پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله‌العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی

جستجو

کلمات کلیدی

خلاصه بحث

جلسه هفتصد و نود و پنجم درس خارج فقه

مناقب امام علی (ع)

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صل الله علی محمد و علی آله الطاهرین

به مناسب اینکه امشب شب میلاد مسعود امیرول مومنین صلوات الله و سلام علیه است ما دو بحث راجبه حضرتش داریم، چنینکه خودشون فرمودن یحلکو فیه اسنان احب قال و 0036 در مثلث مقاماتی که نسبت به اشون داده میشود گروهی محبون قالند اونقدر حضرترو دوست دارند که نه تنها برابر یا فوق پیغمبر میدانند اون حضرت را بلکه خداهم میانگارند یا صفاتی ربوبیت و افعالی در بعد ربوبیت اون حضرت نسبت میدهن اینا محبون قالند

و این محبون قال هم چند دسته هستند بعضیا بسیار اولو دارند مثله علی اللهیا بعضیا کمترو کمترو حتا در شیعیان هم قلو هایی نسبت به اون حضرت هست که ما چهارده قسمش رو در نظر گرفتیم و قسم به این چارده معصوم علیه سلام که مقام مقدس امیرالمومنین صلوات الله علیه از این چهارده تهمت بریست که شیعه نسبت بهش داده

و معرضون قال کسانی که در حکومت معاویه و بعد از معاویه اینها ناسری معروفند او نحضرت را لعن میکنند و فحش میدن حتا چهل ساله معاویه ای نام حضرت را به کفشهاشون میکردن به نعل کفشهاشون میکردن برای احانت

ما میانه رو هستیم نه محبون قالیم در مراحل قلو و نه معاذلله موقضون قالیم در مراحل بقضا و بغض، مشیمون میانه رویه حالا شناخت اون حضرت را از کجا به دست بیاوریم ،‌آیا به افکار خودمان ولایت خودمان محبت خودمون ما که مطلق نیستیم ما که مطلق نیستیم و خطا کاریم و مبتلا به حب های مختلف و بغضهای گوناگون هستیم که در حب قلو میکنیم در بقض بعضی از اعدالله هم قلو میکنیم منات شناختن شخصیت این بزرگوار و سایر ائمه معصومین علیه سلام افکار غیر مبته ما نیست ایا منات روایات است روایات سنیست، روایات شیعه است ، روایات اسلامیست در جمع نخیر

چون روایات متناقضست اما اونطوری که امیرالمومنین صلوات الله علیه فرمودند یدرک فی اثنان منقضون قال و محبون قال روایتم اینطوره روایت سه قسمند یه دسته محبون قال یه دسته مقرضون قال یه دسته میانگین

حالا ما این میانگین رو از 0343 به دست بیاریم ، از اقوالم میتونیم چون اقوال هم مطلق نیستند صاحبان اقوال و بر مبنای روایتم هستند که روایتم مطلق نیستن نه خودهاشون مطلقند و نه روایاتشان بنابراین باید تعسی به کتاب الله بکنیم. کتاب الله که در کل ابعاد معصومست و فوق کل کتب معصومانه وحیانیست و در دلالت و مدلول هم فوق تمام دلالت ها و مدلول های حتا وحیانیست به کتاب الله استناد میکنیم

و در حاشیه کتاب الله سنت رسول الله صلوات الله علیه حالا مطالبی رو شیعه احیانن میگویند که این مطالب هم برخلاف عقل است برخلاف حب ولایتیست برخلاف کتابست و برخلاف سنتست

از جمله مناقمی که برای حضرتش برشمرده شده است اینست که مولود کعبه اند، آیا ولادت حضرتش در کعبه اگر واقعیت و صحت داشته باشد اگر اینه مثال داره اگر واقعیت و صحت داشته باشد این عمل خود حضرت است خود حضرت خود را تولید کرد در کعبه یا عمل مادرش است ، اولن و ثانین اولن در مولود درون کعبه بودن حضرتش ما بحث داریم چرا ؟

برا اینکه در کل شرایع الاهیه از شریعت تورات شریعت انجیل شریعت قرآن و سایر شرایع الاهیه حالت حیض و جنابت و نفاس در مسجد حرام است ، تا چه رصد در امول مساجد امول مساجد که کعبه مکرمه است و بعد کل مسجدول حرامست و بعد سایر مساجد بزرگ است و بعد کل مساجد عالم است اصولن شخص زن حاعض و زن نفصا و زن یا مرد جنب دخولشون در مسجد حرام است بنابراین حالت نفاس دست دادن به مادر محترمه امیرالمومنین صلوات الله علیه در خود کعبه از محرمات قطعیه کل شرایع است

