جلسه صد و پنجاه و نهم درس خارج فقه

وضو

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد الله رب العالمین و صلّ الله علی محمد و علی آله الطاهرین

(أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ) [مائده: آیه ۶].

ما همانطوری که اگر به طور قویم و مستقیم از حضرت حق سبحانه و تعالی به طور صحیح گدایی کنیم، خداوند ما رو رد نمی کند بلا جواب

(علیکم السلام)

همینطور هم اگر از دلالات کتاب الله تکدی کنیم

(علیکم السلام)

فکر کنیم، اصرار کنیم، تشاور کنیم از آیات الله البینات، مرادات و احکام خدا رو طبعاً به دست میاریم. حداقلش این است که به عنوان و ضوابط استنباط.

حالا بحثمان در پیش درآمد وضوست که وضو از عبادات است، به عنوان وجوب عبادت است مقدمتاً برای عباداتی که طهارت لازم داره.

یا به عنوان وجوب اگر کسی مثلاً نذر کند که مثلاً متوظه باشه و در غیر این دو به عنوان استحباب که عبادت ذاتیه است که کونُ الانسان علی وضو) خودش از مستحبات و عباداته.

ما در نیت بحث می کردیم. برادران دیگر فقیه امواتاً و احیائاً مطالبی ذکر فرموده اند، روایاتی و اقوالی دارند، ما هم گدایی زیاد می کنیم از کتاب الله تعالی و از سنت رسول الله، شاید مطالب دیگری هم بتوانیم بفهمیم.

در باب وضو و در باب کل عبادات به طور اصلی سه چیز شرط است که شرط به معنای اعم عرض می کنیم، بعضیا مانع است جنبه سلبی ست و بعضیا شرط است جنبه ایجابی.

یکی از شرایط مهمه که نیت قربت است، این نیت قربت دارای ابعادی ست. بُعد ایجابی دارد و بُعد سلبی دارد. البته نسبت به مصلی، کسانی که نماز می خوانند، مسلمان هستند، غیر مسلمان که اصلاً نیتش نمیاد، ما در (الَّذِينَ آمَنُوا) [مائده: آیه ۶] داریم بحث می کنیم.

(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ) [مائده: آیه ۶] تا آخر آیه مبارکه، از این آیه نیت درمیاریم. و همچنین از آیه آخر سوره مبارکه کهف نیت استفاده می کنیم.

و همچنین از آیه مبارکه که نسبت به منافقین خداوند دارد مذمت می فرماید (وَلَا يَأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَى) [توبه: آیه ۵۴] (يُرَاءُونَ النَّاسَ) [نساء: آیه ۱۴۲] باز مطلب استفاده می کنیم. از این سه آیه ما کون نیت را قربتاً و کیان نیت را قربتة الی الله سبحانه و تعالی استفاده می کنیم.

و از نظر حدیثی یک حدیث متواتر بین الفرقین است که دیروز خوندیم، بازم روش فکر می کنیم (إِنَّمَا اَلْأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ وَ إِنَّمَا لِكُلِّ اِمْرِئٍ مَا نَوَى) که شیعه و سنی از رسول الله صلوات الله علیه نقل کردند. حدیث دیگر را أئمه اهل بیت علیهم السلام از رسول الله صلوات الله علیه نقل کرده اند، ندیدیم در مسانیر برادران سنی که از حضرت نقل کند.

(لاَ قَوْلَ إِلاَّ بِعَمَلٍ وَ لاَ قَوْلَ وَ لاَ عَمَلَ إِلاَّ بِنِيَّةٍ) یا بِنِيَّةَ (وَ لاَ قَوْلَ وَ لاَ عَمَلَ وَ لاَ نِيَّةَ إِلاَّ بِإِصَابَةِ اَلسُّنَّةِ) خیلی قشنگ توضیح میده و معنا میکنه و بیان میکنه.

ما در دو بُعد یکی بُعد ایجابی در نیت قربت، یکی بُعد سلبی در نیت قربت بحث می کردیم، اما یه اضافه ایم داریم در ابعاد سلبیه.

اگر انسان در حال کسالت نماز بخواند، چه کسالتی؟ نه اینکه آدم تب داره، لرز داره، چه داره، نه، چون انسان کاری که انجام می دهد مختلفه. بعضی وقت ها با شوق، با میل، با رغبت، راه زیاد بره کار زیاد کنه، بالاخره به حساب اون فایده ای که در نظر دارد و به اندازه اون فایده انجام میده.

گاهی اوقات نه زورش میاد، کسله، سخته، باید بلندش کنن نماز بخونه، بالاخره کسله. این روحه این انسان از حضور در محضر رب سبحانه و تعالی کسل است.

خب این از صفات ضمیمه منافقینه (لَا يَأْتُونَ) لا یقینون نفرمود، چون این نماز زمین خورده است، اقام الصلاة که در آیات بسیار زیادی قرآن داریم، راجع به مؤمنین، این نماز به پاداشته شده است.

اما راجع به منافقین، این برای اینکه حفظ ظاهر بکند، اگرم نماز میاد (لَا يَأْتُونَ الصَّلَاةَ) [توبه: آیه ۵۴] لا یقنون نیست (لَا يَأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَى) [توبه: آیه ۵۴] (يُرَاءُونَ النَّاسَ) [نساء: آیه ۱۴۲] دو زهرمار دارد، دو گیر بزرگ دارد، اضافه بر اینکه عمل شون، عمل صالح نیست جنبه ایجابی رو نداره، (فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا) ندارد، این (لَا يَأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَى) [توبه: آیه ۵۴] (يُرَاءُونَ النَّاسَ) [نساء: آیه ۱۴۲] ما در (كُسَالَى) هم بحث خواهیم کرد اما در دو بُعد اول میخوایم صحبت کنیم مقداری.

