سه بخش دوم در اختصاص يتيمان و مستمندان، و ابن السبيل است يعنى كسانى كه در راه خدا از زندگى معمولى خود وامانده و از مال و كارشان باز ماندهاند كه سر جمع نيازمندانى كه يا بهعلت يتيم بودن و يا گسستن از كارهاى زندگىساز، و يا كوتاهى و نارسايى فعاليتهايى كه انسان را بىنياز مىكند، و نه كوتاهى از روى تنبلى، كه كوتاهى از انجام وظايف معيشتى است، و نه تنبلپرورانى، و هرگز خمس در اختصاص سادات هم نيست، زيرا اولاً الف و لام استغراق همگى مذكوران را شامل مىشود، و استثناى غير سادات بهاصطلاح استثناى اكثر افراد و مستهجن است، و در ثانى اين چگونه تقسيم جاهلانه و ظالمانهاى است كه نصف خمس كه 10 درصد از كل اموال است مربوط بهسادات ـ آن هم سادات پدرى ـ باشد كه كلاً درصد كمى از فقراى اسلامند، ولى زكات كه ميانگينش 6 درصد و برحسب فتاواى اكثر آقايان از نه قسم اموال است مربوط بهسائر فقراى اسلام كه صدها برابر بيشتر از فقراى ساداتند مىباشد، و چنانچه زكات هم برحسب آنچه از آيات و رواياتى مىفهميم از كل اموال باشد باز هم 6 درصد براى اين درصد زياد بسيار كم و 10 درصد براى آن درصد كم بسيار زياد است.