مسئله ۴۹۰
حج يكى از اساسىترين پايههاى پنجگانه فرعى احكام اسلام است، و روى اين اصل خداى متعال سورهاى از قرآن را بنام سورهى حج نازل فرموده و ده بار نيز بهمناسبتهاى گوناگون در قرآن کريماز آن ياد شده كه نه بارش «حَجّْ» و دهمين بارش «حِجَ» كه آن بهمعنى قصد زيارت، و اين بهمعنى زيارت مقصود است.
قرآن كعبهى مكرمه را كه بنياد اصلى حج است در شانزده جا ياد كرده، كه در سه جا بهعنوان خانهى خدا با لفظ «بيتاللّه» و سه جا هم خانهى مردم و ده جاى ديگر «البيت»: خانه، كه هم خانهى خداست و هم خانهى مردم. خانهى خداست كه رمز زيارت خداست، و خانهى مردم است كه اينان زائران خدا بر گرد اين خانهاند، خانهى خداست بهمصلحت مردم، و خانه مردم است براى عبادت خدا.
«حج» خانهى خدا گرچه يك فريضه است، ولى تمامى فرايض الهى را اعم از فردى، اجتماعى، اخلاقى، عبادى، سياسى و غيره، همه و همه را زير پوشش مناسك خود گرد آورده و بهحق مىتوان گفت «حج» همهى اسلام است، از اصول سهگانه و پنجگانهاش و فروع دهگانه و همهگونهاش، كه در حقيقت حاجى اگر بفهمد و بداند چه مىكند تمامى اسلام راستين پر حركت و پر بركت را در آينهى تمام نماى اسلام حج مىنگرد.
و چنانكه در كتاب: اسرار مناسك و ادله حج، بطور مفصل يادآور شدهايم ما از مناسك حج كليهى درسهاى سازنده و برازندهى اسلامى را مىآموزيم كه احرامش مدرسهاى است داراى بيشتر از سى كلاس، چهار كلاسش داراى جنبههاى ايجابى و سازندگى، و بقيهاش جنبههاى سلبى و پاكسازى است، و سپس طواف، سعى، تقصير و ساير مناسك عمره و حجش كه همه و همه درسهايى معرفتى، عملى و بسيار سازنده، برازنده و فروزنده است.
اصولاً در حج و عمره تنها نيت است و عمل يا توقف، كه اينجا جاى لفظ نيست مگر در لبيك گفتن و نماز طوافش و ديگر هيچ، و تو كه هميشه لفظ گفتهاى و عملى چندان در كارت نبوده، اكنون در اين ميدان تمرين همهى اسلام بايستى با نيت و عمل خالص خودسازى كنى، عملى كه تمامش رمز و اشاره است بهاينكه مسلمان چگونه شايسته و بايسته است زندگى كند، و سازندگى داشته باشد.
و بالاخره حج همچون ساير عبادات برمبناى دو فقه اكبر و اصغر است كه فقه اكبرش فقه معرفتى و فقه اصغرش چهرهى ظاهرى عمل حج است، و بسى شايسته است كه براى آشنايى كامل بههر دو فقه حج و نيز ادلهاش بهرساله «اسرار، مناسك، ادلهى حج» مراجعه شود.
مسئله ۴۹۱
تنها شرط واجب شدن حج يا عمرهى مفرده* اين است كه بدون عسر و حرج بتواند تكاليف حج را انجام دهد، كه نه براى آمادگيش و نه براى انجامش و نه پس از انجامش دچار عسر و حرج نشود، كه استطاعت و توانايى در حدود توان است و نه در صورتى كه موجب عسر و يا حرج گردد، بنابراين اگر اكنون فقط توانايى عمرهى مفرده را دارد و نه حج را، تنها عمره مفرده بر او واجب است و هرگاه توانايى حج را نيز يافت اگر تكليفش حج تمتع است بايستى عمره و حج را با هم انجام دهد و اگر تكليفش يكى از دو حج ديگر است ـ كه از عمرهاش مىتواند جدا باشد ـ چون عمرهاش را در گذشته انجام داده اكنون فقط حج بر او واجب است.
مسئله ۴۹۲
اگر انجام فريضهى حج باعث ترك فريضهاى ديگر يا انجام كارى حرام گردد، اگر اهميت آن فريضه يا ترك آن حرام از اهميت فريضهى حج بالاتر باشد نه تنها حج يا عمره واجب نخواهد بود بلكه حرام نيز هست، و اگر اهميت حج يا عمره بيشتر است حج و عمره واجب خواهد بود، و اگر در اهميت برابرند مكلف مخير است ميان انجام حج و مراعات فعل واجب و يا ترك حرامى كه با انجام حج مغايرت دارد.
مسئله ۴۹۳
اگر بهوسيلهاى محترم كه برخلاف احترام مؤمن نيست بتواند حج يا عمرهى واجبش را انجام دهد مستطيع است و تركش حرام.
مثلاً اگر براى گروه حج راهنماى روحانى و يا كارمندى ديگر و يا مترجم و مانند اينها مىخواهند و يكى از اين كارها در امكان شما است و يا مىتوانيد بدون عسر و حرج امكان يكى از اينها را بهدست آوريد و برخلاف احترام واقعى ـ و نه خيالى ـ شما نيست، شما واجبالحج مىباشيد*، و بهعكس اگر خود شما همهگونه امكان شخصى براى انجام فريضهى حج يا عمره را داريد ولى براى گرفتن جواز سفر و يا هر مقدمهاى ديگر بايستى خود را بهخوارى و ذلت بيفكنيد نه تنها حج بر شما واجب نخواهد بود بلكه احيانا حرام نيز هست.
