بسماللهالرّحمنالرّحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین
ٱللَّهُم صل علی محمَّد و آل محمَّد
تتمههایی از بحث و دقت و باریکبینی بیشتر در آیه محاربه مونده است که باید عرض کنیم. گرچه دیروز عرض میکنیم که امهات بحث تمامه اما باز هم امهاتی از بحث هست و موالدی از بحث در آیه محاربه وجود دارد.
أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیم
إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ
همانطوری که مقتضای واو، واو عطف جمع است مقتضای أَوْ مخصوصا هنگامی که در مقابل واو قرار بگیرد تقسیم است. واو اصولا از برای جمع است مگر قرینهای دلالت کند برخلافش و أَوْ اصولا از برای تقسیم است مگر قرینهای برخلافش دلالت کند ولیکن در اینجا أَوْ دو بعدی از برای تقسیم است. بعد اول بعد اصلیست که أَوْ برای تقسیم است و بعد دوم این است که أَوْ در مقابل واو قرار گرفته.
بنابراین أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ یعنی چه؟ یعنی نفو فی الارض نه يُقَتَّلُوا دارد، نه يُصَلَّبُوا دارد، نه تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ دارد. اینو به عنوان سوال عرض میکنم البته جواب دادم تا اندازهای که إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا این سه بعدی که در عمل اجرامی هست چهار جزا از براش مقرر شده: أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا جمع، هم قتل هم صلب نه. چون قتل در وجه عام هر ازهاق روحیست ولکن قتل در مقابل صلب در مقابل حد …، در مقابل قطع، در مقابل چه، معنای خاصی دارد.
بنابراین أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ ، بحث سر أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضه.
أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ دیروز عرض کردیم که از مراحل اخیره و شدیده يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ غرق است اعدام منهای قتل خاص است و اعدام منهای صلب است ولکن این اشکال در اینجا هست که أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ یعنی نه قتل، نه صلب، اگر نه قتل نه صلب، صلب که نیست قتل هم چه صلب باشد چه غیرصلب باشد نیست، قطع ایدی و ارجل من خلاف هم که ادنی از قتل و صلب است نیست بنابراین ادنی از هر سه أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْض باید باشد، این اشکال.
جواب: جواب این است که درسته أَوْ برای تقسیم است اما اگر يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْض در انحصار غرق کردن بود، در انحصار کشتن بود اشکال وارده اما در انحصار نیست. أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْض قائده العامه، ضابطه عمومیست که نحو الجریمه باید حساب بشه. اون مرحله آخری که با هیچ وسیلهای نمیشود سعی افساد فی الارض را گرفت که اصل زنده بودنش در هر جا، در هر حال، در منفا، در محبس، در هر حالی، در بلد اسلامی، در غیر بلد اسلامی استمرار سعی فساد فی الارض است در اونجا قتل است ولو قتلی که مراد از يُقَتَّلُوا باشد ولو قتلی که مراد از يُصَلَّبُوا باشد یا حد … باشد یا برحسب روایت سنگ به پاش ببندن در دریا غرقش کنن. بنابراین منافاتی با تقسیمی که مقتضای أَوْست ندارد. این یه مطلب.
مطلب دیگر: عرض کرده بودیم که يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا درست است با واو عطف شده است با يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ ولکن يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا اعم است از محاربه که عطف اعم است به عام و عطف عام است به خاص.
خاص که اخص است يُحَارِبُونَ اللّهه ، خاص رَسُولَه است ، عام يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًاست عرض میشود که این عامی که عطف بر خاص شده است بنابراین اعم است از محاربه الله یا محاربه با رسول یا يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا بدون محاربه. اینو عرض کردیم ولی اشکال دارد این مطلب چرا؟ برای اینکه اصولا در يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا حساب کنید مثلا کسی که مسلمان است یا خدا رو قبول داره یهودی و نصرانی خدا را قبول دارد و رسول را قبول دارد، هر قدر فاسق و فاسد و منحرف باشد سعی در ابطال شریعت الله نمیکند چون محاربه با الله و رسول دو بعدیست یک بعد محاربه عقیدتیست، دوم محاربه عملیست.
محاربه عقیدتی يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ در اون چهار جهتی که در هر دو عرض کردم. چهار جهت در يُحَارِبُونَ اللَّهَ برحسب درکاتش و چهار جهت در رَسُولَهُ مطابق درکاتش. این عرض میشود که حرب عقیدتی.
ولکن حرب عملی، یا حرب عقیدتیست که خود منحرف است و دیگران را جدیت میکند منحرف کند در بعد وجود الله، توحید الله، صفات و اسماء الله، افعال الله و شریعت الله یا در بعد رسالت در هر چهار جهتش یا اصل رسالت را یا رسالت بشر را یا این بشر را یا شریعتش را. اینها بعد ابعاد ثمانیه عقائدیست که چهار بعد در يُحَارِبُونَ اللَّهَ است و چهار بعد در يُحَارِبُونَ الرَسُولَ است.
