بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین
اللّهم صل علی محمد و آل محمد
بحث در صلوات خمسه و اوقات پنجگانه بر مبنای پنج آیه قرآنی مسلم است، آیه چهل سوره ق، آیه هیجده سوره روم، آیه سی و هفت سوره اسراء، آیه صد و چهارده سوره هود، آیه پنجاه و هشت سوره نور و آیاتی دیگر.
از جمله آیاتی که تعداد صلوات و تعیین اوقات پنجگانه نماز رو تا اندازه ای تبیین می کند، آیه چهلم سوره ق است. (أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ) [ق: آیه ۳۹] (وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَأَدْبَارَ السُّجُودِ) [ق: آیه ۴۰].
این (سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ) اصولاً هر جا تسبیحِ خالی ست با حمد است و هر جا حمد خالی ست با تسبیح است به دلیل آیاتی از قبیل همین آیه که (وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ) [ق: آیه ۳۹].
تسبیح به تنهایی کافی نیست، حمد هم به تنهایی کافی نیست. چون تسبیح رب سر از عدم او درمیاره. خدا چنین نیست، چنین نیست، چنین نیست، چنین نیست، نیست، نیست، سر از نیستی مطلق درمیاره، اگر هم، این در بُعد سلبی.
در بُعد سلبی که صفات کل مخلوقان را از حق سبحانه و تعالی سلب کنیم، سر از عدم مطلق در میاریم. در بُعد ایجابی هم که حمد است چنین است، چنین است، چنین است، چنین است، سر از تشبیه در میاره. موجود است، عالم است، قادر است، سمیع است، بصیر است، این است ها در مفهوم ها، همون است های حالت امکان است.
موجود است، از موجود چه می فهمیم؟ وجود خودمون رو می فهمیم. عالم است، قادر است، حیّ است، سمیع است، بصیر است. و همچنین از این صفات ایجابی، ما اگر سلبی در کار نباشد ایجاب صفات و ذوات خودمون رو می فهمیم، بنابراین (وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ) [ق: آیه ۳۹].
با ایجاب باید سلب کنیم، با سلب که نمیشه ایجاب کرد. با ایجاب تنهام، ایجاب، ایجاب صفاتی ست که مشابه اون صفات برای ما متصور میشه، بنابراین باید با ایجاب سلب کرد. (سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ) یعنی خدا موجود است نه مانند وجودات ما، عالم است نه مانند علم ما، این نه با آره، سلب با اثبات، باید هر دو توام باشد.
و چنانکه عرض کردیم سلب مطلق سر از مطلق سلب در میاره، و ایجاب مطلق، سر از مطلق ایجاب در میاره و مطلق سلب همون سلب عرض می شود که کائنات است، ممکنات است و مطلق ایجاب همون ایجاب ممکنات است.
بنابراین (سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ) یعنی اگر میگیم که خدا عالم است، عالم است نه مانند علم ما، (سَبِّحْ بِحَمْدِ) یعنی با عالم است حمل می کنیم با نمانند علم ما تنزیه می کنیم او رو از علم خودمون. موجود است نه همچون وجود ما، سمیع است نه همچون سمع ما، بصیر است نه همچون بصر ما، حیّ است نه همچون حیات ما.
بنابراین ما چون با سلب بیشتر رفیقیم، ایجاب او رم در برابر سلب تبیّن می کنیم و تبیین می کنیم و این عرض می شود درسته و کل صلوات اینطوره.
بنابراین آیاتی که تسبیح خالی دارد به معونه آیات (وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ) [ق: آیه ۳۹] یعنی تسبیح با حمد. آیاتی هم که حمد خالی دارد به معونه این گونه آیات، این تسبیح به حمده، تسبیح خالی نیست، حمد خالی نیست، تسبیح به حمده.
حالا (فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ) [ق: آیه ۳۹] البته مخاطب در، (قطع صدا)
بَعد در بُعد دوم در بُعد رسالتی، در بُعد شخصی و در بُعد نوعی. در بُعد شخصی اول رسول الله صلوات الله علیه مأمور است که تسبیح کند به حمد رب و بَعد در بُعد رسالتی مأمور است که به مرسل علیهم تبیبن کند که تسبیح کنید (بِحَمْدِ رَبِّكَ).