مگر ،‌مگر اینکه این ولادت به دون برون آمدن خون حیض باشد ممکنست ، چون نفاس تنها با ولادت نیست ولادت با معیته خروج خونه، اگه اینطور باشه مطلبی نیست بنابراین اشکال دیگرست که آیا اگر همین ولادت در کعبه شرعی بوده است که بدون خون حیض بوده است آیا این از مناقب امیرالمومنین حساب میشه این پیغمبر بزرگوار که مولود در کعبه نیست و در خانه عادی مولود شد امیرالمومنین در ولادت مزیت دارد برتری دارد بر پیغمبر بزرگوار صلوات الله علیه ؟ هرگز

اولن کار خود حضرت نیست این ولادت ثانین اگر هم این ولادت تولید کار خود حضرت بود این کاری نبود که علی علیه سلام رو بر پیغمبر بزرگوار امتیاز بدهد این یک خیالی که در اذهان شیعه خیلی عرض می شود که معمولست که میگن مولود کعبه چون مولود کعبه است بنابراین بر دیگران بر کل مولودهای در غیر کعبه ترجیح دارد هرگز در بعد اولو دوم بعدی ترجیح در کار نیست.

پس بنابراین حضرت هرجا مولود شود بنابراین مولود کعبه یعنی چه ، میدونم بحث است این بحث در اینجا شده آیا مولد کعبه بعنوان فضیلتست اصل مولود بودن فضیلت است همه میموندیم چرا

مولود بودن در کعبه فضیلت است این اولن و ثانین اشکال داره اگه اشکال اول رو ما رد کنیم با اینکه به این معنا که حالت نفاسی نداشته است مادر 0819 ولاکن آیا ولادت کعبه کار خود حضرت است و اگر کار خود حضرت است ایا کار ولادت در کعبه این فضیلت اورست

خب این مولود کعبه ، دوم میگویند که …

اونم اختلافیست . حالا اگر فرض کنیم کل شیعه ها و کل سنی ها این ولادت در کعبه رو از فضالقه بدانند یا واقعیت داشته باشه که از خود حضرت یا چی بشه در هر صورت این مولود کعبه بودن فضیلتی برای حضرت نیست فضیلت فضایل علمی معنوی عصمت اولیای حضرت است که …

اگر اختیاری بوده تازه اگر خودش انسان خود را مولود در کعبه بداند فضیلته؟ جزعه عباداته جزع عبادات است زاییدن در کعبه زاییش در کعبه جزعه عبادات است جزعه تقربات است ؟

فضیلتم نیست . گفتن همه چی گفتن ما عرض کردیم دو اشکال داریم ایناست

بعدن میگن که امیرالمومنین علیه سلام فضیلت دارد بر رسول الله چرا برا اینکه امیرالمومنین پدرزنی همچون رسول الله دارد ولی پدرزن رسول الله عمر بودو ابوبکر امیرالمومنین همسری چون زهرا سلام الله علیه دارد ولاکن پیغمبر همسرش عایشه و عرض می شود که این یعنی چه اگر پدرزن پدرزن بودن شخص مهم یا زن شخص مهم بعنوان فضلیتست بنابراین فرعون فضیلت دارد بر کل مومنین برا اینکه زنش در بعد عصمت بوده زن فرعون عاسیه در بعد عصمت بوده و در مانند عرض می شود که مریم سلام الله علیها بوده حتا بر مریم هم در قرآن اسمش مقدمه

اینم که درست نیست بلکه ما میگیم نقضن اگر پدرزن پدر زن  بزرگوار به انسان بزرگی بدهد زن بزرگوار به انسان بزرگی بدهد بنابراین ما تمام بندگان خداییم خدا بنده چنین خدایی نیست ، ما بندگان ،‌شرف ما شرف عبودیت نسبت به الله است پس خدا دارای شرف نیست اللهی نداره بنابراین فضایل منفصله انسان یا عرض می شود که رضایل منفصل نه رضایل منفصل رضیله حساب میشه نه فضایل فضیلت

اگر کسی پدرش کافر بوده خودش مومن بوده مثه سلمان پدرش بت پرست بوده خودشم بوده بعدن شده آیا چون پدرش بت پرست بوده خودش رضل میشه یا فرض کنید که پسر نوح ، پسر نوح که کافر بوده و با کفار قرق شدچون پدرش نوح اولین پیغمبر اولو عظم بوده این مقام داره نخیر با کفار قرق شد

بنابراین تمام فضیلت ها و رضیلت های انسان ها چه مومن مچه کافر برگشته به خودشونه درونی و برونی درونی از نظر فطری عقلانی علمی عقیدتی فضیلتی اخلاقی و درونی از نظر عملی برا اینکه دیگری من اونچنان کسی هستم که خانم بقل بانک ملیست خودم هیچی ندارم خودم صننار در کار ندارم ولی خانم بقل بانک ملیست بنابراین نه فضیلت های مالی نه فضیلت های حالی فضیلت های علمی عقیدتی و سایر فضیلت ها و نه رضیلت هایی همچنین نه موجبه فضیلت انسان است نه موجب رضیلت انسان است

