پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله‌العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی

جستجو

کلمات کلیدی

خلاصه بحث

جلسه هفتصد و هشتاد و پنجم درس خارج فقه

قصاص

794

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم

الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین
ٱللَّهُم صل علی محمَّد و آل محمَّد

و أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ

وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تذکّرون

با رجوع مجدد به خود این آیه مبارکه و همچنین مراجعه به آیات مختلفه قرآن در ابعادی که کلمات این آیه مبارکه دارد مطالبی رو استفاده می­کنیم.

قبلا ما در یک مثلثی در بعد قصاص قرار داریم. اضافه بر آنچه قبلا عرض کردیم و فعلا هم عرض می­کنیم قصاص کشتن قاتل نیست بلکه قصاص دنبال­روی و پیگیری است از کشنده یا جراحت­زننده یا هر کسی که تقصیری و جرمی نسبت به انسان انجام داده باشه. و فعلا بحث ما در قصاص جانی و بعدا قصاص دیه و مالی است.

اون قصاصی که کلا در هر سه ضلع مثلث نتیجه واجب است و وظیفه شرعی و فردی و اجتماعی هر مسلمان است پیگیری کردن و تحقیق کردن جریان قتل است. اگر قتلی عمدا حاصل شده است و یا نمی­داند انسان این قتل عمدی است و یا غیرعمدی فقط می­داند که این قتل بجا نیست. گاهی اوقات قتل بجاست. کسی که مستحق اعدام است و به دستور حاکم عادل شرع اعدام می­شود اینجا معنا ندارد پیگیری کردن اینجا معنا ندارد.

اما در صورتی که می­دانیم کشتن این شخص حق نبوده ولکن حق نبوده یا عمدی بوده است و یا غیرعمدی. در هر دو صورت پیگیری لازم است مخصوصا در صورتی که عمدی باشه. وقتی که برای انسان مجهول است که این قتل نابجایی که تحقق پیدا کرده است این قتل یا عمدی بوده است یا غیرعمدی حداقل برای تشخیص اینکه عمدی است یا غیرعمدی باید پیگیری کرد. اگر هم معلوم باشد که این قتل عمدی است باید پیگیری کرد که بدونیم این قتل عمدی که انجام شده قابل گذشت هست یا قابل گذشت نیست.

بنابراین پیگیری و تعقیب قتل نابجایی که انجام شده است ولاسیما قتل عمدی این یک واجب فردی و واجب اجتماعی است. در جریمه قتل، در جریمه جروح، در جریمه حرمات، وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ، وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ و در قتل قِصَاصٌ ضلع اولی که واجب است بر همه مسلمان­هایی که اطلاع بر جریان دارند حتی شخص قاتل، حتی شخص قاتل باید خود را تسلیم کند که این قصاص است پیگیری است. پیگیری کند علیه خودش، اولیای دم پیگیری کنند له خودشون، حاکم شرع پیگیری کند له حکم شرع، مسلمان­هایی که از جریان قتل عمدی یا قتل به ناحق اطلاع دارند باید پیگیری کنند. پس پیگیری در چند بعد واجب است.

و این پیگیری در چند بعد و از چند شخص که واجب است ضلع اولش قابل عفو نیست. ضلع اول نتیجه پیگیری که نقطه اولی تعقیب است در باب قصاص قتلی ببینیم چرا کشت او رو. عمدی بوده؟ سهوی بوده؟ اگر عمدی بوده است قابل عفو است؟ قابل عفو نیست؟ راجح است عفوش؟ واجب است عفوش؟ حرام است عفوش؟ مرجوح است عفوش؟ باید که بررسی کند و این بررسی کردن ازش تعبیر به قصاص میشه. چنانکه عرض کردیم قصاص پیگیری کردن و تعقیب نمودن است.

حالا، پیگیری کرد،  در این پیگیری یکی از سه مطلب روشنه. یا روشن می­شود که این شخص را باید عفو کرد شایستگی عفو را باید دارد در چند جهت. ضلع مقابل این است که این شخص را نباید عفو کرد عفو کردنش حرام است. ضلع وسط این است که نه ایجابش باید دارد و نه سلبش باید دارد، می­تواند عفو کند و می­تواند عفو نکند.

حالا ما بحثمون در اونجاییست که رجحان دارد ولاسیما وجوب دارد عفو. در جایی که وجوب دارد عفو، نتیجه قصاص، پیگیری، تحقیق و بررسی این شد که اون شخص کسی را کشته عناد ندارد گرچه عمد بوده، عمده بوده در اون حال ولی عناد ندارد. الان وضع او رو بررسی کردیم توبه کرده است جوری توبه کرده است که ممکن است قاتل­های دیگر را از قتل جلوگیری کند با علمش، با معرفتش، با موعظه­اش، با مالش، با قدرتش، با فعالیتش احیاهای جانی و احیاهای عقیدتی و اخلاقی و مالی و فردی و اجتماعی بکند چنین فردی که بقائش ضرورت دارد.