اما بعد عملی: يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا فساد در پنج ناموس که سعی در ایجاد عرض میشود که عقیده که اونجا عرض شد. سعی در افساد اقتصادی، افساد عرضی، افساد ناموسی، افساد عقلی که افساد عقلی خیلی کمه ولکن افساد اقتصادی و افساد عرضی و ناموسی رو سعی میکند. اشکال ما این است که کسی که عقیده به خدا دارد هر قدر ضعیف، عقیده به رسول دارد هر قدر ضعیف و محاربه با الله و رسول به وجه العام نیست نه در چهار بعد الوهیت، نه در چهار بعد رسالت و وحی هر قدر هم فاسق باشد سعی فساد فی الارض نمیکند. بله فاسق است زنا میکند، لواط میکند، دزدی میکند، آدمکشی میکند، حتی چه میکند ولکن سعی نمیکند چون سعی کردن جریانیست و گناه جریانیست چون گناه دارای چهار مرتبه است دیگه.
اصولا تخلف عصیان از شریعت الله دارای چهار مرتبه است. گاه تخلف در بعد الوهیت است، گاه تخلف در بعد رسالت است و گاه تخلف در بعد سعی فساد فی الارض است و گاه تخلفیست که خالی از فساد. گناه میکنه ولی سعی نداره، گناه میکنه نه برای اینکه مخالفت با خدا بکند، برای مخالفت با الله و مخالفت با رسول که در بعد عناد است و در بعد محاربه است نه غَلَبَتْ عَلَيْنَا شِقْوَتُنَا …… قَالُوا … غَلَبَتْ عَلَيْنَا شِقْوَتُنَا شهوت موجب است که انحراف داشته باشد، حب مال موجب است تنبلی و حب مال موجب است که دزدی داشته باشد، عرض میشود که حب غلبه موجب است که ظلم به اشخاص بکند این یا سعی است یا غیر سعی است. اگر از دستش میپره، شهوته، حب مال است، حب مقام است، چه است چه است چه است این مستلزم به سعی نیست اما اگر نخیر سعیه سعی میکند اموال مردم را بدزدد، سعی میکند مردم را به انحراف جنسی بیندازد، سعی میکند مردم رو بیمار کند، سعی میکند ضرر بزند به یکی از نوامیس یا چند تا از نوامیس، سعی میکند.
حالا این شخصی که ایمان به الله و رسول دارد ولو در ابعاد ضعیفش اگر سعی کند در مخالفت عملی، این فرد مفسده؟ فقط سعی در افساده؟ کسی که سعی کند در مخالفت عملی با کسی محاربه با او هست یا نه؟ پس محاربه چیه؟ محاربه جنگ کردن و کشتار که نیست، محاربه فکری و محاربه عملی. اگر کسی با کسی دیگر محاربه بدنی ندارد اما سعی میکند که برخلاف نظر او عمل کند محاربه هست یا نه؟ خب محاربه است دیگه. محاربه در انحصار کشتار بدنی نیست و الّا محاربه با الله معنا ندارد، محاربه با رسول الله معنا ندارد. محاربه یعنی بر ضد قیام کردن و جدیت کردن. قیام کردن بر ضد و جدیت کردن بر ضد ، عملی این سعی در فساد فی الارضه. بنابراین أَوْ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا هم محاربه با الله و رسول است. این اشکال.
جواب: جواب این است که محاربه با الله و رسول مراتبی دارد درکاتی دارد. درک اول محاربه با الله در مقابل خدا ایستادن است در یکی از چهار بعد، درک کمتر که کمرنگتر است خدا را قبول دارد در چهار بعد محاربه با رسول است و رسالت است در چهار بعد این کمرنگتره، درک کمرنگتر از هر دو خدا را قبول دارد در چهار بعد رسول را قبول دارد در چهار بعد ولو ضعیف قبول دارد ولی محاربه با الله و رسول میکند در بعد نقض عملی شریعت یا نقض عقیدتیست بدعت گزاردن است و منحرف کردن است یا نقض عملیست.