بنابراین نمی شود گفت که (سَبِّحْ) مفرد است و این خطاب مفرد رسول الله فقطه نخیر. محمد صلوات الله علیه نیست، رسول الله است، رسول الله در بُعد شخصی اولاً (سَبِّحْ) و در بُعد مرسل علیهم عرض می شود که به طور کلی.
خب (قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ) [ق: آیه ۳۹] ما راجع به نماز صبح (قُرْآنَ الْفَجْرِ) [الإسراء: آیه ۷۸] داریم دیگه. اگر قرآن فجر به تنهایی بود ما خیال می کردیم که نماز صبح رو فقط در موقع فجر باید خوند، اگر از طلوع فجر بگذرد تا قبل از طلوع آفتاب این نماز درست نیست، چون نماز فجر است.
اگر نماز صبح بود از فجر تا قبل طلوع شمس صادق بود، ولکن چون صلاة با قرآن الفجر است (أَقِمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ) [الإسراء: آیه ۷۸] خواندنی فجر یعنی این نماز، نماز فجره، نماز فجر نمازی ست که در موقع طلوع فجر عرض می شود خوانده میشه، ولکن
(صحبت حضار) یعنی شروعش تو طلوعه؟
نه اونجا شروع نیستش که، اونجا کلی ست ببینید. عرض می شود و قرآن، خواندنی صلاة فجر را بخوانید. خواندنی فجر چیه؟ همین صلاة صبحه. صلاة صبح که اسمش صلاة فجره، بنابراین اگر یک ساعت و نیم بین طلوع فجر و طلوع آفتاب هست، اون همون اوقات عوام و اوقات اول عرض می شود که صلاة فجره.
مثل صلاة ظهر، صلاة ظهر یعنی ظهر، عصر نیست، صلاة عصر یعنی عصر، ظهر نیست، صلاة عشا یعنی عشا، مغرب نیست، صلاة مغرب یعنی مغرب، عشا نیست.
عرض می شود ما چند بحث داریم، یک بحث این است که آیا اصولاً این صلوات خمسه که صلاة فجر است و صلاة ظهر است و صلاة عصر است و صلاة عشا هست و صلاة مغرب، این ها وقتشون با هم جداست غیر از صلاة صبح یا نخیر باهم میشه خوند؟ ظهرین رو باهم بخوانیم، عصرین رو باهم بخوانیم، صلاة (قطع صدا)
و فصل بین ظهرین و عشائین ما باید بحث کنیم.
اول از نقطه نظر اسما میگیم که خب وقتی گفتن صلاة ظهر ظهیره در قرآن دارد در سوره نور، صلاة ظهر، صلاة ظهر یعنی صلاتی که ظهر باید خونده بشه. آیا می شود بگیم صلاة ظهر و این صلاة رو عصر بخونیم؟ نه قاعدتاً اینطور نیست.
یا صلاة مساء که عصر است این صلاة رو یه مقداری بعد از ظهر بخونیم اینم درست نیست. یا فرض کنید که بعد طلوع فجر نزدیک آفتاب بخونیم اینم درست نیست.
ولکن با ادله دیگر قرآنی و در ضمن حدیثی استفاده می کنیم که بله أفضل اوقات صلاة صبح عند الفجر است و أفضل ظهر عندالظهر است و أفضل عصر عندالعصر است، أفضل مغرب عندالمغرب است، أفضل عشا عندالعشاعه.
از جمله این آیه است، ببینید (فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ) [ق: آیه ۳۹] پس این صلاة فجر صلاة فجره ولکن دو مرحله دارد، یک مرحله أفضلیت وقتی ست که عندالفجر است و یک مرحله اجزا است که قبل از طلوع شمسه. اگر (قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ) نبود صلاة فجر را باید فقط فجر خوند، اگر از فجر بگذرد این قضا میشه.
کما اینکه اگر هم نماز صبح را بعد طلوع آفتاب بخونیم قضاست، نماز ظهر رو عرض می شود که نماز عصر رو بعد غروب شمس بخونیم قضاست، همینطور هم اگر این عرض می شود که (قُرْآنَ الْفَجْرِ) فقط بود و (قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ) [ق: آیه ۳۹] نبود می گفتیم که خب در مقابل فجر باید خونده بشه، اگر بعد از فجر خونده شه باطله.