خب عرض می شود که از جمله حرفایی که شیعه ها همه البته نه بعضیا میگن که امامت فوق نبوت است میگن این حرفو ، میگن امامت فوق نبوت است میگیم اقا هر امامتی فوق نبوت است نخیر امامت جماعت فوق نبوت است نخیر امامت قضا فوق نبوت است ،‌اینها در بعد عدم عصمته شخصی که قاضیست معمولن معصوم نیست مگر امام معصوم باشه

شخص قاضی امام جماعت یا امامول امت در مرجع تقلید مرجع تقلید که معصوم نیست قاضی که معصوم نیست امام جماعت که معصوم نیست این فوق نبوت است

امامت معصوم ایا امامت رسول الله بالاترست یا امامت امیرالمومنین ، آقایون اینطور میگند میگن که رسول الله رسول بوده است و نبی ولاکن امیرالمومنین معصومی امام بوده میگن امامت بعضیا البته این حرفو میگن  نمیگیم همه میگن چون اینطور است بله امامت فوق نبوت است و امیرالمومنین در بعد امامت فوق رسول است و رسول در بعد رسالت نبوت فوق امیرالمومنین است

و در حاشیش مطالبی رو مثلن میگن ،‌در شب معراج پیغمبر که معراج تشریف برد به جایی رسید که دیگر بالاتر نرفت فقط بالا علی علیه سلام بود با یک دست از علی علی از خدا میگرفت با دست راست و با دست چپ به پیغمبر میداد اینم قابل قبول نیست اولن در معراج نصه دو آیه قرآن است که پیغمبر معراج رفت و معراجشم مرتین بود مرتین نه پایینو بالا

عرض می شود که وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْری، عِنْدَ سِدْرَةِ الْمنْتَهی یعنی در عمق جهان رفت بعد مقداری برگشت باز برگشت و روایت دیگر که پیغمبر چندین معراج کرد دروغه معراج مجموع جسم و روح چندین بارست دروغه حالا دوبار است که بر حسب دو آیه معراج سوره عرض می شود که نجم و سوره اسرا است

خب عرض می شود که ، پس اون امامت فوق نبوت بود، ابراهیم بعله حالا ابراهیم کی امام شد ؟‌ بعله ، پس امامتو نبوته ، یک امامت بر انبیاست امامت که بر رسل است امامته بر غیر رسل است ابراهیم امامت بر رسل داشت بنابراین پیغمبر بزرگوار طبق نصوص آیات که امامت دارد بر کل انبیاعه اولو عظم از جمله آیه نودو پنجه سوره آل عمران وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنْصُرُنَّهُ ۚ قَالَ أَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَىٰ ذَٰلِكُمْ إِصْرِي ۖ قَالُوا أَقْرَرْنَا ۚ قَالَ فَاشْهَدُوا وَأَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ پیغمبر بزرگوار اسلام اینجا ثم جاعکمه پس از تمام پیغمبران امده است این رسول بزرگوار صلوات الله علیه به جوریست مقامش که کل انبیاع شرطه نزول کتاب برشان اینست که لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنْصُرُنَّهُ ۚ ایمان ، یا ایمان بهست یا ایمان لهست یا امان معست یا امنست چهار بعد داره

آمنو فقط خداست المومن در سوره حشر یعنی نجات دهنده است المومن مومنه به که نیست مومنه معه نیست مومنه به نیست مومن عرض می شود که از باب افعالست و عرض می شود که و مفعولش که تمام خلاعقه

یعنی تمام خلاعق را در بعد تکوین امر میدهد و در بعد تشریحم امر میدهد و در بعد تدبیرم امر میدهد اما در کل قرآن شما بگردید آیا یکی از موممنین وجود دارد ولو کمترین مومن که امن برسول باشه نخیر ایا در رسل رسولست که به رسول بالاتر امن معهو لوط امنه به نیست

لوط که برادرزاده یا خواهرزاده ابراهیم بود امن معهو ، لوط امنه لهو نیست امن معه داریم امن له داریم امنهو مخصوص خداست امن بهم مخصوصه به اینست که کل انبیاع انبیا بزرگرت از مرسلین هستند چون نبوت فوق رسالت است رسالت فوق نبوت است دارای مراحلیست نبوت رسالت نبوت ولایت اضل ،‌عماد ولایت اذل که رسول اسلام امام است بر کل انبیای عظم امامول ائمه

حالا عرض می شود که روی این اصل امامت فرق داره امامت امیرالمومنین امامت دونه امامت رسول الله صلوات الله علیه است . ‌کمااینکه …

آقایون میگن بعضیا میگن که ، بله بله ، آقایون میگن که نه چون لفظ امام به پیغمبر اسلام نداریم در قرآن لفظ امام نداریم اولیا و دیگر         1735 (ناخوانا)‌