ببینید ما در جنبه ایجابی از قرآن شریف چقدر استفاده می کنیم. مثلاً در آیه مبارکه کهف که فرمود (فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا) [کهف: آیه ۱۱۰].

از (فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا) [کهف: آیه ۱۱۰] این مقدار توحیدی بودن و قربی بودن عبادت را استفاده کردیم که به طور معمول می شود، نه اون بُعد أعلا.

بُعد أعلای محمدی و علوی رو خب، این علی میمونه و حوضشه نمیشه، به طور معمول، به طور معمول که (فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا) [کهف: آیه ۱۱۰] عمل کند این مؤمن که مشرک نیست، این مؤمن که مُراعی نیست که از آیه بعد استفاده می کنیم، مشرک نبودنم چون خطاب به (الَّذِينَ آمَنُوا) [مائده: آیه ۶] ست، عمل کند عملی که شایسته مقام حق سبحانه و تعالی ست.

همانطوری که حق سبحانه و تعالی واحد است، این عمل هم برای اون واحد باید باشه، اما هیچ دیگه باهاشش نباشه، خب همه نمازهای باطل می شوند، از بین میره.

اون وقت از آیه وضو ما استفاده این اطلاق رو خوب می کنیم. (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] حالا ریا رو بذارید کنار.

(إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] که (إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) هم باید بحث کنیم مقداری، البته در الفرقان هست ولی من اشاره می کنم، بعضی از تبلوراتی هستش که عرض میکنم شاید در الفرقان نباشه.

(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] ما عرض می کنیم اگر یک مؤمنی چه آب سرد باشد، چه آب گرم باشد، چه هر چه، بالاخره میخواد نماز بخونه، وضو میگیره یا نه؟ خب بله. اما اگر زمستان است با آب گرم، اگر تابستان است با آب سرد.

قام الی الصلاة مولا؟ بله. ریا کرد؟ نخیر. اگر آب گرم نبود در زمستان وضو نمی گرفت؟ خب میگرفت. اگر آب سرد نبود در تابستان وضو نمی گرفت؟ خب میگرفت. این ریا هم که نکرده، فقط سهمی از این که بدنش خنک بشود در تابستان یا بدنش، اعضا وضوش گرم بشود در زمستان، این از آیه مبارکه به طور اطلاق استفاده می شود که این اشکال ندارد.

اگر اشکال داشته باشد از کجاش درمیاد؟ از اونجاش که نگن قام الی الصلاة. این آدم دو کار میخواد بکنه، یکی میخواد وضو بگیره که نماز بخونه، یکیم میخواد خنک بشه، درصده، این ور و اون ور با همه، در هر حال الاکلنگیه، بچه هایی که با هم الاکلنگ بازی میکنن گاهی اون میره بالا میاد این میاد پایین، گاهی این میره بالا اون میاد پایین. نصف به نصفه در حقیقت.

چه، نتیجه اش، چه اگر جریان دیگری در وضو نباشد وضو نمی گیرد، اینو ما داریم میگیم ها. اگر جریان دیگری مثل گرم شدن، سرد شدن، تمیز شدن، چه، ریا رو عرض نمی کنیم، این نباشد، این وضو نمی گیرد این (قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] نیستش که این اولاً.

ثانیاً (فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا) [کهف: آیه ۱۱۰] این عمل که شایستگی مقام ربوبیت رو ندارد که، صحبت ریا نیستا. این عملی که وضو می گیرد برای خدا و برای خنک شدن، که اگر خنک شدن نبود وضو برای خدام نمی گرفت، خب این داریم بحث می کنیم.

ببینید در اینجا فرق هایی ست بین این دو مانع. ما در عرض می شود که (لَا يَأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَى) [توبه: آیه ۵۴] بعد عرض می کنیم.

در این دو مانع عرض می شود که فرق هایی ست. مانع اول اینکه عمل صالح نباشد، جنبه ایجابی ست جوری که بگن این عمل برای خدا انجام شده، این مانع اول است.

مانع دوم که أمنه است و خیلی أرّق است و أدقّ است، عبارت است از ریا (وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا) [کهف: آیه ۱۱۰] (أَحَدًا) این استغراق در سبیل نهی است و کل مراتب اشراک بالله را در عبادت، ولو یک درصد باشه، اگه حالیش باشه، حالیش نباشه که نیست که عرض کردم.

(وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ) حالا، ببینید اگر چنانچه این نماز را می خواند، چه کسی باشد چه کسی نباشد، اما کسی باشد نماز را با پیاز داغ بیشتر می خواند، این أشرک بالصلاة أحداً، ولو یک درصد باشه، أشرکه یا نه؟ خب این نماز باطله. این هم واجبش رو انجام نداده است، هم فعل حرام کرده، این بدتر از تارک الصلاته.

اما در اون بُعد اول که بُعد ایجابی ست که از (فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا) [کهف: آیه ۱۱۰] استفاده میشه، اینجور نیست. اون وسیع تره، چطور؟ این آدم الان به نهر آب سرد رسیده، خب الان وضو میگیرد و الانم نماز میخوانه. اگه آب سرد نبود خب ممکن بود تأخیر کنه، ولی نماز رو میخونه ها، آیا این (فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا) [کهف: آیه ۱۱۰] صددرصد لله است؟ خب نه، ولی خب لله است، مشرک هم که نشده، خب یک مقداری خنک شده در تابستان بوده، مقداری گرم شده مثلاً در زمستان بوده، این أوسعه، این (فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا) [کهف: آیه ۱۱۰] در جنبه اثبات، از (وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ) [کهف: آیه ۱۱۰] در جنبه سلب و در جنبه نفی، اون از این أوسعه و دلیل بر أوسعیت چند چیزه.

