پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت الله‌العظمی دکتر محمد صادقی تهرانی

جستجو

کلمات کلیدی

خلاصه بحث

جلسه دویست و پنجاه و چهارم درس خارج فقه

نماز (نماز جماعت)

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدالله رب العالمین و صلی الله علی محمد وعلی آله الطاهرین

از اعظم اقدس الهی همیشه باید بخواهیم که این زنگارها و گردوغبارهایی که ولو تمیز هم باشه ار اذهان ما بیرون کند تا ما بتوانیم با فکر مستقیم وقوی ودید از نظر مستقیم به آیات مقدسات قرآن توجه کنید مسئله ای که مورد بحث ماست خب فتاوای کل علمای شیعه و اکثر فقهای سنی بر عدم وجوب صلاه جماعه است اقامه و اشتراکه اما اولین قدمی که ما باید طی کنیم که آخرین قدم هم همون است و تمام اقدام در ترقی  مرادات حضرت سبحانه تعالی همین است که  در قرآن شریف راجب به جماعت خداوند چه فرموده؟   اولا نماز جماعت سه جوره  احکامی که راجب  جماعت باید بحث کنیم سه جوره یک آیا واجب است اقامه ی صلاه جماعه یا نه، دو اگر صلاه جماعتی بود واجب است در آنجا اشتراک  کردن یا نه، سه اگر واجب است  در نماز جماعتی شرکت کنیم هر جماعتی یا نه جماعت خاصی روایاتی که راجب نماز جماعت بحث میکند در زمان رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم نماز جماعت پیغمبر محور بود و در زمان امیرالمومنین نماز ایشون محور بود. آیا در زمان پیغمبر بزرگوار صلوات الله علیه نمازهای جماعت دیگری هم تشکیل میشد اونها هم همین حکم رو داشت مطلبی است خودش و این هر سه بحث های  بسیار مهمه و سوم که الان ما درش واقع هستیم مثلا فرض کنید که در نجف اشرف که ما مشرف بودیم در صحن مبارک حیدری پنج شش نماز جماعت خوانده میشد بله میشه یک امام بایسته و بقیه به او اقتدا کنند شب امام دیگر فردا امام دیگر این امام هایی که امام هستند پنج تان شش تان علی التناوب و اینو ما سوال داریم و بلکه اعتراض داریم جماعتی که رمز وحدت است رمز اختلاف بشه ملا حسین قلی جماعت منه ملا اسد علی جماعت اونه خب اصولا جماعت  که رمز وحدت است همین جماعت بیاد رمز اختلاف بشه اصی نباشه بهتر است این بحث سومه حالا این سه بحث را بر محور آیات مقدسات قرآن توجه کنید از جمله دعایون که دیروز مورد بحث قرار دادیم و نتیجه این شد که اگر  نظری دارین دارین آقایون ما استفاده میکنیم که ورکعوا مع الراکعین یا ورکعی مع الراکعین که یکیش فردی است و یکیش اجتماعی این دو بعد دارد یک بعد این است که راکعینی هست تا امر میکند به غیر راکعین  ورکعوا مع الراکعین یک بعد این که ورکعوا مع الراکعین پس دو مطلبه  دیگه پس دو چیز را واجب کرد یک باید نماز جماعتی در کار باشد اگر این باید نباشد پس ورکعوا مع معناش چیه؟ اگر میگویند با ذیل که به تهران میرود بروید این بروید واجب است پس رفتن ذیل هم واجب است ودارد میره اگر رفتن ذیل واجب نبود وبدتر از این اگر نمیرود با ذیل بروید یعنی چه اصلا  علیک سلام / باید اصل واجب باشد تا فرع واجب باشد مگر تذکره باشد که در باب اذا نودی بالصلاه یوم الجمعه که بحث خواهیم کرد تذکربشه حالا باید نماز جماعت یک اساس وجوبی ولزومی در اسلام داشته باشد اولا  ثانیا موجود باشد تا در مرحله ی ثالث بفرض ورکعوا مع الراکعین و این معروف است  از برای بعضی برادران که قبلا اینجا مطالبی فرمودند اشاره ای بفرمائیم خوبه چون در ذهن بقیه برادران ممکن است باشه آیا ورکعوا مع الراکعین به همین مقدارمیشود اکتفا کرد در دلالتش که کسانی که نماز میخوانند شما هم بخوانید خب اونا با شما چه فرقی دارند اقیموالصلاه همه اینطوره که در نماز خواندن یه عده ای اصلن هستن نماز میخوانن پس شما هم بخونید اینکه نیست این جا ننشستند مع اصل نماز خوندن رو که نمیگه اصل ارکعو را که نمیگه میگد با ذیل برو تهران نمیگه برو تهران برو تهران مطلب دیگری است با ذیل برو تهران مطلب دومی است در اینجا هم اصل ورکعوا نیست. اگه اصل  ورکعوا بود که یه نماز میخونی خب اقیموا الصلاه  اما نه ورکعوا مع الراکعین ابعادی دارد،یکی از ابعاد این است که خود ورکعوا یعنی صلوا اما صلوا چجور؟ صلوا مع المصلین از مصلینی به صورت جماعت باید باشد و هست باید تنها کافی نیستا باید باشد  نیست اگر باید باشد ونیست نماز با اونا باشه با کدوما اینا که نخوندن ونمیخونن نه باید باشد نماز جماعت و بعد از باید تحقق دارد و این نماز جماعت  باید که تحقق دارد  نسبت به کسانی که این باید را انجام ندادند و در جماعت نیستند  به اونها امر میشود که ورکعوا مع الراکعین و این معیت خب جماعت است چون در زمان که معنا ندارد که اگر که عده ای اول ظهر نماز خواندند شما هم در خانه های خود اول ظهر میخوانید غلطه  وفردی است اگر عده ای نماز میخوانند شما هم که نماز نمیخوانید بخوانید مع چیه  نه خیر کسانی که در سلک نماز گزارانند در بایدش و در انجامش دیگر تنها نخونید ورکعوا مع الراکعین خب این امر است و از این امر ولو به طور اصلاح لزومی ندارد ما اصلاح کنیم که این مع فقط جماعت اما اطلاق دارد آیا کمرش تیر خورده است در اینجا اگر مولا گفت آب بیار وغیب نزن هیچ قیدی نزد خب انسان آب گرم بیاره آب سرد بیاره آب جوش بیاره نمیشه اعتراض کرد بله  مصداق اعلا دارد آبی که چنان باشد چنان باشد اون مصداق اعلاست اما مصداق غیر اعلا هم از اسلام سوا میشه یا نه. بله چون منحصر کنید در این  مصداق اعلا در اینجام قبول مصداق اعلای والرکعوا مع الراکعین صلاه جماعت است یا کسی جرئت کند بگد مصداق اعلا که نیست نماز جماعت مصداق اعلاست صلاه مع الصلواه آیا مصداق اعلاش جماعته  یا ابناش شما بگین ابناش که نمیشه کسی بگه اگر هم مصداق اعلای ورکعوا مع الراکعین جماعت باشه  خب واجب کرده این مع را در کل ابعاد به قول واجب کرده ولاکن وقتی برگردیم و درست نگاه کنیم میبینیم که نماز بخوانید با نماز گزاران یعنی جماعت این  مصداق عرض میشود که اعلاشه  از این جا با وجوب میفهمیم و لا مردله ولا وحیده بلکه ورکعوا مع الراکعین هم همینطور خود جناب مریم سلام الله علیها لازم بود جماعتا بخونه و لذا زکریا هم میدونست امام بود و دیگران می ایستادند و مریم سلام الله علیها بعد در قدس با زکریا  یا با انبیاء دیگر که نماز بخونن بخونه چون نمیشد مریم امام باشد و مردم ماموم بشن که خب میشه مریم امام زن ها بشه ولی فقط زنها که به قدس نمیرفتند که زن هایی بودند و مرد هایی بودند و انبیائی مانند زکریا   غیر زکریا ورکعی مریم با مریم بودنت تنها نه مریم که نماز شما هم نماز مریمی است و بالا ترین مراحل نمازه این که امر میشود  که ورکعوا مع الراکعین نه چون راکعین  نمازشون بالاتره شما جز اونا بالاتر بشینید نه خیر این طور نیست بلکه خود این مریم حساب داره اذا اقامه الصلاه در بعد تقرب این موقعیت خاص دارد که هرچه انسان میتواند بهتر میتواند محافظه بر نماز کند در نیتش  در لفظش در عملش در فکرش در ذکرش درچه در بعد دیگر ورکعی مع الراکعین یا ورکعوا مع الراکعین پس مریم نمیخواست درست کند مریم مریمتر میشد اگر در نماز جماعت شرکت کند مطلب که این نیستش که خب این یکم، بعد دیگر که اشاره کردم مکرر و دیروز هم عرض کردم که باز تکرار نمیکنم واذا قلت فیهم و اقمت الصلاه که خداوند از چند رکعت نماز واجب صرف نظر میکند برای جماعت در جنگ، پس جماعت واجب نیست نمیشه جماعت مستحب باشد خدا از واجبش بگذره برا مستحب شما بله

