پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله‌العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی

جستجو

کلمات کلیدی

خلاصه بحث

جلسه صد و هفتاد و هشتم درس خارج فقه

غسل

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صل الله علی محمد و علی آله الطاهرین

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ تتمه راجبه وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ   است که مختصرن عرض میکنم بعد در بعد تفسیر به طور مفصل ذکر شده

از آیه که کاملن به طور نص بینست که استیعابه عرضی لازمست چنانکه علل کعبین حد طولی را بیان میکند که بینه سر انگشتان تا کعده اول برامدگیه اول هرپایی از دو پا و از نظر عرضی هم چون  وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ  فرمود و اینجا ما چندجور روایت داریم خب نظر میکنیم به روایات آیه کافیست اما روایت چیه که بهش استناد شده احیانن

یک قسم از روایت است مثله صحیحه اخوین که ازش استظهار می شود مسمای عرضی در مسحه رجلین گرچه طولیش در آیه بیان شده صحیحه اخوین که دیروز عرض کردیم .

یک قسم روایاتیست که تنصیص میکند بر اونچه آیه مبارکه تنصیص فرموده که 0138 همش ،‌یک دسته هم روایات امست در باب وضو و همچنین در سایر ابوابه فقهیه که وضوعات بیانیه است حتا در یکی از وضوعاته بیانیه نداریم که مسحه بعضه عرضیه رجل فرمود رسول الله صلوات الله علیه بلکه آیه رو نوعن میخونن 0217

ببین نص آیه خب بایدم همینطور باشه چون وضوعاته رسول الله صلوات الله علیه و سایر افعالشون که نقشه نصی یا نقشه ظاهریه قرآنی دارد اگر بخواد اون وضوعات بیان بشه خود نص آیه بیان بشه که شده

خب حالا از نظر فقاهت چجور فتوا بدیم اولن ما طبقه نصه آیه مبارکه فقتوا میدهیم که و وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ ۚ هم طولن بینه رعوسه اصابه و کعبینه و هم عرضن استیعابه چون ارجلکم و اما اگر از نظر روایات هم بخوایم بحث کنیم و به آیه معاذلله نکنیم در اینجا دو دسته روایت داریم که نصست در همانچه آیه میفرماید

وضوعات بیانیه که خود آیه رو ذکر کرده است و وضوعات دیگر در صفحه صدو پنجاه چاره الفرقان در پاورقی اینطور نوشتیم ، صحیحته البذنتی در متن اینطوره و حتا لوکانت صحیحتو نفسن فی تبعید دهرهما عرضن لقد کان غیر صحیحتن لمخالفتن قرآن ، و هنا معتبراتون اخرا تجاوبو مستوعبل مسح چیه که صحیحت البزنتی ان ابی الحسن رضا علیه سلام قال سالتهو ان المسحه علل قدمین این سوال چند بعد داره یک بعد آیا اونیست که برادران سنی میگن که قصده ،‌بعد دیگر اینست که بعضی از برادران شیعه میگن که تبعیض مسح است بعد سوم اینست که تبعیض مسح نیست بلکه اونیست که از آیه استفاده میشه

خب بزنته شخصه فاضلیه دیگه سوالات بیخود که نمیکنه ،‌سالتهو عن المسح علل قدمین کیف هو از کیفیت سوال میکنه فوضع کفهو علل اصابعه فمسحها علل کعبین ، الا ظاهر القدم خب اینجا فقلتو جعلتو فداک ، چرا ؟‌ برا اینکه این عملی که حضرت کردن صریحن ازش وجوب مثلن در نمیاد یا اگرم در بیاد همه که مثه بزنتی که نمیفهمن که

شاید بعضی گفتن خب کبشو گذاشت مثه وضوعات بیانیه چنانکه در وضوعات بیانیه مستحبم هست در اینجام 0501 که استیحازه عرضیست به حساب استحبابه ازین جهت بزنتی میگد فقلتو جعلتو فداک لو ان رجل قالت به اسبعین من عصابعیها کذا دوتا حاال یکم نیاورده ،

اگر با دوتا بکشد که استیعابه عرضی نداشته باشد چطور ؟‌فقال لا الا به کفهی،‌ نصست در استیعابه عرضی ، یا به کفیه ، کلها الوسایل جلد یک بابه بیست چهار حدیث چهار و مثلهو قویتو عبد الاعلی قال قلت لابی عبدالله علیه سلام اثرتو افتادن فنقطع ضفری خب وقتی که انسان بیوفته زمین کدوم ضفر میشکنه ضفره انگشته بزرگه دیگه انگشت کوچک که این مانعه خوده بیوفته اینطوری میوفته اینطور که فنقطع ضفری اونم یک ضفره

فنقطع ضفری و جعلتو علی اسبعی مراره مراره این مغز حروم که مثلن بعضی وقتا میزارن روی اونجایی که زخمه و خوب میکنه خب یه مغزه حروم گذاشتن اینجا ، این سواله ،‌عرض می شود که فجعلت علی اسبعی مراره فکیفه علی اسبعو بالوضو پس گیره این آدم

این آدم ازون بزنتیهاییست که مطلب برش روشنه که کله عرض می شود که رجع باید که مسح بشه خب اگر این یک انگشت یا دو انگشت میمونه این سوالو چرا میکنه ؟‌برا اینکه وقتی انسان میخواد به اندازه یک انگشت مسح کنه از اینجا از اینجا برداره هیچ فقیهی هم از فقها نگفته ، احدی از فقها نفروموده است و نمی شود بفرمایید چرا ؟