دیگری بود که عملن در بعد عصمت عمل میکرد و عقیده داشت نه لفظن که 1808 اون وقت امیرالمومنین قبل از رسالت رسول الله صلوات الله علیه که متولد شده بود دوازده سال قبل از رسول الله متولد شده بود ،‌دوازده سال قبل در حین ولادت هم قرآن خواند هم تورات هم انجیل پس ایشون مقدمست بر …

با اینکه امیرالمومنین میگد که ان عبدو من محمد من از شاگردان درجه اول رسول الله هستم و 1834 اینم برخلاف نصوص قرآنیست و برخلاف اساس عقیده اسلامی و عرض می شود که شیعه

ولی نمیشود گفتش که امیرالمومنین قبل از پیغمبر قرآن میدانست و پیغمبر وقتی چل سالش شد کم کم در عرض بیستو سه سال تا شصتو سه سالگی قرآن مفصل رو عرض می شود که بهش وحی شد اینم قابل قبول نیست .

عرض می شود که مثلن تفسر شده است ان نبعول عظیم امیرول مومنین السراطو مستقیم امیرول مومنین خب ام و تساعلون ان النبعه العظیم کی تساعل میکند ؟‌مشرکین ، مشرکین که پیغمبر رو قبول ندارند از امیرول مومنین سوال میکنن؟ اصل رو منکرن خدارا منکرن توحید را منکرن رسالتو منکرن اون وقت نبوت سر امیرول مومنین میرسه

النَّبَإِ الْعَظِيمِ امیرول مومنین نیست ، بله النَّبَإِ الْعَظِيمِ در قرآن شریف چند مرحله داره نبع عظیم توحید آیه داره نبع عظیم نبوت آیه داریم نبع عظیم معاد آیه داره منتها ، این سه اصل نبع عظیمن در سه نوع آیات قرآن ،‌قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ ، منتها این سه نبع عظیم هرکدام فرعی دارند نبع عظیم توحید مرحله عدالت به صفات الاهیست که بعضیا سنیا قاعل نیستند نبع عظیم نبوت خلافت معصومین صلوات الله علیه که همشو میگیره

نبع عظیم معاد رجعت،‌ببخشید نبع عظیم معاد عرض می شود که برزخست ، خب چطور شد از نبع عظیم نبوت از نبع عظیم الوهیت و نبوت و معادد چشم پوشی شد فقط نبع عظیمه فرع رسالت که ولایت امیرول مومنینه و کل متعسفانه روایاتی که ما داریم نبع عظیم امیرول مومنین است نخیر نبع عظیم تمام انباعه عظیمه رو در سه بعد اصلی و سه بعد فرعی شاملست

مگر تعویل کنیم بگیم مراد این روایت از نبع عظیم نبع عظیمه رسالتست در بعد دوم، چون خود رسالت رسول الله صلوات الله علیه در بعد اول نبع عظیمست چنانچه معاد نبع عظیمست و توحید نبع عظیمه منتها هرسه فرع دارن از جمله فروعی که هست فرعه نبع عظیمه رسالت رسالت رسول الله صلوات الله علیه امامت امیرول مومنین و ائمه علیه سلام

یا فرض کنید که از صراط مستقیم اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ میگن صراطول علیه ، بابا اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ پیغمبر میگفت یا نمیگفت پس پیغمبر معمورست که در نماز از خدا طلب کند که مرا به صراط مستقیم علی راهنمایی کنه قابل قبوله اصلن.

نخیر ، ما سه صراط مستقیم داریم یا چار صراط …

نه میگن صراط مستقیم یعنی امیرول مومنین یعنی منحصره یا بعدی از ابعاده اگر بعدی از ابعاده توجیهی که عرض میکنیم ، این منحصره صراتول مستقیم یعنی امیرول مومنین درسته اصلن ؟‌درست نیست

صراطول مستقیم چند بعد داره یکی صراطول مستقیم ربوبیت إِنَّ رَبِّي عَلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ.  رب بر صراطول مستقیم ربوبیتست پیغمبرم اینجور نیست پیغمبر که خدا کهنیست که رب ان ربی علی صراطول مستقیم و مانند این آیه است که خدا بر صراطول مستقیمه ربوبیت مسلطست

در ربوبیت انحرافی ندارد کجی ندارد اشتباه ندارد صراطول مستقیم پس صراطول مستقیم امیرول مومنین صراطول مستقیم ربوبیت است این یک

اهدِنَا الصِّراطَ المُستَقِیمَ معنیش این نیست که ما را به صراطول مستقیم ربوبیت برسان نخیر ، دوم صراطول مستقیم رسول الله است یاسین وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ عَلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ یه الاست یه له ، یه علا که صراطول مستقیمه ‌کمااینکه در آیه همینطوری بود مثلن اهدِنَا الصِّراطَ المُستَقِیمَ شامل کل دعاتست