کسی که سعی دارد کوشش دارد جدیت دارد فکرش را، مالش را، حالش را، عملش را، تمام نیروهاش رو یا قسمتی از نیروهاش رو مصرف میکند در جدیت و شتابزدگی و سعی در عصیان، عصیان کی؟ عصیان الله، عصیان الله الوهیتا و عصیان رسول الله رسالتا سعی میکند در مخالفت. این آیا محارب نیست؟ خب محارب است. خب محارب معنیش چیه؟
منتها محاربه درکاتی دارد کما اینکه ایمان بالله و رسوله درجات دارد وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ کذلک محاربه با الله و رسول هم درکات دارد، کفر درکات دارد، فسق درکات دارد، عصیان درکات دارد و بالاترین مراحل عصیان در ابعاد مختلفه عصیان محاربه عملیست با الله و رسول. چرا زنا میکند و به زنا میاندازد؟ چرا دزدی میکند و مسلح است؟ چرا چنین میکند؟ اصل چرا با فرع چرا فرق دارد. اصل چرا غَلَبَتْ عَلَيْنَا شِقْوَتُنَا، فرع چرا فقط شِقْوَتُنَا نیست بلکه سعی میکند یعنی به جای اینکه نیروهایش را، افکارش را، عوامل حیاتیش را به مصرف اصلاح برساند به مصرف افساد میرساند و معلوم است از برای او که افساد فی الارض در نوامیس خمسه با مراحلش برخلاف نظر خدا و رسول است. بر خلاف نظر خدا و رسول گاه عمل کردن است گاه قیام کردن است. عمل کردن بر خلاف خدا و رسول که غَلَبَتْ عَلَيْنَا شِقْوَتُنَاست این قیام نیست عصیانه عصیان در درجه رابعه است. اما اگر قیام داشته باشد به تعابیر گوناگون، شتاب داشته باشد سعی داشته بر اینکه عملی کند بر خلاف الله و رسول این عناد با الله و رسوله. الله و رسول را قبول دارد ولی عناد میکند عملا، گاه عناد میکند عقیدتا، تبلیغا، دعایتا، منحرف کردن و گاه نخیر عملا. چون خدا را گفته است من چنین میکنم بنابراین این هم از مراحل محاربه با الله و رسول است.
بنابراین در این آیه مبارکه اونی که نقش اصلی دارد و نقش واحد دارد در بعد اصلحش محاربه الله و رسوله است منتها محاربه الله و رسوله و سعی فی الارض فسادا دارای چند بعد است. بعد الله در چهار بعدش، بعد رسول در چهار بعدش و بعد بعدی محاربه با الله و رسول … ندارد منکر الوهیت نیست، منکر رسالت نیست، منکر شریعت نیست الّا اینکه سعی میکند در ابطال عملی شریعت نسبت به خودش نسبت به دیگران پس این باز هم محاربه با الله و رسول است در بعد سوم.
بعد چهارم، بعد چهارم عصیان اصن محاربه نیست گناه میکند نه به حساب ضد الله بودن، ضد رسول بودن، نه به حساب محاربه با الله و رسول بلکه به حساب غلبه شهوت و مقامطلبی و مالطلبی و شهوت جنسیطلبی و دیگر جهات. این هم جواب از این مطلب.
حالا مطلب سوم: أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ بیّنه ولی يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ بیّن نیست.
و قرآن که بیان للناس است چرا مرحله چهارم از جزا و تادیب را تبیین نکرده است؟
مرحله أَوْلَى تبیین است يُقَتَّلُوا محاربه با الله، يُصَلَّبُوا محاربه با رسول الله، عرض میشود که أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ که محاربه با الله و رسول نیست بلکه سرقت مسلحه است که بیان خواهیم کرد.
اما أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ نفی من الارض چجور؟ جواب این است که أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ قاعده العامه، ضابطه عامهایست که بسته به نظر حاکم شرع با شایستگی و صلاحیت است بر مبانی شرع. این تحویل حکم نیست بلکه تحویل موضوعه. باید موضوعات سعی فی الارض فسادا را در نظر بگیرد اون موضوعی که سعی بیشتر است نفی بیشتر، سعی کمتر است نفی کمتر، سعی کمتر نفی کمتر. مادامی که سعی فی الارض فساداست این يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ هست برحسب مراتبی که دیروز عرض کردیم. پس این تحویل موضوعیست و نه تحویل حکمی. حکم نفی من الارض است و برحسب روایت حسب الجریمه، بر حسب جریمهای که عرض میشود که شده.
خب حالا راجع به يُقَتَّلُوا و يُصَلَّبُوا بیّنه. تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ راجع به راهزنانه دیگه.
حالا کسی که سارق مسلح است از چهار حالت خارج نیست و آیا این آیه که مصداق اجلای جزایش تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ است به هر چهار تا نظر دارد؟ به سه تا؟ به دو تا؟ به یکی؟ باید به یکیش نظر داشته باشد نه به یکی به یکی از این مراحل اربعه باید نظر داشته باشد.
مراحل اربعه سرقت مسلحانه کسی که با سلاح سرقت میکند یا هم آدم میکشد و هم مال سرقت میکند یا فقط آدم میکشد مال دستش نمیاد یا مال دستش میاد سرقت نمیکند اا مال دستش میاد آدم نمیکشد یا نه مال دستش میاد نه آدم میکشه. از سه حال خارج نیست که. مگر اینطور است که کسی که مسلح است و سرقت مسلحانه میکند حتما موفق خواهد شد به آدم کشتن و مال بردن؟ نخیر اون طرف قویتر است نمیتواند طرف را بکشد طرف کشته نمیشود و در ضمن مال هم نمیتواند ببرد بنابراین با دست خالی این سارق مسلح و راهزن برمیگرده. بنابراین چهار حالت از برای سارق مسلح وجود دارد.