برای اینکه اگر تبعیضه عرضی لازمه از رعوسه کل اصابه که لازم نیستش که چه از این چه ازین چه ازین اینجام چه اینجا چه اینجا چه اینجا چه اینجا بله ، خب پس اینکه داره سوال میکن سوال به این حساب است که مطمئن است که حکم شرعی اینست که باید از کل اصابع شروع شود و به کله کعبه اول ختم شود اینه مطلب ولی گیر کرده خب این یدونه عرض می شود که ناخون که ناخونه بزرگه که زخمی شده است و خوب نمیشه مصح کرد و روش مراره گذاشتن

چکار کنند ؟‌حضرت راه نشون میده حضرت اینجا نمیفرمایند که خب ازون ورش مسح کن که یک انگشت کافیه یا دو انگشت کافیه از اون ور مسح کن، چطور باز استدلال به آیه است فرمود که  فکیف اسمع بالوضو فقال یعرف هذا و اشباهو هو من کتاب الله تعالی و ما جعل علیکم فی الدین من حرج ،‌حرج نیست مراره رو وردارید بعد خود انگشت بزرگ مسح کنید این حرجیه حرج نیست .

انسح علیه جبیرست  نسبت به انگش بزرگ که معذورید جبیرست نسبت به بقیه انگشت ها البته مسحه ،‌خب این برای این،‌

تییم میخواد چیکار کنیم برای چی تیمم. و اما صحیحتو زراره آقایون که فتوا میدهند و اکثریت میشه گفت تقریبن مطلقه الا من شز که فتوا میدن که استیعابه عرضی کافیست در مسحه رجلین یک انگشت باشه یا هرچه باشد کافی است استناد میکنند به صحیحه اخوین صحیح اخوین دیروز عرض کردیم حالا تمامشو ملاحظه کنید ثم فسل بین الکلام اول اغسلو وجوهکم و ایدیکم الی المرافق بعد ثم فسل بین الکلام فقال ومسحور بروعسکم

گفتن نداره دیگه حرج کجا میاد حرج اون جایی میاد که استعابه عرضی لازمه اگه استعابه عرضی لازم نباشد اون ورتر میکشه چه لزوم دارد که علل مراغه بکشه

ملاحظه کنید ،‌ثم فصل بین الکلام فقال ومسحو بروعسکم داره یاد میده به ضراره که با سنیا چجور بحث کند فقال ومسحو به بروعوسکم فعرفنا حین قال بروعوسکم ان المذهب بعد رعسه لمکان الباع ،‌تا اینجاش خوبه میفهمه ثم وسل رجلین به رعس ما در این ثمش حرف داریم یا واقعن این ثم وارد نشده این جعل شده یا باید تعویلش کنیم ولو تعویل یک درصد یا باید بندازیمش دور دیگه

حالا ثم رو ثم وصل رجلین به رعس ،‌کما وصل الیدین به الوجه میگیم کمال نیست که یدین بلوجه عطف شد اضافه و کم نداشت پس فدخلو وجوهکم کل بود عرضن و طولن و ایدیکم علمراتط کل بود علل مراتق عرض می شود که طولن و عرضن

اما راجعه به مسح کما نیست بلکه ومسحو به رعوسکم ، تبعیضه و ارجلکم از کما افتاد برا اینکه از به رعوسکم تبعیضه کلی فهمیدیم در طول و عرضه 1015 اما در پا هردو تبعیض از بین میره و هردو با نصه آیه از بین میره یکیش با علل کعبین از بین میره که در وع الا نداشت ،‌ دوم اینجا ارجلَکم فرمود الجلِکم نفرمود بنابراین طولن و عرضن در یانجا اختلاف دارد با رعوس

حالا روایت ،‌میفرماید که بعله و ارجلکم بله ثم وسل رجلین به راس کما وصل الیدین به الوجه ، مگر کمال در اصله مسح بگیریم بسم الله اگر کمالو ‌کمااینکه اینجا در اصله قصد و بر فرعشون میگرفتیم اینجا کمالو در اصل مسحی بگیریم همانطور که سر باید مسح شه پام باید مسح شه اما چجور جورش با هم فرق داره

فقال وَأَرْجُلَکُمْ إِلَی الْکَعبَینِ فارفنا حینا وصلهما بالراس ان المذهب علی بعضهما هیچ قبول نمیکنیم این حرفو ما چطور ؟‌این عرفنا از کجاست آقایون ما تبعیضه عرض می شود که کیفیت همینطور طولیه مسحه رجل رو از چی فهمیدیم ،‌از حدیث فهمیدیم نه حدیث فرمود که ومسحو به رعوسکم از این نه طول فهمیدیم نه عرض پس با عطف چی میفهمیم هیچکدوم .

