جلسه صد و پنجاه و سوم درس خارج فقه

طهارت و نجاست

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صل الله علی محمد علی اله الطاهرین

و صلی الله علی محمد و اله الطاهرین

الفصل و الثانی فی اداب الخلوت

اینکه از مقدمات وضوست. در آداب خلوت، (قطع صدا)

بالحدث، خب چون مورد، مورد خلوت است این مطلب رو از ایشون می پذیریم که (علی طالب الحدث) و إلّا اگر چنانچه انسان طالب الحدث نیست، تو اتاق نشسته و بعضیام هستند حالا لخت بشه چطوره؟ اینم حرامه.

پس به وجهٍ کلی باید بحث کرد که (ستر العورت) در دو بُعد واجب است. یکی (الناظر محترم بشری) یکی (الناظر محترم ربانی). منتهی (الناظر محترم بشری) مطلق است إلّا نسب به زوجین و (الناظر بشر ربانی) منحصر است به حالت صلاة.

اگر انسان در حالت صلاة است، حالا احرام مطلب دیگری ست. اگر انسان در حالت صلاة است، خود صلاة بودن از واجباتش این است که احد عورتین پیدا نباشد، ولو تنها نماز بخواند.

از آداب تشرف به محضر ربوبیت است، خدا احتیاج ندارد ما مؤدب باشیم، ما احتیاج داریم با ادب باشیم. از آداب تشرف به محضر (قطع صدا)

انسان از نظر بدن، از نظر لباس، از نظر سایر آداب، اون بالاترین مرحله رو در نظر بگیره. حالا یکی از کوچیک هاش که مرحله مقدماتیه این است که عورتین محفوظ باشد.

نظرم میاد که یکی از مقدسای خیلی مقدس در خیلی وقت پیش، منزلش مهمان بودیم و اومد به من گفت من تو حوض خانه رفتم تو حوض، ولی لنگمو بستم. گفتم پس چرا بستی؟ گفت خدا آخه نگام میکنه. گفتم خدا از زیر لنگ بلد نیست نیگا کنه؟ اون که نیست. در حال صلاته، در حال صلاة چون خدا نگام میکنه، چون خدا نگام میکنده؟ نه همیشه است اون، (عالِمُ الغیب و أخفی).

این یک ادبی ست از آداب صلاة که حفظ عورت در صلاة واجب است، تنها باشی یا نباشی و حفظ عورت از ناظر محترم خلقی، البته خلقی مرئی و إلّا آدم لخت میشه تو اتاق جنام ببینند خب به ما چه، نگاه نکنن. نه، از ناظر محترم خلقی که می فهمد عورت یعنی چه، مورت یعنی چه، از اون انسان باید که حفظ کند.

حالا دلیلش از نظر کتاب آیه است در سوره مبارکه نور.

(أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ) (قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ) [نور: آیه ۳۰] (وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ) تا آخر (وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا) [نور: آیه ۳۱] مطلب دیگریه.

وقتی که ما در آیه درست دقت کنیم و جبر حکمی را به دست بیاریم، دیگه بعداً اختلاف روایات در بُعد سنی یا شیعه یا شیعه و سنی یا اختلاف اقوال در هر دو بُعد مشکلی برای ما ایجاد نمی کنه، حتی احتیاطی هم برای ما ایجاد نمیکنه. ما از آیه چه می فهمیم؟

آیه (03:56) دلالت دارد بر اون مطلبی که ما داریم بحث می کنیم؟ می شود خداوند با آیه اراده کرده است این مطلب رو، ولی در دلالت کند باشد؟ اینکه نمیشه.

بهترین، بیّن ترین و روشن ترین دلالات، دلالات قرآنیه است، البته برای اون مطالبی که خداوند اراده داره، و إلّا آیه ای که نظر به مطلبی ندارد و نمی تواند داشته باشد و از نظر دلالت لفظی هم اصلاً در اون مرحله نیست که از اون نباید انسان انتظار داشته باشه دلات داشته باشه بر مطلب من، اینکه نمیشه.

حالا (قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ) [نور: آیه ۳۰] چی میخواد بگه؟ اولاً (يَغُضُّوا) دوماً (مِنْ أَبْصَارِهِمْ).

غَض یعنی چه؟ غَض غیر از غمضه، اگر غمض بود می فرمود (یغمضوا أبصارهِم) چشم ها رو هم بذارن، فرمود (يَغُضُّوا) چشم رو بشکند، یعنی تیز تیز نگاه نکنند (يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ) [نور: آیه ۳۰] اون وقت این (مِنْ) هم چند تا معنا دارد.

یکی (يَغُضُّوا) (مِنْ) تبعیضیه است بعض (أَبْصَارِهِمْ) همچین با احداق نگاه نکنند، تعمد نگاه نکنند، هی نگاه کنند استقرار بدن، اگه یه زنی دید، دید اما هی نگاه کنه، نه دیگه.

یکی از معانی (مِنْ) تبعیضه از ابصاره که بشکنند از چشم های خود که شکستن دو بُعدی ست. یک (مِنْ أَبْصَارِهِمْ) دو (يَغُضُّوا). تا اونجا که، نه اینکه نبینند، کور بشند، نمیشه کور شد که، آدم تو خیابون راه میره اصلاً نبینه، چشمش رو هم بذاره مبادا زنی مثلاً پیدا بشه، یا زن مرد رو نه، (يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ) [نور: آیه ۳۰] اونی که حرج است و اونی که عسر است، اون خارجه، (يَغُضُّوا) خود غَض از نظر لغویش شکستن چشم است و نه پوشاندن چشم. تفسیرشو مراجعه کنید به سوره نور اونجا بحث کردیم. اونی که جان مطلب است اینجا لازم داریم عرض می کنم.