یکیش همون آیه مبارکه وضو (إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا) [مائده: آیه ۶] این هست یا نه؟ اینکه نخواسته درجه اول بگه، (قام الی الصلاة فَغَسَل وجهَ و یدیه و کذا و کذا) خب با آب سرد گرفت خب بهتر، خب با آب گرم گرفت در وقت دیگر بهتر بود.

آیا اطلاق و عموم این آیه مبارکه شامل کسی که وضو بگیرد و در ضمن هم، در ضمنه ها، نه اینکه نصف به نصف، در ضمن هم با آب گرم گرفت، در ضمن با آب سرد گرفت، آیا این آدم قام الی الصلاة نیست؟ (فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ) [مائده: آیه ۶] لصلاة نیست؟ شایستگی مقام ربوبیت رو ندارد؟ این دارد.

اطلاق آیه، عموم آیه و همچنین در آیه مبارکه کهف (فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا) [کهف: آیه ۱۱۰] اما اگر یک درصد این (وَلَا الضَّالِّينَ) [فاتحه: آیه ۷] رو برای حاج آقا بلند کنه، حاج آقام نباشه نماز رو میخونه ها، میخونه، اما یه درصد، یه درصدی که بدونه برای اینکه فلان آقا هست این (وَلَا الضَّالِّينَ) [فاتحه: آیه ۷] اینطوری میکنه، باطل شد نماز، چرا؟ اون اطلاقش بیشتره این دقیق تر است.

و لذا ریا که (دَبیبِ النّمل) است، انسان بعضی وقتا میخواد خودش حالیش نباشه ولی انسان اگر نمازش حالیش نباشد پس چی حالیشه؟ آب گوشت شور شد، فلان شد، آبش زیاد شد حالیشه، اما نمازی که تشرف به محضر سبحانه و تعالی ست، این حالیش نباشد.

پس در باب ریا أدق است (وَلَا يُشْرِكْ) نفی مطلق (بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا) [کهف: آیه ۱۱۰] منتها خودش رو نمیتونه شریک با رب قرار بدهد، مگه در یه جا.

ببینید دیروز عرض کردم (وَلَا يُشْرِكْ) (أَحَدًا) خودشم شامله، ولی در باب ریا نه، حالام عرض می کنم. ولکن در باب غیر ریا چی؟

ببینید، این (وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا) [کهف: آیه ۱۱۰] هیچ کس را با خداوند در انجام این عبادت، واجباتش، مستحباتش، وقتش، وضعش، شریک قرار ندهد ولو یک درصد. این درسته. خودش چی؟ اون بُعد ریاست کسی باشد ریا می کند، نباشد خب برای کی ریا کند؟

اما اگر کسی برای خودش، بگه من پنجاه درصد، چهل درصد، سی درصد، یه اصلی برای خودم خنک شوم، گرم شوم، در حالت خودش، اینجا (أشرک أحداً بربه فی اصل العبادت) اصل عبادت أشرک، این باطله، از (وَلَا يُشْرِكْ) هم درمیاد.

اضافه بر اینکه از جنبه ایجابی در آیه مبارکه (فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا) [کهف: آیه ۱۱۰] در میارد، میاریم که این صالح نیست و اضافه بر اینکه (إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ) [مائده: آیه ۶] این نیست، بلکه دو مطلب است یکی (قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶]، یکی قُمْتُمْ إِلَى خنک شدنه.

و اما ضمن باشه، اگر ضمنی باشد، چه گرم بشم، چه سرد بشم، مِن دون حرجٍ و عسر، من وضو رو میگیرم، اما حالا که آبه سرده خب با آب سرد، آب گرمه با آب گرم. در اینجا ضمنه، ضمنی ست که به حساب نمیاد به چند جهت، یک اینکه اگر هیچ ضمنی نداشته باشد، نمازها ۹۹ درصد باطله، در زمان غیبت ولی امر صلوات الله علیه صددرصد باطل میشه، مگه این طور نیست آقایون؟ این یکی.

و خطابات قرآن به کل (أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا) و کل (الَّذِينَ آمَنُوا) از محور خارج باشند که مثلاً چی؟ وانگهی خود آیه (إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا) [مائده: آیه ۶] آیا چون قام الی صلاة وضو گرفته و این چون لزوم ندارد صددرصد باشد، اگر در ضمنش برای خودش چیزی که حلاله البته، خنک شدن حلاله، گرم شدن حلاله، نه برای قصد قربتاً، خنک میشه نه برای قصد قربت، نه خنک میخوام بشم، اینجا رو داریم میگیم.

خنک می شود در تابستان نه برای قصد قربت، برای قصد معصیتم نیست، گرم بشوم در زمستان نه برای قصد قربت قصد معصیتم نیست، یه حلالی که این حلال نه به عنوان اینکه راجح است عند الله، اگر این ضمیمه بشه این ضمیمه ضمنی ست و به هدف اصلی کاری نداره.

اما اگر در ضمن قصد الله، قصد حاج آقا رو داشت ولو یک درصد که بداند، این عبادت رو باطل میکنه و اون دقتی که دیروز حضور برادران عرض کردم و تکرار نمی کنم توجه دارید، گر چه در الفرقان نیامده عرض کردم که در یک مثلثی از هندسه قصد قربت، انسان باید حواسش جمع باشه. در زمانش، قبلش، بعدش.

و اگر چنانچه قبلاً گفت من میخوام نماز شب بخوانم فلان و بعداً نماز شب رو با نیت خوب خوند، این حبط می کند اون قصد بد رو.

