جلسه صد و دوازدهم درس خارج فقه

وضو

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین

اللهم صلی علی محمد و آل محمد

بر مبنای آیاتی از قبیل (تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ) [نحل: آیه ۸۹] که قرآن نه تنها بیان است، بلکه تبیان است و تبیان بیان فوق العادهِ ممکن و بسیار روشن است (لِكُلِّ شَيْءٍ). این (لِكُلِّ شَيْءٍ) هم درونی ست و هم برونی از نظر شرعی و علوم شرعی، عقائد شرعی، اعمال شرعی چه واجباتش، چه محرماتش، چه مستحباتش و چه مرجوحاتش و چه مباحاتش.

البته این تبیین استثنای منفی هم دارد که باید گشت و به زحمت پیدا کرد و نمونه روشن که در قرآن تنصیص نشده است و ظهور آیاتی هم برش دلالت نمی کند، تعداد ۱۷ رکعت فرائض یومیه است.

و إلّا ما اگر دقت در آیات احکام درست بکنیم، به خوبی با تصریحات و یا اشارات، اطلاقات و یا عمومات قرآن البته اطلاقات و عموماتی که یا نص اند در اطلاق و عموم و یا ظاهرند در اطلاق و عموم، کل تکالیف رو می یابیم (تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ) [نحل: آیه ۸۹].

حالا برای وضو در قرآن فقط این آیه مائده رو داریم. بله، برای غسل و تیمم در آیه نساء هم یاد شده، روی این اصل وضو که مهم ترین واجبات مقدماتی نماز است که اگر سهواً، غفلتاً، جهلاً وضو یا غسل یا تیمم ترک شود، نماز هم باطل است، بایستی اعاده شود، این وضو به حساب اینکه در یک آیه قرآنی فقط ذکر شده است باید با چه وضو باید گرفت؟ یک، آب.

آیا کمیت چیست؟ آیا کیفیت چیست؟ آیا هندسه و حدود وضو چیست؟ آیا ترتیب کدام است؟ باید در همین آیه ذکر بشه.

مثلاً مطالبی مادون وضو و مادون نماز یا مانند وضو در قرآن هست که در آیات متعدده ای بحث شده، چون در آیات متعدده ای بحث شده مانند زکات مانند حج و مانند بعضی از واجبات، بنابراین چون آیه منحصر به فرد در قرآن راجع به حج نیست، حج در یک آیه فقط ذکر نشده.

اگر در یک آیه مطالبی ذکر شده در آیه دیگر مطالبی دیگر، شرایطی دیگر، قیودی دیگر، نفی و اثبات های دیگری ذکر شده است، چون قرآن (تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ) [نحل: آیه ۸۹] است یا تبیان فردی ست یا تبیان یفسر بعضه بعضاً هست.

ولکن در اون واجبات و یا محرماتی که منحصراً در قرآن یک آیه دارد، باید تمام حدودش، کیفیاتش، قیودش، شرایطش لاسیما اصلی ذکر بشه، اگر ذکر نشود این چند نقض است. از جمله نقض (تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ) [نحل: آیه ۸۹] است.

حالا (نحن لما ننظر نجد ترتیبات هندسیات مواد ولا نجد ابداً کیفیات) پس کیفیت نداره.

(فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ) [مائده: آیه ۶] چجور؟ از بالا، از پایین، از وسط، ترتیب ارتماس یک جا دو جا نداره اصلاً (فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ) بله ترتیب ذکر شده برای اینکه (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا) [مائده: آیه ۶] فاتفریع قریبه یعنی بعد از (قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] اول کاری که شما می کنید برای قیام الی الصلاه، اول کار به عنوان مقدمه فرض واجب (فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ) [مائده: آیه ۶].

خب پس غسل وجه اولین کار وضویی ست. بعد (وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ) [مائده: آیه ۶] درست است واو از برای مطلق عطف است. ممکن است معطوف علیه مقدم بر معطوف باشد، ممکن است مقارن باشد، ممکن است مؤخر باشد.

پس جواب گروهی از برادران سنی که می گویند ترتیب نیست بین أیدیکم و مسح و فلان، چنانکه در تفسیر هم ذکر کردیم، جوابش چیه؟

دو جواب داریم. یک جواب این است که درست است که واو، نص در ترتیب نیست، برای خصوص ترتیب نیست ولکن تبعاً واو معطوفش مؤخر است از معطوف علیه، مگر دلیلی بر خلافش داشته باشیم.

