پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله‌العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی

جستجو

کلمات کلیدی

خلاصه بحث

جلسه صد و یازدهم درس خارج فقه

وضو

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین

اللهم صلی علی محمد و آل محمد

محور بحث ما در طهارات ثلاث آیه ششم از سوره مبارکه مائده هست. یک جمله از وجه کلی باید عرض کنیم و جملاتی از وجه خصوصی.

(هذه الآیه المائده .. التی تشکل احکام الطهاره الثلاث هی آیه وحیده فی القرآن کله، بنحن علی ذالک لا بد لنا .. فیها اکثر من الآیات المتکرره حج حول ….المختلفه) (00:53)

مطلب اول این است که اصولاً قرآن روزنامه که نیست که ساده فهم بدون نظر و بدون دقت باشد. بارها عرض کردیم، گاه اوقات عبارت چون انحراف داره، مطلق نیست، مثل تعمرهای های آخوند، تعمرهای دیگران.

گاه عبارت ساده فهم است اما با دقت. هر اندازه دقت بیشتر شود نورانیت و معرفت بیشتری بر مدلولات الفاظ خواهد بود و این قرآن است.

در آیه مائده نویسندگان آیات الاحکام حتی دقت نکردند تا چه رسد مفسران سطحی و تا چه رسد فقیهان. بزرگان از نویسندگان آیات الاحکام تحمیلاتی بر آیه کرده اند به حساب اینکه دقت در مدلول آیه نکرده اند. (و هذا الآیه وحیده غیر وحید لا بدَّ ان ندبر فیها لانها تحمل الطهارات الثلات برمتها الولی الوضو، الثانی الغسل، الثالث التیمم ولا نجد آیه فی القرآن کله تحمل هذالمطالب کلها إلا آیه النساء التی علی الغسل و اتم).

ابتدائاً مخاطب در این آیه مومنین هستند (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا) [مائده: آیه ۶] و اینجا سوال است که آیا کفار مکلف به فروع نیستند؟ چنانکه مکلف به اصولند مکلف به فروع اند.

این مطلب ادله زیاد دارد از جمله آیه مبارکه (مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ) [مدثر: آیه ۴۲] اهل سقر کیا هستند؟ کفار. (قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ) [مدثر: آیات ۴۳ تا ۴۶].

اکثر کفارند، گاه تکذیب یوم الدین است، گاه تکذیب بیوم الدین است (التکذیب متعدیه بنفسها فالباهنا لیس التعدیه بل بمعنا) (كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ) یعنی (کنا نجعل یوم الدین وسیله لتکذیبه بیوم الدین کذَّبنا یوم الدین و هم من اکثر الکفار).

خب در این آیه که کافرترین کفار معاند مطرح است (مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ) [مدثر: آیه ۴۲] سلک سقر غیر از دخول سقر است. (الداخلین فی السقر بعضهم مومنون ینجی من السقر بعد حنیئه حنیئات).

ولکن (مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ) [مدثر: آیه ۴۲] چه چیزی شما رو ضمن و ادغام در سقر کرد؟ مدغم در سقر شدید، سلک ادغامه دیگه. (ما ادغمکم فی سقر حیث ما تنجون مادام سقر سقر) خلود مع النار است ما دامه النار.

خب بنابراین این آیه از بهترین ادله لفظیه و روشن ترین آیات قرآن است بر این مبنا که کسانی که مخلد در سقر هستند و مدغم هستند در ضمن سقر، مادامیکه سقر، سقر است، این ها چهار گناه دارند. (قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ) [مدثر: آیه ۴۳] نماز نمی خوندیم (وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ) [مدثر: آیه ۴۴] زکات و خمس نمیدادیم.

اطعام اعم از زکات و خمس اطعام مسکین، مسکین یعنی (الذی یسکنه العد الفقیر الذی افقره العد والمسکین اعم الذی اسکنه العد اسکنه علی الحیات العادیه)

کسی که بدون تقصیر ساکن شده است در جای خودش و هیچ حرکت زندگی نمی تواند بکند این محتاجه. به این محتاج کسانی که مال دارند، قدرت دارند باید کمک کنند. حالا یا خمس است یا زکات است یا سایر صدقات است. این عرض می شود که (لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ) [مدثر: آیه ۴۴] ترک کل عطیات واجبه را شامل است. خب پس اینجا

(صحبت حضار) سلام

علیکم السلام

اینجا در جواب (مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ) [مدثر: آیه ۴۲] دو فرع قبلاً ذکر شده و دو اصل بعداً. ببینید دو فرع (قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ) دو فرع که صلاه است و زکات به معنی عام.