آیا لولا قاتل بودن بقائش ضرورت داشت؟ ضرورت داشت. حالا که قاتل است فقط یک گیر دارد و اون گیر این است که اولیای دم حق داشته­اند که قاتل را تقاضا اعدام کنند ولکن آیا می­توانند از این حق نگذرند؟ اگر از این حق بگذرند طبعا معلوم است. و اما اگر از این حق نگذرند چه؟ گذشتن و نگذشتن از این حق که حق شخصی است و گذشتن از اعدام قاتل نه ضرر فردی دارد، نه ضرر اجتماعی دارد، نه ضرر برای قاتل دارد، نه ضرر برای نوع دارد، نه ضرر برای امن جامعه دارد، نه ضرر از برای ایجاد وحشت قتل دارد، هیچ ضرری ندارد بلکه به عکس به جای هر ضرری نفع دارد. در این صورت حکم چیست؟

ببینید وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ دیروز عرض کردیم اظهار حیات، ابراز به حیات، ادامه حیات، حیات جان و حیات­هایی که مربوط است به جان است به جان انسان چه نسبت به خودش و چه نسبت به دیگران واجب است. خب وقتی واجب است … در صورتی که ما بتوانیم کسی که در معرض کشته شدن است بتونیم او رو از کشتن نجات بدیم و نجات دادنش از کشتن اماته­ای ایجاد نمی­کند، خوفی ایجاد نمی­کند، ناامنی ایجاد نمی­کند، ضرر ایجاد نمی­کند بلکه برعکس در تمام ابعاد نفع ایجاد می­کند آیا در این صورت گذشتن ولی دم و صرف­نظر، عفوش واجب است یا واجب نیست؟

ما چند بعد داریم که هر یک از این ابعاد چندگانه، ششگانه من حساب کردم دلیل است بر وجوب عفو. یا این واجب را شخص ولی دم قبول می­کند و یا قبول نمی­کند. اگر این واجب را قبول کرد به وجوب خود عمل کرد که عفو کرده، عفو از جان، مال مطلبی نیست همون دیه. و اگر این عفو را قبول نکرد آیا به وجه کلی اگر کسی کاری براش واجب است صد در صد و انجام نداد آیا مومنین از باب امر به معروف باید او رو وادار کنند یا نه؟ ولی مومنین که حاکم شرع است باید او رو وادار کند یا نه؟ اگر توانست او را وادار به قبول کند وادار می­کند، اگر نتوانست او را وادار به قبول کند خود حاکم شرع اگر بتواند انجام می­دهد.

حالا بر این فرض، روی این فرض که واجب باشد بر ولی دم عفو کند از کشتن شخص قاتل عمدی. اگر این واجب را عمل کرد که فبی و اگر عمل نکرد وادارش باید بکنند عمل کند. دیگران از مومنینی که اطلاع دارند از باب امر به معروف وادارش کنند. اگر امر به معروف مومنین اثر نکرد و او اصرار دارد بر انتقام باید حاکم شرع وادارش کند. اگر وادار حاکم شرع از باب امر به معروف اثر نکرد باید که اعدام نکند و اگر او بخواد خودش اعدام کند جلوگیری بکند. این بر فرض وجوب.

حالا بحث سر اینه که آیا اصولا وجوب دارد عفو یا وجوب ندارد عفو؟ ما از شش بعد صحبت می­کنیم و هر بعدی هم آیاتی دارد.

اولا عرض می­شود که حفظ جان واجب است یا نه؟ جانی که عدم حفظش حکمی ندارد مثلا جانی که هدر نیست، جانی که هدر نیست و صد در صد از بین بردنش واجب نیست حفظش واجبه یا نه؟ یا کشتن واجب است یا کشتن واجب نیست. آیا کشتن شخص قاتل کلا واجب است؟ کلا که واجب نیستش که. حالا که کلا واجب نیست بنابراین نکشتنش چه عنوانی پیدا می­کند؟ نکشتن عنوان حفظ جانه. حفظ نفس محترمه واجب است بر هر کس یا نه؟ بله.

مثلا اگر کسی به مالی نیازمنده، اگر به مالی نیازمند است و شما مال دارید و اون مال را به او ندهید مسئول جان است؟ مسئول نیست ولو ازش طلبکار باشید. شما از یه آدم میلیون­ها طلبکارید. این آدم مقصر است در اینکه بدهکار است، فرض رو جایی می­گیریم که مسلّم باشه. شما میلیون­ها از این آدم طلبکارید. این آدم دزدیده، ربا خورده، چه کرده، مقصر است ولی الان ندارد الان که ندارد ولاسیما توبه هم کرده است استغفار هم کرده است الان دارد از گرسنگی می­میرد آیا شما که مال دارید واجب است به او مال بدهید یا نه؟ بله. دلیل؟ يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ سوره مبارکه بقره.