خب ولاکن از آیه دو مطلب فهمیدیم از آیه از وَأَرْجُلَکُمْ إِلَی الْکَعبَینِ هم فهمیدیم که استیعابه عرضیست چون ارجلکمه ارجلِکم نیست و هم استیعابه طولیه تا کعبه اول فرمود کعبین پس این فعرفن چیه عرفن رو از آیه میفهمیم نه از عطف نمیفهمیم مگر از عطفه به معنای اون خصوصیات که دارد مگر اینجور تعویل کنیم ملاحظه بفرمایید عرض می شود که بعله فقال وَأَرْجُلَکُمْ إِلَی الْکَعبَینِ فعرفنا حین وسلهما به راس ان المسحه اصله من فعرفنه علی بعظهمارو از چی فهمیدیم؟

از ارجلکم فهمیدیم ببینید ما از أَرجلكُم دو  مطلب فهمیدیم یک مطلب که به حسابه عطف میفهمیم که اصلن مسحه یک مطلب به حساب نص أَرجلكُم که استیعابه و یک مطلب به حسابه علل کعبین میفهمیم که این عرض می شود که از نظر طولم استیعابه

خب …

بنده اینجا نوشتم که فهی علا فرد معاردتها للآیته و المعتبرتین ساقطه ،‌مخالف آیه است ،‌مهمتر از همه و مخالف دوم ساقطست ،‌و لا کنها ایضن قد تعنی تبعیزه رجلین انا مستیعا بهما عند المرا ، این یه حرفیست

ببینید در رجلین تبعیض عامه میگگن رجلین ظاهرو باطن همش شیعه میگد تبعیض تبعیض دو جوره یک تبعیضیست که مانند سره که طولن و عرضن مسما کافیه که اونو قبول داریم یک تبعیضیست که در مقابله عامست عامه چه مسح کنند چه غسل کنند همرو میکنند ولی ما بعضی از اون مقدرای که که عامه کلن مسح میکنه یا قصب میکند بعضشو ما مسح میکنیم خب این بعضه دیگه

استیعابه عرضی و استیعاب طولی اینجا مگه بعض نیست ؟‌خب این بعض رو ما از آیه فهمیدیم و اگرم بعنوان عطف بخوایم بفهمیم این عطف رو دو بخش میکنیم ومسهو برعوسکم و ارجلکم الی الکعبین أَرجلكُم به حساب عطف عطفه نص را میفهماند اما تبعیض را از علل کعبین میفهمیم علل کعبین هم میرسونند که تا اینجا و هم میرسوند که از روست از این رو چون اگه از زیر بود که علل کعبین نبود علل کعاب بود

از زیر که کعبه اول چیه اینجاست در زیر کعبه اول پاشنست اما رو کعبه اول اینه بعد کعب دوم اینه بعد کعب سوم اینه بعد کعب چهارم اینه پس اینکه علل کعبین بود علل کعبین خیلی اهمیت داره ما از خود الی الکعبین میفهمیم که آقایون سنی ها شما اشتباه میفرمایید ،‌خداوند الی کعاب نفرمود و الی الکعبین فرمود .

این مربوطه به مسح بنابراین در اینجا …

کفو نمیگه چون کعبین نیست کعابه ما کعبینیم .

الکعبین اول  ‌،در این پا کربهاییست یک دو سه چهار پنج، کعب اول کدامه ؟‌صبر کنید کعب اول از روی پس مسح از روی دیگه تموم شد شما میگید خدا که نمیگه وایستید که شما به خدا اعتراض دارید ؟

خیلی بی جهت میگه حالا در اینجا ما در برابره …

حالا با هم صحبت میکنیم حالا ما در برابر بردرانه شیعه و برادرانه سنی احوج عرض نمیکنیم اقوا هم عرض نمیکنیم میگیم القویو قولن واحدا استنادن الی نص الایه و اگرم روایاتی هست این روایات تازه در موضوعایت بیانیه مطلب دوم دیروز عرض کردم که وضوعات بیانیه هم واجباتی داره هم مستحبات

وقت یکه مستحباتم داره پس همه واجبات باید داشته باشه دیگه ما در وضوعات بیانیه نه در مسح سر اون خصوصیات که در بعضی روایات است میگیم و نه در غسل رجلین اون خصوصیاتی که احیانن گفته میشود دیدیم و نه در مسحه یدین و نه در مسح رجلین در مسح رجلین نص آیه رو در وضوعات بیانیه اعمه علیه سلام نقل میکنند

ثم مسح رجلیه الی الکعبین ،‌چجوری چه میدونم اگر جور معینی شرطست یا جور معینی ممنوعست در مقامه بیان وضوع رسول الله که مستحباتم میفهمد باید واجباتشو بگه پس واجب نیست کیفیته خاصه ای در مسح رجلین چیکار کنیم ،‌ما عرض می شود که این جور میکنیم اینجور میکنیم با هم مختلف هرجور دلتون بخواد هیچ اشکالم ندارد القویو قولن واحدا

و اگر شهرت عظیمه است بین برادران شیعه و یا شهرت عظیمه است بین برادران سنی ،‌ از هر دو شهرت قدیمتر نصیست که از قرآن استفاده میکنیم با تبعیت نص از قرآن نص قرآن ما اینجا قشنگ میتونیم و باید که فتوا بدیم که القویو قولن واحدا ان لا کیفیته فی مسح رجلین ، یه مطلبم هست که قبلن عرض کردیم تکرار نمیکنیم که در مسح رجلین  هیچگونه کیفیتی شرط نیست از اونجا بیایم از نوک انگشتا یا از کعبین بیاریم یا نه اینطور کنیم یخورده اینطور کنیم یخورده اینطور یخورده اینطور کنیم یه خورده اینطور مگر اینکه کسی بخواد بازی در بیاره مطلب دیگریست که نباید به آیات الله انسان استحزا کند و بازی کنه