بلکه همیشه پیغمبر را دارید اذا کنت فیهم  ببینید از قضا برعکس قضیه  اذا کنت فیهم فاقمت فاقم تفریحه یعنی ملازمت داره یعنی اگر شما در جبهه ی جنگ با مسلمان بودید حتما  فاقمت باید باشه فاقمت میفهمم ولی خطاب داره به پیغمبر میکنه پیغمبر شما اگر بودید ونماز خوندید چرا محور اصلی    بله یک تعبیر دیگه اگر جماعتی تشکیل شد در جنگ چنین  ولی قمه را داره بحث میکنه قمه رو. اگر بگن آقای  برجردی که  نماز خوند هم چنین این همه رو گفته چون این بالاتر از همه است چون که تنها  نهایتا پیش شماست و اذا کنت فیهم ایرادی در این مطلب نیستش که بلکه به عکسه این خود اذا کنت فیهم اذا کرسیهم پیامبر که همیشه در جنگ نبوده که فاذا کنت فیهم اگر در جنگ شرکت کردی فاقمت رسول الله یعنی وقتی شرکت کردی این فا دنبالشه دیگه اذا ذهبت الا زید فسلم اگه سلام  نکنی ترک واجب کردی  تفکیکه دیگه صد در صده فاذا کنت فیهم فاقمت  لهم الصلاه واجب کرده صلاه  رو جماعت رو حالا ما واجب کرده  از آیه نفهمیدیم فرض کنید میفهمیم ها ولی وجوب بالصلاه جماعه حتی در جنگ که اونور دارد ما نفهمیدیم ما از برج دوم میفهمیم از بعد دوم که خداوند از رکعات نماز د ر جماعت با رسول اله در جنگ میکاهد فرضا وجوبا وجوبا نه جوازا چرا برا حفظ نماز جماعت پس نماز جماعت دوبله باشد یک جنبه اش این است که برای خاطر این که نمازرا جماعت  بخوانند مجاهدین چند رکعت را می اندازن دوم فاقمت لهم الصلاه پس اقامه ی نماز جماعت هم واجبه  آخ ما سه بحث داشتیم. یک فالا جواز واجب نیست من کی گفتم  جواز واجب نیست. در وجوب نیست نه وقتی اصلا نماز نمیخوای بخونی که ما اصلا نمیخوایم بگیم که اثبات این نفی غیر رو نمیکند غیر میخوره  خب یعنی چه  یعنی اگر پیغمبر نبود کسان دیگه واجب نیست اقامه کنند چرا لقد کان لکم فیه رسول الله عسرا حسنه  لمن کان یرجل الله فالیوم الآخرو ذکر الله الا کثیرا سنت حسنه هست یا نه پیغمبر جماعت میگفت پیغمبر اسوه هستن