اگر در وقتی که نماز رو خوند با قصد قربت خوب خوند، بعداً گفت من نماز شب خوندم، اون حبط می کند این را تحابطه، ریا حبط می کند عبادت سابقه را که به او توجه دارید. عبادت لاحقه ای که با قصد قربت صحیح است و درست است، حبط می کند ریایی که قبلاً کردی و اما و اما

(صحبت حضار)

بله آیه میگه، بله (وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ) [کهف: آیه ۱۱۰] گفتیم مثلثی ست در احتمال، معلق بود بله.

(صحبت حضار)

نخیر هنوز نه، وقتی ثواب داره که با

اگر این آدم کافر مرد، چطور؟ اگر این آدمی که شصت سال نماز و روزه و بعد کافر مرد، معلق بود دیگه، خب معلق است به اینکه یموتُ مؤمناً و همچنین این ساختمونی که ساخته در صورتی قابل نشستنه که نره کلنگ بیاره خرابش کنه، خب کلنگ بیاره خرابش کنه که نمیشه نشست، اینجا با کلنگ ریا بعدی اینو خراب کرد و سوم داریم.

سوم این است که قبلاً این نیت ریا داشته، گفته من بعداً نماز شب خواهم خوند، ولی وقتی نماز شب می خونه نه مبنی بر اون ریاست، نه مبنی بر قصد قربت، چیه؟ باطله خب، چون قصد قربت نداره. قصد قربت یک جریان ایجابی ست، یعنی لله باید اینو انجام بده یا بالفعل یا استدامتاً که این رو عرض می شود که بحث می کنیم.

خب این تتمه بحث در باب نیت تا اونجایی که باید عرض کنم و اوقات آقایون خب زیاد نیست که بشینم بیست سال، سی سال، دوره فقه، ما امهات مسائل را اولاً در الفرقان یادداشت کردم و بعداً هم تبلوراتی که هست عرض می کنیم.

حالا مسأله دیگر، اینکه خداوند میفرماید (إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا) [مائده: آیه ۶] شرط دیگر ندارد؟ چرا (وَلَا يَأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَى) [توبه: آیه ۵۴] (يُرَاءُونَ) مطلب دیگریه.

(لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ) [نساء: آیه ۴۳] خب سُکرم دو جوره. یک سکر مُسکر است، این مسته لَا یعقل است، یک مرتبه خودش رو به مستی زده.

آدمی ست که حواسش جاهای دیگه است، اصلاً تو نماز نیست، از بس خسته است، کسل است، میخواد نماز بخونه پدرش درمیاد، آخ نماز رو خوندم خستگیم رفع شد، این چه نمازیه مثلاً؟ این که نماز نیستش که. باید همونطوری که انسان نون میخورد، آب می خورد، میخوابد، چه می کند، چه می کند، حداقل به همون مقدار این عنایت به تشرف به محضر حق سبحانه و تعالی داشته باشه.

و اما اگر أتی الصلاة اقامه نکرد، (أتی الصلاة وَ هُوَ مِنَ الکُسالی) این هم یه چیزی ست که اضافه میشه. یکی از شرایط نماز این است که کسالی نباشد، حالا توجه به حرف فرض کنید ندارد در نماز، توجه به چیز دیگه دارد، اما کسالی نیست، زور زورکی با چماق یا چنین و چنان، اون کسالت روحی برای انجام حضور خشک در محضر حق سبحانه و تعالی، این ندارد.

مطلب دیگه، عرض می شود که آیا این صلاة فقط برای محدثین است؟ اینو بحث کردیم در الفرقان مراجعه کنید. خب بله. سوال، پس چرا فرمود (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا) [نساء: آیه ۴۳] نفرمود يَا أَيُّهَا المحدثون؟

جواب، خب جوابش در ذیل آیه هست. عرض می شود که (وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا) [مائده: آیه ۶] مگر تیمم بدل از وضو نیست ها؟ این تیمم بدل وضو که آب نباشه، موقعی که آب نباشه و چه، دو تا و دوتا، دوتای اول بول، دوتای دوم حدث که احداث مهمه رو اینجا بیان فرموده، به الفرقان مراجعه کنید.

ان کان و من عرض می شود که وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أو (وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا) [مائده: آیه ۶] احتمالاتی رو با ادله ذکر کردم آقایون مراجعه بفرمایید.

مطلب دیگری که هرگز من عرض نکردم حضور برداران، اینو میخوایم. من یه شبهه ای داشتم و این شبهه رو اینجوری حل می کنیم. شبهه اینکه، البته مسأله ماله بعده ولی فعلاً که ابتدا وضو هست باید عرض کنیم.

ببینید این (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] معین کرده کی؟ نه، خب وقت نماز دیگه. آیا اول وقت نماز بهتر هست یا نیست؟ خب بله دیگه. اول وقت نماز خب بهتر است که انسان نماز رو بخونه.

حالا اگر بنده در اول وقت نماز قمتم الی الصلاة، ولکن آب ندارم وضو بگیرم، اما یه ساعت، دو ساعت دیگه آب هست یا احتمال داره آب باشه، آیا نمی شود استناد کرد به (إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] که بدون وضو می شود با تیمم نماز خوند؟

ظاهر مطلب اینه دیگه، چرا؟ چون (إِذَا قُمْتُمْ) مگه مطلق نبود؟ (إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) نفرموده إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ آب داری، اینا که نیست (إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا) [مائده: آیه ۶] خب (فَاغْسِلُوا) موقعی ست که آب داری.

اما اگر من آب ندارم، أنا قمتم الی الصلاة، من اول ظهر اذان گفت میخوام نماز بخونم، اما آب نیست یا آب هست و من معذورم، اما بعداً آب خواهد بود در ضمن وقت، اما بعداً عذر من برطرف خواهد شد و من می توانم با طهارت مائیّه نماز بخوانم.

