جلسه دویست و بیست و چهارم درس خارج فقه

نماز (قبله)

الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و علی آله الطاهرین

اللهم صل علی محمد و آل محمد

بحثی که دیروز شروع کردیم و برادرانی که تشریف داشتند باز یک خلاف امواج فریقین فریقین تا اونجایی که اطلاع داریم الا ما شض در قسمتی از روایاتی که در الفرقان اشاره کردیم اینها از برای قبله یک تحویل قائلند که از اول اسلام قبله مسلمین کعبه بوده تا به مدینه رسیدن و به مدینه منوره که رسیدن ببخشید بیت المقدس بوده تا به مدینه رسیدن به مدینه که رسیدن تحویل شد قبله از بیت المقدس به کعبه که یک تحویل ما از دقت در آیات مربوطه دو تحویل میفهمیم با قطع نظر از روایاتو اقوال و تفاسیر و فرمایشاتو تبلیغاتو اولی القبلتین و ثانی الحرمین ما وقتی نظر عمیق و دقیق به این آیات میکنیم دو تحویل میفهمیم مقادیرو دیروز عرض کردم تتمتا به آیات توجه بفرمایید.

سیقول السفهاء من الناس ما ولاهم آیه مدنیه هستش سوره سوره بقرست سیقول اخبار از آینده این قول سفهاست ولکن آیا این سیقول السفهاء من الناس ما ولاهم عن قبلتهم التی کانوا علیها بعد از تحول قبله است یا قبل از تحول قبله؟ قبله هر چی میخواد باشه قبل از آن است که خداوند قبلتهم التی کانوا علیها رو تحویل داد به قبله دیگر یا بعده؟ خب بعده معلومه بعده چرا برا اینکه اگه هنوز قبله تعیین نشده چون تحویل قبله خودش خیلی کار مهمیست وقتی که متجه صلاه و قبله تحویل نشده این عبارت جا نداره که سیقول السفهاء ما ولاهم عن قبلتهم التی کانوا علیها پس تولیه شده این قبله المسلمین التی کانوا علیها که در مدت زمانی که ظاهرا از اول اسلامشون اینها کانوا علی قبلتهم و قبله المسلمین هم که همه قبول دارن کعبه مکرمست ولو تحول به بیت المقدس محاسب شده اما قبلتهم همین نسبت قبله به مسلمین دلیل است بر اینکه مراد از این قبله بیت المقدس است چیزه کعبه مکرمست پس بنابراین این عبارت جاش در این زمینه است که قبله یعنی قبلتهم قبله مسلمین که مدتی بوده است که همون کعبه مکرمست تحول یافته است به بیت المقدس و این تحول هم

آهان قبلتنا برا اینکه سفها در اینجا راس الزاویه سفها یهودیا هستن یهودیام در مدینه عده ای ایمان آوردند عده ای هم ایمان نیاوردن جای ابتلا نیست اصلا چون خداوند بعدا میفرماید که و ما جعلنا القبله التی کنت علیها الا لنعلم من یتبع الرسول ممن ینقلب علی عقبیه این امتحان جاش مکه نیست به چند جهت یکی اینکه در مکه یهودی وجود نداشت که همه مشرکین بودن اون هشتاد نفر که ایمان آوردند حالا این هشتاد نفر که کم کم ایمان آوردن اگر بنا بود که از اول به عنوان امتحان قبله کعبه باشه امتحان در اینجا به جهات شتا معنی ندارد یکی اینکه اول باید خود درسو به طرف یاد بدن بعد امتحانش کنن اول که هنوز ایمان نیاورده اند یا ایمان که میخوان بیارن به زحمت ایمان بیارن یک رادع و مانع بسیار مهمی از اصل ایمان یا استمرار ایمان ایجاد کرد برای امتحان این نخیر شما در مکه حالا که میگید اشهد ان لا اله الا الله محمد رسول الله نماز که میخونید طرف بیت المقدس میخونین این امتحان جا نداره اصلا اینو مفصل عرض کردم در تفسیر هم مشاهده میکنید.

حالا میخوایم مطالعه کنیم آیات رو خود آیات رو با سلب نظر و قطع نظر از آنچه گفته اند و آنچه نوشته اند ملاحظه بفرمایید این آیه از آیات مدنیه است سیقول السفها؟ من الناس خواهند گفت سفهایی از مردم راجع به چیزی که شده نه

چیزی که هنوز نشده چیزی که شده چیه ما ولاهم عن قبلتهم التی کانوا علیها پس در مدینه منوره تولیه شده ان مسلمون ها از قبلتهم التی کانوا علیها قبله المسلمین چه بوده؟ وقتی که سفها یا سفها عبارتند از سفهای یهودی سفهای یهودی که قبلتشون قبلشون قدسه آیا این قبله خودشون که قدسه این نسبت به مسلمون ها میدن این یعنی چه نخیر بهترین مسخره و بهترین استهزا و انتقاد اینه ما ولاهم عن قبلتنا التی کانو علیها اینطور باید بگن پس چرا قبلتهم گفتن؟

راس الزاویه یهودن آخه راس الزاویه یهودن کسانی که وز میزنن مهمتر یهودن نه مسلمون ها حالا مسلمون ها فرض کنید مسلمون یا عن قبلتهم این قبلتنا یا قبلتهم قبلتهم دارم میگم آخه سفهاء من الناس عده ای ان اونایی که و لاهم عن قبلتهم التی کانو علیها کسان دیگند پس این سفها باید غیر مسلمین باشن قدر مسلم مسلم اینه که غیر مسلمینن اینا اگه مسلمون باشن مسلمین باشند نمیگن که ما ولاهم ما ولانا خب ما جز مسلمینیم سیقول السفهاء من الناس ما ولاهم کسان دیگر عن قبلتهم التی کانوا علیها پس اینا طرف مقابلن طرف مقابل حالا منافقین جزوشون باشن سفهای خیلی سفیه مسلمین جزوشون باشن کاری نداریم ولی اونی که راس الزاویه هستن عبارتند از کی از یهودیهایی که یا تازه ایمان آورده ان یا میخوان ایمان بیاورن.