اما اگر یه وقتی اینطوری شد حالا این هم عرض می شود که یه مطلب بعد حالا ما چیکار کنیم در یه معضله ای ملاحظه کنید ،‌ روایاتی هست که راجبه اینکه مسح بر کفین نمیشه کرد فرمایشاتی از رسول الله و اعمه علیه سلام نقل میکنند که روی چشم است و تا اخرم قبوله ولی تا آخرم باید ترک کنیم یه اشکالی شبهه

اینست که رسول الله فرمود امیرول مومنین فرمود امام فرمود میخونیم و دیدید شما میبینید که در مقابل سنیان میفرمایند که ما اگه مصح کنیم بر کفین مصحه خود را یومل قیامه بر پوست الاغ مییابیم

چون کفش از پوست الاغه یا از پوسته هرچی ،‌جای دیگه ،‌این خیلی دقیقه ،‌میفرماید که اگر من مسح کنم بر پوست الاغ بهتر از انست که مسح کنم از کفشی که از پوست الاغ به پامه ، لذا معلومه دیگه چون اگر مسح کند بر پوست الاغ یک غلط کرده چون نگفتن بر پوست الاغ مسح کن ،‌گفتن که و عرض می شود که وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ

اما اگر مسح کنند به این کفشی که از پوسته الاغه و حساب کنن که مسه پاست درونی وغلط کردن یک غلط مسحه بر پوست الاغ کردن یارو میگه خرتو خر شده یعنی پوسته الاغ با پوسته خودم حساب کردم خدا فرموده وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ ما کردیم پوسته الاغه

پس اینکه امام میفرماید که اگر من مصح کنم بر پوسته الاغ اینجا وایستاده زنده است من وضو گرفتم صورت شستم دستارو شستم بعد مصح کردم بر کله الاغ بهجای کله خودش البته و مسح کردم پای الاغ به جای پای خودم این خیلی بده این اگر که مسح کنم به عمامه با فرض کنید به عرق گیر یا کلاهی که پوسته الاغه یا بر پایی که کفشو کفینی که پوست الاغه مسح کنم اینجا دوتا غلط است یکی مصح کرده است بر پوسته الاغ اینجا دیگر اینکه مسحه بر پوسته الاغ را مسحه بر پوسته آدم حساب کرده

اینو داشته باشین حالا مشکلی که عرض میخوام بکنم اینه که باید فکر کردو حلش کرد اینست که خب این مطلب یه مطلبیست که نص برداره بله ، اگر مصلح بر پا باشه بر غیر پا نباید باشه این قابله مصحه قبلن این درست بوده بعد درست نی این که نمیشه که دودوتا پارسال درست بود چارتاست حال یکیو نصفی دوتا و نصفی خب نمیشه که دیگه

مطالبه عقلیه ثابته و مطالبه حسیه ثابته آتش در کاشان گرمست در قم سردست خب نمیشه دیگه ،  مگه به حساب ابراهیم حالا در اینجا اینکه امام بعنوان استدلال و همچنین مسخره حق میگد بابا اخه شما مسح میکنید به کفش که این پوسته الاغه خب اینکه درست نیست ،‌روز قیامت شما مسحهای خودتون رو باید بر پوستهای الاغها بیابید الاغام مسح کردن شما مسح نکردیدن اینکه میفرماید این بعضی وقتا هست بعضی وقتا نیست درسته ؟

اگر مسح در پا واجبست که بر پوسته الاغ نمیشه اگر مسحم بر پا واجب نبوده است یه موقعی چنانکه ادعا میشه ادعا میشد قبل نزول آیه ماعده مسح در پا واجب بوده اما بر پوسته الاغم میشه ببینید اشکالم همینجور میاد دیگه اشکال 2037

حلش چجوره ؟‌ روایتو ملاحظه کنید در اینجا عرض می شود که درصفحه صدو پنجاهو نه ماعده ، ما اینجا نوشتیم در صفحه صدو پنجاه هشت و هل یجوزو مسح علی حائلن حالل اختیار کل کفین و ما اشبه ،‌کلا لعنهو اذا مسح الی غیر رجلین فلناسحونه علل کفین صوف یجدون مسحم الی جلودالحمیر و ما اشبه پاورقی فی جامع احادیث شیعه جلد دوم صفحه سیصدو بیست چهار ان الکلبی ان صاده قال دخلتول مدینه ولستو اعرفو شی ان من هذا الامر شیعه نبودن الا ان قال ثم قال ای جعفربن محمد علیه سلام سال،‌آمده پهلوی امام صادق سوال کنه ،‌

کم کم شیعه بشه سل قلتو ما تقول علل مسح علل کفین امام رو داره اینجازیر سوال میاره فتبسم حضرت  فهمید که چی میخواد بگه بابا این همه مردم این همه عامه که درصدشون خیلی بیشتر از شیعه است مخصوصن اون موقع که اینها میگن مصحه بر کفین جایزه استناد هم میکنند به عمل رسول الله صلوات الله علیه این چی میگه ؟

فتبسم ثم قال اذا کان یوم القیامه ورد الله کل شی الا شیه و رد الجلد الی القنم این کفشی که از پوسته گوسفنده خب این بر میگرده به غنم دیگه هرکسی هر چیزش به خودش بر میگرده دیگه قاطی نمیشه اینجاست که خرتوخر میشه اونجا که نمیشه که