وقتی بر پیغمبر واجب بود آیا واجب خاص است  جماعت بر پیغمبر قطعا نه، چون واجبات یک جوره یک واجبات رسولی است و یک واجبات رسالی واجبات رسولی که  مخصوص محمد بن عبدالله صلوات الله علیه مخصوص اونه این دلیل میخواد فرض کنید  مثل این که نماز شب واجب نیست جایز بود بیش از چهار زن گرفتن حرام بود زن گرفتن آخر سر لا تحب لو لک النساء من بعد و لو اعجبکم حسنکم و لا ان تبدل به من ازواج اول حلال بود بیشتر از چهار زن بعد حرام است حتی یک زن ولو همه بمیرند همه را طلاق بده ما یک احکام خاصه داریم برا رسول الله  که اونا رو عرض نمیکنیم ولا غیر  دراحکامی که خاصه رسول الله نیست که دلیل نداریم یا دلیل داریم خواستیم لقد کان لکم رسول الله صلوات الله علیه نماز جماعت خواندن عمل حسنه ای است که پیغمبر انجام میداد اینی که وجوبا انجام داد بقیه هم باید وجوبا انجام بدن بادله شتی  مثل عسره حسنه، قرآن که عاجز نیست حالا این هم دلیل دوم که هم وجوب  جماعت را میفهمیم اینجا در بعد فاقمت و هم اینکه خداوند از چند رکعت واجب صرف نظر کرده برا خاطر این که این مردم امام جماعت رو در اون قالو غوغا و واویلا بخونن و چه در حال عادی در حال قال و غوغا و واویلا و زحمت و خطرو اینها اینو بخونن فقط حفظ جان کنند اما در عرض میشود که جای خودشون خانه ی خودشون این واجب نباشد که بخونن چی میشه این دو سوم آیه سوره نسا بودکه بحث میکردیم باز شده خب اشاره میکنیم رد میشیم اشاره عرض میکنیم نه به این معنا که مثلا اهمیت نداره زیاد بحث کردیم ولی بازم در سوره مبارکه نسا یا ایها الذین امنو لا تقربوا الصلاه  و انتم سکاری حتی تعلموا و لا تقولون و لا جنبا الا عامری سبیلا حتی تبتتلون صلاه در جا ی خودش صلاه لا تقربوا الصلاه وانتم سکاری ولی بعد میفهمیم که نه صلاه درسته در جای خود صلاه ولی الصلاه ملازمش که مسیره

دلیل جمله بعده، ولا جنبا الا عابری سبیل، سبیل چی الا عابری سبیل صلاه

سبیل صلاه چیه سبیل صلاه سبیل مکانی صلاه چیه آقایون سبیل مکانی صلاه اگر مسجد نباشد سبیل معنا ندارد پس ولا جربا الا  عابری الا عابری سبیل الصلاه خود صلاه  نه چی چیه صلاه مکان صلاه مکان صلاه باید مسجد باشد والا اگر مسجد نباشد پس انسان جنب  هیچ جا نباید باشه فقط عبور وقتی کسی جنب میشه باید راه بره شنیدم چجور راه بره از این در بره تو خونه اش بره خوابش عرض میشود که نه عابری سبیل عابری سبیل المسجده مسجد هم ذکر نکردیم در  اینجا، نخواسته بغ کنه خاصه به ما اوفهم کنه که بابا مسجد و صلاه ملازمت دارند حالا وقتیکه مسجد وصلاه ملازمت دارند مسجد به چه حسابی ملازمت داره   انسان میگه در مسجده دیگه اون وقت مخصوصا حالا جای دیگه هم هست ولی دراون وقت صلاه جماعت در مسجد بوده مسجد برای جماعته مسجد  جماعت هم در مسجده پس در این مثلث چه فهمیدیم اول ولا جربا الا عابری  سبیل سبیل صلاه نیست بلکه ملازم صلاه است که مسجده ملازم صلاه هم که مسجده در مسجد هم صلاه جماعه خوانده میشه والا اگر لزوم نداشته جماعت در مسجد باشه،چطور غلط بود   عابری  سبیل الجماعه تو خونه  این که مقدوره با اون بحث نداریم که اگه چیزی ترکش حرام بود فعلش چیه واجبه  خب حرام ست یا نه حرام است پس چی میخواستی بگی میخواستیم بگیم از این روایت استفاده میکنیم که مسجد که محل جماعت است با اصل صلاه ملازمت دارد پس صلاه جماعت باید انجام بدیم بیشتر از این که نیست سه چهار تاست  خیلی روشن و لا جربا الا عابری سبیل حتی تقتتلو مطالبی میفهمیم و در ضمن همین مطالب رو که اگر سوال میشه سبیل چ سبیل صلاه که نیست پس سبیل مکان صلاه سبیل کدوم مکان  صلاه مکان مسجدی صلاه چون هر مکان صلاه که سبیل مکان مسجدی صلاه مکان مسجدی صلاه به چه حساب،  حساب این که این مکان مسجدی صلاه محل جماعت است زیرا اگر محل جماعت نبود و جماعت در مسجد لازم نبود اصی این تعبیر غلط بود پس این تعبیر که راست و حسینی بدون قرینه آوردن  بدون مرینه آوردن مطلب اینه معنیش   جو اینطوریه

