پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله‌العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی

جستجو

کلمات کلیدی

خلاصه بحث

جلسه صد و هشتاد و یکم درس خارج فقه

غسل

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صل الله علی محمد و علی آله الطاهرین

اعوذ بالله من الشیطان رجیم وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا ۚ ما فقهمان اگر بخواهد فقهه قشری باشد تا اندازه ای قشره ایمانیه مارو درست میکند اما اگر فقه ما اونجوری که در قرآن بیان شده است و در سنت بیان شده است متنن در قرآن و حاشیتن در سنت اونطوری که بیان شده است این فقهه قشری نیست عملیست با معرفت با اعتقاد با اخلاقه عملی سیاسته عملیه اجتماعیاته عملیه و انچه را که حق صبحانو و تعالا از فقهه اصغر اراده فرموده است

و نه تنها ما اگر فقهه معرفتی را در نظر بگییریم فقهه لبی خواهد شد و قشر فقهه که فقه اصغرست کامل خواهد گردید بلکه نکاتی هم درباره فقه اصغر که مورده اختلافست ما از فقهه معرفتی استفاده میکنیم جمله ای که مقدمتن باید عرض کردم و عرض هم شده است و هرچه بگویم اول خود گوینده بهره میگیرد و بعد شاید برادارانه دیگر و از برادران استدعا دارم چون استعدادا فرق میکند من خودمو عرض میکنیم استعدادم جوری نیست که در بعضی مطالب بتوانم خودمو نگه دارم ممکنه فریاد بزنم در سوره حمد یادمه در اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعین اونکسی که ضبط میکرد گفتم فریادشو ضبط نکن

چون ما استعداد که نداریم که مثله حمام، که وقتی امیرول مومنین صلوات الله علیه  صفاته متقین رو برای حمام بیان فرمودند آخر سر قش کردو مرد خدایا ما نمیخوایم قش کنیم میخوایم حالا کار کنیم فعلن ، با کتاب تو کار داریم

ولذا از برادران استدعا میکنم بعضی مواقع که در بیانه فقه معرفتی به مطالب بالا رسیدیم منو از حضرت اقدسه حق تقاضا میکنم و برادران هم تقاضا کنن که ما منفجر نشیم چون به نقصه خودمون که ما نگاه میکنیم و به اون کمالی که از ما خارسته شده است ملاحظه میکنیم ممکنست مثه حمام منفجر بشیم ما که حمام نیستیم حمام نرفتیم که ما

منتها اون با هی حوضه این با هی هوتی حمام معرفت خب عرض می شود که خب این معمولیست که حضورهر بزرگواری به محضر هر بزرگواری مشرف شدن مخصوصن اگر تشرف برای یک امر بزرگی باشد این شرایطی دارد شرایط ظاهری دارد شرایط باطنی دارد شرایط هردوانه دارد شرایطی دارد که اگر به محضر یک بزرگواری شما میخواید مشرف شوید اگر از نظر زمان یا وقت یا تعبیرتون نگاه کردنتون فکر کردنتون برخوردتون مانسبه با محضر شریف اون بزرگوار نباشد خب این ناجوره حالا در صورتیکه اون بزرگوار ظاهرو باطن براش ظاهرست

یه مرتبه نزده بزرگواری انسان تشرف حاصل میکند که به باطن انسان آگاهی ندارد به طوره نفاق وارد میشدو حرفای منافقانه و برخورده منافقانه و اوهم گول میخورد یا نمیخورد یا هرچه ، اما اگر بخوایم تشرف کنیم به محضره حضرت اقدسه حق صبحانهو و تعالا إِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى ظاهر ما و باطن ما باطن موجوده ما باطن آینده غیر موجوده غیر فعلیه ما همه به طور یکسان در محضر حضرت حق صبحانهو و تعالا بینست و آشکاره

بنابراین نمازی که خدا میخواد خودندش خیلی کار مشکلیست ، بسیار کار مشکلیست اینکه رسول الله فرمودند وقرتو عینیه صلاه کان اذا همهو امر استراحه الی صلاه اون استراحته قدسیه محمدیه صلوات الله علیه والاترین استراحت های رسول الله صلوات الله علیه  که در بالاترین قله های معرفت الله هست اینست که اگر جنبه یدول خلقی حجابی ایجاد کرد ، استراحه الی صلاه رسول الله که در لیل معراج ثم دنا ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّىٰ فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَىٰ مقصد همون أَوْ أَدْنَىٰ است ، اما ادنارو با فاصله گرفتنه از کله کاعنات میتوند عمل کند که از خود بیخود شدنست که خودی در کار نباشه اما وقتی که به عرضه تکلیف بر میگردد و با مکلفین میخواد صحبت کند بیخود شدن که بیخود شدنست بیخوده رسالت از بین میره

پس این حجابه نورانیست اینکه رسول الله صلوات الله علیه  با مکلفین برخورد داشته باشد حجابه اما حجابه نورانیست حجابیست که گفتن باید باشه اونی که رسول باشه باید اینجور باشه منتها حجابیست که رسول الله در خلوت های با حضرت حق صبحانهو و تعالا در نماز ها در قراعت ها در نماز شبها در قیام لیلها اون حجاب های نورانی هم برطرفمیشه