یکی (يَغُضُّوا) از نظر لغوی بشکند، خب نفرمود أبصارَهُم. اگر می فرمود (يَغُضُّوا أبصارَهُم) گیرهایی داشت، یکیش اینکه خب یک بُعدی بود، دیگر اینکه موارد دیگری نمی گرفت که حالا بحث می کنیم.

اما نه (يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ) [نور: آیه ۳۰] در صورتی که (مِنْ) (مِنْ)ِ تبعیضیه برای أبصار باشد. (يَغُضُّوا بعض أبصارهم)، اینکه بعض نفرمود حساب داره ها چون معانی دیگه هم هست این یک.

پس چشم را دو بُعدی بشکند. یعنی اون مقدار که امکان دارد خیره نشود به آنچه حرام است دیدنش. یا زن نامحرم است برای مرد یا مرد نامحرم است برای زن. یا عورت محرم و غیر محرم است نسبت به یکدیگر، این هر دو رو شامله.

حالا (وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ) [نور: آیه ۳۰] البته اون نص است و مطلب رو عرض می شود روشن تر بیان میکنه ولی اینجا دلیل مقام غَضه، یک.

دو (يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ) [نور: آیه ۳۰] اگر (مِنْ) به أبصار نخوره، (مِنْ) ابتدایی باشه، یعنی (يَغُضُّوا عورات الناس من أبصارهم) یعنی (يَغُضُّوا مِن أبصار) عرض می شود که (عوراتهم أنفسهم مِن أبصار الناس) مؤمن عورت خودشو همین طور نشون نده، محفوظ بدارد اگر أبصاربا صره ای هست. کسانی هستند (قطع صدا)

(يَغُضُّوا) چی رو؟ مفعول مذکور نیست، مفعول ذکور نیست، (يَغُضُّوا عوراتهم) مرحله اولی، (يَغُضُّوا زیناتهم) در اختلاف جنس.

حالا عوراتهم (يَغُضُّوا عوراتهم مِن أبصار الناس) این یه غَض کامله در اینجا، در اینجا غض کامله یعنی تا اونجا که امکان دارد باید بپوشاند عورت خود را از أبصار الناس. البته اون تفاصیلش در جای خودشه.

این (قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ) [نور: آیه ۳۰] بله (وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ) [نور: آیه ۳۱] هر دو احتمال است (مِنْ) تبعیضیه، (مِنْ) ابتداییه، اونی که مرحله اولی ست، غَض چشم را بشکنند در افتادن به محذور یا محذور عبارت است از دیدن عورت طرف، البته استثنا دارد زن، شوهر، شوهر، زن، کاری نداریم.

(صحبت حضار)

آخه هر دو رو میخواد شامل بشه، وقتی هر دو رو میخواد شامل بشه چاره ای جز این تعبیر نیست.

(صحبت حضار)

می فهمم ولی ناس نگفت چرا؟ حالا اگر جنی اومد و عورتش رو به شما نشون میده، شما ببینید؟

(صحبت حضار)

(هِم) هر دو رو میگیره، (يَحْفَظُوا) هم هر دو رو میگیره، حالا میبینیم.

(قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ) [نور: آیه ۳۰]، هِم که هُم است خود این هایی که غض می کنند این یک معنا. هِم که هُم است دیگران که انسان باید عورتش رو از اون ها غض کنه، پس هم (مِنْ) معنی ابتدایی میاد، هم به (مِنْ) به معنی تبعیض میاد.

(وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ) [نور: آیه ۳۱] کذلک (مِنْ) داشتیم، مومنات (يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ) یک فرقی با مومنین دارند، البته که چی؟ (قُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ) اگر (مِنْ) تبعیض بگیریم یعنی چشمهاشون را دو بُعدی غُض کنند از دیدن عورت های همجنس و غیر همجنس و از دیدن منظره ها و زینت های غیر همجنس مثلاً

اما اگر (مِنْ) (مِنْ)ِ ابتدایی باشد (يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ) [نور: آیه ۳۱] یعنی همجنس هاشون هم نباید عورت اونا رو ببینند، نه اینکه فقط مرد نبینه. بعضی از زنا خیال می کنند که اگه زن ببینه اشکالی نداره نخیر، همجنس هاشون هم نبینند.

خب دیگران که به طریق اولاست از (يَغُضُّوا) استفاده کردیم و این (قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ) [نور: آیه ۳۰] به وجهٍ شامل مؤمنین و مؤمنات است ولکن در مؤمنات مطلب دیگری ست که (وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ) [نور: آیه ۳۱] در دو بُعد.

بعد (وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ) [نور: آیه ۳۱] از چی؟ نگفته آخی وقتی مطلق ذکر نشه مگه اطلاق نیست؟ اگر شما نگاه کردید چنین، نمیگه به آدم، به بشر، بزرگ، کوچک، نه، همه، این محور خود نگاه کردنه، (قُلْ لِلْ) و عرض می شود (وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ) [نور: آیه ۳۱] در زن ها (وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ) [نور: آیه ۳۰] در مردها.

مردها فرج های خود را حفظ کنند از چه؟ دو بُعد داره دیگه و إلّا فرج را حفظ کنه از بول کردن مثلاً؟ از غائط کردن مثلاً؟ اینجور نیستش که، زن هم همچنین، اینکه نیستش که.

یا نه بیاد فروجش رو بگیرید که هر چی سوراخ تو بدنه، دماغ و چشم و گوش و همه رو حفظ کنید که بمیرند، اینکه نه، چون زمینه، زمینه اون چیزی ست که درست نیست و زندگی ساز نیست و متن زندگی نیست، چیه زمینه؟ زمینه دو زمینه است، یکی مقدمه است، یکی مؤخره است.