صلاه  صلاه را جماعته و جماعت را در مسجد این مثلث، صلاه جماعت مسجد این سه ضلع با هم متوازی ومتلازم هستند پس این آیه هم از آیاتی که نماز یعنی جماعت، جماعت یعنی نماز تا میگیم علی، علی عدالت یادمون میاد تا میگیم عدالت اون قمه ی اولی علی ومحمد صلوات الله علیه  به نظر میاد اینجا صلاه یعنی جماعت جماعت یعنی صلاه وقتی گفتن جماعت جماعت در نشستن و نقل کردن و نه گفتن اینها نیست جماعت صلاه است و صلاه عرض میشود که در جماعته اینم یک روایت خب خداوند چگونه اینا رو برای ما بیان کنه یعنی حتما باید تجب علیکم علیه الصلاه جماعه و ازاین واضح تر منتها بعضی وقت ها یه جمله ای مستقل میفرمایند که  تجب علیکم الصلاه و جماعه بعضی وقتا نه در جمله ی مختصرتر میفرماید اما رموزو نکات دیگری در کار است مثل ارکعوا والراکعین در ورکعوا مع الراکعین نفرمود صلوا والصلاه جماعه صلوا مع المصلین نه دیروز جوابش رو عرض کردم بعد فرمود ارکعوا مع الراکعین یک اولا رکوع ازامتیازات نماز است رکنه، دو رکوع در غیر نماز حرام است اگر صلوا مع المصلین در غیر نماز حرامه  رکوع در غیر نماز حرام است رکوع از امتیازات نمازه  پس چند بعدی دلالت کرده عبارت مختصرتر و چند بعدی درست کرده و مطلبی که از صلوا مع المصلین اینجا عرض میشود که اضافه در اون مطالبه دیگر را ما میفهمیم حالا خود نماز در خود نماز این که ما ماموریت داریم درهم  بگیم ایاک نعبد و ایاک نستعین  بابا اگه من یکیم نعبد چیه اگه یکیم میگم اعبد اگه چندتاییم میگیم نعبد این نعبد یکه حسابه چند تا حساب داریم یک حساب راست وحسینی معمولی کم کم  بنده که دارم نماز میخونم  مقارن با من هم عده ای دارن نماز میخونن که میگیم ایاک نعبد والا اگر کسی اونجا قبل از من که اونجا بعد ازمن و کسانی جاهایی دیگر متفرق نعبد نیست عده ای نیستن دارن دعا میکنن ما دعا میکنیم این ما در جایی است که مکانا با هم زمانا باهم هم اگر مکانا متفرق باشد زمانا هم متفرق باشد مائی در کار نیست این فقط من هاست اگر من ها به هم ضمیمه بشن در زمان واحد در مکان واحد در دعای واحداینجا میشن ما و اصلا شریعت اسلام شریعت ماست، شریعت من نیست. من ها باید برن گم شن خوشون رو داخل ما کنن و اگر گروهی میگن ما اصالت داریم  فرق داریم غلطه اصالت اجتماع داریم غلطه اسلام صاحب عصلین است هم در بعد عبادت هم در بعد اقتصاد هم در بعد سیاست در کل احوال من ما من ها در ما ها ماها مجموع من ها نه این که فرد را فدای اجتماع کند و اجتماع را فدای فرد کند نه این که اصل فرد باشد اجتماع تابع و لو آنکه اجتماع اصل باشد فرد تابع نه خیر  دو بعد است ، یک بعد منه من هایی درست شوند که این من ها با زمین به یکدیگر از نظر افکار و از نظر جهات دیگر که مصالح اسلامی است تشکیل ما بدهند و عبادات اسلامی حتی عبادات اسلامی تا چه رسد بقیه کارهای اسلامی عبادات اسلامی من ها را که اتصال با حضرت حق پیدا میکنند دیگر این من ها تبدیل به ماها بشه، ایاک نعبد البته جهات دیگه ای هم داره معلومه یکی ما میگیم نعبد نمیگیم اعبد ما خودمون رو بحث دیگر البته احتمال زیاد ما خودمون رو داخل  منم نه خیر این من بره گمشه داخلما. این من باید بره گمشه داخل ما وقتی من خود را محو کرد و داخل ما قرار گرفت اولا از منیت میفته، ثانیا زبان او وقلب او و عمل او با دیگران صمیمی میشه و اونوقت یدالله مع الجماعت، البته اینم هست.   سوم ملائکه الله هستن که عبادت میکنند معصومین هستند عبادت میکنند معصوم غائب ولی امر صلوات الله علیه تشریف دارن عبادت میکنند  ملائکه الله و جبرئیل ها و روح ها و این ها میکائیل ها عبادت میکنند من یکم اینا عبادت میکنن  قاطی میکنم  بعضی وقت ها همه را قاطی میکنم  بعضی وقت ها همه ما همه رو قاطی میکنیم. میگن عربه رفته بود یه جا داشتن چیز میخوردن یه گوسفندی درست کرده بودن بخورن  اونم یه سکه انداخت تو  گفت منم شریک  ما گوشت نمی اندازیم ما نماز ایاک نعبد.ما عبادت الله را  با عبادت های دیگران ضمیمه میکنیم خدایا اگر عبادت های ما چیزی نیست ما در ضمن اینها  هستیم  تو قبول میفرمایی از اینها، از ما هم تا اون مقداری که امکان دارد البته این مطالب هست ولکن اونی که همه کس فهم است ایاک نعبد  یا مثلا السلام علیکم و رحمه الله و برکاته یعنی چی؟ اونی که نمیبییم اونی که تعبیر میکنیم خب ملائکه این ور اون ورن فقط نفهمیدیم ما که میگیم السلام علیکم و رحمه الله وبرکاته الله اکبر الله اکبر الله اکبر چرا این طوری میکنیم اصلا این طوری میکنیم که این وری رو میبینه اون وریه جلویی رو که نمیبینه عقبی  که نمیبینه اینوری هست که میبینه و میشنوه اونوریه این طرف یمینه و یسارن که باید کسانی باشند که سلام ها را گوش دادن هم ما به اونا سلام میکنیم هم اونا به ما  پس تسالم میشه سلام کساری و اما اگر مراد ملائکه الله است که هستند فقط یمین و یسارن در شش جهت هستن واگر معصومین علیه السلام هستند که کسانی که الان در برزخ تشریف دارند و کسانی که الان دو نفر را خبر داریم که هستن  یکی شون در عرض ماست که ولی امر سلام الله علیه یکی هم در سمائه رابعه که حضرت مسیح علیه السلام اینا که تشریف دارند مگه اینا اینور اونورند پس اینور اونور شدن هم حساب داره تمام جریانات نماز به ما  وضعیت جمعی را نشان میدهد. السلام علیکم و رحمه الله السلام علیکم هیچ طوری هم نیست شما در سلام نماز اینطوری کنی والسلام علیکم جزء نماز نیست برا اینکه اختیار است برای  مصلین که السلام علینا بگه یا السلام علیکم ما که السلام علینا میگیم با السلام علینا از نماز اصلی خارج شدی السلام علیکم تشریفات بعدی ما در السلام علیکم همونا که در دنیا میدن میگیم السلام علیکم یا نه السلام علیکم گفتی الله اکبر به کی نگاه میکنی الله اکبر الله اکبر که میشه عبدالحمیر به من میگفتش که شما شیعه ی  متفرقی نیستی  قبوله ولی این شیعه ها همچین میکنند که خوانن امیر خوانن امیر خوانن امیر این حرفا نیستش که بچه ی دو ساله شیعه را سوال کنید که این طوری میکنند چیه؟ گفت چی میگن  الله اکبر  الله اکبر الله اکبر گفت چرا گفتم خب چرا بخوای اونم  اینطوری اینم اینطوری  خوانن امیر نیستش که حالا  این نظرش رفته بود با   علی شاه ها که علی بالاتر از محمد است  خوانن امیر و جبرئیل اشتباه کرد وحی بر محمد آورد و باید بر علی بیاره. باید که  محمد علی بشه علی محمد بشه خب این، اون مقداری که ما از قرآن میتونیم بفهمیم راجب  وجوب صلاه جماعت است مطلب دوم بله دراحادیث بود  مطلب دوم اگر نماز جماعتی بود ما باید شرکت کنیم یا اگر نبود هم باید تشکیل بدهیم مطلب دیگه مطلبی است که اصل تشکیل نماز جماعت واجب، بله نماز جماعت تشکیل شد دیگران باید اقتدا کنند این دو، سوم هر نماز جماعتی اگر نماز های جماعتی تشکیل شد در یک محیط که در علیک السلام  اون محیط میشود یک جماعت تشکیل بشه جماعت یعنی جماعت دیگه معنیش تفرقه نیست که.  ان الذین التقوا  مسجدا ضلالا و کفرا تفریقا بین المونین وارسال لمن حارب الله و رسوله ان اردنا  الی الاخر لا فیه ابدا نه فرادی نه جماعت نه امام نه ماموم چرا؟ رمز تفرقه است مسجدی که درست کردند و رمز تفرقه است نماز جماعت نخون فرادی هم نخون  اصلا آتش بزن ولذا من در این دوسالی در مکه مشرف میشدم و مدینه مشرف میشدم من درست این مسجد ضرار را تحت نظرگرفتم و سوال کردم این مسجد ضرار که بغل مسجده یه  قهوه خونه یه جور خاصی  اصلا قهوه خانه هایی هستش که خب درستش میکنن  یه چیز عجیب و غریبیه مال چهارده قرن پیشه سوال کردم  چیه آخه اینجا مسجد بوده   چرا همچینه گفتن والا اگر ما میخواهیم درست جواب بدیم  هیچ یاد نداریم در تاریخ اینجا که اینجا  مسجدی شده باشه  چه بسا