خب وردالجلد علل قنم فترا اصحابون مسحه عین یذهبو وضوعوهم باید بدون دنباله گوسفندا این وضوعا سر گوسفندا هست مسخره مسره به حقست دیگه این یک ،‌باز وفیه صفحه سیصدو بیست چهار ان الفقیه روتو عایشه ان النی صلوات الله و سلام علیه  عایشه عایشه است ولی همیشه که دروغ نمیگه که خب راستم داره راستم اونجایی که مطابق با اصله انهو قال از رسول الله صلوات الله علیه قال اشدو ناس حضرتن یوم القیامه من رعا وضوعهو الی جلد غیره چه من پای مشد عباسو مسح کنم باز آدمه چه پای یک حیوانی که انسانم نیست خب من وضو خودم نگرفتم

و فیه روا جعفربن احمد القمی فی کتاب الایات باسنادهی ان جعفربن محمد علیه سلام قال ان الله و من لکل احابه یا احابن ان یردهو الی جلدهی یوم القیامه پوستو هر حیوانی به خودش بر میگرده پوسته هر انسانی به خودش بر میگرده چون حیواناتم محشور میشن آخه بر حسب آیه انعام عرض می شود که انعام هم مح-شور میشن که خب این بحثی داره

ولاکن و فیه صفحه سیصدو بیست ان جعفریا به اسنادهی ان جعفر بن محمد علیه سلام قال نشد عمربن خطاب اناس،‌خیلیه دیگه گیر کرده بود عمر که قرار بوده 2341 قسم میده مردمو نکز عمربن خطاب الناس من رعا رسول الله صل الله علیه و آله وسلم مسح علل کفین اینجوری میکنه آدم دیگه اگر واقعن پیغمبر قبلل ماعده حالا قبل از ماعده بعد از ماعده هیچی بعدل ماعده که نمیشه

اگر قبلل ماعده رسول الله الی کفین  مسح کردن همه ی معذرت میخوام مسخره ها به اون توجه میکنه یا رسول الله یوم القیامه این مسح رفت سراغ جلد حیوان دیگه این که دیگه تبعیض بردار نیست که قبلن حلال بوده بعد حرام این که نمیشه اشکال اول سوال اصلی اینجاست

مسح علی الکفین فقام ناسو من اصحاب رسول الله صلوات الله علیه فشهدو انهم رعهو رسول الله صل الله علیه و آله وسلم مسح علل کفین این داریم تا اینجا فقال علی بن ابیطالب سلحم اقبلل نزولل ماعده ان بعدها یکیشو جواب میده حضرت دوتا جواب داره یک جواب اینکه بله قبول کرد قبول کردیم مسح علل کفینه ولی حداقله اشکال اینست که قبل از نزول ماعده بود یا بعد عمرم واستاده بود فقالو لا نداره ،‌اینجوری

فقالو علی علیه سلام لا کنی اذری انهو لما نزلت صورتل ماعده رفع المسحو علل کفین و رفع الغسلو یعنی غسل رجلین فلعن امسحو کلام امیرول مومنین روایتو نقل کرده و حضرت درستشو قبول فرمودن

فلعن امسحو علی ظهر حماری احقو علیه من ان امسح علل کفین دقلشم عرض کردیم که اینجا یک دقله اونجا دوتا دقله ، خب این داریم حالا در متن بنده اینجا نوشتم صدو پنجاه نه وقد یوجهول مرضیهو ان رسول الله صل الله علیه و آله وسلم مسححو علل کفین او غسلهو ال رجلین هم غسل نقل میکند هم مسحه علل کفین اینجا سه بعدیه ببینید به احتمالی

بعد سوم اینست که مسحه رجلین است به استیعاب که آیه ماعده است ،‌ بعد قبلی که از رسول الله صلوات الله علیه نقل میشه که مسحه علل کفین کردن یا غسل کردن اگر غسل کردن و خود رجلین را غسل کردن خب قبلل ماعده بوده بعدل ماعده باید مسح کنند یا احتمال دیگر قبلل ماعده مدتی غسل بود بعد تبعیضه نص امد بعد به آیه ماعده استیعاب مسح آمد این احتمالو بدین آقایون

خب چون روایت سه نقل میکنند روایاتی که نقل میکنند که علل کفین رسول الله قبلن مسح کرد خب علل کفین ظاهرش قبل از تعمل اینست که روی این کفشی که پیغمبر پاش است روی اون نه روی پا،‌خب میگیم مسح علل کفین چیه معناش در اینجا فرض کنید سه مرحله داشته

یک مرحله اینست که غسل بوده مرحله بعدی اینست که مسحه بعض بوده قبلل ماعده مرحله سوم اینست که مسحه کل رجلین بوده است بعدل ماعده این سومی که قبول داریم اما اولیو دومی فرض کنید اولی دومی رو قبول میکنیم ،‌غسلو قبول میکنیم اما مسح که تبعیض مسحه آیا تبعیض مسح یا کل مسح علل رجلین بوده که خب پای پیغمبر بوده یا علل کفین بوده که به رجلین نرسیده خب دو جوره دیگه

یه جورشو قطعن قبول نمیکنیم اگر کفینه پیغمبر بزرگوار جوری بوده که مسح که پیغمبر میکردن به رجل اصلن نمیرسید برکه روی کف بود چه تبعیض بود چه کف در اینجا همه این روایات میاد که بابا این مسلحه بر پا که نشده که اگر مسلحه بر پا میخواد باشه که مسحه بر پا نیست اما در یکجور میتونیم جواب بدیم