اما ما هنوز اندر خمه یک کوچه ایم ما قرقه در حجاب های ظلمانی هستیم چون غرقه در حجاب های ظلمانی هستیم پس داعمول جنابه هستیم ، جنابت یعنی چه یعنی دوری ، جنابت دوریه در بیستو چهار جایه قرآن شریف لفظ جیم نون به با سیغه مختلفه ذکر شده جنبن در چهار جای قرانه در چهار جای قرآن لفظ جنب ذکر شده در بیستو دو جای دیگر قرآن این جیمو نونو به با سیغ مختلف دیگر ذکر شده در کل این بیست چار جایی که لفظ جنب ذکر شده است با سیغه مختلف در شیش جاش به معنیه نزدیک بودنه و در هیجده جاش دور بودنه

هیجده جا دور بودنه 0732 وَاجْنُبْنِي وَبَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنَامَ و همچنین هیجده جا این لغت به معنای دور شدنست و دور کردنست و دور بودنست حالا ما از نظره لغوی وارد میشیم که فقه سلیغه ای نباشد که درست نیست چون من اینطور خیال میکنم پس اینطور باید باشه من کی هستم

ما از طریقه لغت وارد میشویم و یکی از مفاتیحه ظاهریه قرآن شریف هم عبارتست از لغت ، آیا معنای لفظ جنب و جنابت همانیست که در عرفه متشرعه معروفست و معمولست که مام بچسبیم به همون همانطور که لفظ کراهت در عرفه فقها به معنای مرجوحه و در عرفه قرآن نخیر عقلزو حرمست،‌پس ما هنو اندر خمه یک کوچه ایم از اول لغتم باید بررسی کنیم خب بررسی میکنیم .

قرآن که بهترین کتابست در کله ابعاده معرفتی آیا در معنی کردنه لغت بهترین نیست ؟ در صرفو نحو معانیو چه و چه که اینها قشر هستند در لوب که بهترین لوب در قرآن شریف هست در بالاترین قله است آیا در قشر که راهه معرفته مراداته ربست نیست تبعن هست

و هست تر از سایر هستهاست در کل باعاد کمالیه بیان و عرض می شود که تبیین ،‌حالا جنابت در قرآن شریف از نظر لغوی بحث کنیم نظیرم داریم این به معنی متقابلین آمده بعضی وقتا به معنی نزدیک آمده جنب چرا جنبه به دو حساب یکی اینکه نزدیکه خود قبلست دیگر اینکه نزدیکه مشرقست نزدیکه مشرقه عرض می شود که شمالو جنوبو مشرقو مغرب حالا یا هرچیز دیگه یا فرض کنید وصاحبه بلجنب اصاحبو بلجنب یعنی رفیقی در پهلوی شماست پهلوی شما به شما نزدیکه ،

رفیقیم که پهلوی شماست به شما نزدیکه ، عرض می شود که فرقتم فی جنب الله یعنی چه ؟‌ ما همه در جنبه خداییم اینطور نیست منتها جنبه مکانی که نیست جنبه زمانی که نیست جنب به معنی قربه

دارم میگم فرق میکنه صبر کنید یخورده یه مرتبه ما به خدا نزدیک یه مرتبه خدا به ما نزدیک خب خدا که به ما نزدیک است علمن قیومیتن تصرفن ولایتن یار نزدیکتر از من به منست این عجبتر که من از وی دورم ، أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرید ان اقربو علیکم ، این که معلومه اونکه محتاجه تحصیل نیست اینطرفی محتاجه تحصیله ما که به وسیله حجاب های ظلمانی تازه بالاترش حجاب های نورانی از نظره معرفتی از نظره شناختی از نظره عبودیتی از نظر رضایتی از حق دور هستیم باید این دوریهارو برطرف کنیم همه جنبیم همه دوریم دیگه ، همه باید از حالت جنابت بیایم دور

رسول الله کلن از این جنابت و بعد در روز معراج بیرون اومد ،‌بقیشم این اگر بعدی بود بعد نورانی بود و بعد نورانی مقرب بود بعضی وقتا بعد مقربه بعده نورانی مقرب بود اگر رسول مسعولیت رسالتو انجام نمیداد که هیچی اصن بیرونش میکردن از عرض می شود که عبودیت

برگردیم، ببینید لفظ جنابت عرض کردیم این جیمو نونو به ،‌با سیغ گوناگون به المعجم مراجعه کنید من نگاه کردم هیجده جا به معنیه دور کردنست دور بودنست دور از چی حالا کاری نداریم ،‌و در شش جای دیگر به معنای نزدیک و صاحبل جنب نزدیک و الجارل جنب دور، جارل جنب هردو جنبه جنب ،‌ هردو از یک ماده هستند اما الجارل جنب دور الصحابل جنب نزدیک نظیرم دارد در لغت