ان الذین اتخذوا مسجدا ضرارا وکفرا  و تفریقا و بین المومنین و   خب یکیش کافیه  تفریقا. آقا اجتماعی که میگد تفریق باشد مباد این اجتماع. همان طوریکه فردی که موجب تفریق باشد نباد این فرضیه غلط است اجتماعی هم که موجب تفریق است نباد. ولی اجتماع ما زیاد داریم جمعیت حضرت رقیه، جمعیت حضرت زینب، جمعیت ابوالفضل، جمعیت عباس، جمعیت علی، جمعیت حسن، جمعیت حسین  اینا با هم هستن اقا  بیا جمعیت ما نه خیر من جمعیت رقیه باید برم. بابا آخه حسن که از رقیه مهمتره،  فاطمه مهم تره نه خیر. این تعصبات است که پدر مسلمون ها را در میاره و در قرآن شریف  با تعصبات مخالف است  قرآن کریم، سوره احزاب را نگاه کنید در سوره احزاب  لغت احزاب را آورده رو کفار  فقط و راجع به کسانی که موحدن حزب الله فقط احزاب نیست ما احزاب الله نداریم که  یک حزب الله  رو آیت الله کاشانی رضوان الله علیه فارغ التحصیل قم شدیم رفتیم تهرانو با هم مشغول بودیم انقلاب نفت و این حرفا شدیم یه موقع منزل شون کسی اومد یادمه مرحوم آیت الله خمینی هم بودند چون میرفتند میومدن تابستانها و شاگرد های  سیاسی مرحوم آیت الله کاشانی بودن ایشون از نظر علمی هم با فائق بودند اون وقت حالا عرض میشود که یک کسی اومد گفتش که من رئیس حزب خدا هستم  حزب خدا حالا  الله از  خدا ایشون فرمود بی سواد بگو بینم تو چند تا عضو داری گفت هیچی من خودمم فرمود، اگر میلیون هام عضو داشتی غلط کردی. گفت چرا آقا گفت جنابعالی رئیس حزب خدا بقیه حزب شیطونن؟ شما یه اسم رو خودت گزاشتی مطابق مزاق من اسمش دردفتر من رفیق من اتاق من خانه ی من حزب الله   بقیه شیطانن. در سوره ی مبارکه احزاب و کل سور قرآنیه ثبت احزا ب داریم همه ی احزاب شیطانن. بگردید شما من درمورد احزاب مفصل عرض کردم.که دروسط انقلاب بود تقریبا در اوایل انقلاب  بود ولی حزب الله  علی ان حزب الله والله هم الغالبون علی ان یه دونه است  وان هذا صراطی  مستقیم فاستبقوا   و لا تتبعوا سبل و تفرق بکم سبیله