اینطور بگیم بگیم احتمال سومی که ما عرض میکنیم وسطول احتمالین است اینست که اول غسل بوده بعد تبعیضول مسح بوده  و تبعیضول مسح مگر کفین رسول الله چکمه بوده یا پوتین بوده اونم بعضی وقتا بوده در جنگ،‌ کفین جوری بوده که اینجا بند داشته و میشده از رو مقدرای از پا مسح شه وقتی مقداری از پا مسح شد فقط مسح علل کفین چنانکه مسحه عمامه رو اینجور معنا کردیم یادتونه دیگه

میشه ، مسحه علل عمامه این عمامه که اینجاش بازه کسی اینطور مسح کنه یا اینجوری مسح کنه این مسحه علا حالی که شما عمامه دارین کذالک …

داریم تاویل میکنیم دیگه ، برخلاف آیست دیگه برخلاف آیه ماعده است که مسح باید از پا باشه ما میخوایم تاویل کنیم میخوایم توجیه کنیم اگر این توجیه رو میپذیرید بسم الله نمیپذیرید پس بریزیدش دور ، ما میخایم حتل مقدور نریزیم دور

خب حالا در اینجا از غذا روایت هم بر این مطلب داریم ،‌بنده اینجا نوشتم که وقد یوجهول مرضیه ان رسول الله صل الله علیه و آله وسلم مسحهو علل کفین او قصدهو الرجلین انهو کان قبل نزولل ماعده فان ایتل ماعده نصون فی مسح رجلین دون غسلهما او مسحن علل کفین و لیس رسول لیخالف القران ؟

همون نکته ای که عرض کردم حال خودم دارم عرض میکنیم که تبلور فقهیست که اگر مسحه کفین احیانن بوده اولن قبل نزولل ماعده بوده ثانین کفین جوری بودست که میشده بعض از پارو مسح کرد پس احتمال سوم میاد که قبل از نزول ماعده غسل رجلین بوده مدتی بعد مسح بعد از رجلین شده بعد شدست مسح کل رجلین و این تمام اینهارو بر حساب ماعده ما عرض میکنیم

حالا در حالت اضطرار که این رو عرض کردیم ولی کانش چیه دیروز عرض کردیم حالت اظطرار اینه ،‌حالا به حساب ضروری چطوره ، یا دوپاشم کلن بسته بخواد مسح کنه نمیشه؟ اوجا بعد مطلب درسته بعد ما اینجا نوشتیم و قد تواتر انهم علیه سلام صفحه صدو شصت و قد تواتر عنهم علیه سلام ان سبقل کتابو الکفین ، چهل حدیث در شیعه داره در پاورقی جامعل احادیث مراجعه کنید

در پاورقی من نوشتم ففی جامع احادیث شیعه جلد دوم صفه سیصدو نوزده تا سیصدو بیست شیش همش روایاته ، ینقلو اربعین حدیثل بهذا المزمون ان رسول الله صل الله علیه و آله وسلم و اعمه اهلی بیت علیه سلام و المعنیو ان المسحه علل کفین صدق حکمن الکتاب فی ایت الماعده حالا معنیشو عرض میکنیم

بله اینجا صفحه سیصدو شصت ببینید جامع الحادیث صفحه سیصد نوزده الا سیصد بیست شیش ، مال استاد بزرگوار آقای بروجردی رحمت الله علیه ببینید صدق الکتابو الکفین کتابو چرا میگیم چون کفینه دیگه کفان که نیست حالا این صدقل کتابو الکفین جوابه سنیسات به شیعه ها مطلبی یا میده به سنی ها مطلبی به سنی ها میگه شما مسح علل کفین نقض میکنید البته غسلم نقض میکنیم

غسل که نقل میکنین این غسل قبلل ماعده بوده مسح علل کفین که نقض میکنیم یا بعنوان تنازلست قبول کردیم ولاکن قبلل ماعده بوده یا بعنوان واقعه باز قبلل ماعده بوده منتها قبلل ماعده بودنه مسح علل کفین دو جوره یک جور این که کفیست که اصلن به پا نمیرسه خب قابل قبول نیست اشکالم عرض کردیم یجور نه ، برحسب روایت که حالا براتون نقل میکنیم پیغمبر یک شراکی یک کفری کسی داده بود اینجا نوشتم که ولعن الماعده نزلت قبل ظهار شعرین مرتهی صل الله علیه و آله وسلم فراونو کثیرون عن انهو غسل رجلین این یک او مسح علا کفین هم بین من مات قبلل ماعده یه دسته روایت کردن مردن ماعدم نازل نشده هنوز

او قبلل اطلاع علیها خب نمدونستن مگر هر آیه نازل میشد میدونستن ؟ حالا که همه قرآن نازله ما اطلاع به خیلیشا نداریم و بین معولن لایتل المائده ، رقم انها تانی ما کان قبلها من مسحن و غسلن ثم این ملاحظه کنید حدیث است این حدیث در عرض می شود که جامعول احادیث شیعه است صفحه سیصدو بیست پنج ان الفقیه

لم یعرف لنبی صل الله علیه و آله وسلم الا خوفن 3221 پیغمبر که میخواد پوتین بپوشه چیکار کنه میخواد فوتبال بازی کنه یا میخواد چنگ بره همیشم که جنگ نبوده که لم یعرف لنبیو صل الله علیه و آله وسلم خوفون الا خوفون اهداهو لهم نجاشی و کان ببینید وکان موضعو ظهرالقدمین منهو مشقوقن فمسح النبی صل الله علیه و آله وسلم الا رجلین و علیه کفار اینم دو جوره