آیه رو توجه نکردید عن قبلتهم عن قبلتهم اولین دلیل است برای ما این یهودی ها وقتی میخوان زق بزنند و ایراد کنن و عرض میشود که استهزا کنن میگن از قبله ای که اینها داشتند و مال خودشون بود چرا به قبله ما تحول یافتن پس میگن قبله اونا کشک بوده بیخود بوده نگفتن عن قبلتنا اگر مراد اینجا از قبله بیت المقدس بود قبلتنا میگفتن بله خب باشه ولی اونهایی که رو قبله بازی درمیاوردن کیا بودن کسانی که اهل قبله بودند اهل قبله هم سه دستن یک دسته مسلمین یک دسته یهود یه دسته نصاری. یهود و نصاری هستن که وقتی قبله از کعبه به بیت المقدس توجه کرد اینا وز میزنن ولو کسه دیگه نداریم که وز بزنه که. حالا ملاحظه کنید گمون میکنم قبل از اینکه ما اعتراض کنیم یا مطلبی که به نظرمون بودست بگیم رو آیه دقت کنید خودتون رو خالی کنید از تمام افکار آیات قشنگ صاف بخونین

سیقول السفهاء من الناس کیان مسلمینن پس قبلتهم چیه؟ پس این دسته دیگست این دسته دیگر پس در کجان؟ در مدینه ان اینا صاحب قبله هستن سیقول السفهاء من الناس ما ولاهم یعنی ما و لا المسلمین عن قبلتهم از قبله خودشون قبله خود مسلمین که به حساب مسلمین میاد هم در نظر یهود هم در نظر نصاری هم در نظر مسیحین قبله اصلی اصلی اصلی چیه؟ کعبست اگرم به بیت المقدس توجه کرد اطلاعیه قبلتهم نشد یه آدمی که خانش فلان جاست پنجاه سال زندگی کرده دو روز فلان جاست بعد بری خونش این خانه اش یعنی چه یعنی خانه که دو روز اجاره کرده یا مهمان بوده نه خانه اش یعنی خانه خودش خب پس تعبیر صاف صحیح اینه سیقول السفهاء من الناس ما ولاهم عن قبلتهم التی کانوا علیها چرا از کعبه اینها منعطف شدن بیت المقدس کجا؟ خب مدینه پس از کعبه از قبله کعبه در مدینه به غیر قبله کعبه که بیت المقدس است توجه کردن؟

جواب قل لله المشرق و المغرب همش مال خداست یهدی من یشاء الی صراط مستقیم بعدا خواهد فرمود که چرا این قبله موقت آمد و کذلک بعد و ما جعلنا القبله التی کنت علیها کنت کی از اول؟ نه چون تحویل شده عذری که در اینجا دارد میاد برای قبله موقته نه قبله اصل قبله اصل که الا لنعلم نداره که قبله فرع است که الا لنعلم قبله ابطلائیست که

الا لنعلم داره و ما جعلنا القبله التی کنت علیها یعنی قبله دوم این قبله ای که مورد حرف و مورد عرض میشود که استهزا این سفهاء من الناس قرار گرفته. الا لنعلم من یتبع الرسول لنعلم از علم از علم الا برا اینکه علامت بگذارید در این آیه هست که یکی از ادلمون که اگر از علم باشه دو مفعول گیره ولی اگر از علم یعلم باشد یه مفعول گیره و در اینجا یه مفعوله و در یازده جای قرآن لنعلم که خداوند فرموده بدین حاجتی که ما بیایم تعبیر داریم که الا لنری معلومنا نخیر الا لنعلم یعنی الا لوجعل علامتا علم یعلم علم یعلم نیست که دو مفعول الا لنعلم من یتبع الرسول در مسجد القبلتین که رسول الله صلوات الله علیه استمرارا نماز به طرف کعبه میخواند یه مرتبه جبرئیل آمدو پیغبرو برگردوند به طرف بیت المقدس از همینجا شروع شد وز وز کردن سفها من الناس الا لنعلم من یتبع الرسول ممن ینقلب علی عقبیه و ان کانت لکبیره الا علی الذین هدی الله.

خیلی کار مشکله مگر کسانی که هدایت قلبیه یافتند خیلی مشکله او از اول اسلام تا اینجا و در مدینه مدتی به طرف کعبه مکرمه اینا سجده کردن حالا بیاد به طرف بیت المقدس اونجایی که یهودیا هستن یه مقداریشون ایمان آوردن یه مقداری ایمان نیاوردن و شروع میشه همینطور ابطلائات از اینجا و ان کانت لکبیره الا علی الذین هدی الله و ما کان الله لیضیع ایمانکم عده ای از یهودیا به مسلمونا گفتن که حداقل اینست که شما اون سجده ای که به طرف کعبه کردید باطل بیخود ولو قبله این بوده دیگه و الا چرا عوض شد ان الله بالناس لرئوف رحیم خب از قد نری تقلب استفاده میکنیم که بنابراین است که قبله ابطلائی برگرده به قبله اصلی و پیغمبر بزرگوارم اطلاع دارد که همین امشب و فردا شب همین عوان بناست که خداوند قبله رو برگردونه که اینجا عرض میشود که تحویل ثانی باشه.