صراط خدا صراط وحدت است حزب خدا حزب زهرمار حزب چی  اون که حزب الله  اون که حزب قرآم  اون حزب فاطمه است حزب رقیه است حزب حسنه حزب داوود حزب امامزاده مشد علیه نفهمیدیم.آخه اسلام نیومد تفرقه ایجاد کند ما چرا تفرقه ایجاد میکنیم اسم ها رو  اسم چرا این ها یک سنگر بندی هایی است درحقیقت در مقابل امر  سنگر حسن سنگر حسین سنگر علی  حسن و محمد وچیز نداره شانس نداره

شما یک جلسه دارید به نام حضرت محمد باشه شانس نداره اخه اصلا جلسه که عرض میشود که گفت همه ی ما مخالفیم آقاش با آقاها مخالف، خانمش با خانما مخالف ،بچه هاش با بچه ها مخالف، حاجیش با حاجی ها مخالف، طلبه اش با طلبه ها مخالف، خب به داد اسلام به داد خودمون برسیم غلط است اصلا ما برمحور قرآن که از نظر سیاسی بحث میکنیم  قرآن اینطور میگه و ان هذا صراطی مستقیما فالتبعوا. اون وقت در لبنان حزب درست کردند یکیش حزب الله یکیش حزب عمله  جنگ جنگ جنگ به جای این که بزنن اسرائیل رو بکشن حزب عمل و ممد  بابا اون حزب ممد احمد بدبخت هم شیعه است خب تو هم شیعه ای اگر تو هم غلط داری اونم غلط داره تو درست داری اونم درست داره کی گفته شما فقط  الله فقط شیطانه که زدن حزب ممد این جهاد  جهاد مجاهد مثلا چی شد مثلا و همین تفرق احزاب است و تعدد احزاب سیاسی است  که منجر شده است به تعدد احزاب معنوی فلان کس پشت سر فلان کس نماز نمیخونه من مقلد آقای فلانم پشت سر مقلد شما بابا مقلد شما مگه کافره مگر عادل نیست مگر نباید امام حسن پشت سر امام حسین نماز بخونه امام حسین پشت سر امام حسن مگر نباید بزرگان فقها که عادل ان پشت سر هم نماز بخونن مگر من رعیت چیزی  است آقای گلپایگانی رئیس چیزی من دیگه نماز نخونم گور نماز آقا   نمیخوام عصار مطلبی کنم  و نمیخوام به عنوان تقیه نه خب جمعیتی که ایستادن نماز میخونن مرجع تقلید  باهاش نماز میخونی دیگه حالا کاری نداریم به ایران خودمون که هر کسی باید چنین باشه من در مکه که بودم شیخ عبدااله بن حمیر که وزیر غذا و رئیس اغوای علمای حجاز بود علی الحساب کاری به بندباز نداریم که بند بازی میکرد  حالا برده این اقوای علمای حجاز بود واقعا آدم منصفی هم بود. گفت قال و غوغا شد

گفت من تمنی میکنم ولش کنید و اینا ایشون خودش اقتدا میکرد به محمد بن سلیم.محمد بن سلین از شاگردان شاگردانه ما بود من بهش گفتم چطور گفت در نماز جماعت شرط اولشه که اعلمه گاهی او گاهی او گاهی او گاهی او حالا کاری نداریم شرط در حدی از حدود حدودی هستن این حدودی که اگر مصلحت دست ما بیاد چند صد تا نماز جماعت میشه اصلا  اصلا طبع مسجد الحرام این است که دور کعبه باید ایستاد و لذا نماز جماعت در مسجدالحرام وضعش اینطوره ستون دین همه پشت امام باشن همه پشت کعبه باشن امام جلو میشینه اگر با ما بود ششتصد تا امام جماعت عامل افتراغ بود ولکن اون وحدت رو شما مشاهده میکنید. یک نفر جلو می ایسته تمام پشت سرش رکوع میکنند سجود میکنند این جمال وحدت چه قدر عالی است و چه قدر ممتاز است که در  عکسا نشون دادن حالا این سه بحث رو ما داریم که شنبه مقداری روی تک تک بحث ها همین مقداری که بحث داریم یک ایجاد جماعت واجب و از  این کنت فیهم اقلت وادله ی دیگر هم عرض میشود که حالا همین یک دلیل خب بعد روایت دوم نماز جماعتی که ما واجب است شرکت کنیم هر جماعتیه نه دوتا چیز نداشتین و از خود آیه دو وجوب استخراج کرد که مهمتره که جماعت از جنگ مهم باشه در غیر جنگ حالا ببینید در روایاتی که ما میخونیم و وضع معمولیه صلاه جماعت و اجتماع جماعت اینه که اصلا جماعت برای وحدت است اما اگر جماعت تفرقه ایجاد کرد مباد. بنابراین اگر در فلان جا که جای دو سه جماعت، جای یک جماعت است اما دو سه تا امام نماز میخونن من با هیچ کدوم نماز نمیخونم، تفرقه است ما نمیگیم مفرقن اونا که مفرق ترن  من تنهایی مفرقم اونا صدتا دویست تا مفرق ان. اما  اگر نماز جماعتی تشکیل شود درمسجد بالاسر  به یک جماعته  در مسجد آقای گلپایگانی به یک جماعته در مکه مکرمه به یک جماعته اون جماعت است که اگر کسی در این نماز جماعت شرکت نکنه اگر اعراضا باشد چنین باشد اهمالا باشد چنین باشد عذر باشد چنین  یه مورده بحث در روایت هم خواهیم داشت و ما در شرکت در نماز جماعت سه بعد احکام داریم یک نماز جماعتی که شایسته است  بره نمیرود به ارادا بعضی مقدسی اش رو گرفته در نماز جماعت حواسمون پرت میشه تنها میخوانیم حواسمون پرت نمیشه خدا معلوم میشه که اشتباه کرده ما نماز جماعت بخونیم، این خیاله من در نماز باید فرادی بخونم یا تو تاریکی  چشمم رو هم بزارم همه اینها شیطنته. اگر نماز جماعت برم آقا نماز جماعت برو حواست هم پرت بشه این بهتر از نمازیه که همه اش خدا باشه.برا اینکه حساب ارتباط شخصی که نیست حساب القا شدن در جمع مومنین هم هست که یدالله مع الجماعت حالا در این نماز جماعت سه جور حکمه یک اگر ترک بشود خیلی فسق است یا نزدیک به حکم کفر است اعراض عن جهاده. اگر کسی نماز جماعت شایسته ای را نمیرود. شایسته با امام باشه حتی اگر سنی هم باشه  که زیاد ما داریم نماز جماعتی که تفرقه انداز نیست و نماز جماعت است حتی اگه سنی باشه حالا ما شیعه اش کنیم اگر در این نماز جماعت اعراضا نمیبینی ولشون کن حالا نمازش هم درست باشد  این ترک  واجب بسیار بسیار  رو کرده کسی که از جماعت مسلمین اعراض کند، این از جماعت مسلمین خارج است اصلا و الا صلوات الله علیه گفته خونه اش رو اتش بزنید خونه ی کی رو آتش بزنند آقا کسی زنا کنه به خودش آسیب زده معاذالله لواط کنه عرق بزنه آتیش زد خونه ی کیو  خونه ی کسیکه نماز جماعت را اعراض کردن بر مسلمین بحثی است لکن نه صحبت اعراض نیست اهماله  پاشیم بریم نماز جماعت و اینها تو خونه میخونیم مثلا اگر اهماله این حرمت اش کمتره وجوبش هم کمتره