بعد (وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ) [مدثر: آیه ۴۵] خاعضین کسانی که فرو رفتگان در شبهات اند، یا خود شبهه دارند یا ایجاد شبهه می کنند، آیات قرآن را، سنت قطعیه را پیش می کشند و به آن وسیله انحراف ایجاد می کنند که این ولایت کفره.

(وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ) [مدثر: آیه ۴۶] بنابراین (هذا الآیات تدلنا دلالهً ناصحه واضحه بینه مبینه علی ان الکفار این کان ولو کانو من المکذبین بآیات الله ان الکفار برمتهم هم بسوره مطلقه هم مکلفون بالفروع کما مکلفون بالاصول).

روی این اصل اینجا حساب میشه که اصل الفروع که در بالاترین مرحله از فروع احکامی (الَّذِينَ آمَنُوا) مخاطبند نه یا یاایهاالناس نه یا ایهاالمکلفون.

پاسخش به طور مختصر این است که اصولاً کسی که هنوز ایمان نیاورده است، موحد نیست یا ملحد است یا مشرک است یا یهودی ست و نصرانی ست بالاخره غیر مسلم است، این هنوز اصل را قبول ندارد شما به فرع امرش می کنید؟ اصل را قبول ندارد به فرع امرش می کنید؟

کسی که اصلاً با شما دشمن است، دشمن خونی است، اگر پیداتون کنه شما رو میکشه، میگید اگه خانه من آمدید جعبه شیرینی بیار، این غلطه اصلاً.

بنابراین (یَا ایّهَا الَّذِينَ آمَنُوا) نفی نمی کند وجوب وضو را یا غسل را یا تیمم را از برای صلاه، بلکه زمینه، زمینه الذین، (الَّذِينَ آمَنُوا) هستند که قیام الی الصلاه دارند، (الَّذِينَ آمَنُوا) هستند که در مبنای قیام الی الصلاه وضو می گیرند و یا غسل و یا  تیمم دارند.

خب (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] این جمله رو عرض کنم، باز تکرار کردم زیاد. اصولاً هر نقطه ای، هر حرفی، هر کلمه ای، هر آیه ای از قرآن رو اگر بردارند أفصح و أبلغ فصحا و بلغای عالم عربی نمی توانند جایگزین بگذارند تا چه رسد بهتر، جایگزین و برابر ندارد تا چه رسد بهتر.

(و مع الأسف شدیده نرا مفسری آیه الاحکام أو مفسر قران بسوره کلیه یحملون علی الآیات علی نصوصها علی ظواهرها المستقره مالا تتعلمها و ما ترفض ها).

این تأویله، این تأویله. چون این آیه را از نظر ظاهر یا از نظر نص که بالاتر است مناسب نمی یابیم، با علممون، با فقهمون، با اصولمون، با منطقمون، با لغتمون، بر خلاف نص یا بر خلاف ظاهر تأویل می بریم. خود تأویل جاش اینجا نیست، تأویل معناش این نیست که بر خلاف نص بر خلاف ظاهر تحمیل کنیم. تأویل برای جای دیگه است، تأویل مثل لفظ نیست.

اینجا نویسندگان آیات الاحکام از قبیل مقدس اردبیلی و از قبیل فاضل مقداد و از قبیل جزایری، مقدس اردبیلی در کتاب آیات الاحکامش، فاضل مقداد در کنز العرفانش، عرض می شود که جزایری در قلائد الدررش، هر سه به این انحراف افتاده اند. چطور؟

میگن که (إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] خب صلاه که همش قیام نیست که، قعود دارد، سجود دارد، چه دارد، بنابراین (إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] رو علل علیله ای که این ها خیال می کرده اند میگن که (اذا نویتمو الصلاه) (اذا اردتم الصلاه) (اذا تحیئتم  لصلاه) هر کدوم یه چیزی میگن.