(سوال) صبر کنید. يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ ، عفو دارای چند بعد است. در سوره بقره عرض می­شود که بله شماره آیه یادم نیست. يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ عفو دارای پنج معناست. اون معنی بارز ظاهر مسلّم قطعیش بخششه دیگه.

خب قُلِ الْعَفْوَ آیا بخشش مال در زمینه­ای که طرف نیازمند است از نظر حیات که نیازمند است آیا بخشش مال به او واجب است یا نه؟ واجب است دیگه. کسی که از نظر حاجب مالی بخشش به او واجب است، از نظر حاجت جانی چطور؟ حاجت مالی اهم است یا حاجت جانی؟ در صورتی که حاجت جانی اهم است این شخص تقاضا می­کند ولو ببخشید اگه تقاضا نکند که غلطه، اگرم نخواد که غلطه. اگر بگه منو بکشید حق نداره. اگر زمینه زمینه عفو است، زمینه وجوب اعدام نیست آیا این شخصی که قاتل است حق دارد بگد منو بکشید؟ حق ندارد. جان هدر دادن حرام است چون وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ دیروز عرض کردیم.

بنابراین این زمینه از زمینه­های قطعی و مسلّم و بارز عفو است. عفو کردنی که حرام نیست جایز است در اینجا واجب است بلکه در جریان مالی واجب است. در جریانی که مالی که واجب است در جریان جانی اوجب است.

بنابراین ما به این آیه استدلال می­کنیم که این شخص با این شرایطی که عرض کردیم اعدام نکردنش ضرری ندارد، اعدام کردنش ضرر دارد. ضرر به فرد دارد خود فرد، ضرر به اجتماع دارد، ضرر به این دارد به اون دارد از ابعاد مختلف. آیا این زمینه عفو قطعی درجه اول هست یا نه؟ وَيَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ این يُنْفِقُونَ فعل مضارع و فعل مضارع دلیل بر حتمیته. آیا چه باید انفاق کرد؟ عفو.

البته عفو در بعد مالی … می­شود به زیاده از ضرورت زندگی. اگر شما مالی دارید که زیادتر است از ضرورت زندگی و کسانی نیازمند هستند باید که شما ولو خمس دادید، زکات دادید، کفارات دادید، مالیات مستقیم غیرمستقیم دادید باید به او بدهید تا چه رسد اگر زمینه جان باشد.

حالا سوال: من نسبت به کسی که ضرورت مالی دارد اگر مالی دارم اضافه بر ضرورت زندگی خودم باید ببخشم ولکن مگر جان او دست من است که جان او را ببخشم؟ این شخصی که من می­توانم او را اعدام کنم و تقاضای اعدام کنم مگر جان او دست من است؟ و مگر خدا به من دو تا جان داده؟ یک جان به خودم داده یک جان به او که جان او پهلوی منه عفو کنم؟

جواب: بله جان او در بعد اول دست شما نیست ولی در بعد دوم دست شماست. شما اگر ببخشید اون جانش از بین نخواهد رفت. پس شما می­توانید به جان او استمرار بدهید. کسی که می­تواند به جان طرف استمرار بدهد واجب است به جان او استمرار بدهد. نمی­گیم احیا کنید، استمرار دادن به جان شخص قاتل که اعدامش واجب نیست و اعدامش رجحان ندارد بلکه ترک اعدامش راجح است، در اینجا اعدام نکردنش عفو است و مصداق اجلی و اعلی عفو است. يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ.

(سوال) بخشش واجبه دیگه. بخشش واجبه. می­دونم حفظ جان واجبه ولیکن گاهی اوقات حفظ جان به قول مطلق واجب است اونو بحث نمی­کنیم، گاه حفظ جانی که این جان مورد حق دیگری هم هست چون شخص ولی دم حق دارد دیگه. میگد حق ثابته. چرا حق ثابته؟ برای اینکه از موارد عفو درجه اوله. موردی است که نکشتنش حرام نیست. اگر نکشتنش حرام باشد و کشتنش واجب باشد مطلبی است. ولکن موقعی است که خون این آدم هدر نیست. اگر هدر صد در صد باشد کشتن واجبه اما اگر هدر نباشد، فقط مربوط به این است که این اولیای دم حق دارند او رو بکشند ولی حق دارند او رو بکشند مواردی دارد. در این مورد که با این شرایط است آیا (سوال) پس واجب است عفو کنند پس واجب است عفو کنند (نظر) ببینید عرض کردم دو بعده یک بعد حفظ جان واجب است و جان متعلق حق غیر نیست این مطلبی است که شما دارید میگید، یه مرتبه نه جانی است که متعلق حق غیر است. مثلا یه موقع کسی طلب داره خب می­خواد … یه موقع طلب نداره، بدهکاره میلیون حالا داره میمیره در اینجا چیه؟ در اینجا عفو واجبه طلب نداره. طلب نداره ولی برای حفظ جانش واجب است بهش مال بدیم. اولای از اون و اعلای از اون و احری این است که این جانی است که در معرض خطر است به میل کی؟ به میل ولی دم. ولکن آیا این میل ولی دم عفو در زمینه­اش واجب است یا نه؟ بله واجب است برای اینکه این انفاق است انفاق جانه در حقیقت.