مقدمه است که نظر کردن مرد به زن نامحرم یا زن به مرد نامحرم و مؤخره اش که به اون جایی که شیطان میخواد برسه و لذا (تَقْرَبُوا الزِّنَا) [الاسراء: آیه ۳۲] دیروز عرض کردم نهی از قرب زناست، نه اینکه از خود زنا فقط.

حالا (وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ) [نور: آیه ۳۰] راجع به مردها (وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ) [نور: آیه ۳۱] راجع به زن ها. خب (يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ) [نور: آیه ۳۰] (يَحْفَظُوا مِن فُرُوجَهُمْ) نیست، (فُرُوجَهُمْ) چون (مِنْ) در دیدن صورت خب انسان که نمی تونه دائماً کور بشه که.

ولی در عورت کلاً باید غض بشی، نه اینکه بعضیش رو ببینه، اگه اول دید بعد نبینه، نخیر، هم اول حرامه، هم بعض حرامه، هم کل حرامه، ولی در هر صورت مطلب چنین نیست که در باب نکاح البته این بحثش خواهد آمد. ما اون مقداری که مربوط به اینجاست بحث می کنیم (وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ) [نور: آیه ۳۰] (وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ) [نور: آیه ۳۱].

(يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ) [نور: آیه ۳۰] مرد مومن اون سوراخ هایی که معلوم است که جلو و عقب است اینه حفظ کند از چی؟ از اینکه نشان دهد، از اینکه ببیند، نشان دهد مال خود را، ببیند مال دیگران را، چه مرد، چه زن.

(وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ) [نور: آیه ۳۱]، (يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ) از اینکه نشان بدهد به دیگران، چه مرد چه زن و از اینکه مال دیگران را ببیند این بُعد اول.

بُعد دوم این فروج را از عمل جنسی که محرّم است منع کنند، مومنین از عمل جنسی جلو و عقب را زناً و لواطاً و مؤمنات از عمل جنسی حفظ کنند زناً و مساهقتاً، لواط در اینجا نیست، چون زن اگر معاذ الله از پشت هم باشه اون لواط بهش نمیگن اون عرض می شود که زناست و حکم زنا رو داره.

خب ببینید توی خود آیه ما درست وقتی که ما درست دقت کنیم از نظر ادبی، حالا بالاترم البته دارد، مطلب درست است، بنابراین یکی از آداب تخلی این است که عورت را تا اونجایی که انسان می تواند حفظ کند که نشان ندهد، که نبینند، نشان ندهد از طرف خودش در بُعد اول و نبینند که ستر کند و محفوظ کند عورت را که دیگران نبینند. در مزان رؤیت، در اونجایی که رؤیت امکان دارد که معلوم، در اونجام که در مزان رؤیت است همچنین و چرا؟ مگر مزان رؤیت حرامه؟ خب بله، اثم مگه یعنی چه؟ اثم، اثم یعنی چه؟

در چهل هشت آیه قران ما لفظ اثم داریم. (الاثم عبارت اما یوجب عن الواجب) خب یا واجب سلبی یا واجب ایجابی ست. اگر یکی کند از ترک واجب یا کُند کُنَد در ترک حرام، کُند کُنَد در فعل واجب ببخشید، اگر کاری انسان را سهواً یا ایجاباً، کند کُنَد در فعل واجب تا اینکه فعل واجب از بین بره که معلومه یا فعلی انسان یا کند کند در ترک حرام، این اثم است.

بنابراین ما به آیات چهل و هشت گانه اثم استدلال می کنیم بر حرمت این مطلب ولو از (يَغُضُّوا) و (يَحْفَظْنَ) در نیاریم مثلا. (يَحْفَظُوا) [نور: آیه ۳۰] و (يَحْفَظْنَ) [نور: آیه ۳۱] این مطلق است ولکن اگر کسی در این مطلق گیری داشته باشه اثمه.

(قُلْ إِنَّمَا) سوره انعام (قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَنْ تُشْرِكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ) [اعراف: آیه ۳۳] تمام محرمات رو این آیه میگیره، با همون اختصارش که یکیش هم اثمه.

خب اگر کسی در جایی قرار بگیرد که مزنه رؤیت عورت اوست یا مزنه رؤیت خود عورت دیگران است، خب این مزنه (یبطع عن الحرامه الاولی) (14:34)

خب بله چیزی که مزنه دخول در حرام است، این انسان رو کند می کند در ترک حرام یا مزنه ترک واجب است انسان رو کند میکند در ترک واجب. خب این مربوط به عرض می شود که اصل وجوب ستر عورت.

حالا، متن علامه بزرگوار رضوان الله علیه اینطور می فرمایند که (فی آداب الخِلوت و یجب ستر و العورت علی طالبِ الحدث) از کی؟ از ناظر محترم، خب ناظر محترم کیه؟ یک شتر ببینه مثلاً اشکال داره؟ چی میفهمه؟ شمام مال شتر رو بیبینید مطلبی نیست.

(صحبت حضار)

میگم نیست دیگه، مام که داریم میگیم نیست. ناظر محترم، کسی که بالغ باشه، خب یک پسر ده ساله چطور؟ نه ممیز. یعنی فرق بذارد بین مال زن و مرد، فرق بذارد بین اون مرد و انگشت مرد.