بله سرقت در اصل دو بعد دارد. یک سرقت بلاسعی، یک سرقت مع السعی.
سرقت بلاسعی سرقت میکند ولی اصرار در ادامه سرقت ندارد. سرقت میکند ولی سعی در سرقت ندارد. سعی در سرقت دو بعدیست. سعی در سرقت گاه یک مرتبه اتفاق میافتد گاه با استمرار. سعی در سرقت با استمرار در جاییست که سلاح ندارد سلاحی در کارش نیست چه سلاح خودی که با مشت و چه بزند طرف رو بکشد و یا سلاح منفصل. سلاح در کار نیست اما سعی دارد در سرقت، کسی که سعی دارد در سرقت نه یه بار، نه دو بار، محتاج باشد نباشد این يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا هست یا نه؟ خب بله هست.
يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا در باب سرقت منحصر به سلاح نیست. بله سلاح هم هست که بعد عرض میکنیم ولکن مثلا در آیه عرض میشود راجع به یوسف مَا جِئْنَا لِنُفْسِدَ فِي الْأَرْضِ وَمَا كُنَّا سَارِقِينَ که خود سرقت افساد فی الارضه ولکن این افساد فی الارض گاه سعی هم دنبالشه گاه سعی دنبالش نیست. اگر افساد فی الارض سرقت سعی دنبالش نباشد عرض میشود که تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ نیست بلکه فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا .
اما اگر سعی باهاش باشه حالا سعی با تکرار یا با تکرار عددیست یا در بعد سرقت. تکرار عددی سرقت بدون سلاح سرقت میکند میکند میکند و سعی دارد که مال مردم را بدزدد میداند دزدی حرام است و سعی دارد مال مردم را بدزدد و در مرتبه کمرنگ از محاربه الله و رسول است آیا این ساعیست؟ فقط فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا است؟ نخیر در دفعه اول که سرقت کرد اگر با شهادت سرقتش ثابت شد قطع انگشتان دست راسته، در دفعه دوم چی؟ قطع انگشتان پای چپه، در دفعه سوم چی؟ دفعه چهارم چی؟ ببینید این در دفعات تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ انجام میشه. گاه تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ دفعتا واحده واقع میشود گاه دفعتا واقع نمیشود. دفعتا واحدا در جاییست که سرقت مسلحانه باشه. سرقتی که مسلحانه هست خودش سعی در فساد هست یا نه؟ ببینید یه مرتبه است در اثر تکرار است سعی یه مرتبه نخیر تکرار نیست با سلاح، با وسایل جنگی، با وسایل آدمکشی میرود و سرقت میکند.
بنابراین اصل سرقت مطرح نیست بلکه سعی در سرقته. اگر سعی در سرقت نباشد چرا سلاح میبرد؟ اگر انسان میخواهد دیدن فلان کس برود گاه دیدنیست که اگر بود بود نبود نبود گاه نخیر دیدن رو حسابه، دیدن رو حساب سعی در زیارت اون شخصه اما بود بود نبود نبود اصل جلسه …
گاه سرقت اگر شد مال رو میدزدیم نشد نه. این عرض میشود که اگر تکرار نشود قطع أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ نیست. و اما دفعه اول دزدیست ولی با سلاح میرود خود با سلاح رفتن سعی است در دزدی. پس سعی در دزدی گاه متقطع است گاه مرحله واحده است در هر دو صورت سعی در فساد فی الارض و سعی در دزدیست.
حالا این او تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ گاه یک جاست گاه دو جاست. یک جاست در صورتی که سرقت باشد مسلحانه ولو مرتبه أَوْلَى باشد. در مرتبه أَوْلَى سرقت مسلحانه آیا سعی فی الارض فسادا ابتدا کرده است این یا نه؟ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ یک جا. اما اگر یک مرتبه دزدی کرده است بدون سلاح مرتبه دوم و سوم ولیکن سعی دارد و این سعی همون تکراره چون تصمیم دارد کوشش دارد این کوشش گاه در بعد سلاح همراه آوردن است گاه در بعد تکراره. در بعد سلاح همراه آوردن تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ یک جاست.
ولکن در بعد تکرار دفعه اول تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ، در بعد دوم أَرْجُلُهُمْ ، بعد سوم از يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ حبسه، بعد چهارم مرحله اخیره يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ عرض میشود که اعدامه. اینم یه نکته.