آیا کافی ست صلاة با طهارت ترابیه در اول وقت به دلیل اطلاق آیه؟ مثلاً چیزیم منافی با این اطلاق در آیه مثلاً ما نداشته باشیم، این شبهه است. بله؟

(صحبت حضار)

چرا؟

(صحبت حضار) چون وقت سعه دارد

خب سعه داشته باشه، درست دارین می فرمایین ولی دنباله داره، خب سعه داشته باشه ما جواب میدیم، خب سعه داشته باشه.

آقا از اول ظهر تا غروب شمس وقت نمازه اما خدا فرمود (إِذَا قُمْتُمْ) [مائده: آیه ۶] نفرموده آخر بخونید، وسط بخونین.

(صحبت حضار)

کی گفت اضطرار؟ کی گفت اضطرار؟

(صحبت حضار)

کی گفت اضطرار در کلش

(صحبت حضار)

صبر کنین، کی گفت کی گفت (لَمْ تَجِدُوا مَاءً) در کل وقت؟ از کجا در آوردی؟ لم

(صحبت حضار)

اطلاق چی؟

(صحبت حضار)

نخیر عکسه اطلاق آیه به عکسه، اطلاق آیه به عکسه، دارید راه میایید برادران، اما باید

(صحبت حضار)

بله؟

(صحبت حضار)

چرا اگه آب نباشه (فَاغْسِلُوا) [مائده: آیه ۶]؟ آب ندارم حالا.

(صحبت حضار)

عجب حرفیه، اگر گفتن حج کن، شرطش به استطاعته، اگه استطاعت ندارم حج کنم؟ خب اگرم گفتن وضو بگیر شرطش وجود آبه یا استطاعت آبه که معذور نباشم، اگه آب نباشه چی؟

(صحبت حضار)

ببینید، توجه کنید (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا) [مائده: آیه ۶] مطرحم ظاهراً نشده، حالا مطلبم خیلی مهمه.

(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا) [مائده: آیه ۶] تا (وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً) [مائده: آیه ۶] کی؟ بگید (إِذَا قُمْتُمْ) اینه دیگه.

آقا (فَلَمْ تَجِدُوا) [مائده: آیه ۶] مگه آخر وقت داره میگه یا داره وسط وقت میگه؟ نه. ببینید (إِذَا)

(صحبت حضار) شامل همه وقت ها میشه، حداقل وقت اول

آقا می فهمم چون شامل همه وقت میشه من این عرض رو دارم میکنم، مگه مطلق نیست؟ خب مطلقه. خب اول بهتر نیست؟ شما علیه خودتون دارین حرف میزنین.

(صحبت حضار)

ها؟ چی؟

(صحبت حضار)

نخیر اصلاً نداریم. اولم نداریم، اصلاً نمیشه، آخه خدا بلد نیست اینجوری حرف بزنه بهش یاد بدیم ما؟

(صحبت حضار)

آقا (فَلَمْ تَجِدُوا) کی؟

(صحبت حضار)

نشد ببینید

(صحبت حضار)

از قضا صدق میکنه، چرا؟ (فَلَمْ تَجِدُوا) [مائده: آیه ۶] کی؟ در کل وقت شما میگید، (فَلَمْ تَجِدُوا) [مائده: آیه ۶] (إِذَا قُمْتُمْ) خدا می گوید ببینید بین شما و خدا اختلافه اینجا. حالا کدومو قبول می کنید؟

ببینید (إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] تا برسیم (فَلَمْ تَجِدُوا) [مائده: آیه ۶] کی؟ (إِذَا قُمْتُمْ)، این (فَلَمْ تَجِدُوا) به (إِذَا قُمْتُمْ) میخوره دیگه، جای دیگه که نیستش که، این شبهه.

(صحبت حضار)

آقا (إِذَا قُمْتُمْ) (فَلَمْ تَجِدُوا)

(صحبت حضار)

آقا شرط (إِذَا قُمْتُمْ)ه، شرط (إِذَا) ببینید

(صحبت حضار)

ببینید ما یک شرط داریم (إِذَا قُمْتُمْ) [مائده: آیه ۶]، این (إِذَا قُمْتُمْ) جزاش طهارته. طهارتم سه جوره، طهارت مائی وضو طهارت مائی غسل، طهارت ترابی. منتها طهارت ترابی کیه؟ طهارت ترابی وقتی ست که (لَمْ تَجِدُوا مَاءً) [مائده: آیه ۶] خب کی (لَمْ تَجِدُوا) (إِذَا قُمْتُمْ)، (إِذَا قُمْتُمْ) کی مطلقه.

من مدتی فکر میکردم خب

(صحبت حضار)

خب اطلاق سعه وقت که از خود آیات مقدسات که عرض می شود که (أَقِمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ) [الاسراء: آیه ۷۸] الی آخر، سعه رو می فهمیم، ولکن در سعه، نزدیک اید شما، شما هم نزدیک اید، اما میخوایم خیلی نزدیکتر بشیم، اما این سعه وقت یعنی چه؟ سعه وقت یعنی حتماً آخر وقت بخونی؟ نه، مگه اول وقت بهتر نیست؟ اول وقت بهتر است.

(صحبت حضار)

کی گفت؟ از کجا؟ حالا

(صحبت حضار)

حالا با هم کمک می کنیم

(صحبت حضار) اصل طهارت چیه؟

بله؟

(صحبت حضار) آبه یا تراب؟

اگه آب باشه آب، نباشه تراب.

(صحبت حضار) نه اصل طهارت

اگه آب باشه، آب نباشه خاک.