که این پس صراطول مستقیم هم الاست که دوره هم لست که مماسه هم علاست که از رسول اللهه چون اهدنا الی صراطول مستقیم یعنی  صراطول مستقیم دوریم ل صراطول مستقیم مماسیم نزدیکیم ال صراطول مستقیم احاطه داریم ، یعنی پیغمبر با صراطول مستقیم برابری نداره بلکه محیط است بر صراطول مستقیم نه صراطول مستقیم 2311 نه برابره بلکه پیغمبر محیطست بر صراطول مستقیم اینها اینطوری میگفتن

صراطول مستقیم سوم صرات ولایت معصویمه محمدیه صلوات الله علیه است در سیزده معصوم شما چرا این کسای که روایات درست کردن جعل کردن یا قابل تعبیره در بعده عرض می شود که نصه در بعد ظاهرش شما چرا صراطول مستقیم رسالت رو گذاشتید کنار فقط صراطول مستقیم هدایت که اهدنا این تقاضای راهبردی به صراطول مستقیم ولایت است

مگر توجیه کنیم مگر بله،‌همین دیگه در کل روایات صراطول مستقیم صراطول مستقیم علیه خب چیکار کنیم حالا ، مجبوریم توجیه کنیم توجیه میکنیم صراطول مستقیم صراطول مستقیمه اول صراطول مستقیم رسول الله است و علی هم برخلاف صراطول مستقیم رسول الله است ما هم بر صراطول مستقیم رسول الله از باب علی هستیم أنَا مَدینَةُ العِلمِ وعَلِیٌّ بابُها فَمَن أرادَ العِلمَ فَلیَأتِ بابَ المَدینَةِ

اگر از باب عمر وارد شیم به صراطول مستقیم وارد نمیشیم ولی از باب علی به صراطول مستقیم رسول الله وارد میشیم این درسته ولاکن این فرق داره با اینکه هْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ یعنی علی هرکی صراطول مستقیم مثلن علی درست نیست

عرض می شود که یا فرض کنید در آیاتی لفظ علی است وَ إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ میگن علی علیه سلامه ، بابا وَ إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتابِ این قرآن در ام کتاب خب ،‌این ضمیر انهو به قرآن برمیگرده علی علیه سلام 2457 مثلن ،‌و ان من شیعتهی و ابراهیم این به چی برمیگرده به نوح از پیروان رسالتی نوح ابراهیمه میگن این به علی بر میگرده یعنی چه اگر تعویله به محمد برگرده ببهترست به علی برگرده برا اینکه محمدست صلوات الله علیه ، محمد صلوات الله علیه است

بنابراین …

روایت گفته اند و علمایی هم این حرفو زدن عرض می شود که ما نمیخوایم بگیم که

بله بله روایته ،‌همه روایته 2530 میگن شیعتهی این ضمیر بر میگرده به علی علیه سلام ،‌ذکر نشده ، نوح است در اینجا وانگهی اگر بناست شما تعویل کنید که ابراهیم پیروست ، خب پیرو کیه ، پیرو رسول الله است در اصل یا پیرو امیرول مومنینه ، در اصل پیرو رسول الله  است و نوح پیرو رسول الله است بنابراین ابراهیم پیرو رسول الله است در اصل و پیرو علیست در فرع اینا اصلو فراموش کردن و فرعو یاد کردن

بله بله ، آیه نودو پنجه سوره …. آره ولی آیه این نیست  آیه إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ ،‌کیه

این مطلب جداست مطلب ، منافات نداره اما ،‌سماکممه سماکم ایمان اورده پیغمبر اعظم مورد ایمان اونهاست ‌کمااینکه لتعمنو بهی اینا همه قرآن ولی آیه این میگه آیه إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ شیعه کی،‌قبلن امیرول مومنین ذکر نشده ،‌قبلن نوح ذکر شده ، تعویلم نیست اصلن تعویل باید با نص ظاهر باشه اصولن معانی بطنی آیه باید با نص مناسب باشه ایا با نص آیه که نوح مرجع ضمیرست مناسبن اینجا

آخه این بحثو باید بکنیم بعدن که اصولن تعویلات و بتون آیات باید با ظاهر تناسب داشته باشه منتها ظاهر دقیق تر ظاهر قوی تر ، نوح ظاهرو باتنش نوحه ، نوح علی علیه سلام نیست نوح خیلی کمتر از علی علیه سلامه وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ عرض می شود که علی علیه سلام برگردیم درست نیست.