(نظر) اثر داره دیگه اثر اینه (نظر) بله بله این حقی داره ولکن این حق در اینجا منفیه. این شخصی که ولی دم است حق دارد از باب اعتدا به مثل ولکن این حق منفی است چرا؟ برای اینکه يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ. انفاق واجب است؟ انفاق جانی یا نه؟ بله. عفو چیه؟ عفو کردن از جانی که شما می­توانید جان او را بگیرید، می­توانید در بعد اول. در بعد اول از باب اعتدای به مثل می­توانید جان او رو بگیرید ولی این طمع رو نباید مصرف کنید چرا؟ برای يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ. انفاق می­تونید بکنید یا نه؟ بله. انفاق کردن شما ضرر داره؟ نخیر، انفاق کردن شما خطر داره؟ نه. فقط هضم نفس است یعنی نیروی انتقام را ضعیف کردن و محو کردن برای چی؟ برای اینکه امر خدا رو انجام بدن. مثل اینکه جنگ رفتن و دفاع کردن در مقابل کفار واجب است یا نه؟ ولو جان انسان از بین میره. دفاع کردن در مقابل کفار برای حفظ جان اسلام، برای حفظ جان مسلمان­ها واجب است.

در اینجا هم برای حفظ جان مسلمانی که با اون شرایطی که عرض کردیم واجب است ماندنش شما هم به این واجب عمل کن. شما حق ندارید عفو نکنید. این غیر اونجایی که مطلقه. اونجایی که مطلق است یعنی مطلقا این جان محترمه وقتی مطلقا این جان محترمه عفو یعنی چه؟ عفو عفو در صورتی معنا دارد که حق المائی در کار است این حق المائی که در کار هست با عدم توجه به مرجحات و موجبات میگیم در اینجا چون مرجحات و موجبات بطیه و قطعیه هست يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ ، عفو در اینجا واجب میشه.

(سوال) … چی بوده؟ راجح فرض کنید راجح، ببینید اگر واجب باشد ببینید (سوال) استثنا نیست ما استناد به نص می­کنیم همش استناد به نصه ببینید آیا این مورد مورد عفو هست یا نه؟ یا رجحانه؟ آیا راجح است عفو کردن از خون قاتل رجحان یا نه راجح؟ این راجح واجب است چرا؟ برای اینکه يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ. مَاذَا يُنْفِقُونَ وجوب است، عفو امکان دارد. بنابراین عفو از جان شخص قاتل با اون شرایط عرض می­شود واجب می­شود.

اصولا (سوال) بله حیات به عکسه ببینید (سوال) چرا چرا ببینید چرا چرا بله. ولو در اینجا قصاص حیاته. در جایی که قصاص ابقاء حیات است، قصاص محیی است، محیی جان است، در اونجا که زندگیست بله ولی اینجا به عکسه. در اینجا قصاص کردن اگر قصاص نباشه این شخص با این شرایطی که راجح است یا واجب است ماندش این شخص رو اعدام کنید چی شده؟ ضرر ایجاد شده، … ایجاد شده، حیات ایجاد شده یا ممات ایجاد شده؟ وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ ممات شده در اینجا. ممات برای اینکه یک نفر مرد بدون جهت، قابل عفو بود عفو نکردید، اگر زنده می­موند منافعی داشت، منافع زیادی داشت، منافع چنین و چنان و چنان و جانی و مالی و عرضی و آبرویی و علمی و عقیدتی داشت، این شخص رو کشتید بنابراین در اینجا در نکشتنش حیات است. احیا که نیست ببینید (نظر) بله (نظر) ببینید این فرض نه، جعل شرعی مربوط به این است که عرض می­شود که فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ چیه؟ اینم شَيْءٌ است دیگه. فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ (نظر) ما هم وجوب داریم میگیم. ما میگیم در شش بعد وجوب داره. این بعد اول. حفظ جانی که واجب الاعدام نیست اصلا، واجب است یا نه؟ آیا کشتن قاتل اصلا واجب است؟ مثل مرتده؟ کشتن قاتل اصالتا واجب نیست. چون اصالتا واجب نیست، حفظ جانی که منهدر نیست، جانی که صد در صد هدر نیست حفظ او واجب است هم بر شخص قاتل، هم بر شخص ولی دم، هم بر حاکم شرع، هم بر مومنین برای اینکه این جان صد در صد هدر نیست. بله اگر این جان صد در صد هدر بود، اگر باقی بود این شخص دیگران رو می­کشت یا جو لاامن ایجاد می­کرد یا تشویق می­کرد دیگران رو در جریمه قتل، اینجا به عکس بود. اینجا اعدامش واجب است. عفوش حرام است تصدقش حرام است. بنابراین در دو بعد وجوب حرمت ما داریم بحث می­کنیم.