(صحبت حضار) بله؟

اگه آب باشه، آب نباشه خاک

(صحبت حضار)

آقا اول وقت خب آب نیست، (إِذَا قُمْتُمْ) [مائده: آیه ۶] شامل اول وقت شد، چی می فرمایید شما؟

(صحبت حضار)

کدوم دو تا تعارض

(صحبت حضار)

عه، تعارض نداره با هم رفیقن این دو تا اطلاق، چرا؟ ببینید آیاتی که میگد وقت وسیعه، عرض می شود که (أَقِمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ) [الاسراء: آیه ۷۸] که از ظهر تا غروبش مال ظهره و چه و چه، این سعه کمک می کند به ما، چرا؟ این سعه میگه (إِذَا قُمْتُمْ) [مائده: آیه ۶] به شما اجازه داد هر وقت خواستید در این چند ساعت، خب کدومش بهتره؟ اول وقت. این شکی ندارد که. صلاة الفجر رو من فجر بخوانم بهتره یا بعد؟

(صحبت حضار)

و صلاة ظهر رو، ببینید من صلاة ظهره که اسمش هم صلاة ظهره، اگه اینو من ظهر بخونم بهتر است یا اینکه بذارم یه ساعت به غروب بخونم؟

(صحبت حضار)

شما دارید میگید آخه

(صحبت حضار)

تعارض نیست

(صحبت حضار)

بله

(صحبت حضار) وجود آب حسنه و این دو تا حسن (28:09)

نخیر هر حسن دو قوی اند.

(صحبت حضار)

حالا اجازه بدین من چیزی که فهمیدم، ببینید این حرف قابل قبول هست یا نه؟ ببینید این حرف جلوی فتوا رو میگیره ها، این شبهه جلوی.

حالا چیزی من می فهمم. عرض می شود که اذا قمتم الی صلاةٍ فرمود یا (إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶]؟ (إِلَى الصَّلَاةِ) کدوم صلاة؟ کدوم صلاة؟

صلاتی که خدا خواسته. صلاتی که خدا خواسته چیه؟ صلاتی که مقامه باشه. مقامه باشه روحاً و جسماً. یکی از اقامه های صلاة این است که (لاصلاة إلّا به طهور) اون طهوری که بتونیم، آب باشه.

خب پس(إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] یعنی اذا قمتم الی الصلاتی که عرض کردم بعضی برادران دارن نزدیک میشن، ما هم بهشون نزدیک میشیم و مطلب با هم درست میشه.

(إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] یعنی اون صلاتی که خداوند در کل قرآن امر کرده، چیکار کرده؟ این صلاة چند جور خصوصیت داره.

یک بین ظهر و غروب آفتاب وقت قبول، اما طهارت مائیّه شرط اول است، اگر نبود کی؟ در کل وقت دیگه. آخه وقت، اونکه اشاره فرمودید، وقت از ظهر است تا غروب.

این از ظهر تا غروب کسالت نباید داشته باشید، ریا نکنید، با لباس پاک، با چه، اینا شرطه و این سعه وقتم سعه است از برای اینکه ما بتوانیم با اون شرایطی که خداوند مقرر کرده انجام بدیم، پس از اول ضیق است آیه (إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] اون صلاتی که خدا می خواد کدومه؟

(صحبت حضار)

در قرآن ذکر شده

(صحبت حضار)

قبلاً نیست، در کل قرآن، در قرآن (أقیموا الصلاة) یکی از ارکان اقامه صلاة که زمین خورده نیست، این است که در این سعه وقتی که خداوند عنایت کرده است، ما با آب وضو بگیریم نه اینکه با خاک تیمم کنیم. یکی از ارکان اقامش همینه دیگه.

یعنی ببینید در بین الوقتین، در اول وقت تا آخر وقت از ما چه خواسته اند؟ ما از مجموعه شرایطی که از برای اقامه صلاة در قرآن شریف هست اینو می فهمیم که این نماز روحاً، جسماً، لباساً، مکاناً، مدناً، طهارتاً و هر چه، این باید در بالاترین مرحله ممکنه باشد.

خب این (لا صلاة إلّا بطهور) یا (لا صلاة إلّا بوضو) در تعبیرات دیگر که عین این تعبیر نیست، می گوید که این نماز شما اقامه می کنید، گفتن بین ظهر و عصر، ولی نماز بین ظهر و عصر شرایط داره، یکیش وضو ست یا غسل است، پس (فَلَمْ تَجِدُوا) [مائده: آیه ۶] به، درست است به (إِذَا قُمْتُمْ) [مائده: آیه ۶] میخوره، ولی (إِذَا قُمْتُمْ) کیه؟

(إِذَا قُمْتُمْ) [مائده: آیه ۶] موقعی ست که ما نماز را اقامه کنیم، این نماز زمین خورده است. بنده که نیم ساعت دیگه، ده دقیقه دیگه، آب شروشر میاد میتونم وضو بگیرم یا غسل کنم، تیمم کنم، زمین خورده است این نماز.

از اینجا ما منتقل میشیم به این مطلب که حالا در باب تیمم خواهد آمد که (إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] چی میخواد بگه.

اینجا برادران دیگری که آیات الاحکام مرقون فرمودن، چیزهایی فرمودن که آقایون مراجعه به الفرقان می فرمایید، من یادداشت کردم، اما اگر ما به خود آیه توجه کنیم گیر و گورمون رفع میشه.

ببینید کسانی مثلاً بیان بگن که (إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] عجیبه، خب اینجا شرط و جزاست. بله، اول شرط است خب بعد جزا.

شرط اینجا (إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] جزا (فَاغْسِلُوا) ست، یعنی وقتی که نماز الله اکبر گفتم، اون وقت وضو بگیرم؟ بعضیا اینطوری می فرمایند، میگیم آقا قُمتم فی الصلاة نیستش که (قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶].

بعضیای دیگم معنی ل در نظر میارن، می فرمایند که خب اگر انسان بلند شد که بایسته رو به قبله، اون وقت بره وضو بگیره، وقتی بلند شد رو به قبله که باید نماز بخونه، میگیم آقا اذا قمتم لصلاة هم نیست، (إِلَى الصَّلَاةِ)، (إِلَى الصَّلَاةِ) اصلاً الی همه مطالب رو حل می کند در اینجا.