قد نری تقلب وجهک فی السما فلنولینک قبله ترضاها از کجا ترضاها؟ اگر از اول قدس بوده پس این سیزده سال راضی نبوده پیغمبر نه قبله اصلی کعبه بودست و تا کنون چنین بوده و قبله ابطلائی بیت المقدس بوده قبله ابطلائیم تا یه مدت معینیه مدت معینم فرا رسیده و پیغمبرم راضیست به رضای خدا که به قبله اصلی برگرده فلنولینک قبله ترضاها فول وجهک شطر المسجد الحرام که اینجا دو سه روایت بود که ما اشاره کردیم ملاحظه بفرمایید بعدا راجع به مسائل قبله.

یکی در در المنصور جلد یک صفحه ی صد و چهل و دو عن ابن عباس قال اول ما نسخ فی القرآن القبله و ذلک ان رسول الله صلی الله علیه و آل و سلم لما هاجر الی المدینه و کان اکبر اهله الیهود امره الله ان یستقبل بیت المقدس کی در مدینه ففرحت الیهود فستقبلها رسول الله صلوات الله علیه بدئه اشعر شهرا حالا یازده ماه دوازده ماه تا تا هیفده ماه و کان رسول الله صلوات الله علیه یحب قبله ابراهیم و فیه عن ابن برائب ابن حاضب کان رسول الله صلی الله علیه و سلم قد صلی نحو بیت المقدس او بیت المقدس ستته عشر او شهرا و عن العباس و روایتی دیگر خب این مطلب تمام آقایون مطلب رو در تفسیر ملاحظه بفرمایید

جواب شما رو دادم آخه عدم رضایت دو جوره یکی عدم رضایت به بقا قبله بر بیت المقدس خدا هم راضی نبوده اینکه بگذارد به اصلش که این کفر اصلا اینجا دو قبله است یکی قبله اصل است که کعبه است که قبله اصلیش یکی قبله ابطلائیست قبله ابطلائی موقته این قبله ابطلائی موقته پیغمبر دلش میخواد که هر چه زود تر ابطلاء تموم بشه این بده

چرا از قضا اگر بر مبنای علم بگیریم جور در نمیاد چرا برای اینکه الا لنعلم اینو خدا نمیدونه برای اینکه خدا بدونه که کی واقعا تابع رسول الله عه کی نیست این کارو کرده خدا جاهل بود که آقایون تحویل میبرن نه الا لنعلم برا اینکه قبل از اینکه این قبله سیزده ساله کعبه در مکه و بعد مقداری در مدینه قبل از اینکه تحویل بشد در مسجد القبلتین بیت المقدس خود اینها معلوم نبود علامت درشون نبود که کی ایمانش قویه کی نه علامت اینکه کی ایمانش قویه یا اینکه کی نه اینست که وقتی پیغمبر برگشت عده ای برگشتند عده ای نه اون عده ای که برنگشتند علامت ضعف ایمان عده ای که برگشتند علامت قوت ایمان این علامته دیگه این علامت ایمان نسبت به برگشتن و برنگشتنه پس الا لنعلم الا لنجعل علامتا در یازده جای قرآن مراجعه کنید به المجعم یازده جای قرآن مثلا و الیعلم الله من ینصره و رسوله با لغیب یعنی چه این جنگ رو جهاد رو خداوند مقرر کرد برا چی والیعلم الله من ینصره و رسوله بالغیب علامته کسی بره جنگ میکشد کشته میشه این علامت اینست که این ایمان کامل داره کسی که اذا جاء جهاد و حیات نه علامت برای کی برای خود اینها و برای غیر اینها نه برای خدا کسی علامت میذاره که بدانه مثلا این معالمی که از برای عرض میشود که چی گذاشتند احرام گذاشتند این معالم به کیا گذاشتند علامتهایی گذاشتند از برای حدود احرام بله کسانی میذارند که بدانند کسی که نداند که علامت نمیذاره خداوند علامت گذاشته خود میداند برای کسانی که نمیدانند کسانی که نمیدانند هم خود کسانی هستند که دنبال رسول الله به طرف کعبه نماز میخوندند و مادامی که امتحان نشده همین ادعا میکندد که ما چنین ما چنانیم ولکن و ما جعلنا القبله التی این عذر نیست ولی بیان حقیقته و ما جعلنا القبله التی کنت علینا الا لنعلم لنجعل علی اعلم یعلم علم یعلم نیستا و یک مفعولو میگیریم الا لنعلم مفعول یدونست من یتبع الرسول الا لنعلم من این من یتبع الرسول جمله نیست بلکه مبتدئه و نمیشود علم یک مفعول بگیره علم دارای دو مفعوله من یتبع الرسول ممن ینقلب علی عقبیه و ان کانت لکبیره الی آخر

