پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله‌العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی

جستجو

کلمات کلیدی

خلاصه بحث

جلسه صد و هشتاد و چهارم درس خارج فقه

غسل

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صل الله علی محمد و علی آله الطاهرین

وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا ۚ بعضی مواقع این مقدمه رو هم احترام جلسه بعد و به احترام برادران که تشریف میاورن عرض کنیم که ما مقصودمون از بحث فقهی این نیستش که الف به بگیم چون عده زیادی از برادران عزیز سالیان دراز در حوزه و حوزه ها بوده اند و بحث های سطحو خارج داشته اند و ما نمیخواهیم که در بحث فقهی که از ابتدای اجتهاد تقلیدست تا انتهای دیات ما مطالب ریزه رو و فروع رو خدمت  برادران عرض کنیم

بلکه 0108 إنما علينا أن نلقي إليكم الأصول و عليكم أن تفرعوا ما در این بحثه فقهی که داریم که هم جدیدست و هم قدیمست جدیدست چون مسلک قرآنیست و کمتر سالک دارد و قدیمست چون مسلک قرآنیست که قدمیترین کتابهای وحیه اسلامست ما انشالله باید که اگر خداوند توفیق داد تمام ابوابه فقهیه را منتهای بعنوان ضابطه ای و قانونی بحث کنیم

و مخصوصن اون ضوابطی که و احکامی که با نظر به قرآن شریف و بعدن هم سنت احیانن مورد اختلافه بینه ما و سایر فقهای اسلامست چه شیعتن باشد و چه سنتن ، بنابراین انتظار این نخواهد بود که ما در کل فروع مانند عروتول وثقا یا مانند وسیلتونجاته مرحومینه علمینه عالمینه فقیهین همه فروع رو بحث کنیم بلکه إنما علينا أن نلقي إليكم الأصول و عليكم أن تفرعوا  

در این مسعله ای تبعیضی بود بحث کردیم که آیا ترتیبی مثلث یا مثنا لازمست ما دلیل پیدا نکردیم یک حدیث دیگر فقط هست غیر از حدیث دیروزی که حسنه ضراره ، برادران حسن ضراره قال کنت کیف یقتسلل جنب قال ان لم یکن 0304 معلومه ، ضراره از کی سوال میکنه معلومه این مضمره اما خب ضراره از کی سوال میکنه ضراره که نمیاد از محمدبن مسلم سوال کنه ، یا از صفار جمال سوال کنه ضراره از امام سوال میکنه

قَالَ: قُلْتُ كَيْفَ يَغْتَسِلُ اَلْجُنُبُ فَقَالَ إِنْ لَمْ يَكُنْ أَصَابَ كَفَّهُ شَيْءٌ غَمَسَهَا فِي اَلْمَاءِ  خب ببینید مستحبه ها ، ثُمَّ بَدَأَ بِفَرْجِهِ فَأَنْقَاهُ بِثَلاَثِ غُرَفٍ ثُمَّ صَبَّ عَلَى رَأْسِهِ ثَلاَثَ أَكُفٍّ شاید مستحب باشه ، اینکه ثم میرسوند که اولین عضو وضوعی صرست این اولیه یا وجوبست یا استحباب ما وجوب نمیفهمیم چون قبلن مستحباتو ذکر فرمودن دیگه ،‌ثُمَّ صَبَّ عَلَى رَأْسِهِ ثَلاَثَ أَكُفٍّ ثُمَّ صَبَّ عَلَى مَنْكِبِهِ اَلْأَيْمَنِ مَرَّتَيْنِ وَ عَلَى مَنْكِبِهِ اَلْأَيْسَرِ این حسنه مانند موثقه ایست که قبلن ذکر شد و این دوتا چند علت دارد که نمتونیم بهشون استناد کنیم یک علت که این علته عمومیست در احادیثی که اجزاعه وضو یا غسل رو بیان فرموده اند اما بعضیا ثابتول استحبابه و بعضیا ثابتول وجوبه بعضیا مرددست که واجبه یا مستحبه وقتی که مردد شد با مردد که نمیشه اثباته وجوب کرد این دو حدیث اینجوره این اشکال اول

اشکال دوم و ایراد دوم که از احتجاج می اندازد این دو حدیث رو گرچه متعددم اگر بودن حالا این دو حدیثه اینست که در مقابله اطلاقه بینه آیه مبارکه و در مقابله روایات مطلقه قویه ی صحیحه ی متعدده ای که قبلن ذکر شد یا دلالت داشت بر عدم ترتیب یا دلالت نداشت بر عدم ترتیب که دلالت نداشتن بر ترتیبم دلالت بر عدم ترتیبه دیگه چون در مقامه بیانه واجباته حداقل

روی هم رفته ما میتواینم اونطوری که دیروز عرض کردم نظر بدهیم من لفظ فتوارو کمتر ذکر کنم بهتره چون قل الله یفتیکم نظر بدهیم که مراد صاحب شریعت حضرت حق صبحانهو و تعالا از وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا ۚ  فقط مقدار مساحتی شستن بدنست اما کیفیته هندسی نه در مثلث است نه در مثناش نیست

خب حالا یه مطلب ،‌ در بعضی از روایات بابه غسل میت نه مس ، غسل میت در بعضی از روایاتش داره ملاحظه خواهید فرمود اشاره میکنم ، دارد که میت رو اینجور بشویید اول سرو گردن بعد طرفه راست بعد طرفه چپ فهو کغسلل جنابه، بعضی برادران عزیز فقیه میخوان به این استدلال بفرماید در خود روایت که چیزی نبود که  خود روایت که باب غسل جنابت که چیزی نبود

میخوان به این حدیث استدلال بفرمایند که مشابهته بینه خود غسل میت که مسلمست برحسبه ظواهر احادیث که اول سرست سرو گردن بعد راسته بعد چپ بعد فرمود کغسلل جنابه از کَ از تشبیه استفاده میکنیم که همانطور که در اینجا ترتیب هست در جنابتم هست جوابش بینه چون کَ اصل مشابهرو میرسونه نه اینکه خصوصیات دیگرو