آخه این میگه بچه سه چهار ساله دیگه. ناظری که باید احترامش کرد ولو مکلف نیست، اون اگر ببیند حرام نیست، اما شما حرام است که عورت را به اون نشان بدهید یا ستر نکنید چون میفهمد، وقتی فهمید کم کم تو ذهنش خواهد موند و بعد جور دیگه خواهد شد.

و لذا ناظر محترم که می فرمایند این درسته. ما در شرع اینطور نوشتیم (و یجب الستر العورت علی طالب الحدث الاکبر إلا عن الحلیله) حدثم همینطوره، اکبرم همین طوره.

رو به قبله انسان مثلاً احدات حدث اکبر بکنه، اون که اکبره که (و الاصغر مستلزم به اخراج العورت دون و الریح و ما عشوه حیث لا یتخلف کشف العورت عن الناظر محترم ینظر و کذلک ستره فی کافه الحالات المکشوفه و فیها من ینظر او یظر و لایجب دون ناظر محترم فی الصلاة مطلقا إلا الاضطرار واجب الحفاظ) این آیه است که ما خوندیم.

حالا

(صحبت حضار)

عرض کردم که منتها چون بحث سر صلاته.

خب این مطلبه اول که صفحه پنجاه و پنج، صفحه پنجاه و پنج، یک، بله.

خب مطلب بعدی (و یحرم علیه) ما در فقهمون که انشاالله ما مسلمین یعنی، شیعه ها باید فقهمون عالمی باشه، نه اینکه ما جلسه ای صحبت می کنیم فقه شیعه بگیم فقط، نه نظرات برادران سنی ام میگیم منتها فایده اش اینه که هم توسعه در معرفت فقهی ما حاصل خواهد شد و هم می توانیم خوب جوابگو باشیم بر محور قرآن.

و من یادم نمیاد در مساله فقهی بر خلاف سنیا حرفی زده باشیم مگر اینکه به محور قرآن استدلال کنیم. منتها ما سه تا محور داریم. محور اول کتاب الله، محور دوم سنت رسول الله ست که اهل البیت نقل کردند، چون همون طور که کتاب الله معصومه، روایت اهل البیت هم معصومه، علی ضوء کتاب الله، روایت اهل بیت که ثابت بشه.

و اما اگر اهل البیت روایتی را قطعاً از رسول الله صلوات الله علیه روایت کردند، حالا در قرآن موافق و مخالف نداره فرض کنید، اگر اهل البیت قطعاً یکیشون یا هر چی، مطلبی را از رسول الله صلوات الله نقل کردند که مخالف و موافق قرآن مثلاً نیست، ما قبول می کنیم.

اما اگر برادران سنی نقل کنند چون معصوم نیستند، ناقل غیر معصوم از معصوم، تقبل نقلش شرایطی دارد و لذا محور اول کتاب الله است، محور دوم سنت رسول الله صلوات الله علیه است که از طریق اهل البیت ثابت باشد، حالا چه بگن قال رسول الله چه نگن.

امام صادق مطلبی را اگر فرمود و تقیه نبود، بر خلاف کتاب نبود، فرض کنیم موافق کتابم نبود، مثل چیزایی که در کتاب نه موافق دارد و نه مخالف، ولو زیاد نیست، در اینجا ما استناد می کنیم به قوله تعالی (أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ) [نساء: آیه ۵۹] اولی الامر این مطلب را فرموده اند که معصومین علیهم السلام و اون ها (لا یسترون إلّا من کتاب الله أو من السنت محمدیه صلوات الله علیه)

و اما اگر تعارض شد بین روایات اهل البیت، ثبتک اهل البیت اینطور فرمودند و ثبتک، چند نفر از اصحاب اینطور روایت کرده اند، اما نمی دونیم واقعاً رسول الله فرموده است یا نه، ولو به حد تواتر باشد نقل اون ها، اما تواتر لو خلیه و تبعه این مطلب رو می رسوند که رسول الله فرمودند، ولکن تواتری که سنی ها دارند نه از طریق اهل البیت و تواتری که روایات شیعه است از طریق اهل البیت، تواتر شیعه معصوم است، تواتر سنی معصوم نیست چون مقابل داره. (قطع صدا)

قرائات سبعیه قرآنیه یا عشره، ما اگر قرائتی نسبت به آیه ای از آیات داشت، (وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ) [بقره: آیه ۲۲۲] قرائت متواتره است، اگر قرائت دیگر می گوید (حَتَّى یَطَهَّرْنَ) (یَطَهَّرْنَ) متواتر است بسم الله، ما قبول نمی کنیم، چون درصد تواتر او با درصد تواتر قرآن خیلی فرق داره. بالاترین قمّه و قله تواترات قرآن است از نظر لفظی و ترتیبی و حروف و اعراب و قرائت و هر چه.

بنابراین هر قرائتی که در غیر قرآن است، نه ما شک می کنیم که آیا درسته یا نه، قطع می کنیم که این نازل من عندالله نیست و اگرم بخواد نازل من عند الله فرضاً باشد نسخ کند قرآن رو، باز چیزی نمی تواند قرآن رو نسخ کنه، پس محور اول سنت رسول الله از طریق اهل بیته، محور دوم و محور سوم چی؟

اگر در محور سوم ما روایاتی از برادران سنی از رسول الله صلوات الله علیه داریم، لو خلیه و تبعه است ثابت الصدوره، عترتم چیزی نفی و اثبات نفرمودن، قرآن هم چیزی نفی و اثبات نفرمود، خب قبول می کنیم، چرا؟ برای اینکه (أَطِيعُوا الرَّسُولَ) [نساء: آیه ۵۹] چی فرمود؟

اونچه از رسول ثابت است صدورش قبول کنید، اونجا معارض نداره ثابت است صدورش. ما در بُعد دوم چرا قبول نکردیم؟ برای اینکه دو چیز از رسول الله صلوات الله علیه نقل کرده، یکی ائمه اهل بیت علیهم السلام نقل کرده اند و یکی ابو حریره و کی و کی نقل کردند.