بنابراین يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ انفاق مال فقط نیست، انفاق مال است، انفاق علم است، انفاق جان است. و از جمله انفاق جان استمرار جانه. استمرار بقا این شخصی که عرض می­شود که کسی رو اعدام کرده کشته است استمرارش به دست کیه؟ به دست کسی است که ولی دمه. اگر استمرار بدهد او را انفاق کرده است استمرار جان را. و استمرار جان را انفاق کردن مهمتر است از انفاق کردن مال. این در بعد عرض می­شود که عفو.

(سوال) نداریم نداریم ما اجتماع نداریم. ببینید جایی که هم میشه عفو کرد هم میشه قصاص نداریم اصن. (نظر) ما کاری به نکات اربعه نداریم اصن. ببینید ما از باب الآیه يُفَسِّرُ بَعْضُهُ بَعْضاً، الْقرآنُ يُفَسِّرُ بَعْضُهُ بَعْضاً میگد که وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ قصاص دارای دو بعده: کشتن نکشتن، دیه گرفتن دیه نگرفتن. سلب و ایجاب هر دو قصاصه.

(نظر) قصاص چیه؟ قصاص عفوه اصلا. ببینید قصاص دنبال کردنی است که نتیجه­اش لزوم عفو است یا قصاص دنبال کردنی است که نتیجه­اش اعدام است. پس قصاصه اینم قصاصه. وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ قصاص بعد ایجابی فقط نیست بعد سلبی هم هست. در عفو کردن، مثلا اینکه عرض می­شود که فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ این رجحان دارد یا نه؟ بله. آیا در این مماته یا در این حیاته؟ در عفوی که بجاست ممات است یا حیاته؟ اگر ممات است که خلاف آیه میشه. در عفو حیاته. عفوی که درش حیات هست اون مجاز است.

حالا عفوی که درش حیات است مجاز است مشمول وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ است برای اینکه یا ممات است یا حیات است یا هیچکدوم. اگر ممات باشد حرام است در یک بعد دو بعد سه بعد. اگر حیات باشد واجب است یک بعد دو بعد سه بعد چند بعد.

بنابراین  این دلیل اول ماست از قرآن که يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ این عفو واجبه. این اول.

ثانیا عرض می­شود که فَمَنْ تَصَدَّقَ فَهُوَ كَفَّارَةٌ نص آیه میگه. عرض می­شود که بله فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ.

خب آیا کفاره گناهان واجب است یا نه؟ دیروز عرض کردیم کسی که گناهکار است معصوم نیست مبتلا به گناهه این گناه وسائل گوناگون بخشش دارد. بعضی وسائل وسائلی است که کاله و به دردخور نیست، بعضی وسائل محتمله، بعضی وسائل حتمی است. آیا می­شود وسیله محتمل را جلوی این …….. آیا حتمیت دارد استغفار گناه یا نه؟ همانطوری که گناه حرام است ترک استغفار گناه هم حرام است. چون استغفار از گناه و … کفار از گناه واجب است در اینجا حتمیت دارد فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ.

(سوال) ببینید فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ ببینید در جایی که جای تصدقه. اگر جای تصدق نباشد کفاره­ای نیست که. اگر کسی بیخودی به وجه حرام و ناجور تصدق کند این کفاره نیست گناهه و ذوگناهه ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضه. ولکن کسی که تصدق کند جان ببخشد، مال ببخشد، علم ببخشد این کفاره است.

سوال: آیا کفاره گناهان واجب است یا نه؟ گناهان را برطرف کردن، جبران کردن به هر وسیله واجب است یا نه؟ (نظر) بله بله.