گفتند فلان و فلان و فلان و فلان منزل ما آمدند، فلان اول مقدم است، دومی دوم است، سومی سوم است، مگر قرینه خاص داشته باشیم برای اینکه موخر مقدم است یا مقدم موخر است یا مقدم و مؤخر یکسان و همسانند.

قاعده فصاحت مخصوصاً فصاحت علیای ربانی الهی، قاعده فصاحت علیا و بلاغت علیا در بیان قرآن این است که در جایی که قرینه ای بر تقدم یا تأخر یا موازات معطوف و معطوف علیه نداریم بگیم که معطوف علیه مقدم است و معطوف مؤخر است. این یک جواب.

جواب دوم روشن تره، ببینید عطف چیکار میکنه؟ (العطف یعطف المعطوف الی المعطوف علیه مع کل اصوله و فروعه مقارناته قیوده سلبیاته و ایجابیاته)

اگر گفتیم که (جاء زید و عمر ضاحکاً) این ضاحکاً به زید هم میخوره، عمر ضاحکاً، زید هم ضاحکاً. (رأیت زید و عمر جالساً) جالساً نباشه، جالساً جالساً نصه، جالساً این جالساً هم مربوط به عمر است و هم مربوط به زید است، مربوط به عمر است نصاً مربوط به زید است عطفاً.

(جاء زید و عمر) این واو عمر را عطف می کند به زید، نه عطف عمر است به زید فقط، بلکه عطف عمر است به زید با کل حالاتی که زید دارد یا عمر دارد، مخصوصاً کل حالاتی که معطوف علیه دارد عطف منتقل می کند این حالات رو به معطوف.

همچنین (فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ) [مائده: آیه ۶] وَ أیدیکم فَأیدیکمه برای اینکه واو عطف به فاست، پس واو معنی فا میده. پس در دو بُعد ما جواب گروه زیادی از برادران سنی رو میدیم که ترتیب هست.

اول وجوه، بعد أیدی، بعد رئوس، بعد أرجل. پس این واو هم به عنوان واو بودن که ظاهر در تقدم معطوف علیه است بر معطوف و هم به عنوان اینکه واو عطف است و فاء را شامل است. پس اینجور میشه (فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وفَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا) این فاء میاد به حساب عطفی که مقتضای واو است.

خب بنابراین ترتیب در آیه کلاً ذکر شده. آنجا که ترتیب شرط است ترتیب ذکر شده، آنجا که ترتیب شرط نیست چرا ذکر بشه؟ اگر ترتیب شرط است ذکر شده اول وجوه، بعد أیدی، بعد رئوس، بعد أرجل ذکر شده، (فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ) [مائده: آیه ۶].

اونجا که ترتیب ذکر شده است، ترتیب، ترتیب مربع. اول وجوه، بعد أیدی، بعد رئوس، بعد أرجل و اما آیا بین اجزاء وجوه عرض می شود که اجزاء وجوه هم ترتیبه؟ یعنی از بالا به پایین، از پایین به بالا، وسط، ترتیبی، رمسی؟ نخیر، چون ترتیب در وجوه ذکر نشده است، ذکر شده است ماء که (فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً) [مائده: آیه ۶] ماء است ترتیب است، حد هندسی ست، هم ماء ذکر شده بعداً، هم ترتیب ذکر شده هم حد هندسی.

وجوه، یعنی وجوه دیگه گوش و داخل چشم و داخل بینی که فقهای سنی میگن نیست. حد هندسی ذکر شده. آن مقداری که صدق وجوه میکنه. (أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ) بین رئوس اسابه تا مرافق در سه احتمال که ما احتمال سوم رو قبول داریم که هم از این ور درسته و هم از این ور درسته، نه شیعه ایم نه سنی، البته از این طرف بهتره.