مثلن ضربو اضراب ضرب زدنست اضراب اعراضه اعراضه از ضرب نزدنست مگه اینطور نیست ضرب و اضراب ، همچنین در بابه صوم مگر ما نداریم وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ ۖ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ ۚ اطاقه با طوق فرق دارد

طاقهو یعنی طاقتش طاق شد اطاقهو طاقت از بین رفت به عکس گفتم من طاقهو طاقت داره اطاقهو طاقت نداره من اول به عکس گفتم . خب طاقه که ثلاثیه مجردست عرض می شود که یعنی طاقت دارد ولی اطاقه یعنی طاقت ندارد اضاله طاقتست یعنی طاقتش به طاق رسیده دیگه زور ندارد قدرت ندارد ولذا یک شخصی که میخواد صوم بگیره در یکی از سه حاله یا میتواند روزه بگیرد تمام توانایی که شرع مقرر کرده یا نمیتواند مگه حرج باشه

یا نخیر میتواند ولی مسافرست میتواند ولی چنینست دسته سوم وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ ۖ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ ۚ کسی که اگر روزه بگیره خیلی برش سخته واقعن مثه اینکه جونش بالا بیاد اما مریضم نیست پیره پیره زنه پیر مرده جوانه خیلی لاغره خیلی این رفته هف هش سال در عراق زندان بوده حالا دیگه هیچی پوستو استخون مونده عَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ اونی که برش واجبه فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ اما بعد فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ همین که برای مشکلست روزه بگیره مسافر نیست مریضم نیست ضرر نداره اما سخته اونی که سختست روزه بگیره مَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا اگر خودرا به زحمت بیندازد در گرفتن روزه فهو خیرون له و ان تصومو خیرون لکم الا اخر ،

این از نظره تحقیقه لغوی ، حالا لفظ جیمو نونو به جنب یعنی نزدیکش بود پهلورم میگن جنب چون نزدیک به انسانه نزدیکه به سر انسانه ،‌ و صاحبل جمع همچنین مافرقتم فی جنب الله ما همه در جنب اللهیم این هیچ گاه نمیشود که ما از محضر خدا دور باشیم

بلکه خدا به ما از نظره علم و از نظره قیومیت نزدیکترست به ما ان اقرب علیه از هبله ورید از جان انسان جانان به جانه ما نزدیکترست اما این عجبتر که من از وی دورم

پس جمع دو معنا داره خب وقتی در قرآن شریف جیمو نونو به با سیغ مختلفه هیجده بار در دروی استعمال میشه که بابه تفعیلست بابه افعالست بابه چه هست ثلاثه مجرد نیست و شیش جا یا مسدرصت عرض می شود که یا جمعست جمعه ماده است یا جمعه مصدرست که جنب عرض می شود که چهار جاش لفظ جنبه و دوجای دیگرش لفظه دیگره

اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ ،‌ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ وَاجْنُبْنِي وَبَنِيَّ این هایی که در قرآن شریف هست پس چرا ما گیج بشیم و متحیر بشیم و باور نکنیم و سخت بشه قبولش که بابا خب جنب یعنی دورها ، ولجارل جنب یعنی همسایه دور ، مفرد ، یا اینکه وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا ۚ اگر دورها هستید از چی از نماز بعضی وقتا لفظ دور و لفظ جنابت استعمال مشد در قرآن و معلومست چی و اجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْنُبْنِي وَبَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنَامَ ، بعضی وقتا ذکر مشه یا اینکه ولجارل جنب یعنی اونکه از من دوره

خب و نوعن  ذکر میشه حالا اینکه میگیم بعضی وقتا یعنی بعضی وقتا انسان بگد که دور از چی نگو قرآن شریف که ذکر شده دور از چی حالا در اینجا موضوعه بحث چیه ؟

مثلن در همین الجارول جنب الجارول جنب قرینه موجوده یعنی همسایه بنده که جنبه یعنی محتنم شده نه یعنی دوره از من دیگه قرینست ،‌قرینه داره دیگه حالا در اینجا ، در اینجا بحث راجبه نمازه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ تا ۚ وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا ۚ فوری بچسبین به اون جنبی که معمولن در ذهنه ماست و اصطلاحم درست نخیر ۚ وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا اگر دورید . از کی ؟ از خدا

از تشرفه به محضره خدا بهترین چیزی که ما را به خداوند نزدیک میکند و باید حجب را برطرف کند حجبه ظلمانی را برطرف کند حتا حجبه نورانی را برطرف کند نزدیک شوم ما از نظر کیان انسانی معرفتی عقلی فکری روحی وجدانی به حق صبحانه تعالا نمازست دیگه پس این نماز شرایط داره

همینطور اگر میخواید با یه آیت الله کبرایی ملاقات کنید نمیتونید برید خونش برید تو مصطراح بعد بگین آقای آیت الله خب نمیشه یا یه شرط پاتون میکنید برید حضور آیت الله بشینید بگید آیت الله خب نمیشه