حالا مطلبی که به همون مناسبت ما راجع به تحول قبله بحث کردیم و تفسیرشو آقایون در تفسیر مراجعه بفرمایید که این قبله ای که خداوند مقرر فرموده چراست برای چی و حال اینکه در چند جای قرآن دارد که لله المشرق و المغرب فاینما تولوا فسمی وجه الله به این تعبیر یا تعبیر دیگه بله وجه الله فسمی وجه الله خب همه جای خدا توجه همه جای عالم توجه خداست خدا مکان ندارد توجه علمی خدا به تمام عالم هستی هست انسان در شش جهت نماز بخواند و بگه خدایا خدا توجه میکند اگر به طرف شمال باشد جنوب باشد مشرق باشد مغرب باشد آسمان باشد زمین باشد در شش جهت خداوند توجه دارد پس چرا در حالت نماز که عمود الدین و عماد الیقین است خداوند مقرر کرد که به طرف خصوص کعبه؟

این حساب داره حساب اینست که ما هم ظاهرمون ظاهر توحیدی باید باشد و هم باطنمون باطن توحیدی درست نیستش که باطن ما باطن توحیدی باشد ولکن در ظاهر تشدد داشته باشیم در عبادت. وقتیکه در باطن لا اله الا الله فقط قلب ما توجه به اله واحد دارد و آله متعدده نیست در ظاهرم که میخوام در حضور حق سبحان و تعالی الله بایستیم درست است که حق در تمام جاها حاضر است و هیچ جهتی از جهات با عرض میشود که باهم فرق نداره اما در ظاهر مطلبم همه به یک سمت بایستند نه اینکه یکی به اون طرف یکی به اون طرف به اون طرف که مسلمان یا غیر مسلمان که ببیند میگه اینا باهم اختلاف دارند اون ازون طرف این ازینطرف اون ازون طرف اون دمرو اون خوابیده اون

پشت رو مثلا در شش جهت اگر بخوان اگر آزاد بود که در شش جهت مردم نماز بخوانند حالا قیام شاید بود در چهار طرف قیامم شاید نبود دمرو بخوابن عرض میشود که پشت رو بخوابند طاق باز بخوابن این طرف اون طرف اون طرف اون طرف ایاک نعبد و ایاک نستعین این مظهر اختلاف بود و در اسلام مظاهر اختلاف به طور کلی مطرود است و به طور کلی ممنوع است پس باید به جهت خاصی بشه اما این جهت خاصه کجا باشه؟

ان اول بیت وضع للناس للذی ببکه مبارکا و هدی للعالمین یکجایی رو خداوند مقدس فرموده است که هیچگاه ملک کسی نبوده است و ملک کسی نخواهد شد جعل الله الکعبه بیت الحرام قیاما للناس الی آخر این بیت هم مطاف مسلمین است در حج عمره و هم علیک سلام قبله مسلمین است در کل انها عالم هستی چه در کره ارض باشند چه در آسمان ها باشند چه کره قمر برن و چه هر جا بخوان برن در اطراف این ارض اونی که قبله هست استوانه ی نوریست که وجه ی خاکیش همان مکان البیته و استوانه نور که از بالا تا اعمق اعماق آسمان که صدره المنتهای فوق است و از پایینم تا اعمق اعماق آسمون که صدره المنتهای زیر زمین است و ازینطرف و ازونطرف و ازونطرف و ازونطرف. از تمام اطراف زمین یک استوانه نور است که این کره ارض اگه حساب کنیم استوانه نور از اینجا رفتست به اعمق اعماق آسمان و از زیرم به اعمق اعماق آسمان در وجه ی تحت الارضی.

خب قرآن شریف میفرماید که البته سه مرحله دارد این قبله یک مرحله برای کسانی میتوانند به طرف کعبه سجده کنن کسانیکه در مسجد الحرام هستند یا نزدیک مسجد الحرام هستن خانه ما اخیرا در تقریبا نیم کیلومتری مسجد الحرام بود و پشت بام که صبح نماز میخوندیم کعبه مقابل ما بود خب لزومی ندارد در مسجد الحرام باشیم انسان که بتواند متوجه به عین ببخشید به عین کعبه بشود باید که نماز را به عین کعبه بخواند نه به طرف مسجد الحرام خب این مسجد الحرام این کعبه خانه مام اونجا ما اگر بخوایم که به طرف مسجد الحرام نماز بخونیم ممکنه اینطوری بخونیم اما از کعبه منحرفیم ولی مادامی که ما بتوانیم بدون عسر و هرج به طرف کعبه نماز بخونیم خب کعبه متعین است.

اینکه برادران دیگر فقیه میفرمایند کعبه قبله است نه مسجد این چرا فرمودند مگر مسجد خصوصیت دارد که کعبه قبله باشد ازبرای مسجد نخیر من فلمسجد براشون خیلی سادست که به طرف کعبه سجده کنن نظرم هست که یکی از برادران شیعه آمده بود مکه در مسجد الحرام میپرسید قبله کجاست بعد اینکه یدونه شاخص گذاشت شاخص قبله رو نشون داد به پشت کعبه پشت کعبه کرد به نماز خوندن آخه در خود مسجد الحرام که قبله رو سوال نمیکنن قبله خودش هست.