ولکن این (قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ) تبیین کرده است جواز تأخیر نماز صبح را تا قبل از طلوع شمس، ولکن اسمش چیه؟ اسم خاص نماز صبح قرآن الفجره، و این اسم خاص تخصیص می دهد أفضلیت انجام نماز صبح را عندالفجر و (قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ) [ق: آیه ۳۹] تبیین می کند که جائز است نماز فجر را، تأخیر از فجر تا قبل از عرض می شود که آفتاب.
و همچنین (وَقَبْلَ الْغُرُوبِ) [ق: آیه ۳۹] (قَبْلَ الْغُرُوبِ) خب صلاة عصر عصره، عصر تا غروب فاصله داره. مثلاً اگر روزها دوازده ساعته، از ساعت دوازده تا شیش، شیش ساعته، این شیش ساعت صلاة ظهر مثلاً یک ساعته عرض می شود که از اول ظهر تا ظهر گذشته بعد صلاة عصر ساعت مثلاً سه و چهار، اما ده دقیقه پنج، دقیقه مونده به غروب نماز خوندن این مثلاً گفته می شود درست نیست. ولکن قبل الغروب دلیل است بر اینکه نماز عصر (قطع صدا)
(وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَأَدْبَارَ السُّجُودِ) [ق: آیه ۴۰] (مِنَ اللَّيْلِ) شامل نماز مغرب است و شامل نماز عشاست و (أَدْبَارَ السُّجُودِ).
حالا کسی بگد که این جا نماز صبح ذکر شد، (قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ) [ق: آیه ۳۹]
(صحبت حضار)
بله؟
(صحبت حضار) (أَدْبَارَ السُّجُودِ) [ق: آیه ۴۰]
(أَدْبَارَ السُّجُودِ) [ق: آیه ۴۰] بله، نماز صبح ذکر شد که قبل از طلوع شمسه و نماز عصر هم ذکر شد که قبل از غروبه و عشاعین هم ذکر شد که (مِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ) [ق: آیه ۴۰] بنابراین چی ذکر نشده؟ نماز ظهر ذکر نشده.
جواب این است که (قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ) [ق: آیه ۳۹] نماز ظهر و عصر هر دو را شامل است. و لاسیما به معونه آیاتی که نماز ظهر را تبیین کرده است صلاة وسطاست، عرض می شود که
(صحبت حضار)
بله؟
(صحبت حضار) (قَبْلَ الْغُرُوبِ) [ق: آیه ۳۹]
(قَبْلَ الْغُرُوبِ) [ق: آیه ۳۹] بله، قبل غروب شمس
خب مطلب این است که آیا وقت نماز عصر تا کیه؟ تا مغرب است چنانکه نوعاً آقایون می فرمایند یا نه تا غروب شمسه؟ به دلیل این آیه (قَبْلَ الْغُرُوبِ) [ق: آیه ۳۹] و عرض می شود که (قَبْلَ الْغُرُوبِ) [ق: آیه ۳۹] و آیه دیگر قبل غروب شمس، این دو آیه دلیل بر این است که غروب قرص مناطه، چون غروب شمس در موقع عرض می شود مغرب که نیستش که، بین غروب شمس مغرب، ده دوازده دقیقه فاصله است.
بنابراین این دو آیه نص است برای اینکه نماز عصر قبل از غروب قرص است، نه قبل از مغرب است. یعنی بین غروب قرص خورشید تا مغرب هیچ نمازی از نمازهای واجب اصلاً نیست.
مگر نماز عصر انسان بعد از غروب شمس بخواند این عرض می شود که قضاست. اما صلاة ادا، نماز ادا عرض می شود که در وقت های معین است و این وقت بین غروب شمس و عرض می شود که مغرب این وقت هیچ نماز ادایی نیست.
(صحبت حضار) پس تکلیف این نمازهای اهل سنت که تا قرص تموم شد، سریع میخونن چی میشه؟
خب دیگه محجوجن به این دلیل، به دلیل این آیه محجوجن، درست نیستش. این یک آیه.
(صحبت حضار) هم روزه هاشون رو افطار میکنن، هم نمازهاشون رو
بله
(صحبت حضار)
شیعه هام اینطوره، نوعاً شیعه هام اینطوره، یعنی نوعاً فتاوای فقهای شیعه این است که تا قبل از مغرب وقته، ولی به نص این دو آیه قبل از غروبه.