اصلل مشابه به اینست که همینطور در غسل جنابت همه بدن رو باید شست در شستن و غسل میتم همه بدن رو باید شست این کَ این مسمای مشابهته اگر بیش از مسمای مشابهت مراد بود خب چرا در خود غسل جنابت بیان نفرمود اولن ثانین در خود اینجا بیان فرمود

مطلب دیگر که عرض میکنیم اینه که در بابه غسل ارتماسی نمیخوام استدلال کنم ها چون بر نفی که استدلال نمیخوایم ها، بر اینکه شرط نیست ترتیب در غسل تبعیضی که ما دلیل نمیخوایم بر ترتیب داشتن بر اینکه شرط است ترتیب باشه دلیل میخواد بر نفیش که ما دلیل نمیخوایم ولاکن بعنوان تعیده نفی چند روایت است راجبه غسل ارتماسی که ملاحظه میفرماید ما اینارو تعیید میکنیم میگیریم بر این مطلبی که بعنوان نفی عرض کردیم

ملاحظه بفرمایید که البته تتمه هم دارد روایاتی که ما دیرو خوندیم خب در آیاتول احکام جستاسم هست که به سندن متصل منهو الی ابن عباس الحالتهی میمونه قال و 0748 غَسل غُسلن نیست ، چون غسل خوده غسله غسل به اعتبار اینکه آبی که باش غسل میکنند

یغتسل بهی یغتسل من الجنابه فاکفعل عناعه الا یدعل یمنا ففصلها مرتین او ثلاثن که همش مستحباته ثم ثبع علاترجهی به شماله ثم ضرب به یدیهل 0814

ترتیب در اومد؟ ترتیب در نمیاد که اگرم از این فها و ثمها ترتیب بخواد استفاه شه خب مستحب چون مستحبات در اینجا ذکر شده

صبر کنید نگاه کنید در متن ،‌ثم تنها ناحیتن فقسل رجلین ببینید قطعن بین رجلین ترتیب نیست چون طرفین رجلینم در طرفینه دیگه اگر در طرفین ترتیب بود نمیفرمود که سرو گردنو شستو بعد همه بدنو بعدم رفت کنار رجلین چرا کنار رفت چون رجلین به بندوگولش دیگه رجلین با اونی که بالاشه اینم عرض می شود که شست

یعنی آیه اینجای بدن رو و سر رو شستن کلن بعد رفتن کناری و دوتا پارو با هم شستن مثلن ،‌خب عرض می شود که مطلب که اینجا خواستم عرض کنم راجبه غسله ارتماسیست در صحیحه ضراره دارد که ولو ان رجلن ارتمس فلما ارتماستن واحده اجزعهو ذلک از چی ؟ ان غسله یا از غسل تبعیضی غسله دیگه اینطور نیست که غسل تبعیضی اصل باشد و غسل دفعی فرع باشد، قضیه به عکسه

اگر یه مرتبه تو حوض بهتر شسته میشه بدن یا کف کف میریزه مثلن ، پس این اجزعهو ذالک رو اینطوری که بعضی از برادران بزرگوار فقیه استدلال میکنن نمیتونیم قبول کنیم که فرمودن اجزعهو ذالک نمیفرماید که غسل ترتیبی به حسابی که اونا میفرمایند اصله و غسل ارتماسی فرعه نخیر فرمود و لو ان رجلن ارتمس فلما ارتماستن واحده اجزعهو ذالک ، از چی ؟ از تکلیفش تکلیفش فَاطَّهَّرُوا مگه نبود خب فَاطَّهَّرُوا کرده ، کسی خیال نکند که حتمن باید که ترتیب در کار باشه و تبعیض باشه

و ان لم یدلک جسده ،‌ درکم نمیخواد مگر در صورتیکه موانعی در کار باشد که مطلبیم نی، و همچنین و حسنتول حلبی قال سمعتو ابا عبدالله علیه سلام یقول اذرتمسل جنب فی الما ارتماستن واحده اجزعهو ذالکن غسله اینجا خود مطلبو بیان فرمود ،‌نه اینکه از تبعیضش

اجزعهو ذالک من غسله ، و مثله روایت سکونی و صحیحتل حلبی الا آخر ،‌حالا ببینید در اینجا اجزعهو ، من سوال میکنم ،‌در شستنهای وضوعی که سه شستنست صورتستو دست راست استو دست چپ غسلتین داریم بعنوان اینکه صورتو یکی حساب کردن دوتا دستو یکی ،‌ولاکن صورتستو بعد دست راست است بعد دسته چپ ،‌ترتیب بینش هست قطعن به ضروره میانه جمیعه مسلمین برحسبه نص قرآن

بله فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ الا آخر اینطور هست ،‌حالا آیا بینه ترتیبیش و ارتماسیش فرقست یا نه ؟ نه یکیه دیگه همانطوری که اگر بخواید صورت رو بشویید نه با دست ،‌صورتو جدا بشویید راستو جدا و چپ رو جدا در ارتماسم همینطوره شما اگر بخواید صورتو با آب بکنید میشه صورتو با دوتا دستا تو آب بکنید سه تارو تو آب بکنید نمیشه که نمیشه که

خب این دلیل بر چیه ؟‌دلیلست بر اینکه ترتیب شرطست ، ترتیب شرطست چه در تبعیضی چه در ارتماسی ترتیب یعنی هیعت ترتیبی یک شرط خاصیست که کتابن و سنتن علا حارثل کتاب، ما این مطلب رو بفهمیم اینطور نیست ؟ خب در غسل چطور ؟‌اگر در غسل در تبعیضیش ترتیب شرط بود در ارتماسم همینطور بود دیگه نمیخوایم قیاس کنیم تقریب دارم عرض میکنیم