دوتاشون میگن که (إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] (اذا تحیئتم للصلاه) یا (اذا نویتم الصلاه) (اذا اردتم الصلاه) این توجیه که توجیه نیست، تقبیح است و تفسیر نیست، تعتیر است، بر خلاف نص قرآن یا بر خلاف ظاهرش یا جای دیگر، این خب قابل قبول نیست.

خدا میگه که (إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] شما میگید که (اذا قمتم لصلاه) (اذا قمتم فی الصلاه) (اذا قمتم الصلاه) (اذا قمتم الصلاه اذا نویتم الصلاه) (إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] رو بعضیا معنی کردن (اذا نویتم الصلاه).

اولاً نویتم عرض می شود که فعل معتدی بنفسه، قمتم فعل متعدی بغیره، پس (إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] رو شما دو سه تا اشتباه کردید (اذا نویتم الصلاه) یا (اذا تحیئتم لصلاه) اولاً (قُمْتُمْ) تحیئتم نیست، دوماً (إِلَى الصَّلَاةِ) للصلاه نیست.

الی رو ل کردید، قمتم رو تحیئتم کردید. قصدتم، تحیئتم (قصدتم الصلاه) یا اینکه (نویتم الصلاه) دو اشکال یا اینکه (تحیئتم لصلاه) یا اینکه الی رو ل کردید (والآیه کما نری اذا قمتم، قمتم تعنی قمتم و الی تعنی الی لیست الی زائدتا ها تتقول نویتم الصلاه و لیست قمتم غیرالقیام حتی تحول الی تحیئ والنیه).

(قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] نه قمتم الصلاه است، نه قمتم لصلاه است، نه قمتم فی الصلاه است، (قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶].

بنابراین آقایون برادران بزرگ که شما آیات الاحکام رو نوشتید، آیات الاحکام کم مینویسن، آقایان مفسرین قرآن، آقایان فقها، آقایان دیگر آیات الاحکام کم مینویسن با آیات الاحکام کاری ندارن، اون ها هم کاری دارند که درصد بسیار کمی ست از علمای اسلام شیعه و سنی، آیات الاحکام می نویسن اینطور آیات الاحکام می نویسن، آیات الاحکام ضد آیات الاحکام، بر خلاف نص بر خلاف ظاهر.

حالا چرا (إِذَا قُمْتُمْ)؟ مثلاً روایت دارد که (إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] یعنی (اذا قمتم من النوم) اینو قبول کنیم یا قبول نکنیم؟ ظاهراً از نظر ظاهری نباید قبول کرد چون (اذا قمتم من النوم) که نیست، اذا قمتم من الغائط، من النوم من الشغل، من التجاره، مِن متعلق نداره اینجا.

اینجا اذا قمتم من فلان عن فلان عن فلان و فلان الی الصلاه، ظاهراً نمیشه قبول کرد، ولی باطناً عرض می شود که شب و صبح برمیخیزد نماز صبح واجب است یا نه؟ بله. پس (اذا قمتم عن النوم الی الصلاه) (من النوم الی الصلاه) چه (مِن النوم) باشد، چه (عن النوم).

امام (ع) خواسته است بفرماید که بابا نوم هم از احداثه (والاخوان سنه مختلفون بعضهم یقولون النوم مطلقا محدث ولکن هولاء قلیلون جداً جداً) خیلی کم خیلی کم (و بعضهم و هم الاکثری ساحت منهم یقولون النوم اذا کان النوم مضتجعاً یختلف عن النوم غیر المضتجع).

اگر انسان نشسته خوابش برد، حسابی خوابش برد، حدث نیست. اگر دراز کشید خوابش برد حدثه. این تفسیر رو قائلند. خب امام (ع) با بیاناتی این رو رد می کنند از جمله بیانات این است که (اذا قمتم من الصلاه).

آیا انسان که شب خوابیده و صبح قبل از اذان یا بعد از اذان بیدار میشه و نماز صبح واجب است این قام الی الصلاه یا نه؟ خب بله دیگه. از مصادیق بینه قیام الی الصلاه، قیام من النوم است دیگه، یا قیام من النوم است یا مِن الیغظه است، یا مِن الغائط است، غائط که عرض می شود که دستشوییه یا مِن الشغل است یا از بیکاری ست، همش قیام منه.