آیا غروب شمس که شد، آیا غروب قرص، غروب قرص است یا بیشتر از غروب قرصه؟ غروب قرصه. شمس چیه؟ شمس خود خورشیده. خود خورشید که غروب کرد نماز عصر کلاً.
صحبت می کردیم در بیروت، یک جلسه از من سوال شد که آیا وقتی که توپ میزنن، می شود افطار کرد یا نه؟ گفتم نخیر توپ زدن دلیل نیست. گفت پس کی؟ گفتم که باید صدق اللیل بکنه (ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ) [بقره: آیه ۱۸۷].
یکیشون گفتش که خب آقایون فقها میگن که تا قبل از غروب تا غروب شمس تا غروب شمس کافیه، عرض می شود که صیام رو از غروب شمس میشه خورد، گفتم نه غروب شمس صدق لیل نمیکنه (ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ) [بقره: آیه ۱۸۷].
خب حالا آیه دوم سوره روم (قطع صدا)
(فَسُبْحَانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ وَحِينَ تُصْبِحُونَ) [روم: آیه ۱۷] (قطع صدا)
تا قبل غروب شمس و قبل از غروب است به دلیل اون دو آیه (وَحِينَ تُصْبِحُونَ) [روم: آیه ۱۷] (تُصْبِحُونَ) هم اعم است از کل وقت بین طلوع فجر تا طلوع شمس، چون صبح صدقش از کی است؟ صدق صبح از طلوع فجر است تا کی؟ تا طلوع شمس. این صبح أصبح است و صبح بعدی هم بعد طلوع شمس است تا بعد.
خب (وَلَهُ الْحَمْدُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَعَشِيًّا وَحِينَ تُظْهِرُونَ) [روم: آیه ۱۸] سوال، چرا اینجا برای (حِينَ تُمْسُونَ وَحِينَ تُصْبِحُونَ) (سُبْحَانَ اللَّهِ) [روم: آیه ۱۷] ذکر شده؟ و از برای (عَشِيًّا) [روم: آیه ۱۸] که نماز مغرب و عشا (وَحِينَ تُظْهِرُونَ) [روم: آیه ۱۸] که ظهر است (لَهُ الْحَمْدُ) ذکر شده؟
آیا این نمازهای پنجگانه با هم فرق داره؟ (حِينَ تُمْسُونَ) [روم: آیه ۱۷] که نماز عصر است (وَحِينَ تُصْبِحُونَ) [روم: آیه ۱۷] که نماز صبح است فقط (سُبْحَانَ اللَّهِ) [روم: آیه ۱۷] است؟ و عرض می شود که (وَعَشِيًّا وَحِينَ تُظْهِرُونَ) [روم: آیه ۱۸] فقط حمد است؟
جوابش رو قبلاً عرض کردم که همونطوری که عرض می شود که (سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ) در آیات متعددی داریم، هر جا تسبیح است اگرم (بِحَمْدِ) نباشد (بِحَمْدِ) بهش وصل میشه، هر جا هم حمد است اگه تسبیح نباشد تسبیح بهش وصل میشه، بنابراین (فَسُبْحَانَ اللَّهِ) [روم: آیه ۱۷] تسبیح به حمده و (لَهُ الْحَمْدُ) [روم: آیه ۱۸] هم حمد با تسبیحه. توجه کردین؟
خب (وَعَشِيًّا وَحِينَ تُظْهِرُونَ) [روم: آیه ۱۸] سوال، آیا از (حِينَ تُظْهِرُونَ) استفاده نمی شود که نماز ظهر اونی ست که در ظهر انجام میشه؟ اگر بعد از ظهر انجام بشه درست نیست؟
جوابش این است که این (قبل غروب الشمس) (قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ) [ق: آیه ۳۹] هم نماز ظهر رو می گیرد هم نماز عصر رو. درسته همونطوریکه لفظ (قُرْآنَ الْفَجْرِ) [الإسراء: آیه ۷۸] ترجیح می دهد که نماز صبح عند (قُرْآنَ الْفَجْرِ) باشه، عند طلوع فجر باشه همونطور هم (حِينَ تُظْهِرُونَ) ترجیح میدهد که وقت ظهر باشد، اما تأخیرش جایزه.