(سوال) بله، از فروعشه بله بله بله … نه چرا عرض میکنم همینو من میخواستم عرض کنم. (سوال) حالا عرض میکنم حالا عرض میکنم ببینید این نکته رو میخواستم بعد بگم حالا عرض میکنم اینکه سعی میکند يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا سعی باید محرز باشد؟ بله، فساد بر مبنای سعی هم باید معلوم باشه؟ بله. اما اگر فساد بلاسعی باشد یا سعی بلافساد باشد مشمول آیه است؟ همانطوری که افساد باشد بلاسعی مشمول آیه نیست همونطوره. اگر سعی باشد افساد نباشد سعی میکند برد چنین چنان کند ولی نمیتوند این باز يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا است؟
(سوال) بله، خب نه میتوند آدمی رو بکشد نه میتوند پول رو به دست بیاره بنابراین يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا نیست (نظر) نه توجه کنید باز تکرار میکنم ببینید يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا دو بعدیست یک بعد سعی یک بعدم حاصل سعی (نظر) نه يَسْعَوْنَ نصاب نداره يَسْعَوْنَ نصاب نداره که. بله در خطرات بله اگر (نظر) حالا عرض کنیم، حالا ما اونی که اونی که از نص میخوایم استفاده کنیم ببینید يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا چنانکه در باب سرقت خفا مال مسروق در بعدی از ابعاد شرط بود دیگه، در يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا نصاب شرط نیست همونطور که میفهمیم نصاب شرط نیست ولو فرض کنید که عشر دینار ولکن مناط موضوع حکم يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا است همانطوری که اگر فساد کند بلاسعی، فساد میکنه ولی سعی در کار نیست مشمول آیه يَسْعَوْنَ نیست همونطورم اگر سعی کند بلافساد، سعی میکنه ولی فساد دستش نمیاد.
(نظر) نه فساد، صحبت رعب نیستش که (نظر) بله … فسادی که حاصل سعی سارق مسلح است چیست؟ دو فساد است یک: آدمکشی که نبوده، دو: دزدی که نبوده پس نه فساد (نظر) اون مطرح نیست. نه فساد (نظر) برای اینکه هر رعبی باید بین مردم ایجاد کردن تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ باشه؟ مثلا کسی هفتتیری کشید کسی هفتتیری کشید (نظر) حد فساد معنا ندارد آخه سعی است … سعی (نظر) سعی باشه اولا سعی است رعب نیست رعب مطلبیست که در ضمن سعیه ولکن میزان سعی است و فسادا. اگر سعی نباشد فساد باشد مطرح نیست، اگر سعی باشد فساد نباشد مطرح نیست، اگر نه سعی باشد نه فساد مطرح نیست دو بعد مطرح … یه بعد … . ببینید در صورتی که يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ در آیه داشتیم آیه … وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ .
ولکن وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ اگر که سَعَى فِي الْأَرْضِ ولکن کاردش نبره افساد حرث نتوانست بکنه افساد نسل هم نتوانست بکنه آیا محکوم به این آیه است؟ یا نخیر؟ برای اینکه لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ ، نه لِيُفْسِدَ شده ولو نتونسته لِيُفْسِدَ نشده و يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ هم نشده.
(سوال) رعب علت نیست سعی در افساد علته. (سوال) بله؟ خب بله ببین آقا افساد دو جوره یه مرتبه افساد ارعابیست یه مرتبه افساد جانی و مالیست اینو باید جدا کرد. اگر افساد مالی باشد که سرقت مسلحانه است از بعد خارجه چون افساد مالی نشده ولکن اگر افساد غیر مالی باشد افساد جانی نیست، افساد مالی نیست، ارعابه آیا در ارعاب تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ هست؟ نخیر. تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ که عملیست جزا نسبت به این انجام میشه در صورتیست که عملی انجام (نظر) بله؟ نخیر نیست برای اینکه يَسْعَوْنَ دو پایه دارد یکی سعی کند که فساد در … سعی ایجاد شود.
(سوال) فساد گرفتن مال است، فساد گرفتن جان است، فساد گرفتن عرض است، فساد مبتلا به زنا کردن است، فساد اقتصادی، فساد عرضی اما اگر هیچ فسادی انجام نشد (سوال) حالا اون بحث دیگریست اون بحث صبر کنید اون بحث دیگریست. از بین بردن امنیت در وجه عام مطلب دیگریست که بحث خواهیم کرد ولیکن اینجا نخیر یک مرتبه در طول عمر هشتاد سالهاش در خانهای که یک پیرزنی در اون خانه یا یک جوانی در اون خانه است سرقت مسلحانه کرده نه آدم کشته امنیت جامعه رو از دست نداده، امنیت اجتماع از بین نرفته، امنیت فرد خاصی که ترسیده نه جانش از بین رفته نه مالش از بین رفته دیگه يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا نیست، يَسْعَوْنَ هست ولی فَسَادًا نیست.
(سوال) ….. بله؟ نه نفیش لازمه نه نفی چون نفی فوق الحد است، حد است، دون الحده، تمام مراتبه. هر سه بعد رو میگیرد هم حد را میگیرد هم فوق الحد را میگیرد هم دون الحد را. در نفی بازم بحث داریم.