در ارتماسم همینطور بود دیگه مگه ارتماس بهتر نمیشوید چرا ، ولی بهتر شستن کافی نیست ،‌اگر بهتر شستن در اصله شستن کافی بود خب شما در وضو هم صورتو دوتا دستارو یجا میکردین تو آب راحت میشدین بعدم مسح میکردین خب این خلافه ضرورست بینه شیعه و سنه

پس این دستوری که در غسل ارتماسی ما داریم که اذرتمس دفعتن واحده یکجا تنزیل آیه یکجا نباشد که خب این همه بدن نیست اگر یکجا همه بدن زیر آب باشد یا تو آب برید شما یکجا زیر آب باشید یا زیر دوشی آبشاری باشه که تمام بدن رو بگیره در اینجا نیت کنید غسل همه را نه نیت سه بعدی دو بعدی نیت یه بعدی همه را نه نیتی که من که حالا تو حوزم اول سرو گردن بعد راست بعد چپ نه این حرفا نیست

اینجا کافیست از غسلش پس اینجا ما میتونیم تعیید بفرماییم استدلال نمیخوام بکنم ، میخوایم تعیید بفهمیم که در غسل تبعیضی ترتیب شرط نیست ، سوال ، سوال اینکه بعضی از برادران بزرگوار فقیه مثلن اقوال میفرمایند در ترتیب ثلاثی یا سناعی بعضی احوج میفرمایند مخصوصن در ترتیب سناعی که اول سروگردن بعد کل بدن اما نسبت به ترتیب ثلاثی خب کم احوج داریم بیشتر میفرمایند حتمن اول سرو گردن بعد طرف راست بعد طرف چپ

کسی ایجا بیاد سوال کنه بگه پس احتیاط چی شد ؟‌ بیانه احتیاط بیانه احتیاط اینست که ما وقتی که معاذلله که نیست ، اگر مبتلا به جنابت شدیم چون معاذلله برای همه میشه ، اگر مبتلای به جنابت شدیم اونم جنابته جنسی که حالا داریم بحث میکنیم عرض می شود که خب بالید غسل کنیم فَاطَّهَّرُوا ، در فَاطَّهَّرُوا احتمال میدهیم ترتیب شرط باشد بر تبعیضی چون احتمال میدهیم ترتیب شرط باشد بر این یه قاعده ایست که کل فقهو میگیره ها این که عرض میکنیم مال اینجا فقط نیست

اینکه چون ما یه نص داریم نص داریم وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا ۚ بسم الله ،‌این فَاطَّهَّرُوا ثابت ، خب اینجا اشتعاله ضمنه یقینی داریم که فَاطَّهَّرُوا ، نمیدانیم براعته ضمنه حاصل میشود اگر غسل تبعیضیه بدون ترتیب مثلث یا ترتیب مثنا بکنیم یا نه ؟‌

بر اینکه براعته ضمن حاصل شود پس مجبوریم نه ترتیب مثنا را فقط بلکه ترتیب مثلث را نیز مراعات کنیم تا لا تنقضه بریم به شک دیگه ،‌اشتعاله ضمنه یقینی براعت ضمن یقینی میخواد؟ این فرمایش برادران فقیه و لذا در خیلی جاهام این فرمایش فرمودن مثلن به لمعه ی دمشقیه شهید بزرگوار مراجعه بفرمایید ایشون در بابه غسله یدین چی میفرمایند ؟‌

میفرماید که خب بینه رعوس اصابو مرفق رو خب باید شست و اونطور ، اما مرفقه بالارا که آخره بازوست ساعد نه ، آخر بازوست این مرفق سوم را هم بشویید از بابه مقدمه علمیه احتیاتن بیانش چیه ؟‌اینه که ما باید در شستنه وضوعی دستهارا بشوعیم ولی نمیدانیم که مرفقه اول کافیست ، یا مرفقه دوم کافیست یا مرفقه سوم هم لازمست پس اینجا اشغال ضمه ی یقینی براعته ضمه ی یقینی لازم داره پس از بابه مقدمه علمیه بالاتر میشوییم

ما در هردوجا و در همه جا جواب عرض میکنیم به برادران بزرگوار فقیه عرض میکنیم نص داریم مگر در فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ علل مفرقین فرمود ،‌الل مرافق فرمود ،‌مرافق حداقل ستاست خب ازین بالا میشوریم مقدمه دیگه چیه ؟

احتیاط نیست در اینجا ،‌خب ببینید حالا در اینجا در اینجا و کل مواردی که تکلیف متوجه ما شده بعد راجع به خصوصیاته انجامه مکلفو به شک داریم ، چون شهرست چون فتواست چون روایتست چون چنینه ولو معارض داره ولو مخالف داره شکی ایجاد میکنه که ها ، بیانه آقایون عرض میکنیم ما که یقین نداریم که ترتیب در غسل تبعیضی شرط بود خب احتمال که میدهیم شرط باشه احتمال راستو حسینم هست

چون هم دو روایت داریم هم شهرت داریم هم احیانن اجماعات منقوله داریم در بعضی جهاتش اجماعات محصله داریم ،‌اجماعه محصل داریم بین فقهای شیعه مخصوصن که نسیا مطلب دیگرستاینست که ترتیبون ما شرطست در غسل مبعز ولو ترتیب مثنا که بینه سر و سایر بدن باشه پس شک میاره

حالا که شک آورد این قاعده احتیاط بیاد بگیم که قال ضمه یقینه داریم که باید غسل کرد ، چون جنابت حاصل شده ،‌نمیدانیم که آیا این واجبی که برعهده ماست با بدونه ترتیب هم انجام میشود یا نه ؟‌خب نمیدونیم انجام میشه وقتی که نمیدانیم بدونه ترتیب هم انجام میشود پس اگر ما غسل تبعیضی  کردیم و ترتیب رو عرض می شود که مراعات نکردیم اون ضمه یقینی هنوز باقیست