آیه دیگر (وَأَقِمِ الصَّلَاةَ) [هود: آیه ۱۱۴] سوره هود آیه صد و چهارده (وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّيْلِ) [هود: آیه ۱۱۴] طرف اول نهار صبح است و این صبح چنانکه عرض کردیم از طلوع فجر است تا طلوع شمس و عرض می شود که و بعدشم عرض می شود که ظهر است. بعدشم عصر است. حالا سوال، آیا طرفین نهار دو طرفه است؟ خب معلومه دو طرفه است دیگه. طرف اول نماز صبح است، طرف دوم نماز عصر است.
(وَزُلَفًا مِنَ اللَّيْلِ) [هود: آیه ۱۱۴] (زُلَفًا مِنَ اللَّيْلِ)، (زُلَفًا) جمعه، بنابراین نماز (قطع صدا)
ولیکن (زُلَفًا مِنَ اللَّيْلِ) جمعه و حداقل جمع دوتاست و عرض می شود که نماز مغرب و عشا شامله، (إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ ذَلِكَ ذِكْرَى لِلذَّاكِرِينَ) [هود: آیه ۱۱۴].
حالا در اینجا نماز ظهر ذکر نشده ولیکن با اشاره ذکر شده، برای اینکه (طَرَفَيِ النَّهَارِ) نهار دارای دو بُعده، یک بُعد اول و آخر، یک بُعد ظهر آخر. اول و اخر، اولش نماز صبح است آخرش نماز عصر، بُعد دوم طرف اول دلوک شمس است بر حسب آیه دلوک و طرف دوم عصر است.
بنابراین اشارتاً نماز ظهر هم مشموله، وانگهی در آیات دیگر که نماز ظهر را تبیین کرده، ما می فهمیم که نماز ظهر هم جزء نمازهای پنجگانه است.
و اما آیات سوره نور، آیه پنجاه و هشت سوره نور (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنْكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ) [نور: آیه ۵۸].
خب (صَلَاةِ الْفَجْرِ) [نور: آیه ۵۸]، (قُرْآنَ الْفَجْرِ) [الإسراء: آیه ۷۸] و تعبیرات دیگر در قرآن داشتیم و اینم عرض کردیم که (صَلَاةِ الْفَجْرِ) درست است که ظهور دارد در اینکه نماز صبح باید عندالفجر باشه، ولکن (قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ) [ق: آیه ۳۹] تبیین کرده است که بعدم جایزه.
خب (مِنْ قَبْلِ صَلَاةِ) (وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُمْ مِنَ الظَّهِيرَةِ) [نور: آیه ۵۸] (ظَّهِيرَةِ) چیه؟ (ظَّهِيرَةِ) نماز ظهره دیگه. خب آیا انسان بعد از نماز ظهر میخوابه یا بعد از نماز عصر میخوابه؟ اگر ظهرین جمعش شایسته است، خب انسان نماز ظهر و عصر رو باهم میخونه بعد میخوابه.
ولکن اینکه میفرماید که (وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُمْ مِنَ الظَّهِيرَةِ) [نور: آیه ۵۸] بعد از نماز ظهر لباس هاتون رو بر می دارید، می کنید، می خوابید، این دلیل است بر اینکه بین نماز ظهر و عصر خوابه، پس این آیه دلیل است، دلیل قطعی بر فصل بین نماز ظهر و نماز عصر.
ولکن آیا جایز است نماز ظهر رو تأخیر کنیم از ظهر؟ جائز است نماز عصر رو تقدیم کنیم بر عرض می شود عصر؟ این جایز است. چرا؟ به همون دلیل که عرض کردم که (الظَّهِيرَةِ) [نور: آیه ۵۸]، (قُرْآنَ الْفَجْرِ) [الإسراء: آیه ۷۸] (تُمْسُونَ) [روم: آیه ۱۷] این ها دلیل خاص است بر رجحان، دلیل بر وجوب نیست، رجحانه قریب به وجوب.
کما اینکه در بعضی روایات داریم که تأخیر نماز از وقت اولش، (ذنبٌ مغفور). (تاخیر الظهر الی العصر ذنبٌ مغفور). ذنبه نه اینکه گناهه، نه اینکه حرامه. یعنی اونقدر رجحان دارد که نماز در وقت انسان بخواند که تقریباً یا تحقیقاً می شود گفت ذنب.