(القیام من اذا قمتم الی الصلاه) الی ش که غایته مذکوره ولیکن مبتلاش مذکوره. قمتم من شور؟ بله، (عدم ذکر المتعلق لقمتم دلیل علی اطلاق المتعلق) اطلاق که یک جوری عرض می کنم.

ببینید انسان اصولاً یا در حال قیام است در کارهاش یا در حال قعوده. نمیشه نه قیام باشه نه قعود، مگه در حال خواب. خواب قعود مطلقه، خواب قعود مطلقه، ولی وقتی انسان بیداره یا قیام در کار می کند یا قعود از کاری می کند. بالاخره از قیام و قعود خالی نیست.

یا نفی است یا اثبات است یا کار است یا تنبلی ست یا عبادت است یا معصیت است یا تجارت است یا بطالت است بالاخره از قیام و قعود خالی نیست.

حالا از کل قعودها، قعود خواب یا قعود بیکاری یا قعود تنبلی، هنگام نماز که رسید (قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] از کسالت، از بیکاری، از تنبلی، از خواب، (قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶].

مصداق اجلای (قُمْتُمْ) از قعود، از خوابه دیگه، بعضیا بیداریشون هم خوابه، (فالمصداق الاجلی من القعود الذی بعد القیام قعود النوم أو قعود الکساله) بالاخره یا بیدار است که مثل خوابه یا خواب است که خوابه. بنابراین این مصداق اجلاست.

ولکن آقایان میشه تقسیط داد به نوم؟ نخیر، فقط میشه استدلال کرد به آیه. به این آیه مثل آیه (إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ) [الانفال: آیه ۱۱] این آیه در سوره نساء، از آیاتی ست که نوم را به طور مطلق حدث میدانه.

منتها ائمه (ع) گاه به مطلق استدلال می کنند گاه به نص. نص آیه ایست که الان خوندیم، اذن به محاربین و جنگ جویان (إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ) [الانفال: آیه ۱۱] نعاس دو قسمه. نعاس چرته، گاه چرت پینیکیه هم بیداره هم خوابه، گاه خواب است، چشم نمی بینه گوش میشنوه.

گاه نخیر (يُغَشِّيكُمُ) (تغشیه النعاس هی المرحله الثالث عن نوم الرمرحله الاولی من النوم النعاس) چرت خواب و بیدار (و المرحله الثانی من النوم، النوم اغمض عینیک و ان تبعد تسمع). خیلی اتفاق می افته، انسان میشنوه صداها رو ولیکن چشم بسته است. این تغشیه نیست.

تغشیه (إِذْ يُغَشِّيكُمُ) یعنی تمام وجود شما رو از بیداری میزداید و به خواب منتقل می کند، پس چی شد؟ و لذا در روایت است که (النوم الغالب علی الحاصل السمع والبصر هوالنوم الذی یقال انه حدث).

ولکن چون سه مرحله است، چشم است و بعد بحثش رو خواهیم کرد، چشم است و گوش است و قلب. اگر چشم خوابید (یا زراره قد تنام العین ولا ینام الاذن اذا نامت العین و الاذن فقط نام القلب).

موازات و تساوی دارند نوم سمع با نوم قلب. اگر گوش، گوش شنوا، اگر گوش نشوند در  حالت خواب خوابی که بحدی که گوش نشنود، قلب هم خواب است. در این مثلث موازات و تساوی بین نوم سمع است و نوم قلب، اما گاهی چشم میخوابد، گوش و قلب بیدارند، گاهی چشم میخوابد، گوش و قلب هم خوابند.

حالا استدلال (إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ) بعد (وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ) [الانفال: آیه ۱۱] تطهیر از چی؟ مگه تو نوم انسان بول میکنه یا غائط میکنه که نجس بشه؟ نجاست خبثی، نوم نجاست خبثی نمیاره که، مگه برای بچه. برای آدم بزرگ نوم نجاست خبثی نمیاره.

بله، اگه نه نجاست خبثی باشد نه حدثی، پس (يُطَهِّرَكُمْ بِهِ) یعنی چی؟ تطهیر، شما رو تطهیر می کند (وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِمَاءً) بعد (إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ) (قطع صدا) (وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ) [الانفال: آیه ۱۱].