در قرآنم مخالف و موافق نداریم. ضرورت اسلامیه هم نیست. در اینجا ما تمسک به ثقل اصغر می کنیم که معصومه. اما غیر ائمه علیهم السلام که ثقل اصغر نیستند. درست است ما تواتر اگه ۵۰۰ تا شیطون روایت کنند مطلبی رو قطع کنیم، قبول می کنیم، ولکن در مقابل اگر قطعی داریم که أقطع از اوست، ما قطع اول رو میذاریم کنار.

حالا در اینجا، مساله ای که این مقدمه رو براش گفتم اینه (ویَحرمُ علیه محدث) محدث به کدوم حدث؟ طبعاً حدث اصغر. کسی که حدث اکبر رو بخواد که نمیره توی غائط که، تو رخت خواب میره، جای دیگه میره.

(و یحرم علیه الاستقبال القبله و الستکبارها) (21:51) این یک بحثه، همه بحثا مهمه البته ولی خب اینجا یک مقداری این طرف و اون طرف داریم.

شخص محدث این حرام است استقبال کند قبله را یا استبدار کند. اقبال کند قبله را یا ادبار کند قبله، چه استقبال چه اقبال، چه استدبار چه ادبار فرق نمی کنه، یک مرتبه استقباله این میره عمداً طرف قبله میشینه، یک مرتبه نه آخه جوری درست کردن مستراب رو که طرف قبله است، کما اینکه براداران سنی بعضی وقتا درست می کنند، این استقبال نیست ولی اقبال است. اینا هر دوش حرامه.

پس ما به علامه بزرگوار عرض می کنیم که استقبال اگر نمی فرمودید بهتر بود یا اینطور معنا کنیم، میگیم استقبال دو جوره، یک بُعد خفیفه، یک بُعد ثقیله. بُعد ثقیلش این است که عمداً انسان برود طرف قبله بنشینه، ولکن خفیفش این است که نه عمداً طرف قبله ننشسته، جوری است که این جا طرف قبله ست، خب غیر طرف قبله هم میشه.

بنابراین اون عبارتی که شامل هر دو جهت است، این است که طرف قبله اختیاراً رو به قبله یا پشت قبله بنشیند برای احداث احد الحدثین که بول یا غائطه، ریح دلیل ندارد اصلاً. اون وقتم ریح رفتن به مرحاض لازم نداره، اونی که رفتن به مرحاض لازم دارد عبارت است از بول و غائط، در انجام بول و غائط طرف قبله بودن و پشت به قبله بودن حرامه. خب دلیل.

اگر ما از کتاب محوری نداشته باشیم خب اینجا اختلاف زیاده، اختلاف هم عرض کنم بهتون، ببینید از نظر روایات شیعه که از اهل بیت صلوات الله علیهم نقل کرده اند که اون ها راوی از رسول الله اند، (کما رسول راوی عن الله قولاً واحداً) (23:31)

استقبال و استدبار قبله از روی اختیار چه در بنا باشد، چه در صحرا باشد، چه در هر حال باشد، حرام است. فقط قبله ما نه بیت المقدس، چون سنیا روایتم دارن که بیت المقدس هم همینطوره. که اونم یک حرف داریم ما خواهیم عرض کرد.

روایات ما کلمتاً واحده این است، این خوندن نمی خواد، ما یکیش رو اینجا میخونیم براتون که رسول الله صلوات الله علیه در حدیث مناهی، از جمله چیزهایی که نهی فرمودن این است که استقبال قبله و استدبار قبله در حال احداث حدثی که عرض می شود که مرحاض لازم دارد و غائط لازم دارد، این عرض می شود که حرامه. اما باز روایاتی برادران سنی نقل می کنند از رسول الله صلوات الله علیه دو جوره دیگه.

البته سه جور روایت نقل می کنند. یه جورش موافق روایات ماست که حرام است استقبال و استدبار. یه جورش میگد نخیر پیغمبر بزرگواز اول نهی فرموده اند بعداً خودشون پشت به قبله یا رو به قبله نشستند، اینم یک جور. جور سوم روایت این است که غلیظ تر از هر دو، رسول الله صلوات الله علیه نهی کرده اند از استقبال و استدبار قبلتین، هم قبله کعبه الحرام، هم قدس که این آخریم خیلی عجیبه.

خب اون وقت آراء مختلفی دارند برادران سنی ما. برادران بزرگوار شیعه ما این ها همشون تا اونجا که من اطلاع دارم اطلاع خلاف ندارم، همشون فرموده اند که استدبار و استقبال قبله در حال حدثین حرامه، خلافش رو اطلاع ندارم، باشه هم بهش اعتنا نمی کنیم چون هم کتاب دلالت دارد و هم عرض می شود که سنت.

اما برادران سنی چند جور رای دارند، مثلاً

(صحبت حضار)

همون من اشکالی دارم که عرض می کنم، شما رفقید با ما، هموتون رفیقید، حالا عرض می کنم.

بببینید اقوال عرض کردم تا ببینید چقدر ما وقتی تمسک به کتاب الله می کنیم راحتیم. ما نمیایم به سنیا بگیم که روایاتی که از طریق ماست اینطور فرموده و شما جور دیگه، خب میگه روایاتتون از طریق ماست اینطور فرموده، شما جور دیگه، نه ما محور کتابی داریم و برای اینکه برادران سنی ما بعضیا مطلقا استقبال و استدبار قبله را در حدثین حرام می دانند، هم قبله را هم بیت المقدس را، این یه جوره که خیلی بالا رفته، شیعه هم این حرف رو نمی زنه.