حالا جوابش اینه توبه ممکن است قبول بشد ممکن است قبول نشه. (نظر) واقعی هم ممکن است قبول بشه ممکن است قبول نشه. یعنی شکه. آیا این توبه­ای که می­کند قبول می­شود یا نه؟ قبول نمی­شود؟ ولکن اینو خدا تضمین کرده  فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ حتمیه. کسی که تصدق کند به جان کسی یا پایینتر به عرض می­شود دیه کسی (سوال) … كَفَّارَةٌ (سوال) بله. اگر توبه باشه توبه … توبه لفظی توبه عملی. این توبه عملیه. توبه عملی صد در صدش بالاست و توبه لفظی صد در صد بالا نیست. توبه لفظی بسیار کم است صد در صدش. ولکن توبه­ای که اضافه بر لفظ و نیت عمل دنبالش باشه یعنی جان کسی را بخشیدن (سوال) بله باید ببخشه بله بله (سوال) باید ببخشه بله. (نظر) بله همش واجبه. همش واجب است این تردیدی نیست دیگه، همش واجبه. فقط جایی که حرام است اونجایی حرام است که این خطر داشته باشه. یعنی این شخص قاتل جو لاامن ایجاد کردنش یک بعد حرام ابقائش، عرض می­شود که کشتن اشخاص بعد دوم، عرض می­شود ترغیب دیگران بعد سوم. در ابعادی حرامه ولکن یا باید گفت حرام است یا باید گفت واجب است. حرام است و واجب است. کشتن واجب، کشتن حرام. کشتن واجب یک کشتن است و اون کشتنی است که اگر نکشید اماته ایجاد می­کند. وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ در مقابل موته. آن عرض می­شود نکشتنی که درش موت است ممنوعه و اون نکشتنی که درش حیات است عرض می­شود که مامور بهه پس بین محزور و بین مامور به.

این بعد کفاره (سوال) کمرنگ باشه کمرنگ باشه خب کم مصداق پیدا کند نه اصلا زیاد مصداق پیدا می­کنه برای اینکه برای اینکه اشخاصی برای اینکه اشخاصی که عمدا می­کشند حالا ببینید ما به اون فردی که بین بین نیست حساب می­کنیم. اون فردی که داریم میگیم فردی که نافع است چنین است چنان است اون فرد. این فرد رو حساب می­کنیم نقض اجماع میشه کلا، نقض اطباق و نقض اجماع. این بعد دوم که بعد کفاره است و کفاره گناهان عرض می­شود که واجب است.

بعد سوم: عرض می­شود که أَخِيهِ آیا مقتضای اخوت ایمانی چیست؟ أَخِيهِ عرض می­شود که بعد سوم است. در آیات قرآن دارد که مثلا در سوره 28 قصصه آیه 35: قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ

کمک کردن به برادر مسلمان واجب است یا نه؟ ولاسیما در صورتی که ضرورت حتمی به کمک دارد. ضرورت حتمیه به کمک که حرام نیست طبعا واجبه. و یا ضرورت راجحه. در جان ضرورت واجب معنا ندارد که. مستحب است شما …. معنا ندارد که. اگر ضرورت حتمی راجع به مال است کمک مالی به برادر مسلمان در ضرورت حتمی بر مبنای اخوت واجب است یا نه؟ بله. خب در موارد جان چی؟ کمک به جان مسلمان. یعنی فرض کنید یک مسلمان رو دارن می­کشند اگر من برم میانجیگری کنم من زخمی میشم واجب است یا نه؟ بله. بله اگر من میانجیگری کنم من کشته بشم نه ولکن اگر مادون کشتن مریض بشم ضعیف بشم در اینجا واجب است برای اینکه در اینجا شما که ببخشید نه مریض میشید نه زخمی میشید فقط اون عرض می­شود که حقد و اون ناراحتی که هست اون ناراحتی مثلا فرض کنید باقی میمونه. اونم به دستور حق از بین باید بره چرا؟ برای اینکه تبعیت از عفو حقه. قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ از این آیه استفاده می­کنیم که اخ باید عضد اخ باشد.

خب آیا اخوت اسلامی بین این قاتل و بین این شخصی که ولی دم است هست یا نه؟ بله. بر مبنای اخوت اسلامی ولاسیما در بعدی که عرض کردیم در بعد مسلّم خیلی قوی قطعیش مقتضای اخوت این است که اعدام نکند و تقاضای اعدام نکند.

آیه دیگر سوره حجرات آیه 12: أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ

غیبت کردن شخص مسلمان اکل لحم است حرام است. آیا کشتنش حرام نیست که می­شود نکشه؟ می­شود نکشه رو داریم میگیم. کسی که می­شود نکشد تا چه رسد در صورتی که ضرورت دارد نکشد. کسی که می­شود او را نکشد و می­شود عفو کند و می­شود بر مبنای اخوت انتقام نکشد آیا مقتضای اخوت چی است؟ مقتضای اخوت به طریق اولویت قطعیه این است که عفو کند.

و همچنین آیه 10 سوره حجرات (سوال) نه نه گفته به شرطی که مردم، اعلام می­کنیم مردم جری نمی­شوند، این شخص جری نیست، ناامنی ایجاد نمی­کند، نمی­کشد بلکه روشن می­شود که این آدم آدم صالحه مفسد نیست. با این شرایط دارم عرض می­کنم. (سوال) بله بله. (سوال) نه سعی نداره (نظر) می­فهمم این کشتن عادی دنبال نداره. کشتن عادی است که دنبال ندارد بلکه دنبالش اماته ندارد احیا دارد. به جای اینکه دنبالش اماته باشد دنبالش احیا دارد احیا در هر بعدی از ابعاد.