لباس تشکیلات دارد ، زمان شرایط دارد مکان شرایط دارد زبان شرایط دارد خصوصیات دارد حالا از باطن مطلع نیست از ظاهر که مطلعست ما باید مراعات کنیم تا چه رصد محضر حق صبحانهو و تعالا که ظاهرو باطن برا او یکسانست اینطور نیست که باطن سخت تر باشه فهمش نسبت به ظاهر این ما هستیم این کاعتنات هستند خب با این مقدماتی که ما از خود منطق قرآن و لغته قرآن و باعاده معرفتیه قرآن استفاده میکنیم باید این مطلب برامون روشن بشه که تا لفظ جنب در قرآن بود این نیستش که حتمن با زنش کاری کرده یا فرض کنید خواب دیده شیطونی شده نخیر این یکیشه

تازه بالاتر، آقایون کسی که با زنش بخوابه و کاری بکنه چرا لغتن جنبه چرا ؟‌باید بگیم وتر خب چرا جنبه ،‌چون دور شد دور شد از حالتی که شایسته صلات است باید غسل کنه خب ،‌پس ببینید این به عکس شد قضیه این مجاز شد تازه اگرم مجاز نباشد به مناسبته به چه مناسبت به کسی که امنا کرد یا اینکه با زنش کاری کرد بکند امنا یا نکند چرا میگن این جنبه چرا ؟

اگه دور نشده است از چیزی خب چرا میگن جنب بگن اما بگن وتر پس اینجاست حرف در اینجاست حرف در اونجا نیست به عکس شده قضیه خب حالا در حال صلات خداوند میخواد شرایط رو بیان کنه دیگه چون صلات عمودو دین و عمادول یقینه خیلی شرایط دارد همرو بگه دونه دونه دونه دونه چی مانعست چی شرطه بگه نه

قرآن که کتاب قانونی و کتاب محوری و اصلیست امهات مطالب را باید بیان بفرماید و جزعیاتی که بیانه این جزعیات به تفصیل مفصل میکند قرآن رو و لازم نیست حالت ضابطه ای و قانونی هم ندارد اونچه حالت ضابطه و قانونی دارد در قرآن موجودست دویست ضابطه فقهی ما از قرآن استفاده میکنیم دیوستا ، دیویستا

مطالعه کنید قرآنو آقایون ،‌من مطالعه میکنم همش مطالعه میکنم و مطلب هی اضافه بدست میارم بعد از چل پنجاه سال و منی در کار نیست قرآن کتاب الله استو اقیانوسه بیکرانه معرفتست حاتلا کلیاتو قرآن میگه خب جزعیات با سنت ثابت میشه مگه طوریه ؟‌

ببینید چیزهایی که مانعه جسمانیست از صلات مانعه مکانیست مانعه زمانیست مانعه لباسیست جمعن مانعه ظاهریست باید بگم یا نه ،‌صلات خیلی مهمه آقا تشرفه حضوره حضرت حق صبحانهو و تعالا که بالاترین مقاماته تقربست شرایطش این نیازمند به تفصیلستو تبیینست و قرآنم بیانو للناسه خب آیا در قرآن شریف ما نیته حیض ذکر شده است حدث بودنه حیض ذکر شده است حدث بودنه نفاس استحاضه کثیره حدث بودن مسحه میت حدثه موقت بودنه سکر حدث بودنه نوم نوم بعضی آیات

سکرم بعضی آیات ولی خلی از حدث های کبرا حدث های اکبر اینها در قرآن بخصوص ها ذکر نشدند قرآن ضابطه میده میفرماید که يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اونی که شبو روز بهش مبتلا هستیم خباینجا فرمود يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ خب چیکار کنیم ؟‌

حالا قیام الا صلات داریم خب چه کنیم این صلاتی که بالاترین مراحله تقربه الی الله صبحان تعالاست و بالاترین نمونه ها و شکلهای ظاهری و باطنیه تشرفت خب چه کنیم اینجا سه مطلب تغییر میکنه دیگه اونی که همه قبول دارند سه مطلبه ولی مطالب زیاده یک اونی که شبو روز بش مبتلا هستیم آقا در شبو روز که ما هیفده رکعت در پنج نوبت یا سه نوبت نماز میخونیم خب چند مرتبه حدث صادر میشه بگیم یه مرتبه بگیم خیلی نگه داره که خیلی ناجورم هست

خب دومرتبه سه مرتبه اگر توالت نره بلخره چیزای دیگست خابست چنینست چنانست خب اینکه معمولیست بطور محوری ذکر میشود این حدث ابعادشم اینجا ذکر میشود و در جاهای دیگه ابعاده حدثه اصغر در ایجا ذکر میشود که أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ ،‌ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ حدقل سه تارو گفته بول غایه باد ،‌باد حتمن هست ممکنه بول غایت نباشه باد هست چون بعضیا هستن که خیرشونو میگیره و خیال میکنن بول نیست و غایت میره میبینه باده خالیه معذرت میخوام

پس بادم هست . پس خروج ریز چه یواشش چه بلندش در أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ هست ، اگه بوله غایت نباشه قدره مسلم خروجه ریت هست این سته