و این (قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] رو باید معنی کنیم، چیه؟ در یک موثقه ای هست که از یکی از معصومین علیهم السلام نقل شده است که (إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] یعنی (إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ مِنَ النوم).

ما عرض می کنیم بیان مصداقی از مصادیقه، اونم در مقابل سنیا، چون برادران سنی هر نومی رو مبطل وضو نمی دانند، میگند اگر انسان خوابید دراز کشیده، اما اگر نشسته خوابید نه، و لذا ائمه علیه السلام در مقابل اون ها مطالبی دارند و إلّا خب آیه دیگری هم داریم.

آیه دیگر که صریح است در این مطلب که (إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ) [الانفال: آیه ۱۱] که قبلاً بحث کردیم، قشنگ از تغشیة النعاسه استفاده می کنیم که اون خوابی که، اون مستی که، اون غشوه ای، که اون حالتی که، تمام حواس انسان را، حواس ادراکی انسان را از بین ببرد.

ببینید چنانکه که علامه بزگوار فرمودند (و ما اشبه) اینو مفصل بحث کردیم که این مبطل وضو است در مقابل برادران سنی با اون آیه می ایستیم. اما اینجا نمی تونیم بایستیم.

اینجا مگر اینکه امام صادق علیه السلام فرموده باشن اونجور، بعد اینجام در ضمن دارن حاشیه میزنن و إلّا (إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] یعنی مِن نوم؟ کجاش مِنَ النوم داره؟

وانگهی شما قیام در قرآن مطالعه بفرمایید. لفظ قیام در قرآن شریف در افعالش البته، در افعال مختلف ماضی و مضارع و امر و نهی و چه و چه، حدود دویست و سی چهل مرتبه ذکر قیام ذکر شده.

قیام یعنی چه آقایون؟ در تمام این دویست و سی چهل مرتبه، قیامی که قرآن ذکر کرده است، قامَ، یقوم، قُم، یک دو سه تاش فقط قیام در مقابل قعوده، (قِيَامًا) (فَاذْكُرُوا اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِكُمْ) [نساء: آیه ۱۰۳] (34:15) در سوره مبارکه بقره که حالت اضطراریه نمازه.

اما جاهای دیگه مثلاً (يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ قُمْ فَأَنْذِرْ وَرَبَّكَ فَكَبِّرْ) [مدثر: آیات ۱ تا ۳] نشسته نمیشه، دراز کشیده نمیشه، حتماً باید بایسته، بایسته که نیستش که، اصلاً قیام از چی میاد؟ قیام از قوام میاد.

قوام عبارت است از قدرت گرفتن و قدرت بخشیدن در انجام کاری که انسان میکنه، قیام در نوشتن ایستادن نیست، ایستادن که نمیشه نوشت، قیام در نوشتن است که وسایل نوشتن آماده باشد بنشینی بنویسی، قیام در فکر کردن باز ایستادن نیستش که، قیام در فکر کردن ممکنه خوابیده، تو خواب هم ممکن است شما فکر کنی.

اصلاً قیام، مثل لفظ ید در قرآن شریف. لفظ ید در قرآن شریف عرض می شود که (قَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ) (بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ) [مائده: آیه ۶۴] کسی میاد می گوید که ید خب اینجا باید که تأویل بود، چرا تأویل بود؟ اصلاً ید در کل قرآن به معنای قدرت آمده، قدرت علمی، قدرت نعمت، قدرت چه.

خیلی کم است که ید به معنی جاریه آمده باشد. مثل آیه وضو (فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ) [مائده: آیه ۶] و إلّا وجوه در قرآن شریف و أیدی در قرآن شریف به معنی توجه و به معنی قدرت، چه قدرت علم، چه قدرت نعمت، چه قدرت عمل، و هر چه آمده.

حالا در اینجا ببینید اصلاً لفظ قیام، مثلاً در همون قیام برای صلاة لیل که بیشتر مورد حاجت ماست، برای اینکه کدح الی الرب رو ما درست داشته باشیم که يَا أَيُّهَا الناس (يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ) [انشقاق: آیه ۶] یا (يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ قُمْ فَأَنْذِرْ وَرَبَّكَ فَكَبِّرْ وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ) [مدثر: آیات ۱ تا ۴].

کبّر و طهّر و انذر، این ایستادن اما نشستن میخواد؟ قیام هم نمیشه، یعنی تمام نیروها و استعدادات را و مسئولیت ها را آماده کن و به کار بیانداز و کارآمد باشد این انذار تو، این معنیه یا اینکه (قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرادَى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ) [سبأ: آیه ۴۶] یعنی چی؟

بریم دوتایی وایسیم، دوتایی، نه، صحبت ایستادن نیست، قیام لله است، یعنی کاری که انسان برای خدا باید انجام بده با قوام باید باشه، یعنی قوا رو کاملاً بسیج کند، قوای فردی و قوای اجتماعی را بسیج کند و با بسیج کردن قوا تا اون مقداری که ممکن است لله بنویسد، لله فکر کند، لله زنده باشد، لله بمیرد، لله بخورد، لله چه کند، اینا قیام نمیخواد که، قیام در مقابل قعود فقط در بعضی از مراحله.

یا مثلاً فرض کنید (يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا) [مزمل: آیات ۱ و ۲] مگه نماز شب همش قیامه؟ رکوع سجود قیام نیست؟ سجود که قیام تر است. اگر انسان سجود لله کند که این قیام بیشتر عبودیت است، اگر رکوع کند از ایستادن که قیام بالاتر است.