یعنی در مرز وجوبه، نماز ظهر رو اول ظهر، نماز عصر رو عصر، نماز مغرب را مغرب، نماز غشا را عشا، نماز صبح رو اول عرض می شود که طلوع فجر، این عرض می شود که در مرز وجوبه که اگر عذری در کار نباشد باید که در وقت خوند.
رو این اصل اعتراض می شود به ما شیعه ها چرا ظهرین رو باهم میخونیم و عشائین رو با هم می خونیم؟ برای بعضیا توجیه دارد، برای بعضیا توجیه ندارد.
مثلاً اگر امر دائر بین امرین باشه که ما نماز رو به جماعت بخوانیم یا عرض می شود که فصل بین صلاتین بخونیم؟فصل بین صلاتین خیلی رجحان دارد نزدیک وجوب است، اما جماعت واجب است. کما اینکه در بحث نماز جماعت نماز جماعت واجب است از نظر امکان، چون نماز جماعت واجب است از نظر امکان، بنابراین (اذا دار الامر بین امرین)، أهم رو باید ما در نظر بگیریم.
(صحبت حضار) همین رو بیان توی مساجد به جماعت بخونن
اگر بشه، اما اگه نشه چی؟ مثلاً فرض کنید که
(صحبت حضار)
بله اگه بشه، اگر بشود این کار رو باید کرد کما سنی ها اینکار رو می کنند. ولیکن اگه
(صحبت حضار) اونا فقیهشون میگه این کار رو میکنن
بله، حالا اگر چنانچه گروهی هستن که در جایی جمع میشن و این گروه نماز ظهر که میخونن، اگه نماز عصر نخونی میرن و هم اونا نماز فرادی باید بخونن هم امام فرادی بخوند، در اینجا عرض می شود که تقدیم أهم بر مهم این است که ما نماز عصر را هم بعد از نماز ظهر با جماعت بخوانیم.
ولکن اگر تصمیم گرفت جماعت ولو دو نفر، ولو سه نفر دو نفر، تصمیم گرفت جماعت که نماز ظهر رو ظهر با جماعت، نماز عصر رو عصر با جماعت، مغرب رو مغرب با جماعت، عشا رو عشا با جماعت، این ها، در جمع
(صحبت حضار)
چطور؟
(صحبت حضار) برای اینکه ما میتونیم این کار رو بکنیم
بله می تونیم این کار رو بکنیم. امکان داره
(صحبت حضار)
ولکن این توانستن دو توانستنه. یک توانستن حرجی ست، یک توانستن یسره. اگر توانستن حرجی باشد که بنده از خانه ام عرض می شود که میرم فلان جا نماز میخونم، بعد برم خانه ام، عرض می شود که بعد برگردم اگه حرج بشه، این حرج موجب است که این عرض می شود که رجحان قریب به وجوب از بین بره.
اشکال می کند، سنی اینکار رو بله سنی اینکار رو انجام میدن دیگه، حالا جماعت هم لزومی نداره جماعت کلی باشه جماعت جزئی هم باشه کافیه.
(صحبت حضار) غیر از این دلیل چه دلیل دیگه داریم؟
بر چی؟
(صحبت حضار) بر اینکه فاصله
جوازه فقط جوازه، فقط با هم خوندن جوازه، اما رجحان بسیار بسیار قویش فصله، طبق آیات قرآن و از جمله آیات نور که الان داریم بحث می کنیم.
(صحبت حضار) جوازمون به چی؟
بله؟
(صحبت حضار) جواز دلیلش چیه؟
عرض کردم که این مثلاً عرض می شود که نماز صبح رو که تأخیر از وقت می کنیم، دلیلش چی بود؟ قبل طلوع شمس بود.
(صحبت حضار) بله.
عرض می شود که نماز ظهر هم (لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ) [الإسراء: آیه ۷۸] (لِدُلُوكِ) دلوک مماسه کما اینکه بحث کردیم. (لِدُلُوكِ) از اول ظهر می گیرد تا غروب، چون از اول ظهر تا غروب می گیرد بنابراین نماز ظهر، نماز ظهر است ولکن این نماز ظهر رو بعدازظهرم بخونی باز لدلوک شمسه، صدق دلوک شمس از اول ظهر است تا غروب.