یکی دیگش یه جای دیگه فرموده إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ یطهرکم از چی ؟‌از نعاسی که یغشیکم یعنی خوابی که قالبست قالب اصغر سمعو بصر که قالب بر قلبست حدیثه ضراره و امام صادق علیه سلام این از این

دیگر از چیزهایی که حدث موقت میاد چون بعضی حدثا باید با طهارتی اضالش کرد بعضی حدثها حدث موقته اضاله نمیخواد مگر اینکه خودش از بین بره ،‌ مثه چی مثه سکر سکر همینطوره که در آیه نساع میفرماید يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى‌ پس حدثه منتها حدثه موقته حدثی که خودش ضایل میشه

لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى‌ حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ وضوهم بگیره حَتَّىٰ تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ وَلَا جُنُبًا إِلَّا عَابِرِي سَبِيلٍ الا آخر ، بله اگر سکر جوریست که مانند نوم قالب میشود برادران حواسه انسانیه انسان نمیشنود و نمیبیند و قلب هم خوابه در اینجا چنانچه علامه بزرگوار فرمودند مام عرض کردیم الحاق نیست استناده به دلیل قرآنیست این خواب علته مهمه اینکه حدثست اینستکه قلب انسان میخوابد

قلب که خوابید خورده خواب برحسب نص قرآن حدثه ،‌حالا قلب خوابیدن یا با این خواب معمولیست یا با قرآن شریف کردنیست که مثله خواب کل حواس انسان رو بگیرد یا معاذلله با سکریست که کل حواس انسانو بگیرد چه سکر باشد اینجوری نه هر سکری و چه قش کرنده اینجوری و چه خوابه اینجوری این ستا هرسه مشموله آیه مبارکه یقشیکم نعاسه این یغشیکم چه یقشیکومو نعاس چه یقشیکمو سکر چه یقشیکمول قشوه منات و محور عبادست از تقشیه که عرض می شود که چشم و گوش چشمو گوش که دریافته انسانو بکند نیست و وقتیم که گوش مخصوصن خوابید قلب هم خوابست خوابه از نظره عرض می شود که عالم تکلیف و عالم دنیا

ببینید در موارد مختلف کل احداث ذکر شده فقط بعضی احداث در قرآن ذکر نشدست چون ماله همه نیست استحاضه قلیله خب وضو میخواد خب مرد که استحاضه نمیشه که ، عرض می شود که استحاضه متوسطه خب در یک بعد غسل میخواد وضو هم میخواد استحاضه کثیره وضو نمیخواد به عقیده ما وضو نمیخواد استحاضه کثیره غسل میخواد راجبه استحاضه کلن نمیگه در اینجام که وضو میگه چون وضو ماله همست ،‌

اما غسل از حیز غسله از نفاس غسله از استحاضه که ماله زناست فقط ، در اینجا فرمود يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا الذین امنو شامله کل مکلفینست که مردان و زنان  به طور نصی طولی جامعه کل مکلفینه زن و مرده اینه ،‌ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ این روزمره احتیاج داریم فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ ۚ بعد چی دوم ؟، وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا اینجا دو حرفه

یک حرف اینست که حدثه اصغر انسانو دور نکرده اصلن ،‌و چیز دیگرست به نام حدثه اکبر که انسانو دور میکنه یه مرتبه نه مطلبی نی، حدثه اصغرم مقداری دور کرده است که با وضو طهارت حاصل میشه یا با تیمم بدل وضو ولاکن خدا میخواد کلی بگه اونکه نکته رو دقت بفرمایید اونی که احتیاجه روز مره بود از نظره حدثی و از نظره وضوعی اول فرمود اما اونیکه احتیاجه روزمره نیست و هر روزه نیست وهمیشگی نیست و همگانی هم نیست ایرو به یه لفظ کلی فرمود

وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًااینجارو عنایت بفرمایید وَإِنْ كُنْتُمْ ای همه ی الَّذِينَ آمَنُوا که إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ آماده اید برای نماز گفتیم وضو بگیرید اما وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا یعنی دوریه غیر از حدثه اصغر دیگه ، اگه حدثه اصغرم دوری باشه نباشم که هیچ

اگر بذارین حرفم یادم نره ، اگر شما دوری پیدا کردین که این دوری یا بیشتر از حدثه اصغرست یا حدثه اصغر دوری نیست چون دو بعد داره دوری یه مرتبست که تحصیله شرطست یه مرتبه اضاله مانعه ببینید ، یه مرتبه فرق داره ها تحصیله شرط با اضاله مانع فرق داره ، یه مرتبه شرطو سلات اینست که علا طهارتن ما انسان باشد از حدثه اصغر طهارتون ما نه اینست که حدثه اصغر مانعه مزره بعد آور بوده ،‌نخیر بعد آور نیست ولی شما که بعد آور درتون حاصل نشده اما در حالی که حدثه اصغر صادر شده باید غرب طهارتی درتون ایجاد بشه که وضو است و تیمم بدل از وضو تیمم بدل از وضو ،‌