تطهیر دو بُعده، یک تطهیر از حدث اصغر (لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ) [الانفال: آیه ۱۱]، یک تطهیر از حدث اکبر جنابت. خب حالا پس این آیه نص است و روشن و بیان است کاملاً بر خلاف عرض می شود که فقه اهل تسنن که اکثراً قائلند، که نوم هم نومی که غالب بشود بر انسان کلاً خواب باشد این هم حدثه.

بعد منتقل به آیه میشیم (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] حالا (إِلَى) را بعد بحث می کنیم که نه ل است نه.

(إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] یعنی قیامی که متوجه به انجام نماز باشد، حالا قیام یا قیام از قیام های دیگر است یا از قعود است.

قیام درسی، قیام حوزوی، قیام تدریسی، قیام تدرسی، قیام زراعتی، قیام تجارتی، قیام های دیگر مشموله، منتها دو قیام داریم.

یک قیام غیر صلاتی داریم و یک قیام صلاتی داریم. اگر شما مشغول به قیام غیر صلاتی هستید، چه قیام حالی، چه قیام مالی، قیام درونی، قیام برونی، اگر این قیام ها را ترک کردید (إِلَى الصَّلَاةِ)، (فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ) [مائده: آیه ۶] این یک.

دو قعوده، قعوده هیچ کاری نمی کنی یا قعود نوم است خوابید یا بیدارید مثل خواب و بدتر از خواب، کار نمی کنید می تونید کار کنید، کار نمی کنید، نمی تونید کار کنید، کار نمی کنید، اصلاً کار نمی کنید، بالاخره در این مثلث ضلع چهارم (إِلَى الصَّلَاةِ) است.

در این مثلث (قعود نوماً أو یرضاً) (قعود عن ای شغل مادیاً او روحانی) این قعود اول. قیام، قیام مربوط است به چی؟ مربوط است به امور مادی و معنوی. بینهاما قعود عرض می شود که در حال بیداری. (إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] یعنی مِنَ القعودین، از قعود خواب از قعود بیداری بیکاری و از قیام بیداری چه معنوی، چه مادی.

اگر از این مثلث گذشتید (إِذَا قُمْتُمْ) فارغ الحال و فارغ البال شدید از این قعودهای دوگانه و از این قیام های چندگانه، (إِلَى الصَّلَاةِ) لصلاه نیست، لصلاه مماسه، (اذا قرئت الایه اذا قمتم لصلاه یعنی بصوره المباشره اذا قمتم لصلاه بصوره الداخیله قمتم لصلاه) نماز دارید میخونید و لذا آقایون گیر کردن.

آخه (إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] (إِلَى) رو خیال کردن فی است توجه به (إِلَى) نکردند، (إِلَى) رو به خیال فی گفتن نخیر، آقای جزایری، آقای عرض می شود که صاحب الدرر، خیال کردن که چون (إِلَى) رو توجه نکردن که فی نیست خیال کردن فیه و روی خیالشون گفتن خب اگه انسان مشغول نمازه که وضو نمیگیره که، در حال نماز وضو بگیره، و لذا آوردن یک ل اضافه کردن، یه کار دیگه کردن، دقت در آیه نکردن.

این آیه از متشابهات نیست از محکماته، منتها ما هم باید محکم باشیم، آیه محکمه ما نباید شل باشیم.

خب حالا (إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] (إِلَى) که منتهی الغایت است و مبتداءالغایه نمیشه. (اذا قمتم من قعود النوم من قعود الیغضی اذا قمتم من قیام غیر صلاتی الی الصلاه).

(إِلَى) دلیل بر فاصله است یعنی بین شما که قیام کردید از این قعود و قیام ها و صلاه فاصله است. (جئت من البصره الی الکوفه) للکوفه نیست، فی الکوفه نیست (24:56) اصله، للکوفه هم مماسه، بغل کوفه، الی الکوفه، الی غایت است و در غایت انفصال شرط است، ل اتصال برونی و فی اتصال درونی، فی الصلاه اتصال درونی ست، لصلاه اتصال برونی متصل است و الی الصلاه عرض می شود که انفصال است بله.