براعت حاصل نشده چرا ؟‌چون یقین با یقین باید از بین بره یقین به اینکه طهارت لامزمست داریم اما یقین به اینکه این غسل بدونه ترتیب کافیست نداریم ، بنابراین این جا واجبست احتیاط کنیم اگر فقیهانی بزرگوار میفرمایند احتیاط مثلث کنیم در ترتیب ثلاثی یا احتیاط مثنا کنیم در ترتیب ثناعی به مطلبست ما اینجا عرض داریم

ببینید ، احتیاط کجا باید کرد ؟ کجام شاید کرد ؟‌کجام نباید کرد ؟‌خب بعضی وقتا احتیاط نباید کرد اصلن اصلن احتیاطش حرامه ، یه نمونشو عرض کنیم، در نمازهای چهار رکعتی یا از ما چار رکعت خواستن یا دو رکعت شیش رکت که نخواستن که اینکه 1835 شیش رکت نخواستن ،‌ها

خب بنابراین اگر در یک جایی شک کردیم که آیا اینجا وظیفه چار رکتیست که صدقه مسافرتی شرط کنیم نمیکند یا دو رکعتیست که صدق مسافت شرعی میکند نه از نظر موضوع بلکه از نظر حکم یا حکم شرعیه من بر این سفری که کردم آیا اینست که نماز رو همچنان تمام بخوانم یا نخیر نمازو باید قصب بخوانم در اینجا فقهای بزرگواری که 1858 مطلق میفرمایند ،‌میفرمایند هم تمام بخون هم قصر اگر از بنده سوال شه عرض میکنیم جمعه بینه قصرو اتمام خلافه احتیاطه ، چون قطعن خلافه مراد شرعه

خدای مقدس قطعن یا از ما چهارتا خواسته یا دوتا شیشتا نخواسته ،‌پس باید چیکار کرد ؟ باید دید که اصل چیه ؟‌اصله قرآنی و اصله سنت در بابه نماز چهار رکتی چهار رکته ؟‌یا دو رکته  ؟‌خب چار رکته

مادامیکه که دلیل قطعی بر دو رکت نداریم خب چار رکت میخونیم دیگه ، پس چرا جمع کنیم ،‌حالا در این جا ببینید …

حالا من دنباله فرمایش شمارو میخوام عرض کنم ، میخام عرض کنم که احتیاط چند جور داریم ،‌ یک احتیاط که نباید احتیاط کرد ،‌‌کمااینکه آقایون در بابه اجتهادو تقلید میفرمایند که انسان مکلف یا باید اجتهاد کند یا احتیاط کند یا تقلید در احتیاط شرط میکنن احتیاطی که به تعبیر بنده خلافه احتیاط نباشه خلافه شرع نباشه

اما اگر احتیاطی که خلافه قطعیه مراده شارع باشد یا احتیاطی که موجبه استحضا باشد ، احتیاطی که موجب استحضا باشد استحضا به حکم خدا باشد عملن درست نیست

حالا ببینید بعضی مواقع است که احتیاط غلطه اصلن هیچ درست نیست بعضی وقتام خب خوبه ،‌اما اینکه خوبه بعضی وقتا واجبست و بعضی وقتا مستحبه ،‌اینجا از جاهایست که واجبه آیا اگر ما از دلیل به دست نیاوردیم به عنوان حجت  حجت عرض میکنم ،‌اگر بعنوان حجته قاطعه بدست آوردیم از دلیل سنت که در غسل تبعیضی ترتیبون ما شرطست همون ترتیبون ما بحسابه سنت قطعیه تقیید میکند اطلاق فَاطَّهَّرُوا را بنابراین ما باید که همونطور بکنیم .

اما اگه به دست نیاوردیم، ما هستیم ما گروه هستیم که به دست نیاوردیم بحث کردیم به دست نیاوردیم ،‌ حالا که به دست نیاوردیم ولی خب دوتا روایته قوله اجماعه منقوله اجماعه محصله احیانن اطباقه و ظاهرن اطباقست تا اونجا که من اطلاع دارم اطباقست که در غسل تبعیضی ترتیب شرطه خب شک میاره یا نه ؟‌

حالا که شک میارد ما احتیاط کنیم میگگیم چرا احتیاط کنیم ؟‌ببینید یه مطلبست که مرحومه آخوند تکرار میفرمایند در کفایه ، و مرحومه شیخم تکرار میفرمایند در مکاسب  و دیگران هم تکرار میفرمایند در نوشته ها و فرمایشات خودشون ،‌میفرمایند چی ؟‌میفرمایند که دلیل آمده است ،‌این دلیل که آمده است چو نما شک داریم در خصوصیات شکمونم کشکی نیست خواب ندیدیم مستنده به بعضی روایاتیست که میتونیم قبول کنیم ،‌پس اینکه شک آمد ما باید این شک را برطرف کنیم تا اشتغاله ضمه یقینی با براعت ضمه یقینی برطرف شود

اینو میفرمایند آقایون ما عرض میکنیم که مگر ما حکم بطی داریم در شرع اسلام چه وجوبن چه حرمتن  مگمر میتوانیم ما حکمه بطی وجوبن یا حرمتن در اسلام داشته باشیم که بالغ نباشد ،‌داریم ؟‌ بنده پیدا نکردم شما آقایون پیدا کنید قرآن شریف فرمود قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ ۖ احکامه خداوند حجج الله هست یا نه ؟‌هرچه خداییست حجتست مگر اینطور نیست ؟‌مگر خود خدا حجت نیست چونن با دلیل فطرتو دلیل عقلو دلیله که ثابت میشه

تمام ربانیت های پروردگار که ما در اصله باید و نباید داریم بحث میکنیم ، باید وجوبی به مراتبه و نباید حرمتی به درجاته ،‌در بایدها و نبایدهای شرع حجتست اینها کتابن حجتست یا نه ؟‌سنتن حجتست یا نه یا بگید نه خداوند اراده دارد که در اینجا غسل تبعیضی را ما به ترتیب انجام بدیم اراده دارد