خب ترتیب در عرض می شود که در وجوه ذکر نشده، در أیدی هم ذکر نشده، در رئوس هم ذکر نشده، در أرجل هم ذکر نشده، پس آنچه

(صحبت حضار)

بله؟

(صحبت حضار)

نه در خودش ترتیب، یعنی در وجوه ترتیب بالا و پایین و وسط این ها ننوشته ولی ترتیب این غسلتین و مسحتین هست ولیکن ترتیب خودی نه ترتیب غیر.

ترتیب خودی هندسه اش ذکر شده که چقدر وجه، چقدر بعض رأس، چقدر بعض عرض می شود که، ترتیب بین هم ذکر شده هندسه اش ذکر شده و مساحتش.

عرض می شود که و همچنین ماء ذکر شده ولکن آنچه ذکر نشده است پس شرط نیست. در وجوه ذکر نشده است چجور، کیفیت ذکر نشده است پس شرط نیست. در أیدی هم ذکر نشده به اون بیانی که خواهیم کرد که (إِلَى الْمَرَافِقِ) [مائده: آیه ۶] غایت مغسوله غایت غسل نیست.

اگر ذکر نشده است در أیدی که ذکر هم نشده است پس در أیدی چه از بالا از عرض می شود که مرافق تا رئوس اسابه، چه از رئوس اسابه تا مرافق، چه از وسط به بالا، چه از وسط به پایین چه ترتیبی، چه ارتماسی تمام در این اطلاق مراد است.

در رئوس هم همینطوره، در رئوس هر مقدار سر است بعضش (وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ) [مائده: آیه ۶] با بای تبعیضه، چون مسح متعدی به نفسه دیگه (وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ) نفرمود ولی أرجلکم هست (وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ) یعنی اون مقدار که صدق سر می کند بعضیشو مسح کنید، جلو، عقب، اینور، اینور بالا، از بالا به پایین، از پایین به بالا، هر جور میخواد باشه، اینم به طور مطلق.

راجع به أرجل هم را اینکه رجلینه، خب رجلین اگر ترتیب میداشت باید می گفت که اول رجل یمین، بعد یسار یا یسار بعد یمین ولی ترتیب ذکر نشده.

بنابراین در رجلین هم به اطلاق آیه ما سه جور می تونیم مسح کنیم، یکی با دو دست یکجا دو پا را، با دست راست پای راست را با دست چپ پای چپ را به ترتیب، یا با دست چپ پای راست رو با دست راست پای چپ رو، هر جور می خواید شما، کما اینکه صورت رو هر جور می خواید بشورید، دست ها رو هرجور می خواید بشورید، در مسح سر هر طور می خواید مسح کنید در مسح پا پای راست جلو پای چپ جلو یا با هم، با دست راست چپ را با دست چپ راست را یا با دست راست راست را یا دست چپ چپ را، ولکن این کیفیات ذکر نشده.

بنابر مبنای عدم ذکر کیفیات، اولاً و ثانیاً در هیچ آیه ای از آیات قرآن کیفیات ذکر نشده. این بر خلاف مثل حج است و عرض می شود که زکات است و واجبات دیگر که اگر در آیه ای از آیات کل شروط، کل قیود، سلبیات، ایجابیات ذکر نشده است محول است باید انجام داد.

آیه وضو همین آیه منحصر به فرد است و هیچ جای قرآن نه وضو هست نه شرائطش، نه خصوصیاتش، نه مقدماتش، نه سلبیاتش، نه ایجابیاتش، بنابراین مطمئن بشیم که از باب (تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ) [نحل: آیه ۸۹] (هَذَا بَيَانٌ لِلنَّاسِ) [آل عمران: آیه ۱۳۸] (أَوَلَمْ يَكْفِهِمْ أَنَّا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ يُتْلَى عَلَيْهِمْ) [العنکبوت: آیه ۵۱].

بنابراین سنت کاری نمیتونه بکنه، حتی اگر سنت قطعیه هم بیاد، قطعیه ها، سنت قطعیه هم بیاد که بین رجلین ترتیب است، قبول نمی کنیم.

در کیفیت، مثلاً ما رجل رو از نوک انگشتان تا کعب یا به عکس، از نوک انگشتان تا کعب یا به عکس درسته، پس پنج شش جور کیفیت است که هر پنج شش جور کیفیت بنا بر نص اطلاق آیه، در چند بُعد، نص در چند بُعد، نص اطلاق آیه که در هیچ آیه ای از آیات قرآن هیچ قیدی، هیچ خصوصیتی، هیچ ترتیبی، هیچ کیفیتی، هیچ تقدم و تأخری ذکر نشده، میگیم مطمئناً کیفیتی، نه ترتیبی، نه کیفیتی، در مسح رجلین نیست.