خب حالا سوال (إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] این اشخاص فرق می کنند، بعضی ها هستند که از اول وقت تا آخر وقت منتظرند که وقت صلاه کی است، وقت قبل صلاه، از اول مثلاً فرض کنید که نماز ظهر میخواد بخونه، این نماز صبح رو خونده، نماز صبح رو خونده، بعد نماز صبح تا بیدار است انتظار دارد کی وقت نماز ظهر است نمازشو بخونه یا نماز مغرب را که خواند، فاصله بین مغرب و عشاء انتظار دارد کی نصف شب می شود که نصف شب یا قبل نصف شب بهتر است نماز عشاء رو بخواند، یا بین صلاتین ظهر و عصر اگر فاصله است، وقتی که نماز ظهر رو می خوند این انتظار دارد که نماز عصر رو بخوند، یا قبل از ظهر.

ببینید، بنابراین ساعاتی که اوقات نماز واجب نیست که بین نماز صبح و قبل از نماز بین نماز عرض می شود عشاء و نماز صبح، بین نماز صبح و نماز ظهر، اینی که متفقٌ علیه بین شیعه و سنی است، ولیکن اون بین های دیگر که اختلافی ست که آیا ظهر و عصر رو با هم میشه خوند یا نه؟

حالا بنابراین أقوی القیام الی اصلاه که به سوی نماز توجه دارد، هر کاری که میکند حواسش جمعه که کی وقت نماز میشد که این نماز رو انجام بده، آیا این قبل وقت نمازه؟ مثلاً در روایت رسول الله (ص) داریم که اگر کسی قبل از وقت نماز طهارت حاصل نکند، اهانت کرده است به نماز، این روایت طبق آیه است و در آیه هم بحث خواهیم کرد این مطلب رو، البته حالا اشاره کردم.

حالا (إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] پس بنابراین لصلاه نیست، فی الصلاه نیست، یغنی نیست، نیت نیست، قصد نیست، بلکه تحیّر أعلی ست و قمتم یعنی تغیع نیست.

(إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] به سوی نماز که قیام کردید، قیام سلبی، قیام ایجابی، قیام سلبی از برای ترد کل قعودها و قیام های غیر صلاتی. قیام صلاتی حالت آمادگی از برای نمازه.

مثال، اگر امام صادق (ع) تشریف داشتند و از شما دعوت می کردند که ظهر بیایید، شما همون ظهر مهیا میشید یا قبل از ظهر مهیا میشید؟ سر ظهر بخواید نماز رو بخونید، آیا سر ظهر مهیا میشید یا قبل از ظهر؟ هر چه تحیئتون بیشتر و پیشتر باشد احترام زیادتری ست به امام صادق.

یا کسی که حج میخواد برود همون زمان حج باید بره؟ خب نمی رسه، اون زمان حج عرض می شود که از نهم ذی الحجه است خب نمی رسه باید قبلاً یک ماه، دو ماه بیشتر مهیا بشه.

آقایون گیرشون چیه؟ آقایون میگن که چون وجوب مقدمه الواجب مترشح است از ذی المقدمه، (قطع صدا)

ترشحی در کار نیست، میگن مادامیکه ظهر نشده نماز ظهر واجب نیست، بنابراین وضوی قبل از وقت ظهر به عنوان نماز ظهر واجب نیست، مستحب هم نیست، جایز هم نیست، چون ترشح نشده هنوز، چون واجب نشده هنوز.

چون هنوز واجب نیامده است و وجوب نیامده است، خب نقض داره، خیلی نقض داره، اولاً وجوب مقدمه ترشحی نیست، وجوب مقدمه واضحه، حالا بعضی تعبیرات رو نمیخوام بگم.

کسی که امر دارد بره بالا پشت بوم، باید امر هم بهش بکنن که نردبون بذار، خب عاقل نردبون میذاره، با ترس بره بالا پشت بوم، حتی گربه که میو میکنه، این خب میخواد لقمه بهش بدن، آیا لقمه خودش باید بیاد یا این باید بره؟ مقدمه واجب، واجب است بدون ترشح اولاً.

ثانیاً اگر ترشح میخواد، آقایون چی میفرمایند راجع به حج؟ تا حج در زمان خودش واجب نشده است که زمانش از نهم ذی الحجه است تا آخر ذی الحجه، پس مقدماتش، پس هیچکس حج نباید بره.