یه مرتبه مسح چون وظیفه مسح بوده اونم تبعیض بدونه کفین که نمیشه یا نه وظیفه مسح کل بوده یا وظیفه غصل بوده اما حالت اضطرار همانطور که اشاره فرمودین حالت اضطراره ما 3305

اگر نمیشه کفشو کفش مال جنگه اگر بعد از جنگ نمیشد پیغمبر کفشو در آرن و غسل کنند کف رو  یا مسح کنند کف رو خب ما لا یدرکو لا یدرکو، یه خورده از اینجا که بازست این مسح میکند این مسح به جای غسلل کل یا مسحول کل عرض می شود که هست

ما داریم تعویل میکنیم دیگه چرا ، مجبوریم تعویل کنیم چون قرآن میگد و وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ ۚچیکارش کنیم،‌اگه وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ ۚ گیر میکردیم گیرو گور زیاد داشتیم اما چون قرآن میفرماید وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ ۚ گیری نداریم ببینید و کان موضعو 3344 فمسح نبی صلوات الله علیه علی رجلهی و علیه کفاف قال الناس انهو مسح علی رجلین مردم میدیدن خیال میکردن که خب بله بر کفین مسح کرد نخیر بر رجلین مسح کرده نه بر کفین منتها مسح بعض کرده

منتها این مسح بعض اگرهم واقعی بوده صددرصد و اضطراری نبوده خب آیه مسح کل که وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ ۚ نسخش میکنه  و اگرم بودد که هیچی خب دیگر ،‌ ما یه مطلبی داریم اینجا با برادرانه سنی اینها استمرار دارند در غسل رجلین بیشتر استدلالشو به اینه که رسول الله دیدن فلانی داره غسل میکنه داره وضو میگیره و مسح کرد مثلن هرچه کرد بعد فرمود ویلل للاعقابه من النار ،  ازین ویلل للعقابه من النار میخوان در بیارن که باید کارش درسته،‌ از کجاش در میاد ؟

از اون در میاد که انسان وقتی میخواد نماز بخونه تمیز باشه اگر انسان در بدنش قضارتی باشد به نص آیه مبارکه وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ میگد آقا حتا در حال عادیم حرامست شما اینقدر کثیف باشی که خبیث بشی تا چه رسد در حال نماز

اینه ،‌ پس پیغمبر بزرگوار که اگر فرمودن که ویلل للاعقابه من النار شما تعقیب میکنید اعقاب میارید در وضو تازه اگرم نص بود اگرم نص  بود که میفرمود که ارسلو ارجلکم علل کفین یا علل کعاب تازه آیه ماعده ایرو نسخش کرده و از بین برده

بحث ما در اعضای وضو تمام شد حالا فروعی در اینجا هست یک آیا مطابعه بینول اعضا واجبست پشت سر هم باشه اعضای وضو مثله غسل غسل واجب نیست اما در وضو متابعه بین اعضا واجبست یا نه از آیه استفاده میکنیم بعله چون با فا تفکیک شده دیگه فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ یعنی فعیکم دیگه چون واو عطفه

اینو قبلن عرض کردیم فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ ۚ پس این شرط این نیست که اگر عضو قبلی تر باشد عضو بعدی را شما بشوعید هرچند فاصله باشه مانعی نداره نخیر این درست نیست

صحبته تر بودن عضو قبل نیست بین تر بودنو تر نبودنه عضو قبل و شستنه عضو بعد یا مسح کردن عضو بعد 3623 بعضی وقتا هوا اینقدر گرمه تا صورتو شستی مثه مکه که ما بودیم تا صورتو شستی شسته نشسته خشک میشه ، خب عضو بعدم بلافاصله میشوریم دیگه یعنی عضو قبل خشکه گاهی اوقات نه

در سیبری انسان 3636 که خیلی سرده،‌ صورت بشوره خب این یخ میزنه تا دو ساعت سه ساعتم همینطور یخ داره این صورت حالا دو سه ساعت شما فاصله بدید نه اونی که از آیه ما استفاده میکنیم اینه که فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ یعنی فایدیکم 3653 اینو به طور عرفی باید که فاصله نشه

اضطرار مطلب دیگریه ولی به طور عادی و به طور عرفی نباید فاصله باشه بعد وَامْسَحُوا یعنی فمسحو دنباله همین چارتا دنباله ،‌ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ ۚ فاصله ی عرض می شود که که بگن ترتیب ف بهم خورد نباشه

چه عضو قبلی تر باشد هنوز چه خشک باشد چه هرچی میخواد باشد اینطوری ما میتونیم فتوا بدیم بر حسبه آیه مبارکه ولو انظار مبارکه برادران دیگر فقیه عرض می شود که در اینجا سنتن و شیعن اختلاف دارند حالا مطل دیگه ما مسح رو حتمن باید که با باقی مانده آبی که به دستمون مونده که صورتو شستیم دستارو شستیم یا نه ،‌با آب جدیدم میشه چنتا روایت داره و یک آیه داره ، از آیه ما استفاده میکنیم یه مطلبی رو ولی روایت چندجوره بعضی روایت حتا از شیعه نقل کرده است از امام معصوم علیه سلام که شما وقتی که میخواید سر را و پارا مسح  کنید به اون آبی باقی مانده نکن به آب جدید

اینو که سنیا نگفتن ، سنیام خیلیشون نگفتن خب این یه روایت روایت دیگر اینست که نخیربا اب جدید یا با بقیه آب باشد این دوتا سوم  اینکه نخیر ، با بقیه رطوبتی که در دست مونده از شستنه صورت و شستنه دستها باید مسحه سر کنیم منتها مسحه سرو جوری نکنیم که همه آب بره همه 3818 بره چون میگه همه 3818 مسح در سر بره برای پا چیزی نمیمونه