که روایتم نقل می کنند، یک روایت از رسول الله صلوات الله علیه، این یک.

در طرف مقابلش بعضی از سنی ها برادران یا خواهران سنی مثل عایشه است که عایشه نقل کرده است میگوید نخیر اصلاً استقبال و استدبار نه در بنا و نه در غیر بنا نه بیت المقدس نه قبله حرام نیست، چه فرقیهی بوده من نمی دانم. اینم یه جور.

و بین الطرفین بعضیا اومدن تفصیل قایل شدن از برادران سنی ما، گفتن که استقبال و استدبار قبله مطلقا حرام است اما بیت المقدس نه. چنانچه شیعه میگه، اینم یک بُعد سوم.

بعضیا اومدن میگن که نخیر استدبار و استقبال قبله در بنا حرام نیست، ولکن در غیر بنا حرام است. یکی دو تا دلیلم میارن که خیلی عجیبه، اونوقت در مقابل حدیث حضرت رسول صلوات الله علیه، اما برادران شیعی ما روایاتی که نقل می کنند از رسول الله و ائمه اهل بیت علیهم السلام تمام متضافر است بر این مطلب که محتاج به خوندنم نیستیم. ولا سیما که ما مبنای قرآنی داریم.

مثلاً ببینید، حالا بعضی وقتا آیاتی ست که چون قرآن اصلاً در میانه که خب کمه معلومه، بیشتر نمی خوام حرف بزنم چون بناست که خیلی نرم حرف بزنیم.

عرض می شود که بعضی وقتا ما به آیاتی که خیلیم خوندیم اما توجه نداریم که این آیه الاحکامه. از آیات الاحکام است منتها لزوم ندارد که حتماً بگه وَجَبَ، حُرّمَ و فلان.

مثلاً از جمله آیاتی که احترام کعبه را واجب کرده است به قول مطلق (إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ) [آل عمران: آیه ۹۶] (فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ) [آل عمران: آیه ۹۷] این بکه محترم است همون نزدیک محترمه؟ پس چرا شما قبلتون رو در اقصی بلاد عالم؟ به چه حساب؟ این بکه محترم است در کل نقاط عالم تکلیف سماویاً و عرضیاً محترم است.

خلاف احترامش اصلاً، طرفش بول کنه مثلاً یا پشتش رو کنه بول کنه. شما حساب کنید یک نفری که محترم می دانید ولو شما پوشوندید، اما طرف او بایستید بول کنید، این خوبه؟ منتها اون پشت دیوار بشینه میفهمه اما خدا پشت دیوار که ندارد که، خدا که پشت دیوار ندارد و این بیت را محترم قرار داده است که (إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ) [آل عمران: آیه ۹۶] الی آخر.

بعدش (جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا لِلنَّاسِ) [مائده: آیه ۹۷] این قیام در چیه؟ قیام برای کسانی که فقط به حج عمره میرن؟ مگه صلاة الی القبله قیام نیست؟ که واجبه. مگر دعای الی القبله قیام نیست که مستحبه؟ مگر قرائت القرآن، غذا خوردن، اصولاً رو به قبله نشستن، عرض می شود که این از مستحبات نیست؟ همه اینا قیامه.

قیامات مختلفی ما داریم نسبت به بیت الله الحرام چه از نزدیک باشد که شعائر عبادتی حج عمره است و چه از دور باشد که صلاة است فرضاً و عرض می وشد که وجوباً و سایر امور راجحه ای که عرض می شود که نقدنه.

حالا انسان به طرف قبله بایستد و بول کند، توجه هم داره، توجه نداره که بحث نیست. پشت کند به قبله و غائط کند، این هتک احترام کعبه مبارکه ای که خداوند آنقدر عظمت بهش داده، حتی در روایات قبله دارد که ملائکه از خدا تقاضا کرده اند که خدایا برای مکلفین روی زمین تو بیت قرار دادی، بیت مطاف و قبله قرار دادی، ما نداریم. خداوند در قسمتی از آسمان ها روایت دارد که زراه است و آسمان چهارمه، خداوند یک بیتی که مقابل با بیت الله الحرام است که اون بدله این اصله، کما اینکه انسان اصل است و ملائکه بدل اند در اصل، در بُعد اصلی، اونوقت ملائکه که دور او عرض می شود که طواف کنند، به جای این است که به دور بیت الله الحرام در روی زمین، این بیت خاکی که هیچی هم توش نیست.

یکی میگفت رفتیم سر قبر خدا تربت بیاریم دیدیم که توش هیچکس نیست. این بیتی که یه مشت سنگ است و هیچی نیست خداوند آنقدر محترم قرار داده و مقدس قرار داده که از دور و نزدیک احترام این قبله واجبه، آیا خلاف احترام نیست بیتی که خدای ناظر و آگاه قرار داده است اون هم برای صلوات مصلی، به طرفی که مصلی کلاً نماز می خوانند از طرفی.

از دور و نزدیک و طرفی که خداوند مبارک قرار داده، محترم قرار داده، مقدس قرار داده، از قبر نبی مقدس تر است، از همه جا مقدس تر است که خود نبی هم اونجا طواف می کرده، می بوسید حجر الأسود رو، انسان بول کند طرف این قبله، غائط کند؟ پس لحن قرآن و وجهه قرآن این است که این عمل خلاف احترام است و غلط است.