(صحبت حضار) اطلاق رو روایت نمیتونه مقید بکنه؟

حالا عرض می کنیم، مگر عرض نکردیم که وضو فقط یک آیه داره و یک آیه داره آیا در یک آیه کل شروطات لازم وضو باید ذکر بشه یا نه؟ در صورتی می شود ذکر نشه که آیات دیگر تبیین کنه، چون آیات دیگر تبیین نکرده و این آیه هم تبیین نکرده، بنابراین اطلاقش نص است یا حداقل ظاهر است یا نص در اطلاق است یا ظاهر در اطلاق است.

سوال، خب یدین چی؟ در یدین ترتیب هست یا نه؟ بله. در رجلین ترتیب نیست، از نظر ترتیب عرض می شود که نسبت به یکدیگر.

در وجه ترتیب کیفیتی نیست، در ید ترتیب کیفیتی نیست، ولکن ترتیت جلو و عقب که هست، کل مسلمون ها بلا اختلاف با کل روایات ضرورت قطعیه فوقانی ست که حتی یک نفر منحرف مسلمان هم از نظر فقاهتی نگفته است که ممکن است دو دست رو با هم بشویید، جایز است دست چپ را قبل از دست راست، نخیر همه می گویند طبق روایات، طبق ضرورت عملی که دست راست مقدم است بر دست چپ.

اگر کسی این سوال رو بکنه، اگر آیه، آیه وضو در مقام بیان هیچ کیفیتی نیست، بلکه فقط کمیت است، ترتیب است، ماء هست، هندسه مقدار غسل و مسح است، اما در مقام بیان کیفیت شستن نیست و در مقام بیان ترتیب هم ترتیب رو بیان کرده، میگیم پس چرا ترتیب عرض می شود که یدین رو بیان نکرده؟

آیه در مقام بیان ترتیب هست بدون شک، بدون شک ترتیب چنانکه عرض کردیم اول صورت، بعد دست ها، بعد مسح سر و الی آخر. چون آیه در مقام بیان ترتیب هست پس عدم ذکر ترتیب در یدین باید دلیل باشد، نص باشد یا ظاهر باشد به طور بیّن در اینکه در یدین ترتیب نیست. دو جواب داره.

جواب اول این است که اصولاً در غسل یدین آدم دو تا دست رو میشوره یا زیر شیر یا آب میریزه خب باید آب میریزه رو این دست بشوره دیگه، حتی در ارتماس دو تا دست رو میکنه توی حوض، پس این خیلی کم رنگ است، خیلی اقلیت دارد دو تا با هم.

(صحبت حضار) حاج آقا دو تا برای اینکه به ما گفتن اینطوری بگیریم .. نه

حالا، اگه نگن، اصولاً در موقع نزول آیه

(صحبت حضار) دو تا دست رو با هم نمیشوره، اما میتونه اول دست چپ رو بشوره، بعد هم دست راست رو.

میدونم جواب میدم الان، عرض می کنم، جواب اول مربوط به این است که دو تا دست رفت کنار چون شستن دو دست با هم حتی ارتماساً تا چه رسد ترتیباً نیست. ولکن عرض می شود که اشکال دوم.

اشکال دوم این است که خب ترتیب نیست، اگه ترتیب نیست عرض می شود که یعنی با هم شستن نیست، ولی ترتیب هست، یا نه؟ این ترتیب از کجا میاد؟

میگیم اینکه این ترتیب از سنت قطعیه بلاخلاف استفاده میشه

(صحبت حضار) این سنت قطعیه مخالف نص قرآن؟

نخیر نه، برای اینکه

(صحبت حضار)

برای اینکه عرض کردیم نص نیست ظاهر هم نیست، ببینید (وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ) [مائده: آیه ۶] نه نص است نه اطلاق است در عدم ترتیب چرا؟ نص نیست اطلاق است برای چی؟ برای اینکه اصلاً با هم شستن نمیشه، میمونه ترتیب.