حالا مادامی که بدون عسر و هرج بتواند انسان به طرف کعبه سجده کند به هر ضلعی از اضلاع کعبه این سجده و نماز درسته و اگر دور از مسجد الحرام بود جوریکه تشخیص عین کعبه براش عسر یا هرجه که عسر و هرج ما نداریم اینجا و عرض میشود که شطر المسجد الحرام باشه منتهی اینکه قرآن شریف میفرماید که و من حیث خرجت مطلبی میفهمیم و من حیث خرجت فول وجهک شطر المسجد الحرام میفهمیم که خود مسجد الحرام در عین من حیث خرجت هست که بیان از مکه خارج شن ولی مادامی کسی تو مکه هست خب تو مکه بودن ولو مکه بزرگ فعلی این عسر و هرج نیست که به عین کعبه انسان سجده کنه و این من حیث خرجت در اینجا دو بعد دارد که ما امروز بعد از تکامل عرض میشود که متوسطه علم میفهمیم.

خود مکه مسجد الحرام است و من حیث خرجت یعنی از مکه برای اینکه پیغمبر بزرگوار از کجا خارج شد که الان حکم دارد که به شطر المسجد الحرام سجده کنید از مکه خارج شد رفت مدینه اینه دیگه حالا ملاحظه کنید میفرماید که قد نری تقلب وجهک فی السما فلنولین در مدینه هست پیغمبر اکرم دیگه فلنولینک قبله ترضاها چی فول وجهک شطر المسجد الحرام.

این فول حساب داره فول وجهک شطر المسجد الحرام خود شخص پیغمبر بزرگوار این ماموریت خاص را دارد که به شطر المسجد الحرام این توجه کنه منتهی شطر المسجد الحرام مراحلی داره. خود مسجد الحرام مساحتشو ملاحظه کنید مساحت ضلعیشو مثلا مساحت یک ضلع مسجد الحرام فرض کنید که حدود پنجاه متر بیشتر این پنجاه متر یا بیشتر همش برابر است با مواجهه با عین کعبه نه خب وسطش مواجه عین کعبست این طرف اون طرف نه برای پیغمبر بزرگوار طبق حسابهایی که کرده ان قبله مسجد النبی درست مطابق عین کعبه است عین کعبه در شطر المسجد الحرامه اما بقیه چنین ماموریتی ندارن و لذا وجهه آیه رو ملاحظه کنید.

نه کعبه کوچیک نبوده کعبه همون اندازه کعبه همینه نه ساختمون رو عرض نمیکنم زمین زمین مساحت زمین کعبه همون بوده و هیچوقت عوض نمیشه حالا فول وجهک شطر المسجد الحرام این مال خود پیغمبر بود و حیث ما کنتم فولوا وجوهکم شطره کتاب پیغمبر بعد میفرماید و من حیث خرجت ببینید چند تا آیه بعد میگذره و میفرماید که و لکل وجهه هو مولیها فاستبقوا الخیرات اینما تکونوا یات بکم الله جمیعا ان الله علی کل شی قدیر و من حیث خرجت خرجت از کجا؟ از مسجد من حیث خرجت فرمود و من حیث خرجت فول وجهک شطر المسجد الحرام چرا من حیث خرجت؟

اذا خرجت و کنت خارج میفرمود من حیث خرجت فرمود من یه حسابی که میکنم اینه ببینید این کره ی زمین این کره زمین که بیضی شکله اینجا مکه مکرمه پیغمبر بزرگوار خارج شد خارج شد رفت مدینه من حیث خرجت پیغمبر یک جهت و من حیث خرجوا سایر مسلمینم جهت دیگه حالا نه اینکه زمین کرویست اگر پیغمبر تشریف میبرد مدینه خب اگر که از اون طرف هم سجده کنه بالاخره از این طرف به مکه توجه داره دیگه مگه نداره زمین کرویست دیگه مگر مقتضای کروی بودنی این نیست که اگر پیغمبر رفت اینجا فرض کنید که ثلث عشر یک بیستم یک صدمه این عرض میشود که دایره رو طی کرد در این یک صدم دایره از اینور نزدیکتر است به شطر المسجد الحرام از اونور دورتره ولی از ور از طرف دورتر مگه شطر المسجد الحرام نیست هست ولی فرمود من حیث خرجت من حیث خرجت میگه قول و مکان محوره این نکته رو توجه کنیدا من حیث از اون طرفی که خارج شدی از اون طرفی که خارج شدی سه بعد دارد

یک بعد از طرفی که خارج شدی و هنوز نزدیکتری به شطر المسجد الحرام یک بعد که در نقطه مقابل رسیدیم یک بعد که نقطه اونور رسیدیم بله در اون دو نقطه این طرف و اون طرف شما قرب المسجد الحرام رو باید در نظر بگیرید و اقرب اتجاحات به شطر مسجد الحرام مناته اما اگر در وضع قطبی مقابل قرار گرفتید یعنی مقابل شطر مسجد الحرام در مقابل شطر مسجد الحرام از کدوم ور بایستیم حسابی دارد که بعد باید عرض کنیم پس این و من حیث خرجت فول وجهک شطر مسجد الحرام حساب داره.

مطلب دیگه شطر یعنی چه؟ شطر یعنی جز از مسجد الحرام چنان که علامه بزرگوار آقای طباطبائی میفرمایند و مراد از جز کعبه است میگیم خب این دو ایراد داره فرمایششون برا اینکه اگر مراد از شطر المسجد الحرام کعبه بود میفرمود و من حیث خرجت فول وجهک کعبه و درستم نبود برا اینکه وقتی داخلی خب کعبه قبله است وقتی خارج شدی که کعبه نمیتونه قبله باشه وقتی که ما داخل مسجد الحرامیم یا دورتر داخل مکه هستید در اونجا کعبه میتوند محور باشد اما وقتی که شما خارج هستید و مخصوصا خارج از مکه بودید خود عین کعبه که نمیتواند قبله باشد پس بنابراین مراد از شطر مسجد الحرام جزئی که مقصود از جز کعبه است این یک.

دو اگر بگید مراد از شطر المسجد الحرام جز مطلق است اینم غلطه خب یک جز مجمل و غیر معین مسجد الحرام رو کدومشو چرا بیان نمیکنی اینم درست نیست آقا شرط یعنی جانب شرط یعنی جهت نه اینکه فول وجهک المسجد الحرام اینه ها یبار میگه فول وجهک المسجد الحرام این مسجد الحرام ما در این جهت هستیم این مسجد الحرام شما در اون جهت هستید این شما در اون جهت هستید این شما در این جهت هستید این حالا ما که در این جهت هستیم ما خارج شدیم از مکه مکرمه جوری خارج هستیم که به عین کعبه نمیتوانیم سجده کنیم حالا چیکار کنیم اگر به ما امر کنه به عین کعبه سجده کنید که این عسر هست نمیشه هرجه اگر امر کنن که به طرف خود به طرف خود مسجد الحرام سجده کنید بازم نمیشه برا اینکه اینجا چند متر که بیشتر نیست ما ملاحظه کنیم این چند متر را در فاصله دور هر قدر فاصله دورتر باشد مواجهت عین این ضلع مسجد الحرام دورتر و مشکل تر خواهد شد.

پس بنابراین و من حیث خرجت فول وجهک الکعبه غلط است فول وجهک المسجد الحرام هم غلط است بله و لوجهک المسجد الحرام در اونجاییست که من حیث خرجت نیست در اون دور جای دور کعبه هستین و توجه دور مکه هستین و بخوایم توجه به عین کعبه کنیم مشکله اما میتونیم اندازه بگیریم حساب کنیم و تقریر کنیم که بله ما در اون ضلعی که به طرف مسجد الحرام هستیم به ضلع مسجد الحرام ما عرض میشود که اقتدا کنیم در نماز اما وقتیکه ما خارج هستیم مثلا پونصد کیلومتر از چون مورد آیه هم اینه پونصد کیلومتر پیغمبر بزرگوار مسلمین از مسجد الحرام عرض میشود که دورند حالا در این فاصله پونصد کیلومتری همونطور که توجه به عین کعبه ممکن نیست همانطورم توجه به ضلع حقیقی مواجه مسجد الحرام هم ممکن نیست پس شطر باید باشه شطر المسجد الحرام ببینید جانب المسجد الحرام یعنی اینطور شد اینطور شد اونطور شد اونطور شد اگر شما در مکان دوری ایستادید و اینطور نماز خوندید آیا این جانب مسجد الحرام هست یا نه؟ خب هست ولو با فاصله چند کیلومتر ولو با فاصله هزار کیلومتر این طور که نیستید اونطورم که نیستید اینطورم نیستید اینطوری.

اگر کره رو به یک چهار تقسیم بکنیم در یک تقسیم مسجد الحرام هست در سه تقسیم دیگر نیست در اون تقسیمی که مسجد الحرام هست اون شطر المسجد الحرام است به جانب مسجد الحرام نه اینکه به جانب عین مسجد الحرام چون شطر عبارت است از جانب و عبارت از عین نیست. بنابراین مرحله اخیر اتجاع به در قبله اینست که شطر المسجد الحرام رو ما قبله قرار بدیم.

و اینجا یه مطلبیست شطر المسجد الحرام یه سعه ای داره مگه اینطور نیست خود شطر المسجد الحرام یه سعه ای دارد که روایت که میگد بین المشرق و المغرب قبله حرف درستیست منتهی غیر مستقیم البته بین المشرق اینجا کعبه و

مسجد الحرام عرض میشود که اینجا مشرق اینجا مغرب این جنوب بین المشرق و المغرب این قبلست اینطوری اینطوری اینطوری اینطوری اینطوری اینطوری بین مشرق و المغرب شما توجه کنید به شطر المسجد الحرام توجه کردید یا نه کردید ولی اصل اینست که هر مقدار میتوانید این شطر را نزدیک کنید ولی مقداری که نمیتوانید و مقدور شما نیست خب همون شطر مناته چون فول وجهک الشطر المسجد الحرام.

بنابراین ما اینجا دو سعه داریم که بین المشرف و المغرب قبله رو بعنوان یه قاعده میتونیم بپذیریم یک سعه شطر المسجد الحرام یعنی جانب المسجد الحرام دوم وجهک یه فرمایشی آقای بروجردی میفرماید خوبه خیلی جالبه در باب قبله که بحث میکردن میفرمودن که فول وجهک وجه مگه ثلث الدایره نیست شما دور ثلث الدایره وجهه پس بنابراین ما ثلت الدایره از وجود خود را به جانب مسجد الحرام توجه کنیم کافیه بله یا ثلث الدایره یا ربع الدایره اگر ربع الدایره یا ثلث الدایره پس یه سعه ای در توجه وجه هست و یک سعه ای در شطر هست بنابراین نه عین الکعبه است نه خود مسجد الحرام است نه شطر المسجد الحرام است به حساب شطر المسجد الحرام بلکه شطر مسجد الحرام در ربع الدایره یا ثلث الدایره ی وجه بنابراین سعه ی بسیار زیادی پیدا خواهیم کرد.

این همه دقت های هندسی کردن و از ماها رو و کی ها کی هارو آوردن که همچین عینا قبله رو معین کردن نخیر نه اینطور نیست بلکه شطر المسجد الحرام در اون مواقعی که وسایل هندسی نبوده است و این وسایل تعیین عرض میشود که عرض و مرض و این حرفا هم نبوده است اون جام بله در عرض میشود که مدینه منوره قبله رسول الله صلوات الله علیه بر حسب موازین هندسی که اخیرنم موازین حسابی که اخیرا قیاس کردند این درست مقابل کعبه مکرمست این حساب خاصیه اما باید کل مساجد عالم و کل محالی که مردم عرض میشود که در اونجا نماز میخونند این حتما باید با دقت دقت هندسی دقیق به طرف خود کعبه که محال است به طرف عین مسجد الحرام که اونهم باز محال است نخیر شطر المسجد الحرام اونم شطر چجوری شطری که مواجهش عبارتست از وجه و وجه عبارتست از ثلث الدایره و یا ربع الدایره حالا و من حیث خرجت فول وجهک شطر المسجد الحرام و حیث ما کنتم

طبعا دیگه مقدار مستطاع مایی که این این توسعه ای که ما عرض کردیم بله شطر نیست مثلا این کعبه اینجاست این اینجا بود ازینوری نماز خوند من حیث خرجت نشد عمدا نمیشه عمدا که نمیشه این میخواد توسعه بده به اصل صلاه حالا یک سوال این المسجد الحرام چون تفسیر است میتوان به عنوان المسجد الحرام این المسجد الحرام عرضی دارد طولی دارد قطری دارد این مسجد الحرام خب حالا شطر این شطر عین این در سطح این محاله چون زمین کرویست آره دیگه زمین کرویست مسلم است الان ما جایی هستیم که غیر ممکن است با قویترین دقت های هندسیم جوری بایستیم که مقابل بنا مسجد الحرام باشیم قویترین چرا برا اینکه زمین کرویست دیگه اگر زمین کرویه مسجد الحرام اینجاست ما اینطوری نماز میخونیم مسجد الحرام اینجاست ما اینطوری نماز میخونیم پس چی شد این یکی از معینات این مطلب است که کعبه مکرمه و مسجد الحرام که دور کعبه است فقط اون مکان خاص عرضی نیست بلکه استوانه نور کعبه است یعنی این کعبه مبارکه که و اذ یرفع ابراهیم قواعد من البیت اسماعیل این کعبه هر ساختمونی بکنن بلند باشد نباشد خراب باشد هر چه میخواد باشد این مکان از بالا تا اعمق اعماق آسمان و از زیر هم تا اعمق اعماق آسمان زیری تمام اینها عبارت است از کعبه و مسجد الحرام.

بنابراین شطر المسجد الحرام برای همه میسور است ما که در یک محلی هستیم که نماز میخونیم مثلا در خود مسجد الحرام در خود مسجد الحرام که مردم نماز میخونن طبقه بالای مسجد حرام از خود عین کعبه بالاتر است نماز باطله اگه عین کعبه منات باشد عین کعبه که پایینه که حالا اگر مسجد الحرامو کردند چند طبقه در اون بالای بالای بالا خواستن نماز بخونند باید خوابیده نماز بخونند که به طرف اونم نمیشه پس این جهت المسجد الحرام مناته و این جهت جهت فوقی و جهت تحتی برای کسانی که در فوقند کسانی که در تحتند کسانی که طبقه بالا هستند کسانی که زیرزمینند برای همه اونها این میسوره کمااینکه در طوافه هینطوره.

در طواف ولیطوفوا بالبیت العتیق یعنی چه باید طواف کنند به بیت عتیق بیت عتیق کدامه؟ بیت عتیق که ساختمان نیستش که گاه بالا رفته گاه پایین رفته گاه خراب شده نخیر ولیطوفوا یعنی دور اون استوانه نور و لذا طواف در طبقه بالا صحیحه طواف در زیر زمین صحیحه طواف با هلیکوپتر صحیحه اگر سوار هلیکوپتر کسی بشه و طواف کند دور عرض میشود که کعبه مکرمه این عرض میشود که طواف است درسته اینجور نیست که طواف حتما باید تا فرض کنید که سیزده قدمی باشد یا چند قدمی باشد یا این حرفا اونم یه مسئله ایست در جای خودش در باب حج خواهد آمد.

بله سیره و روایت هر دو غلط است و خلاف نص است بعد باید بحث کنیم من در باب حج اینو مفصل نوشتم که آیا وقتی که ما میخوایم طواف کنیم این طواف باید تا مقام ابراهیم فقط باشه بیشتر نباشه یا تا آخر مسجد الحرامم میشه در صحیحه زراره هست که میشود تا آخر مسجد الحرام و خود آیه هم که مطلقه و یک روایتی که پنج شیش تناقض داره گفتن که فقط باید که تا مقدار مقام ابراهیم باشه اگر تا مقدار مقام ابراهیم باشد مقادیر بسیار بسیار زیاد داره و در اینجا ما یه رفیق فقط بیشتر نداریم ظاهرا و آقای خوییست که ایشونم همینطور میفرمایند نداشتیمم مطلبی نیست چون ما از کتاب و سنت مطلب استفاده میکنیم.