بنابراین روایاتی که ائمه اهل بیت علیه السلام از رسول الله صلوات الله علیه نقل می کنند، ما روی چشم میذاریم میگیم حتماً وارد شده است و روایاتی که برادران سنی از رسول الله صلوات الله علیه در این بُعد موافق نقل می کنند خب قبول می کنیم.

اما اون روایت دوم را که پیغمبر اول نهی فرموده اند، بعد خودشون نشستند و رو به قبله یا پشت قبله خب نمیشه همچین چیزی، این خلاف کتاب است و خلاف سنت است یا اون روایتی که می گوید قبلین، آقا قبله بیت المقدس مگه نسخ نشده؟ قبله بیت المقدس هر کس بهش نماز میخونه بدعته، کتک میخوره، نسخ شده.

قبله اصلی عبارت است از بیت الله الحرام و کعبه مکرمه، این است که بله در خود قدس هم اهانت کردن حرامه، ولی مطلب دور و نزدیکه.

قبله و کعبه مکرمه، دور و نزدیکش باید عرض می شود که اینطور باشه، محترم باشه، اما راجع به بیت المقدس حرامه کسی رو می بینی تلویض کنه مثلاً، کسی برد اونجا مسجدم هست البته، مسجد الاقصی ست خب این از نظر قرآنی و اما روایات.

ما قبل از اینکه روایت بخونیم عرض می کنیم، به برادران سنی، همشون نه، طبق روایات از ائمه اهل بیت علیهم السلام می گویند خب بسم الله. اهلاً به (31:59)

و من نتونستم هنوز مسأله ای پیدا کنم که شیعه و سنی موافق نباشن بعضیاشون و نتونستم مسأله ای پیدا کنم که مثلاً در شیعه شاذّی گفته و در سنی نگفته باشد، این همش همینجوریه، منتها بعضی وقتا این ور زیادتره، بعضی وقتا اون زیادتره، بعضی وقتا هر دو جور دیگه اند.

حالا ما به برادران سنی عرض می کنیم کما اینکه در فتح الباری من قشنگ مطالعه کردم اقوال و روایات و نظرات و قشنگ صبح من نگاه می کردم، فتح الباری شرح سید بخاری که صحاحه عشره رو، نه صحاحه سته رو نه فقط، صحاح عشره که چهارتای اضافه کرده، هم خود روایت رو و هم استدلالت رو که این عمومی ترین کتاب عرض می شود که اسلامی سنی ست بر حسب روایاتی که از حضرت رسول الله نقل کرده.

حالا این چند قول رو ما از برادران سنی نقل کردیم. خب یک قولش که موافق است یه قول شم زیادی، اونی که موافقه همونی که ما میگیم، اونی که زیادیه که روایتم از رسول الله، هر کدوم یه روایته ها، روایت از رسول الله صلوات الله علیه نقل کردند که استقبال و استدبار قبلتین منهیه، خب نه ما قبله بیت المقدس رو قبول نمی کنیم.

سه اینکه، قول عرض می کنیم، اینکه اگر مرحاض و محل احداث حدث، اگر در بنیان باشد اشکال ندارد، این معروفه ها و اگر در بنیان نباشد اشکال دارد.

ما اینجا قشنگ یخه برادران سنی رو خوب محکم می گیریم، شیعه نیست که احترام بیشتر بکنیم، مگیم آقایون خب چرا این حرفو می زنید شما؟ شما یدونه روایت صحیح هم از رسول الله تعالی علیه نقل نکردین، اصلاً با طبع احترام کعبه ام نمی سازه، با فقه معرفتی و اکبر هم نمی سازه، چون اگر رسول الله صلوات الله علیه نهی فرمودند بر مبنای احترام بیته و احترام به بیت کسی ست که خودش آگاهه، چه در بنیان باشه یا چه در غیر بنیان، اینا دو جور استدلال دارند.

دو جور استدلال اینه، یک، میگن که ما اگر در بنیان بریم، البته بنیان مسترابی ها نه بنیان مطلق، اینم یه اشتباهی است که بعضیا کردن.

اینکه اگر مستراحی که ساختمان است، نه در یک ساختمان وسیع اون وسط یک مستراحی ست که ساختمان نداره، اون مطلب دیگریه نه، میگن در مستراحی که ساختمان است نباید حرام باشد، این حلاله چرا؟ برای اینکه اینی که خداوند حرام کرده که طرف قبله یا پشت قبله انسان کار بدی بکنه، چون خوب مردم به طرف قبله نماز میخونن، نماز میخونن اونجا یه چیزی ریختن مثلاً.

این حرفی که اونا می زنند ها، آدم در جایی نماز بخونه که یه چیزی اونجا ریختن پس طرف قبله نه، پشت قبله ام نه. میگیم طرف قبله نه، اگه قبول کنیم پشت چی؟ گسی که پشت میکنه به حضرت (34:44) نماز میخونه مطلبی که نیستش که.

این یه حرفی که اینا میزنن. میگن در بنیان کسی نمیره نماز بخونه، توی مرحاض و توالت به تعبیر موجود، کسی اونجا نمیره نماز بخونه، ولو حمام برن، چون کسی نمیره اونجا نماز بخونه، طرف قبله باشه، این ور باشه، اون ور باشه، مزاحم با مصلی نیست.

میگیم شما مزاحمت با مصلی رو از کجا در آوردید؟ احترام مصلین که به طرف اون نماز می خوانند و ناجور است، اینو از کجا در آوردید؟ نه آیه دارد، نه روایت، این یه مطلبشون.

مطلب دوم که عجیب تره میگن خب اگر انسان که در یه فضای آزادی بول کند یا غائط، طرف قبله یا پشت قبله، خب این آزاده درست طرف قبله است یا درست پشت قبله است، مانعی که نیست، اما اگر توی مسترابی برود جایی که دیوار داره، خب این محفوظه.