این ترتیب که میمونه ترتیب بین یدین ذکر نشده محول است بر اطیعوا الرسول

(صحبت حضار) با هم شستنش که میشه

بله خیلی کمرنگه، خیلی با هم شستن در ارتماسش کمرنگه تا چه رسد در عرض می شود ترتیبش. در ترتیب کسی دو دست رو با هم با چی میشوره؟ با صورت میشوره با پا میشوره با شکم میشوره؟

(صحبت حضار)

خب اون ارتماسه

پس در ترتیب که معمولاً ترتیب بوده چون آب حوض و نهر نبوده سابقاً در موقع نزول آیه، در موقع نزول آیه که محور دلالتی آیه است این عرض می شود که شستن با شکم میشوره؟ کسی دیگه میریزه؟ اما ارتماس، ارتماس خیلی کمرنگ بوده و هست.

بنابراین نه نص است است آیه در اطلاقش، نه ظاهر است در اطلاقش، بلکه اطلاق بسیار کمرنگ کمرنگی دارد در اینکه عرض می شود که این دو دست ترتیب نداره، خیلی کمرنگه. این ترتیب ندارد که به اطلاق کمرنگ آیه است این ترتیب دارد سنت قطعیه و ضرورت قطعیه این مطلب رو عرض می شود که حل میکنه که اطیعوا الرسول تبیین میکنه.

بنابراین اطیعوالله در مواردی که بیّن نیست بین کرده، اطیعوا الرسول در مواردی که خیلی خیلی کمرنگ است تساوی و خیلی خیلی کم رنگ است حتی در ارتماسش تا چه رسه عرض می شود ترتیبش، در اینجا عرض می شود که تبیین به عهده سنته.

و اما راجع به سایر ترتیبات، راجع به ترتیب اجزاء صورت روایات مختلفه، راجع به کیفیت شستن دست از بالا به پایینه، از پایین به بالاست، روایات مختلفه، راجب به پا روایات مختلفه، این روایات مختلف چیزی به بار نمیاره، ولی روایات مختلف رو ما عرض می کنیم بر اطلاق کالنص آیه یا ظاهر آیه اطلاق می کنیم.

اما در مورد اینکه دو دست، آیا دست راست مقدم است یا دست چپ مقدم است، سنت قطعیه تبیین کرده است و مطلبی عرض می شود مطلبی مخفی ما نداریم و این سنت قطعیه بلا استثناء سنت، رأی، فتوا، نظر حتی از منحرف ترین منحرفین مسلمان، دست راست مقدم بر دست چپ است. حداقل اطیعوالرسول.

ولکن روایاتی که، تکرار می کنیم، روایاتی که در باب کیفیت شستن صورت، دست، مسح سر، مسح پاست مختلفه، غیر مختلف رو عرض می کنیم بر آیات بر آیه وضو که اطلاق کالنص یا ظاهر کالنص یا نص دارد در اینکه ترتیبی در اجزای صورت، در اجزای دست، در اجزای عرض می شود سر، مسح، در اجزای پا هرگز وجود ندارد. این مطلب اول.

مطلب دوم (فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ) [مائده: آیه ۶] آیا ما نیت قربت برای وضو استفاده می کنیم از آیه یا نه؟ یه اشاره ای می کنم چون در بحث تفسیر مفصل هست.

(إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] صلاه عبادت هست یا نه؟ بله. پس (قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] یعنی قمتم الی العباده. قمتم الی العباده فاغسلوا تفریعه.

از این تفریع استفاده می شود که همانطوری که صلاه عبادت است، وضو تیمم و غسل هم عبادت است. چون این تفریع، این مطلب رو می رسونه که وقتی (إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] وقتی که به صلاه که مهم ترین عبادات است قیام کردید (فَاغْسِلُوا) [مائده: آیه ۶].

مطلبی که یادمه این است که دنباله (قُمْتُمْ) دیروز، یه اضافه ای داریم که یادم رفت عرض کنم. (قُمْتُمْ) عرض کردیم که مواردی دارد که یکی از مواردی که ذکر کردیم، این است که اصولاً در مقابل صلاه که عمودالدین و عماد الیقین است دیگر عبادات نقشی ندارند، مخصوصاً اگر دیگر عبادات انجام شود، حج و زکات و خمس و امر و نهی و جهاد و جانبازی ولی نماز نخونی فایده نداره، بنابراین أهم عبادات و أهم احکام فردی از نظر عبادی عرض می شود که صلاه است.