یا اون طرفو بگیم اما و ان کنتم جنبا ،‌ای الذین امنو که میخواید به محضره حق مشرف گردید شما همتون باید از دوری ها دور شود، جسمه ما از اونچه که مارا از صلات دور میکند از معرفت و تشرفه به حضرت حق دور میکند بالاتر از این فقهه معرفتی فقهه اکبر روحه ما اون ظلماتی که در ارواحه ماست که در بعضی جاهای قرآنم داره مثلن ببینید ، وَلَا يَأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَىٰ این توبیخه منافقینه

لا یقیمونه نیست در اینجا وَلَا يَأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَىٰ کسالت مال چیه ماله روحه ،‌کسالت مناسب با نماز ماله روحه و الا بدن هرچیم خسته باشه روح زنده و شاداب باشه کسالت نیست اگر انسان در حال کسالت در حاله کدورت در حاله دوریه روح خستگیه روح از محضر حق به محضر حق بخواد برسه خب این نماز که نماز نیست این نمازی زمین خوردست نمازه اقامه شده و مقامه نیست

ببینید این حدثه کسالته روح حدثست منتها بعضیها دستارو باید غسل کرد نبود تیمم کرد بعضی حدثارو باید خودشو برطرف کرد کسالت با غسل ارز بین نمیره با وضو از بین نمیره با تیمم از بین نمیره ،‌قسمتی از حدث ها هست که اینها تقصیری نیست قصوریه تقصیری نیست اگرم تقصیری هست بلخره با غسلو تیممو وضو از بین نمیره

عنایت بفرمایید برادران وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا در آیه نسا فرمود وَلَا جُنُبًا إِلَّا عَابِرِي سَبِيلٍ حَتَّىٰ تَغْتَسِلُوا ۚ ما این آیه رو بفهمیم تا اونجارو بتونیم بهتر بفهمیم وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا ۚ ای کسانیکه محضر رب میخواید مشرف شوید یک دستور راجبه حدثه اصغر را ما گفتیم اینجا و لاکن غیر از حدثه اکبر غیر از حدثه اصغر که با وضو یا تیمم بدل از وضو برطرف میشه حدثه دیگری هست این حدث دیگر ماله جسمست فقط؟

آیا ماله جسمست که اگر حیضست یا نفاسست یا جنابتست یا چه هست با غسل برطرف شود؟ و الا با تیمم یا نه ،‌همه ی بعدها را میگیرد ،‌منتها اون بعدی که دیگه دارد بحث میکند عرض می شود که وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَىٰ أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً این قسمته بدنه رو داره بحث میکنی مام چون نوعن بدنی هستیم قسمته ،‌اگه قسمته روحی رو بحث کنه که علی میمونه و حوزش همه ما باید بریم گم شیم اصلن

ولاکن قسمته بدنی و قسمته حیوانی انسان که این دیگه عمقه معرفت لزوم ندارد که با همقه معرفتم میشد که انسان بدنش رو بشوید بول را بزداید قاعت رو بزداید خون رو بزداید چه ببینید اما ، ما هر آیه رو در وضعه خودشم ملاحظه کنیم

نخیر مجاز نیست ،‌مجاز نیست خودش حقیقته . صبر کنید شما ، بزارید ما برسیم هنوز اندر خمه یک کوچه ایم هم من هم شما

حالا ببخشید شما صبر کنید صبر کنید از اتاله سخنم استغفار کنید ، یخورده صبر کنید چون من یادم میره نقص در منه ، توجه کنید ، ببینید وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا ابعادی داره، بعد بدن ، اصلات بدن که از خدا دور یعنی چه بدن که ، بعد بدن اصلات ،‌بعد بدن از صلات یا نجاست بر بدنست یا خباست بر بدنست یا حداثت بر بدنست حدثه دیگه ،‌سه بعده دیگه یا حدثه اکبرست هرچی میخواد باشه یا اینکه چون اصغر گذشت یا حدثه اکبرست وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا ۚ حدثه اکبرم در ابعاد مختلفه ی جنابت معمولیو حیضو نفاسو استحاضه عرض می شود که کبیره و مسه میت یا حدث

یا خبسه ، اگر کسی مقنیه رفته توی مستراح معذرت میخوام اومده بیرون تمام لباسه بدنش چیزه وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا ۚ نمیگیره اینو؟ این بدنش دور نیست از حالت صلاتی؟ یا اگر کسی بدنش نجس نیست نجس رسمی اما پر از قصالاتست لباسش بدنش یکیش پر از قضاراتو کثافاتو خباثاتیست که پاکست عرفن اما این و یحرمو هردو رو میگه ،‌چون خطاب به انسان است خطاب به انسان است که دارای دو بعده یک بعد روحی مستقیم یک بعد روحیه غیر مستیم با جسم

تمام اعمالی که از ما میشود سر بزند یا نزند در اینجا اونی که مبعده ان الله است یا مبعده ان الصلات استاین مورد نظره توجه کنید ، پله اول بدن در نجاست و خباثته ظاهری وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا ۚ یک ،‌دو بدن در حدث که مقداری باطنه ،‌احداثه مختلفه این دو ، سوم لباس انسان اگر خبیث باشد یا نجس سوم منفصل