یا فرض کنید که یا ایها الرسول در سوره ماعده يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ،‌اینجا روایت داره فی علیهم ،‌ يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۖ فی علیهم ، این تحریمه قرآنه ،‌کسانی که مثلن در تحریم قرآن کتاب نوشتن مثه حاجی نوری که نوشته است از قرآن کم شده و زیاد نشده تمام آیه که کم شده مسخرس واقعن یعنی عرب 2810 اینطور حرف نمیزنه ،

حالا ما عدله مطقنه داریم عقلن و کتابن و سنتن که قرآن در هیچ چیز جابجا نشده نه در صور نه در اصناف نه در کملات نه در حروف نه در اعرابات در هیچ چیز جابجا نشده اصلن جابجایی در قرآن به طور کلی عرض می شود که ممنوعست و قابل قبول نیست و چرا فی علیهم جا افتاده

بعله بعله ببینید آقا محمد تقی 2847 که عرض میکنیم بعدن که 2851 که از شاگردان ایشون بود در نجف بحث میکردیم یه روز بحث میکنیم که به ایشون گفتم که چرا ایشون 2857 نوشت بعد میکنیم

خب عرض می شود که و همچنین میگن یکی از امتیازات علی علیه سلام اینست که قتل فی محراب عبادتهی بشدت عدله خب پیغمبر بزرگوار مقتول نشد،‌شدت عدل نداشت ، عدلو عصمتو معرفتو همه چیز پیغمبر فوق بود پس صرف شهید شدن دلیل نیست اصولن شهید یعنی چی شهید یعنی کسی که حاضرست در محضر حق

حضور در حق گاه میطلبد کشته شدن را گاه میطلبد کشتن را گاه نه کشته شدن و کشتن را چنانچه در آیاتی مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ سوره احزابه ، مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا این آیه در تفصیل بحثی که خواهد داشت و یا تبصره که ما داریم تفسیر شده

کسانی هستند که صدقو راست گفتن نه راست گفتندو راست رفتندو راست معتقد شدندو راست دانستندو راست در سلبشون راست در ایجابشون در تمام وجدشون حین و میتن راست وار بودن حالا کشته شه در راه خدا بکشه ، کشته نشه نکشه،‌آیا اگر کسی کشته نشه در راه این راست وار نیست ، صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ نیست ؟‌

و اینجام مطالبیست که در ضمن باید در جای خودش عرض می شود که عرض کنیم ، که اصولن شهید به معنی کشته نیست شهیدم کسیست که کشته در راه خداست صددرصد این به محضر الاهی مشرف شده ،‌کسی که کشته در راه خداست صددرصد شهید نیست . کسی که زندست و نکشتنش و مرده است مثه رسول الله صلوات الله علیه این فوق شهداست شهیدو شهداست شهیدو شهداست فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَىٰ هَٰؤُلَاءِ شَهِيدًا وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً خب پیغمبر شهیدو شهداست شهیدو شهداست در کل معانی منتها شهادتو به معنی کشته شدن در راه خدا نیاورده

من نه در حصر ابادان بودم فقط در حصر ابادان که اونجا تیاره میاوردن بمباران میکردن در عرض می شود که که چی بود و یادمه خوب شد فرمودید،‌اونجا نماز عید فطر میخوندیم در حصر ابادان کسانی بودن جمع شدن بعد قبل از نماز به ایشون گفتش که یک سربازی تو تانک بود در خرمشهر این سرشو از تانک بیرون میکرد بکشنش که شهید بشه سرشو کرد بیرون کشتنش گفتم این شهید نشده ، خودکشی کرده شهید نیست

وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ،

اینا از شهدا انداختن ، اینا از حاضرین … شهادت به معنی تلفیه شهادت القاعه شهادت و شهادت در اعمال که در اختصاص معصومیه و از جمله تهمتها اینست که به امیرول مومنین زدن زدوشمس است که 3254 ردو شمس ده اشکال داره یه اشکال اینست که ایا امیرول مومنین که نماز رو نماز عصرو نخوند معصومه به نماز خوندن ، نماز در هیچ حالی از بین نمیره ،‌ولو صراتول ارقا،‌کسی در حال رقست 3313 بعد قضا داره ؟ نخیر

این بیستو دو حدیث در بهارول انوارست ملاحظه خواهید فرمود کلن غلطن یعنی نسبت خلاف عصمت نه تنها بلکه نسبت به خلاف عدالت بیان نموده اند که امیرول مومنین در یک زمینی بود که این زمین شوره زار بود در زمین شوره زار نماز خوندن درست نبود نماز نخوند نماز عصر نخوند ، و سر پیغمبر بزرگوار در دامن علی علیه سلام بود پیغمبرو بیدار نکرد در بعضی روایته پیغمبر به احترام بیدار نکرد نماز خودشو پیغمبر هردو قضا شد

این درسته اصلن ؟ ردوشمسو به خیال اینکه از معجزات امیرول مومنینه وانگهی از نظر نقلی نه از نظر عقلی اگر خورشید برگرده زمانم بر میگرده زمان که بر نمیگرده پس اگر خورشید غروب کرد معاذالله نماز حضرت امیرول مومنین علیه سلام قضا شد خورشید اگر برگرده اولن قیامت میشه ثانین اگرم قیامت نشه خورشید برگرده تازه قبل از اینکه خورشید برگردد قبل از طلوعه شمسه نماز صبح، در زوالش نماز ظهره