بنابراین (قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] تمام قعودهای خواب و بیداری را، تمام قیام های بیداری را، چه قیام برای زندگی عادی باشد، چه قیام فی سبیل الله باشد، حتی قیام فی سبیل الله، جهاد، امر، نهی، همه در مقابل این (قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] قیام نیستند.

اگر دوران امر شد بین امر و نهی و جهاد و فلان و نماز، نماز مقدم است. پس (قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] تمام قیامات رو میگه اولاً. ثانیاً (قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] در ذیل می فرماید که باید اقامه بشد و إلاّ أتیتمُ الصلاه. کما اینکه در بعضی از آیات راجع به منافقین دارد که اتیان صلاه، اقامه نیست.

بنابراین صلاه نباید زمین خورده بشه، همونطوری که بقیه عرض می شود که قُم ها و بقیه قیام ها حتی قیام های لله در مقابل قیام الی صلاه قیام نیست، این صلاه هم باید زمین خورده نباشد.

بنابراین دو اقامه است. یک اقامه صلاه است در اصل، یک اقامه صلاه است در عرض می شود که در مقابل سایر قیام ها ولو قیام های فی سبیل الله. اینم یک نکته ای بود که یادم رفته بود.

خب حالا

(صحبت حضار)

(قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶]

صلاه چیه؟ صلاه اقیم الصلاه، اقیم الصلاه، اقیم الصلاه، در حدود بیش از صد جا لفظ صلاه در قرآن هست. اهمیت صلاه این است که در حدود صد جا الصلاه در حدود بله ۷۸ جا در قرآن الصلاه یاد شده و از لقاءلله ۲۹ جا و عبادت الله که محور اصلی و نمونه اصلی قُمّی و قله ای نماز است ذکر شده، برای اینکه وضو یک جا، جهاد چند جا، امر چند جا، عرض می شود که حج چند جا.

بنابراین (قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] دارای دو اقامه است، یک اقامه برطرف کردن کل قیام ها در موقع قیام الی الصلاه مخصوصاً وقتی که وقت داره تموم میشه، بُعد دوم (الصَّلَاةَ) (إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ) [العنکبوت: آیه ۴۵].

خب این (تَنْهَى) دو بُعد داره، یک بُعدش در خود صلاه است، یک بُعدش خارج صلاته. اگر صلاه را در خود صلاه ناهی از فحشاء و منکر بدانید که فحشاء و منکر، ترک واجباتی ست در ضمن صلاه و فعل محرم درون صلاه، (ترک واجبات ضمن الصلاه و فعل محرم ضمن الصلاه) (تنهی المرحله اولی من تنهی ترک واجبات ضمن الصلاه تنهی و فعل محرمات ضمن صلاه تنهی)

بنابراین ما لزومی ندارد بگیم چنین و چنان و بالا و پایین و نایینی از این ور آخوند این طرف شیخ، نخیر (إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى) آیا در مکان غصبی قرار گرفتن حرام است؟ بله. آیا لباس غصبی به تن کردن حرام است؟ بله. در صلاه حرام تره، چون در صلاه که عباده الله است، در عباده الله عصیان الله؟

پس (إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَی) [العنکبوت: آیه ۴۵] محور اولش که اگر اون نباشه تنهی نیست که، صلاه تنهی میشه اصلاً خودش، تنهی هست تنها میشه، چون دو محور داره یک محور درون مرزی و یک محور برون مرزی.

اگر محور برون مرزی نیست، نماز میخونه ولی خدایی نکرده عرق هم میخوره دزدی هم میکنه، ولکن اگر در خود نماز هم واجباتش رو ترک کنه، مثلاً سلام کردن به شما، شما جواب نمیدی، نمازت باطله. نظر از روی شهوت به نامحرم کنی حرامه.

هر واجبی را در ضمن صلاه، غیر صلاه ترک کنی و هر حرامی رو انجام بدید نمازتون باطل میشه. چرا؟ چون (إِنَّ الصَّلَاةَ) [العنکبوت: آیه ۴۵] اون یکی صلاه نیست، نمازی که ناهی درون مرزی از فحشاء و منکره اصلاً نماز نیست.