راجع به فتوایی که آقایون میگن ما قبول نداریم، دور میشه که میگن برای روزه، مخصوصاً رمضان، اگر کسی جنب است قبل از اذان صبح باید حتما غسل کند، خب این حرف از کجا اومد؟ ترشح نشده هنوز، هنوز نماز صبح واجب نشده تا ترشح بشه. مبتلا به این ور و اون ور و واجب و وجوب و این حرف ها، بنابراین نقض حرف خودشون از چند جهته.

یک جهت ترشح معنا نداره، جهت دوم خب حج و عرض می شود که غسل جنابت و این حرف هاست و بُعد سوم این است که اینجا از مواردی ست که خود مقدمه هم امر داره یا ذی المقدمه امر داره، مقدمه امر نداره، ما وجوب مقدمه رو از وجوب ذی المقدمه می فهمیم.

کسی که میخواد برد مثلاً یک ساعت دیگه مشهد، خب تا نرفته مهیا نشه، وقتی رفت کجا مهیا بشه؟ تو راه؟ تو راه پول بگیره؟ تو راه لباس بپوشه؟ مقدمه واضح است وجوبش برای وجوب ذی المقدمه، منتها مقدمه گاهی یک ساعت، گاه دو ساعت، گاه یک سال، گاه کمتر، گاه بیشتر، وقت میخواد. ترشح (قطع صدا)

وانگهی این مقدمات واجب که قبل از وقت واجب واجب اند، گاه مقدمه امر ندارد، گاه مقدمه دارد. این امر داره، (فَاغْسِلُوا) امر نیست (فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ) [مائده: آیه ۶] این امر نیست؟

اگر به این مقدمه امر هم نشده بود واجب بود، امر نیست. ثالثاً سوال (هل ان الصلاه فی اول الوقت راجحه ان لا) راجح است (فلو اراد محدث قبل الوقت ان یوصلی صلاه اول الوقت متی یغتسل .. به متی اعتراض ..) (31:50)

کی؟ اگر اول وقت باید غسل کنیم، این طول داره، پس اول وقت نماز نخونده، حتی تیمم تا چه رسد غسل. حتی تیمم، وضو مقداری از وقت میگیره، میخواد اول وقت، اول وقت نمازش رو شروع کند محدث هم هست این آقا چیکار کنه؟ امر به محال شده؟

(إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] یعنی قام علی الصلاه، مهیاست، مهیاست، منتظر است، یک ساعت، دو ساعت، امام جماعت باشه بیشتر، راه زیاده باید چند تا ماشین سوار شه، خب اینکه قام الی الصلاه و میخواد برود نماز بخواند اول وقت هم تکبیر نماز بخوانه، این کی (فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ) کنه؟ پس قبل از وقته.

پس نص آیه قبل از وقته، برای اینکه (القائمون الی الصلاه لیسوا کلهم موخرین الی الصلاه قبل الوقت بعضهم .. معصومون و من .. هم یصلون فی بدئته الوقت بصوره دقیقه الذی هم محدثون .. یصلی الی الوقت متی یتوضع متی) (32:53)

بنابراین حرف آقایون خیلی عجیبه، آقایون کلاه سرش میذارن، میگن که وضو بگیرید للکون علی الطهاره، خب این مسخره است. کسی که پیش نمازه مخصوصاً و میخواد بره مسجد دو ساعت راهه از این سر تهرون تا اون سر تهرون و نماز بخونه، این وضو بگیرد للکون علی الطهاره؟

خب این میدوند که وضو برای نمازه، این وضوی دو ساعت قبل از ظهر برای نمازی ست که میخواد بره نماز بخونه، این که میدانه تناقضه، در نیت تناقضه. یک نیت واقعی که میخواد وضو بگیرد برای نماز این واقعیه، اینکه کلاه سر نیت میذارن برای کون علی الطهاره. کون علی الطهاره یعنی چه؟ للکون الی صلاته.

بنابراین هر جاش دست بزنی خرابه، اینکه وضوی قبل از وقت للکون علی الطهاره است، اگر للکون علی الطهاره باشد کلاً فتوا میدن تا اونجا که من اطلاع دارم، کلاً فتوا میدن، کلاً بر خلاف نص عقل، نص قرآن، نص حس، نص واقع، فتوا میدن که وضوی قبل از وقت نماز لو یک دقیقه، چند دقیقه بشود باید للکون علی الطهاره باشد.