خب ببینید آیه دهم سوره حجرات: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ

بین ولی دم و قاتل با این شرایط اخوت هست یا نه؟ خب اصلاح واجبه یا نه؟ اصلاح کشتنشه؟

(سوال) افساده. گوش کنید آقا (نظر) ما قتل رو داریم بحث می­کنیم. میگم شخصی که استحقاق دارد ولو استحقاق راجح استحقاق راجح دارد که راجح معنا ندارد، استحقاق راجح نسبت به وضع عامه ولی نسبت به خودش استحقاق لازمه. یعنی حفظ جان استحقاقش ضروری است. کسی که استحقاق ضروری دارد به حفظ جانش آیا برخلاف اخوت نیست او را کشتن؟ بر خلاف ادنی اخوت است، بر خلاف کمرنگ­ترین مراتب اخوت است او رو کشتن در صورتی که اگر نکشید چنین و چنین و چنان است.

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ (سوال) کم است.

آیه عرض می­شود که 100 سوره 12: مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَبَيْنَ إِخْوَتِي

گاه شیطان نزغ می­کند بین برادران ایمانی. اینا هم برادران نسبی بودن هم برادران ایمانی. شیطان که نزغ می­کند بین برادران ایمانی نزغ شیطان باید برداشت.

 حالا این دو برادر که یکی ولی دم است و یکی قاتل است با این شرایط این نزغ شیطان است کشتنش برای اینکه مقتضای اخوت نیست. آیا مقتضای اخوت است کشتنش؟ نخیر پس این نزغ شیطانه.

این هم در بعد دیگر که عرض می­شود که بعد اخوت باشد.

(سوال) بله، بله بله. اگر اخوت یعنی معاند نیست، ادامه نمی­دهد با این شرایط البته، با تمام شرایط.

پس ما دو بعد داریم یا یک بعد وجوب داریم و یا یک بعد واجب یه بعد حرام یا نخیر تمام ابعاد انتقام خون گرفتن از قاتل عرض می­شود که حرام است مگر یک بعد. یک بعد بین واجب و حرام. یک بعد واجبه اگر این شخص بماند اولا جریمه قتل بیشتر انجام می­دهند، ناامنی ایجاد می­کنند، مردم رو تشویق می­کنند، حق ضایع می­شود. اگر در این صورت است اعدامش واجب است. اگر هیچ کدوم از اینا نیست هم خودش صالحه، هم جوش صالحشه، جو رو صالح­تر می­کند مخصوصا الوات اینطورن. الوات یه غیرت خاصی دارن. ما یه جلسه داشتیم در تهران مخصوص الوات بود. این الوات شدن نماز شب­خون، الوات … شده بودن نماز شب­خون و آدمای صالح و اصلح.

حالا کسی که جرمی کرده است مخصوصا یه جرم عمدی انجام داده ولی تحول پیدا کرده، سلمان آتش­پرست سلمان موحد شد آیا این سلمان موحد بعد از توحید اگر انسان بکشد این احیا است یا اماته است؟

بنابراین این هم در بعد عرض می­شود که، یک بعد (سوال) نخیر اذا فسد عالم ولکن اگر جلو فساد رو بگیره بهتر بشه. اولا اون کم پیدا میشه خیلی کم. ما اونو مثال نمی­زنیم. ما مثال آدم عادی ما مثال می­زنیم یک دونه آدم لات، یک آدم لات عرقخور معاذ الله زناکار فلان. این آدم رفت چاقو کشید عمدا کسی رو کشت ولی تا کشت برگشت، متحول شد. متحول شد نه متحولی که نه ضرر دارد بودنش نه نفع، نخیر بودنش نفع دارد. الوات دیگر را آدم می­کند، جو رو اصلاح می­کند، امن ایجاد می­کند در این صورت اینجا اخوت باقیه اولا (سوال) … فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ این اسراف فی القتله. اسراف فی القتل این است که ببینید اسراف مادتا، اسراف مدتا، اسراف کیفیتا، اسراف … . این اسراف قتل است که بتواند انسان طرف رو ببخشد بکشد اسراف فی القتله برای اینکه جای عفو است، جای حفظ جان است. اولا حفظ جان اشخاص، ثانیا کفاره، ثالثا اخیه، رابعا لعلکم متذکرون، خامسا عفو، سادسا تصدق. در تمام موارد واجبه. در تمام موارد واجب است ولاسیما در صورت مخصوصی که عرض کردیم.