سه نماز که بر عهده حضرت خواهد بود، سه نماز میگد بر عهده حضرت خواهد بود حالا اون نماز که قضا شد قضا شد رفت بنابراین ا3440 هیچجاش درست نی اصلن ردوشمس

و از جمله روایتیست که اقای خمینی استناد داشتن ما روز بعد جواب دادیم که مقام عصمت زهرا سلام الله علیها به قدری عالی و بالا بود که بعد رسول الله صلوات الله علیه به فاطمه سلام الله علیها که تبعن مادون ولایت امیرول مومنین بود و درتحت ولات امیرول مومنین بود به حضرت جبرعین نازل میشد و وحی نازل میکرد و امیرول مومنین کاتب وحی بود امیرول مومنین شاگرد فاطمه زهرا در وحی بود اینمن در کل ابعاد غلطستو غلط

قابل قبول نیست. بله عرض می شود که تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ دلیلست بر اینکه نزول ملائکه بر او در شب قدر بر معصومان هست ولاکن آیا امیرول مومنین مقدمست یا فاطمه یا برابرند حداقل برابرند حداقل برابرند در این برابری چطور جبرعیل بر علی علیه سلام نازل نمیشه بر فاطمه سلام الله علیها نازل میشه و علی علیه سلام کاتبه وحیه

یا روایتی اینجا عرض کردم ، لولا عرض می شود که لولا فاطمه لما خلقتکما لولا علیون این سه تا لولاست ،‌خب اگر فاطمه نبود پیغمبر خلق نمیکرد خدا، این رسول نداشت مگر هر رسولی باید دختر داشته باشه پسر داشته باشه این جمله یعنی چه این لولا قابل قبول نیست نه لولا اولی درسته نه دومی درسته بعله لولا رسول الله هم به فاطمه هم به علی معنا نداشت در واقع چون فاطمه معصوم در پرتو رسول الله است صلوات الله علیه ،‌و علی معصوم در خلاقت رسالتیست

وقتی که اصل رسالت نبود نه خلافت رسالتی خواهد بود نه عصمت محمدی صلوات الله علیه این درسته که  3638 لولا علیون لولا فاطمه این قابل قبول نیست.

و همچین مطالبی دیگر که ما وسط میریم ، احیانن بیان میشه که ما که این حرفو میزنیم شیعه نیستیم ، ولی شیعه قرآنی به این معنا که مقام عالی عصمت مطلقه ممکن را که در بعد اولش رسول الله صلوات الله علیه است در بعد ثانیش سیزده معصومن یعنی فاطمه سلام الله علیها بر حسب تطهیر و آیه دیگر این فاطمه از نظر عصمت بر ابراهیمم مقدمست ،بر عیسا و موسام مقدمست من در 3725 بحث مفصل دارم و در کتاب 3728 که تفسیر موضوعیست دو جلده عرض می شود که در متن آیات و در پاورقی روایاته در بعضی از آیات   راجبه امیرول مومنین حدود هزار حدیث از شیعه و سنی داریم مثلن در سوره احراف أَفَمَنْ كَانَ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَىٰ إِمَامًا وَرَحْمَةً ۚ أُولَٰئِكَ يُؤْمِنُونَ حدود هزار حدیث داریم که شاهدون من علی علیه سلامه

ما کم دلیل نداریم بر مقامات معصومین علیه سلام اونچه را که قرآن تدوین کرده است خب ما قبول میکنیم ، و اونچه را که قلو است یا دنو است والیست یا پالیست قابل قبول نیست . بنابراین ما شیعیان قرآنی و سنت قطعی رسول الله هستیم شیعیان خیالی جعلی والی و قالی نیستیم

باز هم تبریک عرض میکنیم به این میلاد مسعود امیرول مومنین صلوات الله و سلام الله علیه امیدست که ما زانیه شیعیان واقعی اون حضرت باشیم .

اخه در مقابل باید حقیقت بیان بشه نه فوق حقیقت در مقابل علیو بر پیغمبر نباید مقدم کنند بعضیا میگن علی عرض می شود که 3911 پیغمبره

هست در روایت داریم معصوم نه معصوم که نمیگه روایت داریم عرض میکنیم

بعضی از ،‌حالا یه مطلبه اصولن کسانی که اختلاف میکنند و جعل میکنند روایتی رو سندم جوری درست میکنند که سند صحیح باشه که 3933 قبول کنند

مثلن دو روایت که عرض کردم در باب شرب در باب عرض می شود که فروختن انگور چلو نه حدیث است که صحیحو مطقنو موثق که اشکال نداره ولیکن یه روایت موثقه عرض کردم لا لقولهی تعالی ولا تعاونو 3951