اگر لصلاه باشد این وضو باطل است و شما اگر نماز با این وضو بخوانید، نماز بی وضو خوانده اید. عجب، بعضی غلائط زیاده در کل فقه از این غلائط ما زیاد داریم.

در هر صورت (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] که فاصله هرچه باشد باشد روایت هم براتون خوندم، الان عرض می شود که نص روایت رو براتون میخونم، همانی که عرض کردم بله.

(فی الحدیث عن الرسول (ص) (مَا وَقَّرَ اَلصَّلاَةَ مَنْ أَخَّرَ اَلطَّهَارَةَ لَهَا حَتَّى يَدْخُلَ وَقْتُهَا) توقیر این است که قبلاً قبل از اینکه وقت نماز و وقت حضور در محضر رب العالمین بشه، مقدمات حضور انجام شود. مقدمات حضور یکی صلاه.

حالا سوال چطور شد (قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] فقط یکی از شرایط و مقدمات صلاه اینجا ذکر شده، چون مقدمات صلاه، مکان غصبی نباشد، لباس غصبی نباشد، بدن نجس نباشد، لباس نجس نباشد، قبله رو درست تشخیص بدن، این شرایط دیگه.

مقدماتی و مقارناتی دارد صلاه که مقارنات سرجای خودش ولی از مقدمات نماز فقط وضو و غسل و تیمم ذکر شده. چرا؟ این رو آقایون فکر کنید روش، چون در کتاب این رو نیاوردیم، در عرض می شود تفسیر موضوعی فقه اضافه خواهد شد.

(لماذا یقول ربنا سبحانه و تعالی بسوره خاصه فی آیه وحیده منفرد فی القرآن نسبت به وضو اذا قمتم الی الصلاه لم یقل اذا قمتم الی الصلاه فاغسلوا و طهروا انفسکم و توجه الی القبله و لا یکون مکان غصبا و ما علی ذلک) حالا جوابش رو هم میدم.

جواب دارید بدید

(صحبت حضار)

و بقیه اش، بقیه اش هم با کمک حضرتعالی شما در کل آیات هست. (اولاً الجابره ان الآیه لا تخص الوضو انه مقدمه بس مقدمه لیست معها مقدمه اخری و انما ذکره الآیه أفضل المقدمات و أوجب المقدمات و سایر المقدمات مذکوره فی آیه اخری آیه القبله و آیه الاخری کما)

مقدمات زیاد داره، مقارن زیاد داره، مقدمات نماز در آیات دیگر ذکر شده ولکن با چند فرق. یک، اگر انسان از روی غفلت، از روی نسیان، نسیان بدون حساب، از روی نسیان، از روی غفلت با لباس نجس یا بدن نجس یا منحرف از قبله نماز خواند نمازش صحیحه یا باطله؟ صحیحه.

ولکن اگر انسان بدون طهارت یا وضو یا غسل یا تیمم نماز خوند، چند سال هم بدون طهارت نماز خوند، تمام نمازها رو باید اعاده کنه.

بنابراین (ربنا سبحانه و تعالی انتخذه وانتجب افضل و اوجب المقدمات الواجب لصلاه و هی الوضو الغسل التیمم) بقیه رو جای دیگه.

مثلاً فرض کنید (ان الصلاه تنهی عن الفحشاء و المنکر من الفحشاء ان تقوم فی مقام مغصوب من الفحشاء ان تنظر الی منزل المحرم)

بنابراین آیات دیگر کل مقدمات واجب نماز رو ذکر کرده ولی أقدم مقدمات و أوجب مقدمات وضو. در تفسیر داریم و البته نکاتی هم هست که اضافه می کنیم برای از فردا به بعد غسلتان و مسحتان.

همانطوریکه در تقدم طهارت بر صلاه اختلاف بین ما و کل فقهای اسلام، همانطور هم در وضو غسلتان و مسحتان بین ما بر مبنای نص قرآن با کل فقهای اسلام شیعتاً و سنتاً اختلاف هست.

و السلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

اللهم صلی علی محد و آل محمد