چهارم،‌مکانی که انسان هست اگر در این مکان نماز بخوند ماله مردمه و راضیم نیستن این هم بعیدست این مکان انسان را بعید میکند که دیگه بتواند نماز بخوند پنجم لباسی که در بدنه انسان است این لباسیست که قصبست و با لباسه قصب نمیشه نماز خوند این رو هم بیرون کنید وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا ۚ منتها طهارت هرکدام باز یه چی دیگه ایه

این مراحلی جسمانی مراحله روحی اگر انسان در حال کسالتست وَلَا يَأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَىٰ اگر انسان در حال غفلتست وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي اگر انسان در حالتیست که همینطور که در غیر نماز هم کار حرام میکند در نمازم کار حرام میکنه در غیر نماز خیره میشد به زنه اجنویه و با شهوتو تلذذ نگاه میکنه تو نمازم چه زنه خوبیه همینطور نگاه میکنه میگن فاطهرو، وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا ۚ  مگر شما اینحالته بعد انصلات و بعد از محضر رب رو دارید چه از نظره جسمی که به اختیار روحست و چه ازنظر روحی که به اختیار روحست و چه نبودنه شرطست و چه بودنه مانعست فاطهرو

تفسیراتو کی بگه ؟ خب سنت ، سنت توجه کنید سنته قطعیه رسول الله صلوات الله علیه  خب بیان میکنه ،‌ حیض حدثست غسل میخواد نفاس حدثست غسل میخواد استحاضه کثیره حدثست غسل میخواد مسه میت حدثست غسل میخواد اینارو سنت قطعی میگه قرآن کلی میگه ، قرآن میگه وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا کلی گفت

 إنّما علَينا أنْ نُلْقيَ إلَيكُمُ الاُصولَ ، و علَيكُم أنْ تُفَرِّعوا گوش کنید، نه اینکه من دارم حرف میزنم چون برادران محوره استنتاجه از قرآن دارم صحبت میکنم بعد فکر کنید بهتره، توجه کنید، حالا فکر بفرمایید این وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا ۚ که جنبن کمرش بیل خورده است که فقط اون جنابته مجازی رو بگیره ؟‌

اونی که به حسابه با زنش خوابیدنو با حسابه انا دورست از حالته صلات فقط او را بگیرد خب چرا بقیه رو نگیره اقا اگر من گفتم انسان و شما عادت کردید که انسان رو به زید بگید به امر نمیگید امری که ملاتر از اونه انسان نمیگید خب تقصیر شماست ، آیا در حدث بودن جنابت حدث ترست یا حیض ؟

در جنابت انسان غسل میکنه نماز میخونه در حیض که نماز نمیتونه بخونه،‌جنابت حدث ترست عرض می شود که یا اینکه نفاس حدث ترست این دوتا؟ نفاس حدث ترست جنابت حدث ترست یا اینکه ببخشید جنابته شما در نظر بگیرید وقت نمیخواد اینو غسل میکنید نبود تیمم میکنید

اما حیضو باید صبر کنه حیض تمام شه بعدن از حدث حیض غسل کند و همچنین عرض می شود که نفاس ، وانگهی شما در الفاظ آیه باریک بشید ببینید وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا چرا فرمود ؟ چرا ؟‌ وَإِنْ انْتُمْ جُنُبًا چرا نفرمود کنتم چرا ؟ آخه ماضی برا چی اومده حساب داره ببینید . اگر مراد از جنابت فقط این جنابته اصطلاحی بود وَإِنْ انْتُمْ جُنُبًا حالت جنبه انسان دیگه ،‌ها

ولو دیشب جنب شده حالا جنبه اما کسی که حیض بودستو حالا دمه حیض منقطع شده العان حیض ازش میاد ؟ نه کانت حاعزن الان حدث موجوده این کنتم جنبن ، ببینید این کنتم حساب دارد ماضی بودن این ماضی بودن اشاره میکند به اینکه اینجا در مقامه بیانه قاعده است فقط جنابته خوابیدن با زن نیست

وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا خب اگر حالا خب جلو زنش بخواد نماز بخونه چی ؟‌نه وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا دو بعد را میگیرد ،‌یک دوریه از حدثی که انسان را دور میکند از صلات که این حدث با شرایطی میشود با غسل برطرف بشه این بیشتره حدثای اکبر تقریبن اینطوره یا قسمتیش اینطوره ، حدث حیض اینطورست عرض می شود که حدث نفاس اینطوره که باید بگذرد زمان حیض و بگذرد زمان نفاس تا اینکه این فطهرو،‌اطهار کند

یک طهارت است یه اطهاره طهارته حاعز اینست که خون بند بیاد این دسته خودش نیست طهارت نفسا اینست که بچه بیاد خون بیاد دسته خودش نیست ،‌فطهرو و لذا در بابه حیض عرض می شود که وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّي يَطْهُرْنَ یطهرن کاره کیه ؟  کار زن که نیست خودش

فاذا تطهرنَ این کار خودشه فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ ۚ این وسط چیه وسط مرجوحه ،‌یک جاعزه غیر مرجوح داریم یک جاعزه مرجوح داریم یک حرام،‌حرام اینه وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّىٰ يَطْهُرْنَ ۖ نه جلو نه عقب لا تقربوهن ،‌ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّىٰ يَطْهُرْنَ ۖ خون بند بیاد .