بنابراین صحت سندیات کافی نیست صحت متن ممکنه بسیار غلط باشه و سند بسیار صحیح باشد بعله ، سند در صورتی صحتش عرض می شود که انسان رو به واقع میرسوند که متن قابل قبول باشه ،‌اگر متن برخلاف کتابست برخلاف عقلست برخلاف علمست برخلاف حس است میگیم این سند جعلیست ‌کمااینکه یهودیا برا اینکه اعمال خلاف عفت رو برخودشون حلال کنن در نص تورات آیاتی جعل کردن که لوط با دو دختر خودش زنا کرد

یا سلیمان 4030

عرض می شود که اینو در چهلو سه سال من نوشتم شصت اشارت از کتب اسمانیست به زبان عربانیو سریانیو هندولوسو سوریتو عرض می شود که بله ، که ترجمه شده عرض می شود که بعله میگد که سلیمان نهصد زن گرفت. ششصد صیغه و سیصد عقدی و برای نهصد زن نهصد عرض می شود که عبادتگاه برای خدایان درست کرد یعنی مشرک بودن . این نهصد زن هر نهصد زن مشرک بودن و سلیمان برای هر یکی از نهصد زن اومده این حرفا چیه اخه بنابراین اینا داخل میکنند در تورات که کتاب اسمانیست داخل میکنند در روایت کافی که کتاب 4123 داخل میکنن در کتابای دیگر و سندم درست میکنن هم سنند درست میکنند ولی خب متن خرابه ما نظر به متن داریم سند فقط در موردیست که ما شک داریم این مطلبو امام فرموده یا نه قابل اینکه امام فرموده باشه هست ، ولی امام فرموده یا نه سند اگه درسته میگیم امام فرموده

ولیکن اگر سند درست نباشه و این مطلب قابلست که امام فرموده یا نفرموده میگیم محتملست امام  فرموده ، اسناد در صورت صحت در صورت صحت متنست و عرض شود سند

هرچی ما میگیم بله ،‌در مقابل او روایت نکاتی که عرض کردم روایت در مقابله ،‌که …

قلو اصن باطله اصلن قلو اصن باطله قلو که درست نیست که اعتدال درسته قلو چه با قینیش که که افراطه چه با قافش که عرض می شود که برون رفت درسته قابل قبول نیست .

  درسته ،‌چرا برا اینکه اولیت دو اولیت ،‌یک اولیت زمانیست یه اولیت مقامیست ،اینجا اولیت مقامیست 4247 الماعه برحسب آیات قرآن که ماده اولیه خدا خلق کرد بعد ماده اولیه منفجر شد بعد بعد بعد آخرین نبیین رسول الله است 4300

آیه نودو پنجه سوره ال عمران . و آیاتی دارد که باید معنی کنیم عرض می شود که اینم زری که آقایون میگن ما قبول نداریم ما خیلی اختلاف زیاد داریم

زر ،‌ زریتهم ،‌زریه با زر فرق داره زر مورچست زریه فطریست موافق با فرمایش شما منم با اقای طباطبایی در درس گفتن اختلف زیاد داشتیم ، از این ایه زن که آیه زر اصلن معنیش اینه که قبل از خلقتمون 4339 اصلن قابل قبول نی اصلن

حالا اینو بحث میکنیم انشالله

اولیت یا مقامیست یا زمانیست این اولیت مقامیست میگیم لَوْلاکَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلاکَ ،‌اولیت در رتبه مال پیغمبره و در زما مال ماده است ، اولو ما خلق الله نوره ، اولو ما خلق الله الابر ،‌اولو ما خلق الله الماع،‌این در آیه هفتم سوره هود مفصل بحث کردیم و در تفسیر

پیغمبر روحش و جسمش از عرض می شود که چیز خلق شد از عبدالله خلق شد و اینکه 4433 بعد از بدنه دیگه  4437 روحم برخلاف اونچه آقایون میگن که مجرده روح از خود ماده بدن افریده شده ، روح انسانی ،‌

روح انسانی ،یا روح رو انسانیست یا حیوانیست یا نباتی

روح انسانی از خود بدن ،‌که این مرحله پنج مرحله است در سوره مومنون  4502 انشعنا لهو که نیستش که ،‌مثه 4505 یعنی چی ، یعنی خاکستر از بیرون اوردیم روی هیزم ریختیم یا نخیر خود هیزوم را زماد کردیم حالا انشعناهم این بدن رو منتها ابعادی دارد که باید بحث کنیم حیف است هم به شما ظلم میشه هم به بحث ببینید انشعناهم از جمله عدله قویه نص است بر اینکه روح متولد شده از بدن است

اگر جسمو من حدوث است 4531 یعنی چه ، تناقضه اگر 4537 که به قول امام سجاد از بدن خلق شده پس این رو کردن خلق شده جسمه بعد روح بعد غیر جسم شده اصلن جسم محالست منتقل به مناقض بشه همانطوری که مجرد محالست جسم بشه جسمم محالست مجرد بشه بنابراین تناقضه از تناقضات مفصلن دیگه