اما در کتاب نفرموده در سنتم نفرموده پس چی ؟‌ اگه اراده دارد که این ظلمه اگر مولا از من اراده ای دارد که من عبد او هستم و نگفته و بعدن انجام ندم مرو کتک میزنه بازخواست کنه خودشو باید کتک بخوره ،‌این ظلمه اصلن من که علمه غیب که ندارم که ،‌حالا حق صبحانه و تعالا از چند حال خارج نیست در این غسل تبعیضی یا ترتیب شرطست یا شرط نیست

ما عرض میکنیم شرط نیست چرا ؟‌کتاب نفرموده سنت واصله هم نفرموده ، البته واصله که ما نداریم که ححجته واصله نداریم ‌،خب اگر میخواد شرط باشه از چند حال خارج نیست یا اینکه احتمال داریم عرض میکنیم یا اینکه ترتیب در غسل تبعیضی یا ثلاثیش یا ثناعیش شرط است ولی خداوند نه در کتاب فرموده نه در سنت

کجاش شرطه اینکه حجت نیست اصلن بلکه لناحجت علیه خب چیزی که اراده داره چرا نفرمود ؟‌ اراده دارد رو هوا یا اراده داره ما انجام بدیم خب اراده دارد ما انجام بدیم ما که خدا نیستیم که علم خدا رو بدونیم که خدا باید بیان کند برادران ما این یک

یا نه ، اراده دارد و فرموده چجور فرموده دو جور میشه فرمود یجور درگوشی بفرماید که به همه نرسه هرچی بدوییم نرسیم خب برای ههمونی هک درگوشی فرموده خوبه برادران ماکه نرسیده به ما چی ؟‌برای ما که ثابت نیست که ترتیب خاصی در غسل تبعیضی شرطست در کتاب گشتیم مطلقست در سنت همش مطلقست یکی دوتام داریم که بش نمیشه استدلال کرد چون خدا میفرمایند وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا خدایا طبق دستور خودت ما کیفیت را واجب نمیدانیم چون علمن به ما نرسیده اگرعلمن به ما رسیده بود بعنوان اطیعورسول اطاعت میکردیم و تقیید میکردیم با سنت قطعیه اطلاقه کتاب رو

پس بعد دوم اینه که خداوند اراده داره و فرموده اما جوری نفرموده است که به کاوش گرانه فقهی برسه چی شد پس ؟‌اگر یک قانون رو میخواهند در کشور عمل شه خب تو رادیو باید بگن درسته بعضیا رادیو ندارند اما حداقل ،‌نه اینکه فرض کنید یه چیزی بنویسنو چنجا پخش کننو همه مملکت بی خبر باشن خب بیخود این قانون جعل کرده اصلن جهله خودش

اگر مراد حضرت حق صبحانه و تعالا اینست که کیفیته خاصی را ما در غسل تبعیضی داشته باشیم که باید بیان بشه یا در کتاب باید بیان بشه که  همه قبول داریم یا در سنت قطعیه باید بیان شه در سنت قطعیه که یبیان نشده است تعارضست تناقضست بینه سنت پس بیانی که قابل قبول باشد نشده

اینکه بیانی که قابل قبول باشد نشده یعنی چه ؟‌یعنی چه ؟‌ما عرض میکنیم که شرط نیست ، چون اگر شرط بود باید در کتاب ذکر شه و اگر در کتاب ذکر نشده باید در سنت قطعیه ذکر شه اما خدا که میداند و علامول قیوبه که در کتاب ذکر نفرموده مگر مطلق را وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا ۚ در سنتم نیست مگر اکثرن اون احادیثی که دلیلست بر عدم اشتراط و در بعضی احادیث که اشتراتس اونم دلالت بر اشتراط ندارد چون مستحبات درش موجوده پس مطلقا نه نصی و نه ظاهری نداریم حتا در این حسنه موثقه

نصی و نه ظاهری نداریم مطلقا در میانه صدها هزار روایات که از رسول الله صلوات الله علیه  نقل شده یک دونم نداریم که نص یا ظاهر باشه کاری به سند نداریم ،‌در اینجا بیام احتیاط کنیم که چی ؟‌ از چند حال خارج نیست ، گفتیم و تکرار میکنیم که این قضیه احتیاط در کل فقه باید که پیاده بشه یا چنانست که خداوند اراده داره اصن نفرموده معذرت میخوام این لناس عللنا حجه میشه ،

یا نه اراده دارد و فرموده است در کتاب خب نفرموده وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا ۚ ،‌یا اراده دارد و به لسان سنت فرمود است خب نفرموده به چه لسانی به لسانه مشکوک به لسانه مشکوک که لَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۚ  جلوشو میگیره پس نتیجتن یا فرمودستو جوری نبوده است که به ما برسه با قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ ۖ جور در نمیاد

با علم محیط الاهی جور در نمیاد با تکلیفه ما لا یطلاق که جایز نیست جور در نمیاد یا نفرموده اگر ما صاحت قدس حضرت حق صبحانه و تعالا را بخوایم درست منزه کنیم که نه جهلست نه ظلمست نه غفلتست باید بگیم قطعن نفرموده ، پس چیزی که قطعن نفرموده است ما احتیاط کنیم

قطعن مولا به من نفرموده است چنین کارو انجام بده ما میگیم شاید تو دل مولا چنین مطلبی باشه ، خب به من چه ؟

اما سیره علما ، ما به علما احترام قاعلیم سیرشونم برای خودشون و مقلدینشو احترام قاعلیم ،‌اما اگر فتواشون برخلاف کتاب و سنت ما فهمیدیم نمیگیم اونا فهمیدنو برخلاف کتاب و سنت عمل کردن نمیگیم که ،‌حتا یه بچه طلبه اینکارو نمیکنه

اما اگر فتوایی دادن که برخلاف کتاب و سنت بود ما عرض میکنیم شیخول الطولی ما چچهره نازنینتونو میبوسیم شیخه انصاری همچنین علامه حلی همچنین ایت الله بروجردی همچنین همچنین همچنین ولاکن خودتون شما اجازه نمیدین ما ازتون تقلید کنیم،حرام میدونین