ولیکن اینجا میفرماید که (قُمِ) (يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا) [مزمل: آیات ۱ و ۲] (نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا) [مزمل: آیات ۳ و ۴] خب اولش است.

این (رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا) ایستادن میخواد؟ باید بایستد پیغمبر در نیمه شب، نصف یا ثلث یا دو ثلث شب، باید بایستد قرآن رو بخواند؟ نه.

قم فی اللیل هم که نفرموده (قُمِ اللَّيْلَ) [مزمل: آیه ۲] شب را زنده بدار، زنده بودن شب از برای زنده ای مانند رسول الله صلوات الله علیه چیه؟ مردنش چیه؟ اینی که شب انسان بخوابد همش یا اگر بیدار است کاری به کارهای الهی نداشته باشه، اما اگر شب بیدار است نشسته برای خدا می نویسد، این (قُمِ اللَّيْلَ) [مزمل: آیه ۲] شد، برای خدا فکر می کند این (قُمِ اللَّيْلَ) [مزمل: آیه ۲] شد

حالا رسول الله صلوات الله علیه که (يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ، قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا، نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا، أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا، إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا، إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ) [مزمل: آیات ۱ تا ۶].

(نَاشِئَةَ اللَّيْلِ) چیه؟ قرائت اللّیل، صلاةُ اللّیل مگه قرائت اول ذکر نشد؟ (إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئًا وَأَقْوَمُ قِيلًا، إِنَّ لَكَ فِي النَّهَارِ سَبْحًا طَوِيلًا) [مزمل: آیات ۶ و ۷].

در روز تو سبح طویل داری، یعنی توی دریای جده شنا کنه پیغمبر؟ سبح، تسبیح نیستا، سبحه، سبح غیر از تسبیحه، یعنی چه؟ یعنی در این اجتماع متلاطم که جهالت ها، حیوانیت ها، شهوت ها و همه ها، غیر از اراده الهی درش حکم فرماست و به طور کلی متمزق شده است این اجتماع مسئول و مکلف بشری، تو محمد صلوات الله علیه، تو خودساخته ای، ولی بیشتر خودساخته باش، هر شب، هر شب بخوان این برنامه انسان درست کردن را و هر شب با خدای خودت در قیام و سجود و رکوعت تماس بیشتر داشته باش که تو محمد، محمدتر شوی، تو رسول رسول تر گردی، تو آماده، آماده تر شوی.

چرا؟ (إِنَّ لَكَ فِي النَّهَارِ سَبْحًا طَوِيلًا) [مزمل: آیه ۷] در روزی شناوری مفصل داری، در چی؟ در این اقیانوس متلاطم اجتماع که فیها غرق کثیر، همه غرقن، سلمان ها غرقن، ابوذرها غرقن، همه غرقن، همه غرقن، تو باید که در این بحر اجتماع سیر کنی و غور کنی و شنا کنی.

دریا رفتن نمی خواد، مگه پیغمبر خدا گفته شنا کن؟ شنا یاد بگیر یا شب که قرآن میخونی تو قرآن خوندن شنا یاد بگیر، دریا، نه (سَبْحًا)، غلط است ما بگیم (سَبْحًا) یعنی تسبیح است، سبح غیر تسبیحه.

(وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ) [یس: آیه ۴۰] یعنی چی؟ یعنی خورشید و ماه و ارض هر کدام در فلکی ذکر می گویند خدا رو میگن، الله اکبر، نه شنا می کنند، منتها شنا چون به اراده الهی ست و به اراده خالق العقل است و لذا (يَسْبَحُونَ) یَسْبَحْنَ نفرمود و همچنین در آیات دیگر.

حالا (إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] صلاة اقیموا داره. در آیات مقدسات قرآن هر جا که به مؤمنین خطاب صلاة داده اقیمواست، یعنی فقط این الفاظ و فقط این رکوع و سجود؟ نه، این باید از زمین خوردگی نجات پیدا کنه، از حالت ارضی، از حالت زمینی، از حالت کسالی، از حالت رئا، از حالتی که شایستگی برای محضر رب ندارد، از هر حالتی از حالات که مناسبت با محضر رب ندارد باید دور بشه، مکانی که مناسب تر است، زمانی که مناسب تر است، لباسی که مناسب تر است.

و لذا در حالت نماز ما کفش حق نداریم بپوشیم، اینو در جای خودش عرض کردیم و اشاره می کنیم، چنانکه خدا به موسی فرمود که (فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى) [طه: آیه ۱۲].

اون وقت برادران سنی از پیغمبر بزرگوار نقل کردند که حضرت با نعلین نماز خوند، یعنی چه؟ پیغمبر ما مهم تر بوده یا موسی؟ نماز پیغمبر وادی اقدس بود یا وادی مقدس طور از برای موسی؟ معراج صلاة مؤمن محمدی صلوات الله علیه بالاترین معارج است در طول تاریخ وحی ها و انبیا بزرگوار الهی.

بنابراین (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] خاک بر فرق من و تعبیر من، ما قیام الی الصلاة داریم؟ (إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ) [مائده: آیه ۶] تازه (فَاغْسِلُوا) ش حرف داره، (وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ) [مائده: آیه ۶] حرف داره، (وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ) [مائده: آیه ۶] حرف داره، فقه اکبر داره.

اگر ما فقه اکبر نماز را فراموش کنیم و اگر امری خداوند به نماز نکرد بود، باید اینو تو کهنه کنن پرت کنن جلوی سگ ها بخورن، این نماز نیستش که. نمازی که از همه چی پر است جز از یاد حق سبحانه و تعالی.

اللهم الشرح صدورنا بالنور العلم و الایمان و معارف القرآن العظیم و وفقنا لِما تحبوه و ترضا و جنبنا ان ما لا تحبوا و لا ترضا

و السلام علیکم و رحمه الله.