و بالاخره «مَنِ اسْتَطاعَ إلَيْهِ سَبيلاً» همهگونه توانايىهاى عقلى، شرعى، عرفى، مالى، حالى، و… را دربر دارد چنانكه در رسالهى حج بهطور مفصل آوردهايم.
مسئله ۴۹۴
كسى كه خودش واجبالحج است در سال استطاعت نمىتواند براى ديگرى در حج اجير شود كه اگر چنان كند اجارهاش باطل و مديون است و بايد پول حج را بهصاحبش برگرداند، و حج خودش نيز محل اشكال است، گرچه صحتش براى خودش خالى از وجه نيست، زيرا اكنون حج تكليف خود اوست و با نيت براى ديگرى تكليفش عوض نمىشود و طبعا بهحساب خودش خواهد آمد، مانند اينكه روزهى رمضان را كه بر خودش واجب است بهنيت ديگرى انجام دهد.
مسئله ۴۹۵
اگر بتواند با قرضى كه مىتواند بدون عسر و حرج بهتدريج بپردازد و خلاف شأن و احترامش نباشد، بهحج يا عمرهى واجب برود، در اين صورت نيز بهحساب استطاعت ـ كه بهجز توانايى نيست ـ واجبالحج يا واجبالعمره است.
مسئله ۴۹۶
اگر كسى بدون منت و يا عسر و حرج بهشما پيشنهاد حج يا عمرهى واجب كند، در صورتى كه بهزندگى شما لطمهى جبرانناپذيرى نزند پذيرفتن مخارج و وسايل حج يا عمره بر شما واجب مىشود.
مسئله ۴۹۷
حج طاقتفرساى بدون عسر و ضرر ـ كه در اصطلاح شرعى حرج است گرچه مستحب است ولى بهجاى واجب ـ بهگونهاى برتر ـ محسوب است كه «مَنْ تَطَوَعَ خَيْرا فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ»(سورهى بقره، آيهى ۱۸۴) «هركس بهزحمت كار خوبى را انجام دهد براى او بهتر است». در كل «مَنِ اسْتَطاعَ إلَيْهِ سَبيلاً»(سورهى آل عمران آيه :۹۷) كه تنها توانايى حج يا عمره را موضوع وجوب حج دانسته، بهخصوص «وَ أذِّنْ فى النّاسِ بِالْحَجِّ يأتُوكَ رِجالاً وَ عَلى كُلِّ ضامِرٍ يأتينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَميقٍ»(سورهى حج، آيهى ۲۷) كه پيادگان را بر سواران مقدم داشته، فريضهى عبادى و سياسى حج را بر تمامى توانايان حتمى دانسته*، كه حتى اگر شما با داشتن توانايى مالى توانايى بدنى نداريد بايد كسى ديگر را روانهى حج يا عمره كنيد مگر با يقين و يا احتمالى عقلايى كه در آيندهاى خود توان آن را خواهيد يافت.
و اينجا در ميان صدها مسألهاى كه در سراسر كتاب حج آوردهايم در مورد مسألهى قربانى مُنى و ساير قربانىهاى اياّم حج لازم بهتذكر است كه فقط در انحصار بهرهگيرى بىنوايان باشد و بس، كه اگر بدانيم در روز معين گوشت قربانى بههدر مىرود اين قربانى حرام است و بايد بهگونهاى كه در مسأله بعد ذكر مىكنيم عمل شود.
مسئله ۴۹۸
نخست تا آخر ماه ذيحجه براى قربانى در صورت مصرف شرعيش وقت داريد، و يا مىتوانيد پولش را بهنيازمندانى كه در جايگاه حج هستند بپردازيد، و يا مىتوانيد همان روز عيد قربان را بهافق مكه در صورت امكان در وطن خود ذبح و بهمصرف بىنوايان برسانيد، و بالاخره قربانى و پاپولش بايد بهمصرف مستمندان برسد و بس، و نه صِرْفِ خونى ريختن و حق نيازمندان را تلف كردن كه تنها «وَأَطْعِمُوا البائسَ الْفَقيرَ» است و اين نيازمندان مسلمانند كه مورد مصرف قربانى در اين گسترهى سفرهى ربانّى حجّاند.
در تتّمه مبحث حجّ لازم است اجمالاً بهچند مسأله ديگر نيز اشاره گردد اول آنكه در حال احرام شبانه پوشش سر بىاشكال است، ولى براى باران، باد، سرما و آفتاب گرچه در شب، و مانندشان پوشش سر در غير ضرورت جايز نيست، ديگر اينكه احرام از مسجد حديبيه چنانكه براى عمرهى مفرده جايز است براى حج نيز بىاشكال است و براى عمرهى مفرده هم فاصلهى زمانى شرط نيست، و احرام پيش و يا پس از ميقات ـ حتى با نذر ـ حرام و بدعت است، جزئيات و تفصيل مسائل حجّ را در كتاب اسرار و مناسك حج بهطور كامل بيان نمودهايم علاقمندان مىتوانند مراجعه فرمايند.