ما تقلید از شما نمیکنیم ما بر حسبه محوره دلیلیه کتاب و در حاشیش سنت اینطور میفهمیم خب ببینید احتیاط این درست نیست در اصله احتیاط صحبت کنیم ببینم ما آیا اخباری هستیم که شیعن ما قاعل به احتیاط باشیم درش دلیل نباشه ،‌یا معاذلله وهابی هستیم که وهابیا ازون اصالتول حضرهای غلیظه غلیظ غلیظه کشنده خرکی هستند ، یه نمونشو عرض کنم بهتون ما در اون دوسالی که مکه مکرمه مشرف بودیم یه موقعه رفتم منا در غیر وقت حجو عمره و دیدم که متوقفست ساختمان منا ساختمان داشتن ساختمان میکردن مهندسین ایرانی غیر ایرانی عرض می شود که عمله و چه ، سوال کرد ماز اون خادمه مسجد شجره شجره مدینه نه شجره که پنج کیلومتر به مسجده هدیبیه عرض می شود که بین راهه مکه و جدست

گفتم چرا توقف کرده گفت دو چیز توقف کرده ،‌یکی مسجد شجره توقف کرده شجره اونجا بود که رسول الله نماز خوندن توقف کرده به دستور شیخه اعظم دیگر اینکه ساختمان منا ساخته شده مقداری به دستور شیخ اعظم خراب شد ، گفتم میتونید بفرمایید چرا خراب شد البته نمیدونستن کجاییم ، چون زبانم زبانه عربی اونها بود

خب حالا شیخه اعظم آمدو با اینکه کور بود بش گفتم این ساختمون شده گفت حالا که این ساختمون شده چون در زمانه پیغمبر این ساختمون نبوده خراب باید بشه ،‌چون اصالته حضره دیگه هرچی زمانه پیغمبر نبوده باید از بین بره چون در زمان پیغمبر نبوده باید خراب بشه

گفتم میتونید به شیخ عرض بنده رو برسونید ، گفت بفرمایید گفتم به شیخ بگو باید اعدام بشه چون خودش زمانه پیغمبر نبوده ، در زمانه پیغمبر بودن که شرط نیستش که اصالتول حضره اینجوری

یا اون مسجده شجره دوم که نزدیکه مسجد هریبیه و چقدر با عظمت که اگر درست میکردن یک محله میقات بسیار عالی بود گفت چون اینجا شجره ای بوده است زمان رسول الله صلوات الله علیه  حضرت خلیفه عمرم کندن که مردم احترام به این شجره نکنن شیخ ما میگد چون اینجا قبلن شجره بوده مردم میان اینجا بیشتر قصده قربت میکنن بیشتر احترام میکنن و احرامشون بیشتر میشه شیخ ما گفته این خلافه توحیده

گفتم پس دور خانه خدا نباید گشت اصلن دور خدا باید گشت خدام که دور نداره

الا ایو الحال ببینید یک اصالتل حضریست که وهابیا میگن همه چیز حرامست مگر اون چه زمانه پیغمبر بوده پس همه مردم روی زمین و همه حیواناته روی زمین و همه ساختماناتی که بعد از پیغمبر بوده همرو باید خراب کردو کشت داغون کرد اگه اصالتول حضر اینجوریه ،

اخباریهای عزیز ما اونها یه مقداری کمتر گفتن ، گفتن بله احتیاط هست عدله هم بر احتیاط ذکر میکنند میگن خب در اونجا که نص نیست اما احتمال هست خب بعضی جاها احتمال نیست خب ما احتمال نمیدیم چون ما زمان پیغمبر نبودیم وجود ما حرامه ، احتمال نمیدیم چون زمانه پیغمبر ساعت نبوده پس ساعت داشتنه ما حرامه اینا پایینتر اومدن دیدن اونجایی که آدم احتمال بده احتماله راستو حسینی بده احتمال بدهد که نصی بود هاستو به ما نرسیده است ما احتیاط میکنیم ولذا در شرب دخان بینه اخباری ها و اصولی ها دعواست

اصولی ها میفرمایند اصالتول براعس شیعن مام حق با اینهاست اخبیاری ها میگن که اصالتول احتیاطه احتیاطن باید شرب دخال ننکرد ما با هردوشون دعوا داریم دعوای دوستانه ،‌ ما میگیم شربو دخان نص داره در قرآن ، اصن چیزی که بناست حرام باشه حتمن هست در کتاب و سنت چیزی که بناست واجب باشه حتمن هست در کتاب و سنت اصن نه دور به دسته وهابیا میرسد در اون اصالتون حضر کلی و نه به دسته به دسته اخباری ها میرسد در اون اصالتول حضره جزعی و نه به دستهاصولی ها میرسد در اون اصالت براعه

نص داریم ما ،‌قرآن شریف در سوره اسرا میفرماید که إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ ۖ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا خب ترجیل چیه ترجیل دور ریخته دور ریختن بعضی وقتا به بعدیه بعضی وقتا دو بعدیه ، یه مرتبه مالمو میریزم تو چاه میریزم دور پنجا تومنو معاذلله این حرامه اما اگه پنجاه تومنو بدم سیگار بگیرم بکشم که هم پولو دور انداختم  هم مزاجمو دور انداختم حرمته دو بعدی داره پس نه اصولی در اینجا اصالتول براعه دارد چون دلیل داریم و نه اخباری احتیاط لازمست داشته باشد چون ما عرض می شود که نص داریم

وانگهی که ما به برادران اخباری عرض میکنیم شما که میگید چون نص نداریم احتمال میدهیم احتمال ندهید یقین دارید که نیست چون اگر بود قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ ۖ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ پس ما اصالتول احتیاط نیستیم اصالتول حضر نیستیم اصالتول براعه نیستیم اصالتو ثقلینیم در واجبات و در محرمات و اگر بخوایم که اصالتول حضر رو از قرآن شریف استفاده کنیم ضوابطه بسیار زیادی داریم از جمله هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا

این جمله آقای خویی میفرمودن عرض کنیم خوبه از آقای ناعینی نقل میکردن میفرمودن که یه دو سه هفته بحث میکردن آقای ناعینی حاج محمد حسین ناعینی رضوان الله تعالی علیه در این اشون میگفتن آیه البته خودشون فرمودن آیه نیست که اهل لکم ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً  نمیخوام انتقاد کنم ها میخوام بگم اینا معصوم نیستن اخه یه مرتبه آدم به جایی میرسد که خیال میکند معصومه مثه اقای خمینی رو بعضیا اینقدر روش مبالغه کردن خیال میکنن کسی برخلاف ایشون فتوا بده اصلن کافره

کسی اومده بود منزل ما گفت شما برخلاف امامید گفتم در چه ؟‌گفت در فتاوا ، گفتم خب بعضی وقتا خدام خلافه امامه چون بعضی وقتا ایشون فتواشون طبقه نص مسلن نیست شیخه طوسیم همینطوره ،‌حالا فرمودن که ما در درس آمیرزا حسین ناعینی بودیم ایشون چند هفته در این جمله بحث کردن اهل لکم ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً 

بعد در دوره دوم بعد که آقای کاظمی تحریرات نوشت چاپ شد خوب شد تغیرات من چاپ نشده بود ، در دوره دوم که بحث کردیم یه طلبه پاکستانی که حافظ کل قرآن بود گفت آقا این آیه در قرآن نیست هو الذی خلق لکم ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً  آیا اهل در اینجا عرض می شود که تکلیفیست یا اهل در اینجا غیر تکلیفیست وضعیست چنین چنان چنان چنان؟

حالا ما تمام بایدها و نبایدها که وجوب حرمتست حداقل در کتاب الله که بیان للناسست داریم ، روی این حرف گذشتیم مطلب دیگه ،‌خب غسل باید کرد حالا غسل از چی بکنیم ما ؟‌اینا در جنابتیم دیگه در جنابت معمولی در جنابت معمولی قرآن چه فرمود ،‌قرآن دو جمله گفت یک جمله وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا ۚ که ما چند روز بحث کردیم برادران تشریف داشتن این مطلب از نظر لغوی از نظر کتابی از نظر چه برامون ثابت شد که جنب یعنی البعیدو انصلاه ،‌این ضابطست

البعیدو ان الله درجهاته روحیشه ،‌خب سکرستو چه هست البعیدو انصلات جسمن لباسن صوبن مکانن منتها البعیدو انصلاه تو اون مقدار محوری هر روزش رو قرآن ذکر میکند که لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ و حیضه یا مثلن ،‌ولاکن بقیه رو سنتن میگه در سنت قطعیه ثابتست که بابا حیض بعد انصلات میارد نفاس بعد انصلات میارد استحاضه کثیره بعد انصلات میارد بعد در حدثه اکبر داریم میگیم و الا قلیلن که همینطوره

خب این جمله اولی جمله بعد چی جمله بعد در آیه نساع  و در آیه ماعده این جمله تکرار میشه أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا  در لامستم ملاحظه بفرمایید ما چه عرض کردیم در کتاب اشارم بنده عرض میکنیم اما این سوال هست که آیا جنابت منحصره به عمل جنسی به زنه حالا چه از اینور چه از اونور کاری نداریم ،‌ چه انا بشه چه نشه

آیا منحصرست با عمل جنسی با زن ؟‌ که اگر انسان خواب دیدو جنب شد طلبه بودو یه طلبه میگفت من هفت مرتبه جنب شدم در شب ، اگر خواب دیدو جنب شد اختیارم که نداشته ولی جنب شد اینکه لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَ که نیستش که ،‌اگرم در خواب دیده باشه فایده نداره لَامَسْتُمُ النِّسَاعه خارجیست این چطوره ؟‌اینو چیکار کنیم ؟

آیا میشود اینجا کسی خیال کند که من خیلی کتابیم و چون خیلی قرآنی هستم قرآن فرموده است لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ ، صبر کنید،‌لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ  نصه اگر کسی ازش منی بیرون بیاد یا حرامن یا حلالن حلالن با زنش ور بره و منی بیرون اومد یا خوابه ،‌حرامن معذرت میخوام عادته سریه در عربی میگن که استمناعست یا حلالن یا حرامن اگر از اون منی بیرون امد این جنابتست یا نه ؟‌کسی بیاد بگد که نخیر من خیلی قرآنیم قرآن میگد لامستم ،‌

جواب داره ، جواب اینست که قرآن دو بیان دارد بیان اول بعنوان ضابطه است که فرمود وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا ۚ و روایات قطعیه متواتره فریقین ثابت کرد فلمنی بعد انصلات میارد بعد اکبر کما حیض ‌کمااینکه نفاس ‌کمااینکه استحاضه کثیره قرآنم که حصر در اینجا نیست چون قبلن فرمود وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا ۚ قاعده فرمود إنّما علَینا أنْ نُلْقیَ إلَیکُمُ الاُصولَ، و علَیکُم أنْ تُفَرِّعوا یکی از کمها خود رسول الله صلوات الله علیه 

رسول الله تفرق میکنه منتها ترفعه به وحیه ،‌گاه اوقات تعسلست به به نص قرآن استدلال میکند وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا ۚ گاه اوقات تفرعست تفرعه بلوحیه إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ ارعه رسولیه به وحی حضرت حق صبحانه تعالا یک اراده قرآنیه است یکی اراعه در سنت است خصوصیاتی که در قرآن بیان نشده است حتا به طوره مطلق هم بیان نشده