(صحبت حضار) قبل از غروب همین دلیلش میشه
بله بله بله
خب، حالا من قبل عرض می شود (وَمِنْ بَعْدِ صَلَاةِ) بله (وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُمْ مِنَ الظَّهِيرَةِ وَمِنْ بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاءِ) [نور: آیه ۵۸] اینم دلیل است بر فصل بین نماز مغرب و عشا. برای اینکه انسان اگر نماز مغرب را و عشا را اول وقت بخواند بعد میخوابه بلافاصله؟ نه دیگه، بعد غذایی ست، کاری ست، فلان.
پس اینکه میگد (مِنْ بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاءِ) [نور: آیه ۵۸] این دلیل است بر اینکه نماز عشا فاصله دارد تا مغرب، یعنی انسان نماز مغرب رو خونده، شام رو خورده، کاری کرده، بعد نماز عشا می خواند، بعد وقت خوابه. وقت خواب انسان در شب کیه؟ همون نیم ساعت بعد از مغربه؟
اگر چنانچه نماز مغرب و عشا رو باهم رجحان داره خواندنش یا برابر است خوندنش، بنابراین این برخلاف واقعه که اول شب صلاة مغرب رو بخونه، نماز عشا رو بخونه، بعد بخوابه، نه شام بخوره، نه کاری بکنه، پس این (مِنْ بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاءِ) [نور: آیه ۵۸] دلیل است بر فصل بین نماز مغرب و عشا. (ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَكُمْ) [نور: آیه ۵۸] الی غیر ذلک.
روایت هم در این زمینه ما بسیار زیاد داریم. عرض می شود که مثلاً فرض کنید که بله در وسائل الشیعه جلد چهارم، صفحه دویست و دو حدیث پونصد و پنجاه و شش، (مَن لاَ یحضرهُ الفقیه عبدالله ابن سنان عن الصادق علیه السلام أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ جَمَعَ بَيْنَ اَلظُّهْرِ وَ اَلْعَصْرِ بِأَذَانٍ وَ إِقَامَتَيْنِ وَ جَمَعَ بَيْنَ اَلْمَغْرِبِ وَ اَلْعِشَاءِ فی الحَذَر مِن غَیرِ عِلَّتٍبِ أَذَانٍ وَ إِقَامَتَيْنِ).
این کار رو چرا کرد؟ برای اینکه اگر پیغمبر بزرگوار طبق سنت سنیه مستمره، حتماً همیشه صددرصد فصل میکرد بین ظهرین و فصل می کرد بین عشاعین، این وجوب بود دیگه چون (صَلوا کما رَأَیتُمُونِی أُصَلیی).
بنابراین پیغمبر بزرگوار حتماً آنچه مستحب است باید احیاناً ترک کند تا بدانند واجب نیست و آنچه مرجوح است احیاناً باید عمل کند تا بدانند حرام نیست.
حالا درست است که فصل بین ظهرین و عشاعین بسیار بسیار مستحب است، نزدیک وجوب، ولکن واجب قطعی نیست و دلیل بر واجب قطعی نبودنش این است که پیغمبر بزگوار بعضی وقتا بر حسب روایت متضافر شیعه و روایت متضافر سنی بعضی وقتا بدون علت، لالخطرٍ و لامطرٍ و لاصفرٍ و لاضررٍ و لاهیچی بدون هیچ علتی، بین ظهرین جمع می کرد بین عشاعین جمع می کرد برای اینکه بفهموند که اشکالی در این مطلب نیست.
بنابراین اینجا توافق بین کتاب و سنت است که در دو مطلب، یکی اینکه نماز ظهر أفضل بطیش اول ظهره، نماز عصر أفضل بطیش عصره، نماز مغرب أفضل بطی و حتمیش مغربه، نماز عشا أفضل بطیش عشاعه، ولکن جایز است جمع بین صلاتین بدون هیچ علتی از جمله در تهذیب.
(صحبت حضار) حاج آقا وقتی ظهره هنوز عصر نشده، ما میگیم نماز عصر
این جوابش این است که ما دو لغت برای صلاة عصر داریم، یک قبل غروب شمسه، یک عصر. قبل غروب شمس هم عصر رو شامل است هم قبل از عصر رو شامل است. (لِدُلُوكِ الشَّمْسِ) [الإسراء: آیه ۷۸] هم ظهر رو شامل است، هم بعد از ظهر رو شامل است، توجه کردید نکته رو.