حالا در این سرقت مسلحانه اصل سرقت با سلاح رفتنه برای سرقت، سعی در سرقت با سلاح این موضوع امره. آیا سعی در سرقت با سلاح تمام موضوع است یا نخیر؟ چون سعی در سرقت با سلاح یا اینکه دزدی میکند و کسی را میکشد یا دزدی میکند کسی را نمیکشد یا کسی را میکشد دزدی نمیکند یا هیچکدام کدام مناطه؟ (سوال) آخه شما دیر اومدید ما حرفا رو زده بودیم. بفرمایید شما (سوال) این بحث اینجا نیست بحث ما (سوال) اونو بحث میکنیم حالا، اونو جواب میدم بعدا.
از بین بردن امنیت عام نفی من الارض است یعنی باید جوری کرد که حبس بشه چه بشه که عن نصاب معین…. (سوال) بله؟ خب يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا مگر تمام يَسْعَوْنَ ها، تُقَطَّعَ است؟ (نظر) نخیر نخیر تمام يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا ها، تُقَطَّعَ است؟ نخیر يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ هم هست ببینید إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ که اون معلوم، وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا چیه؟ أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ ، تُقَطَّعَ مال چیه؟ تُقَطَّعَ مال يَسْعَوْنَ . تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ ببینید يَسْعَوْنَ دو بعد داره یک بعد تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ بعد خاص و یک بعد عامشه أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ.
بنابراین (سوال) بله؟ تُقَطَّعَ یکی از مصادیق يَسْعَوْنَ است. یکی از مصادیق جزا يَسْعَوْنَ ، تُقَطَّعَ است و دیگر از مصادیقش عرض میشود که قاعده عام يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضه.
پس (نظر) نخیر موضوع (نظر) نخیر …. (نظر) بذارید شما من حرفم تموم بشه. بحث سوم ما این بود که این چهار بعد از برای راهزن راهزن مالی هست آیا این چهار بعد کدامش مشمول این آیه هست؟ اونجایی که این راهزن نه سلاح مصرف کرده آدم نکشته نه مالی دستش اومده این يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا نیست اصلا چون فساد نشده پس مشمول آیه نیست. بله يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْض هست باید حبس بشه، تادیب بشه، جلوگیری بشه بشه ولکن تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ مثلا مثل خود دزد، شخصی که رفت دزدی جدیت کرد چنین کرد چنان کرد و نتونست بدزده این قطع ید دارد؟ نخیر سعیم نداره کسی که رفته است برای دزدی جدیت کرده است، … کرده است، چیکار کرده است فلان کرده است برای دزدی اخافه هم کرده ولکن سلاح نبرده دزدی هم موفق نشده آیا این قطع ید دارد؟ نخیر این جزا برای عملیست که انجام شده این عملی انجام نداده بله اخافه کرده، اخافه يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضه.
در بعد اخافه چه امنیت شخصی را و چه امنیت جانی را از بین بردن این تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ یا يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا نیست بلکه این مشمول يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْض است یعنی باید که جلوگیری بشود از ادامه این عمل. جلوگیری از ادامه این عمل که اخافه است این است که حبسش کنند یا تعزیرش کنند یا چه.
بنابراین عمل در مقابل عمل است اینطور نیستش که این آدم فرضا رفته اخافه کرده ترسونده و عرض میشود که اینطور. یا (سوال) بله؟ حالا ما که حرف مرد یکی نیستش که (نظر) بله بله، ولو دزدی نکنه؟ نه عرض کردم آدم بکشه آدم بکشه ببینید اینجا در (نظر) توجه کنید توجه کنید اگر در دزدی مسلحانه اگر در سرقت مسلحانه هم آدم کشت و هم مال دزدید چیه اینجا؟ اینجا جمع بین حدینه یعنی هم تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ و هم چیه؟ و هم اعدامه. قطع أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ برای سرقت مسلحانه است و اعدام برای آدم کشتنه یا اگر سارق مسلح آدم کشت دزدی نکرد باید کشتنش. اگر ببینید سه بعد داره دیگه اگر سارق مسلح آدم کشت و دزدی نکرد جمع این حدین نیست فقط میکشند. اگر سارق مسلح دزدی کرد و آدم نکشت تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ.
اگر هیچ کدوم نبود نه دزدی کرد نه آدم کشت نه تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ است و نه مال گرفتنه چون مال نگرفت پس چیه؟ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضه باید نفیش کنند از ارض حریت دزدی یعنی اون وسایلی که، اون زمینهای که، اون مکانی که، اون شغلی که، اون وضعی که کمک میکند به عرض میشود که اخافه مردم، کمک میکند به هجوم بر مردم این جلوش گرفته بشه.
اما تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ مربوط به جرایم خاصه چون تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ تبلور دزدیست. دزدی یک اصل دارد یک تبلور. اصل دزدی که دزدید مالی رو دزدید فقط چهار انگشت دست راستش رو و مال ازش بگیرن اما اگر تبلور پیدا کرد سرقت مسلحانه بود یعنی این مال را با سلاح گرفت و مال گرفت و آدم نکشت، اگر مال گرفت و آدم نکشت این حدش بالاتر از حد دزدی معمولیست.