وقتی خون بند اومد اینجا چطوره نه فرمود بده نه فرمود خوبه، بد نیست برا اینکه یعنی حرام نیست حرام نیست چرا ‌برای اینکه یطهرن شده جایزه مساویو طرفینه راجحم نیست چون تطهر حاصل نشده ببینید چقدر لطیف قرآن شریف صحبت میکند

وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّىٰ يَطْهُرْنَ ۖ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ اونم چجور مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ ۚ کجا امرکم نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّىٰ شِئْتُمْ حرث به چی میگن حرث حرثه زن جلوست فقط دیگه عقب که حِرسه ،‌ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّىٰ شِئْتُمْ پس ما استدلال از جمله استدلال که میکنیم به این آیه استدلال میکنیم که از پشت نه چون از پشت حرث نیست یک در بلیارد هم حرث نیست .

از پشت کسی با زن مشغول بشه ،‌یک شما مثه اینکه پیرمردم هستین مثه اینکه میل دارین حِرث کنید ؟‌

این نه جاش اینجا نیست ولو اشاره کردم حالا برگردیم ببینید بعنوان ضابطه بعنوان ضابطه وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا ۚ سوال،

بله ، میخوام همینو عرض کنم حالا اینجا نزدیکتره ببینید وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا ۚ هر بعدی حدثی خبثی نجسی جسمی روحی هرچه دارید بزارید کنار آدم با یک بار ظلمت بره نماز بخونه روحیش ، فاطهرو منتها فاطهرو در جسمیش چیزیست که اگه نشه نماز باطله در روحیش خدا مراعات کرده مارو و نماز باطل نیست این نماز نمازه داغشه

حالا بعد میفرماید که وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَىٰ چی میخواد بگه ؟‌ وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَىٰ أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا این غسل اولن از جنب بودن و تیمم ثانین بدله از غسل که آب نیست ماله کدوم جنابته ؟‌ ماله جنابته ریاست جنابته ریایی که با آب از بین نمیره که

ماله جنابته لباسه که پر از نجاسته این باید بشورید و الا غسل کنید  که فایده نداره چه ربطی به هم داره ماله خباثته در بدن و لباس نه یه قسمت خاصی را که روزمرستو معمولستو این سکو پایینه اون رو برداریم که عرض می شود که اگر سفر بودی ان کنتم علا سفرن عرض می شود که ان کنتم مرضا بله ، إِنْ كُنْتُمْ مَرْضَىٰ عَلَىٰ سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ بعضی وقتا من اسمه خودمم یادم میره مثه اینکه دعای آقایون مستجاب شده ما تونستیم درست حرف بزنیم یا اینکه به جای حساسه معرفتی خیلی نرسیدیم

وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَىٰ أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً پس این بعدیست که آب حلش میکنه اگه آب نبود تیمم ، اما هر بعدی رو حل نمیکنه این نمیشود انسان به جای اینکه عباشو بشوره بره فرض کنید که تیمم کنه یا بره خودش غسل کنه یا قلبش اگر ناسالمستو ناپاک است برد با غسل اون قلب رو پاک کند قلب که شسته نمیشه اینجا فقط در اون بعدیست که با شستن ظاهر بدن که رفعه حدث میشه با تیمم کردنست که به جای غسل که واجبه فلم تجدوا ماعن این رفعه موقته حدث میشه

آقایون در اونچه را که بنده عرض کردم در تفسیر مراجعه بفرمایید بعد نکاتی دیگریم در اینجا هست که از جمله اهمه نکات اینه ، که احادیثی که در بابه غسل غیر جنابت بحث میکنه دقت کنید غسله حیض ، غسله نفاس حالا کافی از وضو است یا نه ؟‌این آیه ازش در میاد که این غسلی که در این جاست فطهرو کافی هست نیست قطعن

اگر مخصوصه به جنابته معروفه باشد اونای دیگه نخیر باید وضو گرفت اما اگر جنابت کله جنابت ها باشد در اون ابعادی که مربوطه با آبست برطرفه کردنش بعد مربوطه به تیمم است برطرف کردن منافاتش در اینجا چیه ؟‌در اینجا کافیست از وضو یعنی غسله حیض کسی کرد وضو نمیخواد غسله نفاس وضو نمیخواد غسله استحاضه کثیره وضو نمیخواد غسله مسه میت وضو نمیخواد اینجا اختلافه بین طرفین فقیهین فقها عرض می شود که حل میشه

با این دقتی که ما در فقه قشری و فقه معرفتی قرآن عرض می شود که میکنیم