بنابراین ما جمع بین جهت از نظر کتاب و سنت می کنیم. (و فی التهذیب الفضی و زراره عن ابی جعفر باقر علیه السلام انما فعل ذلک رسول الله صلوات الله علیه لیتسع الوقت علی امته)، برای اینکه امت بدانند وقت وسیعه ولو أفضل قریب به وجوب اونه ولی (لیتسع الوقت علی امته).
(و عن اظهارون امار عن ابی عبدالله علیه السلام قال ان رسول الله صلوات الله و سلام علیه صل ظهرا و العصر مکانه من غیر علتٍ و لا سببٍ فقال عمر) عمر فوضول بود (فقال عمر و کان اجر القوم علیه احدث فی الصلاه شی او حدث بالصلاه شی احدث)،
آیا در نماز چیزی ست؟ چون معمول و مستمر عرض می شود که شب و روز بود که بین ظهرین و بین عشاعین فاصله بشه، حالا که پیغمبر میگد که یعنی صلاتین رو باهم خوند عمر سوال کرد که آیا چیز جدیدی اومده که صلاتین میشه عرض می شود که باهم بخونیم؟ (قال لا) نه چیز جدید نیست، ولکن (اردت عن اوسع علی امتی) (اوسع وحینی رسالتنه) شخصاً نیست.
(و عن العباس)
(صحبت حضار) مکانت رو از کجا میاریم؟
در یک مکان، این دو نماز رو یکجا خوندن بله
(صحبت حضار) در مکان خب میشه دو نماز رو در یک مکان بخونیم ولی این دلیل نیست بر اینکه یکجا پشت سرهم خونده بشه.
از (من غیر علتهم) فهمیدیم یجا خونده میشه. برای اینکه اگر یک مکان با فاصله باشد که (من غیر علتهم) نمیخواد که. اگر در یک مکان، در همون محراب پیغمبر، در همون محراب پیغمبر، مسجد پیغنبر در یک مکان با فاصله بخواند که (من غیر علتهم) نمیخواد چه علت باشد یا نباشد، فرق نداره، پس (من غیر علتهم) دلیل این است که اینکه نماز در این مکان نماز ظهر و عصر در این مکان خون،د هیچ سببی نیست در این مکان خوند، در سلب نداشتن چیه یعنی این رو یجا خونده اگر با فاصله خونده علت نمیخواد که، علت، ضرر، خطر، مطر، اذیت، اینا نمیخواد که.
و از جمله ابن عباس در درالمنصور (قال جمع رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بین ظهر و العصر من غیر خوف ولاسفر)، چون در خوف، در سفر زحمت بود، در خوف زحمت بود، در مطر زحمت بود، روی حساب زحمت که حرج بود، محور هرج جمع بین صلاتین میشد.
ولکن پیغمبر اکرم سه کار کرد. یک کار در حال عادی نوعاً فصل بین صلاتین بود. کار دوم در حال غیر عادی که سفری بود، خطری بود، ضرری بود، مطر بود، جمع میکرد و یک کار سوم این است که نخیر بدون سفر، بدون خطر، بدون ضرر، بدون هیچی، باز جمع کرد برای چی برای اینکه بفهموند به امت که اینکار جایز است، حرام نیست.
(فقال اراد الله یحرج علی احد من امتی)، پس حرجه. پس اگر در فصل بین صلاتین حرجی در کار باشد اشکال ندارد. اگر حرج در کار نباشد دیگه اشکال نیست (و فی آخر اراده توسع لامتی)
رو این اصل در صورت عسر که معلوم است، در صورت حرج که جان انسان به گلوش میرسه و خیلی خیلی مشکل است اونجا جمع بین صلاتین میشه، ولکن اگه مشکل نباشد چرا جمع صلاتین بکنیم؟ مگر در صورت ترجیح جماعت بر فرادی.
اگر امر دائره بین جماعت و جمع بین صلاتین و بین فرادی که یکی رو جماعت بخوانیم، یکی رو عرض می شود که فرادی بخونیم، اینجا جمع بین صلاتین أرجح است به حساب عرض می شود که مراعات نماز جماعت.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته