بسم ﷲ الرحمن الرحیم
الحمدﷲ الرّب العالمین و صل ﷲ علی محمد و علی آله طاهرین
بحث درباره ی قرائت. بعضی افعال و اقوال رو فقهای ما رضوان ﷲ تعالی علیهم ذکر فرمودند اینها هم مرام است در حالت. قولش مانند آمین و فعلش تکتف. قبل از اینکه وارد در این بحث بشیم این تقسیم مناسب است که عرض بشه. اقوال و افعال در نماز چه در قرائت و چه در غیر قرائت سه قسمن، یا اقوال و افعالی که واجب اند بر حسب دلیل که البته عمداً اگر کسی ترک کند، نماز باطل است درصورتی که معذور نباشه و اختیاراً این کار رو انجام بده. یا اقوال و افعالی است که اینها حرامه، آقایون میفرمایند بعضی هاش مبطل صلوة هم است و بعضی هاش هم نیست ولی ما میفرماییم هر حرامی مبطل صلوة است به دلیل أنّ الصلوة تنهی علی فحشا و المنکر.کما اینکه قبلا کرراً بحث شد این دو دسته. دسته سوم اقوال و افعالی است که لا محبوبه و لا محذوره، نه امر شده است اونها ایجاباً یا استحباباً و نه نهی شده است از اونها حرمتاً و اگر امر شده است در بعضی روایات و ادله، مناقض هم دارن یا اگر نهی شده است بعضی از اقوال و بعضی از افعال در بعضی از ادله مناقض هم دارن. پس دسته سوم از اقوال و افعالی که درصلوة ممکن است انجام گردد، اون هایی است که یا اصلاً دلیل نداریم کلا در وجوب و یا حرمت اون ها و یا استحباب اون ها در جنب وجوب، یا اگر دلیل داریم این دلیل مطارد و مناقض است که دلیلین وقتی که تطارد داشتند و تناقض داشتند تساقط می کنند و قاعده این است که نه واجب باشند و نه حرام. چون هر یک از وجوب حرمت دلیل میخاد. ازجمله ی افعال طبقه سوم تکتف است، دست ها رو روی هم گذاشتن که برادران سنی انجام میدن بعضی ها واجب میدونن بعضی ها مستحب میدونن و اقسام تکتف هم فرق میکنه بعضی ها این کف ها را روی هم میذارن، بعضی ها اینطور میکنن، حالا هرجور تکتف است، در هر صورت. که دلیلی یا بر حرمتش نیست و یا اینکه دلیل معارض است دلیل دیگه معارض می باشد و همچنین در میان اقوال عبارت است از قول آمین که آمین بعد از و الضالین را برادران سنی میخانند، البته در نماز جماعت. در نمازی که شخص خودش میخاند این مطلب نیست. حالا جایز است یا جایز نیست مطلب دیگری است، اما در نماز جماعت که البته اگر جهریه باشد وقتی که امام میگوید: والضالین، مامومین هم میگویند باهم آمین. که این دعاست از برای استجابت از برای دعایی که در خود صلوة شده، دعای استجابتی از برای متن دعایی که در خود سوره حمد هست. البته در میان اقوال اختلاف است. اکثریت علمای شیعه قدیماً و حدیثاً براین هستند که قول آمین در میان اقوال و فعل تکتف در میان افعال حرام است. اما آیا مبطل است یا نیست باز اختلاف دارند. گروه بسیاری میفرمایند مبطل است و گروه کمی هم میفرمایند حرام است اما مبطل نیست. و لکن از نظر ادله اگر در نظر بگیریم، اگر ما دلیل قرصی بر وجوب آمین و بر وجوب تکتف داشتیم بسم ﷲ، ولی نداریم اگر هم دلیلی هست بر جواز است یا بر رجحان است و اگر دلیلی بر وجوب است معارض است به دلیل دیگر که دلالت قطعی او را و یا اطمینانه ی او را از وجوب ساقط می کند و اگر ما عرض میکنیم دلیل یعنی روایات، چون آیات مقدسات قرآن به وجه الخاص نه نفی می کند این قول و آن فعل را و نه اثبات می کند این قول و آن فعل را بلکه با ادله ی عامه ی فوقه ی مطلقه و یا مطلقه فوقه ی مطلقه قرآن شریف بعد از اینکه دستمون ازهر دلیلی بر حرمتش یا وجوبش کوتاه شد ما میتونیم به ادله فوقه ی عامه ی قرآن یا مطلقه ی قرآن و همچنین سنت استدلال کنیم و جواز بدیم. حالا سوال قبل از اینکه به روایات مراجعه کنیم راجع به قول آمین چیست؟ آمین استدعای اجابت است آیا در نماز اگر در غیر وسط حمد مثلا جایی دیگه درست نیست پس وسط آیه دیگه درست نیست و همچنین در وسط سوره یا آیاتی که بعد از حمد خونده میشه اما اگر حمد تمام شد و هنوز آیات یا سوره بعد از سوره حمد شروع نشده اگه جمله ای انسان بگوید که مناسب باشد با قسمت اخیر حمد این منعی برش وارد شده یا نه. نماز که قلب عبادات است و سوره ی حمد که قلب دعایی است که دعای هدایت قلب سوره ی حمد است که شروع می شود از آیه ی مبارکه استدعای هدایت اهدناصراط مستقیم بعد از ایاک نعبد و ایاک نستعین که اولین حالت حضوری است و این اولین حالت حضوری اولین نتیجه ظاهری که در حالت حمد دارد استدعای هدایت است که شامل تمامی داعی هست اهدنا صراط المستقیم این متن دعا، صراط الذین انعمت علیهم که جهت ایجابی است و غیر مغضوب علیهم و الضالین که جهت سلبی است یعنی لا اله الا ﷲ نقش دارد در دنباله ی دعای هدایت که اهدناصراط المستقیم. حالا آیا کلاً جای این هست که اگر امام در نماز این دعا را بخواند با حالت ایجابی وسلبی بعدی انسان بگد آمین یا بگد استجب یا بگوید تقبل؟. آیا اصولاً در نماز دعا خواندن و دعا کردن درجایی که ممنوع نیست اشکال دارد؟ اگر انسان در ضمن خواندن آیات سوره ی حمد دعا کند به هر زبانی حتی به عربی، این درست نیست و در ضمن آیات بعد از حمد و یا سوره بعد از حمد درست نیست اما درقنوت درسته اما در رکوع و سجود درسته و لکن در تشهد مثلاً درست نیست مگر اللهم صل علی محمد و آل محمد که بعدشم و زد و بارک علی محمد و آل محمد و ترحم و تحنن علی محمد و آل محمد مطلب دیگری است. خب حالا ما که بعد از حمد و قبل از سوره آیات بعد از حمد اگر بگوییم آمین که دعای استجابت است نسبت به بزرگترین دعا که دعای هدایت است، این طبعاً کلام غیر صلاتی است. البته که کلام غیر صلاتی مبطل صلوة است. اگر عمداً انسان بخوانه اما دعا در جایی که ممنوع نیست اگر دلیل داشته باشیم مطلبی است که بعدا صحبت می کنیم، دعا در جایی که ممنوع نیست مثل اینکه فرض کنید امام در حالت قنوت دعا میکند و شما هم در حالت قنوت که مأمومید بگید آمین میگه اشکال دارد،اشکال که ندارد در غیر بعد از حمد و قبل از سوره بعد از آیات، شما اگر دعایی خودتون کردید و یا دعایی امام کرد در صلوة جماعت و شما شنیدید و بگید آمین احدی از فقهای شیعه و سنی اشکال نمیکنند چون دعا است به زبان عربی هم هست مطلبی هم نیست. اما ما عرض می کنیم ما اصل داریم عرض می کنیم، اصل را بگیریم اگرمن آمین را می گویم نه به حساب اینکه واجب است و نه به حساب این که مستحب در صلوة است، این را عرض می کنم. یه بار داریم شما آمین میگید به حساب اینکه واجب است خب دلیل نداریم یا دلیل بر منعش نداریم این یا که میگیم بیخود نیستا حسابش رو بعدا میگیم. یا شما آمین میگید به عنوان استحباب، استحباب در صلوة یا استحباب عام استحباب عام، استحباب عامشم اشکال ندارد حالا اگر انسان آمین می گوید بعد از والضالین و قبل از سوره یا حمد نه به عنوان وجوب درصلوة و نه به عنوان وجوب کلی نه به عنوان استحباب در صلوة بلکه به عنوان استحباب کلی کما اینکه در اجزای دیگر صلوة اونجایی که ممنوع نیست می شود انسان دعا کند و آمین بگوید کما اینکه در قنوت میشود چرا که در رکوع میشود، در سجود می شود، در رکوع اگه یک دعایی کرد امام شما بگید آمین، هیچ کس نگفته است اشکال ندارد چون لغت آمین، لغت عربی است و این حالت دعاست و حالت استدعای اجابت دعاست و صلوة اصلش دعاست بلکه بالاترین قله ی دعاست. بنابراین اگر دعایی را انسان داخل کند نه به عنوان وجوب و نه به عنوان استحباب خاص در صلوة بلکه به عنوان قربت مطلقه مثلا چه اشکالی دارد. این قضیه ی لفظ آمین. میفهمم ولی اگه منع نشده باشه چی، ما داریم بحث می کنیم منع نشده، آها امر، صبر کنید تمام دعاها امر استحبابی در صلوة دارند، منتهی در قنوت، عرض میکنم، وسط حمد نه، عرض می شود که در آیات یا سوره ای که بعد حمد میخانید نه اما در اینجا که بین الحمد و السوره هست ببینید منع داریم یا نه. هنوز نرسیدیم . امر کلی داریم به این معنا که شما دعا بکنید در نماز در جایی که ممنوع نیست، اشکال ندارد، مثل اینکه در قنوت، در سجود، در رکوع، اگر منع داشته باشید. در کل صلوة شما می توانید دعا کنید فقط منعش در بین سوره ی حمد است و بین سوره ی بعد از حمد و آیات بعد از حمد است طبقه دلیل عرض می کنم شما توجه دارید که ما بدون حساب عرض نمیکنیم یعنی مطالعه کرده و دقت کرده عرض می کنم. ما در کل صلوة به وجه العام دلیل عام داریم از نظر کتاب، از نظر سنت که می شود دعاکرد و لاسیّما بلسان عربی و می شود آمین گفت که تقاضای استجابت دعاست اونی که مورد بحث است بعد از سوره حمد است و قبل از آیات یا سوره ی بعد از حمده که آیا نهی داریم یا نه. اگر نهی نداشتیم به امر عام اکتفاء میکنیم. امر عام که تجویزه، تجویزعام نه تجویز صلاتی. یک بار میگیم ایجاب صلاتی است آمین، کما اینکه یک عده از برادران سنی میگین یا استحباب صلاتی است کما اینکه بعضی دیگر از برادران سنی میگن. ما میگیم در نخیر ایجاب صلاتی میگیم و استحباب صلاتی نمیگیم بلکه استحباب عام میگوییم به عنوان استحباب عام بهترین جاهایی که زمینه و مورد استحباب عام دعاست، عبارت است بعد از و الضالین که بهترین دعا در قلب صلوة انجام شده و دست جمع همه میگویند آمین این از نظر شکل کلیه ادله علیه السلام و اما از نظر خود روایات. روایات قسمت زیادی از روایات شیعه و سنی تجویز کرده است قول آمین را قسمت کمی از روایات شیعه فقط این گفته است خوب نیست یا واجب نیست علیهم السلام یا استحباب خاص نسبت به صلوة نداره علیهم السلام. در اینجا علامه حلی رضوان ﷲ علیه در تبصره می فرمایند که: و یحرم قول آمین و یبطل. ما در متن مرضیش نوشتیم اذا قیلت کأنها من ضمن القرائة أو من ملحقاتها واجبة أو راجحة. لأنّها أذاً قولة فیها محرمة زائده و هی أذاً زائده و أما اذا قیلت کدعاً غیر مختص بها لا وجوباً و لا رجحاناً و هنا لا دلیل علی حرمتها فضلاً عن بطلانها بها. اللهم ألا تنبیهاً لمن یسمع دون تقیة نقیه فأنها ضلالة تؤید ضلاله و إنّ صلاة تنهی عن الفحشا و المنکر. ذلک.
اگر شما جایی که تقیه ای هم در کار نیست چه آمین بگویید در بین سنی ها و چه آمین نگویید آمین میگویید. این آمین گفتن موافقت ظاهریست نسبت به وجوب و یا نسبت به استحباب آمین و وجوباً به استحباب آمین بدعت است بر حسب ادله. اگر انسان در صلوة کار محرمی را انجام بدهد یا کاری را انجام بدهد که اینطور برداشت شود که موافقت میکند با کسانی که بدعت میگذارند این کار محرم است و از باب أنّ صلوة تنهی عن الفحشا و المنکر این حرام است و صلوة باطل. اما اگر شما نماز جماعت شیعه دارند میخونند یه نفر امام ایستاده میگد والضالین شما بگویید آمین. نه به عنوان وجوب است و نه به عنوان استحباب صلاتی نه وجوب صلاتی و نه استحباب صلاتی. اشکالش چی هست شما دلیل برای ما بیارید، غیر از شهرت که دلیل نیست بغیر از اجماع اونم اجماعاتی که اینجور است دلیل نیست و ضرورتی هم در کار، ما عرض میشود که نداریم. و اما روایاتی که در این باب هست. جوابتون دادم نبودید. حالا عرض میکنم. دعای هدایت اگه داشته باشیم بسم ﷲ. صلوة توقیفیست درست. اما دعاهای استحبابی غیر واجبه به وجه العام کتاباً و سنتاً در صلوة جایز است از جمله دعاهای استحبابی عامه که اختصاص به صلوة نمیدیم آمین است. دعای استجابت است، بعد از مهمترین دعا که اهدنا صراط المستقیم باشد مگردلیل خاص از نظر روایات داشته باشیم که حالا نداریم. ملاحظه بفرمایید. اما روایات: من الطریق اخوان السنه حالا میخونیم ببینیم چی میشه…فوقش شک می کنیم…درسته… حالا صبرکن… مرجح نمیخواد… تساقط میکنن…عجب! عجب!…صب کنید شما…. بحث کنیم تازه. ببینید درجایی که دلیل روایتی عامه با روایتی شیعه تعارض کنند در اینجا مرجح چیست؟ آیا مرجح موافقت ظاهرکتاب است؟ نه و اگر نباشد که همیشه هست. حالا ظاهر کتاب را عرض میکنم. مثلاً ادعوا الی الجرح و خفیته ودون الجرح . ادعوا ربّکم چیه؟ آیا ادعوا ربّکم در صلوة استثنا خورده است؟ علی فی ذلک استثنا فی خاصة الصلوة مع أنّ دعا فی الصلوة، خیر موضوع و خیر موضع فی الصلوة. بله، خب، این چی بود جاش نیست. اگر گفتند دعا کنید، یعنی در مسجد الحرام دعا نکنید، جای دیگه بخونید. مسجد الحرام که جای بهتره دعاست، صلوة که بهترین جای دعا است، ادعوا ربکم را درجه استثنا بزنیم بدون دلیل. ما به عام کتابی و به اطلاق کتابی استدلال می کنیم ادعوا ربکم. آیاتی که راجع به دعا هست، راجع به التجاء ألی ﷲ هست، این آیات عمومیت دارد تخصیص نخورده است به صلوة. اونم تخصیص به جایی که اخص موارد دعاست و اصلح موارد دعاست. اصلح موارد دعا عبارت است از آمینی که البته ما از ذهنمون فتاوای شیعه و سنی را بریزیم بیرونا، من نه سنی ام نه شیعه ها، ما هیچکدوم نیستم نه شیعه هستم نه سنی. از نظر فتاوی، اونی که عرض کردیم، ما استفاده می کنیم دلیل عام قرآنی ادعوا ربکم تضرعا آیات دیگر، آیات دیگر، آیات دیگر که چهل آیه در قرآن که تقریباً داریم که آیات دعا هست بعضی از نص است در دعا کردن. بعضیم به طور عامه. حالا ببینیم این روایات، این روایاتی که اینجا هست اگر هم تعارض داشتند و تساقط نداشتند، مرجح چیست؟ مرجح اول کتاب ﷲ است. المرجح الاول کتاب ﷲ تعالی و بعد ذلک سنت رسول ﷲ، اون المرجح الاول کتاب الله تعالی حیث یأمرنا إدعوا ربکم، إدعوا ربکم فی کافة مراتب و فی کافة المراحل و الظروف و لا سیما الظرف الصلوة الذی هو اظرف الظروف لحالة الدعا وحالة الدعا . حالا به روایتی که در این باب هست داریم ملاحظه کنید از روایت سنی اتفاقاً و کلاً یا ایجاب می کند یا جواز و روایت شیعه نوعا یا جواز است یا رجحانی است و اون روایاتی که استدلال داشته است بهش به حرمت، دلالت نمیکند و این از آقای خوانساری رضوان ﷲ علیه واقعا ایشون خب خیلی هم محتاط بوده و اما خیلی شجاع هست در فتوا. دلالت ندارد، اگرکسی میخواهد به شهرت توسل کند، مطلبی است. ولی ما به شهرت هم توسل نمیکنیم چون شهرت دلیل است برای ما هرگز نیست. فقط کتاب و سنت. حالا روایات، میخونیم حالا، می خونیم، میخایم بخونیم حالا. فی فتح الباری الثانی الصحیفة الاربع مائة ستة بالسند عن ابی هریره: أنّ النبی صل ﷲ علیه و آله و سلم قال: أذا أمن الامام فأمنوا فأنّه من وافق تأمینه تأمین الملائکه. سوال : آیا ملائکه به ما کمک می کنند یا کمک نمی کند؟. خوب در آیات متعدده ای از قرآن شریف هست که ملائکه به ما کمک می کنند أن ﷲ و الملائکه یصلون علی النبی و الی آخر که ﷲ یصلی انزال رحمته ملائکه یصلون استنزال رحمته، استنزال رحمت یک مرحلش مرحله ی عرض می شود که دعاعه جایی که اولئک علیهم صلوات من ربهم و رحمة این صلوات من ربهم و رحمة حالت حالت ربوبیته. اصل ربوبیت از رب عظیم است و فرع ربوبیت از ملائکه و صالحین است که اینها تقاضای رحمت از خداوند می کنند یا فرض کنید که اولئک میفرماید که عرض میشود که نحن الاولیائکم فی الحیوة الدنیا و فی الاخره، نحن الاولیائکم تتنزل علیهم الملائکه أن لاتخافوا ولا تحزنوا و ابشروا بالجنته التی کنتم توعدون. نحن الاولیائکم فی الحیوة الدنیا و فی الاخره این یعنی چی؟ این تتنزل الملائکه چی کار میکند؟ این ملائکه که تنزل میکند درباره ی چند جهت است: یک جهتی اینکه که القائات قلبی است که از طرف خداوند ملائکه به انسان مومن که تلقی صحیح دارد، وارد می کند و دیگر این که به انسان ها کمک می کنند در دعا کمک می کنند در استجابت. حالا ملائکه خداوند آیا میشود وقتی که گفته می شود هزارها نفر ایستادن در مسجد الحرام مثلاً یا مسجدالنبی و این آیه مبارکه هدایت در صلوة خونده میشه اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ، صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ میشود بقیه ساکت باشند، نمیشه، ملائکه نمیشه ساکت باشند چون بهترین جای دعاست و بهترین مورد استجابت است بنابراین ملائکه چطور ساکت باشند و درجاهای دیگه ساکت نباشند. اگر ما در حالت عادی می نشینیم و دعا می کنیم ملائکه آمین بگویند و از خداوند طلب استجابت بکنند اما در صلوة که عمود دین و عماد الیقین است آمین نگویند به چه حساب نگویند، خوب اگر ملائکه کاری را می کنند این کار خوبی است خوب ما هم این کار را می کنیم. این حدیث هم همین را میخاد بگه. میگد که أن النبی صل ﷲ علیه و آله و سلم قال: اذا أمّن الامام فأمّنوا خود امام تأمین میکنه فأنه من وافق یعنی فأن المأمن ، فأن المأمن فأنه من وافق تأمینه تأمینا الملائکه آیا موافقت با عمل عبادی ملائکه عیب دارد؟ استدلال بد نیست و فیه بالسند عن ابن شهاب کان رسول ﷲ صل ﷲ کان یعنی استمرار داشت. تمام روایات برادران سنی بلااستثنا این مطلب را از رسول ﷲ نقل می کنند. نمی خواهیم با این ادله ثابت کنیم که این واجب است یا مستحب نه. حداقل جواز کان رسول ﷲ صل ﷲ علیه و آله و سلم، یقول آمین در کجا؟ در صلوة و فی هم ابی هریره أن رسولﷲ صل ﷲ علیه و آله و سلم قال: اذا قال احدکم آمین و قالت ملائکه فی السماء آمین فأنه فوافق احداکم اخری غفر له ما تقدم من ذنبه این هم باز هم دلیلش دلیل مناسبی است. اذا قال احدکم بر حسب نقله البته نمیخایم بگیم آقایان فرمودند نقله این. خودش امام آمین می فرمود و مأموم آمین میگفتند این یک نکته. و فیه عن رسول ﷲ صلی ﷲ و علیه و آله و سلم قال أذا قال امام غیر مغضوب علیهم و الضالین فقولوا آمین فأنه من وافق قوله قول الملائکه غفر له ما تقدم من ذنبه.
البته چون بحث ما آزاده مسجد نیست که لات ها هجوم کنند، خانه است و هنوز هجوم نکردند و بحث ما بحث آزاده و چرا که آقایون اطلاع دارید بنده شیعه بیشترم تا سنی، سنی هم نیستم اصلاً و شیعه اونجوری هم نیستم. اونطوری که ادله دلالت می کند ما بحث میکنیم حالا فتاوا برخلاف مشهور باشد برخلاف اجماع باشد یا برخلاف ضرورت مذهب شیعه باشد، باشه ما بر حسب کتاب و سنت نظر میدیم و لزومی نداره که آقایون قبول بفرماید چون همونطوری که اسمش رساله گذاشتن و رساله نیست بلکه کتاب تذکرة است و با ادله ما ذکر کردیم مسائل رو معنی تقلید نیست این هرکس روی دلیلی که ما ذکر کردیم اگر قبول کرد بسم ﷲ و اگر قبول نکرد که الحمدالله. حالا روایت که داریم نقل می کنیم ملاحظه بفرمایید و فیه جلد سیزده المجلد الثالث عشر الصحیفة الاربع مأة سته و خمسین فتح الباری بالسند عن ابی هریره عن النبی صل ﷲ علیه و آله و سلم قال: اذا أمّن القاری فآمنوا فأن الملائکه تأمن فمن وافق تأمینه تأمینا الملائکه غفر له ما تقدم من ذنبه این از این، و من طریقینا این از طریق برادران سنی. بله، نخیر، اولیش یا دوم برادران سنی روایت کم دارند همون کمش هرچی بوده تطارد کردیم و نقل کردیم و برادران شیعه روایت زیاد دارند حالا از زیاد روایات برادران شیعه این است. و من طریقنا صحیحه الجمیل قال سألت أبا عبدﷲ علیهم السلام عن قول الناس فی الصلوة الجماعة. حین تقرا فاتحه الکتاب آمین. سوال از متنه مساله است، قال ماأَحسنها یا ما أُحسنها و اخفض صوت بها، و اخفض صوت بها لاتشر بصلوتک یعنی بلند نگو کما اینکه در خود حمد و در سوره صلوة جهریه که بلند عرض میشود که خواندن درست نیست اینجا و اخفض صوت بها حالا و اخفض یا جهر عال نباشد یا اینکه فرض کنید اخفات باشد اصل جواز را داریم بحث می کنیم، حالا بحث ما سر ما أًحسنها یا ما أُحسنها، سوال سائل این بود عن قول الناس صلوة الجماعه حین تقرا الفاتحه الکتاب آمین قال ما أَحسنها ما أُحسنها سه وجه اینجا هست ما وجوه ثلاثه، ما أَحسنها افعال تعجبه، چقدر خوبه! چقدر خوبه! آقا حالا بلند نخون خب این یک، این یک، احتمال دوم، ما أُحسنها خوب اگر ما أُحسنها باشد ماذا تعنی ماأُحسنها یعنی ما أقدر أقرئها ما أقدر أقرئها و الامام المعصوم ما أدری الآمین، این غلطه ماأُحسنها و چون بله ماأُحسنها ما اعتبر حسناً، ما اعتبر حسناً ما اعتبر حسناً یعنی تعتبر سیئاً ما اعتبر حسناً یعنی لا واجباً فی الصلوة و لا مستحباً فی الصلوة کما نقول نعم. حرف اول ما این بود نه به عنوان وجوب نه به عنوان استحباب بلکه به عنوان دعای عام أدعوا ربّکم. خوب ما أُحسنها به معنای دوم أُحسنُ. معنای اول أُحسنُ نمیدانم که این غلط است امام نداند امام بلد نباشد خواندنش را و نفهمد گوش کردنش را. این غلط است دیگه امامی که عرض می شود که علم کل تکالیف را داره. و اما ما أُحسنهای دوم یعنی ما أعرفها حسناً، ما أعتبرحسناً خوب این واجباً فی الصلوة و لا مستحباً راجحاً فی الصلوة و أنما اذا کان حسناً بصوره عاماً ادعوا ربّکم تضرعاً و خفیه خب این یک روایت صحیح که دلالت نکرد یا دلالت کرد بر جواز که ما أَحسنها که استحباب است ما أُحسنها که دارای دو معناست و در هر سه معنا ما حرمت استفاده نکردیم. و لا یعنی ما أَحسنها ما أُحسنها بذنبٍ همزه أذ معنی أجیدها بل هی افعل تعجب ذلک و قد یجمع بین نفس الطرقین بالجواز دون أن تکون جزاً من صلوة لا واجباً و لا مستحباً کما لیست فی غیر الجماعة الجهریه ذلک و فی النظر فی احادیث منع المجاز احادیث منع هم هم داریم خوب این حدیث حدیث منع نبود حدیث تجویز بود و لنظر احادیث منع مجاز کما فی صحیحه معاویه من وهب قال قُتِل أبی عبدالله علیه السلام أقول آمین أذا قال الامام غیر مغضوب علیهم و الضالین قال هم الیهود و النصری و لم یجب فی هذا در هر دو جمله ما حرف داریم، اول هم الیهود، یهود که آمین ندارد نصری آمین دارد آمین در صلاة نصری هست آخرین جمله ای که نصری در صلوة شون که رکوع هم ندارند میخونن میگن آمین. یهود ندارد این اشتباه اول. دوم و لم یجب فی هذا لم یجب فی هذا لها أحد من المعنیین لم یجب فی هذا یعنی لم یفرض. خب واجب نیست خب به عنوان مستحب یا نه به عنوان وجوب صلاتی یا به عنوان استحباب صلوتی المعنی الثانی لم یثبت فی هذا یعنی لم یثبت بعد و الضالین لا وجوباً و لا أستحباباً که شما در خصوص بعد از و الضالین آمین بگید یا به عنوان وجوب صلاتی یا به عنوان استحباب صلاتی اما اگر به عنوان دعای عام بگید اینکه منع نمی کند که لم یجب فی هذا . أقول و نحن نعرف النصری قول آمین ثم لیست الآمین دعا استجایه محذورا حتی یحذر عنه لأنّه النصری
این اشکال سوم. فرض کن من نصری، مگر هر چیزی که از نصری است ممنوعه هرچه از نصری ست ولو جمله خوب بشه نصری بگه لا اله الا ﷲ میگیم ما نمیگیم چون آنها گفتند خوب این اشکال سومه، چون از نصری ست ممنوعه این چه حسابی داره بعد و اما قول فی بعض الاحادیث نه سنتا نه شیعتا دلالت بر حرمت نکرد فرض کنید در وجوب هم احادیث شیعه نکرد ولی احادیث سنی کرد اینها تعارض دارد تعارض دارند و در وجوب تساقط دارند یا در استحباب تساقط دارند اما به وجه عام به عنوان ادعوا ربکم تضرعاً اینم عرض می شود که ما الکتاب به اطلاق کتاب مراجعه میکنیم و مطلبی نیست. باشه ولی این بهتر است یا نه بهتره آمین بگید اگر شما دعا کنید و ما آمین بگوییم بهتره این بهتره دیگه باشه چه اشکال دارد از قضا روایات شیعه هم کلا میگن اشکال ندارد چیکار کنیم باشه آخه اینا خیال کردند ببینید چون ناس واجب می دونند بله این ناس که عاماً واجب می دونند از امام سوال می کنند که واجب میدونید می فرمایند ما أحُسنهاخوبش نمیدونن یعنی واجب نیست مستحب هم نیست ما دلیل بر عدم جواز میخوایم حالا لا را میخوایم بخونیم. حسن نداره قبح داره یعنی؟ ممکنه نه حسن داره نه قبح، یعنی مباحه مثلاً یکی خوشگل نیست بد ترکیب هم هست؟ نخیر نه بد ترکیبه نه خوشگل. اما قول قول فی بعض الاحادیث فقد تتحمل ایضاً علی نفی الوجوب. مثلاً احادیثی که نقل نکردیم لزومی نداشته نقل کنیم به مسائل مراجعه کنیم می گوید من آمین بخوانم می گوید نه یعنی چی بخواند وجوباً، بخوانم استحباباً نه، بخوانم جوازاً نه خب اینکه هر سه احتمال هست وقتی اصل احتمال شد پس نصی در احادیث ما اصلاً بر منع نیست پس این مخالفته عامه یعنی چه حتی اگه تعارضی هم بود مرجح کتاب ﷲ بود نه مرجح مخالفت عامه بود در ضمن تعارضی هم در کار نیست چون لا هم که در بعضی احادیث هست میگد بخواند بخوانند در ضمن راوی چی بود أنّ أقول آمین بعد از و الضالین یعنی کما یقول الناس وجوباً أو أستحباباً یقول لا، لا وجوباً و لا استحباباً اما قول آمین لا بنیة الوجوب فی الصلوة و لا بنیهة استحباباً فی الصلوة ما فی محذور. اصلاً ما دلیل بر منع نداریم.میفهمم بله، این لا تقل سه وجه داره دیگه یک وجه ما أحُسنها است خوبش نمیدونن یک وجه شم ما أحَسنها که این مخالف لاتقل هست حد بالای بالاش تعارضه. الحد الاعلی بین الاحادیث التعارض ولو حدیث واحد یمنع و الاحادیث الاخری تفرض أو مترجح اذا کان تعارض الحادیث و لو تساقط و الأوت المرجح مرجح کتاب الله تعالی أدعوا ربکم، أدعوا ربکم و خیر موضع لدعا عباره عن الصلوة بنابراین اون نتیجه ای که داریم میگیریم اینه که اگر کسی خواست بگه آمین نه به نیت وجوب بلکه آدم فرض کنید میگه دلیل نداری و نه به نیت استحباب بلکه به نیت عرض می شود که ذکر عام و دعای عام و اگر در میان سنی ها بود که تقیه اضافه میشه تقیتا همونطوری که دیگران میگن آمین، شما هم بگید آمین. هم تقیه است تقیة النقیه، هم تقیه است که اگه تقیه هم نبود اگر به نیت وجوب و استحباب نبود اشکال ندارد این مال آمین. نخیر، نخیر، نخیر چرا احتیاط کنید؟ چیزی که دلیل ندارید چرا احتیاط کنید؟ چیزی که دلیل نداریم چرا احتیاط کنیم؟ وقتی دلیلی بر حرمت نداریم، احتیاط کنیم؟ چرا؟دلیل نداریم. نه خب خیلی جاها نباشه، بله. فلذا خیلی جاها تقیه نیست. این آخره، آخر آخره. یعنی نه مرجح کتابی داریم ولی معلوم نیست مرجح کتابی همه جا داریم یا بیشتر جاها داریم در اینجا ادعوا ربکم قشنگ مرجح به دو علت. یک دلیل آیه است. دلیل دیگه بهترین موضع ادعوا ربکم عبارت است از والضالین که امام میگد حالا به نیت استحباب شما نگید استحباب عام بگید به نیت استحباب عام عرض می شود که قشنگ ما میتونیم فتوا بدیم که القوی جواز قول آمین دون نیة الوجوب و لا نیة الاستحباب الخاص فی الصلوة. آخه مقابل داره آخه یک دونه صحیح اون مقابل داشت. یک دونه، دو تا روایت این همه مقابل داره این همه مقابل چاره ای جز این نیست. یک ، دو، سه یک ترجیح روایات جواز. دو، عرض میشود که تعارض و تساقط. سه، اگر مرجح دیگر بخواهیم مرجح کتابی است که عموم کتاب باشد. گفتی معارض دارد دیگر چه کار کنیم معارضه را گوش نکردید معارض داره یک، دو، سه، چهار معارض داره، چند تا معارض داره چیکار کنیم حالا که معارض داره بلاخره یا راه اول یا راه دوم یا راه سوم این مال آمین. اما تکتف. تکتف یک فعلی است در صلوة ببینید اگر شما در حال رکوع دست ها را آویزون کنید ما علّقت یدیک فی حالت رکوع من دون تضع یدیک علی رکبتیک یبطل الصلوة هناک یا در حالت تشهد اینطوری بشینید. کسی منع کرده، نه شیعه منع کرده نه سنی نه به نیت استحباب نه به نیت وجو فقط در تشهد اینطوری کنید، اینطوری کنید، اینطوری کنید، عرض میشود که مرجح خارجی هم فرض کنید ندارد دستتون هم درد نمیکنه تقیه هم در کار نیست و این حالت مخالف تشهد و سجود عرض میشود اینها شما دستتون رو اینطوری کنید اینطوری کنید در تشهد که نمیشود خب آیا اینها مبطل صلوة است بله اگر عملی که منع کند صورت صلوة را. دلیل قوی داریم برای اینکه صلاة نخوندیم العمل الذی یمحی صورة الصلوة. سیره الصلوة یمشی العمل الذی یمحی صورة الصلوة کأن یعرب الانسان یکلم الانسان بغیر لغة العربیه یمشی الانسان أو یضحک الانسان لدنیا. این اعمالی که یا اقوالی که صورت صلاة را از بین می برد و چهره چهره صلوة رو از بین می برد اما در نماز چشمش همچین میکنه،خب نماز را باطل نمیکنه، بد هست اینها اما همچین میکنه مثلا یا همچین میکنه یا چشش هم میذاره یا چشش پایین میندازه اینها کارایی نیستش که یا افعالی نیستش که منافی باشد با هیئت اصلی صلاة هیئت اصلی صلاة قیامش، رکوعش، سجودش، قعودش، تشهدش و هر چی که منافی نماز نباشه. حالا راجع به تکتف. این تکتف در حال رکوع مطلبی نیست. در حال تشهد هم مطلبی نیست. هیچکس هم منع نکرده، اما به شرطی که به عنوان وجوب نباشد، به عنوان استحباب هم نباشد، به عنوان یک عمل جایز باشد راجح نباشد، اینطور کند مثلاً در حال فرض کنید در حالت تشهد یا در حال چی. شما چرا در حال قیام منع می کنید اگر در حال قیام تکتف کنید نماز باطل میشه و قضیه اش مشهور است الشرطة العاصمه فی مکة المکرمه من محبوس بودم کنت محبوساً فی مکة المکرمه فی الشرطة العاصمه فی المرة الاولی، فی مرة الثانی کذلک. فی المرة الاولی جماعة کانوا یصلون معنا. فی الیوم سألنی واحد منهم لماذا لا تکتتف، یا شیخنا؟ قلت أنا بین المرجعین الاثنین، أما رسول الهدی صلوات الله علیه أو الطریق عمر رضی الله عنه. رسول الهدی ما کانت یتکتف و لکن الخلیفة کانت یتکتف و سببه أنّ الجماعة من ایرانیین بعد هزامة ایران تشرفوا فی خدمة خلیفة عمر و کانوا متکتفین سألهم عمر لماذا تعملون هکذا؟ قالوا: هکذا نحترم کبارنا و لذلک حبب عمر هذه العملیه و جعله سنةً فی الصلوة. نقول: هذه العملیة عمر بدعه. أما بدعة حسنه، بدعة حسنه فی الصلوة و بدعة محرمة و مبطلة لصلوة و أما اذا تکتف الانسان لا تقلید لعمر لا وجوب بالتکتف و لا استحباباً التکتف بل تکتفاً أما هذا و أما هذا و أما هذا و أما هذا أما التکتف و غیر التکتف هل هذا یبطل الصلوة؟ لا دلیل علی أبطاله بالصلوة و هنالک روایات عدة لا تضلنا بالأخیر علی بطلان الصلوة أو حرمه الصلوة بالتکتف. روایات، بله وقت داریم یا نداریم؟ تموم شده؟ لا یدل علی حرمة فضلاً. وقت داریم؟ لا یدل علی حرمة فضلاً عن بطلانه به ألا روایات لا تدل علیها. آقای خوانساری هم همینطور در کتابشون فرمودند خب این شجاعت است که ایشان دارد. کصحیحة محمد مسلم عن أحدهما. قال قلت له الرجل یضع یده فی الصلوة الیمنی علی الیسری. فقال: ذلک تکفیر لایفعل. تکفیر بعنوان أنّه تکفیر تبعاً لعمر بدعة و لکن تکفیر لا بعنوان راجحاً فی الصلوة أو واجباً فی صلوة لیست تکفیراً. تکفیر بهش نمیگن تکتیف بهش نمیگن تک تیر هم بهش نمیگن. و روایة زراره عن أبی جعفر الباقر علیه السلام قال: و علیک الأقبال فی صلوتک و لا تکفر فأنّما یصنع ذلک المجوس این دلیل نمیشه مجوس یه کاری کردن آیا هر کاری که مجوس کرد، نباید کرد؟ بله اگه تقلید از مجوس ایرانیین است که به مغز عمر وارد کردند و عمر هم مستحب کرد بسم الله اگر اینطور نباشد الحمدالله، اشکال ندارد و مرسله حریز عن أبی جعفر الباقر علیه السلام مثلها و المروی عن قرب الاسناد علی بن جعفر عن أخیه موسی بن جعفر علیهما السلام قال علی بن الحسین علیهما السلام: وضع الرجل أحدی یدیه علی الاخری فی الصلوة عمل و لیس فی الصلوة عمل این عجیبه هر عملی درصلوة مبطله نه خوب اصلا دلیل نمی آورد باز مطلبی که البته قابل باور هم نبود و لکن دست روی دست گذاشتن عملی است و در صلوة ولی دست روی دست گذاشتن به عنوان وجوب به عنوان استحباب این عمل بدعت است اما اگر نه به عنوان وجوب دارد و نه به عنوان استحباب عمل است ولی بدعت نیست مگر هر عملی در صلوة مبطل است؟ شما در حالت حمد اینطوری کردید نماز دارید میخونید اینطوری کردید اینها که مبطل نیست مگر اینکه محو کند صورت صلوة را. و لکلام تتمة تأدیب بأذن الله تعالی و سلام علیکم و رحمة الله