بله  نه خیر همه اش نماز جماعته همه اش نماز جماعته  جمعه نیست نماز جماعت کلی است یکی که هنوز بحث نکردیم هنوز ما در اونجا هم که اعراض باشد باز بحث داریم حالا  بندهای بحث رو عرض میشود که بحث میکنم در مرحله ی این خبر متوسل شده من در خدمتم خلایق هستیم.خب فقط نماز جماعتی که نرفتنش سیلی به چهره ی جمعیت مسلمین زدن است و رفتنش وحدته اما  نماز جماعتی که چهل تا نماز جماعت در یک جا میخونن اصلا نباید رفت  باید بهم زد اصلا حالا ما دلیل نیست بحث کنیم.

اون نماز جماعتی که باید رفت یا این اعراض میکند نمیره قطعا حرامه حرام خیلی بالا و وجوب دارد  یا اهمال میکند نرفتنش حرامه پایین تر و رفتنش واجبه پایینتره یا هیچکدوم عذره و رضا روایت داریم در این موضع و ما چون وقت نداریم حالا بعضی روایات رو براتون میخونم این چنددقیقه ای که وقت داریم حتی یک کوری که از رسول الله سوال کرد که یا رسول الله خب من کسی نیست که منو همیشه ببره مسجد کورم هستم نمیبینم گفت یه نخ به خودت ببند یه ورشو ببند به مسجد این نخ تو رو راهی  اینقدر اهمیت دارد این قدر حتی در باب جهاد هم همینطوره پس چی فرمود ی شما میگی ارشاده پیغمبر که نفرموده ارشاده خب اصلا ارشاد یعنی چه ارشاد هم از کلاماتی تمام احکام خدا ارشاده مگه خدا مرشد نیست؟ اون مرشد ملا قلی نه ها خدا امر یا مولوی اینم یکی از شوخی هایی بود که کردن امر کی بابا خدا میتونه از مولویت خودش رو کنار بزنه و امر کند منهای مولویت  خدا منهای خدا بودن امر داره خدا منهای خدا  بله  بنده منهای آخوندا میتونم بگم چون آخوندم. خدا که نمیگه خدا نباشه خدا منهای خدا بودن  امرمیکنه نهی میکنه. چون امر ارشادی دروغه اصلا و صاحب المیزان  رضوان الله تعالی علیه ما با ایشون یه دعوای محبت آمیز داریم با ایشون دعوای محبت آمیز بله

ارشاده امر مستحبی مولویت امر ارشادی مولویت  هر دو با هم موازات دارن اطیعوالله و اطیعوا الرسول محور این است اصلا  عجب  آمنو چیه آمنوا جواب منو بده تا جواب بدم عرض میکنم عرض میکنم آمنین چیه جواب بدین آمنوا بالله چیه ارشادی از قضا اینم مهم ترین امره. آمنوا بالله مهم ترین امره که بقیه جزئشه اطیعوا الله هم همینه اطیعوا الله اطیعوا الرسول همینه حالا در نماز جماعت عرضم به حضورت عرض میکنم یعنی ارشاد به حکم عقله باز مولوی چرا عقل حکم میکنه اما اگر این عقل که حکم میکنه یک عاقلی ترک کرد دیگر نمیزنن تو سرش  که شما حرام کردی نه عقل فقط میگه خوبه میفهمم ببینید عرض میکنم  اصلا ما لغت ارشاد و لغت مولوی را  از عوامل نهایی بذارید کنار هر چه ارشادی است مولوی است ارشادی اهان صبر کنید اطیعوا االه دو بخش میشه یک اطیعوا الله در کله یک اطیعوا الله در همین دیگه من که حالا شرط میزان وجوب انرژی  شرط میزان وجوب انو در بشر میزانی که در همین طور عرض کرد نکرد کم کرد زیاد کرد این نمازی را در عرف نداره  اینا باید یه موقعی بحث کنیم  با این که بحث هم کردیم.اصلا آوردن این مطلب که امر ارشاد مولوی که این ریشه قیدی ازخودمون باشه اگه خواستیم کوتاه کنیم کوتاه بلند کنیم بلند امر فلان امر رو دلش نمیخواد فلان آقای فقیه که بگد مولوی ارشاد  راحت باش پیچ و مهره دست خودمونه هیچ موضوعی ما در یا موضوعات عام است یا خاص است. در موضوعات عام  اوامر و نواهی در خاص هم اوامر و نواهی  در موضوعات خاصه افراد از مصادیق موضوعات عامه ان در موضوعات عامه وجوب مولوی است عموما ارشادی هم با اون ملازمه در موضوعات خاصه وجوب مولوی است خاصه ارشاد هم خاصه ارشادیت و مولویت در عموم عمومه ودر خصوص خصوص عرض میشود که ما در این چند دقیقه ای که وقت داریم مقداری روایاتی که مرحوم شیخ بهرامی رضوان الله علیه بله این که میگه تموم نشده این میگه تموم نشده  خب نمیدونم  السلام علیکم