خب عرض می­شود که تصدق (سوال) سلطه در مورد وجوبه یعنی اینطور نیست که در مقابل اون اشخاص میگن که نخیر اصلا شخص قاتل رو نباید کشت باید برد بیمارستان باید … نخیر سلطانه. سلطان است ولی سلطان صد در صد نیست سلطان در صورتی که ظلم باشه. ولکن در صورتی که جای تصدق است مقتضای اخوت است مقتضای تذکر است مقتضای کفاره است که شش بعده.

ببینید هر یکی از این کافیه. اولا کفاره واجب است، مقتضای اخوت واجب است. …. آیا تذکر واجب است یا نه؟ اگر در نکشتن قاتل تذکر است، در نکشتن قاتل هضم نفس است، معرفت انسان، کشتن حالت انتقام، یا بین مردم … انتقام نداشته باشید در صورتی که انتقام نکشید و عرض می­شود که استمرار حیات است تذکر است.

تذکر واجب، عفو واجب، تصدق واجب. مثلا فرض کنید که برادران یوسف تقاضای تصدق کردند دیگه. تصدق مالی کردند. از این آیه عرض می­شود که سوره یوسف (سوال) می­دونم به طریق اولاست دیگه به طریق اولی. وقتی که تصدق به مال ببینید برادران یوسف که یوسف رو دزدیدند به حساب اینکه از بین ببرن می­خواستن بکشنش یوسفی رو که بهش ظلم کردند و ظلم­های زیاد کردند حالا برادران میگن تَصَدَّقْ عَلَيْنَا قرآن نمیگه تصدق جایز نیست. تَصَدَّقْ عَلَيْنَا وقتی که تصدق مالی لازم باشد که تصدق کرد، تصدق جانی اجلی است به طریق اولی.

عرض می­شود که بله (نظر) به عکسه؟

این آیه 88 سوره یوسف: فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا  إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ

اینو راست گفتند یا دروغ؟ اگر دروغ گفته باشن قرآن باید رد کنه دیگه. اگر قرآن حتی از شیطان مطلبی رو نقل کنه و رد نکنه یعنی قبوله دیگه.

 وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ  وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ

این سخنان شیطانه. سخنان شیطان رو خدا در سوره ابراهیم نقل می­کنه و رد نمی­کنه یعنی درسته.

حالا اینا شیطان نبودند اینا برادران یوسف بودند خطا کردند. فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا  إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ. آیا جزا دادن خدا چه جزا کفاره گناهان باشد چه جزا ترفیع مقام باشد لازم است دنبال کردنش یا نه؟ لازم است. اینجا یوسف به عرض می­شود که واجب خودش عمل کرد.

و همچنین (سوال) در مستحبات نیست نخیر. در مستحبات نیست که. ببینید این واجب رو عرض می­کند. این واجبه نه مستحبه (نظر) واجبه این واجبه.

سوره بقره آیه 280: وَأَنْ تَصَدَّقُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ

خَيْرٌ در چه بعده؟ خَيْرٌ داریم در بعد استحبابه فرمایش شما. اما اگر خیرت در بعد ضرورت مالی است، در بعد ضرورت جانی است، در بعد ضرورت علمی است، کسی ضرورت عقیده داره گمراه است ضرورت عقیده دارد آیا انفاق و تصدق در ضرورت عقیده واجبه یا نه؟ بله. ضرورت مالی، عقیدتی، علمی، جانی، عرضی ضرورتاش واجب است کمک کردن یا نه؟ بله اگر حرام باشد مطلبی نیست. اگر حرام باشد به شخصی کمک عرضی کردن، مالی کردن مطلبی نیست. ولکن اگر حرام نباشد در بعدی که حرام نیست این اگر ضرورت داشته باشد مالا یا جانا واجبه، اگر ضرورت نداشته باشد نه. منتها اگر ضرورت نداشته باشد در بعد جان مطلب خاصی است، در بعد مال بله. در بعد مال کسی ضرورت مالی ندارد ولی بهش بدیم بهتره.

 ولیکن در بعد جان چی؟ در بعد جان اگر واجب باشد بخشیدنش واجب است برای چی؟ برای اینکه حفظ جان واجب است، تصدق ضروری در جان واجب است، موجب عفو است واجب است، استغفار واجب است، در مواقع اخوت واجب است بر چند مبنا. ما نمی­خوایم تکثیر ادله کنیم. فقط یک دلیل در اینجا عرض می­شود که برای ما کافیست.

(سوال) بله؟ همش تخفیف می­خوره.

اللهم الشرح صدورنا بالنور العلم و الایمان و معارف القرآن العظیم و وفقنا بما تحبوا و ترضا و جنبنا ان ما لا تحبوا و لا ترضا. و السلام علیکم ٱللَّهُم صل علی محمَّد و آل محمَّد

بحث تتمه­ای داره انشاءالله برای چهارشنبه چون فردا میرم دکتر.