حالا در اینجا وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا ۚ این مصداق که بیان نکرد که این ضابطه کلی ،‌اما بعد مصداق نکرد مصداقه هر شبو روزی رو بیان میکنه اون مصداقی که معمولن بهش زن دارها مبتلا هستن لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ دیگه ، منتها در لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ مطالبی هست پس کسی نمیتوند به لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ استدلال کند که این نصست غیر لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ نه یعنی حیضم نه یعنی نفاسم نه استحاضه کثیرم نه یعنی خروج منیم نه یعنی چیم نه

نه این حرفا نیست این ذکر خاص بعدل عامه منتها یه خاصیست که نوعیت دارد ،‌ولی انیجا مطالبی هست ببینید چرا فرمود لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ چرا نفرمود که لا مستم خب لا مستم نساع رجال حیوان بله همه رو میگیره دیگه خب لامستم هم مختصرتر بود هم مختصه نساع نبود اینجا که دارد بیانه اظهر افراد و ابینه مصادیق رو میکند خب این بخلست که اگر مراد این باشد که معذرت میخوام چه با حیوان چه با نر پسر معذرت میخوام و البته زنم چه زنا باشد معاذلله و چه حلال باشد چه در حاله احرام باشد در حاله حیض باشد در حاله میز باشد هرچی میخواد باشد اگر کلی بود چرا در اینجا فرمود أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ یک اشاره من دارم خلافه اجماع

اجماعه منقول البته و الا فتوا داریم و اینست که معاذلله اگر کسی با حیوانی طرف شد و لاکن خروج منی نشد یا با یک مذکری این مذکر طرف شد و خروج منی نشد این جنابت آورست یا نه ؟‌این جنابت ظاهری داریم عرض میکنیم ها نص نداره یک دونه روایت نداریم ، نه در روایات شیعه نه در روایات سنی هیچی هیچی نداریم

فقط فرض  کنید که در مکتبول کرامه ادعای اجماع فرموده ، دیگریم برخلافش فتوا داده دیگران هم برخلافش فتوا دادن اونایی که برخلاف فتوا دادن میگن آقا دلیل نداریم حالا کسی بخواد یجا قیاس کنه بگه آقا کسی با زن خودش طرف بشه این جنب تر میشه یا با پسر معاذلله طرف بشه میگیم قیاس که ما نمیخوایم بکنیم که برادران اینکه خب جوابم اینجا داره ، اگر کسی با زن خودش طرف بشه به طور حلال این باید غسل کنه غسل کنه حرام رو از بین ببره ،‌نه غسل کنه اون کدورتون ماعی که هست از بین ببره

ولی بعضی از کدورتهاست که با غسل از بین نمیره پدر صاب بچرو تو جهنم در بیارن با بچه پسر اگه طرف شد این با آب که برطرف نمیشه ، اگه بخوایم جواب بدیم اینه دیگه

قبول ان کنتم جنبن جنابت روی چی حاصل میشه :؟ کی گفت ؟ کی گفت ؟ آخه ما دنبال سنت باید بریم ببین آقاجان وقتی که قرآن میفرماید إِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا ۚ نفرمود کی جنب کی نیست در جهت جسمیش کسانیکه دورن از صلات مگر اینکه غسل کنند کسانیکه دورن چی ؟‌یکیش لامستم نساعه بیان فرمود ، در سنت قطعیم فرمود خروجل منی اما در سنت قطعیه مصداق سوم بیان نکرد نفرمود اذا اطیتم غلامن ، نفرمود اذا اطیتم بهیمتن اینم نفرمود پس سنت قطعیه ثابت نکرد که در اونجا جنابت حاصل میشه

وقتی که ثابت نکرد که جنابت بله جنابت روحیم هست ،‌جنابت روحی هستو خیلیم بد استو چنین ولاکن جنابت جسمی که این جسم به وسیله غسل به حال برگردونند این در 4233 این پدر صاب بچه باید در بیاد تا اینکه خداوند قبول کنه ما نمیخوایم حکمت بیان کنیم ولاکن ما گوش کنید ما تابعه دلیل هستیم

اینجا نیست ببینید ،‌اینجا نیستید صبر کنید ما میگیم حیض را سنت گفت جنبنه نفاس را جنبنه استحاضه کثیره جنبه با زن آیه گفت جنبنه خروج منی جنبنه با سگ طرف شدن نگفت جنبه با مرد طرف شدن ، بله ، چی گفت ؟ کی گفت ؟‌

اون لمس نیست ؟ صبح کم الله بالخیر میدونم محرمه مگر لَامَسْتُمُ به عادلها داره حرف میزنه مگر در اون آیه مبارکه نساع که میفرماید يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى مگه سکر حلال کرد ؟ مگه الذین امنو همه کاراشون حلاله، وانگهی یه نکته ببینید اینو عرض کنم مطلب تمام میشه

فرمود أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ نفرمود لامستم نساعکم نساع فرمود چی میخواد بگه ؟لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ یعنی زنا خودشون ؟‌ نه مثلن در بابه حرمته زن پدر ، آیا زنه پدر حرامست یا هر زنی که پدر باش خوابیده دومیه چرا ؟‌

برا اینکه نساع اباعوکم قرآن داره ،‌در قرآن ببخشید عرض می شود که لا تنکحو ما نکحا اباعوکوم داره ، ما نکح اعمست از حرامش و اعمز حلالش

اما ، در باب امهات نسا فرمود امهاته نساعکم نفرمود امهاتل بنات امهاه نساعکم یعنی اگر با یک زنی انسان عرض می شود که طرف شده است به طور حرام مادرش را میتواند ازدواج کند به دلیل خود آیه اگر امهاتول نساع بود بله ، ببینید حساب داره اونجا نساعکمه اینجا نساعه در این لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ نفرمود لَامَسْتُمُ النِّسَاعکم فرمود لا مستم ان نساع ،‌بعضیا حلال بعضی حرام در حال حلال در حاله حرام

اگر کسی زنا کرد معاذلله با یک زنی چه از پشت چه از جلو لا مستم النساع هست ولی نساعکم در اینجا نیست و این بحث تتمه ای دارد که باید عرض می شود که صحبت کنیم