْ مثلاً نوه پنجم شما اگر اولادی ندارید، نوه دوم و چهارم و سوم نیست، نوه پنجم شما از هر راهی بیاد،نوه پنجم از پسر، نوه پنجم از دختر اگر یک دختر است نصف میبرد، اگر دو دختر و بیشتر است ثلثین میبرد، شماد که جمود میکنین که ابویه باید طبقه اول باشند شما گیرید، شما که جمود میکنید در ولد که طبقه اول باشد شما گیرید، بله در زوجین عرض میشود که دوم و سوم ندارد، زوجین که یا شوهر است یا زن است، دیگه شوهر شوهر ما نداشتیم. شوهر زن نداریم، زن زن زن نداریم این یه طبقهست و همچنین در اولاد، بحث سر اعمام و اخوال میماند، عمو، عمه، خاله، دایی اینا چجوری ارثبرند، اینجا البته به روایت اشاره نکرده ما اشاره میکنیم. در روایت ما نه روایت داریم، در وسائط الشیعه بعد عرض میکنیم. در وسائط الشیعه ما نه روایت داریم که آطا اعمام و اخوال سهم ارثشون چجور است، این نه روایت چهارتاش عرض میشود که یک طرف میره، دوتاش یک طرف، اون چهارتام یک طرف دارد که سندش یکجوره بنابراین ششتا روایت چهار روایت میشود و بعد هم سه روایت دو روایت میشود، دو روایت یه لسان دارد و چهار روایت یه لسان، به عدد کاری نداریم ما، اون چهار روایت که دارای یک لسان است برخلاف قرآن است و اون دو روایت که یه لسان است موافق قرآن است.چطور، برای اینکه اون چهار روایت میگوید که اخوال نصف اعمام میبرند، اخوال دایی خاله، میگوید دایی و خاله نصف عمو و عمه میبرند، حتی دایی نصف عمه میبردبا اینکه دایی مذکره، مذکرها دو برابر مونثها میبرند که عرض میشود که ببخشید عمو و عمه دو برابر میبرند و خاله و دایی نصف میبرند،چهار روایت اینو میگه، دو روایت دیگر میگن نخیر، عمو و عمه تابع پدرند ، خاله و دایی تابع مادرند، این درسته چرا، آیه اینو میگه، آیه أَبَوَيْهِ لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ آیا عمو و عمه تابع پدرند یا تابع مادر، خاله و دایی از مادرند. خاله و دایی از مادرند، عمو و عمه از پدرند، بنابراین از دوم که دو روایت است این مقدم است بنابراین نظر این میشه که پدر و مادر سهم میبرند، دو سهمند،أَبَوَيْهِ لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ بنابراین عمو و عمه سدس میبرند، إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ، فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كانَ لَهُ وَلَد. ام خاله و دایی، خاله و دایی ثلث میبرند و لکن عمو و عمه سدس میبرند، امکان ندارد، پس إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ چجور، اینطور نیست که کلاً عمو و عمه دو برابر دایی و خاله ببرند، بنابراین قرآن بیان کرده، وانگهی اگر کسی این سوال رو کرد بگوید که ابویه با عمو وعمه و خاله و دایی فرق برای اینکه پدر غیر از عموست، خاده غیر از مادر است،دایی غیر از مادر است، عمه غیر از پدر است شما چطور میراث اعمام و اخوال را ملحق میکنید به پدر و مادر اینو دیگه بگذارم برا شما، برادرا جواب بدن، میتونم جواب بدم وقت هم شاید دو دقیقه باشه اما اجازه بدید آقایون فکر کنید رو سوال و جوابش رو یکشنبه بدید که عمو و عمه و خاله و دایی رو چطور ملحق به پدر و مادر میکنید، به چه حساب ملحق به پدر مادر میشه که میراثشون میراث ابوین است در دو بعدی که قرآن ذکر کرده است. و بحث تطمه دارد انشاءالله که یکشنبه میشه، یکشنبه وفات صدیغه طاهره سلام الله علیهاست و…..
اللهم الشرح صدورنا بالنور العلم و الایمان و معارف القرآن العظیم و وفقنا بما تحبوا و ترضا و جنبنا ان ما لا تحبوا و لا ترضا. والسلام علیکم و رحمه الله.
اللهم صل علی محمد و آل محمد