بنابراین اینجا (إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] الصلاه همان صلاتی ست که تنهی ست، همون صلاتی که از فحشاء و منکر ترک کند، همان صلاتی که اقیم نیست، قیود و شروطی که در نماز هست، اقیموا، تنهی، (أَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي) [طه: آیه ۱۴] عرض می شود که یا آیات دیگر که خصوصیات درونی و برونی نماز رو عرض می شود که ذکر می کنند.

خب ما به این مقدار اکتفا می کنیم و گوش می کنیم به سوالاتی که آقایون دارند که جواب بدیم. اگر سوالی نیست بحث رو تموم کنیم.

(صحبت حضار)

ببینید

(صحبت حضار) شما یک مثال زدید، بله ارتماسیش رو قبول دارم، ولی اینکه اول باید راست شسته بشه بعد چپ، از کجا اومده؟

جواب شما این است که اون اطلاقی که راجع به کیفیت صورت و کیفیت شستن دست و کیفیت مسح و پا هست اون اطلاق راجع به ترتیب بین یدین هست یا نه؟ نیست، نیست، اطلاق نیست.

اطلاق در ترتیب

(صحبت حضار) (فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ) [مائده: آیه ۶]

(أَيْدِيَكُمْ) نص در برابر أیدی است؟ نخیر، ظاهر در برابر أیدی است؟ نخیر، چون برابری ارتماسش خیلی کمرنگ است تا چه ولیکن

(صحبت حضار)

پس تقدم و تأخر این نه نص است نه ظاهر بیّن، بلکه مطلق است. این مطلق قابل تقیید است به سنت قطعیه که بلا خلاف بین کل مسلمین این مطلب هست هیچ کس اختلافی نکرده.

وانگهی مطلب دوم، در سایر ترتیباتی که اطلاقش نص است یا اطلاقش ظاهر است روایات مختلفه، (30:22) یک دونه روایت یک دونه اشاره که بر خلاف این باشد نداریم.

بنابراین سرجمع ما مطمئن میشیم که در یدین منتها مطلب مهم این است که ما هم در غسلتین و هم در مسحتین، هم با فقهای شیعه و هم با فقهای سنی اختلاف داریم. ما نه قرآن اختلاف داره. قرآن اگر دقت شود و تدبر شود و تمام ریزه کاری های ادبیِ لفظی و معنوی در نظر گرفته شود که آقایون مراجعه به الفرقان بکنید و مراجعه به تبصره الفقها بکنید ما هم اشارتاً عرض می کنیم، هر چه دقت بشود ما در مقابل سنی ها حرف داریم، در مقابلشون حرف داریم.

سنی ها مثلاً میگن که در شستن صورت گوش ها داخله، داخل بینی داخله، داخل . میگم صورت آیا داخل بینی صورته؟ داخل چشم صورته؟ صورت اونی که مواجهه است انسان (الوجه ما یواجه به و یواجه) داخل بینی مواجه است؟ داخل دهان مواجه است؟ داخل گوش نه مواجه است داخل گوش و نه صورت است.

یا فرض کنید راجع به فتوای شیعه که میگن از بالا به پایین، میگن نص در اطلاق است که از هر طرف، یا راجع به دست ها مهم دست هاست، راجع به دست ها ترتیبش معلومه، راجع به اینکه دست را از نوک انگشت تا آرنج که سنی ها میگن، إلاّ ما (31:54) یا از آرنج و مرفق تا نوک انگشت چنانکه شیعه ها میگن إلا بعضی مثل سید مرتضی اختلاف داره یا نخیر هر دوش جایزه.

ما میگیم هر دوش جایزه، چرا؟ برای اینکه (إِلَى) غایت غسل نیست، غایت مغسوله. اگر (إِلَى) غایت غسل باشد پنج اشکال لفظی ادبی و معنوی عرض می شود که وارد است و از جمله این اشکالات عرض می شود که رجلینه. در رجلین که چنانکه بحث خواهیم کرد ان شاء الله، دیگه هم خسته شدم، هم خسته شدید، مطلب کافیست. ان شاء الله

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

اللهم صلی علی محمد و آل محمد