حالا یا دو تا یک جا که با سلاح دزدی کرده است که يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًاست یا نخیر پشت سر هم دزدی کرده بدون سلاح دزدی دزدی دزدی، صدق يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا میکند اما این تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ یک جا نیست اول أَيْدِيهِمْ بعد أَرْجُلُهُمْ بعد برحسب عرض میشود که روایات و اون بحثی که ما کردیم حبس است و بعد آخر سر اگر هیچ راهی از برای جلوگیری از فسادش نیست عرض میشود که اعدام خواهد بود.
(سوال) خب …. با کاراته میکشه؟ خب سلاحه دیگه، مسلحه دیگه. (نظر) عرض کردیم سلاح دو جوره یک سلاح خودیست یک سلاح ، مثلا فرض کنید یکیش سلاحش مشتشه اگر با مشت بزنه طرف رو بکشه کشته یا نکشته؟ (نظر) مسلحه دیگه پس چیه؟ مسلحه دیگه. مسلح شدن یا سلاح غیریست یا سلاح خودی. سلاح خودی که احیانا قویتره سلاح خودی موفقترم هست برای اینکه سلاح غیری رو میشه ازش گرفت ولی سلاح خودی رو نمیشه ازش گرفت مثلا فرض کنید که اگر با مشت، با لگد، با هر وسیله وسیله کاراته این رو عرض میشود که سعی در فساد فی الارض به این معناست که میرود و تنها دزدی نمیکند بلکه دزدی میکند با مشت و لگد که بکشد اگر که … بکشد این کشته یا نه؟ بله. بنابراین سارق مسلح لفظ مسلح ما نداریم که لفظ مسلح سلاح غیر باشه نخیر سلاح خودی باشد یا سلاح غیرخودی فرق نمیکند.
بنابراین عرض میشود که أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا این عرض میشود که جهات خصوصی را و جهات عمومی رو، جهات استثنائی و جهات عام رو عرض میشود دارد.
أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ هم که دیروز عرض کردیم. نفی من الارض مراحل گوناگون و مراحل مختلفی دارد که نحو الجریمه. مکرر از امام علیه السلام سوال کردند که آیا اینها یکسانند یا اینکه عرض میشود فرق دارد؟ فرمود نحو الجریمه.
حالا نحو الجریمه سه بعده. یه مرتبه است جریمهای که کرده است از باب يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ باید نفی ارض کنیم جریمهای که کرده است این قتل است؟ خب حد دارد اگر سعی البته، سعی در قتل. اگر سعی در قتل با سعی در قتل قتل انجام داد يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ نبود بلکه يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا از نظر نفسی بود که سعی در کشتن و کشتن و کشتن دارد این نحو الجریمه است. آیه داریم که شخصی که قاتل است باید کشتش.
اگر زناکار است و سعی در زنا دارد اصل زنا که ثابت میشود حکمش معلومه سعی در زنا حکمش فوقه. اگر کسی یه مرتبه زنا کرد و حد خورد مرتبه دوم این حد نیست مرتبه دوم شدیدتره مرتبه سوم شدیدتره چرا؟ برای اینکه سعیه. همونطوری که اصل زنا حد دارد سعی زنا حد فوق الحد دارد. بنابراین این نحو الجریمه … نیست حتی موضوعا … نیست. هم موضوعا و هم حکما مبیّن است برای اینکه جریمه یا حد دارد حد یا بالاتر از فوق الحد یا حد ندارد مادون از حد. پس این انتقامی کشیده میشود و جزایی که داده میشود یا مادون الجریمه است به حساب جریمه یا به اندازه جریمه است یا مافوق الجریمه است. مثلا این مثالی که عرض کردم خیلی بیّنه کسی که یک مرتبه زنا کرد و با شرایط شهود ثابت شد صد ضربه شلاق میخورد اما کسی که سعی در زناکاری دارد يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضه فقط صد ضربه شلاق نیست بلکه زندان ابدی هست و و تا آخر اعدام است اگر جلوگیری از او منحصر است به اعدام ادعامه پس اعدام مرحله عرض میشود که اخیره است.