از خود وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ ۚ چون دوتا مسح داریم و در دوتا مسح باید اضاله اثر دو مرتبه بشه پس اضاله اثر ما از دست در سر کلن نباید بشه مقداری باید بشه و مقدرایم برای پا عرض می شود که بگذاریم

اما از آیه چی میفهمیم اینو روز اول بحث کردیم و حالا اشاره میکنیم که يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ با چی میشوییم ، بلخره یا صورتو میکنیم تو حوض یا اگرم صورتو تو حوض نکنیم در هر صورت دستامون تر میشه یا نه این دستا تر میشه چی باید دستا صورتشو بشوییم و دستارو چه صورتو بکنیم تو حوز و درستارو بکنیم تو حوض بلخره این دستا تر میشه یا نه

اینیم که میخواد مسح کنه اینجا که نیست ،‌ اینجام که نیست اینجاست معمولن چون با آدما داره حرف میزنه حالا وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ در نص سه بعد بود دیگه چند بعد بود که عرض کردم یک بعد از ابعاد نص اینست که ماسح چیزی برش هست که با مسح کردن اون چیز زوال پیدا میکند یه مرتبه قبلن چیزی نیست مثه سلیمان علیه سلام که  3833

اونجا مسح باری اضالتول اثر نه از ماسحست نه از منسوح ، ولیکن کفعه ، یا سر یتیم که انسان دست میماله برای تعطفه یه مرتبه نه دستش گلیه میماله به دیوار که گل از بین بره یه مرتبه اینه کثیفه دست میمالیم که اینه از بین بره ، اینا همش قرینه میخواد و در اینجا قرینه هست چطور؟‌قرینه اینست که شما که صورت شستید و دستارو شستید خب این دستاتون آب داره ولو کم داشته باشه پس وقتی که فرمود وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ و هیچی دیگه نفرمود نفرمود با بقیه و با آب جدید لزومی نداره بگه

یعنی اون مقداری که در دست مونده پس بقیه رطوبتی که در دست مونده باید اینجا اون مقداری برطرف بشه در سر و مقداری هم برطرف بشه بر پا منتها در سراون مقدرای که مسمل مسح چه ارضن و چه طولن ولاکن در پا استیعاب مسح است عرضن و استیعاب مسح است طولن تا کعب اول

ما اینو از آیه عرض می شود که استفاده میکنیم خب مطلب دیگر اینست که ما میتونیم در خود شستنه صورتو خود شستن دستو مسح کردن نسبت به مسح کردن پا کمک بگیریم این که ریا که نیست برادر شما رفیقیم شما بیا دست منو بشور نصفشو من میشورم نصفشو تو ، نیتم پاک باشه نیت برای خدا صد مثله اینکه شما میخواید به پیرمردی کمک کنید

4056 نیت فقط خداست یه بغلشو شما میگیرید نیت برای خداست کسی اینطور بیاد بگه بگه از آیه صدو دهم سوره کهف که لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً بود اینو استفاده کردیم که نباید ریا  باشد در این کار قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا اون وقت چی استفاده کردیم ریا نباید باشه اما اگر کسی بگه دست منو خب نصفشو من میشورم نصفشو دیگری میشوره این چطوره ؟‌ 4146

مگه لا یشرک فقط شرک در عبادتو گرفت شرکه در عملم میگیره دیگه عملی که من موظفم من باید انجام بدم مثه اینکه بنده روزه رو باید بگیرم نصف روزه رو من میگیرم نصفشم داداش، خب اینکه نشد که عملی که من باید بگیریم اخه وضو مال منه یا نه آیا ممن مامور به وضوعم یا من و رفیقم ؟‌

خب رفیقم معمموره اونم معموره حالا که من معمورم دو وضو پس دوتا شرک رو باید کنار بزنیم یک شرکول ریا به طور کلی یکی شرکه در عمل ، وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ شستنه اعضا دوتا عبادته یک عبادت نیت خالصست و نیته قربته ، یک عبادت اینست  که این اعضا  را باید بشویید یخوردشو بزارید روایت خرابه

پس این وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ هم نیت در عبادت وضو را میگیره و هم خود وضو را و روایاتم دراین موضع زیادداریم که اعمه استدلال به آیه فرمودند که کسی که میخواست مثلن با امیرول مومنین یا به امام رضا یا به دیگری کمک کنه حضرت فرمود نخیر من دوستم ،‌این شخص عرض کرد که شما من عیب دارد که من عجر ببرم فرمود تو عجر ببری و وض ببرم،‌ قال ربنا قال الله تعالی وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ احدا این شرکست به عبادت رب برای اینکه شستنه دست عبادت ربه نیتش جای خود شستنش عبادت ربه

بله در مقدمات مطلب دیگریه ولاکن در عمل وضو که انسان انجام میده چه عمل وضوعیه واجب و چه عمل وضوعیه مستحب چون عمله وضوعیه مستحبم منضمست به عمل وضوعیه واجب بنابراین نمیشود در اینجا عرض می شود که کمک گرفت

مطلب مختصر دیگری هست که فردا راجبه غسل صحبت میکنیم و مطلب جدید زیاد داریم راجبه غسل و راجبه جنابت مطلب جدید زیاد داریم بیشتر از وضو انشالله