حالا خب دور چی بالاخره ببینید اینجا توجه کنید اینجا ایرانه این زیر آمریکاست آمریکایی که میخواد فول وجهک فول وجهک شطر المسجد الحرام نماز بخونه چجوری میخونه به این طرف دیگه اقرب اقرب ما اقرب اما اگر در وسط باشه در وسط باشه که شاید نظر شمام این باشه فرض کنید که این مسجد الحرام بعضیا اینجا هستند نقطه واقعی اینجا بعضیا نقطه واقعی اینجا بعضیا اینجا بعضیا اینجا بعضیا اینجا بعضیا اینجا نقطه واقعی در وسط کره حالا وسط واقعی اینجور یه کسی در وسط واقعی اینجا قرار گرفته هم در این طرف شطره هم در این طرف شطره اون طرفم شطره این طرفم شطره چیکار کنیم؟ اگه چنین چیزی اتفاق افتاد اینجا بگیم که حکمت عالیه الهیه در باب اتجاع به قبله چی بوده آقایون؟ وحدت چهره ظاهری مسلمین مگه نبود

پس بنابراین این مسلمونهایی که مسلمانانی که در اون نقطه ای قرار گرفتند که در اون نقطه شطر از این طرف و اون طرف برابره یک شطر خاصی رو باید در نظر گرفت شطر خاصی رو و همه به اون شطر نماز بخونن نه اینکه یکی ازینور یکی ازونور درسته از نقطه نظر اصلی همه ی این شطر ها برابره ولکن حکمت اصلیه توجه به قبله چه بود؟ حکمت اصلیه توجه به قبله این بود که این مسلمون ها همونطوری که از نظر قلبی و معرفتی و ایمانی موحد هستن از نظر ظاهری هم چهره توحید داشته باشند در صفوف نماز چقدر دقت شده که متاف باید باشن جوری که اگر یه چیزی

بندازن از بین شانه ها نیفته مثل صفوف جنگ عین صفوف جنگ که چقدر باید منظم و دقیق باشه تا صف اول جا دارد صف دوم نه تا دوم جا دارد صف سوم نه مرتب اینا در صف نماز بایستن مثل اینکه در صفوف جنگ مثلا ایستادن

حالا نه چون بیت نه چون بیت عتیق در کره ارض موجوده اما اگر در کره ماه باشید چرا این عرض کردم مراحل داره مادامی که شما به شطر نزدیکتر بتوانید سجده کنید و در شطر نزدیکتر طواف کنید جای دیگه نمیتونید پس بنابراین ما سوار طیاره بشیم دور کره زمین طواف میکنیم نمیشه نماز با طواف مثل همه بلکه طواف قوی تره طواف باید در خود مکه مکرمه به حسابی که کمه عالیه عامه که برای کل مسلمین است طواف باید در خود مسجد الحرام و دور کعبه باشه اما نماز نماز به حساب اینکه وحدت مسلمین منظور است این نماز باید در اقرب شطر های الی المسجد الحرام باشه نه اینکه ما بریم در اوگاندا کجا مثلا

خب حالا در کعبه مکرمه اینجا عباراتی در عرض میشود که تبصره مبارکه علامه بزرگوار هست که ما اینو نوشتیم و شرح متنی هم یا متن ایشون میفرمایند از فصل السادس فی القبله کعبه مع القدره من نوشتم الشرعیه نه مع القدره نیست که مع القدره الشرعیه و جهتها مع البعد خب چرا جهت رو آقا فرمودی خب معنی کردن شطر و جهتها مع المکه بنده نوشتم او حاجز یوثر الاتجاع علیها ممکنه انسان چون دور است نمیتواند به کعبه سجده کند اینطور است نه موانعی ساختمون هایی در کار شد که انسان نتوانست عین کعبه رو پیدا کنه خب به شطر المسجد الحرام دیگه پس بعد چه بعده هندسی عرض میشود که اینطوری باشد چه بعد هندسی فوقانی باشد و الا و من حیث خرجت فول وجهک الشطر المسجد الحرام این عبارتی که بنده اعلام کردم آیه و حیث ما کنتم فولوا وجوهکم شطره و هنا من حیث اینا تمام شطر شطر یعنی متن و هنا من حیث تحیث جهت الطولیه و یاترب الجهات الی المسجد الحرام قویه الکرویه الارض و اذا کنت مقابل المسجد الحرام خلف خلف الکره فلتقرر جهتا خاصه بین اربع حفاظا الا وحده القبله الا الی کنت وحده تنها باشی گاهی ازینور بوم گاهی ازونور تنها که زندگی نمیکنی ثم و الشطره تعین جانبه فی استوانه الواصل بین طرفه السما دون شطره دون شطره الارضی بالوالجدی و تحت الارضی الا ارضی فقط و لیث المسجد الحرام الارضی فقط کما الکعبه مبارکه اذ کما استقبال عین الکعبه او المسجد الحرام کذلک الکعبه الفوقیه و التحتیه ما صدقت انها من استوانتها خب و لان مامور به توجیه اذا هوالوجه اینها تمام شرحه و هو الثلث او الربع الدایره و قد طولیه قدره ان و الا نصف الدایره و کل هذا الصلاه لمن لا یستطیع عن یواجه المسجد الحرام نفسه و شطره هو الموضوع مواجه و فیه سعه الظاهره و لا صیما امام الفخر وسائل ضمن نزول الایه مهما کان لوسط الوجه تقدم علی ما ینیب کما لهو علی طائر الوجه العقب العقب و الان شفرشه.