ظاهرا مطلب دیگری نمونده مگر اینکه یک نکات دیگری هست که مثلا ببینید افساد مالی برش معین شده چی؟ افساد مالی برای سارق مسلح اگر کسی را نکشد و سرقت مسلح نکند و مال بدزدد چیه؟ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ. آیا افساد مالی با اخافه سنگینتر است که هم مال برده هم اخافه کرده و هم مردم رو ترسونده ولو کسی رو نتوانسته بکشد این سنگینتر است که تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ یا این هرویین فروختن و هرویین کشیدن؟
کسی که هرویینکش است شما چه هرویین بفروشید چه نفروشید هرویینکش است یعنی وسیله ادامه جرم را قرار دادن برای مجرم. مجرم چی؟ مجرم کسی که میگردد برای هرویین خریدن، حالا نمیگیم مقصر نیست مقصره، میگردد برای خریدن هرویین آیا خود هرویینکشی این عرض میشود که جرم بیشتریست یا وسیله هرویینکشی رو در اختیار او گذاشتن؟ هرویینکشی. آیا هرویین کشیدن این يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا است؟ کسی که مبتلا به هرویین است تقصیرا (نظر) همون شخصی رو عرض میکنیم ما شخصی رو عرض میکنیم ببینید شخصی این شخص این شخص این شخص سعی دارد نه، اون نهی دارد نه، اون هزار (نظر) حالا حالا حالا این هزار نفری که هرویین میکشند و هرکدام فساد میکنند در مزاج خودشون و اینا همش … میکنند اینا سعی در فساد دارند؟ نخیر. کذلک کسی که هرویین را میفروشد به کسانی که نه به هر کسی، به کسانی میفروشد که به دنبال هرویین میگردند کمک به گناه اونا کرده است ولکن این گناهش بالاتر از خود اون گناه اونهاست؟ کسی که چاقو رو میدهد دست آدمکش و اون آدمکش آدم میکشد آیا آدمکش جرمش بالاتر است یا کسی که چاقو داده؟
این مقدمه است کذلک کسی که هرویین را میکشد این جرم است اگرم سعی بشود سعی در فساد هرویینکشی دارد اما او بالاتر است جرمش یا کسی که (سوال) بله؟ مقدم … بله بله کسی که میفروشد کسی که میفروشد چطور؟ (نظر) خب خب چرا ظلم به خودش؟ خب این یه گناهه دیگه یه گناهه یه گناهه حرام (نظر) نه نه شما از بحث خارج میشید. کسی که مبتلاست رو عرض میکنیم کسی که مبتلا نیست رو بحث نمیکنیم (نظر) نشد ببینید نه، ببینید کسی که مبتلاست مبتلاست به جوری که به جانش بسته هرویین، نمیگیم مقصر نیست مبتلاست و میگرده و به هر وسیلهای حالا کسی که در اختیارش بذاره آیا گناه کسی که مقدمه را انجام داده است مهمتر است یا گناه کسی که خود این ذی المقدمه رو انجام داده است؟
(نظر) حالا فرض کنید حالا فرض کنید که فرض کنید مثل هم باشد فرض کنید گناه کسی که هرویین میفروشد مطابق گناه کسیست که سعی در هرویین کشیدن دارد آیا کسی که سعی و جدیت دارد فکرش، حالش، مالش، وقتش، مصرف هست در هرویین کشیدنش این عرض میشود که جرمش جزاش قتل است؟ نخیر يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضه چون قتل معینه. جزاش قطع أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ است؟ قطع أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ مال کیه؟ مال سارق مسلحیست که هم مال بدزدد هم اخافه کند اما اما اگر هم مال بدزدد هم اخافه کند اولا قطع ید و رجل است من خلاف و بعد عرض میشود که اعدام است.
بنابراین از باب اولویت قطعیه و از باب دلالت آیه ما نمیتوانیم حکم کنیم که کسی که هرویینفروش است و کسی که هرویینکش است اعدامه حتی کسی که با هرویین فروختن مردم را مبتلا به هرویینی کشیدن میکند، کسی که هرویینی نیست تشویق میکند ترغیب میکند با هرویین … زدن هرویین فروختن زمینه هرویینکشی را برای کسانی که هرویینی نیستند یا کم هرویینی هستند اینا رو هرویینی میکند این يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا است ولی يُقَتَّلُواست؟ نخیر، يُصَلَّبُواست؟ نخیر يُقَتَّلُوا و يُصَلَّبُوا مربوط به کیه؟ مربوط به بعد اول است که محارب الله است و بعد دوم محارب با رسول الله است بعد سومش چیه؟ أَن تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ مال سارق مسلحه بعد چهارم چیه؟ بعد چهارم پایینتر از اینه بعد چهارم پایینه این سارق نیست، مسلح نیست، آدمکش نیست، مریض میکند آدم رو. کسی که مریض میکند مردم رو خب میتونید مریضش کنید بکشینش؟ کسی که مبتلا میکند مردم را مثلا داروخانه مثالشو عرض کردیم دیروز داروخانهای که دوایی میفروشد که این دواها ضرر دارد برای مردم و کشنده نیست آیا باید کشت؟ اون که نکشته که باید کشته بشه این يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضه باید جلوگیری بشود از این عمل فسادی.
(نظر) بله؟ بله بله اگر سعی فی الارض اگر سعی وَيُهْلِكَ اهلاک قتل است؟ قتله ، اگر مریض کردن است قتل نیست، مریض کردن است مادامی که زنده است مادامی که زنده است نه حالشو برده نه جانشو برده نه مالشو، اگر جانشو برده بود قتل، اگر مالشو برده بود عرض میشود که قطع ید بود، نه جان برده نه مال برده عرض برده آبرو برده بله در جاهاییست که اگر عرض و آبرو ببرد مثل حد فعلیه کسی که …حد دارد حدش هشتاد ضربه ….