این مثل همون آقایی ست که توی حوضخونه ای تنهایی رفت و لنگشو بست، معلوم میشه خدای اونا کوره مثلاً نمیبینه، یعنی اگر دیوار باشد، دیوار مستراب فقط مانعه؟ اما هزارها و میلیون ها دیوار و ساختمان که بین این صحرایی که این آقا داره یه کاری میکنه با کعبه بیت الله الحرام از طرف ظاهری، با حق سبحانه و تعالی که محیط بر کل شیعه است، اینا ستره، چه ستریه؟

پس این حرفو از کجا در آوردین شما؟ ما به سند این کتاب الله اولاً که محور است از برای این روایات و به سند سنت رسول الله صلوات الله علیه که اهل بیت علیهم اسلام به طور متضافر نقل کردند و شما هم نقل کردید متعدداً، ما می گوییم که استقبال و استدبار قبله حرام است، چه در ساختمان باشد، غیر ساختمان باشد، هر جا میخواد باشد، فقط کعبه المکرمه است و عرض می شود که چیز نیست.

حالا روایاتی که اینجاست، من روایات رو میخونم بعد منتقل به بحوث به دیگر می شویم.

بله در بنیانش ملاحظه بفرمایید، در وسایل شیعه روایتی داریم که در حدیث مناهی از رسول الله همین مطلب رو نقل کردند، حالا در فتح الباری، جلد اول صفحه دویست و پنجاه و پنج.

(عن ابی ایوب الانصاری قال قال رسول الله صل الله علیه و ال وسلم إذَا عطا أحدکم الغائط فَلاَ يَسْتَقْبِلِ اَلْقِبْلَةَ) نهیه (و لا یولها ظهره شَرِّقُوا أَوْ غَرِّبُوا).

شرق غرب، بله اما جنوب شمال نه، جنوب طرف قبله است، شمال پشت به قبله است، این نه، این یک روایت که نقل کردند.

احمد در همین این آدرس عرض می شود که کتابی که عرض کردم، فتح الباری (احمد قال رسول الله صل الله علیه و آله و سلم ینهانا عن نستدبر القبله أو نسقبلها به فروجنا اذا حرثنا الماء) (37:55)

آب میریزیم، یعنی وقتی چیزی میاد، اگه چیزی نیاد آب نمی ریزیم، شاید معنیش این باشه، (قال ثم رایته قبل موته بعام یقول مستقبل القبله) که اینو عرض کردیم مبنای یکی از آرا است و ما نمی تونیم این رو عرض می شود که قبول کنیم. روایت دیگری هم نقل کردن از رسول الله صلوات الله علیه که قبلتینه، کما فی روایتٍ در همین آدرس.

اما تتمه ای که عرض کنم مطلب در اینجا ختم بشه در این چند دقیقه ای که مونده اینه، اونی که روایت نقل کرده رسول الله صلوات الله علیه که قبلتین رو باید در نظر گرفت، هم کعبه مکرمه هم بیت المقدس.

ما عرض می کنیم اگر که کعبه مکرمه اینجاست، بیتم اینجاست، شما وسطی، شما روتون به کعبه است، پشتتون به بیت، بیت المقدسه، این فرض کنیم بر حسب روایت محذوره.

اما اگه جور دیگه ای باشه. آخه زمین کره است دیگه همش که یه جور نیست، اگر کعبه مکرمه اینجاست بیت اونجاست یا اینجاست، شما اینجا چیکار کنید؟ اینجا که وایسادی چیکار کنید؟ اصلاً بول و غائط نکنید؟ چون به هر طرف که شما باشی یا به طرف کعبه است روی یا عقب یا به طرف بیت المقدس روی یا عقب.

یعنی پیغمبر که شما ازش این روایت رو نقل کردی هندسه ام بلند نبوده؟ به اندازه بچه دو سه ساله هم بلند نبوده که این چهار ضلع در نظر بگیره؟ اضافتاً به اونی که عرض کردیم که آنچه قبل از اسلام بوده و در اسلام نیست یا اگر در اسلام بوده و بعد نقض شده، دیگه احکام اسلامی رو عرض می شود که نخواهد داشت.

بعد یه مطالبی ست که علامه بزرگوار نقل می کنند در دو بخش، اگر شنبه زنده بودیم عرض می کنیم و صورتاً مهمی ست اما واقعاً مهمه، یک مکروهاتی ایشون ذکر می فرمایند که نوعاً محرمه.

توی خیابون بول نکردن، غائط نکردن، در خونه مردم، این یه قسمته. یه قسمتم راجع به غَسل عورتینه، تطهیر عورتینه، آیا در تطهیر عورتین خوب عرض می شود که عقب معلوم است بین الماء غیر الماء اما در جلو منحصر به ماء هست یا نه؟ خب اینجا حرف هایی ما داشتیم و خواهیم داشت که انشاءلله صحبت خواهیم کرد.

خب اعلام شده که عصرهای تعطیلی ما اصول الاستنباط داریم هر کسی میل داره سرافزار بفرماید منزل اصول الاستنباط، یعنی قواعد فقهیه در بُعد سوم که اصول لفظی و عملی رو بحث کردیم، قواعد فقهی شاید دویست قاعده فقهی از قرآن استنباط می کنیم و با هم صحبتی با برادران استفاده خواهیم کرد.

اللهم الشرح صدورنا به نور و الایمان و معارف القرآن العظیم

والسلام علیکم و الرحمه الله

(صحبت حضار)